به وبلاگ ايران نگين درخشان كشورهاي قاره آسيا خوش آمديد
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر  |
كنكاش در وقايع گذشته بر مردم روستاي خان آباد و حومه و سيري در ژرفاژرف سرگذشت فرهنگي و تاريخي آن، در گرو بررسي موشكافانه در چهرههاي ناشناخته زندگاني نياكان سختكوش اين مرز و بوم است. نياكاني كه با طبيعت و سرشت گيتي، انس و الفتي ژرف و با پديدههاي پيرامون خويش پيوندي ناگسستي داشتند و در برخورد با مشكلات، با تبيين پديدههاي ناشناخته، تجليات ذهني را به گونههاي مختلف بر پردهٔ زندگاني، نقشي آشكار و جاويد ميزدند. هر چند بازشناسي بخشي از ويژگيهاي زندگي اين مردم، با بررسي آثار دست و انديشه آنها كه در قالب عناصر مادي و مينوي تجلي يافته و به يادگار ماندهاند، شدني است، ولي گذرگاه ورود به كُنه زندگاني آنها و اشراف بر بسياري از ويژگيهاي ناشناخته زيست و زندگي اين مردم دلير، جز مطالعهٔ دقيق و همه جانبهٔ چند و چونيهاي جلوههاي گوناگون امروزي نخواهد بود. با وجود اينكه با مطالعه و معرفي آثار فرهنگ مادي و معنوي هر جامعه و پژوهش علمي در همين گذرگاه سخت و دقيق ميتوان به اين جهان ناشناخته راه يافت، ولي بررسي فرهنگ عامه اين خطه و پرداختن به همه عناصر فرهنگي آن شدني نيست، اما با هدف نمايش گوشههايي از تبلور فرهنگ عامه مردمان خردمند اين ديار و ترغيب بيشتر پژوهشگران مشتاق به درياي بيكران فرهنگ موسيقايي، روزنههايي از اين تصوير توصيفناپذير را ميگشاييم.
آوازهاي بدون ريتم يا با متر آزاد به طور كلي همانگونه كه از اين عنوان پيداست، آوازهاي كه گاهي نام مقام نيز ميگيرند، بدون ريتم هستند و با متر آزاد اجرا ميشوند. اين آواز، گاه در دلتنگي، گاه در اوقات فراغت، در حال كار، در شادماني و سور، گاهي به انگيزه تهي كردن درون از فشارهاي روحي و شكوه و شكايت از جور روزگار، پند و اندرز و گاه در جلوه غم عشق خوانده و نواخته ميشود. مضامين اشعار آن با گويش محلي و در قالب تكبيتهايي كه با حال و هواي آن موسيقي يگانگي دارد، گوش نيوشندگان راستين آن را مينوازد.
انواع موسيقي آوازي آواهاي كار : برزگري ,خرمنكوبي، شيردوشي، مشك زني، آواهاي شادمانه: جشن هاي عروسي - ختنه سوران - تولد آواهاي عاشقانه كلامهاي ديني آواهاي دلتنكي و غريبي آواهاي حماسي آواهاي طنز آواهاي هجو:لا لايي ها
موسيقي سازي ـ سرنا، دهل، كمانچه (تال)، تنبك (تمك)، ني ، دف مقامهاي شادي – عروسي با توجه به وجود نماد هايي از رقص هاي آييني بر روي سنگ نگاره هاي موجود در منطقه با قدمت 12000 سال شايد پيشينه ي هنرهايي چون رقص و موسيقي به تمدنهاي نخستين بشري بازگردد، آن هنگام كه مردان و زنان نخستين به شكرانه ي شكار به پايكوبي و رقص مي پرداختند.
لالايي
لالايي از زيباترين و لطيفترين آوازهايي است كه ريشه در كهنترين تفكرات و احساسات مردم ايرانزمين دارد. در بررسي موسيقيهاي فولكور نقاط مختلف ايران كهن، لالايي را ميتوان به عنوان يك بخش مشترك در ميان آنها بازشناسي كرد ، لالايي، پيوسته روشنگر پيوند ژرف و آسماني مادر و فرزند بوده است. بينشوران كهن، مادر را زهدان بارگاه آفرينش در زايمان كارگاه هستي ميدانند و او را تجليگاه هزار و يك نام خدا ميشناسند و فروغاني گوهر عشق را در آئينهداريهاي مهرناب او ميجويند. مادر، نقطة كانون آفتاب مهر هستي است و فرزند بزرگترين تجليگاه هستيمداريها، هستيپردازيها و مهربانيهاي اوست. از اين ديدگاه و در باوري به حقيقت، تواناييهاي نهادي مادر و پيوند زندگانيسازش با فرزند، آفريدگاري و پروردگاري و سازندگاريهاي بيكران او را به خوبي ميتوان در جلوهگاه لالايي يافت. زمزمههاي لالايي، جلوهگر هستيپردازيهاي مادر در آرامش نهاد فرزند است. او در سكوت و تنهايي، در خلوتگه سپنتايي خويش با جگرگوشهاش، به دستاويز نوايي كه سر جان برميخيزد و بر آئينه نهاد فرزند و گوش جان او حكم دم مسيحايي را دارد، گاه در چهر مهربانيها و دلسوزيها و غمخواريها، گاه در چهر آرزوهايي كه فرزند را آئينه آن ميداند و گاه در چهر بازگوي تاريخ و فرهنگ نياكان او، چامههايي را بر جان و روان و هستياش، زمزمهساز زندگاني راستين ميسازد |
1