برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر سوگها و عزاها |
|
مردم سيستان و بلوچستان پيرو دين مبين اسلام هستند. در سيستان بيشتر مردم شيعه اثني عشري و عدهاي نيز مذهب تسنن (حنفي) دارند، ولي در بلوچستان بيشتر مردم داراي مذهب سني حنفي هستند. برگزاري سوگها و عزاهاي عمومي در بين اهل تسنن و تشيع همچون ساير نقاط كشور صورت ميگيرد، ولي به عزاداريهاي خصوصي اهميت خاصي ميدهند. اين اهميت نشانه الفت و همبستگي عميقي است كه در ميان مردم سيستان و بلوچستان وجود دارد. موقعي كه كسي مريض ميشود همه بستگان و همسايگان براي ديدن بيمار ميروند. اين عيادت را اصطلاحاً «پرسه» ميگويند. در مجلس پرسه معمولاً پيرمردها قصهاي براي ديگران نقل ميكنند و از مهمانان با چاي و قليان پذيرايي ميشود. اگر بيمار بهبود نيافت و فوت كرد، مجلس پرسه به مجلس عزا و سوگواري مبدل ميشود. حاضرين به گريه و زاري ميپردازند، مراسم تدفين برپا ميشود. اگر متوفي زن باشد او را زن و اگر مرد باشد او را مرد غسل ميدهد. پس از غسل، متوفي را در كفن ميپيچند و آخوند محل (مولوي) و مردم بر ميت نماز ميخوانند. سپس متوفي را در تابوت قرار ميدهند و به گورستان حمل مينمايند. موقعي كه تابوت به گورستان نزديك شد، مردمي كه در گورستان جمع شدهاند به احترام متوفي به استقبال جنازه ميروند. جنازه را در گور قرار ميدهند. يكي از نزديكان متوفي صورت ميت را باز ميكند و اجازه ميدهد همگان براي آخرين بار او را ببينند. پس از آن روي مرده را ميپوشانند و قبر را با خاك پر ميكنند، آنگاه مقداري خرما به حاضران احسان ميشود كه خوردن آن را ثواب ميدانند. پس از اين مرحله همة حاضرين به خانة متوفي باز ميگردند و پس از خوردن چاي و كشيدن قليان و خواندن فاتحه متفرق شده و به خانههاي خود ميروند. معمولاً، بستگان متوفي افرادي را كه در مراسم تدفين حضور داشتند به ناهار دعوت ميكنند و نزديكترين فرد متوفي به مدت سه روز در خانه ميماند. در اين مدت جهت تسلاي خاطر او به ديدنش ميروند. روز سوم نيز به عمل خير طبخ و احسان غذا ميپردازند. در روز چهارم اهالي را براي صرف ناهار دعوت ميكنند و براي آمرزش روح متوفي فاتحه ميخوانند و صلوات ميفرستند. پس از گذشت يك سال از تاريخ فوت، همگان را به ناهار دعوت ميكنند و پس از صرف ناهار فاتحه ميخوانند و صلوات ميفرستند و متفرق ميشوند. بدين ترتيب آخرين احترام نسبت به فرد فوت شده به عمل ميآيد. |
|
نژاد |
|
پيشينة تاريخي و ويژگي خاص موقعيت سرزمين سيستان و بلوچستان و همجواري آن با كشورهاي همسايه باعث تعدد و تداخل در نژادها و بعضاً ادغام بعضي از آنها گرديده است. اقوام و نژادهايي مانند دراويدي، براهويي، جدگالي، سندي و … باعث به وجود آمدن تيرههاي متنوع سفيد پوست و سياه پوست گرديده است. اما با اين همه، مردم سيستان و بلوچسان به لحاظ نژادي مانند ديگر نقاط ايران از اقوام آرياييهاي مهاجر هستند.
|
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر هلاري helari |
|
وسايل لازم: توپ پور porra (نوعي توپ از جنس پيش، برگ خرما) دستك چوب براي زدن توپ. نحوه انتخاب يار: ابتدا بازيكنان به دو گروه تقسيم ميشوند، به سرگروه ماتوكان motukan ميگويند. سرگروهها يارهاي خود را به طور مساوي انتخاب ميكنند. براي انتخاب يار، افراد دو نفر - دو نفر با همديگر به كنار رفته و براي خود نامي انتخاب ميكنند. مثلاً يكي شتر و يكي گاو، بعد پيش ماتوكان آمده و ميگويند گرگري گاو ميخري يا شتر؟ ماتوكان هر كدام را انتخاب كرد، آن فرد يار او ميشود. روش بازي: ابتدا دو دايره در قسمت ميدان بازي به فاصله تقريباً 100 متر كشيده شده و يارهاي يك گروه كه شروع كنندهبازي هستند، داخل دايره و گروه ديگر در ميدان به صورت پراكنده قرار ميگيرند. نوبت بازي به وسيله تر و خشك كردن مشخص ميشود، به محل مبدأ و مقصد بازي “كلات” ميگويند كه همان دژ است. بعد از تعيين نوبت بازي ابتدا يكي از افراد گروه داخل ميدان، توپ را به دست گرفته و براي گروه داخل دايره مياندازد و هر فرد در نوبت بازي حق يك بار زدن را دارند. اگر دستك به توپ نخورد sup - سوختن- ميگويند. هر كس كه سوخت، بايد داخل دايره منتظر زدن فرد بعدي باشد تا در فرصت مناسب كه يكي از ياران توپ را زد و به فاصله دورتري انداخت، بتواند به كلات فرار كند. اگر توپ به فاصله خيلي دور بيافتد، ميتواند برود و برگردد. اگر اين كار را انجام دهد، باز امتياز زدن توپ را خواهد داشت. اگر توپ را حريف در هوا بگيرد يك امتياز است و به آن hal ميگويند. اگر گروه شروعكننده امتياز داشته باشد، ميتواند امتياز را پاياپاي كند وگرنه بايد بازي را به حريف مقابل واگذار كرده و خود و يارانش بيرون دايره در ميدان براي گرفتن توپ بروند.
|
|
|
كودي kavaddi |
|
از رايجترين بازيها در سيستان است. در اين بازي، بازيكنان به دو دسته تقسيم ميشوند، سپس براي تعيين نوبت تر يا خشك ميكنند، يعني يك گروه تر و ديگري خشك را انتخاب ميكنند. بعد سنگي را از روي زمين برميدارند، يك طرف آن را با آب دهان خيس ميكنند و به هوا مياندازند. سنگ به زمين كه افتاد مثل شير يا خط هر طرف كه قابل رويت باشد، نوبت آن گروه است. براي شروع بازي در يك فاصله قراردادي، خطي روي زمين ميكشند. دو گروه در دو سوي خط ميايستند. بازيكن بايد يك نفس كوديگويان خود را به خط برساند و به طرف ديگر حمله كند و يكي از آنان را بگيرد. يا با آنها تنه بزند، اگر قبل از انجام اين عمل نفس او ببرد، بازنده محسوب ميشود و به نشانه بازنده شدن بايد روي زمين بخوابد و در آخر بازي به برنده سواري (كُولي) بدهد.
|
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر دارو و درمان |
|
الف: داروهاي گياهي - عناب براي درمان كمردرد و تب. - گلپورك gol purak براي درمان اسهال و دلدرد. - برگهت hat براي درمان درد شكم. - درنا derana براي درمان گوش درد به خصوص براي بچهها. - اجغون و باديون و شوتك sutk-badiyun-ajgun براي درد دل. - برگ گياه مسار masar و ازگن ezgen به همراه دارچين دم كرده براي سرماخوردگي. - گياه اشنورگ išvarg براي سوزش چشم و گوش. - گردر gerderra براي درد دست و پا و استخوان. - ازگند براي سرماخوردگي. ب: داروهاي غيرگياهي - چلك člek يا موي بز: خاكستر موي بز با عسل مخلوط شده براي درمان زخم روي آن ميمالند. - گركوت garkut: از پشتگو ماهي درست ميشود. كوبيده شده آن را با آبليمو مخلوط كرده و براي درمان دردگوش استفاده مي شود. - براي درد كليه، پوست خشك شده سنگدان مرغ را با نبات ميكوبند و ميخورند. - براي آبريزي چشم، مقداي روغن حيواني (گاو) را با تخممرغ مخلوط كرده به هم ميزنند تا كاملاً مخلوط شود، سپس به مدت يك هفته هر شب هنگام خواب پشت پلك بيمار ميمالند. - جهت درمان كچلي يا به اصطلاح محلي گلاك galak خفاش را ميگيرند و خشك ميكنند سپس پودر آن را با زرده تخممرغ مخلوط كرده به سر ميگذارند يا از برگ درخت سدر به جاي صابون استفاده ميكنند. - خنازير همان سرطان است، براي درمان، مريض را در پوست گوسفند ميكردهاند. - خاكستر استخوان حيوان و زرده تخممرغ را براي درمان سوختگي به كار ميبردند. |
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر |
|
|
|
سنگ نگاره هاي كوه مهرگان |
|
نقوش كوه مهرگان عموماً بر روي سطوح صاف سنگهاي باقيمانده در مرتفع ترين قسمت كوه و خصوصاً جبهه شمالي آن ديده مي شود . در طرح شماره 1 ، نقش انساني را سوار بر اسب در حال تاخت ( نقش دو خطي اسب ) و نقش وسط حيواني چهار پاي جهازدار با بدني كشيده و گوشها و دمي بلند (احتمالاً الاغ ) و نقش حيوان سوم كه در پائين قرار گرفته نقش حيوان با بدن كشيده و شاخ هاي نسبتاً بلند ودم كوتاه ( احتمالا بز ) ودر حاشيه وسط ، سمت راست نيز نقش بز ديگري ديده مي شود كه اين نقوش از تكنيك رسم نسبتا پائيني برخوردارند . در طرح شماره 2 نيز نقش دو بز كه در دو زمان متفاوت توسط دو نفر با دو سبك متفاوت نقش شده اند . اين دو بز در حالتي كه پشت به هم كرده اند ، ديده مي شوند و ايجاد يك شكاف در سنگ آنها را به دو نقش مجزا تقسيم كرده است كه بز سمت راست تجريدي يا استليزه تر ( خلاصه شده ) و بز سمت چپ با شاخهايي همانند جبير يا غزال بصورت واقع گرايانه تري نقش شده است . نقش بز سمت راست دقيقاً با نقش دو بز مربوط به نقوش دره نگاران شباهت دارد . نقش سمت چپ كه به زيبايي ايجاد شده در واقع بخاطر شاخهاي كوتاه و انحنا دار كه دقيقاً به طرف بالاست و دم كوتاه بالا آمده آن نشان دهنده يك جبير ( نوعي غزال دشت با شاخهاي كوتاه ) مي باشد كه مدتي است نسل آن در منطقه از بين رفته است . از جمله مهمترين نقوش كوه مهرگان كه متأسفانه قسمت اعظم آن در اثر عوامل جوي فرسايش يافته و از جداره اصلي جدا شده و از بين رفته طرح شماره3 مي باشد . در اين تصوير صحنه اي از يك شكار دسته جمعي عده اي سواركار سوار بر اسب در حال تاخت و شكار حيواناتي همچون بزهاي كوهي مي باشند كه نقوش اسب و بزهاي اين صحنه نيز به سبك نقوش دو خطي ( موازي )نقش شده اند كه اين سبك ترسيم حيوانات را در مناطقي كه داراي سنگ نگاره هاي پيش از تاريخ مي باشد مي توان به عنوان يك شيوه وسبك خاص ترسيم نقوش قلمداد نمود . كشيدگي بدن بزهاي اينگونه شيوه ترسيم شباهت زيادي به يك نمونه رايج از بزهاي نقش شده بر روي ليوانهاي شهر سوخته سيستان دارد كه معمولاً در حيوانات ترسيم شده است . به وسيله اين شيوه مي توان يك نوع صلابت و استواري و كشيدگي را در اندام و بدن آنها مشاهده نمود . در طرح شماره 4 نيز نقش تجريدي دو انسان كه به شيوه وارد آوردن ضربات چكشي سنگ بر روي صخره ايجاد شده ، ديده مي شوند . نفر راست از روبرو و سر و گردن نفر سمت چپ را بگونه اي كشيده و متمايل به سمت چپ نشان داده اند كه به نظر مي رسد در حال گفتگو با نفر ديگر مي باشد . در اين نقوش بازوهاي آنان در امتداد و موازي با خط افق و دستها از آرنج تا مچ عمود بر زمين نقش شده اند . مشابه اينگونه ترسيم نقوش انساني در نقاط مختلف ايران ديده مي شود . طرح شماره 5 نقش نمادين و سمبليكي است كه در آن يك مربع كه داخل آن به چهار قسمت مجزا تقسيم شده است ديده مي شود . يكي ديگر از نقوش رايجي كه معمولاً در ميان سنگ نگاره ها مشاهده مي شود و از اهميت فراواني برخوردار است ، نقوش دستها يا پاها و يا رد و اثر آنها چه مربوط به انسان و چه حيوان مي باشد . نقوش دست خصوصاً دست با پنجه هاي باز ونقش پاي برهنه معمولاً در كنار اينگونه نقوش اثر پا با كفش يا پاپوش ديده مي شود . نقوش و علائمي همچون نقش يا اثر ( رد) دستها و پاها به منزله حضور انسان در آن قلمرو مي باشد . اينگونه نقوش كه به منزله امضاي انسان در طبيعت در اكثر نقاط كشور و جهان حتي بلوچستان ديده شده است . به عنوان مثال در محل هايي همچون دار ساوات و يا قبر زنگي در كوه تونان سيب و سوران و دره نگاران در شهرستان سراوان و همچنين در سنگ نگاره هاي قصر قند و شمال نيكشهر ديده شده است . |
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر آتشكده كركو |
|
اين اثر بقاياي يك آتشكده دورة ساساني است و در روستاي كركو از توابع شهرستان زابل قرار دارد. در بسياري از سفرنامهها و كتب قديمي از اين آتشكده ياد شده است. بوالمؤيد در كتاب “گرشاسب” آورده است: “… معبد جاي گرشاسب بود و او را دعا مستجاب بود به روزگار او، و او فرمان يافت، مردمان هم به اميد بركات آنجا همي شدندي و دعا همي كردندي و ايزد تعالي مرادها حاصل همي كردي. چون حال برين جمله بود كيخسرو آن جا شد و پلاس پوشيد و دعا كرد، ايزد تعالي آنجا روشنايي فرا درآورد كه اكنون آتشگاه است، چون آن روشنايي برآمد برابر تاريكي، تاريكي ناچيز گشت و كيخسرو و رستم بهپاي قلعه شدند و به منجنيق آتش انداختند. و آن انبارها همه آتش گرفت چندين ساله كه نهاده، و آن قلعه بسوخت و افراسياب از آنجا به جادويي بگريخت ديگر كسان بسوختند و قلعه ويران شد. پس كيخسرو اين بار به يك نيمة آن شادستان بكرد و آتشگاه كركويه و آن آتش گويند آن است، آن روشنايي كه فراديد و گيركان چنين گويند كه هوش گرشاسب است و حجت آرند.” بر اساس مدارك موجود از زرتشتيان اين آتشكده داراي جايگاه ويژهاي بوده و از آتش اين آتشكده براي استفاده در مراسم مذهبي و روشن نگهداشتن آتش در ديگر آتشكدهها استفاده مينمودهاند. از بقاياي اين اثر مذهبي تاريخي تنها ازاره (پايههاي) يك ضلع از ديوار بر فراز تپة كركو در مركز روستا به جاي مانده و نمونهاي از آجر با ابعاد نسبتاً بزرگ cm 6×59×74 آن كه در موزة زاهدان نگهداري ميشود نشانة مصالح معماري دوران ساساني در اين منطقه است.
|
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر منارة مسجد جامع شهر خاش |
|
به استناد كتيبة آجري، اين مناره در سال 1318 شمسي ساخته شده و متصل به مسجد جامع اهل تشيع است. اين مناره از نوع استوانهاي مارپيچ و بهصورت منفرد است. مصالح بهكار رفته در آن، آجر با ملات ماسه و آهك و گچ است. منارة مسجد جامع داراي پايهاي كوتاه و مدور است كه با آجرچيني به اشكال مختلف، طرحهاي هندسي زيبايي را خلق كرده است.
|
ميل قاسمآباد |
|
اين مناره را از آن جهت «ميل قاسم آباد» نام نهادهاند كه روستاي قاسم آباد نزديكترين مكان به اين يادگار تاريخي است. اين مناره در مكران قاسم آباد زابل واقع شده است. قسمت فوقاني مناره شكسته و ريخته است. به همين دليل تعيين ارتفاع آن ممكن نيست. شكستگيها و تخريبهاي فراواني در قسمتهاي مختلف بدنة مناره مشهود است و در ورودي آن بر اثر تخريب و فرسايش به شكل گودالي در آمده است. بناي مناره بر روي يك صخرة پست استوار و مشرف بر زاهدان قديم است و در شمال غرب اين شهر ويرانه قرار دارد. تمام ساختمانهاي پاي مناره از خشت خام و كاهگل ساخته شده بود و آجرهاي پخته را صرفاً در كارهاي تزئيني و حاشيههاي آرايشي و ديگر جزئيات معماري استفاده ميكردهاند. حتي طاق درهايي را كه در حد فاصل بين اتاقها تعبيه شده از خشت خام ميساختهاند. تنها در پاي ديوارها آجر پخته به كار رفته است.
|
منار سكوت (دخمههاي زرتشتي) |
|
آثار دخمهها يا منار سكوت در نقاط مختلف استان به تعداد زيادي مشهود است. در زمان پس از فتوحات اعراب و اشاعه عقايد اسلامي، تا قرنها مذهب زرتشت در سيستان رواج داشت. تقريباً اوضاع در تمام قسمتهاي ايران كه از سيستان فاصله زيادي نداشت اين چنين بود. آثار كنوني منارهاي سكوت و آتشكدههاي موجود در سطح استان، يادمانهاي مخروبهاي از همين دوران ميباشد.
|
برج لار |
|
اين برج در شرق تپههاي چيو، بر روي يك سطح مرتفع قرار گرفته و شبيه يك مناره است كه آن را «برج لار» نيز ميگويند. از فراز اين برج جلگههاي خاشرود و حدود دورتر آن در معرض ديد نگهبانان و بينندگان قرار ميگيرد. در گذشتههاي دور چنان كه جنگي روي ميداد و يا خطري احتمالي بروز ميكرد، نگهبانان و بينندگان قرار ميگيرد. در گذشتههاي دور چنان كه جنگي روي ميداد و يا خطري احتمالي بروز ميكرد، نگهبانان بر روي اين برج آتش ميافروختند. گفته ميشود مهاجمان به اين سرزمين از جمله مغولان و ديگران از اين راه وارد سيستان ميشدند.
|
|
|
|
|
|
كاروانسراي رباط شورگز |
|
در جاده زاهدان به نصرت آباد واقع شده است و قدمت آن به دوره سلجوقي و صفوي ميرسد.
|
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر بقاياي شهر زاهدان كهنه |
|
اين آثار در بخش پشت آب زابل واقع شده و مربوط به دوره تيمور است. اين محل بنا به روايتي محلي است كه تيمور در آنجا يك پاي خود را از دست داد.
|
چانف ايرانشهر |
|
روستاي چانف مركز دهستان چانف و از توابع شهرستان ايرانشهر در 50 كيلومتري خاور جاده نيكشهر ـ ايرانشهر قرار گرفته است . اين روستا در يك ناحيه دشتي واقع شده و داراي آب و هواي گرم و خشك است و 1170 متر از سطح دريا ارتفاع دارد . دشت گسترده ، پوشش گياهي متنوع از انواع درختان گز، كهور ، بنه و گلپوره و هم چنين حيات وحش ناحيه گرمسيري از عناصر جالب توجه اين روستا است . دو مسجد و يك امامزاده به نام پير مبارك نيز از جاذبههاي مذهبي و زيارتي روستاي چانف محسوب ميشود . |
تيس چابهار |
|
روستاي تيس از توابع بخش دشتياري شهرستان چابهار است كه در منطقه كوه پايهاي در پنج كيلومتري شمال باختر چابهار واقع شده است . رودخانه "لاوريپ" از ميان روستا ميگذرد و "خليج چابهار" در باختر آن قرار گرفته است . ارتفاعات متعددي نظير كوههاي شهباز ، پيلبند و لاوري ، روستاي تيس را احاطه كرده است . اين روستا آب و هوايي از نوع گرم و خشك دارد . روستاي تيس از مراكز عمده سوزندوزي است كه به طور زيبا و تحسين برانگيزي توسط زنان روستا توليد ميشود . اين روستا قلعهاي به نام "قلعه پرتغاليها" دارد كه به لحاظ قدمت و نوع معماري جالب توجه است . |
|
محوطه باستاني اسپيدژ |
|
محوطه باستاني " اسپيدژ" يكي از اسرار آميزترين محوطههاي باستاني در ايران است . اين گورستان سه كيلومتري ، چند سال پيش توسط باستانشناسان شناسايي شد . اما پيش از آن كه باستانشناسان به اين منطقه برسند ، حفاران غيرمجاز اين گورستان پنج هزار ساله را با به وجود آوردن هزاران گودال تاراج كرده بودند . "اسپيدژ" در استان سيستان و بلوچستان و در چند كيلومتري بخش "بزمان" قرار دارد . |
بازارچه سرپوش شهر زاهدان |
|
اين بازارچه احتمالاً در سال 1308 هـ.ش ساخته شد و توسط يك معمار يزدي به نام استاد غلامعلي خلفي تكميل گرديد. پلان بازارچه بهصورت ال و مصالح بهكاررفته در آن، خشت و گل و ساروج است. بازارچه داراي سقفهاي گنبدي است و زير نظر ميراث فرهنگي استان مرمت و بازسازي شده است. در حال حاضر اين بازارچه به فروشگاه لوازم خانگي، خرازي و طلافروشي و كفش فروشي تبديل شده است. اين بنا بهعلت سابقة تاريخي، اجتماعي و سياسي حائز اهميت فراواني است.
|
آسياب بادي |
|
در گذشتهاي دور، حدود ده قرن پيش، “اختراع” و “پيدايش” آسياب بادي در سيستان، اين منطقه را زبانزد و شهره عالم نمود. به روايت مورخين و جغرافينويسان آن روزگار، آسياب بادي از ايران و از راه افغانستان، هند، چين به اسپانيا و فرانسه و پرتغال رفت. و تنها در ساخت آن تغييراتي حاصل شد. با اين ابتكار سيستان كه از آن بهعنوان انبار غله كشور ياد ميشد “به سرزمين آسيابهاي بادي” مشهور گشت. مسعودي دربارة سرزمين آسيابهاي بادي بيشتر سخن ميگويد. “سگستان، سيستان سرزمين شن و باد است. در آنجا باد آسيابها را به گردش در ميآورد و آب را از رودخانه بالا ميكشد و زمينها با اين آب آبياري ميشود. در هيچ نقطة جهان بيشتر از سيستان از باد استفاده نميكنند و الله اعلم.” استخري مينويسد در آنجا بادهاي شديدي ميوزد، به طوريكه به واسطه اين بادها، آسيابهاي ساخته شده، با باد ميگردد. از جمله نقاطي كه تا كنون بقاياي آسياب بادي در آن پابرجا است، 800 متري قلعه مچي در ناحية حوضدار جنوب غربي شهرستان زابل است كه آثار تزئينات خشتي، جدار و نماي خارجي آن گوياي هويت تاريخي آن است.
|
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر شهر سوخته |
|
شهر سوخته در 57 كيلومتري غرب جادة زابل به زاهدان قرار دارد. محوطة باستاني شهر سوخته به علت وسعت و موقعيت ويژة خود، همواره مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. فعاليتهاي باستانشناسي در سالهاي اخير روي شهر سوخته به همت گروه كاوشگران ايتاليايي وابسته به مؤسسه ايتاليايي مطالعات خاورميانه و خاور دور (ايزمئو) در سال 1960 ميلادي آغاز شد. در سال 1967 ميلادي اين مؤسسه با همكاري اداره كل باستانشناسي و فرهنگ عامه (آن زمان) شروع به كاوش اين سلسله تپهها كرد و حاصل پژوهشهاي خود را در دهها كتاب و مقاله منعكس نمود. به كوشش سازمان ميراث فرهنگي كشور، در حال حاضر، آقاي دكتر سيد منصور سجادي با هيأت همراه در حال كاوش و بررسي گسترده ميباشند. اهميت و وسعت كشفيات شهر سوخته در چند سال اخير، اين محوطة باستاني دوران مفرغ را به صورت مهمترين مركز اجتماعي و سياسي، اقتصادي تجاري، صنعتي، اداري و فرهنگي تمام منطقه در طي هزارههاي سوم و دوم پ.م در خاورميانه درآورده است. مساحت كل تپههاي شهر سوخته حدود 151 هكتار و ميانگين ارتفاع آن از سطح زمينهاي اطراف 12 متر و بلندترين نقطههاي آن 18 متر است. جهت اين تپهها از شمال به جنوب و طول آنها 222 متر با پهناي 1090 متر است. شيب تپهها از مشرق به مغرب است و در قسمت پايين آن گورستان شهر قرار دارد. اين سلسله تپههاي كم ارتفاع در كنار يكي از كهنهترين دلتاهاي رود هيرمند قرار دارند. و از مهمترين مراكز دوران مفرغ در شرق ايران بهشمار ميروند. تپههاي شهر سوخته بهسبب فرسايش شديد باد و آب، چه در زمان زندگي شهر و چه پس از متروك شدن آن، به شكل خاص هندسي درآمده است: سطح آن صاف و گوشههايش گرد، و گودالهاي داخلي سطح تپه و زمينهاي هموار و چسبيده به آن از رسوبهاي رودخانهاي پر شده است. از وسعت 151 هكتاري شهر سوخته، تنها در 120 هكتار آن، آثار و بقاياي باستاني ديده شده است كه گستردهترين آن متعلق به دورهاي كوتاه (لايههاي 7-5) با مساحتي در حدود 80 هكتار است. بالغ بر 75 هكتار از سطح شهر سوخته كاملاً از توده سفال و قطعات سنگ، فلز، مرمر و باقيمانده اشياء ديگر پوشيده شده است. لاية سخت و ضخيم نمكي زير اين سطح سست، باعث حفاظت چشمگير مقدار زيادي از اين آثار مانند انواع ظروف سفالي، مرمري، پيكرة انسان و حيوان و … شده است. مهمترين آثار به جاي مانده از هزارههاي چهارم و سوم پ.م، در پائينترين لايهها و در قسمت شرقي شهر سوخته، در مساحتي بالغ بر 120 هكتار پخش شدهاند. شهر سوخته با تمام وسعت خود فاقد معبد، ديوار دفاعي، ساختمان عمومي است و نيز در هيچ يك از خانههاي كاوش شده آثار تدفين و قبر مشاهده نشده است. زندگي در اين شهر حدود يك هزاروپانصد سال- بين سالهاي 3200 تا 1800 پ.م- دوام داشته است. چهار بخش عمدهاي كه در آن آثار تاريخي به دست آمده، به شرح زير است: الف. منطقة بزرگ مركزي: اين منطقه از سوي غرب، جنوب و شرق با گودالهاي عميقي از بخشهاي ديگر جدا شده است و كهنترين اشياي به دستآمده در آن متعلق به لايه 2700 پ.م است. اين تداوم حداقل تا لاية 13 (يعني 2300 پ.م) ادامه دارد. وسعت اين منطقه به 20 هكتار ميرسد. ب. منطقة مسكوني شرقي: بلندترين قسمتهاي شهر سوخته (18 متر ارتفاع از سطح زمينهاي اطراف) در آن قرار دارد. تمام آثار مربوط به دورة دوم استقرار در شهر سوخته در اين قسمت، با مساحتي برابر 16 هكتار، يافت شده است. ج. قسمت شمالغربي: منطقة صنعتي بوده و در آن وسايل و ابزار سنگي و سنگ لاجورد به مقدار زياد به دست آمده است. بلندترين قسمت اين بخش 5/12 متر از سطح زمينهاي اطراف ارتفاع دارد و آثار يافت شده در آن متعلق به دورههاي سوم و چهارم استقرار در شهر سوخته است. د. قسمت جنوبغربي: شامل گورستاني با مساحتي بالغ بر 25 هكتار است. سطح آن پوشيده از شن و روي آن هيچگونه آثار باستاني ديده نميشود. وسعت اين گورستان به خودي خود، براي دوران مفرغ، گورستاني بزرگ و براي محوطهاي به بزرگي شهر سوخته، گورستان كوچكي بهشمار ميآيد. در سال 1376 توسط آقاي دكتر سجادي در اين منطقه، بررسيهاي باستانشناسي صورت گرفت. حاصل اين بررسي كشف انواع قبور، اسكلت انسان، ظروف، پارچه، دانههاي گياهي، غلات و وسايل چوبي، حصير، پارچه، حشرات و مواد ديگر بود. اين آثار مربوط به دوران 2400 تا 2600 پيش از ميلاد است. با توجه به كاوشهاي انجام شده، دورههاي استقرار انسان در شهرسوخته را به چهار دوره در يازده لايه متمايز، تقسيم كردهاند. هر دوره و هر لايه داراي خصوصيات و ويژگيهاي متمايزي است. از خصوصيات آثار معماري بهدستآمده ميتوان به خانههاي پلكاني، كاخ سوخته با سقفهاي مسطح و صاف و پوشش گل و مواد آهكي اشاره كرد. ديوارههاي آن به اندازههاي 10×10×40 و 10×20×20 سانتيمتر از خشت خام بود. با توجه به كاوشهاي بهعمل آمده در يك واحد ساختماني در شهر سوخته، مجموعة آثار زير به دست آمده است: سفال: سفالهاي لايههاي كهنتر شهر سوخته، ارتباط اين محل را با بخشي از خراسان بزرگ و سفالهاي جديدتر، ارتباط اين محل را با تمدنهاي دشت سند (مهران رود) تركمنستان، نال (در پاكستان) بيان ميدارد. سفالهاي نخودي رنگ، خاكستري، قرمز و سفالهاي چندرنگ تا كنون از اين مجموعه بهدستآمده است. پيكرههاي كوچك: تنها آثار و نمادهاي بهجاي مانده از شهر سوخته كه احتمالاً ميتواند نمادهاي مذهبي باشند، سفالينههاي گلي انسان و جانوران است كه به مقدار قابل توجهي تا كنون بهدستآمده است. پيكرههاي جانوران را اغلب حيواناتي چون گراز وحشي، خر وحشي، بز و گاوهاي كوهاندار تشكيل ميدهند. اشياي چوبي: شامل قالبهاي چوبين، پيمانهها، شانههاي ساده و معرقكاري شده، دستههاي كارد، تيرهاي سفت، ابزارهاي بافندگي، پيكرههاي حيواني. اشياي سنگي: شامل ابزار بافندگي، مهرههاي تزئيني از سنگلاجورد، مرمر، عقيق، مته و سرمهدان. اشياي استخواني و فلزي: شامل سوزنهاي فلزي و استخواني، پلاك استخواني پيكره فلزي زن، قلابهاي ماهيگيري فلزي، ميخ، تيغههاي گوناگون، مهر فلزي، زيور آلات از طلاي بسيار كوچك و ظريف و … در اين واحد ساختماني6 تا 10 اتاق راست گوشه وجود داشت كه با ديوارهاي نازكي از هم جدا ميشدند و همگي داراي درگاه، پنجره، پله و اجاق بودند. يكي ديگر از مسائل مورد بررسي، كشاورزي منطقه بوده است كه ارتباط نزديكي با دامپروري داشته و تا كنون از بقاياي بهجاي مانده، جو، گندم و خرما و … شناسايي شده است. و نيز درختاني چون گز و نارون و انواع درختاني كه در كنار كانالها و نهرهاي كوچك ميروييدهاند. طي هزارة سوم پ.م شهر سوخته بهصورت بزرگترين مركز استقرار تمدنهاي منطقة جنوب و غرب آسياي مركزي درآمده بود. وسعت شهر سوخته، ساختمانها، سيستم (لوله فاضلآب) و اشياي بهدستآمده، جملگي حكايت از اين دارند كه اين مجموعه شهري واقعي بود؛ شهري كه دربرگيرندة دو عامل مهم يعني “جمعيت” و “توليد” بود. فرضيههاي متفاوتي درباره چگونگي از بين رفتن اين تمدن گسترده ارائه شده است. از جمله خشك شدن دلتاي هيرمند، ورود قبايل آريايي، تغييرات شديد آب و هوايي و … كه باعث شد تا بزرگترين مركز شهر نشيني در جنوب آسياي مركزي و ايستگاه مبادلاتي تجاري بين شرق و غرب در نخستين سدههاي هزارة دوم پ.م به كلي از ميان برود. |
شهر دهانة غلامان (دروازة بردگان) |
|
دهانة غلامان در 44 كيلومتري شهر زابل و 2 كيلومتري روستاي “قلعه نو” از توابع شهرستان زهك واقع شده است. اين شهر مربوط به دورة هخامنشي است، اومبرتوشراتو و پروفسور مارتيسيو توزي دربارة آن چنين گفتهاند: دهانة غلامان يا بهعبارت ديگر دروازة بردگان با برخورداري از ابعاد و اندازههاي 800×180 اصولاً يك شهر بهمعناي متعارف بود كه در اثر وزش باد در زير پردهاي از ريگ روان مدفون گرديده است. مصالح بهكار رفته در ابنية مكشوفه اكثراً خشت خام به ابعاد 10×51×51 سانتيمتر و چينه است. نوع خاك و اقليم خشك محل نيز حفظ و صيانت كلي بناها را فراهم كرده بهگونهاي كه امروزه نقشه شهري آن را ميتوان كلاً فراهم و پياده كرد. رويهم رفته آثار يافته شده در دهانة غلامان را ميتوان به شرح ذيل خلاصه كرد: 1. در قسمت شمالغرب دامنه و دهانة غلامان، آثار يك معبد –كه بهنام ساختمان مقدس شماره سه نامگذاري شده است- كشف و خاكبرداري شد. ابعاد آن m54×54، بهصورت مربع است و در چهارگوشة آن چهار برج ديدهباني وجود دارد. براي ورود به اين بنا فقط يك در، در ضلع جنوبي تعبيه شده است. بناي ساختماني دو طبقه و ظاهراً در دو دوره مورد استفاده قرار ميگرفت. 2. در قسمت شمال دهانه غلامان، بناي بزرگي مشتمل بر يك حياط مركزي با اتاقهاي متعدد و در اطراف آن چهار رواق يا ايوان ستوندار قرار دارد. اين بنا به شكل مربع مستطيل با ابعاد 43×60/53 متر و شامل 45 اتاق اصلي و دو اتاق الحاقي است. 120 اتاق در شمال و شرق، 110 اتاق در جنوب، 11 اتاق در مغرب آن به اندازههاي كلي 40/3×20/5 متر ديده ميشود. راه ورود به بنا تنها از دري واقع در شرق امكانپذير است كه پس از گذشتن از آن و داخل شدن به حياط ميتوان از سهدر، در قسمت شمال، سهدر، در مشرق، دو در، در جنوب و بالاخره دو در، در مغرب به اين اتاقها راه يافت. در داخل اين بناي عظيم ستونهاي قطوري به ابعاد 110×110 سانتيمتر وجود داشتهاست: در قسمت شمال و جنوب 9 ستون و در مشرق و مغرب 7 ستون. در بعضي قسمتها ستونها در دو رديف قرار داشتند. در داخل حياط مركزي سه سكوي گلي قرار دارد كه ارتفاع آن كمي بيشتر از يك متر بوده و بهوسيلة پلكاني مركب از چند پله به آن راه مييافتند و اكنون آثار سوختگي روي سكوهاي مورد بحث كاملاً هويدا است. در اين مكانها اشياي سفالي، سنگهاي آسياب دستي، اشياي كوچك چوبي و استخوانهاي گراز و چند اثر مهر روي گل و آثار متعدد ديگر بهدستآمده است. از مهمترين ويژگيهاي بنا، وجود رواقها و ايوانهاي ستوندار است. با توجه به شرايط جوي و اقليمي، وجود چنين فضاهاي ستونداري، متناسب با محل و آب و هواي گرم و خشك بوده است. استفاده از تاقهاي بيضي شكل در اتاقهاي دهانة غلامان نيز در خور تأمل و ملاحظه است. زيرا تا آنجا كه از ظواهر معماري دورة هخامنشي برميآيد، سقف و پوشش ابنيه در آن عصر بهويژه در تختجمشيد، افقي و مسطح و صاف بوده است. اين مسأله كه همزمان با ساخت تختجمشيد در سيستان، در بنا به مقتضيات آب و هوايي و … از تاقهاي بيضي استفاده ميشده، خود موضوعي بس ارزنده در روند معماري ايران بهشمار ميآيد. استفاده از عنصر ساده گل و خشت خام بهطور عمده در اين مجموعه و استفاده نكردن از آجر و سنگ و ساير مصالح نيزقابل توجه است. چرا كه بنايان بومي سيستان در دورة هخامنشي، با توجه به فقدان سنگ و عدم دستيابي به آن، از گل موجود استفاده ميكردند. دهانة غلامان را بايد مقر حكومتي و يا به تعبيري ساتراپنشين ناحية زرنگ (سيستان كنوني) در مشرق ايران دانست. همزمان با كاوشهاي اخير شهر سوخته در اين مكان نيز حفاري صورت گرفت. حاصل هر كاوش در شهر سوخته و دهانه غلامان در موزة منطقهاي زاهدان در معرض ديد عموم قرار ميگيرد. |
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر قلعة بمپور |
|
اين قلعه در 24 كيلومتري غرب ايرانشهر، و در جوار شهر بمپور قرار دارد. بمپور يكي از شهرهاي بسيار قديمي بلوچستان و در مسير لشكر اسكندر مقدوني قرار داشت. اين قلعه از لحاظ ساختاري تقريباً شبيه به ارگ بم است. قدمت تاريخي آن احتمالاً به دوران اشكاني و ساساني ميرسد. و نيز بقاياي آثار دوره اسلامي در آن ديده ميشود. از اين قلعه به صورت مسكوني و دفاعي استفاده ميشد. بمپور تا سال 1233 شمسي مركز حكمراني بلوچستان بود و جنگهاي زيادي در آن رخ داده است. مرمت مجدد آن در دوره قاجاريه توسط حكام محلي صورت گرفته است. در سال 1307 قلعه به توپ بسته شد و خرابيهاي فراواني به بار آمد. قلعه بدون دروازه و داراي 2 برج است.
|
قلعة سِبْ (seb) |
|
قلعة سب واقع در روستاي سب، از بخش سيب و سوران در 45 كيلومتري جنوب غربي شهرستان سراوان قرار دارد. سب در لغتنامة دهخدا به معني محلِ چشمهساران فراوان ياد شده است. تاريخ دقيق ساخت قلعه مشخص نيست، اما احتمالاً در سال 1271 هـ.ق در دورة ناصرالدين شاه- اين قلعه بنا شده است. سايكس از وضعيت روستا و حكام آن در سفرنامة خود ياد كرده است. از حاكمان قلعه ميتوان محمد شاه را نام برد كه نسبش به شاه نعمت الله ولي ميرسد. به دليل تصرف قلعه از طرف حكام وقت كشور در زمان محمد شاه جنگي به مدت نه شبانه روز رخ داد كه باعث تخريب قسمتهايي از حصار و ارگ قلعه شد. در زمان سيد غلام رسول قلعه مورد بازسازي و استفاده مجدد قرار گرفت. تا سال 1344 طوايف باركزايي و ميرمرادزهي در آن ساكن بودهاند و سپس متروكه شد. قلعه در دو طبقه ساخته شده و ديوار آن بيش از 30 متر ارتفاع و حدود 7 متر عرض دارد. قسمت شاهنشين با ارتفاع بيشتري، در بالاي قلعه قرار گرفته و گفته ميشود در حصار آن 14 برج و در ارگ آن 4 برج وجود داشته و در زمان جنگ از بين رفته است. وجود درز انبساط در ساختمان اصلي قلعه و دسترسي به آب چاه در طبقه فوقاني و وجود لولههاي سفالي هدايتكننده آب و مصالح به كار رفته در آن از قبيل خشت و كاهگل و چوب درخت خرما و درهاي منبتكاري و شاه نشين از مشخصات ويژه اين مجموعه است.
|
|
|
قلعه مچي |
|
قلعه يا كاخ مچي در ناحية حوضدار در 60 كيلومتري جنوبغربي شهرستان زابل، حدفاصل بين شهر سوخته و تاسوكي و در قسمت راست جادة زابل-زاهدان قرار گرفته است. اين بنا در عهد صفويه تا قاجاريه، به عنوان مركز حكمراني خاندان رييسي، از حاكمان محلي بوده از ويژگيهاي معماري اين بنا ايوان و گنبدهاي رفيع و عظيم خشت و گلي منحصر بهفرد و پلان مربع شكل آن با تزئينات ساده چليپا و نيم ستونهاي گلي است. مصالح بهكاررفته در آن چينه و خشت است. اين كاخ هرچند با توجه به عوامل جغرافيايي و سياسي متروك شده است ولي همچنان به عنوان نماد هنر معماري خشت و چينه از دوران صفوي در دشت سيستان از منزلتي ويژه برخوردار است. در حال حاضر اين اثر توسط ميراث فرهنگي استان مورد مرمت و بازسازي قرار گرفته است.
|
قلعه چهل دختران |
|
در بالاي دره سوخته و در كف عريض هامون جنوب غربي در نيك شهر، ويرانه اي از ساختماني مشهور به «چهل دختران» قرار دارد. اين ساختمان داراي قلعه بلند و مناره اي است كه بر روي دروازه اي در سمت شرق واقع شده است. ساختمان اين مناره نشان مي دهد كه در هر يك از طرفين دروازه دو اتاق طاقدار وجود داشته كه شايد با مناره هاي «سارو تار» و چهل برج مرتبط و داراي روزنه بوده اند. سبك معماري آن ها در قديمي ترين ويرانه هاي «رودبيابان» نيز ديده شده است كه در محل يك نهر كوچك و كهنه كشف شده اند. ساختمان قلعه چهل دختران روي سكويي كه از سنگ هاي بزرگي تشكيل شده پابرجا مانده است. اين سنگ ها را با گِل رس به هم متصل ساخته اند و رديفي از روزنه ها در بالاي سكو، تضمين كننده سالم ماندن آن است.
|
قلعه تيس (قلعه پرتغالي ها) |
|
اين قلعه، كه در 5 كيلومتري شمال غربي چابهار و در روستاي تيس قرار دارد، در ارتفاع پانصد متري از سطح دريا و در ابعاد 26×54 متر احداث شده است. در ورودي و اصلي قلعه در قسمت شمال شرقي آن قرار دارد. معماري بنا به ويژه اتاق ها و ايوان ها به كاروانسراي شاه بعاسي بيستون شباهت دارد. در سه طرف حياط، حجره ها و اتاق هايي وجود دارند. آثار دو برج بزرگ در طرفين ساحلي بنا ديده مي شود. برج سمت راست شامل يك اتاق، ايوان و شاه نشين است كه بر روي هرمي مكعب مستطيل، پي سازي شده و يك برج يا منار بر روي آن قرار گرفته است. مصالح به كار رفته در ساخت قلعه شامل آجر، سنگ و گچ است. آثار و تزييناتي از آجر و سنگ نيز، در اطراف گلدسته ها باقي مانده است. مناره مذكور با ارتفاع 5/6 متر كاربرد ديده باني داشته و بر دهانه «خليج تيس» اشراف دارد. سبك معماري و نوع مصالح به كار رفته در مناره به سبك سلجوقي است. تعميرات بعدي آن به سبك صفوي و قاجاري صورت گرفته است. آثاري از بقاياي آب انبارهايي از سنگ و ساروج و گچ نيز قابل مشاهده است. در بيرون ديوار بلند قلعه، آثار چاهي به جا مانده كه در سنگ و صخره كنده شده و لبه آن با استفاده از سنگ و ساروج محكم شده است. در سقف قلعه از چوب هايي استفاده شده كه از نقاط ديگر آورده شده اند. تزيينات دور منار و آجرچيني به سبك تزيينات مناره هاي دوره سلجوقي است.
|
|
|
|
قلعه سرباز |
|
قلعه سرباز از قلعه هاي معروف بلوچستان است كه در دوره اسلامي و به وسيله حاكمان محلي ساخته شده است. اين قلعه در شهر سرباز قرار دارد.
|
|
قلعه تيمور |
|
قلعه تيمور در جنوب غربي زاهدان كهنه و در بخش پشت آب زابل واقع شده و به دوره هاي مغول و صفويه مربوط است.
|
قلعه طاق |
|
اين قلعه به قول استخري و ابن حوقل ،در نزديك بست و در يك منزلي زرنج پايتخت قديم سيستان قرار داشت . نخستين بار در تاريخ ، نام قلعه طاق در جريان محاصره آن دست سلطان محمود غزنوي در سال 390 ه.ق ذكر گرديد . قلعه طاق داراي سه خط دفاعي ، جايگاه هاي بيروني ، زيرتشت و پر از باغ هاي ميوه بود . تيمور لنگ در سال 785 هـ.ق. هنگامي كه دارالحكومه سيستان را ويران ساخت و قصد بازگشت داشت ، بر سر راه خود قلعه طاق را ويران كرد . |
قلعه فتح زاهدان |
|
قلعه فتح ، پس از ويراني زاهدان بنا گرديد و نمونه خوب سبك معماري سيستان در قرون وسطي است . احداث اين بنا به دستور ملك قطب الدين بن ملكشاه علي امير سيستان صورت گرفته كه براي حفظ و دفاع از آن حدود نه متر بالاتر از ميدان در يك قطعه كم جداگانه آن را ساختهاند . تعداد برج هاي آن اندك و از لحاظ دفاعي اهميت چنداني ندارد . |
قلعه گاوك زاهدان |
|
اين قلعه در 24 الي 26 كيلومتري شمال قلعه فتح واقع است . قلعه گاوك در زمان خود كاخي قلعه نما بود كه اطراف آن را ديوارهاي بيروني فرا ميگرفت . ساختمان اصلي بنا بسيار فرسوده است و ديوار بيروني آن ريزش كرده و به تپهاي مبدل گرديده است . ولي قسمت داخلي آن تا سال 1284 ش بر پا بود. اين ساختمان به شكل صليب بود . برخي بر اين باورند كه در محدوده قلعه گاوك رستم و سهراب زورآزمايي كردند. ويرانههاي گاوك را به زمان حكومت ملك حمزه نسبت دادهاند . |
قلعه چپو زابل |
|
قلعه چپو در شمال خاور نادعلي (كي = زرنج) و جنوب خاوري قلعه بلان واقع است . ديوارهاي آن فرو ريخته و به صورت تپه درآمدهاند و تنها يك دروازه آن هويدا است . اين قلعه از خشت خام و مقدار كمي آجر پخته ساخته شده است . كاخ مياني قلعه كه از اطراف احاطه شده ، معدوم گرديده و به صورت تلي به ارتفاع 15 متر درآمده است . در ضلع باختري قلعه چپو آثار دو ساختمان ديده ميشود ، پيرامون اين ساختمان ها تپههاي زيادي وجود دارد . |
|
قلعه ترقون زابل |
|
قلعه ترقون يكي از هفت قلعه دلتاي جنوبي هيرمند است كه در روزگاران كهن بنا گرديد . مردم محل آن را زادگاه رستم ميپندارند . قلعه ترقون كه ظاهراً در سال 875 هـ.ق. به دستور تيمور لنگ منهدم شد ، هميشه آباد و از قلعههاي مهم سيستان به شمار رفته است . در وسط جزيره ترقون و شيب شمالي آن شاخهاي از رود بيابان جريان داشت كه آثار آن موجود است . شاخه مزبور انتهاي شمال خاوري قلعه ديگري بود كه از باختر آن گذشته به درهاي بزرگ و ممتد ميشده است . اين نقطه اتصال در خاور محلي بود كه در انتهاي جلوي دشت ميدان زرخيزي را در بر ميگرفت و بدين ترتيب ناحيه ترقون را از " گنا " در باختر ترقون جدا ميكند . |
|
|
قلعه رستم زابل |
|
قلعه رستم در 60 كيلومتري جنوب باختري شهر زابل قرار داشت و در حال حاضر به كلي ويرانه است . خرابهاش چنان مينمايد كه ظاهراً چهارصد تا 500 سال پيش متروك شد . چه بسا كه تغيرات مسير هيرمند سبب خرابي آن شد . طول قلعه دو كيلومتر و عرض آن حدود يك كيلومتر است . استخوان بندي بسياري از بناهاي آن هنوز پابرجاست و مشخص نيست نام اين شهر با اين وسعت و شكوه چه بوده است . |
قلعه جاني (كوشان قديم) |
|
روستاي قلعه جاني از توابع سيب و سوران در منطقهاي دشتي واقع شده است . رودخانه ماشكيد از شمال آبادي ميگذرد و آب و هواي آن گرم و خشك است . اين روستا از مناطق مهم توليد و بافت حصير در محدوده شهرستان سراوان است . وجود يك قلعه قديمي از مهمترين جاذبههاي باستاني كوشان قديم است . ضمن اين كه ، زيارتگاه «شاه آهو» از مهمترين اماكن زيارتي منطقه در اين روستا واقع شده و جاذبههاي جهانگردي آن را دو چندان ساخته است . |
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر پل محرابي (زرنج) |
|
اين پل در 24 كيلوتري كركويه و 18 كيلومتري زرنج از توابع شهرستان زاهدان واقع بوده و امروزه به صورت ويرانهاي در آمده و در ميان جنگل انبوهي از درختان گز محصور شده است . اين پل از آجر ساخته شده و قدمت آن از مناره قاسم آباد ـ مربوط به قرن 6 ق. بيشتر به نظر ميرسد . پل مزبور داراي دو دهانه به عرض 96/3 متر است كه با پايهاي به عرض 40/3 متر از يكديگر جدا شده است . در ساختمان پل بيش از حد مصالح ساختماني به كار رفته و در نتيجه ، زيبايي ، قرباني استحكام بيش تر آن شده است . |
تخته پل زاهدان |
|
تخته پل با پل محرابي در 24 كيلومتري كركويه و 18 كيلومتري زرنج واقع است . آثار اين پل با جنگل انبوه گز محصور شده و در ناحيه زرخيزي به شكل درهم شكسته كنوني به جاي مانده است . اين پل آجري است و قدمت آن از مناره قاسم آباد بيش تر به نظر ميرسد . در ساختمان پل بيش از حد مصالح ساختماني به كار رفته در نتيجه زيبايي پل قرباني استحكام بيشتر آن شده است . |
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر 1197
تپة دهانه غلامان |
|
اين تپه در فاصلة 44 كيلومتري شهر زابل و 4 كيلومتري قلعه نو واقع شده است. دهانه غلامان تپهاي مصنوعي به ارتفاع 28 متر است كه در نزديكي كوه خواجه، شهر سوخته و قلعه سام قرار دارد. پس از مدتي خاكبرداري از اين تپه، آثار ساختماني عظيم، بناهايي مفصل و باشكوه و در مجموع شهر نسبتاً وسيعي نمايان شد. اين بناها از گل خام است و آجر و سنگ در آنها به كار نرفته است و اين عجيب نيست، چون در سيستان سنگ ناياب است و خاك سراسر اين سرزمين را فراگرفته است كه وقتي گل شود، مانند آجر سفت و سخت ميشود. در قسمت شمال غرب دامنه تپة دهانة غلامان آثار يك معبد مربوط به دوران هخامنشي به ابعاد 54×54 متر كشف و خاك برداري شده است. در چهار گوشة اين معبد چهار برج ديدهباني وجود داشت. اين معبد در دو نوبت مورد استفاده قرار ميگرفت و بناي آن دو طبقه بود. در قسمت شمال دهنة غلامان بناي بزرگ مستطيل شكلي داراي 45 اتاق اصلي و دو اتاق الحاقي كشف شده است. اين بنا فقط يك ورودي در قسمت شرق دارد. پس از گذشتن از تنها در ورودي اين بنا و وارد شدن به حياط، از وروديهاي شمالي، شرقي، جنوبي و غربي داخل حياط ميتوان وارد اتاقهاي اطراف شد. در داخل اين بناهاي عظيم ستونهاي قطوري به ابعاد 110×110 سانتيمتر وجود دارد كه در قسمت شمال و جنوب 9 عدد و در مشرق و مغرب 7 عدد است. در بعضي قسمتها ستونها در دو رديف است. مصالح ساختماني در تمام ابنيه اين شهر باستاني اكثراً از خشت است. به جز آثار ذكر شده تعداد زيادي آثار سفالي و سنگهاي آسياب دستي و اشياء كوچك چوبي و استخوانهاي گراز و چند اثر مهر بر روي گل و آثار ساختماني نيز پيدا شده است. ساختمان قديمي دهانه غلامان مقر حاكم آن ناحيه بود كه در زمان هخامنشيان وسعت و آباداني فراواني داشت و چون در مرز شرق و نزديك سرزميني بود كه پيوسته بيم تاخت و هجوم اقوام صحراگرد از آن ميرفت، هميشه حاكمي لايق و مدير و مدبر و منسوب به دودمان شاه بر آنجا حكومت ميكرد. خندقي به عرض حدود 30 متر (كه اينك با گل و لاي پر شده) ويرانههاي درون شهر را از تپههاي بزرگ جدا ميسازد. گل و لاي خندق تا پاي تپه رسيده است. اطراف خندق پر از آجر است و به وسيله همين آجرها، عليخان سَنْجَراني قلعه كنوني را بنا نموده است. اين قلعه به نام پايگاه نادعلي معروف شده و بدين ترتيب مكان قديمي، اسمي جديد يافته است. علاوه بر بقاياي شهرهاي باستاني، تپههاي متعددي در سطح استان وجود دارد كه بيشتر آنها احتمالاً از كانونهاي اوليه زيست جوامع انساني بودهاند. |
ساير تپه هاي تاريخي |
|
تپههاي كلاتي بخشان، روباهك، مهتاب خزانه كوهك، ميل مارد در سراوان مربوط به هزاره اول ق.م و تپههاي سيد مير عمر (بخش جالق)، تاسوكي (زابل)، سياهبون (چابهار). |
1