به وبلاگ ايران نگين درخشان كشورهاي قاره آسيا خوش آمديد

شهر ايذه،

شهرستان ايذه، از شهرستانهاي استان خوزستان، با پهنه اي حدود 20 كيلومتر مربع،در شمال خاوري اهواز و در مسير رامهرمز قرار دارد.موقعيت اين شهر، 31 درجه و 5 دقيقه پهناي شمالي و 49 درجه و 52 دقيقه درازاي خاوري نسبت به نيمروز گرينوچ قرار دارد. ايذه به شهر نگاركنده هاي سنگي و صخره اي ايران نامور شده است كه پيشينه ي آن به دوران عيلامي و هخامنشي ميرسد؛ بيشتر باستان شناسان براي ايذه، پيشينه اي 5000 ساله در نظر ميگيرند.


نام شناسي:

اين شهر از دير باز تا كنون به نامهاي : انزان،اينزان،اينز؛ايزج،ايزه،ايگه،ايجه،اريك،ايذج،ايذج الاهواز،مالمير و ايذه خوانده شده است. در زمان رضا شاه و از سوي فرهنگستان ايران به صورت رسمي ،ايذه، ناميده شد.در زمان ايلاميان "آياپير" و در زمان هخامنشيان "آنزان" ناميده ميشد.

«مي گويند در دوران هخامنشي به شهر ايذه "اينزان" مي گفتند؛ بعد ها به "اينز" و "ايزج" و "ايزه" تبديل يافته است.»1

«بعضي نيز بر اين باورند كه ايذه از واژه ي "ايجه" يا "ايگه" فارسي باستان به معني مسكن و محل زندگي گرفته شده و دگرگون شده ي آن است. به علاوه به دليل وجود زيج هاي بسيار در اين ناحيه،اين شهر به نام "ايرگ" يا "ايج" (زيج) خوانده ميشده است.»2

«واژه ي "ايذج" در زمان عمر بن خطاب، از عربي شده ي واژه ي "ايذه" به دست آمده است و نام "ايذج الاهواز" در زمان   خلفاي عباسي به اين شهر، نهاده شده تا با محلي ديگر در نزديكي سمرقند اشتباه نشود»3

«گزينش نام "مالمير" يا " مال امير" مربوط به سده 6 ه.ق. و فرمانروايي اتابكان لر يا اُمراي فضلويه ميشود كه از سال 550 ه.ق. در سرزمين لر بزرگ و خوزستان حكومت ميكردند.»4


كوه ها:

كوه "كل كرد" يا " چيوه" در 5 كيلومتري شمال خاور و كوه هاي "گژمرد" و "هژو" در 6 كيلومتري شمال ايذه از جمله كوه هاي اين شهرند.


آب و هوا:

آب و هوايي معتدل و خشك دارد.بيش ترين درجه گرما در تابستانها به 43 درجه بالاي صفر و زمستانها به صفر درجه و ميزان بارندگي سالانه به طور متوسط 420 ميلي متر است.


جمعيت:

در سرشماري سال 1385، جمعيت اين شهر، 104364 تن برآورد شده است.البته شمار زيادي از مردمان ايذه، در هواز و گستره هاي نفت خيز مي زيند.


زبان:

گويش اصلي مردم ايذه،بختياري ميباشد و در كنار آن فارسي نيز تا اندازه اي، گفتگو ميشود.


مردمان ايذه:

ساكنان ايذه از مردمان "هپارتيپ" يا "هيپيرتيپ" بودند كه در ظاهر همان قومي دليري هست كه يونانيان از آنها با نام "امرديان" يا "مرديان" ياد كرده اند.


مراكز تاريخي و باستاني:

1)نقش كول فره(نيايشگاه نارسينا):كول به معني دره و فر به معني شكوه است و روي هم ميتوان ماناي "شكوه دره" را براي آن بر شمرد. نقش كول فره در پايان دشت ايذه جاي داردو در آن نقشهاي شگفتي از شاه و فرمانروا و همچنين جانوراني  چون گاو،گوسفند و گاوميش كنده كاري شده است.


نقش كول فرح

2)كتيبه ي هاني: در كناره ي شمال خاوري كوههايي كه جلگه مال امير به آنها محدود ميشود،كتيبه هايي به خط ايلامي ديده ميشود كه بيشتر آنها به نام پادشاهاني به نام "هاني"  پسر "تاهي هي" نامور شده اند.

3)نقشهاي كوباد ايذه: نزديك كوه فره ايذه،صخره اي وجود دارد كه روي آن سطحي به طول سه و عرض يك و نيم متر كنده كاري شده است. بر روي اين لوح پنج انسان ايستاده با جامه هاي بلند و دستان بر روي سينه ديه ميشود. در جلوي اين پنج تن،مرد يا زني بر روي تخت يا سكويي نشسته است و به آن پنج تن، توجه ميكند. مردم به اين نقش نام مدرسه يا مكتب خانه داده اند.

4)قلعه اَرك يا ارَخ:اين كاخ-قلعه كه جايگاه فرمانروايي عيلاميان بوده، بر روي كوهي مشرف به شلاه ساخته شده و پايين كوه نيز، روبه روي آسياب هاي آبي، قلعه اي ديگر وجود دارد.

5)نقش حونگ اژدل يا اژدر: در پانزده كيلومتري شمال ايذه و در خاور خونگ اژدر، قطعه سنگي بسيار بزرگ وجود دارد كه بر روي آن نقش مهرداد يكم يا دوم اشكاني كنده كاري شده است.

6)بردنبشته ي ايذه: در راه ايذه به پيون پس از طي يك كيلومتر، در كف دره برد نبشته، قطعه سنگ نامنظمي به وسيله حجاران زبردستي حجاري شده است و نقش‌هاي بسيار زيبا و زنده و پرتحركي بر سطوح آنها حك شده است. نقش‌هاي اين سنگ‌نبشته عبارت از مرد بلند قدي با گيسوان گشاده و انبوه با كلاه‌گرد بي‌كنگره با شمشيري  به دست است. در سمت راست اين نقش سواري حجاري شده است. در سمت چپ نيز نقش چند انسان حجاري شده به چشم مي‌خورد.

7)قلعه تل: اين قلعه توسط محمدتقي‌خان بختياري در سرتلي در ناحيه ايذه بنا شده است. اين قلعه مركز خان‌هاي ايل بختياري بوده و چندين قلعه در آن وجود داشته است. مردم قلعه تل به هنگام كندن پي خانه‌شان دو سنگ بزرگ كه به زمان عيلاميان مربوط مي‌شوند، از زمين بيرون آورده‌اند. يكي از سنگ‌ها پايه ستون و ديگري سنگي منقوش است كه چهار نقش دارد و دو نفر در مقابل دو نفر ايستاده‌اند.


قلعه تل

8)قلعه ديزه وراز: اين قلعه در شمال كوه دلا قرار دارد. پله‌هاي زيادي از پايين تا قلعه وجود دارد. اين قلعه در بلندترين قله كوه دلا ساخته شده است. ساختمان اين قلعه به زمان فرامرز اشكاني مي رسد.


جاذبه هاي طبيعي:

1)تلگه: كوهي نيمه جنگلي است كه در بيست و هشت كيلومتري شمال خاوري ايذه جاي گرفته است كه حدود سه هزار و پنجاه متر بلندي دارد.

2)آبشار و نقش اشكفت سلمان(نيايشگاه ناريشا): در سه كيلومتري جنوب غربي شهر ايذه و درون صخره طبيعي كوه به صورت سر پناهي با آثار آبرفتي در كنار چشمه آب شيرين قرار دارد.و همچنين كتيبه اي با خط ميخي مربوط به سده هشتم و نهم  پيش از زايش مسيح در آن وجود دارد.


نقش اشكفت سلمان



غار سلمان

3)تاراز

كوه نيمه‌جنگلي تاراز در دهستان سوسن و در شصت و هفت كيلومتري شمال غربي ايذه واقع شده و حدود دوهزار هفتصد و چهل و سه متر ارتفاع دارد.


ايذه در كتابهاي تاريخي

«ياقوت حموي در رويه 385 كتابش نوشته ايذج نام شهر و ولايتي است ميان اهواز و اصفهان... پل ايذج از عجايب دنياست و با سنگ در دره خشك و عميقي ساخته شده است. در ايذج زلزله بسيار رخ ميدهد.معادن فروان دارد و در آنجا نوعي گياه مي باشد كه شيره آن نقرس را سود مي دهد و در ايذه آتشكده قديمي هست كه تا روزگار هارون الرشيد روشن بود و در دو فرسخي آن درياچه اي از آب است كه محل گرد آمدن آبهاست و اين گردآب را فم الابواب نام نهاده اند كه اگر آدمي يا جانوري در آن افتد بچرخد تا بميرد آنگاه آب آن را به كناره اندازد و شگفت آنستكه آن را فرو نمي برد.
گرفتن ماليات آنجا بر خلاف معمول يك ماه پيش از نوروز شروع ميشود و شيره نيشكر آن نسبت به ساير نقاط خوزستان چهار بار بيشتر است و خنه(؟) آن مانند مكراني و سيستاني ساخته مي شود.»5
«حمد الله مستوفي نوشته است شهري كوچك و گرمسير است و هواي بدي دارد.جهتش آن كه شمالش بسته است اما آبش گوارنده بود زيرا كه تا كوه برف چهار فرسنگ است و حقوق ديواني آنجا به تمغا مقرر است. ويراني اين شهر معلوم نيست از چه قرني شروع شده شايد قرن نهم هجري با حمله ي تيموريان يا وقوع زلزله يا حملات ايلات باشد.»6

پي نوشت ها:
1)رشيديان،نيره زمان.نگاهي به تاريخ سيستان،ص 235
2)نوبان،مهرالزمان.وجه تسميه شهر ها و روستاهاي ايران،ص 5
3)نقل به مضمون از مصاحب، غلامحسين.دايره المعارف فارسي،جلد سوم،ص 2607
4)نقل به مضمون از افشار سيستاني،ايرج.خوزستان و تمدن ديرينه ي آن،جلد اول،ص 234)
5)عبدالحسين سعيديان،شناخت شهرهاي ايران،ص 160
6)همان،ص 161 و 162

بن مايه:
1)عبدالحسين سعيديان/شناخت شهرهاي ايران/انتشارات علم و زندگي
2)مژگان سبزيان و ديگران/كتاب جامع ايرانگردي
3)افشار سيستاني؛ايرج/پژوهش در نام شهرهاي ايران
4)مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي استان خوزستان،حسن ژنده دل و دست ياران،نشر ايرانگردان-جهانگردان
5.ويكي پديا

 

1

پوشاك مردم روستاصنايع دستي

 

پوشاك مردم روستا

 

لباس محلي لري بختياري است. مردان روستا از كلاهي سياه و نمدين ، شلوار چيت سياه و گشاد و پاپوشي از نوع گيوه و چوخا استفاده مي كنند. زنان روستا شلوار گشاد، دامن چاك دار، نوعي جليقه و چادر بلند كه در زيرگلو سنجاق ميشود برتن مي كنند. دختران جوان روستا از پارچه هاي روشن با رنگهاي شاد و زنان پا به سن، معمولاً از رنگ سورمه اي و آبي تيره استفاده مي كنند.

 

صنايع دستي

 

جاجيم، نمد، شال گردن، خورچين، گليم و فرشهاي دستباف رايج ترين صنايع دستي روستاي شيوند هستند.

سوغاتي ها

سوغاتي هاي روستا تركيبي از صنايع دستي، محصولات باغي و فرآورده هاي لبني است: عسل كوهي، پنير، كره، روغن محـــلي، نان شكري و نان محلي، پـــازن انجير، محك و بندانجير، رب انار و ترشــي ناردون از عمده ترين سوغاتي هاي اين روستا محسوب ميشوند.

 

غذاهاي محلي

 

طبخ انواع غذاهاي محلي از جمله آبگوشت محلي و كباب بره از مشهورين اين غذاهاست

 

 

 

وضعيت بازديد

 

بنا برشرايط حاكم بر روستا از آغاز بهار تا چهارمين ماه سال ميتوان از پتانسيل هاي گردشگري منطقه از جمله آبشار مرتفع شيوند، كوهنوري و بازديد از آثارتاريخي منطقه استفاده نمود. آب اين آبشار از ارتفاع 80 متري سرازير ميشود و درطول روستا تا درياچه جريان دارد به طوري كه علاوه بر سيراب كردن باغها و شاليزارهاي روستا ميتوان براي رفع تشنگي از آن نوشيد .روستـــاي شيوند به لحاظ واقع شدن در انتهاي درياچه سدكـــارون 3 و برخورداري از اكوسيستم طبيعي و چــشم انداز بسيارزيبا همه ساله پذيراي گردشگران و علاقمندان به محيط طبيعي بوده و هست0 دراين راستا ايجاد سازه هاي گردشگري در ساحل درياچه سد كارون 3 و ايجاد دهكده توريستي و ساخت كمپ هاي اقامتي و پارك جنگلي ميتواند در توسعه گردشگري روستايي منطقه مؤثر بوده و به لحاظ اقتصادي براي مردم روستا مثمرثمر باشد. ازجمله اقدامات مؤثر صورت گرفته ميتوان به مطالعات و اجراي طرح هادي روستايي كه اخيراً توسط بنيادمسكن استان خوزستان در راستاي بهبود وضع معابر و شكبه دسترسي و بهسازي مساكن روستايي و ايجاد محيط كالبدي مناسب با پتانسيل هاي گردشگري اشاره كرد. دراين طرح زميني به وسعت 2 هكتار در اراضي مشرف به درياچه سد جهت ايجاد مجتمع جهانگردي و پذيرايي درنظر گرفته شده است.

1

موزه خوزستان

اگر  سري به موزه ايران باستان بزنيد ، در آنجا علاوه بر اشيايي كه از تپه‌هاي باستاني ايذه به دست آمده، مجسمه فلزي (مفرغي) بزرگي نظرتان را جلب خواهد كرد كه به مرد اشكاني شهرت دارد.  اين مجسمه در سال 1312 در حوالي روستايي به نام «شمي» كه تقريبا 45 كيلومتر با شهرستان ايذه فاصله دارد، پيدا شد.

كاوش‌ها نشان داد كه آنجا نيايشگاهي بوده متعلق به دوره اشكانيان يا همان پارت‌ها كه مجسمه مرد اشكاني نيز در آن نيايشگاه قرار داشته، اما زماني كه باستان‌شناسان اين محل را كشف كردند متوجه آثار تخريب و آتش‌سوزي در اين محل شدند.

 

به همين علت مجسمه‌اي كه در موزه مي‌بينيد يك دستش به طور كامل و دست ديگرش از مچ به پايين از بين رفته است. از آنجا كه ساسانيان پس از به قدرت رسيدن، سعي كردند اغلب آثار برجاي مانده از حكومت پيش از خود يعني اشكانيان (پارت‌ها) را از ميان ببرند، به نظر مي‌رسد تخريب نيايشگاه شمي نيز توسط آنان صورت گرفته باشد، اما مجسمه مرد اشكاني متعلق به كيست؟ اين پرسشي است كه ذهن بسياري از پژوهشگران را درگير خود كرده؛ چراكه مجسمه‌اي در اين ابعاد آن هم در يك جايگاه مقدس نمي‌تواند مربوط به يك شخصيت عادي باشد.

لباس‌ها و نوع پوشش او شبيه به مردان ديني نيست، بنابراين بلندمرتبه بودن او را مي‌بايد در زمينه‌هاي ديگري چون اجتماعي و سياسي جستجو كرد. كمربند، پاي‌افزار و سربند او نشان مي‌دهد كه او از مردان و سرداران جنگي بوده است، به همين علت اغلب محققان بر اين باورند كه مجسمه مرد اشكاني متعلق به سورنا (82 ـ 52 پيش از ميلاد) سردار شجاع و نامي پارت‌هاست.

سورنا سپاه ايران را در نخستين جنگ با روميان فرماندهي كرد و رومي‌ها را كه تا آن زمان در همه جا پيروز بودند، براي اولين بار با شكستي سخت و تاريخي روبه‌رو ساخت. او روش نويني را در جنگ پايه‌گذاري كرد كه به آن شيوه جنگ و گريز مي‌گويند.

اين سردار ايراني را پديدآورنده جنگ پارتيزاني (جنگ به روش پارتيان) در جهان و مجسمه او را نمونه زيبايي از هنر ريخته‌گري در دوران باستان مي‌دانند. بنابراين ديدن و مطالعه در مورد مجسمه اين سردار بزرگ مي‌تواند شما را با بخش ديگري از تاريخ غرورآفرين ايران آشنا كند.

پس اگر شما به هر دليل امكان سفر به نقاط دوردست مانند ايذه را نداريد، موزه‌ها را فراموش نكنيد. چه موزه ايران باستان و چه موزه‌هاي ديگر، همه شما را به سفري دور و دراز در تاريخ مي‌برند.

1

مناطق جنگي خوزستان2

آبادان:

حدود جغرافيايي شهر آبادان از اين قرار است: از شمال به خرمشهر و رود كارون، از شرق به رودخانه بهمنشير و اراضي مسطح باتلاقي و از جنوب و مغرب به اروند رود منتهي مي شود. آبادان به سبب محصور بودن بين رود كارون و بهمن شير، شبه جزيره اي را تشكيل مي دهد. طول جزير 64 كيلومتر و عرض آن تا 30 كيلومتر متغير است. دشمن در آغاز تجاوز در سال 1359 تلاش كرد تا آبادان را به واسطه دور زدن خرمشهر و عبور از بهمن شير اشغال كند ولي مقاومت مردم و حضور نيروهاي ارتش و سپاه تلاش متجاوزان را به ناكامي كشاند و تنها توانستند اين شهر را محاصره نمايند. با همت و تلاش نيروهاي سپاه، ارتش و نيروهاي مردمي در عمليات ثامن الائمه، حصر آبادان در مهر 1360 شكسته شد. اين هشر در سالهاي بعد به عنوان عقبه عمليات هاي مختلفي از جمله بيت المقدس، والفجر8 و كربلاي 4 و 5 قرار گرفت. نقش و حماسه امام جمعه آبادان و جوانان اين شهر در عرصه هاي دفاع مقدس براي هميشه ماندگار است.

پاسگاه زيد:

وقتي در جاده اهواز خرمشهر از ايستگاه حسينيه به سمت غرب (جاده شهيد كاظمي) بروي پس از طي مسافتي به مزار تعدادي از شهداي گمنام عمليات رمضان مي رسي. منطقه زيد و ايستگاه حسينيه از محورهاي مهم هجوم دشمن به خوزستان بود كه عراق از اين طريق به جاده اهواز-خرمشهر دست يافت. اين منطقه يكي از محورهاي مهم عمليات هاي بزرگ بيت المقدس و كربلاي 4 و 5 مي باشد.

تنگه چزابه:

 

تنگه مهم چزابه در شمال غربي بستان و در مسيره جاده اي كه از مرز به طرف بستان كشيده شده، بين تپه هاي رملي و هورالهويزه، قرار دارد. دو جاده نظامي در دو سوي آن قرار دارد، جاده اي در خاك ايران كه چزابه را به فكه متصل مي كند و جاده ديگري كه به العماره متصل مي شود. دهانه اين تنگه 5/1 كيلومتر مي باشد و لذا از جنبه نظامي بسيار مهم و استراتژيك است. تنگه چزابه يكي از پنج معبر اصلي هجوم ارتش عراق به خوزستان بود.

هويزه:

 

شهر هويزه در 10 كيلومتري جنوب غربي سوسنگرد، مركز يكي از بخش هاي دشت آزادگان است. دشمن در آغاز جنگ با اشغال شمال و شرق هويزه، عملا آن را محاصره كرد. در عمليات هويزه در 15/10/59 رزمندگان از اين منطقه نفوذ كردند و به محل استقرار دشمن در جنوب كرخه كور هجوم بردند و 800 نيروي عراقي را اسير كردند كه اين تعداد تا آن روز جنگ بي سابقه بود. اما با شروع پاتك هاي دشمن، نيروهاي خط مقدم عمليات كه گروهي از پاسداران هويزه، حميديه و اهواز و گروهي از دانشجويان پيرو خط امام بودند، در محاصره قرار گرفتند و تعدادي از آنان از جمله سيد حسين علم الهدي فرمانده سپاه هويزه به شهادت رسيدند. در طي عمليات بيت المقدس (ارديبهشت 61) منطقه هويزه آزاد شده و پيكر عزير اين شهدا در مكاني كه امروز به عنوان يادمان شهداي هويزه ميزبان زايرين مي باشد، كشف شد.

خرمشهر:

 

اين شهر مهم استراتژيك مرزي 6500 كيلومترمربع مساحت دارد. خرمشهر از شمال به اهواز، از شرق به بندرماهشهر، از جنوب به آبادان و از غرب به مرز ايران و عراق محدود است و در زمان وقوع انقلاب اسلامي در سال 1357 حدود 000/220 نفر جمعيت داشت. خرمشهر در طول تاريخ خود چهار بار اشغال شد كه سه بار آن با اتكا به بيگانگان يا در برابر واگذاري بخشي از سرزمين ايران به وطن بازگشت. اما در آخرين بار، بدون پشتيباني بيگانگان و بدون واگذاري حتي يك وجب از خاك ايران، خرمشهر آزاد شد. خرمشهر بعد از ظهر 31/6/59 زير آتش سنگين ارتش عراق قرار گرفت. يگان هاي دشمن سپس در اين منطقه تهاجم خود را از سه محور آغاز كردند: از جنوب ايستگاه حسينيه براي بستن جاده اهواز-خرمشهر و از سمت شمال و غرب خرمشهر براي دستيابي به دروازه شهر (پليس راه). دشمن با اجراي آتش سنگين و هجوم قواي زرهي به سمت خرمشهر و محاصره آن طرح ريزي كرده بود كه هماهنگ با برنامه اشغال سه روزه استان خوزستان خرمشهر را نيز به اشغال در آورد، ولي با مقاومت حماسي مدافعان خرمشهر نه تنها دشمن در اشغال خوزستان ناكام ماند، بلكه با تحمل خسارات و تلفات بسيار، بعد از 34 روز جنگ و گريز، تنها توانست بخش غربي خرمشهر را تصرف كند. براي آزادسازي منطقه وسيع جنوب غربي اهواز، عمليات بيت المقدس از 10/2/61 آغاز شد كه نهايتاً در مرحله چهارم عمليات و در تاريخ 3/3/61 خرمشهر آزاد گرديد. در روزهاي پاياني جنگ و پس از پذيرش قطعنامه 598 از طرف ايران، ارتش عراق كه هيچگاه دست از خوي تجاوزكارانه خود برنداشته بود با انبوهي از لشكرهاي خود در 31/4/67 با تهاجمي ديگر خود را به جاده اهواز خرمشهر رساند و 30 كيلومتر از اين جادهخ را اشغال كرد. در حالي كه خرمشهر در خطر محاصره و اشغال مجدد قرار گرفته بود، با پيام هشدار دهنده امام خميني(ره) و با حضور سپاه و انبوه نيروهاي مردمي در اين منطقه، طي سه روز درگيري و مقاومت، دشمن عقب رانده شد و حتي فرماندهان براي حمله مجدد و آزادسازي بصره نيز اعلام آمادگي كردند كه اين بار حضرت امام فرمدند ما بر پيماني كه بسته ايم، استواريم

1

صنايع دستي استان خوزستان (2)

 

صنايع دستي استان خوزستان (2)

 

 

در خوزستان از چوب و ساير فرآورده هاي گياهي براي توليد انواعي صنايع دستي استفاده مي شود كه مهمترين آنها به اين شرح است .

خراطي :

خراطي چوب از هنرها و صنايعي است كه بيشتر در دو شهر دزفول و بهبهان رواج دارد.

ابزار كارخراطان بسيار ساده است، شامل اره، انواع مته، شفره، دستگاه يا چرخ خراطي و ... براي تهيه چوب نيز از درختهاي توسكا و سپيدار استفاده مي شود. در دزفول محصولاتي مانند پايه ميز و صندلي و مبل، چوب لباسي، بدنه قليان، زير قليان، ميل زورخانه، پايه آباژر، گلدان، نمكدان و... ساخته مي شود. در بهبهان نيز كارگاههاي خراطي وجود دارد كه محصولات آنها گهواره پايه مبل است كه از چوب سپيدار تراشيده مي شود.

حصير بافي:

در استان خوزستان در بيشتر مناطق روستايي و عشايري به واسطه وجود درختان خرما حصيربافي وجود دارد، از ني هاي با تلاقي نيز براي بافتن حصير استفاده مي كنند.

اين نوع حصير در شهرها براي آويختن در جلوي پنجره مورد استفاده قرار مي گيرد. عشاير نيز براي حصار پشت چادرهايشان و همچنين ساختن لانه مرغ و خروس، بره، بزغاله و ... از آن استفاده مي كنند.

بوريا (حصير زير انداز):

 

بوريا يا حصير زير انداز از محصولات استان خوزستان با الياف برگ درختان خرمابافته مي شود، اين حصير از ني مردابي كه در اين منطقه به وفور يافت مي شود توليد مي گردد. اين نوع حصير براي زير انداز و همچنين پوشش سقف منازل كاربرد دارد. آن را روي تيرهاي سقف ساختمان قرار داده و رويش را با مصالح ساختماني مي پوشانند. بوريا بافي كاري است كه فقط توسط مردان انجام مي شود.

كپو بافي:

كپوبافي كه در سالهاي اخير در استان خوزستان رونق فراوان يافته بيشتردر دهستان شهيون دزفول و روستاهاي اطراف آن انجام مي شود . مواد اوليه مصرفي در بافت كپو برگهاي خشك نخل كه در اصطلاح محلي " كرتك " نام دارد وساقه هاي نازك گندم كه " هلفه " گفته مي شود تشكيل مي دهد.

سبد بافي:

استان خوزستان كه از مراكز مهم پرورش نخل در ايران است صنعتگران ازبرگ درختان خرما سبدهايي درست مي كنند كه مصارف مختلف دارد و به آن زنبيل مي گويند همچنين عشاير بختياري خوزستان و عده اي از روستاييان اطراف دزفول از شاخه هاي نازك و تركه هاي درختان مختلف سبدهايي مي بافند كه معروفترين آنها سبدي است كه "سله " ناميده مي شود و براي آبكش كردن برنج از آن استفاده مي شود.

درانديمشك نيز عده اي از هموطنان ترك نژاد با استفاده از تركه هاي درخت بيد سبدهايي با اندازه و شكل هاي متفاوت توليد مي كنند كه مصارف گوناگون دارد. عشاير و روستاييان استان خوزستان نوعي سبد كه " كوروك " ناميده مي شود براي جابجايي ماكيان توليد مي كنند.

فلز كاري:

در استان خوزستان ساخت وسايل فلزي در شهرهاي دزفول، اهواز، مسجدسليمان، بهبهان، رواج دارد كه توليدات مختلفي از قبيل داس، تيشه، قيچي، قند شكن و ... از محصولات آنان است.

آهنگران خوزستان ابتدا فلز را به اندازه و شكل دلخواه بريده و دركوره قرار مي دهند پس از گداخته شدن و انعطاف پذيري با چكش زدن به شكل مورد نظر در مي آورند. در آخر با استفاده از سوهان آن را صيقل مي دهند.

ورشو سازي:

 

در خوزستان اين صنعت درزماني نه چندان دور فعاليت چشمگيري داشت.عمده فعاليت هاي مربوط به ورشوكاري توسط مردان و درشهر دزفول انجام مي گرفت. هم اكنون نيز در شهر دزفول تعدادي صنعتگر به اين حرفه مشغول هستند كه كار عمده آنها توليد قليان است . قليان هاي ورشوي كار دزفول بسيار زيبا و  نفيس است.

ميناكاري و قلمزني :

 

از جمله فعاليت هايي كه از گذشته هاي دور در خوزستان رواج داشته مينا كاري بر روي طلا و نقره و قلمزني بر روي مس و برنج است كه در شهرهاي آبادان، خرمشهر و اهواز انجام مي شود كه در سالهاي اخير بيشتر فعالين اين حرفه دراهواز به كار خود ادامه مي دهند.

توليدات مينايي توسط "صبي ها" كه پيروان حضرت يحيي مي باشند، برروي طلا و نقره و ديگر فلزات و بيشتر بصورت زينتي و زنانه عرضه مي شود. اين توليدات كه نقوش معمول و متداول آنها عبارت از : شتر و ساربان، نخل، پل معلق ( پلرودخانه كارون ) و گنبد وقايق، برروي گردن بند، دستبند، گوشواره، انگشتر، النگو، و همچنين قندان، سيني، گيره استكان و ... كاربرد دارند.

قلمزني :

قلمزني بر روي فلزات نيز توسط صبي ها انجام مي شود. روش قلمزني برفلزات به اين صورت است كه ابتدا نقش مورد نظر را بر روي ظرف طراحي نموده وسپس درون ظرف را از محلول قير مذاب آميخته با خاكستر يا خاك اره پر كرده وبعد با استفاده از قلم و چكش به نقوش حالتي فرورفته مي دهند . سپس قسمتهاي فرو رفته را با خمير مينا كه از اكسيد فلزات مختلف تهيه مي شود آرايش داده و ظرف مورد نظر را در كوره گذاشته و 350 درجه سانتيگرادحرارت مي دهند. به اين ترتيب لايه لعابي رنگين و شفافي برروي قسمتهايي از ظرف فلزي قلمزني شده به وجود مي آيد.

توليد محصولات پوستي :

استان خوزستان به علت وجود عشاير بختياري كه بخش هايي از اين منطقه را قشلاق خود قرار داده اند. و همچنين اسكان بسياري از آنان در اين خطه، از نظر توليد پوست موقعيت خاصي را دارا مي باشد. در اين استان به دليل وجود عشاير بختياري كه كار اصلي شان دامداري است، پوست به وفور يافت مي شود. بااين حال صنايع چرم و پوست چندان رواج نداشته و فقط عده كمي از عشاير آن هم براي رفع نياز خودشان و براي ساختن لوازم مورد استفاده زندگي مانند مشك و هميان از آن استفاده مي كنند. گاهي نيز از پوست براي دهل كه از سازهاي محلي است استفاده مي كنند

1

مناطق جنگي خوزستان

مناطق جنگي خوزستان

شلمچه:

 

منطقه مرزي شلمچه در منتها اله غرب خرمشهر واقع شده است و نزديك ترين نقطه مرزي به بصره مي باشد. شلمچه يكي از محورهاي هجوم دشمن در 31/6/59 به خرمشهر بود. در عمليات بيت المقدس اگر چه خرمشهر آزاد شد ولي با توجه به اهميت نظامي شلمچه، دشمن به سختي از آن دفاع كرد و آن را در اشغال خود نگه داشت و پس از آن موانع، استحكامات و رده هاي دفاعي متعددي در اين منطقه ايجاد كرد. رزمندگان اسلام با اجراي عمليات كربلاي 5 در دي ماه 1365، اين مواضع را در هم شكستند و شلمچه را آزاد كردند.

طلائيه:

حدود 45 كيلومتر از جاده اهواز را طي مي كنيد، به سه راهي اي بر ميخوريد به نام طلائيه، يك جاده فرعي شما را به سمت غرب تا نزديكي مرز ايران و عراق مي برد، درست در كنار مرز، پاسگاه طلائيه ناميده مي شود. اين منطقه يكي از محورهاي مهم عمليات هاي خيبر و بدر مي باشد و نيز كليدي براي حفظ جزاير مجنون. بعد از جنگ در اين مكان مقري جهت جستجوي پيكر مطهر شدا داير شد. در مكاني كه تعداد زيادي از شهدا كشف شد حسينيه اي به نام حسينيه حضرت ابوالفضل(ع) بنا شد كه اكنون ميزبان زائران كربلاي طلائيه مي باشد.

اروند كنار:

 

يكي از بخش هاي شبه جزيره آبادان است كه در 48 كيلومتري جنوب شرقي آبادان و در انتهاي جاده آبادان-اروندكنار واقع شده است. اين منطقه شاهد يكي از موفق ترين و بزرگ ترين نبرهاي دوران دفاع مقدس مي باشد. در عمليات والفجر8 غواصان خط شكن شبانه از اروند گذشته، خط دشمن را شكسته و موفق به آزادسازي منطقه فاو شدند. اين عمليات ضربه مهلكي بر كمر ارتش بعث وارد آورد.

فكه:

اين منطقه در شمال غرب استان خوزستان قرار گرفته است. فكه از شمال به منطقه چنانه، از غرب به خط مرزي و از جنوب به تنگه چزابه و بستان محدود مي شود. منطقه فكه رملي و سرزمين شنهاي روان است. دشمن بعد از اشغال منطقه در آن 16 رده موانع در مقابل رزمندگان اسلام ايجاد نموده بود. در عمليات والفجر مقدماتي رزمندگان پس از نبردي سخت در محاصره دشمن افتادند و عده اي از نيروها نيز مجبور به عقب نشيني شدند. اين منطقه مزين به خون شهداي عمليات هاي والفجر مقدماتي و والفجر يك و سرداران شهيد همچون حسن باقري، مجيد بقايي، سيد شهيدان اهل قلم مرتضي آويني و نيز شهداي بزرگوار تفحص مي باشد.

دهلاويه:

 

روستايي است در غرب سوسنگرد كه در جريان هجوم دشمن پس از 10 روز دفاع سرسختانه در تاريخ 24/7/59 اشغال شد. در طي عمليات هايي شهيدغيور اصلي و رزمندگان ستاد جنگ هاي نا منظم به فرماندهي شهيد چمران تلاشهايي براي آزادي مناطق اشغال شده انجام دادند و سرانجام در تاريخ 27/6/60 در عملياتي به نام آيت ا... مدني (اولين شهيد محراب) دهلاويه آزاد شد. در نزديكي روستاي دهلاويه يادماني واقع شده كه محل شهادت دكتر مصطفي چمران (وزير دفاع و نماينده مجلس ايران) به همراه تني چند از همرزمانش مي باشد

1

اهواز

 

اهواز

 

اهوازمركز استان خوزستان و حدود 7848 كيلومتر مربع مساحت دارد. ارتفاع آن از سطح دريا 18 متر است. از شمال به دزفول شوشتر و رامهرمز از مغرب به دشت آزادگان و از جنوب به خرمشهر محدود مي شود. شهر اهواز در زميني مسطح و در طرفين رودخانه كارون بنا شده و راه آهن جنوب از آن مي گذرد. فاصله اين شهر تا تهران 881 كيلومتر است. بر اساس سرشماري سال 1375 جمعيت اهواز 1110531 نفر بوده است.

با اينكه از قدمت و تاريخ بناي اهواز اطلاع كافي در دست نيست اما شواهد و قراين اندك نشان مي دهد كه عيلاميان اولين ساكنان اين منطقه بوده اند.

اهواز در طول حيات خود بارها شاهد ويراني و زوال بوده و از پس هر ويراني مجددا سر برافراشته است. عيلاميان در محل كنوني شهر اهواز شهر قديم تاريانا را بنا كرده بودند كه با اضمحلال عيلاميان رو به زوال نهاد.

اردشير اول ساساني تاريانا را دوباره بنا نمود و آن را هرمز اردشير نام نهاد. در ابتدا شهر به دو بخش تقسيم شده بود. اشراف در يك بخش بنام هرمز اردشير يا هرمشير و در بخش ديگر كسبه و بازاريان سكونت داشنتد كه (هوجستان واجار) (خوزستان بازار) ناميده مي شد. هوجستان واجار كه به عربي (سوق الاهواز) معروف بود تا مدتها پس از حمله اعراب آباد مانده بود.

از آثار باستاني به دست آمده و در حفريات باستانشناسي چنين استنباط مي گردد كه در زمان عيلاميان شهري در حدود اهواز قديم به نام (اوكسين) وجود داشته است.

علت اصلي خرابي اهواز شكسته شدن سد اهواز و انتقال مركزيت خوزستان به شوشتر بوده است. شورشها و كشمكشهاي سياسي و شيوع بيماري طاعون در سال 1247 ه.ق نيز در ويراني اهواز بي تاثير نبوده است.

اهواز از اوايل قرن چهارم هجري قمري تا زمان ناصرالدين شاه كاملا ويران و خالي از سكنه بود. در دوران قاجاريه سوق الاهواز ناصريه يا بندر ناصري ناميده شد و از سال 1314 هجري شمسي با تصويب هيئت وزيران به نام باستاني خود اهواز تغيير نام يافت.

رودخانه بزرگ كارون در اهواز جاري است و تا كنون 6 پل جهت ارتباط دو قسمت شهر بر روي آن احداث شده است.

اهواز يكي از شهرهاي مهم صنعتي ايران است كه صنايع مهم مستقر در آن عبارتند از مجتمع فولاد اهواز گروه ملي صنعتي ايران شركت كرين ايران شركت ايران (تنها واحد سازنده دوده صنعتي در ايران) نورد سنگين كاويان واحدهاي مختلف لوله سازي شركت صنعتي سپنتا (توليد كننده پروفيل آهن و لوله هاي صنعتي) و كارخانه فارسيت اهواز (توليد كننده لوله و ورق آزبست).

نيروگاه گازي رامين با توان 945 مگاوات و نيروگاه زرگان با توان 354 مگاوات برق در شهرستان اهواز قرار دارند. منابع غني و تاسيسات عظيم واحدهاي بهره برداري نفت و گاز نيز به اين شهرستان اهميت ويژه اي بخشيده است. علاوه بر فعاليتهاي صنعتي و فعاليتهاي وابسته به نفت و گاز كشاورزي در اهواز نيز داراي اهميت فراواني است و سالانه محصولات مختلفي از قبيل گندم جو حبوبات و صيفي جات كشت مي شوند.

از آثار تاريخي و مذهبي شهرستان اهواز مي توان بقاياي پلي بر روي كارون كه بالاتر از محل پل معلق ساخته شده بود و بقعه علي بن مهزيار را نام برد.

1

صنايع دستي:وضعيت اجتماعي عشاير:استان خوزستان

صنايع دستي:

 

بر اساس نتايج سر شماري عشاير كوچنده و مركز آمار ايران در تيرماه 1377 در بين خانوارهاي عشايري دوره قشلاق در 95/24 درصد خانوارها بافت «قالي» و ... در 23 درصد بافت «گليم» و... در 57/30 درصد بافت «پلاس» در 81/2 درصد بافت «چوقا يا برك و مشابه» در 54/1 درصد بافت «كلاه» و... و در 18/8 درصد خانوارها بافت حصير وجود داشته است

وضعيت اجتماعي عشاير:

 

جمعيت عشاير استان خوزستان تركيبي از ايلات و طوايفي است كه از استانهاي لرستان كهگيلويه و بوير احمد , چهار محال بختياري , اصفهان , همدان و كرمانشاه براي طي دوره قشلاقي به اين استان كوچ مي كنند .براساس نتايج سرشماري اجتماعي اقتصادي عشاير در سال 1377 جمعيت عشاير كوچنده استان در دوره قشلاق 993/174 نفر در قالب 25983 خانوار بوده است . براساس همين آمار گروهي كه تمام ييلاق و قشلاق را در استان مي گذرانند 43894 نفر در قالب 6922 خانوار هستند. بعد خانوار در جامعه عشايري استان 73/6 نفر است كه نسبت به عشاير كل كشور (56/6)كمي بيشتر است. از مجموع 174993 نفر از جمعيت عشايري دوره قشلاق استان 92285 نفر مرد و82708 نفر زن بوده اند . مقايسه عشاير استان طي دوره 133 الي 1377 بيانگر اين است كه عشاير دوره قشلاق 2068 خانوار (3/7) درصد كاهش يافته و در عوض عشاير دوره ييلاقي (عشاير درون كوچ) 1366 خانوار (31 درصد) افزايش داشته است كه شايد اين افزايش بدليل دست كشيدن از كوچ بلند توسط عده اي از عشاير دوره قشلاقي است . عشاير دوره قشلاقي استان شامل 14 ايل و14 طايفه مستقل مي باشند. جمعيت عشايري كل كشور 1304089 نفر است كه عشاير خوزستان با جمعيتي برابر با 174993 نفر حدود 3/13 درصد از عشاير كل كشور را تشكيل مي دهد

1

خوزستان وساختار آن

ساختار جنسي:

 

بر اساس آخرين سر شماري عشاير كوچنده مركز آمار ايران (تيرماه 1377) از مجموع 174993 نفر جمعيت عشايري دوره قشلاق استان خوزستان 92285 نفر مرد و 82708 نفر زن بوده اند كه در نتيجه نسبت جنسي برابر 112 بدست مي آيد به عبارت ديگر در جامعه عشايري استان در دوره قشلاق در مقابل هر 100 زن 112 مرد وجود داشته است همچنين از جمعيت عشايري دوره قشلاق استان 7/45 درصد در گروه سني كمتر از 15 ساله ، 16/49 درصد در گروه سني 15 تا 64 ساله ، 12/4 درصد در گروه سني 65 ساله و بيشتر قرار داشته اند و سن 02/1 درصد از آنان نامشخص بوده است

وضعيت اشتغال و فعاليت به كار:

بر اساس اطلاعات سر شماري عشاير كوچنده سال 1377 مركز آمار ايران از جمعيت مردان 6 ساله و بيشتر عشاير دوره قشلاق 6/63 درصد شاغل ، 8/21 درصد محصل و 2/5 درصد بيكار (جوياي كار) بوده اند، در مقابل از جمعيت زنان 3/39 درصد شاغل ، 4/14 درصد محصل ، 34 درصد خانه دار و 4/0 درصد (جوياي كار) بيكار بوده اند. 

نمودار نسبي جمعيت 6 ساله و بيشتر عشاير دوره قشلاقي استان بر حسب وضع فعاليت:

 

 

 

 

 

ساختار اقتصادي:

اساس اقتصاد خانوارهاي عشايري بر پايه دام و دامداري استوار است و بخش مهمي از در آمدهاي آنان از طريق فروش دام و فرآورده هاي دامي تامين مي شود ، بر اساس نتايج سرشماري عشايري كوچنده در سال 1377 عشاير استان خوزستان در دوره قشلاقي 1239117 راس گوسفند و بره و 1030870 راس بز و بزغاله در اختيار داشته اند.

مجموع دامهاي كوچك عشاير استان 2269987 راس و سرانه دام خانوارهاي عشايري 87 راس بوده است.

 تعداد و انواع دام عشاير در دوره قشلاقي:

 

دوره استقرار قشلاقي

دوره استقرار قشلاقي

1239117

گوسفند و بره

1030871

بز و بزغاله 

19699

گاو و گوساله

499

گاوميش و بچه گاوميش

202

شتر و بچه شتر

2224

اسب و كره اسب

13866

قاطر و استر

32837

الاغ و كر? الاغ

 

ماخذ: سرشماري عشاير كوچنده تير ماه 1377

زراعت و باغداري:

بر اساس نتايج سر شماري عشاير كوچنده و مركز آمار ايران در تيرماه 1377 اراضي زير كشت محصولات سالانه خانوارهاي بهره بردار عشاير در استان 26140 هكتار بوده است كه از اين مقدار 2205 هكتار (4/8 درصد) زير كشت محصولات سالانه آبي و 23935 هكتار (6/91 درصد) زير كشت محصولات سالانه ديم بوده كه اواخر باغ و قلمستان خانوارهاي عشايري در استان 567 هكتار آبي و 97 هكتار ديم بوده است

1

ايلها و طوايف عشايري استان:

ايلها و طوايف عشايري استان:

 

در استان خوزستان ايلها و طوايف مختلفي همچون ايل بختياري اعراب, ايل قشقايي, ايل بهمئي, ايل بوير احمد سفلي, ترك يارم طالقو و همچون لرها يلرستان زندگي مي كنند.

بر اساس نتايج سرشماري اجتماعي- اقتصادي عشاير كوچنده در سال 1377 تعداد 14 ايل و 14 طايف مستقل فقط دوره قشلاقي را در همين استان مي گذرانده اند. همچنين تعداد 5 ايل و 9 طايف مستقل هم دوره قشلاقي و هم دوره ييلاقي را در اين استان زندگي مي كرده اند .بيشترين جمعيت عشايري استان را ايل بختياري تشكيل مي دهد كه از استانهاي چهارمحال و لرستا ن به اين استان كوچ مي نمايند. به طوري كه در سال 1377 بيش از 5/86 درصد جمعيت عشايري در دوره قشلاقي و 3/83 درصد جمعيت عشايري در دوره ييلاقي را عشايربختياري تشكيل مي داده اند

سواد:

در آخرين سر شماري عشاير كوچنده 1377 مركز آمار ايران از مجموع 143845 نفر جمعيت 6 ساله و بيشتر عشاير استان (در دوران قشلاقي) 59839 نفر (65/41 درصد) با سواد بوده است مقايسه نسبت با سوادي در عشاير استان خوزستان و عشاير كل كشور نشانگر پايين بودن ميزان سواد در جامعه عشايري استان است به طوري كه ميزان با سوادي در بين عشاير استان حدود 9 درصد كمتر از ميزان فوق در عشاير كل كشور است.

1
X