به وبلاگ ايران نگين درخشان كشورهاي قاره آسيا خوش آمديد

موزه تخصصي ايلخاني مراغه

موزه تخصصي ايلخاني مراغه

ساختمان موزه مراغه و بناي يادبود روي مزار اوحدي مراغه اي شاعر قرن هفتم و هشتم هجري قمري بين سالهاي 53 تا 57 بوسيله انجمن آثار ملي اجرا شده است. اين محل در سال 1363 مقارن با تشكيل سازمان ميراث فرهنگي كشور به موزه مقدماتي مراغه تبديل و با آثار عرضه شده از دوره هاي مختلف تاريخي براي بازديد عموم داير گرديد.

موزه مراغه در سال 75 در جهت هدفمندي آثار خود و به لحاظ اهميت نقشي كه اين شهر در دوره ايلخاني داشته، به عنوان موزه تخصصي ايلخاني فعاليت خود را آغاز نمود.

مراغه علي رغم استواري مستمر تمدن از دوران پيش از اسلام تا دوران مختلف اسلامي، در دوره ايلخاني از موقعيت برجسته اي برخوردار شد و به علت انتخاب اين شهر به عنوان اولين پايتخت ايلخانان، مركز ثقل اين سلسله محسوب گرديده و عصر دوباره سازندگي ايران، پس از يك دوره طولاني قتل، غارت و ويراني مغولان، از آن آغاز مي شود.

موزه مراغه به منظور معرفي اين دوره خاص از تاريخ كشورمان كه گستره آن از هرات تا فرات بوده است، با هدف جديد تشكيل و در فهرست موزه هاي جديد كشور قرار گرفت. با تمركز و انتقال صدها اثر برجسته و گردآوري مجموعه اي نسبتا كامل از آثار مختلف ايلخاني شامل انواع سفال، كاشي، سكه، فلز، شيشه و كتابت، اين موزه به عنوان منبع مطالعاتي و پژوهشي در اختيار محققان و بازديدكنندگان قرار گرفت.

مجموعه سفال

هنر سفالگري دوره ايلخاني را مي توان عصر طلايي سفالگري دوره اسلامي ناميد. سفالگري اين دوره كه پس از دوره طولاني فترت ناشي از انهدام مراكز مهم سفالگري و فرار هنرمندان سفالگر از يورشهاي مغولان دوباره نضج مي گرفت، توام با تغييرات مهمي در نوع ساخت، تزيينات و لعاب سفالينه ها در مراكز جديد سفالگري بوده است.

از خصوصيات بارز سفالينه اين دوره، تنوع ساخت سفال با تكنيك هاي مختلف سفالگري و تنوع تزيينات سفالينه هاست. موزه مراغه از انواع تكنيك هاي رايج و تزيينات متفاوت سفالگري اين دوره نمونه هاي ارزشمند و منحصر به فردي را در اختيار دارد. سفالينه هايي با تزيينات زير لعاب شفاف در زمينه شيري و فيروزه اي، سفالينه هايي با تزيينات روي لعاب يا مينايي، سفالينه هاي زرين فام و لاجورد و همچنين كاشي هاي هشت پر و نقش برجسته با لعاب هاي فيروزه اي و زرين فام از آن جمله اند.

تزيينات اين سفالينه ها متنوع و شامل انواع نقوش هندسي، نقوش گياهي از برگهاي متراكم اسليمي و طوماري، نقوش حيواني مثل غزال دونده، ماهي، اردك و پرندگان، نقوش انساني از مجالس رقص، نوازندگي، شكار و كتيبه هايي از اشعار فارسي، ضرب المثلها، دعاهاي معروف و نقوش تركيبي بوده است كه در هر يك از مراكز سفالگري به ترتيبي خاص اجرا مي گرديد.

در سفالينه هاي ايلخاني علاوه بر آرايش منقوش، تزييناتي در فرم سفالينه ها نيز وجود داشته است كه آثار مشبك دوجداره و مشبك پوشيده با لعاب شفاف، سفالهايي با نقوش كنده، برجسته و نقوش قالبي از آن جمله اند.

از مراكز سفالگري دوره ايلخاني، شهرهاي معروف ري، كاشان، جرجان، سلطان آباد و تخت سليمان بوده و نمونه هاي بارزي از آنها در موزه مراغه وجود دارد. علاوه بر آن به علت كشف قطعاتي از كاشي هاي زرين فام و نقش برجسته از رصدخانه خواجه نصير و ويژگي هاي منحصر به فرد آنها، برابر نظر محققان، مراغه نيز از مراكز سفالگري دوره ايلخاني بوده است.

مجموعه سكه

سكه هاي موزه مراغه از كاملترين مجموعه مسكوكات ايلخاني كشورمان بوده و تقريبا از همه ايلخانان ايران، سكه هاي ارزشمندي را در خود جاي داده است. پول رايج ايلخانان به لحاظ كاربرد اقتصادي و معاملات تجاري و رسمي، به صورت پشتوانه تك فلزي و نقره بود. سكه هاي طلا براي مقاصد ويژه، ايام عيد و جشن ها ضرب مي شد و سكه هاي مسي (فلوس) براي معاملات روزمره رواج داشت.

تنوع نقوش سكه ها در دوره ايلخاني معرف فرهنگ و تمدن آن عصر بوده و نقوش و مظاهر آييني اديان و فرقه هاي مختلف ضرب شده بر روي آنها، گوياي تساهل مذهبي مغولان مي باشد. همچنين بر سكه هاي ايلخاني متوني از آيات قرآني، لا الله الا الله، محمد رسول الله، نام خلفاي راشدين و در دوره اي كوتاه متن علي ولي الله و نام دوازده امام به خط كوفي و نسخ نقش شده است. نام و القاب ايلخانان معمولا به خط اويغوري با خطوط عربي سكه ها تركيب شده اند.

برابر اخبار مندرج در كتب مورخان، 87 مركز ضرب سكه در دوره ايلخانان وجود داشته و مراغه، تبريز و سلطانيه از مراكز مهم ضرابخانه هاي حكومتي بوده اند.

بخش شيشه

هنر شيشه گري در دوره ايلخاني به علت فرار شيشه گران به كشورهاي مصر و سوريه از رونق افتاد. شيشه هاي موزه مراغه از نمونه هاي نادر آن عصر است كه داراي تزيينات مختلف شيشه گري شامل دميده آزاد، دميده در قالب، تراش و افزوده بر روي بطري، قنديل و صراحي مي باشند كه از نقاط مختلف كشورمان بدست آمده است. شيشه ماده اي تركيبي از سيليس به صورت شن و ماسه، قليا به صورت سديم و پتاسيم براي گدازآوري، آهك براي استحكام بخشي، اكسيد سرب براي شفافيت و بي رنگي است.

بخش فلز

در بخش فلز موزه مراغه نمونه هاي ارزشمندي از هنر فلزكاري دوره ايلخاني شامل انواع ظروف فلزي، پيه سوزهاي مفرغي و شمعدان هاي برنزي وجود دارد كه به روش هاي ريخته گري، قلمزني و طلاكوبي ساخته شد ه اند. در تزيينات اين آثار استواري و استحكام با پاي قوي حيوانات و صعود و روشنايي با شكل پرندگان نشان داده شده است.

همچنين در اين موزه شمشيري است كه متعلق به كري خان بن بهادر خان، حاكم داغستان بوده و حاوي تزيينات طلاكوبي بر روي عاج و مفرغ مي باشد.

تصوير بالا: بناي يادبود نصب شده روي آرامگاه اوحدي مراغه اي شاعر قرن هفتم و هشتم هجري

تصوير پايين: نماي داخلي بخشي از موزه تخصصي ايلخاني مراغه

1

ايران در دوره ارينه سنسنگيي ( Lower Palaeolithic )

 

به استناد دست افزارهاي سنگي ساده اي كه از انسان در مناطق شرقي و جنوب شرقي قاره آفريقا به دست آمده است، از پيدايش انسان بر روي اين كره خاكي حدود چهار ميليون سال مي گذرد. اين دوره را انسان شناسان دوران " پارينه سنگي " ناميده اند و بر حسب تغييراتي كه به مرور زمان در كاراكتر شدن اين دست افزارها پديد آمده، دوران پارينه سنگي به سه دوره قديم، مياني و جديد تقسيم شده است.

بررسيهاي باستان شناسي – انسان شناسي در ايران امروزي براي شناسايي دوره پارينه سنگي، هم جديد و هم محدود است. به دليل همين دو امر، اطلاعات به دست آمده نيز بسيار ناچيز و در محدوده ظن و گمان است. ولي به نظر مي رسد كه با توجه به جغرافياي طبيعي و وضعيت اقليمي ايران، در اين سرزمين دستهاي كوچكي از انسان به صورت پراكنده قادر به زيست و تامين نيازهاي غذايي خود بوده اند. اين گروهها با جمع آوري فرآورده هاي نباتي كه در ايران به صورت خود رو قابل گرد آوري و استفاده بوده اند و همچنين با شكار حيوانات و صيد آبزيان و شايد پرندگان، غذاي مورد نياز خود را تامين مي كردند و در امر تامين غذا از ابزارهاي بسيار ساده و متناسب با تهيه نوع غذا از سنگ، چوب و استخوان حيوانات سود مي جستند. به دليل قدمت اين دوره، وسايل و ابزارهاي ساخته شده از چوب و استخوان به كلي از بين رفته است و فقط ابزارهاي سنگي را انسان شناسان با بررسيهاي باستان شناسي از قسمتهاي مختلف ايران جمع آوري كرده اند.
چون آثار دوره پارينه سنگي قديم را كه در چند منطقه از ايران گزارش كرده اند، بر اساس يك فصل بررسي ارائه شده است، در صحت آنها هنوز نكات ابهام آميزي وجود دارد. ولي، از آنجا كه اين گزارشها در حال حاضر در نوشته هاي مربوط به اين دوره از حيات انسان در ايران، تا به دست آمدن مدارك دقيقتر، راه يافته است، ناچار به ارائه آنها به عنوان اسناد و مدارك دوره پارينه سنگي در ايران، مخصوصا" دوره قديم آن، هستيم. اين مدارك از سه منطقه ايران شناسايي شده اند كه عبارتند از:

  1. منطقه اي در نزديكي " بقبقو " در حدود يكصدو چهل كيلومتري مشهد در اطراف بستر خشك " كشف رود" خراسان.
  2. آثاري شامل چند افزار سنگي از منطقه اي واقع در آذربايجان، در مثلث بين مراغه، تبريز و ميانه، نيز به دست آمده است كه بنا به گزارش متعلق به دوره پارينه سنگي قديم است.
  3. ابزار سنگي به دست آمده از منطقه " لديز " سيستان كه قدمتي برابر با يكصد هزار سال قبل دارند و از نظر فن ابزار سازي، آنها را جزو نوع آشولين ( Acheulean ) يعني جديدترين ابزارهاي سنگي دوره پارينه سنگي قديم طبقه بندي كرده اند.
    با توجه به چگونگي پراكندگي و توزيع مناطق معرف دوره پارينه سنگي قديم در ايران، جاي هيچ گونه ترديدي نيست كه بررسي و تحقيق درباره پارينه سنگي قديم در ايران به تنهايي و بدون در نظر گرفتن و ضعيت مناطق همجوار امكان پذير نيست. از طرفي، مطالعات مربوط به دوره پارينه سنگي قديم در مناطق همجوار، يا انجام نشده است و يا چنان مغشوش و غير قابل قبول است كه قابل استناد نيستند. مثلا"، در تركمنستان مطالعاتي كه در اين دوره انجام شده به هيچ صورت با واقعيت علمي مطابقت ندارد. زيرا تمامي آثار سنگي قبل از استقرار در آن نواحي، به دوره ميان سنگي و نوسنگي منسوب شده اند.
    علاوه بر موارد فوق، بايد افزود كه تعيين قدمت آثار از طريق استفاده از روشهاي علمي مانند آزمايشات موسوم به پتاسيم آرگون (Potassium Argon ) و تعيين جهت قطب مغناطيسي
    ( Magnetic Polarity Chronology  ) و يا مقدار اورانيوم توريوم ( Uranium Thorium ) كه در ديگر نقاط جهان با موفقيت براي تعيين تاريخ دوره هاي پارينه سنگي به كار رفته است، هنوز بر روي آثار به دست آمده از ايران انجام نشده. به علاوه، وضعيت مربوط به دورانهاي زمين شناسي از جمله دوره پله ايستوسين ( Pleistocene ) يعني دوره كه در آن انسان بر كره زمين پديدار شده است، در ايران تاريك و مبهم مي باشد.

1

نگين خليج فارسي كه خود نگين ايران زمين است

جزيره اي كه حضور در ان شما را به اين فكر وا مي دارد كه اينجا اصلا جزيره نيست ،با اين عظمت و وسعت

و فاصله بسيار كم ان تا خشكي «از سمت لافت»و طول حدود 150 كيلومتري اين جزيره كه شايد اندازه بعضي كشور هاي عربي باشد ، همه و همه بر ابهت اين جزيره زيبا و تاريخي مي افزايد .

تا چندي پيش رفتن به جزيره قشم براي ما مسافران فقط از طريق رفتن به شهر بند عباس و سپس سوار قايق شدن ميسربود.اكنون چند سالي است كه اكثريت رفتن بوسيله ماشين شخصي از طريق بند پهل و لندركرافت را بهترين و راحترين راه ورود مي دانند.

همانطور كه مي دانيد بعد از ورود به بندر لافت ، تا بندر قشم 55 كيلومتر راه است .اما اين براي كساني است كه هدف را فقط قشم و خريد مي دانند .

ولي اگر قصد سياحت هم داريد توصيه مي كنم كه از سمت جاده سعيدو و جنگل حرا شروع كنيد به شرطي كه مجهز به وسايل ابتدايي ماندن و اتراق باشيد چون سرتاسر اين جزيره ديدني و بكر است .و مردم  عمدتا اهل تسنن و خون گرم اين جزيره جاي هيچگونه مشكلي را براي اتراق بجا نمي گذارند .

ابتدا به جنگل حرا مي رسيم ، بسيار زيبا و ديدني حتي زيبا تر از جنگل حراي بندر خمير

بعد جاهاي زيبايي مثل گنبد نمكدان ، جزيره ستاره افتاده ، جزيره هنگام ، جزيره ناز، غار هاي خربس، ساحل لاكپشت ها  و .....

در مورد هركدام از اين اثار  يك صفحه توضيح نياز است ولي ديدن جزيره هنگام با اكواريوم طبيعي و دلفين هاي خود را به هيچ وجه از دست ندهيد

1

مسجد جامع يزد؛ يزد

مسجد جامع يزد يكي از با ارزشترين ميراث هاي تاريخي هنري و گنجينه اي از معماري اسلامي موجود در شهر يزد است. باني ساختمان اصلي مسجد را علاءالدوله گرشاسب آل بويه در قرن ششم هجري قمري مي دانند، ولي مسجد كنوني مربوط به آل مظفر و تيموريان قرن هشتم و نهم هجري است.


از امتيازات هنري و معماري اين مسجد مي توان قدرت و استواري كاشيكاري هاي نفيس و جالب، سردر بلند، دو كتيبه نفيس يكي به خط كوفي و ديگري به خط ثلث بر روي كاشي لاجوردي معرق در كنار سردر باشكوه، دو مناره زيبا و تزئينات كاشي كاري شده ديوارهاي داخلي شبستان و زير گنبد و خارج گنبد را نام برد. ارتفاع مناره هاي آن حدود 48 متر و ارتفاع سر در آن در حدود 24 متر مي باشد.







 

1

آرامگاه مولانا حسين كاشفي

آرامگاه مولانا حسين كاشفي

مولانا كمال الدين حسين كاشفي متوفي در سال نهصد و ده قمري از فضلاي نامي آخر عهد سلاطين تيموري است و با سلطان حسين ميرزا بايقرا و امير عليشير نوايي معاصر بوده و با اين كه اهل سبزوار است در هرات زندگي مي كرده و در اواخر عمر به سبزوار برگشته و در آنجا فوت كرده است.

كاشفي در هرات به وعظ مي پرداخته و در حديث و تفسير و كلام دست داشته و در نثر فارسي هنرمندي با كمال است و كليله و دمنه را با عبارتي ساده تر به نام انوار سهيلي نوشته و صحيفه شاهي يا مخزن الانشاء، لب لباب مثنوي مولانا جلال الدين محمد بلخي كه انتخابي از اشعار مثنوي است و كتاب روضه الشهدا در شهادت انبياء و ائمه اطهار و اولياء از ديگر آثار اوست. همچنين تفسير حسيني، كتاب اخلاق محسني و اسرار قاسمي، رشحات عين الحيوه و لطائف الطوايف نيز از جمله تاليفات مولانا كاشفي مي باشد.

انجمن آثار ملي ايران در حدود سال ۱۳۵۳ شمسي در حاشيه خيابان نظام الملك يا شهداي امروزي در مساحت يك هزار متر در محل مدفن مولانا كاشفي،بناي يادبود و در اطراف آن فضاي سبزي را بر پا نموده است. اين بنا ساختماني آجري و با تزيينات كاشيكاري و سنگ مي باشد و با شماره ۳۵۱۶ به ثبت آثار ملي ايران رسيده است.

1
X