به وبلاگ ايران نگين درخشان كشورهاي قاره آسيا خوش آمديد

آبشار هاي طبيعي تبريز

آبشار عيش آباد

 

 

ارتفاع اين آبشار حدود 15 متر است و در قسمت كوهستاني «ميشو غربي» در جوار روستاي «عيش آباد» شبستر واقع شده است. بخشي از جاده منتهي به آن اتومبيل رو و بقيه راه كوهستاني است. محوطه اطراف آبشار حدود 3000 مترمربع وسعت دارد و در جوار كوه و دره منظره بديعي از زيبايي طبيعت را به نمايش گذاشته است.

 
 

1210

آبشار آسياب خرابه

 

 

آسياب خرابه (خارابا دَييرمان)، يكي از زيباترين مكان هاي ديدني آذربايجان شرقي است. اين مكان، به علت وجود ويرانه هاي يك آسياب آبي، به «آسياب خرابه» معروف است. براي رسيدن به اين محل بسيار دل انگيز و فرحبخش، بايد از جاده مرند- جلفا به مهدي شهر (علمدار- گرگر) وارد شد، و با عبور از يك جاده خاكي در نوار مرزي ايران و جمهوري آذربايجان و گذشتن از يك جاده فرعي، به دره اي باصفا رسيد كه محل آسياب خرابه است. از تبريز تا جاده فرعي جلفا به علمدار 106 كيلومتر است. فاصله علمدار تا آسياب خرابه نيز 27 كيلومتر است. اين منطقه چشمه اي دارد كه آب آن از كوه «كيامكي» تامين مي شود. در مظهر چشمه، درختان انجير روييده اند، آب پس از تبديل به آبشاري بسيار زيبا، ته دره به يك رشته جويبار مي پيوندد و به سوي شمال دره جريان مي يابد. در سمت راست ته دره آبشارهاي فراواني به وجود آمده است. تمام سطح ديواره ها پوشيده از خزه و گياهان آبزي است. صدها آبشار كوچك و بزرگ و صداي يكنواخت ريزش آب، چشم انداز بديع و هواي خنك، از جاذبه هاي دلپذير آن است. ارتفاع آبشار اصلي آسياب خرابه حدود 10 متر و مساحت محوطه بيش از 200 مترمربع است.

 
 

1211

   

آبشار گورداغ

 

 

آبشار گورداغ در روستاي «چكان» از توابع بخش مركزي شهرستان مراغه واقع شده و با شهر مراغه 5 كيلومتر فاصله دارد. اين آبشار زيبا كه از ارتفاعات سهند به دره سرازير مي شود، جلوه جذاب و دلپذيري دارد و هر ساله عده كثيري از دوستداران طبيعت را به سوي خود جلب مي كند.

آبشار عيش آباد

 

 

ارتفاع اين آبشار حدود 15 متر است و در قسمت كوهستاني ميشو غربي در جوار روستاي عيش آباد شبستر واقع شده است. بخشي از جاده منتهي به آن اتومبيل رو و بقيه راه كوهستاني است. حدود 300 متر مربع وسعت دارد و در جوار كوه و دره منظره بديعي از زيبايي طبيعت را به نمايش گذاشته است.

آبشار آسياب خرابه

 

 

آسياب خرابه (خارابا دييرمان) يكي از زيباترين مناطق ديدني آذربايجان شرقي است اين آبشار به علت وجود ويرانه هاي يك آسياب آبي به آسياب خرابه معروف است. براي رسيدن به اين مكان بسيار دل انگيز بايد از جاده مرند – جلفا به مهدي شهر (علمدار-گرگر) وارد شد، و با عبور از يك جاده فرعي، به دره اي باصفا رسيد كه محل آسياب خرابه است. از تبريز تا جاده فرعي جلفا به علمدار 106 كيلومتر است. از علمدار تا آسياب خرابه 27 كيلومتر راه خاكي است.
اين منطقه چشمه اي دارد كه آب آن از كوه كيامكي تامين مي شود. در مظهر چشمه درختان انجير روييده اند، آب پس از تبديل به آبشاري بسيار زيبا، ته دره به يك رشته جويبار مي پيوندد و به سوي شمال دره جريان مي يابد. در سمت راست ته دره آبشارهاي فراواني به وجود آمده است. تمام سطح ديواره ها پوشيده از خزه و گياهان آبزي است. صدها آبشار كوچك و بزرگ و صداي يكنواخت ريزش آب، چشم انداز بديع و هواي خنك، از جاذبه هاي دلپذير آن است.
ارتفاع آبشار اصلي آسياب خرابه حدود 10 متر و مساحت محوطه آن 200 متر مربع است.

1

چشمه هاي آب معدني تبريز

چشمه الله حق

 

 

آب گرم الله حق در جنوب غربي دهكده اي به همين نام در شمال شرقي آبگرم سراب واقع شده است و حدود نيم ساعت با آنجا فاصله دارد. اين ناحيه دره اي، تقريبا شمالي – جنوبي است كه نهر آبي در ته آن به طرف شمال جاري است. آبگرم در دو نقطة دامنة شرقي دره به فاصله چند متر از يكديگر از زمين خارج مي شود. آب چشمه دستة آب هاي سولفانه سديك گرم است.

 
 

چشمه معدني صوفيان

 

 

حدود 5/4 كيلومتر پس از صوفيان به سوي مرند، در ارتفاعات سمت چپ جاده، كنار يك تپه جريان مي يابد. يكي از اين مظهرها كه از همه بزرگتر است يك حوضچه طبيعي به وجود آورده است.
آبدهي چشمه كم است و در دامنه هاي تپه به تدريج به زمين فرو مي رود. آب اين چشمه از نوع آب هاي معدني هيپركلروره و بيكربناته مخلوط و سولفاته كلسيك گازدار و آهن دار سرد است كه حدود 5/73 گرم در ليتر كلرور سديم دارد. مزه آب بسيار شور، حرارت آن 16 درجه سانتي گراد و ارتفاع محل از سطح دريا 1460 متر است.

چشمه آب معدني كندوان

 

 

كندوان روستايي تاريخي و كم نظير است كه در فاصله 22 كيلومتري جنوب اسكو در ميان دره اي باصفا و كنار رودخانه پرآبي به همين نام واقع شده است. فاصله روستاي كندوان تا تبريز 62 كيلومتر است. اين روستا چشمه آب معدني مهمي، به همين نام، دارد كه بسيار مشهور است.
چشمه آب معدني كندوان بعد از خروج از زمين در منبعي جمع مي شود و مورد استفاده قرار مي گيرد. آب چشمه خوراكي است و در درمان بيماري هاي كليوي نقش بسزايي دارد. به همين منظور بيماران كليوي از دور و نزديك براي درمان و استفاده از آب چشمه، يا به خود روستا مراجعه مي كنند و يا آب چشمه را از فروشندگان آن در شهر تبريز مي خرند.

1

جزاير طبيعي تبريز

جزيره اسلامي (شاهي)

 

 

جزيره اسلامي تنها جزيره مسكوني و آباد درياچه در تابستان به صورت شبه جزيره در مي آيد و روستائيان اين جزيره از راه خشكي به تبريز، آذرشهر، گوگان و شبستر رفت و آمد مي كنند. در حال حاضر يك رشته جاده خاكي فرعي از جاده آسفالته تبريز-آذرشهر از كنار ايستگاه دام پروري خاصبان به سوي جزيره كشيده شده است. طول جزيره 24 و عرض آن 15 كيلومتر است.
وجود اين جزيره سرسبز و خرم با آب شيرين و گوارا (جزيره 54 چشمه دارد) در دريايي شور و تلخ از عجايب و بدايع طبيعت و خلقت است. پرندگاني مانند پليكان، آنقوت، فلامينگو و ساير پرندگان مهاجر در قسمت هاي باتلاقي جزيره و سواحل نيزاري آن زندگي مي كنند.
در جزيره اسلامي هفت روستا به اسامي سراي، آق گنبد، گميچي، تيمورلو، قبچاق، بوراچارلو و بهرام آباد (ورالو) با حدود 8 هزار نفر جمعيت وجود دارد. شغل عمده مردم آن كشاورزي، گله داري، باغداري و كار در كشتي هاي درياچه است. محصولات عمده جزيره را غلات، حبوبات، صيفي جات و خشكبار تشكيل مي دهند.
در اين جزيره بنادر آق گنبد و گميچي براي پهلو گرفتن كشتي هاي باربري و مسافربري در مسير شرفخانه به گلمانخانه اسكله دارند. در حال حاضر از دو سوي جزيره اسلامي و اروميه بزرگراه شهيد كلانتري در دست ساختمان است؛ از طريق اين بزرگراه، دو استان آذربايجان شرقي و غربي به هم مربوط خواهند شد از نظر تقسيمات كشوري جزيره اسلامي تابع شهرستان شبستر است.

 
 

1613

   

 

جزيره قويون داغي (كبودان)

 

 

جزيره قويون داغي يكي از بزرگ ترين و زيباترين جزاير غير مسكوني درياچه اروميه است كه در فاصله 12 كيلومتري در بندر رحمانلو در قسمت جنوب شرقي درياچه اروميه قرار گرفته است. طول جزيره 9 كيلومتر، عرض آن 4 كيلومتر و مساحت كل آن 3175 هكتار است و از سطح درياي آزاد 1521 متر ارتفاع دارد.
جزيره قويون داغي زيستگاه قوچ و ميش ارمني و گوزن زرد ايراني است. اين گوزن يكي از نادرترين گونه هاي گوزن جهان است.
قويون داغي تنها جزيره درياچه اروميه است كه در تمام سال داراي آب شيرين است. آب شيرين جزيره براي مصرف حيوانات وحشي از چشمه اي كه در جنوب آن قرار دارد تامين مي شود.
هر قسمت جزيره زيبايي دلپذيري دارد. وجود پرندگان بزرگي چون عقاب طلايي و لاشخور مصري نيز حالت خاصي به آن داده است. از ديگر پرندگان اين جزيره مي توان به مرغ كفل سفيد، مرغ سنگ، پري شاهرخ، سبزه قبا، كاكايي، هدهد، كبك و پرندگان آبزي چون فلامينگو، آنقوت نوك قرمز و بعضي از انواع مرغابي اشاره كرد.
فلامينگوها، گوشه شمال غربي جزيره، آب هاي ميان قويون داغي و جزاير آرزو و اسپير را انتخاب كرده اند كه منطقه نسبتا آرامي است؛ غذاي اصلي آن ها انواع جلبك ها و سخت پوستان موجود در آب درياچه به نام آرتمياسالينا است. قوچ و ميش هاي جزيره از سال 1340 تحت حفاظت قرار دارند و تعداد آن ها امروزه به بيش از 3500 راس رسيده است.
بهترين زيستگاه هاي قوچ و ميش ارمني و گوزن زرد ايراني در جزيره كبودان عبارت اند از: قوچ درهسي، جن دره سي، گوله دره سي، حسن آقا دره سي، زرزا، شكارگاه، قره داغ بزرگ و كوچك كه تمامي قوچ ها و ميش ها در اين مناطق زندگي مي كنند.
اين مجموعه از طرف يونسكو به عنوان يكي از 59 منطقه حفاظت شده كه داراي گونه هاي كمياب گياهي و حيواني است به ثبت رسيده است.

 
 

جزيره اشك

 

 

اين جزيره در قسمت جنوبي كبودان، در 40 كيلومتري بندر گلمانخانه قرار دارد. داراي وسعتي معادل 2115 هكتار و ارتفاعي در حدود 1270 متر از سطح درياست. اين جزيره يك چشمه آب شيرين دارد و يكي از جالب ترين زيستگاه هاي پرندگان بومي و مهاجر از جمله فلامينگو و تنجه است. از نظر پوشش گياهي شبيه جزيره كبودان است. گوزن زرد ايراني نيز در آن زندگي مي كند.

 
 

جزيره آرزو

 

 

اين جزيره نيمه جنگلي با مساحتي حدود 542 هكتار در غرب جزيره كبودان قرار گرفته است و 1270 متر از سطح دريا ارتفاع دارد. اين جزيره نيز پذيراي پرندگاني نظير فلامينگو، كاكايي و غاز است.

1

سروده ها وترانه هاي تبريزي

سروده ها و ترانه ها فولكلوريك

 

 

از قديمي ترين نمونة ادبيات فولكلوريك آذربايجان، سروده ها و ترانه هايي است كه دربارة كار روزانه خوانده و اجرا مي شده است. هدف اين سرودها، كمك به انجام بهتر كار و موزون شدن حركات بدن در هنگام كار بوده است. در اين نوع سروده ها، كار و وسايل كار تعريف و توصيف مي شده است. هنوز هم هووالار (هوواها) كه بسياري از ويژگي هاي ادبيات فولكلوريك را در خود دارند، بين مردم اذربايجان، به ويپه دهقانان رواج دارد. به عنوان نمونه برخي از اين نغمه ها آورده مي شود.
آذري فارسي
قاراكليم ناز ائيلر گاو نر دارم كه مي نازد به خود
قويروق بورار، توز ائيلر دم همي جنباند و خاكي كند
آي قارانليق گئجه ده در شب تيره كه مه پنهان شود
كوتاني پرواز ائيلر خيش، گردن بسته پروازي كند
قاراكليم گونده من گاو نر! هر روز وقت خستگي
كولگه ده سن، گونده من ساية صخره از آن تو شود
سن يات قايا ديبينده اندرين سايه بياساي و بخواب
قوي قارا ليم گونده من تا بسوزم من به زير آفتاب

يكي ديگر از قديم ترين نمونه هاي ادبيات شفاهي مردم آذربايجان، نغمه ها و سرودهاي مخصوص مراسم معمول زندگي روزانه است. اين نغمه ها در مراسم و رويدادهايي كه به مناسبتي مردم قديم آذربايجان اجرا مي كردند، خوانده و اجرا مي شده است. به عنوان مثال هنگامي كه نزولات جوي بيش از اندازة مناسب و مورد نياز ادامه پيدا مي كرده و زندگي مردم دچار اختلال مي شده، رسم ويژة دعوت و فراخواني خورشيد، به طور گروهي و جمعي اجرا مي شد.
آذري فارسي
خيدير الياس، خيدير الياس خيدير الياس، خيدير الياس
بيتدي چيچك، گلدي ياز غنچه وا شد، بهار آمد.
خانوم آياغا دورسانام، خانم اگر ز جا خيزد
يوك ديبينه وارسانام سري به پستو بزند
بشقابي دولدورسانام بشقاب خالي پر كند
خيديري يولا سالسانام خيدير را راهي كند
امروزه نيز بين مردم آذربايجان ضرب المثلي به اين مضمون وجود دارد كه: «انگار خيدير بز كشته است». و اين را در مواقعي مي گويند كه كسي با دست و دلبازي خاصي خرج بكند و يا وفور نعمت باشد.
گاهي نيز بارندگي ها ادامه مي يافت. كه براي محصول زيان هاي جبران ناپذيري داشت. در چنين مواقعي مراسم قودو – قودو اجرا مي شد.
جوانان روستا بعد از ظهر يك روز، عروسي را كه سمبل خورشيد بود مي آراستند، در ده مي گشتند، شادي مي كردند، مي زدند و مي رقصيدند، خوردني جمع مي كردند و سرودهاي مربوط به قودو را مي خواندند:
اذري فارسي
قودو قودونو گوردونمي؟ «قودو قودو» را تو ديدي؟
قودو يا سلام وئردينمي؟ به قودو سلام كردي؟
قودو بوردان كئچنده وقتي از اينجا گذشت
قيرميزي گونو گوردونمي؟ آفتاب سرخ را ديد؟
قودوبا قايماق گره ك، به قودو سر شير دهيد
قابلارا يايماق گره ك در ظرف ها بريزيد
قودوگون چيخارماسا اگر آفتاب نيارد
گوزلرين اويماق گره ك چشم هاشو درآريد
يكي ديگر از مراسمي كه در آستانظ فرا رسيدن عيد نوروز، در روستاهاي آذربايجان صورت مي گرفت و هنوز هم در بعضي دهات اجرا مي گردد مراسم ساياچي ها است كه سرودهايي به نام سايا همراه و به شكل نمايش مي خوانند.
ساياچي ها هنرمندان دوره گردي هستند كه خانه به خانه مي گردند و با خواندن سرودهاي خود كه در واقع آرزو و دهاي خيري است دربارة حيوانات اهلي و خانگي در عوض روغن، پنير، گندم، آرد و برنج از مردم دريافت مي كنند.
در سرودهاي ساياچي ها نسبت به حيوانات اظهار محبت مي شودو خصوصيات هر يك از آنها بيان مي گردد و آرزوي خير و بركت براي محصول مي شود:
آذري فارسي
سلام عليك ساي بيگ لر سلام عليكم ساي بيگ
بيربيريندن يئي بيگ لر يكي از يكي بهتر
سايا گلدي گوردونوز سايا كه آمد، ديديد؟
سلام وئردي آلدينيز؟ سلامش را شنيديد؟
آلني تپل قوج قوزو بره چاق و چله
ساياچي يا وئردينيز؟ به اين ساياچي داريد؟
صفا اولسون يورودونوز خانه تان مصفا
اولاماسين قوردونوز لال شود گرگتان
آج گئتسين دوشماني نيز دشمنتان گرسنه
توخ گلسين چوباني نيز سير باد چوپانيان

يكي از قديم ترين رسم ها، رسم مربوط به طندگي و زيست به نام «وصف الحال» يا (مينجيق سالما) است. در وصف الحال ها، اعتقادات و عادات مردم آذربايجان تصوير مي گردد. مردم براي پيش بيني آيندة خود در سال جديد دست به اين كار مي زنند. وصف الحال را غالباً زنان جوان، به ويژه نوعروسان و دختران اجرا مي كنند.
زنان و دختران در محلي جمع مي شوند. باديه اي آب در وسط مي گذارند و از هر كس شئيي را مي گيرند و در آن مي اندازند. دختري كه كنار باديه نشسته است، يك يك آن اشياء را درمي آورد و وصف الحالي مي گويد و بدينسان يك نوع طالع بيني انجام مي گيرد. البته هر كس كه شيئي در باديه مي اندازد نيتي نيز مي كند برآورده شدن و يا نشدن آن را از وصف الحال مي فهمد. در اينجا چند نمونه از وصف الحال ها ذكر مي گردند:
آذري فارسي
آغلاما، ناچار آغلاما از ناچاري گريه نكن
الينده هاچار آغلاما گريه نكن دست به كليد
قاپيني باغلايان الله درهاي بسته را خدا
بيرگون ده آچار، آغلاما روزي خواهد گشود

اوتورمو شدوم سكي ده نشسته بودن روي سكو
اوره گيم سكسكي ده دلم در انتظار بود
اوچ قيزيل آلما گلدي در يك نعلبكي طلا
بير قيزيل نعلبكي ده سه سيب سرخ درآمد

 

پناهگاه حيات وحش كيامكي

 

 

پناهگاه حيات وحش كيامكي با وسعت 84 هزار هكتار و به ارتفاع 700 متر از سطح دريا، از كناره هاي رود ارس تا ارتفاع 3347 متري در كوهستان كيامكي شهرستان مرند گسترده شده است.

1

موسيقي بومي تبريز

موسيقي بومي

 

 

موسيقي بومي آذربايجان از روزگار كهن تا اكنون در حيات «عاشيق ها» خلاصه مي شود. عاشيق ها هنرمنداني هستند كه به طور خود ساخته از ميان مردم برخاسته اند و با هنر اصيل و نواي دلنشين ساز خود كه همراه با ترانه ها دلپذير و متناسب با شرايط مراسم است، در عروسي ها و قهوه خانه ها به ترنم در مي آيند.
عاشيق ها معاصر آذربايجان مالك گنجينة عظيم عنر و ادبيات تاريخي نياكان خويش اند و سروده هاي استادانه و زيباي خود را به انگيزة احساسي ناب و انساني و حفظ امانت هنر عاشيقي در ميان مردم رواج مي دهند و در مجالس عروسي و جشن ها حاضر مي شوند و از اينراه معيشت روزانه خود را نيز تامين مي كنند.
در آذربايجان كم تر دهكده اي را مي توان يافت كه جسن ها و عروسي هايشان بدون عاشيق برگزار شود. حتي در مناطقي كه عاشيق نيست، فرسنگ ها راه پيموده مي شود تا عاشيقي به جشن دعوت شودو مجلس را با سخنان حكمت آموز و ترانه ها و منظومه هاي دلنشين خود گرمي و شور ببخشد.
عاشيق ساز مي نوازد. ساز آلتي است شبيه تار، مركب از نه سيم كه بر سينه مي نهند و مي نوازند. نام ابتدايي و قديمي آن قوپوز» است كه چيزي شبيه كمانچه هاي كنوني بوده است. اكنون همراه هر عاشيق اغلب يك يا دو بالابانچي (نوازندة بالابان) و قاوالچي (دايره زن) نيز هست كه او را همراهي مي كند. گاهي نيز چند دسته عاشيق يكجا ظاهر مي شوند و هنرنمايي مي كنند.
عاشيق هنرمند مردم ات و بايد در چندين هنر مهارت و استادي داشته باشد. هم شاعر است، همآهنگساز، هم منظومه سرا، هم خواننده، هم نوازنده، هم هنرپيشه و هم داستانگو. به عبارت ديگر در اين عرصه ها خلاق است و هنرمندي است كهاين همه را با انگشتان ماهر و صداي دلنوازش اجرا مي كند.
در روزگاران گذشته، به ان هنرمندان علاو بر اوزان و عاشيق، وارساق و يانشاق هم مي گفتند و به هنرمندترين و شايسته ترين د ده اطلاق مي شد كه از آن ميان مي توان به دده قاسم (قرن 13 هـ.ق) توراب دده قرن (12 هـ.ق) دده ياديار (قرن 10 هـ.ق)، كرم دده مشهورتر از همه دده قود اسطوره اي اشاره كرد.
از عاشيق هاي معروق و قديمي آذربايجان مي توان: عاشيق عباس توفار قافلي، ساري عاشيق، عاشيق معصوم، عاشيق امراه، عاشيق قربان، عاشيق علعسگر را نام برد كه هر كدام از برجسته ترين هنرمندان زمان خود بروده اند.
از عاشيق هاي معاصر آذربايجان مي توان به: عاشيق اسد، عاشيق قشم، عاشق جبي، عاشيق حسين جوانف عاشيق عبدالعلي، عاشيق رسول، عاشيق يدالله، عاشيق مشي، عاشيق حسن اسكندري، عاشيق عزيز شهنازي، عاشيق حسن نامرو، عاشيق علي، عاشيق اشرف و ده ها تن ديگر اشاره كرد. تعدادي از اين افراد تحت پوشش اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان به فعاليت هنري خود ادامه مي دهند. اين عاشيق ها در سال هاي اخير ضمن شركت در مراسم بزرگداشت دهة فجر و برنامه هاي موسيقي بومي، درخارج از كشور از جملهآلمان، فرانسه، اسپانيان، آذربايجان شركت كرده اند و معمولاً با استقبال پر شور شنوندگان مواجه شده اند.

1

زبان آذري در تبريز

زبان آذري

 

 

فرهنگ مردم آذربايجان همچون ديگر فرهنگ ها در ارتباط با عوامل متعدد جغرافيايي، اقتصادي، از ويژگي هاي منحصر به فردي برخوردار است. عمده ترين ويژگي فرهنگ مردم اين خطه، تكوين زبان و ويژگي هاي فولكلوريك آن است كه به نحوي در مراسم و سنن برجستة قومي انعكاس يافته است.
زبان امروزي مردم آذربايجان علاوه بر منطق آذربايجان، در سرزمين هاي وسيعي از نواحي شرق تركيه، عراق، كوهپايه هاي خراسان، مناطقي از سواحل خزر، بخشي از دامنه هاي زاگرس و جبال فارس و كرمان رايج است و مردم اين نواحي به همين زبان تكلم مي كنند.
گروهي از محققان اعتقاد دارند كه زبان كنوني مردم آذربايجان از نظر منشا و پيوستگي تاريخي انشعابي از شاخة تركي به زبان هاي آلتائيك است كه طي دوران هاي تاريخي بسيار دور بر جلگه هاي وسيع آسياي مركزي و سواحل رود يني سئي تسلط داشتند. همراه با حركت و مهاجرت قبايل ترك و حكومت و اسكان طولاني اين قوم، زبان تركي تثبيت و گسترش يافت.
دامنة اين زبان از يك سو تا سوريه و بين النهرين و از سوي ديگر تا شبه جزيرة بالكان و سواحل درياي سياه وسعت داده شده و زبان تكلم و كتابت ملل و اقوام مختلف گشت.
جريان استقرار و رواج زبان آذربايجاني (آذري) از ديرباز مورد گفتگو و مباحث گوناگون بوده و عقايد مختلف و غالباً متناقص و دور از حقيقت در اين باره اظهار شده است، ولي آنچه در ميان اين نظريه ها و افسانه پردازي هاي ضد و نقيض، محرز است و قطعيت دارد، اين است كه زبان آذربايجاني قرن هاست زبان احساس و انديشه هاي مردم اين ديار است.
فولكور يا ادبيات شفاهي مردم منطقه نيز مانند تاريخ و زبان آن از سابقه اي كهن برخورداري است.
شكل هاي مختلف ادبيات فولكوريك هر منطقه محصول پيكار و تلاش مردمي است كه غم ها، شادي ها، آرزوها، نفرت و محبت خود را در قالب هاي منعكس كرده اند.
آذري ها، مردماني شاعر مسلمك هستند كه با هر پديدة طبيعي، رخدادي اجتماعي و پيشامدي ناگوار و يا خوشايند مواجه شوند، احساسات خود را با زبان شعر بيان مي كنند. ترانه هاي «لاي لاي» آذري كه بر زبان مادران جاري است با سحر و شيريني خود كودكان را به خواب مي برند. رونق و شادي عروسي با شعر و آوازهاي خاص كامل مي شود. سوگواري ها با آغي آغاز و خاتمه مي يابد. كشتگر آفتاب و باران را با شعر فرا مي خواند، به مدد شعر با طغيان و خشم طبيعت مقابله مي كند و هر آنچه را كه از طبيعت سهم برده است با شعر توصيف مي كند. و براي هر مناسبتي «باياتي» مي سرايد. در فرهنگ شفاهي مردم آذربايجان بايارتي ها به خاطر گستردگي و مضامين رنگارنگ، ايجاز كلام و قالب هاي زيبا و دلنشين مقام اول را دارد. ويژگي باياتي ها اين است كه از زندگي و ينازهاي مردم سادع و عادي برمي خيزند و در قالب الفاظي روان و بي تكلف شكل مي گيرند. اين نغمه ها از چنان لطف و صراحتي برخوردارند كه وقتي با آهنگ ويژة خود ادا شوند نمي توان از تحسين خودداري كرد و تحت تاثير قرار نگرفت.
ارادت و اعتقاد مردم به باياتي ها بدان پايه است كه آنها را بر حسب حال و موقعيت خود اشارات تقدير و سرنوشت مي دانند و به هنگام نياز و پريشاني، به آنها پناه مي برند و با تفالي از آن مدد مي گيرند.
در طول زمان، نسل ها باياتي ها را سينه به سينه بازگو كرده اند و باقتضاي حسن و حال خود تغييراتي را در آنها داده اند و به اين شكل نام سرايندة مشخصي بر آنها نيست و در واقع به عام تعلق دارد و در تملك گنجينة فولكلوريك درآمده است.
براي آشنايي با اين سير طولاني تكوين و تحول فرهنگ آذري و بازتاب آن در باياتي ها، چند نمونة مختصر از اين گنجينة سرشار به فارسي ترجمه شده است.
آذري فارسي
بوداغلار اولو داغلار كنار كوههاي، اين سربلندان
چشمه لي، سولو داغلار پر از چشمه، پر از آب غزلخوان.
بوردا بير آتلي اولوب سواري مرده و در ماتمش ابر
گوي كيشنر، بولود آغلار زند شيهه، ميان برق و باران.

بوردان بير آتلي گئچدي سحر آمد سواري از بر دشت
آتين اويناتدي گئچدي دمي جولان گرفت و تند بگذشت.
آي كيمي شقف ساچدي، چو مهتاب سحرگاهان شفق ريخت
گون كيمي باتدي، كئچدي چو خورشيد شبانگاهان بدر رفت.

داغلاراقار دوشبدو، نشسته برف سنگين روي كوهسار
گور نه هامار دوشبدو لطيف و نرم همچون خواب جويبار.
قبريمي يادلار قازيب مرا نا اهل گوري كنده دل تنگ
اهلتيم دار دوشوبدو. برش ديوار خنجر، بسترش خار.

عزيزي يم غمده گول، ميان غم بزن لبخند هر دم،
غمده دانيش، غمده گول. بزن حرف و بزن لبخند در دم.
آغ گونده گولن كونول دلا خندي چو روز آفتابي
مرد ايگيدسن غمده گول. اگر مردي بزن خنده به ماتم

آشديم، آشديم گول اولدوم شكفتم نرم – نرمك، گل شدم من،
بوي آتديم سونبول اولدوم. جوانه بستم و سنبل شدم من.
بيرديل بيلمز قوشو دوم به گلشن بي زبان بودم، زهر گل
او خودوم بولبول اولدوم ورق ها خواندم و بلبل شدن من.

در مورد زبان تاريخي مردم آذربايجان نظريات گوناگوني وجود دارد. طبق يك نظريه زبان قديم مردم آذربايجان، شاخه‌اي از زبان‌هاي ايراني بوده است كه به مناسبت انتساب به آذربايجان، آذري خوانده مي‌شود و بعضي از واژه‌ها و جمله‌هاي آن در كتاب‌هاي جغرافيا باقي مانده و برخي نيز در بعضي روستاها هنوز استفاده مي‌شود. بر طبق اين نظريه، تغيير زبان گفتاري از آذري ايراني به آذري تركي از زمان تسلط سلجوقيان آغاز شد و در دوره ي سلطنت تركمن‌ها و آغاز عصر صفويان بيشتر شهرها و روستاها را شامل شد.
نظريه ديگري نيز وجود دارد كه با اشاره به وجود كتابهاي قديمي‌تر از دوران سلجوقيان مانند ديوان اللغات ترك، دده قورقود و قوتادقو بيليك، تاريخ كهن‌تري براي زبان تركي آذربايجاني قائل مي‌شود.

1

مراسم هاي مختلف وسنتي تبريز

مراسم دهه محرم و سوگواري ها

 

 

آيين هاي مختلفي در دهه محرم در اين منطقه برگزار مي شود كه اهم آنها عبارتند از شبيه خواني يا تعزيه تشت گذاري براي سيراب كردن عزاداران تزيين اسب به نشانه اسب امام حسين و...

جشنهاي مذهبي

 

 

در اين استان جشنهاي مذهبي با شور و حرارت خواصي برگزار مي شود كه مهمترين اين جشنها عبارتند از جشن ميلاد پيامبر و معصومين , عيد فطر ، قربان ، غديرو عيد مبعث.

شب چله

 

 

بيشترين مراسم زمستاني به چله كوچك مربوط مي شود كه سخت ترين و سردترين روزهاي زمستان را در بر مي گيرد. در بيشتر روستاها و گاه مناطق شهري آذربايجان شرقي، آيين هاي مشتركي در اين خصوص وجود دارد. بر افروختن آتش بر پشت بام ها و گاه تيراندازي يا سر و صدا كردن ، معمول ترين و رايج ترين آداب مربوط به چله كوچك است. گمان بر اين است كه با افروختن آتش و سر و صدا، پيرزن سرما يا «قاري نَـنـَه» ترسيده و فرار مي كند.

 
 

چهارشنبه سوري

 

 

اگر آب را نماد باروري بدانيم، آخرين چهارشنبه اسفند با باروري طبيعت همراه است. در روستاها معتقدند كه چهارشنبه آخر سال، «چرشنبه خاتون» است. به همين دليل زنان بالاي اجاق خوراك پزي با آرد شكل زني زيبا را مي كشند و زير آن يك آينه و شانه مي گذارند تا وقتي چهارشنبه خاتون آمد سرش را شانه بزند. چهارشنبه خاتون تأكيدي بر بارور شدن زمين در آخرين روزهاي اسفند است. در ميان مردم آذربايجان شرقي ، هر يك از چهارشنبه ها نامي دارند.
مفصل ترين مراسم ، متعلق به آخرين چهارشنبه سوري است كه در آن شب حتماً برنج سفيد پخته و به همراه آجيل و شيريني بر سفره مي گذارند. پسران جوان يا نوجوان شالي برداشته و از سوراخ بالاي بام خانه ( كه عمدتاً براي تعويض هوا و خارج شدن دود تنور تعبيه شده) شال خود را پايين مي اندازند. صاحبخانه نيز به فراخور حال خود، مقداري آجيل، شيريني يا تخم مرغ در گوشه شال مي بندد تا پسر آن را بالا بكشد. چنانچه پسر، خواهان دختر خانواده باشد، شال را بالا نمي كشد. چنانچه خانواده ي دختر راضي باشد، نشانه اي از دختر را به شال مي بندند.

 

 

نوروزي خواني ها

 

 

افرادي بودند كه در گشت و گذار خود از روستاي به روستاي ديگر و از شهري به شهري مجده آمدن بهار را مي دهند. از اوايل اسفند مردم ايم منطقه خود را براي نوروز آماده مي كنند.

 

1

وجه تسميه تبريز

وجه تسميه آذربايجان شرقي

 

 

آذربايجان در فارسي ميانه آتورپاتكان، در آثار كهن فارسي آذربادگان يا آذربايگان ، در فارسي كنوني آذربايجان ، در يوناني آتروپاتنه ، در يوناني بيزانسي آذربيگانون ، در ارمني آتراپاتكان و در سرياني آذربايغان نام داشته است. اين سرزمين به نام سردار آتروپات (به مفهوم در پناه آتش) ناميده شده است. او در زمان داريوش سوم ، ساتراپ ماد بود و در جنگ داريوش و اسكندر در گوگاما، فرماندهي سپاهيان مادي و كادوسي و آلباني و ساكاسني را بر عهده داشت.

1

كتيبه ها وسنگ نبشته هاي تاريخي تبريز

قيزيل داش

 

 

يا سنگ سرخ كه در كمرة يكي از تپه‏هاي غربي سيس قرار دارد، سنگ قبري آهكي به شكل صندوق است كه رنگ صورتي مايل به سرخ دارد. قسمت فوقاني آن دو طبقه است و دور آن با حروف كوفي تزئيني عباراتي به طور برجسته نقر شده است. علاوه بر اين، در قسمت‏هاي مختلف سنگ تزئينات و نوشته‏هاي ديگري نيز وجود دارد كه در پيوند با اشكال هندسي دور تا دور صندوق، نمونه‏اي عالي از هنر حجاري را به وجود آورده است.

كتيبه شيشه
اين كتيبه در ارتفاعات مشرف به روستاي شيشه يكي از روستاهاي دهستان ورگهان بخش هوراند شهرستان اهر قرار دارد. مسافت مسير شهرستان اهر تا روستاي شيشه و رسيدن به محل كتيبه 40 كيلومتر مي باشد و از اهر تا سه راهي ورگهان (واقع شده در جاده اهر– كليبر) 20 كيلومتر و بترتيب عبور از روستاهاي كوسه لار، باباجان و شربيت 16 كيلومتر و از شربيت تا محلي كه صخره هاي مشرف به روستاي شيشه قرار دارند ( البته روستاي شيشه در اين مسير نمي باشد) 3 كيلومتر مي باشد. پس از رسيدن به دامنه ارتفاعات تا به كتيبه شيشه مسافتي را بايد پياده طي نمود.
در بررسيــهاي سال 1377 دكتر عليرضا نوبري باستان شناس، كتيبه اي صخره اي از نوع كتيبه هاي طاقچه اي به خط ميخي و زبان اورارتوئي به دست آمد كه يك سند ارزشمند ديگر به اسناد دوره تاريخي اورارتوئي در آذربايجان افزود.
اين كتيبه در محلي بنام محل صاندوق داشي (سنگ صندوق) معروف است و در طاقچه اي مستطيل شكل به ابعاد تقريبي 10×90×140 سانتيمتر حجاري شده است. مقدار آسيب ديدگي كتيبه در محل نوشته ها زياد است. بطوريكه از شانزده خط يا سطر كتيبه فقط يك سايه محوي از يازده سطر اولي (البته در شرايط استثنائي از تابش نور) و اثر خطي از واژگان چهار سطر آخري توام با شكستگي باقي مانده است و سائيدگي و آسيب ديدگي كتيبه را ميتوان 80 درصد تخمين زد.
پــس از مطالعه اوليه مشخص گرديد كه كتيبه به آرگيشستي پسر روسا كشور اورارتو در سالهاي 680-713 قبل از ميلاد مربوط است.


كتيبه ميخي اورارتويي جوان قلعه عجب شير
روستاي جوان قلعه، مركز دهستان بخش قلعه چاي در هشت كيلومتري ضلع شرقي عجب شير واقع شده است. اين روستا بنا به موقعيت جغرافيايي منطقه اي حائز اهميت بوده و رودخانه قلعه چاي از ضلع جنوبي آن مي گذرد. در ضلع جنوبي روستا در آنسوي رودخانه قلعه چاي، قلعه اي وجود دارد كه در بين اهالي منطقه به گاور قلعه سي معروف است.
چيزي كه حائز اهميت است وجود سنگ نبشته ميخي در ضلع جنوبي قلعه، در سينه كش كوه در روي صخره اي طبيعي است. اين كتيبه با توجه به بررسيهاي اوليه اي كه در روي آن انجام گرفت و مستندسازي گرديد ابعادي در حدود 40*80 به خط ميخي در 10 سطر نقر شده است. كتيبه مربوط به آرگيشتي اول پسر منوا به تاريخ 785-753 قبل از ميلاد مي باشد.

                 

 
 
 



 
 

3998

 
 
 
 

سنگ نبشتة سقندل

 

 

اين كتيبه در كوهي به نام زاغي يا قيه در دو كيلومتري شرق ورزقان از توابع اهر قرار دارد. طول آن 115 و عرض آن 47 سانتي‏متر و مشتمل بر 10 سطر است. اين كتيبه را محمد جواد مشكور كشف كرد و در سال 1330 شمسي آن را به جهانيان شناساند. همين كتيبه را بعدها دانشمند اورارتوشناس گرجي به نام مليكشويلي از روي عكس آن خواند و نتيجة پژوهش خود را در اين باره در سال 1960 انتشار داد.
اين كتيبه به ساردوي دوم (33-750 ق.م) پسر آرگيشتي اول تعلق دارد و در آن از حمله به ناحية كوهستاني پولو آدري و گشودن 21 دژ و تصرف 45 يا 44 شهر در يك روز، سخن مي‏رود.
مليكشويلي حدس زده است كه پولو آدري محل زندگي يك طايفة كوه‏نشين در شمال آذربايجان ايران بوده و كتيبه به حوادث سال‏هاي 45-747 قبل از ميلاد مربوط مي‏شود.

سنگ نبشتة قيرخ قزلار (نشتبان)

 

 

اين سنگ نبشته به خط ميخي و زبان اورارتويي بر روي صخره‏اي به طول 5/4 متر و عرض 10/2 متر و ارتفاع 6/2 متر و به وزن 20 تن نقر شده است. محل كتيبه روستاي قيرخ قزلار در شمال شرقي سراب است و تحت شماره 729 به ثبت تاريخي رسيده است.
كتيبه بر قسمتي از سطح جنوبي سنگ به طور مسطح و صيقلي شده نقر گرديده است. طول آن 106 سانتي‏متر و عرض آن 75 سانتي‏متر است. در 13 سطر منقور است و حد فاصل سطور با خطوط ممتد افق مشخص شده است. قسمت اعظم سطر آخر و سه چهارم سطر دوازده م و نصف سطور هشتم تا يازده م و يك سوم سطر هفتم از بين رفته است. در وسط سطور نيز سوراخي به شكل C لاتين ديده مي‏شود. اين سوراخ و فرسايش حوالي آن نتيجة تماس دست مردم است كه اعتقاد به تقدس آن دارند و با كشيدن دست بر روي آن زيارت مي‏كنند. اين سنگ نبشته به خاطر موارد زير از اهميت ويژه‏اي برخوردار است:
- وجود معبد كلان سنگي (سنگ افراشت‏ها)
- يكي از بيست و يك قلعه‏اي كه شاه اورارتويي فتح كرد و به آتش كشيد. در شمال اين سنگ نبشته و در كنار معبد يا گورستان آن كلان سنگي قرار دارد كه مورد بررسي و تدقيق قرار نگرفته است.
- قايل شدن به قدرت ماورا‏ءالطبيعه به كتيبة دشمن كه سنتي تاريخي بوده است.

سنگ نبشتة رازليق

 

 

اين كتيبه بر صخره‏اي از كوه زاغان واقع در 12 كيلومتري شمال سراب در ناحية رازليق كنده شده است. اندازة آن 80*120 سانتي‏متر است و 16 سطر دارد. سنگ نبشته متعلق به آرگيشتي دوم (685-730 ق.م) پسر روستاي اول است كه در فاصله سده‏هاي هشتم و هفتم قبل از ميلاد، به مناسبت تسخير همان قلعه كنده شده است.
متأسفانه در سال‏هاي اخير به علت عدم مراقبت‏هاي لازم بخش‏هايي از اين كتيبه شكسته شده و نوشته‏هاي آن به خوبي قابل رؤيت نيس.

 

 

كتيبه ميخي اورارتويي جوان قلعه عجب شير

 

 

روستاي جوان قلعه، مركز دهستان بخش قلعه چاي در هشت كيلومتري ضلع شرقي عجب شير واقع شده است. اين روستا بنا به موقعيت جغرافيايي منطقه اي حائز اهميت بوده و رودخانه قلعه چاي از ضلع جنوبي آن مي گذرد. در ضلع جنوبي روستا در آنسوي رودخانه قلعه چاي، قلعه اي وجود دارد كه در بين اهالي منطقه به گاور قلعه سي معروف است.
چيزي كه حائز اهميت است وجود سنگ نبشته ميخي در ضلع جنوبي قلعه، در سينه كش كوه در روي صخره اي طبيعي است. اين كتيبه با توجه به بررسيهاي اوليه اي كه در روي آن انجام گرفت و مستندسازي گرديد ابعادي در حدود 40*80 به خط ميخي در 10 سطر نقر شده است. كتيبه مربوط به آرگيشتي اول پسر منوا به تاريخ 785-753 قبل از ميلاد مي باشد.

كتيبه ميخي اورارتويي جوان قلعه عجب شير

 

 

روستاي جوان قلعه، مركز دهستان بخش قلعه چاي در هشت كيلومتري ضلع شرقي عجب شير واقع شده است. اين روستا بنا به موقعيت جغرافيايي منطقه اي حائز اهميت بوده و رودخانه قلعه چاي از ضلع جنوبي آن مي گذرد. در ضلع جنوبي روستا در آنسوي رودخانه قلعه چاي، قلعه اي وجود دارد كه در بين اهالي منطقه به گاور قلعه سي معروف است.
چيزي كه حائز اهميت است وجود سنگ نبشته ميخي در ضلع جنوبي قلعه، در سينه كش كوه در روي صخره اي طبيعي است. اين كتيبه با توجه به بررسيهاي اوليه اي كه در روي آن انجام گرفت و مستندسازي گرديد ابعادي در حدود 40*80 به خط ميخي در 10 سطر نقر شده است. كتيبه مربوط به آرگيشتي اول پسر منوا به تاريخ 785-753 قبل از ميلاد مي باشد.

كتيبه شيشه

 

 

اين كتيبه در ارتفاعات مشرف به روستاي شيشه يكي از روستاهاي دهستان ورگهان بخش هوراند شهرستان اهر قرار دارد. مسافت مسير شهرستان اهر تا روستاي شيشه و رسيدن به محل كتيبه 40 كيلومتر مي باشد و از اهر تا سه راهي ورگهان (واقع شده در جاده اهر– كليبر) 20 كيلومتر و بترتيب عبور از روستاهاي كوسه لار، باباجان و شربيت 16 كيلومتر و از شربيت تا محلي كه صخره هاي مشرف به روستاي شيشه قرار دارند ( البته روستاي شيشه در اين مسير نمي باشد) 3 كيلومتر مي باشد. پس از رسيدن به دامنه ارتفاعات تا به كتيبه شيشه مسافتي را بايد پياده طي نمود.
در بررسيــهاي سال 1377 دكتر عليرضا نوبري باستان شناس، كتيبه اي صخره اي از نوع كتيبه هاي طاقچه اي به خط ميخي و زبان اورارتوئي به دست آمد كه يك سند ارزشمند ديگر به اسناد دوره تاريخي اورارتوئي در آذربايجان افزود.
اين كتيبه در محلي بنام محل صاندوق داشي (سنگ صندوق) معروف است و در طاقچه اي مستطيل شكل به ابعاد تقريبي 10×90×140 سانتيمتر حجاري شده است. مقدار آسيب ديدگي كتيبه در محل نوشته ها زياد است. بطوريكه از شانزده خط يا سطر كتيبه فقط يك سايه محوي از يازده سطر اولي (البته در شرايط استثنائي از تابش نور) و اثر خطي از واژگان چهار سطر آخري توام با شكستگي باقي مانده است و سائيدگي و آسيب ديدگي كتيبه را ميتوان 80 درصد تخمين زد.
پــس از مطالعه اوليه مشخص گرديد كه كتيبه به آرگيشستي پسر روسا كشور اورارتو در سالهاي 680-713 قبل از ميلاد مربوط است.

 
 
 

سوغات آذربايجان شرقي

 

 

از ساير توليدات و سوغاتي هاي تبريز مي توان به انواع آجيل و خشكبار و شيريني جات اشاره كرد كه برخي از آنها شهرت جهاني دارد.

1

ديگر بناهاي تاريخي تبريز

گنبد الله – الله ورزقان

 

 

پلان مقبره دايره و قطر 75/4 متر مي باشد. بنا داراي دو طبقه شامل سردابه و طبقه اول بوده است. گنبدهاي طبقه فوقاني ريخته است. ازاره بنا سنگي و ساقه بنا با آجر چهارگوش قرمز بنا شده كه كلمات الله – محمد با آجركاشي فيروزه اي تزئين شده است. كتيبه ها و اسليمي هاي حاشيه درب هاي چهار طرف طبقه اول با كاشي معرق ميباشد. تاريخ بناي برج را با توجه به رج هاي آجري با تزئينات اسماء الله در آذربايجان ميتوان به اواخر دوره ايلخانان مغول تا صفويه نسبت داد.
برج مقبره است. تاريخ و كتيبه اي روي آن باقي نمانده است. تركيب آجركاشي فيروزه اي در متن ساقه بنا كه سبب شده است به كبود گنبد شهرت پيدا كند، زيبايي خاصي به آن بخشيده است. متن كلمات روي بدنه الله و محمد مي باشد.
بنا مقبره است و مالكيت آن اوقافي مي باشد.

 
 

برج گنبد مدور ، مراغه

 

 

اين برج در فاصله ده متري برج مادر هلاكو قرار داد . بناي برج ظاهري ساده دارد و از دو طبقه تشكيل شده است . سردابه ، اتاق فوقاني و احتمالاَ قبري كه در داخل سردابه وجود داشت ، از بين رفته است . سر در ورودي برج مدور است و مانند گنبد سرخ با قاب و طاقي هلالي شكل ، درگاه را احاطه نموده است .
در بالا و همچنين زير طاق هلالي اين برج ، كتيبه اي به خط كوفي با نقوش پيچيده از آجر و كاشي هاي فيروزه اي به چشم مي خورد كه تاريخ بناي برج را ماه رجب سال 563 ه . ق ذكر كرده است .

 
 

4001

 

كليساي هوانس مقدس

 

 

بنا توسط معماران روس و فرانسوي و استادكاران آذربايجاني ساخته شده است و قدمت آن را به سال 1840 ميلادي رقم زده اند . اين كليسا در اثر زلزله 1936 به شدت آسيب ديده و بعد از آن واقعه درها و پنجره هاي بنا به تاراج رفته است ولي آنچه از آن دوران به يادگار مانده خود در شمار يكي از نفايس معماري آذربايجاني به شمار مي آيد.بنابه شكل مستطيل به ابعاد 30/6 * 45/18 متر است كه با آجر ساخته شده و از سه قسمت ورودي، تالار مركزي و محراب تشكيل يافته است .ضلع غربي بنا را ،ايوان آجري آن تشكيل ميدهد كه بوسيله دو راه پله به برج ناقوس كليسا كه آن هم بصورت برجي بلند با پلان ستاره اي شكل و گنبد رك خياري جلب توجه ميكند، ارتباط مييابد .تالار مركزي كليسا ، داراي پلان مستطيل شكل با پوشش گنبدي است . طاق مركزي آن نيز بوسيله كاربنديهاي آجري به پلاني 10 ضلعي تبديل ميشود كه پايه گريو گنبد تالار بر روي آن قرار ميگيرد.پوشش خارجي بنا به صورت گريو استوانه اي و گنبدي مخروطي خودنمايي ميكند .طرح آجركاري گنبد نيز از مهمترين كارهاي دوران قاجاريه محسوب ميشود.
محراب كليسا در منتهي اليه ضلع شرقي بنا ، با گنبد رك بر روي گريوي هشت ضلعي قرار گرفته است. بر روي ديوار خارجي كليسا طاقنماهايي با طاق هلالي شكل تعبيه كرده اند كه از يكنواختي و سادگي بنا مي كاهد.

1

ساختمان هاي تاريخي تبريز

3697

 
 
 

ساختمان هاي گمرگ - تبريز

 

 

ساختمان هاي گمرگ - تبريز
1-ساختمان ستاد نظارت كه قديمي تر از دو بخش ديگر بوده و خود شامل دو طبقه است. هر طبقه 600 متر مربع زير بنا داشته و مصالح آن آجر و پوشش سقف آن چوبي است. بنا در سال 1307 ه.ش ساخته شده است.
2- ساختمان اداري گمرگ در سال 1309 بعنوان انبار كالا ساخته شده است كه بعدها با ساختن ساختمان جديدي جهت انبار از اين بنا بعنوان بخش اداري و سرويس ارزيابي گمرگ استفاده شده است. بنا آجري مي باشد. اين ساختمان داراي پوشش سقف گنبدي است. زيربناي اين بخش 13000 متر مربع است.
3- ساختمان سايت صادرات– بانك و آزمايشگاه در سال 1309 ه.ش بنا نهاده شده است، ساختماني آجري با پوشش سقف گنبدي مي باشد.

 

 

اين‌ كاخ‌ و عمارت‌ عظيم‌ در سال‌ 1313 هـ ق‌ توسط‌ حاج‌ ارفع‌الملك‌ و با نظارت‌ مهندسان‌ آلماني‌ در محل‌ گورستان‌ متروك‌ ومخروبه‌ كوي‌ نوبر ساخته‌ شده‌ است‌.
در بالاي‌ اين‌ عمارت‌ عظيم‌ برج‌ ساعتي‌ با ارتفاع‌ حدود 30 متر وجود دارد كه‌ از چهار سوي‌ شهر قابل‌ رويت‌ مي‌باشد. نماي‌خارجي‌ تالار شهرداري‌ از سنگ‌ تراش‌ خورده‌ اسپراخان‌ است‌ و پلان‌ و نماي‌ ساختماني‌ آن‌ به‌ شكل‌ عقاب‌ در حال‌ پروازمي‌باشد و در آن‌ از خصوصيات‌ معماري‌ كشور آلمان‌ استفاده‌ شده‌ است‌.
اين‌ بناي‌ باشكوه‌ در مساحتي‌ حدود 9600 متر مربع‌ و به‌ زيربناي‌ 6500 متر مربع‌ در 3 طبقه‌ احداث‌ گرديده‌ و اتمام‌ ساخت‌آن‌ در سال‌ 1318 هـ ش‌ مي‌باشد.

خانه اربابي روستاي جوان قلعه– عجب شير

 

 

اين بنا متعلق به آقاي شريفي مي باشد. مالك اوليه آن ارباب روستا به نام رضاخان باستاني است. پلان بنا به شكل مربع مي باشد كه به ضلع شرقي و غربي آن يك نيم شش ضلعي وصل شده است. شكل كلي پلان متقارن است و در وسط باغ قرار گرفته و از چهار جهت داراي پنجره مي باشد. داراي يك زيرزمين و يك طبقه است. زيرزمين فقط در چهار گوشه بنا قرار دارد و ورودي آنها از بيرون است و به همديگر از داخل ارتباط ندارند. بنا داراي ده اطاق و دو انباري و يك راه پله به پشت بام و راهروي طويل كه ارتباط دهنده اطاقها مي باشد و يك مطبخ كه داراي روزنه هايي در پشت بام است و دود ناشي از پخت را به بيرون هدايت مي كند. بنا داراي حياطي با ديوارهاي خشتي با قاب بندي آجري مي باشد.

 
 
 

خانه ارادت- اسكو

 

 

بنا شامل دو طبقه و يك زيرزمين مي باشد. در داخل حياط خانه چهار پله نيم دايره در امتداد دو رشته راه پله داخلي بنا ورود به داخل خانه را ميسر مي سازد. نماي طبقه همكف سنگي و نماي طبقه اول آجري مي باشد. گذشته از 6 عدد پنجره طبقه همكف كه تعويض شده و پنجره هاي آلومينيومي بجاي آنها كار گذاشته شده است، ساير پنجره ها چوبي است.
سقف خانه شيرواني است و دور پنجره ها در طبقه اول قاب بندي زيبائي از تركيب سنگ و آجر دارد.

 
 

اين خانه و خانه بهنام و خانه گنجه اي زاده جمعا" از كاربري مسكوني به كاربري آموزش عالي تغيير عملكرد داده و جزء مجموعه دانشگاه هنر اسلامي تبريز مي باشد و در محور تاريخي و فرهنگي تبريز واقع شده است.
بنا متعلق به اواسط دوره قاجاريه بوده و در دو دوره تكميل شده است و شامل اندروني و بيروني است. از سـردر به هشتي و از هشتي به حياط باغچه وارد ميشويم. طنبي بزرگ شرقي، غربي است. پنجره هاي اروسي آن با شيشه هاي رنگي به شمال و جنوب باز مي شود. ايوان ستوندار در جنوب طنبي رفيع و بلند است. ارتفاع ستونهاي ايوان شمالي معادل ارتفاع طنبي است. اتاقهاي گوشوار در طرفين طنبي قرار گرفته است. زير اتاق طنبي حوضخانه است. سقف حوضخانه گنبد با كاربندي آجري و با سكوهاي جانبي و حوض سنگي داراي جلوه خاصي است. اندروني داراي اتاقهايي در اضلاع شرقي و غربي حياط ميباشد. تناسبات معماري، وسعت ساختمان و تنوع طاقها و گنبدها در سقف زيرزمينها جالب توجه است. علاوه بر تناسبات كليه اندامهاي بنا كه چشمگير است، نماي ساختمان داراي انواع طرحهاي آجركاري است. ظرافت اروسي ها، آئينه كاري و گچبري سقف ايوان و تنوع كاربنديهاي آجري، آرايش حوض و باغچه و رف بندي اتاق با كيفيت عالي است.
بنا احتمالا" در دوره قاجاريه در دو مقطع زماني به وجود آمده و كامل شده است. پيوند در نهايت استادي و چيرگي است. اضافه بر آن دخل و تصرفي كه قابل توجه باشد به وجود نيامده است.
اميد است در آينده بخشي از اطاقهاي ضلع شرقي حياط اندروني كه در گذشته تخريب شده است مجددا" به پيكر اصلي مجموعه اضافه شود.

1
X