به وبلاگ ايران نگين درخشان كشورهاي قاره آسيا خوش آمديد

سقاخانه‏هاي قديمي تهران


 

نويسنده: رحمان احمدي ملكي

مقدمه

در اين نوشته، از برخي مصاحبه‏ها و عكس‏هاي دانشجوي كوشا، محمد منصوري استفاده شده كه بدين وسيله سپاسگزاري مي‏شود.
هنگام عبور از بعضي از محله‏ها و بازارهاي قديمي تهران و برخي شهرهاي بزرگ ايران، نوعي حجره‏ي كوچك يا تورفتگي، توجه آدمي را به خود جلب توجه مي‏كند كه در ديواري تعبيه شده يا درز دو ديوار را در برمي‏گيرد، و پنجره‏ي مشبك آهني، قسمتي از آن را مي‏پوشاند. اين امكان در اصطلاح محاوره‏اي مردم، »سقاخانه« ناميده مي‏شود. سقاخانه به غرفه يا نيم‏بابي گفته مي‏شود كه مردم در آن، آبگاهي به وجود آورده‏اند، جام يا پياله‏اي در آن نهاده‏اند تا آب در دسترس همگان قرار گيرد. اين اقدام توسط شيعيان، بيشتر همزمان با روضه‏خواني حضرت سيدالشهدا و به ياد تشنگان و شهيدان كربلا به وجود آمده و از زمره‏ي كارهاي ثواب به حساب مي‏آيد.
»داخل اين تورفتگي، شيرهاي متصل به مخزني پشت ديوار، يا مخزن آب بزرگ استوانه‏اي از مس ديده مي‏شود. مخزن مسي گاهي به تزييناتي آراسته است. بالاي آن سه قبه دارد. از روي قبه‏ي مياني كه از دو قبه‏ي ديگر بزرگتر است، دست پهن مسيني برافراشته است كه روي آن، با خط خوش، كلماتي را به صورت مشبك نوشته‏اند. چند پياله‏ي آب‏خوري سنگين مسي با زنجير به مخزن متصل‏اند. از ديوار عقب تورفتگي، شمايل‏هايي به رنگ‏هاي درخشان آويزانند و دور و بر مخزن آب، شمع‏هايي گذاشته‏اند كه بعضي روشنند و بعضي سوخته‏اند. تكه پارچه‏هايي به ميله‏هاي پنجره‏ي مشبك بسته‏اند. بر چهارپايه‏ي پهلوي سقاخانه، پيرمردي مي‏نشيند كه شب‏هاي جمعه كار او آب دادن و شمع فروختن و شايد نوحه خواني است. اين مكان مقدس غريب، كيفيت آييني سحرآميزي دارد«1-
اگر چه احداث مكاني براي نوشتن آب، و رفع تشنگي رهگذران، و كسب ثواب از اين راه، يكي از انگيزه‏هاي اوليه‏ي احداث سقاخانه‏ها بوده، چنانكه اين مكان‏ها، تنها جايي نيستند كه رهگذران تشنه از آب آن نوشيده و بگذرند، بلكه ارتباط سقاخانه با استفاده‏كنندگان بستگي نزديكي با مذهب و باور عابران تشنه دارد.
انگيزه‏ي ساختن سقاخانه، علاوه بر حس نوع دوستي و خدمت به عموم، بيشتر جنبه‏ي مذهبي و آييني داشته است. همزمان با انتشار اخبار كربلا و متداول شدن تعزيه و عزاداري، و نقل مصايب عاشورا، از جمله بسته شدن آب بر روي اهل بيت اماام حسين (ع) و رشادت و شهادت طلبي برادر امام حسين، حضرت ابوالفضل (ع)، و تمامي حوادث احساس برانگيز براي مردم مذهبي - عاطفي ايران، الهام‏ها و پيام‏هاي فراواني در برداشت. از جمله وقايع مهم حماسه‏ي حسيني و صحراي كربلا، بستن آب رودخانه‏ي فرات بر سپاهيان و ياران حضرت حسين (ع) است. از روز هفتم محرم سال 61 هجري، سپاه يزيد بن معاويه با بستن آب فرات به روي ياران امام، سعي كردند تا آنان را به تسليم وادارند. امام حسين (ع) و يارانش در نهايت تشنگي و مظلوميت، تن به ذلت و بيعت با يزيد ندادند. عباس برادر وفادار امام حسين (ع)، كه در جنگ آوري و رشادت و پيكار با سپاه دشمن، شهره‏ي همگان بود، برعهده مي‏گيرد كه رهسپار فرات گشته و براي زنان و كودكان حرم، آب بياورد. آن گونه كه در روايات مذهبي و مرثيه‏ها گفته شده، نگهبانان فرات در يك نبرد غافلگيرانه، دو دست حضرت عباس را قطع كرده و مشك آب را نيز با تير سوراخ مي‏كنند تا قطره‏ي آبي به بني‏هاشم نرسد. اين روايت و چندين روايت ديگر كه دال بر بي رحمي و شقاوت يزيديان و تشنگي مظلومانه‏ي بني هاشم در صحراي سوزان و خشك كربلاست، زمينه‏ي مناسبي براي ابزار احساس پاك و دلسوزانه‏ي شيعيان شده است.
شيعيان ايران، به خصوص در سده‏ها و دهه‏هاي گذشته، با يادآوري مصيبت تشنگي اصحاب امام حسين (ع)، و با انجام اعمال انسان دوستانه - مانند باز گذاشتن آب به روي مردم، درست كردن منبع‏ها و آبخورها و حمل آب بر دوش و پخش آن بين مردم - سعي مي‏كنند خود را هر چه بيشتر از ناپاكي و شقاوت بني‏اميه دور كرده و مظلوميت و جوانمردي بني‏هاشم را بستايند و خود را به آنان نزديك سازند. و از طرفي، با احداث سقاخانه‏هايي كه آب در آنها جريان داشته، يا نگهداري مي‏شود و به آساني در دسترس مردم تشنه، رهگذران خسته و عزاداران مراسم مذهبي قرار مي‏گيرد، سعي در زنده نگه داشتن ياد واقعه‏ي كربلا و اداي دين مذهبي خويش، نسبت به اين واقعه دارند.
افرادي كه به سقاخانه‏ها رفته و با آن ارتباط دارند، انسان‏هايي پاي‏بند به مذهب و داراي باور و اعتقادي، و حتي نوعي شيفتگي مذهبي‏اند. آنان تنها به نوشيدن آب اكتفا نمي‏كنند، شمع روشن مي‏كنند، ذكر مي‏خوانند، واقعه‏ي كربلا و مصيبت‏هاي بي‏شمار فرزندان پيامبر را از نظر مي‏گذرانند، حتي دقايقي گريه مي‏كنند، دخيل مي‏بندند، پول مي‏اندازند و نذر و نيازهاي خود را بازگو مي‏كنند و به اين طريق ارادت و دوستداري خود را نسبت به ائمه اطهار، به خصوص حضرت امام حسين (ع) ابراز مي‏دارند.
سقاخانه، مانند امامزاده‏ها و اماكن متبركه، به عنوان مكان مذهبي، ارتباط و بستگي افراد را با باورها برقرار مي‏سازد. ورود به مسجد و ذكر مصيبت و اداي آيين‏هاي نذر در آن، به خصوص براي بانوان و شاغلان و رهگذران گاه ميسور نبوده است، اما اين مسائل با وجود سقاخانه‏هاي گوشه و كنار محله‏ها، برطرف شده است.
سقاخانه فاقد شكوه و جلال معماري وسيع بناهاي معروف است، ولي در مقابل از نوعي صميميت و روحانيت در انزوا برخوردار است كه راز و نياز، و ذكر نذر و حاجت را جلا و صفايي تسلي گر مي‏دهد. گودي سقاخانه، گويي براي سر فرو كردن و زمزمه كردن و همسوزي با شمع‏هاي برافروخته است. برخلاف اماكن ديگر كه به خاطر داشتن فضاي زياد، مناسب عبادات و آيين‏هاي دسته جمهي هستند، سقاخانه با ذكرها و عبادات فردي همسازي بيشتر دارد. اين مكان كوچك، نقطه‏ي تماس و همسويي مردمان كوچه و بازار، با تفكر اعتقادي و خاطره‏ي قومي خويش، و محل اتصالات آنات نهفته در مشغله‏هاي زندگي، با لحظه‏ي ازلي - آييني واقعه‏ي مذهبي، و زمان زايا و توانمند نيايش است.
سقاخانه به خاطر شكل خاص و ابزار و اشيايي كه در آن نهاده شده - مخزن نقش دار آب، پنجه‏ي مسي بالاي مخزن، كه نماد مراسم محرم است، علم‏ها و تصاويري كه سمبل عاشورا و حماسه حسيني‏اند - نماد تجسم زمان واقعه‏ي كربلا و اساسا زمان مذهبي و آييني، در مكان آيين است. تلفيق و تجسم زمان در مكان، در بيشتر اماكن مذهبي مشرق زمين و در بناها و معابد مردمان آيين‏پرداز، به چشم مي‏خورد. شكل خاص و فرم كلي اين بناها، از نظرگاه معاني نمادين اشكال به كار رفته در آنها نيز، اين تلفيق را نشانگر است، چرا كه شكل اغلب معابد، اماكن متبركه و سقاخانه‏ها، در پايين چهارگوش و در بالا گرد و مدور - يا گنبدي جناقي - است. از نظر ديدگاه آييني اشكال، مربع و چهارگوش نماد زمين و مكان است، در حالي كه دايره و گردي نشانه‏ي آسمان و زمان. و هم‏آميزي مربع و دايره، يا چهارگوش با گردي گنبد، نشانه‏ي آميزش و تعجين زمين و آسمان، و تلفيق مكان با زمان است.
سقاخانه‏ها، از ديدگاه‏هاي مختلف، مكان‏هايي كاملا مذهبي هستند، مكان‏هايي همپايه‏ي معابد بودايي يا عبادتكده‏ي بعضي از اديان. با اين تفاوت كه مورد استفاده‏ي عموم بوده و با مقياس بسيار كوچكتر بنا مي‏شوند، و
جايي براي نشستن و عبادت كردن ندارند.
از جهتي ديگر، سقاخانه‏ها سمبلي از آب فرات‏اند كه هر رهگذر شيعه مذهب، با ديدن آن، ياد عاشورا را در ذهن زنده كرده و با سلام فرستادن به حسين (ع) و يارانش، و لعن كردن كشندگان آنها و كساني كه آب به روي آنان بستند، سهمي از رسالت مذهبي خويش را ادا مي‏كنند. در اساس يكي از فلسفه‏هاي وجودي سقاخانه، يادآوري واقعه‏ي عاشورا به مردمان و رهگذران كوچه و بازار است. يادآوري اوليا و اشقيا، و يادآوري ظالم و مظلوم در ميان همه‏ي مشغله‏ها و گرفتاري‏هاي روزمره‏ي زندگي. و بي‏ترديد به خاطر همين تذكار و يادآوري است كه بيشتر سقاخانه‏ها در محل‏هاي قديمي، شلوغ و پر رفت و آمد شهرها ساخته شده‏اند - در تهران حوالي ميادين توپخانه، بهارستان، قيام، مولوي و بازار، داراي سقاخانه‏هاي بيشتري هستند - در اين محل‏ها، خرده‏فروش‏ها، باربران، كارگران تشنه و عابران خسته از پرسه‏اي بي‏پايان، براي نوشيدن آب به سوي سقاخانه روانه مي‏شوند و در اوج خستگي و تشنگي، پياله‏ي مسي را از آب پر مي‏كنند، تا قد برمي‏افرازند كه ظرف آب را بر لب نهاده و خود را سيراب كنند، بالاي سر مي‏خوانند: »بنوش به ياد تشنگان كربلا«. و افراد بي‏سواد با ديدن سيماي تمثال معصومانه‏ي حضرت ابوالفضل و مشك خالي او، تشنگي فرزندان پيامبر در سرزمين كربلا، به ذهنشان متداعي مي‏شود. فرط تشنگي و خستگي و يادآوري تشنگان بي گناه صحراي نينوا، دلبستگي، شيفتگي و سوز دل او را براي اوليا، و نفرت او را نسبت به اشقياي همه‏ي زمان‏ها، دامن مي‏زند.
بزرگي، ميزان تزيينات و اهميت سقاخانه‏ها، رابطه‏ي مستقيم با محله‏اي دارد كه در آن قرار گرفته‏اند. سقاخانه‏هايي كه در اطراف ميادين و محله‏هاي پر رفت و آمد يا خيابان‏هاي عريض و شلوغ هستند، بزرگ‏تر و با تزيينات بيشتر مشاهده مي‏شود و هر چه به سمت كوچه‏هاي تنگ با ديوارهاي قديمي كاه گلي مي‏رويم، سقاخانه‏ها كوچكتر و مهجورتر مي‏شوند.
در ابتدا كه سقاخانه ساخته مي‏شد، مغازه يا حجره يا زيرپله‏اي، ساختمان آن راتشكيل مي‏داد. سقاخانه‏هايي هم وجود داشتند كه چهار طرف آنها باز بوده و داراي اسكلتي فلزي بوده‏اند. سقاخانه‏هاي فلزي داراي گنبدي از فولاد بوده‏اند و چهار طرفشان با پنجره‏اي مشبك محصور شده بود. از اين نوع سقاخانه‏ها، امروز نمونه‏اي به چشم نمي‏خورد و ما بيشتر سقاخانه‏هايي را كه در شكافي منزل يا مسجد بنا شده، مي‏شناسيم.
سطح داخلي سقاخانه‏ها با مواد و مصالح گوناگوني پوشيده مي‏شود: كاشي‏كاري، آينه‏كاري، گچ‏بري، خاتم و منبت و نقاشي، جلوه‏هايي از انواع پوشش سطح داخلي سقاخانه‏هاست. كاشي‏كاريها يا رنگين و منقوش هستند يا ساده كاربرد بيشتري در داخل سقاخانه دارد، زيرا دود حاصل از سوختن شمع‏ها، كاشي را سياه و فرسوده مي‏كند. كاشي‏هاي منقوش كه با گل و بوته‏هاي تجريدي و اسليمي‏هاي رنگين،نقاشي شده، براي سطوح بيروني استفاده مي‏شود در بعضي از سقاخانه‏ها كه كاشي‏كاري نقاشي شده يا خطاطي شده در اطراف و يا بالاي سردر ديده مي‏شود.
آيينه‏كاري و گچ‏بري، به دليل ظرافت و شكنندگي، اغلب در داخل سقاخانه به كار گرفته مي‏شود. آيينه‏كاري‏ها به سبك آيينه‏كاري قبور متبركه‏ي اسلامي انجام گرفته است. گچ‏بري‏ها به دو روش ايراني - اسلامي، و غربي ساخته مي‏شوند. در گچ‏بريهاي ايراني، قوس‏ها و شاخ و برگ‏هاي ساده شده‏ي گياهان (اسليمي) و گل‏ها را مي‏توانيم ببينيم و در گچ‏بري سبك غربي، خطوط صاف و كم‏انحنا، كه گاهي معماري كليساهاي اروپا را تداعي مي‏كنند. البته مورد اخير در معدودي از سقاخانه‏هاي تجديد مرمت شده، به چشم مي‏خورد.
سقاخانه‏هايي در تهران وجود دارد كه با سنگ ساخته و پرداخته شده، و در واقع نشاني از هنر حجاري است. از اين نوع، يكي در خيابان ناصر خسرو و ديگري در ضلع شمالي مسجد شاه ديده مي‏شود. سقاخانه‏ي مسجد شاه كه شايد قديم‏ترين سقاخانه‏ي تهران بوده، و در دوره‏ي فتحعلي شاه قاجار بنا شده است، ويژگي‏هاي سقاخانه‏هاي كوچه و بازار را ندارد. آيه‏اي از قرآن كريم روي چهارچوب سنگي اين سقاخانه به چشم مي‏خورد و ماهي‏هايي روي حوضچه‏ي سقاخانه كنده‏كاري شده‏اند كه درهم پيچيده و تزييني به نظر مي‏رسند.
معماري سقاخانه‏ها از خيلي جهات به معماري مساجد و محراب‏ها شبيه و نزديك است. قوس‏هايي كه در يك محراب مسجد ديده مي‏شود، با اختلافي بسيار ناچيز در سقاخانه‏ها نيز مشاهده مي‏شود. البته در نظاره‏ي سقاخانه‏هاي امروز، با گونه‏ي تغيير يافته و عوض شده‏ي سقاخانه‏هاي قديم مواجه مي‏شويم. اين تغييرات به سبب گذشت زمان و تجديد اساسي بناهاست. بر اثر افراط در بازسازي و تجديد بنا با سقاخانه‏هايي روبه‏رو مي‏شويم كه با نماي قبلي خود، اشتراك و تشابه كمتري دارد. ممكن است نوع معماري و وسعت سقاخانه تغيير پيدا كند ولي به طور يقين، مكان قبلي تغيير نمي يابد، به همين دليل است كه اغلب سقاخانه‏ها با معماري و مصالح امروزي بازسازي مي‏شوند.
سقاخانه‏هاي تهران - و شهرهاي ديگر - در عمل از يك نوع معماري و اسلوب ساختاري ثابت و واحدي برخوردار نيستند. اعمال سليقه در ساخت سقاخانه‏ها، متنوع بودن معماري، كوچك و كم‏اهميت بودنشان در مقايسه با مساجد و مكان‏هاي مذهبي، امكان وحدت فرم و شكل را از آنها مي‏گيرد. البته وجود اين تنوع شكل و ساختار، از نظر بصري و ديدگاه هنر آييني - مذهبي، برتري و مزيتي براي اين اماكن محسوب مي‏شود.
بيشتر سقاخانه‏هاي امروز، به هر دليلي، يكي از اركان اصلي خود را از دست داده‏اند. سقاخانه‏هايي به چشم مي‏خورد كه به دليل اعتقادي بودن صرف، آب از اجزاي اصلي‏شان حذف شده، و جاي ديگر در بعضي از آنها، ديگر شمع روشن نمي‏شود و جايي هم براي اين كار وجود ندارد.
اندازه‏ي فرورفتگي داخل، در اغلب سقاخانه‏ها متفاوت است و معمولا بين 2 متر و سي سانتي‏متر، متغير مي‏باشد. تقريبا همه‏ي سقاخانه‏ها، با ارتفاع تقريبي يك متر آبخوري و شمعداني دارند. اما اين اندازه حتمي نبوده و در جاهايي ديده مي‏شود كه شير آب از زمين 30 سانتي‏متر فاصله دارد و نوشيدن آب را مشكل مي‏كند. جاي ديگر بلندي شير آب به 1/5 متر مي‏رسد كه براي رفع مشكل، بلندي و سكوي پله مانندي جلو آن درست كرده‏اند.
سقاخانه‏ها معمولا در مكان‏هايي بنا مي‏شد كه مشغله‏ي مردم زياد، و دسترسي به آب غيرمقدور يا سخت بوده است. حفر چاه و استفاده از تلمبه در احداث سقاخانه، اين امكان را فراهم مي‏ساخت تا مردم بازار از آن استفاده كنند. و در صورت نبودن چاه، عده‏اي بر مبناي نذر و نيت قبلي، آب را از نقطه‏اي دور دست آورده و مخزن سقاخانه را براي استفاده‏ي عموم پر مي‏كردند.

عناصر اصلي تشكيل دهنده يك سقاخانه

در يك نگاه كلي، محراب، فرورفتگي، آبخوري، پنجره‏ي مشبك و محل روشن كردن شمع، از عناصر اصلي تشكيل دهنده‏ي يك سقاخانه هستند كه هر يك قسمتي از مراسم و آيين‏هاي مربوط به سقاخانه را به دوش كشيده و در آن آيين به كار برده مي‏شوند:

آبخوري

اولين و مهمترين قسمت يك سقاخانه، امكان آب دهي آن است و سقاخانه اسم خود را از اين امكان اخذ كرده است. در بيشتر سقاخانه‏هاي امروز، استفاده از شير آب، امري عادي و طبيعي شده است. در گذشته تشت يا ظرفي شبيه گلدان وجود داشته كه در حكم منبع بوده است. اين منبع از آب چاه تغذيه و با يخ خنك و گوارا مي‏شده است. منبع‏ها به دليل سختي حمل و نقل آب و يخ و همچنين با به روي كار آمدن آب لوله كشي، ديگر منسوخ شده‏اند. لوله‏كشي آب مي‏تواند از يك خانه منشعب شده، و يا مستقيما از خط لوله‏ي اصلي آب شهر گرفته شده باشد. بعضي از سقاخانه‏ها، به آب سردكن برقي مجهز هستند كه مصنوعي و بي روح به نظر مي‏رسد و اصالت سقاخانه‏ي واقعي در آنها كمتر به چشم مي خورد.

پياله، كاسه يا ليوان آبخوري

در دهه‏هاي قبل در بيشتر سقاخانه‏ها، منبعي از آب وجود داشته كه شير آبي مانند سماور داشته است و مردم از اين منبع با پياله‏اي آب مي‏نوشيدند. خوشبختانه پياله‏هاي آبخوري تنها جزئي هستند كه كمتر تغيير و تحول يافته‏اند. در نوشيدن آب با پياله، چون ديد انسان به آب بيشتر است، به نظر مي‏رسد نوشيدن آب لذت بيشتري نسبت به نوشيدن آب با ليوان دارد. اين كاسه‏ها، از كاسه‏هاي معمولي كوچكترند و با رشته‏ي زنجيري به جايي محكم شده‏اند. منظور از بستن كاسه با زنجير، مفقود نشدن كاسه، نيافتادن و به سرقت نرفتن آن است و نيز اينكه بايد همان جا نوشيده شود. جنس اين كاسه‏ها بيشتر از مس، برنج يا فولاد است. در بيشتر اين كاسه ها، نقوش، اعم از دست و چشم انسان، تصوير حيواني نمادين، مسجد، پرچم، ادعيه، آيات و اشعاري در مدح و ثناي ائمه ديده مي‏شود. گاهي در يك كاسه‏ي سقاخانه، مجموعه‏اي كامل از اين اشكال و نوشته‏ها ديده مي‏شود و گاهي تعدادي از آنها، با هم يك مجموعه‏ي كوچكتر را تشكيل مي‏دهند. كاسه‏هاي اصل، به روش قلمزني منقوش مي‏شدند ولي اكنون دستگاه پرس در زمان - و همچنين در زيبايي و اصالت - صرفه‏جويي مي‏كند. نوشته‏ها و اشكال، درون كاسه‏ها قرار دارند و توجهي به بيرون آن نمي‏شوند، شايد به دليل اينكه عابري كه آب مي‏نوشد، بيشتر به داخل كاسه مي‏نگرد تا بيرون آن.
كاسه‏هايي هم وجود دارد كه تنديس فلزي دستي بر ميانه‏ي آنها تعبيه شده است كه معنايي مذهبي داشته و يادآور دست بريده‏ي علمدار كربلا، حضرت ابوالفضل (ع) است. در بعضي ديگر از كاسه‏ها، تعدادي كليد با تكه نخ يا مفتولي به قسمتي از كاسه متصل شده است. اين كاسه‏ها، به كاسه‏هاي »چهل كليد« معروف هستند. كليدها كه از لحاظ اندازه كوچك و نازك هستند. بسيار ساده و جنبه‏ي نمادين دارند. كليدها فقط داراي يك دندانه‏اند و معلوم است كه هيچ قفلي را باز نمي‏كنند. وجود اين كليدها كاربردي ندارد و بيان يك باور ساده و عاميانه است. عقيده بر اين است كه هر انسان دل سوخته‏اي كه از كاسه‏هاي مزبور آب خورده و مبلغي هر چند ناچيز در آنها براي خرج در تكايا و مجالس امام حسين (ع) بياندازد، به وسيله‏ي دست حضرت عباس (ع) و با يكي از اين كليدها،
قفلي از قفل‏هاي مشكلات زندگي اش باز مي‏شود.

پنجره‏ي مشبك

پنجره‏ي مشبك در حقيقت در سقاخانه است. اين پنجره به شكل هاي مختلف ساخته شده است. بنا به سفارشي كه صورت گرفته يا سليقه‏ي آهنگر، طرح‏هاي اين پنجره‏ها گوناگون‏اند. بعضي از اين پنجره‏ها، با دواير و مارپيچ‏هاي اسليمي ساخته شده‏اند. اين مارپيچ‏هاي فلزي در بناهاي قديمي تهران و شهرهاي ديگر، كاربرد زيادي دارند. در نرده‏هاي حفاظ ايوان و پنجره‏هاي زيرزمين‏ها و حجره‏هاي قديمي كه هنوز پابرجا هستند، اين مارپيچ‏هاي فلزي ديده مي‏شود. طرح‏هاي اسليمي كه در پنجره‏ها، به خصوص پنجره‏هاي بعضي از سقاخانه‏ها به كار رفته، علاوه بر نوع نگاه مذهبي، چشم بيننده را نيز با ديدن انعطاف‏ها و منحني‏ها مي‏نوازد. اين خطوط سيال و فعال را در نقش و نگار مكان‏هاي مذهبي، مانند مساجد مي‏بينيم.
شكل ديگري از پنجره‏ها با طرحي هندسي ساخته شده‏اند. طرح‏هاي هندسي كه ستاره‏هاي هشت پر و شش ضلعي و فواصل بين آنها، تشكيل يك طرح مذهبي و يك گره چيني را مي‏دهد. بعضي ديگر هم بسيار ساده بوده و در بين آنها چند مربع، لوزي يا مستطيل قرار دارد، و از هر نوع تزيين و ريزه‏كاري بدورند. پنجره‏هايي هم به تقليد از ضريح امامزاده‏ها ساخته شه‏اند. بعضي گلوله‏هاي اين شبكه‏ها، مدورند كه با استوانه‏اي باريك فلزي به هم مربوط شده‏اند. نوع ديگر از گلوله‏هاي پيوست شبكه‏ها، مكعبي‏اند كه باز با ميله‏ها و استوانه‏هاي فلزي به هم مربوط مي‏شوند.
در بعضي از سقاخانه‏ها، پنجره به سان يك در عمل مي‏كند و با باز شدن آن، امكان استفاده از آب، يا روشن كردن شمع مقدور مي‏شود. اين در مي‏تواند يك لنگه، دو لنگه، و يا تاشو باشد. مسأله‏ي مهم، شكل نمادين نقوش و باز و بسته شدن آن است.

قفل

قفل اصلي سقاخانه، پنجره را مي‏بندد. قفل‏هاي امروزي شكل خاص و زيبايي قفل‏هاي قديمي را ندارند. قفل‏هايي هستند كه در بازار به وفور به چشم خورده و با آنها در خانه و مغازه‏ها را مي‏بندند. قفل‏هاي قديمي برخلاف قفل‏هاي جديد به جاي حالت خشك و صيقلي، داراي شكل صميمي و فرم هنري و تزيينات و ريزه كاري‏هاي دست‏ساز هستند. قفل‏ها را هنگام شستشو، نظافت يا برداشتن پول‏هاي موجود (اگر صندوقي جداگانه نداشته باشد) باز مي‏كنند. كليد قفل نزد متولي سقاخانه است كه در تابستان هر روز و در فصل‏هاي ديگر فقط شب‏هاي جمعه، قفل را باز مي‏كند، تا مردم از آن آب بردارند. شايد هم مانند بسياري از سقاخانه‏هاي متروك و فراموش شده، قفل ماه‏ها بسته مانده و بر پنجره‏ي سقاخانه زنگ بزند.
علاوه بر قفل درب سقاخانه، مردماني كه نذري دارند، هر يك قفل يا پارچه‏اي را به يكي از نرده‏ها و شبكه‏هاي سقاخانه مي‏بندند كه نشانه‏ي بستگي زاير و ارتباط او با سقاخانه و باور مذهبي اوست، مردم معتقدند هر يك از اين قفل ها و گره‏ها، نمادي از گره‏ها و بست‏هاي زندگي آنهاست كه در صورت پذيرفته شدن حاجتشان، به دست »باب الحوايج« و اولياي، گشوده مي‏شود.

شمعداني

يكي از دلايل عمده‏ي مراجعه مردم به سقاخانه، روشن كردن شمع است. روشن كردن شمع، كه امري اعتقادي بوده و قدمت فراوان در آيين‏هاي مذهبي دارد، در سقاخانه‏ها صورت مي‏گيرد. اين كار در ابتدا براي روشن نگاه داشتن محل آبخوري بوده و به خصوص در شب‏هاي جمعه كه از نظر مسلمانان، به خصوص شيعيان خصلت آييني بيشتري دارد، جنبه‏ي تقدس و استقبال از نيروهاي اعتقادي و ارواح رفتگان، به خود گرفته بود.
انگيزه‏ي روشن كردن شمع‏ها نزد مردمان معتقد و آيين‏پرداز مي‏توانست اين باشد كه تاريكي شب دشت كربالا به روشني گرايد و يتيمان و اسيران اهل بيت، بدون روشنايي و در انزواي تاريكي شام غريبان نمانند.
سقاخانه‏هايي وجود دارند كه فقط محل روشن كردن شمع هستند. محل شمعداني ممكن است با محل آبخوري، يكي باشد و يا اينكه به طور جداگانه قرار گرفته باشد. شمعداني يكي از اجزاي اصلي سقاخانه است. شمعداني هم مانند آبخوري، ارتفاعي در حدود تا 1/5 متر از زمين دارد كه كار روشن كردن شمع را آسان‏تر مي كند.

محل جمع آوري نذورات نقدي

بيشتر سقاخانه‏هاي جديد و بازسازي شده، جايي مخصوص براي جمع‏آوري پول‏هاي اهدايي مردم دارند. در سقاخانه‏هاي قديمي، مردم سكه يا اسكناس را داخل تورفتگي مي‏انداختند. پول‏ها پس از باز شدن صندوق يا پنجره‏ي سقاخانه، به وسيله‏ي متولي يا صاحب سقاخانه، جمع‏آوري، و خرج همان مكان يا مساجد و تكايا مي‏شد. اگر مقدار پول‏ها، به ميزاني بود كه بتوان دست ناتواني را گرفت يا خرج بيماري بي‏چيز را داد، متوليان از انجام اين كار فروگذاري نمي‏كردند. غالب صندوق‏هاي جمع‏آوري كمك‏هاي مردمي، قلك يا ظرفي است فلزي متصل به ديوار كه تنها راه ارتباطي با محيط بيرون، يك شكاف كوچك به اندازه‏ي فرو شدن بزرگترين سكه است.

تمثال‏ها و نقاشي‏ها

تقريبا در تمامي سقاخانه‏ها، مي‏توان تعداد كثيري تابلو و نقاشي از ائمه‏ي اطهار و به خصوص نقاشي حضرت ابوالفضل (ع) را ديد. اين تمثال‏ها چشم بيننده را دقايقي خيره به خود نگاه مي‏دارند. تمثال‏ها با ابزار و مصالح گوناگوني به وجود مي‏آيند. نقاشي روي كاشي، چوب، بوم، كاغذ و مقوا و حتي روي ديوار گچي انجام مي‏پذيرد. و حتي پوسترهاي رنگي چاپي از اين تصاوير، در بيشتر سقاخانه‏ها ديده مي‏شود كه در پشت شيشه و در قاب‏هاي چوبي خودنمايي مي‏كنند.
رنگ‏هاي موجود براي نقاشي، اكثرا رنگ لعاب روي كاشي، رنگ و روغن روي بوم، گواش و آبرنگ روي كاغذ و رنگ‏هاي پلاستيكي و روغني براي ديوارهاست. تصاوير ائمه كه جزو مهمترين نقاشي‏هاي مذهبي درون سقاخانه و اماكن ديني هستند، از قديم در اين مكان‏ها نگهداري مي‏شوند.

تعدادي وسايل اضافي و غير ضروري

تعدادي وسايل اضافي و غير ضروري نيز در سقاخانه‏ها ديده مي‏شود كه فقط جنبه‏ي تزييني و يادآوري دارند مانند مشك آب كه مشك سوراخ شده‏ي حضرت عباس را يادآوري مي‏كند، پيكان‏هاي تيراندازي با كمان، تبرزين، كشكول - كشكول نيز در قديم مانند پياله وسيله‏ي آبنوشي بوده است - چراغ‏هاي گردسوز، چراغ لاله‏اي برقي، گلدان، پرچم و... كه همه با توجه به سليقه و انتخاب متولي يا اهالي براي تزيين سقاخانه گردآوري شده‏اند. اين وسايل يادآوري و تزييني، هر چه بيشتر باشد و با تركيب زيباتري چيده شده باشند، بيشتر جلب نظر كرده و سقاخانه از حالت آبخوري صرف، بيرون آمده، از جنبه‏ي اعتقادي غني‏تري برخوردار خواهد بود.
چنانكه آورده شد، سقاخانه‏ها انواع و اشكال متفاوتي دارند كه از جهات مختلف مي‏توان آنها را تقسيم كرد. تعدادي از آنها فقط براي استفاده روزمره و شخصي، مانند آبخوري، شستشوي دست و صورت و وضو به كار مي‏رود و رنگ و بوي اعتقادي كمي در آنها به چشم مي‏خورد. آبخوري‏هاي كوچكي كه در مساجد و محل عبور رهگذران وجود دارد، از اين دسته‏اند. اين آبخوري‏ها يا سقاخانه‏هاي متحرك و قابل حمل از فلزي چون مس، فولاد يا فلزي كه به راحتي زنگ نزند و نپوسد، ساخته مي‏شوند. نمونه‏هاي قديمي از اين نوع وجود دارند كه از مس ساخته شده و شبيه سماور مي‏باشند، داراي دري از بالا براي ريختن آب و انداختن يخ و شيري براي انتقال آب به بيرون هستند. اين آبخوري‏ها، داراي اندازه‏هاي متفاوت، كوچك و بزرگ هستند، و بر روي آنها نقش و نگارها و ادعيه و شعارهايي كنده‏كاري شده است. از لحاظ اعتقادات ديني و مذهبي و نقش‏هايي كه دارند، به سقاخانه شبيه‏اند ولي از لحاظ فيزيكي و ساختار، يك منبع محسوب مي‏شوند.
بعضي از سقاخانه‏ها داراي جنبه‏ي كاملا مذهبي و اعتقادي است. در كوچه پس كوچه‏هاي تنگ، با ديوار كاهلگي در محله‏هاي قديمي و جنوب شهر، گاه در پستو يا تورفتگي كوچك سقاخانه‏اي به چشم مي‏خورد كه با يك پنجره‏ي فلزي از دنياي بيرون جدا شده و در آن تعدادي تمثال ائمه و دنيايي از باورهاي ديني و مذهبي، همراه با بوي گلاب و شمع ديده مي‏شود و رنگ سبز آنها، بر مذهبي بودنشان، مهر تأييد مي‏زند.
در اين سقاخانه‏ها، منبع آب ديده نمي‏شود. شايد از ابتدا نبوده يا به مرور زمان از آن جدا شده است. زايران اين سقاخانه‏ها نذر خود را بيشتر با روشن كردن شمع، بستن پارچه و قفل و انداختن پول، ادا مي‏كنند.
بعضي از سقاخانه‏ها نيز، هم جنبه‏ي روزمرگي دارند و هم اعتقادي، اين نوع سقاخانه‏ها كاملترين نوع سقاخانه هستند. رهگذر يا كسبه‏اي كه در آن حوالي هستند، بعد از نوشيدن آب بر حسين (ع) سلام و صلوات، و بر يزيد و سپاهيانش لعن مي‏فرستند و شايد هم پولي براي كمك به همان سقاخانه يا استفاده‏ي عام المنفعه، به صندوق يا درون اشكاف مي‏اندازند. از اين نوع سقاخانه‏ها در سطح شهر، بيشتر ديده مي‏شود.
اين نوع سقاخانه‏ها، نسبت به انواع ديگر بزرگترند، و به دليل اهميتي كه دارند، بيشتر به آنها رسيدگي مي‏شود. پول‏هاي جمع شده، صرف مرمت، تزيينات و كامل سازي اين بناها مي‏شود. دسته‏هاي عزاداري در روزهاي تاسوعا و عاشورا، معمولا مسير حركت خود را از كنار اين سقاخانه‏ها انتخاب مي‏كنند. عزاداران تشنه، يكي يكي از دسته جدا شده و از آب آنها سيراب شده، دوباره به دسته‏ي عزاداري، برمي‏گردند. عده‏اي نيز، به خصوص بانوان ناظر عزاداري، سري به آن زده، شمعي از زير آستين درآورده و بعد از روشن كردن، در آن مي‏گذارند، دعا و ذكري مي‏خوانند و قطره اشكي در خلوت گودي آن مي‏افشانند و به آرامش و تشفي قلبي مي‏رسند

1

محلات و بافت هاي قديمي استان تهران

 

آشنايي با محلات و بافت هاي قديمي استان تهران

 

 

تهران قديم بنا به نوشته «جعفر شهريبان» داراي پنج محله بود، هر يك از اين محلات داراي پاتوق هايي بود و هر پاتوق به چندين گذر و كوچه تقسيم مي شد.

برخي از مهمترين آنها عبارت اند از :

 

محله عودلاجان

 

اين محله در محدوده ارگ ، بيوتات ( خانه هاي ) سلطنتي تا خيابان ناصرخسرو حوالي مسجد امام خميني ، شمال خيابان 15 خرداد شرقي و بازار عودلاجان و پامنار و جنوب خيابان اميركبير و ميدان امام خميني را در بر مي گرفت.

اين محله شامل چهار پاتوق بود :

پاتوق نايب سيد حسن ، نايب محمد صادق ، نايب اسماعيل و پاتوق نايب حيدر.

 

يك تك منار آجري از آثار دوره قاجاري در اين محله باقي است كه در اصل بخشي از مسجدي بود كه كل بناي آن ضمن احداث خيابان جديد پامنار تخريب شد. روكار منار با كاشي هاي فيروزه اي رنگ با طرح متوازي مارپيچ در حاشيه زينت يافته است.

 

محله سنگلج

 

اين محله از شرق به خيابان خيام ، از شمال به ميدان حسن آباد و خيابان شيخ هادي و از سمت هاي ديگر به اميريه و پل اميربهادر و بازارچه قوام الدوله تا خيابان خيام محدود مي شد.

 

جمع كليه ابنيه اين محل در كتاب آمار دارالخلافه به اين شرح آمده است:

4448 خانه ، 1824 دكان ، 155 باغ و باغچه ، 117 طويله ، 59 حمام ، 24 كاروانسرا ، 14 مسجد و مدرسه ، 10 يخچال ، 9 تكيه ، 4 كليسا و 1 سربازخانه .

 

اين محله 9 پاتوق داشت:پاتوق نايب شعبان ، پاتوق نايب حسين ، پاتوق نايب رمضان ، پاتوق نايب باقر ، پاتوق نايب محمدعلي ، پاتوق نايب رمضان ، پاتوق نايب صحبت ، پاتوق سيد علي اكبر نايب و پاتوق نايب وهاب .

 

آشنايي با محلات و بافت هاي قديمي استان تهران

 

محله بازار

 

محدوده آن حد فاصل سه راهي خيابان 15 خرداد شرقي و ناصرخسرو در امتداد خيابان 15 خرداد تا انتهاي بازار بزرگ و بازار چهل تن در جنوب ، متمايل به طرف شرق تا خيابان ري بود.

 

محله ي چال ميدان

 

اين محله از اطراف به بازار چهل تن و امامزاده سيد اسماعيل و ميدان مال فروش ها و ميدان امين السلطان ، گمرك و خاني آباد و دروازه غار و ميدان محمديه محدود مي شد وداراي شش پاتوق بود:پاتوق حاجي غلامرضا و حاجي رحيم ، پاتوق نايب علي ، پاتوق نايب جعفر ، پاتوق نايب حسن ، پاتوق نايب عباس .

 

محله دولت

 

اين محله حد فاصل خيابان هاي لاله زار ، فردوسي ، سعدي ، اكباتان ، ايران ، 17 شهريور ، بهارستان و دروازه شميران را در بر مي گرفت. كتاب آمار دارالخلافه تهران ده پاتوق براي اين محله برشمرده است.

 

 

در بين محلات پنجگانه تهران قدمت چال ميدان ( چال حصار ) قديمي تر از بقيه است. بافت قديم شهر تهران تا زمان حكومت پهلوي اول به شكل قديم خود – البته با تغييراتي جزيي – باقي مانده بود. با تخريب حصار شهر تهران و دروازه هاي آن ، تغييرات عمده اي در تمام شهر به وجود آمد. به رغم تداوم دگرگوني ها در زمان پهلوي دوم ، هسته قديمي شهر تهران همچنان مركزيت خود را تا به امروز حفظ كرده است.

 

گذرها

 

گذرها معابري بودند كه محلات مختلف شهر قديم را به يكديگر متصل مي ساختند. از گذرهاي معروف تهران كه تا امروز نيز نام آنها در بين مردم رواج دارد مي توان به اين گذرها اشاره نمود: گذر امامزاده يحيي، گذر تقي خان، گذر حمام خانم ، گذر حمام ميرزا ولي ، گذر حمام نواب ، گذر دانگي ، گذر دباغخانه ، گذر سرپولك ، گذر قلي ، گذر مروي ، گذر مستوفي ، گذر مهدي موش ، گذر ميرزا محمود وزير ، گذر نوروزخان و گذر لوطي صالح.

 

آشنايي با محلات و بافت هاي قديمي استان تهران

 

در دوره قاجار و اوايل پهلوي ، خيابان هاي تهران از 15 تا 20 خيابان اصلي و فرعي تجاوز نمي كرد. از خيابان هاي قديمي كه هنوز نام قديم خود را حفظ كرده اند، مي توان به خيابان ناصريه ( ناصرخسرو – اولين خيابان تهران ) ، خيابان چراغ گاز ( اميركبير ) ، خيابان گاز ماشين ( خيابان ري ) ، خيابان لاله زار، خيابان جليل آباد ( خيام ) ، خيابان باغشاه ( امام خميني ) ، خيابان حسن آباد ، خيابان اميريه ، خيابان منيريه ، خيابان شاه آباد ، خيابان استانبول ، خيابان علاء الدوله ( فردوسي ) ، خيابان عين الدوله، دروازه شميران، خيابان صاحب جمع، صفي عليشاه ، خيابان باب همايون، خيابان ملك ( سه راه اميريه تا ميدان قزوين )، خيابان ارامنه ( از ميدان وحدت اسلامي تا پل اميربهادر)، خيابان فرهنگ و اميربهادر اشاره نمود.

 

جاده مخصوص

 

آشنايي با محلات و بافت هاي قديمي استان تهران

 

خياباني كه امروز ولي عصر «عج» خوانده مي شود و تجريش و راه آهن را به هم متصل مي سازد، در زمان رضاشاه جاده مخصوص يا اختصاصي خوانده مي شد و تا سال ها اتومبيل هاي عادي اجازه رفت و آمد در آن را نداشتند. اين راه تا چهارراه انقلاب ( پهلوي ) ، خيابان بود و پس از آن به جاده تبديل مي شد و در اطراف آن فقط باغ و بيابان ، ويلا و به صورت پراكنده مهمانخانه و كافه هاي حومه شهر مشاهده مي شد.

1

محله هاي قديم تهران 1

ميدان ها

 

در تهران عهد قاجار پنج ميدان توپخانه ، بهارستان ، ارگ ، پاقاپق و مشق ساخته شد. بعد از آن 12 ميدان ديگر در تهران بنا شد. طراحان ميدان هاي جديد ابتدا مهندسان چك و فرانسه و سپس آلماني و دانماركي بودند. بعدها 150 ميدان كوچك و بزرگ به مرور به اين مجموعه اضافه شد. از 50 ميدان احداث شده در سال هاي اخير ، آفريقا ( آرژانتين ) و بسيج ، بزرگ ترين آنها هستند.

 

ميدان حسن آباد

 

آشنايي با محلات و بافت هاي قديمي استان تهران

 

بناي اين ميدان توسط «ميرزا يوسف آشتياني » صدراعظم ناصرالدين شاه گذاشته شد. وي اين ميدان را به نام فرزندش ميرزا حسن مستوفي الممالك ، ميدان حسن آباد ناميد. اين ميدان در زمان ساخت در شمال غربي تهران قرار داشت. در فاصله سال هاي 1302 تا 1312 شمسي چهار ساختمان مجزا در چهار طرف ميدان با اقتباس از پالاديو ، معمار معروف عصر رنسانس ايتاليا بنا شد. در سال 1345 ضلع جنوب شرقي ميدان تخريب و بانك ملي جايگزين آن شد. با تلاش بخش حفاظت آثار تاريخي اداره ميراث فرهنگي استان تهران ، در سال 1379 بناي تخريب شده به شكل اوليه بازسازي شد.

 

ميدان بوعلي سينا ( ميدان «چه كنم» )

 

هفت خيابان ، از هر سو به اين ميدان راه مي يابند ؛ روشندلان ، 20 متري دروازه شميران ، خورشيد ، كيوان ، سپاه ، گرگان و خيابان مازندران . وجه تسميه اين ميدان به اين دليل بود كه هر كس وارد آن مي شد ، نمي دانست كه با توجه به تعدد خيابان هايي كه به ميدان منتهي مي شود ، كدام مسير را انتخاب نمايد.

 

سبزه ميدان تهران

 

سبزه ميدان به دليل واقع شدن در حساس ترين نقطه مركزي شهر و سابقه طولاني در تاريخ سياسي ، مذهبي و اجتماعي ايران ، نقطه عطفي در تاريخ شهر تهران است. ابتدا سبزه ميدان فضاي محصوري بود كه نقطه اتصال ارگ و محلات قديمي تهران محسوب مي شد. در دوره پهلوي تغييرات بسيار در سبزه ميدان به وجود آمد ؛ ضلع شمالي ميدان حذف و حصار آن برداشته شد و آن را از فضاي محصور خارج كرد. سبزه ميدان در زمان صفويه ميدان «تخته پل» ناميده مي شد و بعدها به سبزه ميدان معروف شد و هنوز هم اين نام را حفظ كرده است.

 

ميدان مشق ؛ عمارت قزاقخانه

 

اين عمارت هسته اوليه مجموعه ي ميدان مشق است كه در دوره فتحعلي شاه به عنوان پادگان نظامي در شمال شهر تهران دوره صفوي بنيان نهاده شد. عمارت نظامي ميدان مشق كه بعدها به عمارت قزاقخانه موسوم شد ، چندين دوره ساخت و ساز را شامل شده و عمده ترين تغييرات انجام شده در آن در دوره ناصرالدين شاه قاجار و رضاشاه صورت گرفته است. به تدريج در فضاي باز مقابل اين عمارت ساختمان هاي دولتي چون كاخ شهرباني ، كاخ وزارت خارجه ، موزه ايران باستان ، شركت نفت ايران و انگليس ، و عمارت پست بنا شد.

 

ميدان راه آهن

 

آشنايي با محلات و بافت هاي قديمي استان تهران

 

اين ميدان در تقاطع خيابان هاي كارگر، وليعصر «عج» و شوش واقع است. ضلع جنوبي ميدان به تأسيسات و بناهاي راه آهن اختصاص دارد . با شكل گيري خيابان هاي جديد الاحداث سي متري نظامي ، پهلوي و شوش در سال هاي 1311 تا 1316 ، ميدان راه آهن ايجاد شد. اين ميدان به شكل مستطيل است.

 

ابنيه موجود در بدنه ميدان داراي سبك و شيوه يكسان هستند و به تبعيت از معماري خاص دوران خود ساخته شده اند. بناهاي اين مجموعه تحت تأثير نفوذ آلمان ها در زمان جنگ جهاني دوم در ايران ساخته شده و معمار آن طاهرزاده بهزاد به خوبي از عهده كار برآمده است.

 

ميدان امام خميني

 

آشنايي با محلات و بافت هاي قديمي استان تهران

 

ميدان توپخانه تهران قبل از توسعه آن ، در سال 1284 هـ .ق ميدان ارگ فعلي بود. در اين زمينه تصويري به وسيله يك نقاش فرانسوي از سال 1264 (1848 ميلادي) به جاي مانده است. در اين تصوير در جبهه شمال ، برج و باروي ارگ تهران در جايي كه ساختمان كنوني شركت مخابرات ايران قرار دارد، ترسيم شده است. ميدان توپخانه جديد در شمال ارگ ناصرالدين شاه ، به سال 1301 هـ .ق به دستور ميرزا تقي خان اميركبير تجديد بنا شد.

 

وقتي حصار ارگ سلطنتي را تعمير مي كردند «محمد ابراهيم خان» وزير نظام ، ميدان توپخانه را رسماً به اين نام خواند.

 

اين ميدان در دو طبقه بنا شد. طبقه زيرين براي قرار دادن نمونه توپ ها و طبقه دوم براي اقامت توپچيان اختصاص يافت. اين ميدان داراي چند دروازه بود از جمله در شمال شرقي – «خيابان لاله زار» – و در جنوب شرقي – «ناصريه» – و در شمال غربي خيابان علاء الدوله ، در جنوب غربي – «خيابان باب همايون» – كه آن را دروازه الماسيه و باب همايون ناميدند.

 

در وسط ميدان توپخانه حوضي پر از آب قرار داشت. انتهاي شرقي اين ميدان عملاً به ساختمان و زمين هاي ملك شاهنشاهي ايران كه ساختمان نسبتاً عظيمي بود، اختصاص داشت و داراي معماري ايراني و اروپايي با قوس هاي هلالي شكل بود. در دوره ناصرالدين شاه در روز عيد قربان شتر قرباني مي كردند كه اين كار سال ها ادامه داشت. امروزه اين ميدان يكي از پر رفت و آمدترين ميادين تهران با انشعاب خيابان هاي امام خميني، فردوسي، لاله زار، اميركبير، ناصرخسرو و اكباتان بيش از ميادين ديگر اهميت خود را حفظ نموده است.

 

ميدان محمديه

 

اين ميدان در گذشته خارج از شهر قرار داشت و نام هاي مختلفي بر آن نهاده بودند. اولين نام آن «محمديه» بود . كاشي هاي موجود در بالاي دروازه ، رستم و ديو را نمايش مي دهد.

 

نام ديگر اين ميدان «پاتاپوق» بود و وجه تسميه آن به دليل اين است كه در وسط ميدان تپه اي از خاك قرار داشت و روي آن ستون گـِرد كوتاهي از آجر ساخته بودند كه مجرمين را در پاي آن سر مي زدند. با تخريب تدريجي تپه ، تخت گاهي ديواردار ساخته شده و به جاي ستون آجري شير چوبي در آن قرار دادند و دار و طناب جاي آن را گرفت. بعدها دار و طناب نيز به باغشاه انتقال يافت. ميدان «اعدام» سومين نام اين ميدان است. در حال حاضر اين ميدان را محمديه مي خوانند.

1

كاخ صاحبقرانيه

ناصرالدين در سال 1267 ﻫ .ق دستور داد ساخت قصر نياوران را در دو طبقه شامل شاه نشين، كرسي خانه، حمام و 50-40 دستگاه خانه هر كدام شامل 4 اتاق و يك ايوان براي زنانش بسازند. او در سي و يكمين سال حكومتش خود را صاحب قران ناميد و اين كاخ را «كاخ صاحبق&» نام نهاد.
پس از او، مظفرالدين شاه تغييراتي در ساختمان ايجاد و قسمتي از حرمسرا را خراب كرد. فرمان مشروطيت نيز در حياط كاخ صاحبقرانيه، توسط او امضا گرديد.
در دوران پهلوي اول اين كاخ براي برگزاري مراسم ازدواج محمدرضا پهلوي و فوزيه بازسازي مي شود، اما به علت سرماي شديد آن سال مراسم در مكان ديگري برگزار مي گردد.
در زمان پهلوي دوم، فرح ديبا تغييراتي اساسي در قسمتهاي داخلي بنا و دكوراسيون آن ايجاد كرد و طبقه اول يعني حوضخانه براي پذيرايي ميهمانان و طبقه دوم به عنوان دفتر كار محمد رضا پهلوي مورد استفاده قرار گرفت.
از ديگر اتاقهاي اين كاخ مي توان به كرسي خانه، چايخانه، ظرفخانه، اتاقهاي بازي، بار و پذيرايي در طبقه اول و اتاقهاي مذاكرات انتظار سفرا، منشي، هدايا، دندانپزشكي و استراحت محمدرضا پهلوي نام برد.
همة درها و پنجره هاي چوبي اين بنا به شكل اُرُسي بوده و با شيشه هاي رنگي تزئين شده است.
اين كاخ در سال 1374 مرمت شد و در ارديبهشت سال 1377 به عنوان موزه بازگشايي گرديد.

 

موضوع : معماري، تاريخي ، هنري
وضعيت : فعال
وابستگي : سازمان ميراث فرهنگي كشور
سال تاسيس : بازگشايي براي عموم مردم ۱۳۷۷- بنا قاجاري
ساعت بازديد : ۱۷-۹
روزهاي تعطيل : شنبه ها و ايام سوگواري رسمي
بهاي بليط داخلي : 3000 ريال
بهاي بليط خارجي : 30000 ريال
نشاني : تهران، ميدان شهيد باهنر ( نياوران )
تلفن : 021-2287045

 

1

موزه جهان نما

در سال 1355 شمسي، فضايي در ضلع غربي كاخ صاحبقرانيه جهت نگهداري آثار و اشياء هنري اهدايي به فرح ديبا و يا خريداري شده توسط وي با چهار سالن در طبقه همكف و يك سالن در زيرزمين در نظر گرفته شد. بر سقف تالار مياني اين موزه، نقاشي روي چوب با نقوش گل و مرغ شيراز به چشم مي خورد. اين موزه در بهمن ماه سال 1376 گشايش يافت.
آثار موجود در اين موزه در دو بخش هنر پيش از تاريخ و آثار هنرهاي تجسمي معاصر ايران و جهان به نمايش درآمده اند. از جمله مي توان به آثار بجامانده از تمدن هاي باستاني پيش كلمبيايي، مفرغ هاي لرستان، سفالينه هاي املش، هنرهاي سرخپوستان آمريكاي شمالي مربوط به هزاره هاي اول و دوم پيش از ميلاد و آثاري از هنرمندان معاصر ايراني همچون سهراب سپهري، ناصر اويسي، فرامرز پيلارام، جعفر روحبخش، پرويز كلانتري، بهمن محصص، سيراك ملكونيان، ژازه طباطبايي، مش اسماعيل، پرويز تناولي و هنرمندان غير ايراني چون ژرژ براك، پل گوگن، پل كله، پابلو پيكاسو، كاميل پيسارو ، پير آگوست رنوار ، ديگو جاكومتي، فرنان لژه و مارك شاگال اشاره كرد.

 

 

 

موضوع : تاريخي ، هنري
وضعيت : فعال
وابستگي : سازمان ميراث فرهنگي كشور
سال تاسيس : بازگشايي براي عموم مردم ۱۳۷۷
ساعت بازديد : ۱۷-۹
روزهاي تعطيل : ايام سوگواري رسمي
بهاي بليط داخلي : 2500 ريال
بهاي بليط خارجي : 30000 ريال
نشاني : تهران ، ميدان شهيد باهنر ( نياوران)
تلفن : 021-2282012

1

آشنائي با مكاني ناشناخته

روبروي ساختمان نيمه تمام مجلس شوراي ملي در خيابان بهارستان خياباني بنام كمال الملك قرار دارد. شما نيز اگر صبح‌ها گذرتان به اين خيابان بيافتد در طرف راست خود در محوطه يك ميدانگاه كوچك با جوش و خروش و فعاليتي زائدالوصف مواجه خواهيد شد – از زير يك سردر بزرگ و زيبا عده‌اي را خواهيد ديد كه بعضي بيصبرانه و شتابان و برخي آرام بدرون محوطه‌اي بزرگ قدم مي‌گذارند. با اندكي دقت در ميان اين عده گروههاي مختلفي خواهيد يافت – برخي – نقاشند – عده‌اي در بافتن پارچه‌هاي زيبا استادند – بعضي خط زيبا و خوش دارند و بالاخره تعدادي در بافتن قالي – ساختن كاشي، منبت يا خاتم كاري و مانند آنها مهارتي باور نكردني دارند. اين عده با همه اختلافات و تفاوتهاي ظاهري صفات مشتركي دارند: همه صاحب روحي بزرگ و حساسند، همه پاك، خداپرست و ميهن دوستند و همه اكنون بخانه‌اي مي‌روند كه بآنان تعلق دارد اينها همه هنرمندند و اينجا هنر‌هاي زيباي كشور است.     [4]

از آنجا كه بقاي مليت يك قوم بر مبناي حفظ آداب و سنن و هنر‌هاي ملي استوار است در سال 1329 فرمان همايوني براي تشكيل مؤسسه‌اي بمنظور حفظ و صيانت و احياي هنر‌هاي ملي شرف صدور يافت و مقرر گرديد كليه مؤسسات هنري كه تابع وزارتخانه‌ها و بنگاههاي مختلف دولتي بودند، ضميمه مؤسسه مذكور شود. در اجراي اوامر ملوكانه و بموجب تصويبنامه هيئت وزيران در بهمن ماه همان سال اداره مستقلي بنام اداره كل هنر‌هاي زيباي كشور در وزارت فرهنگ تشكيل يافت و مؤسسات هنري ديگر كشور نظير اداره هنر‌هاي ملي در وزارت اقتصاد بدان منضم گرديد.

هنر‌هاي زيباي كشور ازبدو تأسيس دو هدف اساسي داشت يكي بهبود و توسعه هنر‌هاي ملي و ديگر تشكيل اداراتي كه در ساير رشته‌هاي هنري و تربيتي آغاز فعاليت نمايد. از آن تاريخ تاكنون هنرمندان و كارمندان مؤسسات تابعه هنرهاي زيبا با پشتيباني شخص اول مملكت و بسائقه روح ميهن پرستي و علاقمندي بحفظ مفاخر و مآثر ملي در نيل بمقاصد فوق صميمانه كوشيده‌اند:

اداره كل موزه‌ها و فرهنگ عامه وابسته بهنر‌هاي زيباي كشور بمنظور حفظ سنن و آداب و لهجه‌هاي محلي خدمات برجسته‌اي انجام داده است. گروه‌هاي تحقيق اين اداره با زير پاگذاشتن نقاط دور افتاده ميهن ما اطلاعات ذيقيمتي از سنت‌ها – رسوم جشن‌ها – آداب عروسي و عزا – فرق و مذهب افسانه‌ها – اشعار – افسانه‌ها و اساطير – لباسها و لهجه‌هاي محلي بدست آورده‌اند كه علاوه برآنكه براي متخصصين علوم اجتماعي در داخل و خارج كشور مأخذ قرار گيرد از نظر ايجاد تفاهم و نزديكي بين آحاد ملت ما اثري ذيقيمت دارد. اين اداره حاصل قسمتي از اين مطالعات را در موزه‌هاي تابعه خود شامل موزه‌هاي مردم شناسي – هنرهاي تزييني – هنرهاي ملي و يا نمايشگاه‌هاي مختلف كه گاه‌ گاه بتشكيل آنها مبادرت مي‌نمايد مجسم نموده در دسترس همگان قرار مي‌دهد.

كوششهاي اداره آموزش و هنرهاي ملي بمنظور حفظ و صيانت و توسعه هنرهاي ملي شايان توجه است. هنرستان‌هاي اين اداره در تهران و شهرستان‌ها تا بحال صدها هنرمند برجسته و نمونه در رشته‌هائي نظير كاشي كاري – قالي بافي – منبت و خاتم كاري و ساير رشته‌هاي هنرهاي باستاني و ملي ايران تربيت نموده و اساتيد اين هنرستان‌ها با ابداع ابتكارات جالب اصلاحات مفيدي در رشته‌هاي هنري فوق بعمل آورده‌اند. كارگاه‌هاي اداره آموزش هنرهاي ملي شامل كارگاههاي قاليبافي – منبت كاري – نقره‌كاري – كاشي سازي – زري بافي – مينياتور و هنرهاي تزييني تاكنون آثار بسيار بديع و ارزنده‌اي پديد آورده‌اند كه بارها در مجامع بين المللي با كسب افتخارات و مدالهاي برجسته موجب سر بلندي ايران و ايراني گرديده است.

اداره روابط بين المللي و انتشارات هنرهاي زيباي كشور براي شناساندن فرهنگ و تمدن وهنرمندان كشور ما عهده‌دار وظيفه‌اي بزرگ و مصدر خدمات برجسته‌اي بوده است نمايشگاههائي كه اين اداره از آثار هنري ايران در كشورهاي خارج تشكيل داده و مي‌دهد همواره در جوامع هنري ممالك مختلف با حسن استقبال مواجه گشته و موجب بالا بردن حيثيت بين المللي ميهن ما بوده است چنانچه نمايشگاه مينياتورهاي قديم ايران شامل مجموعه‌اي از كتب خطي و مينياتورهاي كتابخانه سلطنتي و موزه كاخ گلستان در شهرهاي پاريس، لاهه، لندن، وين و زوريخ بسيار جالب توجه بوده است. همچنين از طرف اين اداره عده‌اي از جوانان مستعد كشور براي عرضه هنرهاي ملي و نيز كسب هنرهاي جديد بخارج از كشور اعزام گرديده و مي‌گردند كه عده بسياري از آنان هم اكنون موجب افتخار كشوراند.

بمنظور تحقيقات علماي روانشناسي اثر وسايل سمعي و بصري درتعليم و تربيت عمومي و آموزش علمي غير قابل انكار است. فيلم خانه سازمان سمعي و بصري هنرهاي زيبا تاكنون حلقه هاي متعددي فيلمهاي علمي و تربيتي و نيز فيلمهايي به منظور راهنمايي مردم در مورد برخي مسائل اجتماعي تهيه نموده كه در مدارس و محلهاي عمومي تهران و شهرستانها نمايش داده شده است . نمايش فيلمهاي مستند فيلم خانه شامل فيلمهايي از پيشرفتهاي اخير ايران و همچنين آثار باستاني و هنرهاي ملي ايران در ممالك بيگانه در شناساندن كشور ما به بيگانگان تاثير عميق و كلي داشته است .

چاپخانه سازمان سمعي و بصري از نظر بالا بردن سطح هنري و فني چاپ موفقيت زيادي كسب كرده است و بجرأت مي‌توان گفت كه كارهاي چاپي اين چاپخانه با كارهاي چاپ شده در بهترين چاپخانه‌هاي خارجي برابر است.

از اينها گذشته ساير ادارات تابعه هنرهاي زيبا نظير اداره هنرهاي دراماتيك و اداره موسيقي وباله همواره سعي داشته‌اند هنرمنداني تربيت كنند كه از هرگونه آلودگي و انحراف اخلاقي درامان باشند و كوشيده‌اند تا محيط هنري سالمي بوجود آورند كه در آن اعتياد كج فكري و بي‌ بندو باري شرط هنرمندي نباشد واگر بانصاف نظر كنيم بايد گفت كه در اين رهگذر توفيق فراوان يافته‌اند زيرا چه در اين اداره و چه در ساير ادارات هنرهاي زيبا همه بدانچه مي‌كنند ايمان دارند و همگان بانجام وظايف خويش كه سربلندي ميهن بزرگ ما را متضمن است عشق مي‌ورزند. [5]

 
   

 

   

 

   

 

       

 

   

تشويق و حمايت شاه عباس از هنربافندگي باعث گرديد كه هنرمندان بزرگي در اين رشته بوجود آيند و بافت پارچه‌هاي زري و مخمل را تا حد هنر نقاشي و ديگر هنرها بالا ببرند. بنابراين اين عجيب نيست كه مخمل و زري‌‌هاي زمان شاه عباس عاليترين و زيباترين پارچه‌هايي است كه تاكنون در ايران بافته شده است.

يكي از برجسته‌ترين استادان اين فن ظريف خواجه    [7]    غياث الدين علي نقشبند يزديست كه از سيماهاي مشخص هنر بافندگي در ايران بشمار مي‌رود.

خواجه غياث معاصر شاه عباس بزرگ و از نواده‌‌هاي مولانا كمال خطاط مشهور به((عصار))كه از خوشنويسان معروف عهد خود بشمارمي‌رفته، بوده و مي توان گفت غياث ذوق هنري خود را از او بارث برده بوده است.

درمجمع الخواص وتذكره نصر آبادي و تذكره آتشكده آذر و تاريخ يزد احمد طاهري و چند منبع ديگر شرح حال مختصري از غياث نقشبند آمده است ولي مشروح‌ترين ترجمعه حال او را ((جامع مفيدي )) (تأليف 1082-1090 ه.ق.)كه درتاريخ يزد است مي‌توان يافت .

 

زري ابريشمي، بافت يزد، با رقم ((ابن غياث ))در داخل گلهاي شاه عباسي كار معزالدين پسر غياث نقشبند موزه ويكتوريا و آلبرت

 

 

از آنچه محمد مفيد بافقي در شرح حال اين هنرمند در كتاب اخير مي‌نويسد چنين بر مي‌آيد كه: غياث در اوائل جواني به دربار شاه عباس راه يافته بود و در همان جا به خوشي و نشاط تمام روزگار مي‌گذرانيده است.

خواجه غياث علاوه بر مهارت در فن زري بافي و مخمل بافي و نقاشي و نقشبندي آنها به ((فصاحت بيان و تلاقت لسان وحدت فهم و لطافت طبع موصوف و در تحصيل كمالات و تكميل اسباب بزرگي و سعادت از ساير ابناء روزگار معروف و ممتاز بود)).

مؤلف جامع مفيدي مي‌نويسد: ((خواجه غياث الدين علي در فن نقشبندي عديل و نظير نداشت و پيوسته به قلم انديشه امور غريبه و صور عجيبه بر صحايف روزگار مي‌نگاشت و اقمشه نفيسه باتمام مي‌رسانيد و در آن كار بمرتبه‌اي بلند آوازه گشت كه پادشاهان عاليشأن نافذ هند و ترك و رم تحف و هدايا بجهت او ارسال فرموده و اقمشه‌اي كه در كارخانه طبيعت او به اتمام رسيده بود طلب مي‌نمودند)).

صادقي بيك افشار در مجمع الخواص نامي از خواجه غياث نقشبند برده او را از اهل شيراز وازاولاد سعدي معرفي مي‌نمايد و مي‌نويسد((هنر‌هاي زياد دارد اولاً در فن نقشبندي و شعر بافي مي‌توان نادر دوران و فريد زمانش خواند. شاهان و شاهزادگان ايران و توران كالاي اختراعش را طالبند. در چابكي و نيرو مندي و كمانگيري نظير ندارد و با اينحال كم‌آزار و مهربان است. حقير(صادقي بيك )بعد از شكست استرآباد در يزد بخدمتشان رسيدم و علاوه بر همدمي بشرف هم خانگيشان هم نائل شدم. اگر يك روز مهمان نمي‌داشتند آنروز طعام و شراب برايشان گوارا نمي‌شد… همه گونه شعر مي‌گويد و چنان بديهه گوست كه صد بيت مسلسل مي‌گويد و شنونده نمي‌فهمد كه بالبديهه گفته است. متجهد و شب زنده دار است))      [8]

خواجه غياث بر اثر توجه پادشاه صفوي و بزرگان كشور عزت فراوان يافته و زندگي پرجلال و شكوهي داشت، چنان كه محمد مفيد وافقي مي‌نويسد: ((اسباب تجمل و نفايس از چيني وكتب و املاك و رقبات او بحدي رسيد كه محاسب او هم از حساب آن بعجز اعتراف دارد))و باز مي‌نويسد: ((و جناب خواجه غياث الدين علي همواره مقبول سلاطين و متبوع خوانين نافذ فرمان ميبود و در زمان جهانباني خاقان گيتي ستان شاه عباس ماضي منظور نظر كيميا اثر آن حضرت گشته و از ساير مقربان درگاه و مصاحبان بارگاه فلك اشتباه به مزيد قرب و منزلت امتياز يافت و بمجالست مجلس اعلي سرافتخار به اوج مباهات مي‌افراخت)).

 

1

موزهُ مردم شناسي

 

 

 

           

در خيابان ارامنه (بو‌علي) بر سر ديواري كوتاه تابلوي نسبتاً بزرگي كه با حروف درشت عنوان «موزهُ مردم شناسي » روي آن نوشته شده و توجه هر عابري را بخود جلب ميكند.

شايد براي بيشتر كساني كه فرصت بازديد از آن محل برايشان بدست نيامده مفهوم اين عنوان در وهله اول كمي ناماُنوس و ناآشنا باشد و از خود بپرسند موزهُ مردم شناسي يعني چه، و اصولاً فلسفه تشكيل چنين موزه‌اي چه بوده و در داخل آن چه چيزهائي براي تماشا و بازديد مردم جمع آوري شده است.

هر يك از اين سئوالها و پرسشهاي مشابه آن در حد خود در خور توجه است. و بنابراين براي آنكه سئوالهاي شما بي جواب نماند بيائيد با هم سري به داخل موزهُ مردم شناسي بزنيم و از نزديك با اشياء و آثاري از گذشته و حال در آن گردآوري شده بازديد نمائيم اگر اينكار عملي شود تقريباً قسمت اعظم پيچيدگيهاي سئوالهاي شما روشن خواهد شد. مسئولان موزهُ مردم شناسي همه وقت در آنجا آماده راهنمائي بازديدكنندگان هستند و شما را در جريان كيفيت و چگونگي تشكيل موزهُ مردم شناسي خواهند گذاشت. ولي اگر شما مجال چنين بازديدي را نداريد اجازه فرمائيد ما در اينجا مختصري از سابقهُ بوجود آمدن موزهُ مردم شناسي و اشياء و آثار‌يكه در آن نگهداري ميشود براي شما شرح دهيم.     [23]

 

 

   

ساختمان موزهُ مردم شناسي يكي از بناهاي قديمي تهران است كه در اوايل قرن چهاردهم هجري قمري ساخته شده است.

در حدود بيست و پنج سال پيش به امر اعليحضرت فقيد، وزارت فرهنگ درصدد ايجاد موزه مردم شناسي برآمد و براي اين امر به تمام ادارات فرهنگ نواحي مختلف كشور دستور داده شد كه اطلاعات و اشياء مربوط به زندگي مردم نواحي مختلف ايران را جمع آوري و به مركز ارسال دارند. با‌ين ترتيب پايه و بنياد موزه مردم شناسي ايران ريخته شد و در سال 1317 رسماً افتتاح گرديد. لكن در اثر عدم توجه و نبودن متخصصان علم مردم شناسي و موزه‌داري اين موزه بصورت انبار كالا درآمد و مانند دكانهاي سمساري بدون رعايت اصول از اشياء گوناگون انباشته شد در حاليكه اشياء و اطلاعات گردآوري شده براي ايجاد موزه‌اي كه از هر نظر بي‌عيب و نقص باشد تناسب زيادي نداشت.

 

1

تاريخ فرهنگي آب در شهر تهران

 

 

آب در سرزمين ايران همواره از اهميت فراواني برخوردار بوده است. ايرانيان در دوران ماقبل تاريخ، با بينش طبيعي خود نسبت به جهان، اصلي ترين عناصر موجود در طبيعت را سرمنشا حيات مي دانستند. مورخين بسياري ازجمله هرودوت به ستايش عناصر طبيعي توسط ايرانيان اشاره داشته اند. از ميان اين عناصر، به آب

را كه در ارتباط نزديك با حيات بوده است توجه بيشتري مي شده است. اين احترام تا آنجا بود كه براي آب ايزد بانويي همپايه ي اهورامزدا داشتند. ايزد بانويي كه نام آن ناهيد يا  آناهيتا بود و براي آن معابد بسيار ساخته مي شد. (1) با نگاهي اجمالي به جغرافياي طبيعي ايران درمي يابيم كه اين سرزمين، كوهستاني و نيمه خشك است. از 165 ميليون هكتار كل مساحت آن، 120 ميليون هكتار در وضعيت اقليمي خشك و كويري قرار گرفته است. در حقيقت اين كشور در منطقه ي كمربند مناطق خشك و بياباني جهان واقع شده است. طبق آمار اطلس ملي ايران در سال 1380، در خشك ترين و گرم ترين مناطق ايران متوسط بارندگي سالانه 50 ميلي متر و در پرآب ترين نواحي آن متوسط بارندگي سالانه 1200 ميلي متر در سال است. از سوي ديگر با مطالعه ي تاريخ آب در ايران، از شواهد و اسناد تاريخي چنين بر مي آيد كه دراين كشور شكل گيري سكونتگاه ها در ارتباط تنگاتنگ با ميزان بهره مندي از آب داشته است  و خاستگاه هاي اوليه ي روستاها در كنار آب شكل گرفته اند. در نواحي خشك ايران دسترسي به آب يكي از عوامل مهم در توسعه ي شهري به شمار مي رود حال آنكه در مناطق پر آبي مانند شمال ايران عوامل اقتصادي عامل تعيين كننده بوده اند. در طول تاريخ، هدايت آب از كوهستان ها به مزارع و سكونتگاه ها بقاي جامعه ي شهري ايران را در نواحي خشك ممكن كرده اند (2)
بر اساس اطلس ملي ايران، متوسط بارندگي در شهر تهران بين200 تا 300 ميلي متر در سال است(3). در گذشته به دليل وضعيت اقليمي دشت ري، آب مورد نياز مردم در تهران قديم از طريق قنات ها و چاه ها تامين مي شد(4). چراكه اين شهر نيز با مسئله ي بي آبي به گونه اي جدي مواجه بوده است. مصرف آب هاي آلوده و انتقال بيماري هاي واگيردار و يا عفوني از طريق آب در تهران و ديگر شهرهاي ايران بسيار معمول بوده است. مشكلي كه امروز در اين شهر ديگر به ندرت ديده مي شود تا چند دهه ي گذشته جان بسياري از انسان ها را مي گرفت. در تهران قديم از آنجايي كه لوله كشي آب وجود نداشت و نهرها نيز سرباز بودند، مردم در آلوده كردن آن سهم زيادي داشتند (5). به گفته ي جعفر شهري، تهران نه يك شهر كم آب بلكه شهري بي آب بود و به همين دليل هم از شهرهاي  اطراف مهاجرت چنداني به آن انجام نمي شد (6). از آنجايي كه رودخانه اي در داخل شهر وجود ندارد آب شهر توسط قنوات تامين مي شد. همين بي آبي يكي از موانع رشد و توسعه ي تهران بود. تنها خانوارهايي دسترسي به آب تميز داشتند كه خانه هاي آنها در نزديكي سرچشمه ي آب قرار داشت (7). در ايران و در ساير كشورهاي در حال توسعه، به دليل نرخ بالاي شهر نشيني، تبديل شدن روزافزون روستاها به شهرها، و نيز تمركز جمعيت بالاي انساني در يك پهنه ي جغرافيايي به نام شهر، اين مراكز جوامع انساني با كمبود منابع طبيعي روبرو هستند. برنامه ي نمونه در كشوري چون ايران كه اقتصاد اصلي را در شهرها و روستاها، كشاورزي تشكيل مي داده است تقسيم آب ميان همه ي كشاورزان آن هم در فصول گرم سال از مسائل پيچيده ي و پرتنش بوده است (8).
انگشت شمارند افرادي كه به طور مفصل آب تهران را مورد بررسي قرار داده باشند. عمده ي اطلاعاتي كه در زمينه ي تاريخ فرهنگي آب مي توان به دست آورد در كتبي است كه درباره ي تاريخ تهران قديم نوشته شده است. برخي از فصول اين كتب به آب تهران تخصيص يافته است : "تهران قديم" : م حسن بيگي، "جغرافياي تاريخي ري- تهران": ميرحسين يكرنگيان، "تهران قديم": سعيد نفيسي، "تهران در گذرگاه تاريخ ايران": ح.م زاوش، "جغرافياي تاريخي تهران": محسن معتمدي، "سرگذشت تهران": حسين شهيدي مازندراني، "تهران به روايت تاريخ" : مسعود نوربخش، "اينجا طهران است" : منصوره ي اتحاديه، "طهران قديم": نوشته ي جعفر شهري، "تاريخ اجتماعي و فرهنگي تهران": دكتر ناصر تكميل همايون، "دارالخلافه ي تهران": ناصر نجمي ، "سرگذشت تهران": اميرحسين ذاكرزاده.  از سوي ديگر دسته اي از پژوهشگران به طور ويژه به موضوع آب تهران پرداخته اند؛ "آبنامه ي تهران": اسماعيل عباسي، "مطالعه ي موردي قنوات شهر تهران": احمد مالكي و احمد خورسندي آقايي، "قنات، فني براي دستيابي به آب" :هانري گوبلو ترجمه ي محمد حسين پاپلي يزدي و ابوالحسن سرو قد مقدم ، " نظام هاي آبياري سنتي در ايران": جواد صفي نژاد
در تهران قديم افرادي بودند كه كار و كسبشان به طور مستقيم در پيوند با آب بود. از آن جمله مي توان به سقاها، ميراب ها و دلاك ها اشاره كرد.
سقاها: سقايي در گذشته از مشاغل سطح پايين جامعه بود. سقاها از پوست گوسفند، مشكي درست و درون آن را از آب پر مي كردند و براي فروش آن را به در خانه هاي و مغازه ها مي بردند. سقاخانه آبگاهي بود كه در آن جام و پياله اي قرار مي دادند و تشنگان مي توانستند از آب آن بياشامند. در سقاخانه پولي بابت آب دريافت نمي شد و اين كار از جمله كارهاي خير به شمار مي رفته است.(9)
ميراب ها: در گذشته ميرآب ها تقسيم آب در كشاورزي را بر عهده داشتند. به همين دليل ماموران امنيتي در تهران به اين نتيجه رسيدند كه براي جلوگيري از نزاع و درگيري بهتر است از ميرآب ها استفاده كنند. (10) ميرآب محله از افراد خوشنام بود اما گاهي هم مي شد كه ميرآب ها در تقسيم آب تميز و بي انصافي مي كردند. مثلا آب را هنگام شب كه آلودگي كمتري داشت بر روي برخي از خانه ها باز مي كردند. اشياء اي كه هميشه يك ميراب به همراه داشت، يك فانوس و يك لنگ قرمز بود. تنها كسي كه اجازه ي بازكردن يا بستن آب به خانه ي مردم را داشت همين ميرآب بود. بنابراين مي توان وظيفه ي آب را در اين موارد خلاصه كرد: 1) تقسيم عادلانه ي آب 2) حل مناقشات محله اي 3) حضور در خلوت و اندروني خانه ها ، در مجموع مي توان گفت كه نقش ميرآب ها مثبت و مثمرثمر بوده است(11)
دلاك ها: دلاك ها افرادي بودند كه در حمام ها اصطلاحا به "مشت و مال" دادن مشتريان و يا حجامت آنها مشغول بودند. در گذشته انگيزه اصلي مردم براي رفتن به حمام به جا آوردن  تكليف شرعي بود. حمام هاي تهران قديم داراي خزينه بودند. در اين حمام هاي كتيبه هايي همراه با تصاويري حماسي از نبردهاي شاهنامه غالبا نبرد رستم و سهراب، رستم  و اسفنديار، نبرد رستم با اكوان ديو و تصاويري از اين دست منقوش بوده است. در ابتداي محوطه ي حمام حوض نسبتا بزرگي وجود داشت كه شخص بايد پاهاي خود را در آن شستشو مي داد. در داخل حمام علاوه بر خزينه ي آب گرم، يك يا دو عدد خزينه ي آب سرد هم وجود داشت. (12) حجامت نيز از ديگر رسم هاي متداولي بود كه هر ساله در فصل بهار بر روي افراد بالاي 15 سال انجام مي شد. (13)
با بررسي تاريخي موضوع در مي يابيم كه آب و تقسيم آن براي برطرف كردن نيازهاي گوناگون از جمله آشاميدن، كشاورزي، زيبا سازي، بهداشت و غيره نيازمند يك شبكه ي فرهنگ مادي و معنوي بوده است. به عبارت ديگر يافتن راه حل براي مسئله اي تا اين اندازه حياتي جز از طريق تعاون و همزيستي كنشگران اجتماعي با يكديگر ممكن نمي شده است. چنانچه ازراپارك (Robet Ezra Park) در نظريه ي محيط شناسي شهري خود نيز سازمان يافتگي جوامع انساني را در دو سطح در نظر مي گيرد. يك سطح زيستي و يك سطح فرهنگي. او در سطح زيستي اصل را بر رقابت و در سطح فرهنگي، اصل را بر ارتباط و سازش قرار مي دهد. رعايت اين دو اصل نظم اجتماعي را سامان مي دهد (14). در ايران و درباره ي آب با چنين رويكردي روبرو هستيم. گوبلو، پژوهشگر فرانسوي كه 20 سال از عمر خود را صرف پژوهش بر روي آب و قنوات ايران كرده است تاريخچه ي آبي كه استفاده از آن جمعي شده است را موضوع پر اهميتي مي داند. (15) در بررسي آب، به عنوان يكي از عناصر بسيار مهم طبيعي ما با دو لايه روبرو هستيم. نخست لايه ي زيستي كه همان تامين نيازهاي ضروري انسان از طريق آب، مانند خورد و خوراك و بهداشت است. در سطح ديگر ما با لايه اي فرهنگي روبرو هستيم. در تهران آب به دسته اي از گروه هاي اجتماعي شكل مي دهد؛ براي نمونه گروهي از خيرين كه در طول تاريخ تكامل تهران، سقاخانه ها، آب انبارها، قنوات، چاه ها و نهرهاي آب را به خرج و بعضا به دست خود ايجاد كرده اند. بر اساس انديشه ي تامس هابز ، تنها "محرك" آدمي، منافع شخصي اوست. ليكن به نظر مي رسد كه انسان علاوه بر اينكه تمايلات سودجويانه و منفعت گرا دارد، "غرايز نوع دوستانه اي دارد كه بر مبناي دوست داشتن اجتماع استوار است". (16) همچنين آب در تهران موجب شكل گيري تقسيم كار اجتماعي هم شده است. اين تقسيم كار اجتماعي از طريق ايجاد مشاغل تازه مرتبط با ساز هاي آبي مي باشد. در تهران شغل ميراب ها و تقسيم آبي كه توسط آنها و سقاها و ... انجام مي شد. با تقسيم كار اجتماعي ميان اعضاي يك جامعه، پيوندها و همبستگي هايي ميان آنها شكل مي گيرد، درست همانطور كه حيات يك جاندار از  همبستگي ميان اندام آن ممكن مي گردد. (17) از ديگر نتايج لايه ي فرهنگي مرتبط با آب مي توان به  شكل گيري آداب و سنن ، قوانين مدني و حقوقي،  اصطلاحات و واژگان نوين ، احكام شرعي ، اصول بهداشتي و ... را كه همگي بر اصل ارتباط و سازش ميان انسان ها استوار است نام برد. بنابراين آب مانند سكه اي طلا در يك سو برطرف كردن نيازهاي اوليه ي انسان ها را موجب مي شود و در سوي ديگر خود شكل دهنده ي مجموعه اي از كنش هاي اجتماعي و فرهنگي مي شود. از سوي ديگر در نظريه ي محيط شناسي ما با رابطه ي ميان فرهنگ مادي و منابع طبيعي (18)، الگوهاي رفتاري و تكنولوژي يك فرهنگ و رابطه ي ميان الگوهاي رفتاري با ساير عناصر فرهنگي (19) روبرو هستيم. اينكه چگونه فعاليت هايي كه ساكنين تهران براي بهره برداري از منابع آب و بقا و تامين مايحتاج زندگي خود و انجام مي دادند منجر به ايجاد فرهنگ مادي شد؛ حمام ها، ابزار شستشو، سقاخانه ها، ابزار آنها و ... همه نمونه هايي از اين فرهنگ مادي هستند كه در رابطه با آب ساخته و استفاده شدند. براي استفاده از آب با ابزارهاي موجود پاره اي از الگوهاي رفتاري شكل گرفت. براي نمونه در حمام هاي قديم تهران علاوه بر اينكه مردم در آنجا به شستشوي خود مشغول مي شدند به چپق كشيدن، كشتي گرفتن، گفتگو با يكديگر، نوشيدن شربت و يا خوردن ميوه هايي مثل هندوانه، انار و ... مشغول مي شدند.

جغرافي دانان و مورخان همواره تهران را منطقه اي كم آب دانسته اند. در تهران نيز مانند ساير مناطق ايران دو گونه منبع آبي موجود بوده است. منابع آبي سطح الارضي و منابع آبي تحت الارضي: در تهران منابع آبي سطح الارضي عبارت بودند از چندين رودخانه از جمله: هبله رود از فيروز كوه تا خوار. جاجرود كه به رود دماوند مي پيوندد و از دماوند و بخش هاي اطراف تا جلگه ي حاصلخيز ورامين ادامه مي يابد. رود كرج كه از دره هاي كندوان شروع و تا شهريار ادامه دارد. تعدادي رودخانه ي محلي منطقه ي شميرانات كه تا قسمت هاي داخلي سرزمين ري ادامه مي يابند. منابع آبي تحت الارضي عبارت بودند از چشمه ها، چاه ها و قنات ها كه از آب آنها براي مصارف كشاورزي و يا مصارف روزانه استفاده مي شد و به واسطه ي آب انبارهاي عمومي و خانگي و نيز سقاخانه ها در معرض استفاده ي عموم قرار مي گرفت. معروف ترين چشمه هاي تهران عبارتند از چشمه آبعلي، آب البرز، چشمه علي و برخي ديگر. (20) از آغاز انتخاب تهران به عنوان پايتخت و از آغاز پيدايش شهرنشيني در تهران، و با گسترش شهرنشيني مسئله ي تامين آب نيزبه عنوان يك مسئله ي اساسي مطرح شد. تنها راه حل اين مسئله احداث قنوات بسيار بود.(21) پيش از ورود آب رودخانه ي كرج به تهران، اين شهر و ساكنين آن توسط تعدادي قنات كه اكثر وقفي بوده اند، سيراب مي شده است. در محله و منطقه چندين قنات توسط افراد خيرخواه حفر مي شده است. با بررسي تاريخچه حفر قنات در تهران و بانيان شايد بتوان معروف ترين قنات تهران را " قنات حاج ميرزا عليرضا" دانست كه در سرچشمه از دوره ي فتحعلي خان قاجار حفر شده است و تا سال 1362  ، به پر آب بودن آن اشاره شد است. (22) همچنين در تهران قديم تعدادي آب انبار به دست بانيان خير براي رفع نياز مردم احداث مي شده است . اين آب انبارها كه حجم زيادي از آب را در خود جاي مي داده است، در هنگام خشكسالي و يا هنگامي كه قنوات جوابگوي نياز مردم نبودند بسيار پر فايده بودند. از مهمترين آب انبارهاي تهران مي توان به "آب انبار سيد اسماعيل" اشاره كرد، كه به قول ناصر نجمي نخستين بار در دوران سلجوقيان و در زمان طغرل اول بنا شد.
حفر قنات هاي جديد در زمان محمد شاه قاجار و با صدر اعظمي ميرزا آغاسي به اوج خود رسيد. با توسعه ي شهر تهران نياز به آب نيز هر چه بيشتر و بيشتر احساس مي شده است. تا آنجا كه 6 رشته قنات زمان آقا مجمد خان قاجار، در زمان ميرزا آغاسي به 40 رشته قنات رسيد. تا آنجا كه براي او شعر زير را سرودند:
نگذاشت براي شاه حاجي درهمي          شد حرف قنات و توپ، هر بيش و كمي
نه مزرع دوست را از آن آب نمي         نه لشكر خصم را از آن توپ غمي (24)
در دوره ي وزارت حاجي ميرزا آقاسي، با افزايش مشكلات ناشي از كمبود آب در پايتخت، وي به فكر انتقال آب به تهران از دو رودخانه ي كرج در غرب و جاجرود در شرق افتاد. او در اين زمينه تلاش هايي انجام داد، تلاش هايي كه تا زمان صدارت ميرزا تقي خان اميركبير نيز ادامه داشت. اما اين تلاش ها چندان كمكي به حل مسئله نكرد. در شماره ي 10روزنامه ي اتفاقيه آمده است كه پس از كشيده شدن نهري از رودخانه ي كرج، مردمي كه تا به حال آب جاري در خانه هاي خود نديده بودند و هميشه از آب سقاها و آب چاه استفاده مي كردند حوض هاي خود را از آب پر كردند. (25) مسعود نور بخش چنين استنباط مي كند كه ظاهرا نهري را كه به فرمان حاج ميرزا آقاسي براي انتقال آب رودخانه كرج به تهران ايجاد كرده بودند چندان مثمرثمر واقع نشده و كم آبي در تهران به قوت خود باقي مانده بود. سرانجام ميرزا تقي خان اميركبير دستور مي دهد كه در ابتداي امر نهر را مرمت كنند. (26) به نقل از ح م زاوش در كتاب سرگذشت تهران چنين ياد شده است كه در دوره ي صدارت اميركبير ، رودخانه ي كرج 84 سهم شد و 9 سهم از اين آب به تهران تعلق يافت. مشكل كم آبي و آب هاي آلوده ي تهران تا دوره ي قاجاريه به قوت خود باقي بود. (27) يكي از راه حل هايي كه پيرامون موضوع آب از جانب كنت دومونت فرت به ناصرالدين شاه پيشنهاد شد ، انتقال آب رودخانه ي لار به تهران بود. اين راه حل مورد پسند ناصرالدين شاه قرار گرفت و او هم از فرت خواست تا بررسي هاي لازم را انجام دهد. به نظر نوربخش از آنجايي كه اين پروژه در آخرين سال خدمت رژي كنت (رئيس نظميه) پيشنهاد شده لذا وي زمان كافي براي توجيه عامه ي مردم نداشته است و بنابراين به دليل عدم استقبال مردم اين طرح به انجام نرسيد. (28) در دوره ي سلطنت رضاخان، مسئله ي " آب لوله كشي " مطرح شد. مقدمات لوله كشي در سال 1326 ش انجام پذيرفت. دو سال بعد از آغاز مقدمات كار، مجوز قانوني لوله كشي آب صادر شد و به اين ترتيب از بهمن ماه 1329 ش لوله كشي آب آغاز شد. در زمان نخست وزيري مصدق پيشرفت هايي در اين كار حاصل شد. پنج سال بعد و در سال  1334 ش ، مرحله ي نخست بهره برداري از اين طرح آغاز شد. در سال  ش1338، مرحله ي دوم انجام شد و به اين ترتيب از آغاز دهه ي چهل ، لوله كشي آب تهران كه آب مورد نياز خود را از دو رودخانه ي كرج و جاجرود و برخي قنات ها و چاه هاي عميق تامين مي كرد، توسعه يافت. (29)

از بهمن ماه 1329 ش لوله كشي آب در تهران آغاز شد. اين امر از يك سو مشكل بي آبي را در تهران از بين برد، اما از سوي ديگر شبكه سنتي توزيع آب از جمله قنوات  نيز از بين رفت. سازه هاي آبي از جمله قنوات، مشك ها، آب انبارها و غيره، نقش قابل توجهي در شكل گيري تقسيم كار اجتماعي، مدنيت و توسعه ي شهر تهران ايفا كردند. (30)
 بر طبق سرشماري عمومي جمعيت در سال 1345، 39 درصد از مردم كل ايران شهرنشين بودند، اما رفته رفته با سياست هايي كه دولت در پيش گرفته بود، بر تعداد شهرنشينان افزوده شد تا آنجا كه در سال 1355، شهرنشينان ايران 47 درصد از كل جمعيت را تشكيل مي دادند. دو عامل اصلي در تغيير "سازمان اجتماعي و سياسي روستاها" عبارت بودند از 1) "اصلاحات ارضي" كه در طي يك دهه يعني از سال هاي 1340 تا 1350 در ايران اجرا شد 2) "سياست منفي" اي كه رژيم پهلوي در مورد كشاورزي به كار بسته بود. (31) در نتيجه اصلاحات ارضي، دهقانان كار بر روي مزارعي كه ديگر به آنها تعلق ندارد را رها كرده و در نتيجه مزارع باير و قنات هاي آن ها به حال خود باقي ماندند. (32) از سوي ديگر لوله كشي آب در تهران، نياز به استفاده از آب قنوات، چاه ها، آب انبارها، حوض خانه ها، چشمه ها و سقاها را از ميان برداشت. امروز در تهران ديگر اثري از سقاها وجود ندارد، آب انبارها برچيده شده اند، حوض ها خالي از آب مانده اند و قنوات جز معدودي از آنها كه هنوز پر آب اند و آب آنها براي كشاورزي و آبياري باغات استفاده مي شود، يا خشك و يا تبديل به مخازن فاضلاب شده اند.

پانويس ها:
1.    انصافپور، 123
2.    شكوئي ، 395- 392
3.    اطلس ملي ايران، 3-2
4.    عباسي، 48
5.    نوربخش، 2143-2140
6.    نجمي، 82
7.    شهري، 156
8.    نوربخش،585
9.    شهري، 151، جلد اول
10.    عباسي، 80
11.    عباسي، 82-81، 1387
12.    نجمي،150-148
13.    نجمي،152
14.    فكوهي،185
15.    گوبلو،14
16.    كرسون، ترجمه ي عمادي، 34
17.    كرسون، ترجمه ي عمادي، 35،
18.    جري دي مور، 245
19.    رنجبر و ستوده، 76
20.    تكميل همايون، 22-21
21.    شهيدي مازندراني، 392-391
22.    نجمي، 86
23.    نجمي،89
24.    عباسي، 49
25.    شهيدي مازندراني، 392
26.    نوربخش،585
27.    تكميل همايون، 23
28.    نوربخش،962- 953
29.    تكميل همايون، 23
30.    عباسي،37
31.    هوركارد، سهامي، 75
32.    هوركارد، سهامي، 229

منابع:
اطلس كامل شهر تهران، 1364، انتشارات گيتا شناسي
شكوئي، حسين. 1350. جغرافياي شهري (بخش دوم)، انتشارات موسسه ي تحقيقات اجتماعي و علوم انساني
نوربخش، مسعود. 1381. تهران به روايت تاريخ، ، نشر علمي، ، مجلد اول و چهارم
شهري، جعفر.1371. طهران قديم، 5 مجلد، انتشارات معين
نجمي، ناصر. 1362. دارالخلافه ي تهران، نشر همگام
تكميل همايون، ناصر. 1382. تهران، دفتر پژوهش هاي فرهنگي، تهران
گوبلو، هانري.1371. قنات فني براي دستيابي به آب،  ترجمه ي دكتر محمد حسين پاپلي يزدي و ابوالحسن سرو قد مقدم، نشرمعاونت فرهنگي آستان قدس رضوي، مشهد
اطلس ملي ايران "محيط زيست"، 1380، دست اندركاران تهيه ي اطلس ملي ايران "محيط زيست"، مجلد 16،  نشر سازمان نقشه برداري كشور
فكوهي، ناصر ، 1386، انسان شناسي شهري، نشر ني
رنجبر، محمود، ستوده، هدايت اله، 1380، مردم شناسي فرهنگي با تكيه بر فرهنگ مردم ايران، انتشارات دانش آفرين
دي مور، جري، 1389، زندگي و انديشه ي بزرگان انسان شناسي، ترجمه ي هاشم آقا بيگ پوري و جعفر احمدي، نشر جامعه شناسان
عباسي، اسماعيل، 1387، آبنامه ي تهران، دفتر پژوهش هاي فرهنگي
شهيدي مازندراني، حسين، 1383، سرگذشت تهران، نشر راه مانا
هوكارد، برنارد، 1388، تهران البرز، ترجمه ي سيروس سهامي، انتشارات محقق، انتشارات ترانه، مشهد
كرسون، آندره. 1343. فلاسفه ي بزرگ: اوگوست كنت، انتشارات بنگاه مطبوعاتي صفيعليشاه، 112 ص
انصافپور، غلامرضا، 1352، دايره المعارف جامعه شناسي تاريخي ايران، تاريخ زندگي روستاييان و طبقات اجتماعي ايران از دوران ماقبل تاريخي تا پايان ساسانيان، شركت سهامي انتشار

1

كاخ مرمر

كاخ مرمر كاخي سلطنتي است كه در سال ۱۳۱۶ به دستور رضا شاه پهلوي در تهران ساخته شد. اين كاخ در ابتدا محل سكونت رضاشاه پهلوي و پس از وي محمدرضاشاه پهلوي بود و در سال ۱۳۵۵ به كاخ‌-موزه تبديل شد. كاخ مرمر از سمت شرق به وليعصر، از سمت جنوب به خيابان سپه (امام خميني)، و از سمت شمال به خيابان پاستور منتهي مي‌گردد. زير بناي كاخ ۲٬۸۷۰ متر مربع مي‌باشد و در زميني به وسعت ۳۵٬۴۶۲ متر مربع احداث شده‌است


كاخ مرمر به دستور رضا شاه پهلوي ساخته شده‌است و احداث آن در سال ۱۳۱۳ آغاز شد و تا سال ۱۳۱۶ يعني حدود ۳ سال به طول انجاميد. زير بناي كاخ ۲۸۷۰ متر مربع و در زميني به وسعت ۳۵۴۶۲ متر مربع احداث شده‌است.
معماري آن تلفيقي از سبكهاي شرقي و غربي است. رضا شاه به طور كلي پايه‌هاي سلطنت خود را از قاجاريه جدا مي‌ديد. بنابر اين نه تنها در هنگام تاجگزاري حاضر نشد به رسم شاهان قاجار از تاج كياني استفاده نموده و تاج مخصوصي به نام تاج پهلوي را سفارش داد،[۲] بلكه با استقرار در كاخ رسمي شاهان پيش از خود يعني كاخ گلستان نيز مخالفت كرد و ساخت اين كاخ را به طور خاص براي سكونت شخصي آغاز نمود. اين كاخ در ابتدا به عنوان محل زندگي و كار رضا شاه مورد استفاده قرار گرفت و تا پيش از تدوين قانون خزانه ملي، جواهرات سلطنتي از كاخ گلستان به اين كاخ منتقل شده و در زير زمين آن نگهداري مي شد.

1

مساجد وامام زاده ها وروستاهاي تاريخي شهر تهران

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

مسجد جزايري

 

 

در محله بازار و انتهاي بازار عباس آباد ، مسجد حاج ابراهيم تاجر اصفهاني قرار دارد.
از آنجا كه نسبت برخي از ائمه جماعت اين مسجد مانند مرحوم آيت الله سيد نصراله جزايري ، سيد محسن جزايري ، سيد صدرالدين جزايري ، سيد محمد علي جزايري و .... به جزايري مي رسد، اين مسجد به اين نام شهرت يافته است. اين مسجد در سال 1335 ش براساس نقشه مهندس لرزاده ، تجديد بنا شد و در حال حاضر داراي يك شبستان با مساحت 175 متر مربع ، بالكني به مساحت 100 متر مربع و يك آبدارخانه و انبار كوچكي در حدود سه متر مربع است.

 
 

1522    

مسجد حضرت سيدالشهداء ( مسجد معزالدوله )

 

 

مسجد حضرت سيدالشهدا در سه راه امين حضور ، خيابان ايران ، واقع است. اين مسجد از بناهاي خيريه«محمد اسماعيل ميرزا معزالدوله» نوه عباس ميرزا نايب السلطنه فتحعلي شاه قاجار به شمار مي رود. اين بنا بر اساس وقف نامه سنگي داخل مسجد، به وسيله همسر او حاجيه خانم فرخ لقا در سال 1317 هـ . ق ساخته شد.
در ورودي و اصلي بدون تغييري در بافت قديم آن ، در قسمت شمال غربي مسجد قرار دارد.

مسجد جامع تهران ( جامع عتيق )

 

 

مسجد جامع در مركز بازار و نزديك مسجد امام خميني قرار دارد. فاصله بين اين مسجد و مسجد امام خميني را« بازار بين الحرمين » مي گويند. تاريخ دقيق ساخت اين مسجد مشخص نيست ولي از شواهد چنين استنباط مي شود كه در عهد شاه عباس دوم، در سال 1074 هـ . ق به اهتمام فردي به نام « رضي الدين » ساخته شده باشد.

 
 

مسجد جامع دماوند

 

 

اين مسجد با ستون هاي آجري و سنگي به سبك بناهاي ساساني بنا شده است. بر چوب هاي بالاي ستون هاي شبستان مسجد ، نام شاه اسماعيل اول صفوي و تاريخ 927 هـ . ق و «مصطفي بن جمال الدين» به عنوان باني و «محمد شجاعي» به عنوان كاتب آمده است. در سال 882 نيز خواجه ياقوت نامي ، باني تجديد ساختمان مسجد بود. در مرحله تعمير ، نام نجار جمال الدين فرزند محمد و نويسنده كتيبه ها علي فرزند فتح اله بود. در مسجد آثاري از اواخر دوره صفويه موجود بود كه بر اثر نوسازي ، از بين رفته است. مناره مجاور مسجد از دوره مغول بر جاي مانده است.

 

 

مسجد جامع ورامين

 

 

مسجد جامع ورامين از نمونه هاي كامل مسجد چهار ايواني است كه ساخت آن در زمان سلطان محمد اولجايتو ( خدابنده ) آغاز ، و در دوره فرزندش ابوسعيد بهادرخان تكميل شد. تاريخ 722 و 726 هـ . ق در شبستان و گنبد اصلي ديده مي شود. اين بنا در سال 815 هـ . ق در عهد شاهرخ تيموري مرمت شد.

امامزاده سيد نصرالدين

 

 

اندكي بالاتر از ميدان محمديه ( اعدام سابق ) بقعه سبزرنگي خودنمايي مي كند كه منسوب به مدفن نصرالدين از فرزندان امام سجاد ( ع ) است. اين بنا مشتمل بر حياط ، صحن و بقعه هشت ضلعي است. بخش مهمي از صحن و حياط امامزاده در خيابان كشي هاي دوره پهلوي اول از بين رفت. بقعه اين بنا متعلق به سال 993 هـ . ق است كه در كتيبه چوبي طويلي به خط ثلث حك شده است.

 

بقعه ابن بابويه

 

 

اين بنا در گورستان قديمي تهران در شهرري واقع ، و مدفن ابوجعفر محمدبن علي بن حسين ملقب به شيخ صدوق در گذشته به سال 381 هـ . ق است. بناي بقعه شامل بقعه ، حرم ، گنبد و صحن وسيع است كه احتمالاً در دوره فتحعلي شاه قاجار به جاي بناي قديمي ساخته شده است. بناي بقعه با طرح هشت ضلعي بر روي صفحه اي هشت ضلعي بنا شده و ورودي آن در سمت شرق قرار دارد. در درون صحن بقعه ، مزار بسياري از بزرگان از جمله مرحوم غلامرضا تختي. ميرزا ابوالحسن خان حكيم، علامه تنكابني ، ميرزا لطفعلي نصيري ، علامه دهخدا ، ميرزاده عشقي... واقع است.

بقعه سيد گته مير

 

 

در بخش آبسرد دماوند و فاصله 35 كيلومتري اين شهرستان ، امامزاده اي به نام «محمد گته مير» بر تپه بلندي مشرف به روستا كه سطح آن گورستان عمومي را پوشش داده، واقع شده است. گنبد بقعه در مركز پلان واقع شده و زير آن به مقبره اختصاص يافته است. درون يكي از بازوهاي چليپايي (صليبي) ، آثار دو قبر برجسته وجود دارد كه ارتفاع يكي بيش از ديگري است و سطح آن با كاشي هاي بسيار زيبا پوشيده شده و صندوق ضريح روي آن قرار دارد. اين كاشي ها به قرون 8 و 9 هـ . ق تعلق دارند. گنبد داراي فرم تخم مرغي شكل است و زير آن داراي تزئينات گچبري زيبا و پركار است كه مي توان آن را به اواخر دوره اسلامي منتسب ساخت.

 
 

امامزاده سلطان مطهر

 

 

اين امامزاده درحاشيه شهر بومهن در 52 كيلومتري شمال شرقي تهران ، بر سر راه تهران – آبعلي قرار دارد. طرح كلي بقعه شامل پاي بست هشت ضلعي با گنبد هشت ترك است كه در نوع خود بسيار هنرمندانه بنا شده است. اين گونه بناها ، در معماري ايران به ويژه در شمال و شمال شرقي كشور سابقه ممتدي دارد بخش هاي اصلي بقعه سلطان مطهر شامل حياط و ايوان بقعه ، اتاق مقبره ، كتيبه هاي سنگي مقابر هم جوار و صندوق چوبي بقعه است و «ملك كيومرث» يكي از مقتدرترين امراي محلي شمال ايران ، آن را بنا نهاد.

 

امامزاده اسماعيل

 

 

امامزاده اسماعيل درخيابان شهيد مصطفي خميني ، نزديك ميدان «سيد اسماعيل» قرار دارد و منسوب به اسماعيل از اعقاب امام علي النقي (ع) است. يك سوي اين بقعه به واسطه بازار سرپوشيده به خيابان اصلي بازار تهران راه مي يابد. اين مكان تاريخي شامل ميدان ، آب انبار ، مسجد- مدرسه فيلسوف الدوله و بازار سيد اسماعيل است.
.طبق كتيبه موجود ، قدمت درِ چوبي بقعه به سال 886 هـ . ق يعني دوره آق قويونلو مي رسد و ظاهراً قديمي ترين سند بر جاي مانده براي قدمت شهر تهران است.
كاشي هاي زرين فام مرقد متعلق به قرون هفتم و هشتم هـ . ق و مناره هاي موجود در اين بقعه از قرن سيزدهم هـ . ق باقي مانده است.

امامزاده جعفر، پيشوا

 

 

بناي مرتفع و مجلل اين امامزاده ، يادگار دوره صفويه است. گنبد كاشيكاري و صحن وسيع اين امامزاده در داخل شهر پيشوا خودنمايي مي كند. كتيبه ايوان حكايت از تعمير و الحاق آن به دستور فتحعلي شاه قاجار در سال 1227 هـ . ق دارد.

 
 
 

امامزاده داود

 

 

اين آرامگاه در ميان دره هاي سبز، درشش كيلومتري توچال و 15 كيلومتري فرحزادواقع است. در گذشته بقعه امامزاده داود از بنايي سنگي مشتمل بر صحن و طاق نماهاي كم عمق در اطراف و حرم و ايوان كوچكي در جنوب آن تشكيل مي شد و گنبدي سبز رنگ داشت. وجود درختان بيد بسيار كهن حكايت از بناهاي قبل از صفويه دارد.. نسب امامزاده براساس زيارت نامه بقعه به امام زين العابدين ( ع) مي رسد.

امامزاده زيد

 

 

اين امامزاده درراسته بازار شهر تهران قرار دارد و شامل يك حرم چهار ضلعي بزرگ و ايوان و صحن در سمت شرق با گنبد دو پوش مدور و ملحقات آن است. بناي اصلي بقعه به دوره صفويه ( قرن دهم هجري ) تعلق دارد. در زمان فتحعلي شاه و ناصرالدين شاه قاجار صحن و ايوان و گنبد دوپوش و متعلقات ديگري به آن افزوده شد. در كتاب آثار تاريخي تهران آمده است : « لطفعلي خان زند كه در سال 1209 به دستور آقامحمدخان در تهران به قتل رسيد، در مجاورت اين بقعه به خاك سپرده شده است».

 
 

1502    

 

كند عليا و سفلي

 

 

موقعيت و تاريخچه
روستاي كند عليا و سفلي از توابع بخش لواسانات شهرستان شميرانات، با مختصات جغرافيايي 51 درجه و 38 دقيقه طول شرقي و 35 درجه و 52 دقيقه عرض شمالي، در فاصله 38 كيلومتري شمال شرقي تهران قرار گرفته است.
ارتفاع بلندترين نقطه روستا كند از سطح دريا 2079 متر و ارتفاع پست ترين نقطه آن 1986 متر است. آب و هواي آن در تابستان ها معتدل و در زمستان ها سرد و كوهستاني است.
روستاي كند از دو بخش عليا و سفلي تشكيل شده است. قدمت كند عليا به اوايل دوره اسلامي مي رسد. قلعه پيرزن، تپه هاي گوشواره، جوهك و شيرتازه و سفالينه هاي تاريخي نشانگر اين قدمت طولاني است. كند سفلي نيز قدمتي چند صد ساله دارد. بناي آرامگاه امامزاده محمد شعيب از آثار دوره قاجاريه است.
مردم روستاي كند عليا و سفلي به زبان فارسي سخن مي گويند، مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.
براساس سرشماري سال 1375 روستاي كند، عليا و سفلي در حدود 1036 نفر جمعيت داشته است كه در سال 1385 به 1734 نفر افزايش يافته است. بيش از 80 درصد جمعيت در كند عليا و مبقي در كند سفلي سكونت دارند. جمعيت روستا در فصل تابستان به حدود 5000 نفر افزايش مي يابد.
اقتصاد روستاي كند عليا و سفلي بر پايه فعاليت هاي دامداري، باغداري، كارگري، امور خدماتي و توليد صنايع دستي استوار شده است. گيلاس، آلبالو، گردو، سيب و گلابي و انواع لبنيات مرغوب از محصولات و فرآورده هاي اين روستاست.
روستاي كند عليا و سفلي بافت مسكوني متراكمي دارد و به دو قسمت كند عليا در بالا دست و كند سفلي در پايين دست تقسيم مي شود.
برخي قسمت هاي روستا در شيبي ملايم و به صورت پلكاني احداث شده اند. فضاهاي واحدهاي مسكوني عبارتند از: اتاق هاي خواب و استراحت، مهمان خانه، آشپزخانه، سرويس بهداشتي، انبار و آغل.
مصالح به كار رفته در ساخت بناهاي قديمي مشتمل بر مصالح بومي سنگ، لاشه، گل، خشت وچوب است.
در ساخت واحدهاي جديد از مصالح آهن، سيمان، گچ و مانند اين ها استفاده مي شود. كوچه هاي روستا خاكي و شيب دار است.
جاذبه هاي گردشگري
منابع غني آب، استقرار كوهستاني و موقعيت طبيعي، جاذبه هاي زيبايي را در روستاي كند عليا و سفلي پديد آورده است. گستره باغ هاي سرسبز و جريان جويبارهاي داخل روستا، طراوت و سرسبزي ويژه اي به روستا بخشيده است.
مزرعه پاونك در 3 كيلومتري كند سفلي، ارتفاعات ساكا با پوشش طبيعي گل ها و گياهان مرتعي در 5 كيلومتري و غار و آبشار كفترلو (كبوتر لو) در 6 كيلومتري روستا از جاذبه هاي طبيعي روستا به شمار مي آيند.
آبشار كبوترلو يا كفتر خوان در ميان دره بسيار زيباي شمال روستا، از بلنداي صخره ها به درون دره سرازير مي شود. اين دره و آبشار زيبا هر ساله گردشگران بسياري را به خصوص از شهر تهران به سوي خود جلب مي كند.
آرامگاه امام زاده محمد شعيب در حد فاصل دو روستا قرار دارد. اين آرامگاه اتاقي مربع شكل است كه با مصالح سنگ لاشه، ملاط گچ و چوب احداث شده است. ايوان بنا، چهار ستون باريك فلزي دارد و سقف آن شيرواني از جنس ورق گالوانيزه است. در داخل ضريح امامزاده سنگ مرمريني وجود دارد كه با پارچه هاي سبز رنگ و تمثال هاي ائمه تزيين شده است. در پيرامون اين آرامگاه گورستان روستا واقع گرديده است.
تپه تاريخي شير تازه كه از تپه هاي اطراف حدود 10 متر بلندتر است، در فاصله 500 متري ضلع شرقي كند عليا واقع شده است. بر بالاي تپه آثاري از يك برج كه به احتمال زياد بقاياي آرامگاهي است به جا مانده است. قدمت اين اثر به قرن هاي 7 و 8 هجري قمري مي رسد و قسمت هايي از آن به دليل حفاري هاي ناشيانه و سرقت از بين رفته است.
تپه هاي گوشوار دو تپه متصل به هم در مركز و ضلع غربي روستاي كند عليا، قرار دارند. بر روي تپه شرقي آثاري از معماري و سفالينه هاي مربوط به قرن هاي 4 و 5 هجري قمري قابل مشاهده است.
از تپه ديگر، سفال هاي نخودي رنگ، لعابدار، نقش كنده، نقش افزوده، صيقلي و ظروف كوچك يافت شده است.
تپه جوهك كند عليا، در فاصله 5/4 كيلومتري ضلع شمالي كند عليا و در ميان كوه هاي هم مرز روستاي راحت آباد واقع شده است. به نظر مي رسد اين تپه به همراه قلعه پيرزن، قلعه سربند افجه و تپه شيرتازه در گذشته كمربند ديده باني و مراقبت از روستاي كند عليا و سفلي بوده اند.
قلعه پيرزن، قلعه كوچكي است كه در فاصله 650 متري شمال شرقي روستاي كند عليا ودر ميان يال صخره اي كوه، بقاياي آن به نام هاي قلعه پيرزن، قلعه كند و قلعه يخچال به جا مانده است. اين قلعه شامل يك برج دو اتاق كوچك و يك حوض بود ك به جز قسمتي از برج چيزي از آن باقي نمانده است. اين قلعه بسيار محكم به علت كاوش هاي مكرر سارقين و جويندگان گنج تخريب گشته و بنابر نظر كارشناسان قدمت آن به قرون اوليه اسلامي مي رسد.
مردم روستاي كند عليا و سفلي در اعياد ملي و مذهبي به جشن و شادي و در ايام محرم و وفات و شهادت ائمه به سوگواري مي پردازند.
از بازي هاي محلي اين روستا مي توان به الك دولك، ترنا بازي و شاه و وزير بازي اشاره كرد كه به مرور زمان اهميت خود را حتي در ميان جوانان روستا نيز از دست داده اند.
پوشاك مردم روستاي كند عليا و سفلي با گذشت زمان به پوشاك رايج شهري تبديل شده است.
صنايع دستي روستاي كند عليا و سفلي مشتمل بر نخ ريسي و بافت جوراب و دستكش است كه به صورت محدود و توسط زنان انجام مي شود.
گردشگران روستاي كند عليا و سفلي انواع ميوه ها، لواشك، سماق ونان محلي را به عنوان سوغات تهيه مي كنند.
معروف ترين غذاهاي روستا شامل آبگوشت، خورشت قيمه و اشكنه شنبليله و انواع آش است.
دسترسي: روستاي كند عليا وسفلي از مسير جاده لشكرك و از طريق شهر لواسان كوچك قابل دسترسي است.

گچسر

 

 

موقعيت و تاريخچه
روستاي گچسر از توابع بخش آساراي شهرستان كرج با مختصات جغرافيايي 51 درجه و 19 دقيقه طول شرقي و 36 درجه و 7 دقيقه عرض شمالي در 65 كيلومتر شمال شرقي كرج قرار گرفته است. ارتفاع اين روستا از سطح دريا 2230 متر و آب و هواي آن در زمستان ها سرد و پر برف و در تابستان ها مطبوع و دلپذير است.
روستاي گچسر از قدمتي طولاني برخوردار است و با توجه به آثار بر جا مانده از گذشته قدمت اين روستا به دوره صفوي مي رسد. اين روستا در حال حاضر نيز به دليل استقرار در جاده چالوس هتل قديم، نزديكي به پيست ديزين و غار طبيعي يخ مراد اشتهار منطقه اي دارد.
مردم روستاي گچسر به زبان هاي فارسي و گيلكي سخن مي گويند، مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.
الگوي معيشت و سكونت
براساس نتايج سرشماري سال 1375 روستاي گچسر 198 نفر جمعيت داشته است. كه در سال 1385 به حدود 1000 نفر افزايش يافته است. جمعيت اين روستا در فصل تابستان افزايش و در فصل زمستان كاهش مي يابد.
درآمد بيشتر مردم روستاي گچسر از فعاليت هاي زراعي، باغداري، دامداري سنتي، امور خدماتي و توليد صنايع دستي تامين مي شود. گندم، جو، انواع ميوه هاي درختي مانند گردو، سيب، آلبالو وگيلاس از محصولات زراعي و باغي اين روستاست.
انواع فرآورده هاي دامي از قبيل ماست، پنير، شير وكشك نيز در گچسر به عمل مي آيد كه علاوه بر مصرف داخلي به بازارهاي اطراف نيز عرضه مي شود.
روستاي گچسر در يك ناحيه كوهستاني استقرار يافته و بافت مسكوني متمركزي دارد. خانه هاي مسكوني اين روستا در شيبي ملايم در كنار هم بنا شده اند. اغلب كوچه هاي روستا به صورت پلكاني باريك، پيچ در پيچ و داراي شيب تندي هستند كه به وسيله پله با يكديگر مرتبط مي شوند.
شكل خانه هاي روستاييان از نوع معيشت و فعاليت ساكنين تاثير پذيرفته است. مصالح به كار رفته در ساخت خانه هاي قديم روستا از لاشه سنگ، چوب، گل، گچ و آجر است. در ساخت خانه هاي جديد از مصالح جديد آهن، سيمان، سنگ تزييني و مانند اين ها استفاده شده است. عبور رودخانه محلي از ميان روستا و چشمه ساران متعدد پيرامون آن سرسبزي ويژه اي به سيماي عمومي روستا بخشيده است.
جاذبه هاي گردشگري
پيست ديزين در 12 كيلومتري روستاي گچسر و در ارتفاع 3800 متري واقع شده است. اين پيست، 23 بالابر در مسير اسكي، سه تله كابين، دو تله سي يژ، هفت تله اسكي و بالابرهاي دوچرخه و امكانات آموزشي مختلف مانند زمين هاي تنيس، واليبال، زمين بازي كودكان و پيست اسكي روي چمن دارد. همچنين در اين پيست امكاناتي براي اسب سواري، راهپيمايي و دوچرخه سواري فراهم شده است وآموزش و اجاره لوازم اسكي نيز در آن صورت مي گيرد.
زمان مناسب جهت استفاده از پيست روي چمن از 15خرداد تا 15 شهريور است و در صورت ريزش برف در مهر ماه در 15 مهر مورد بهره برداري قرار مي گيرد در اين پيست امكانات رفاهي مانند هتل و رستوران هاي زيبا، مجهز و مطلوب نيز براي آرامش خاطر اسكي بازان و گردشگران احداث شده است.
روستاي گچسر به دليل استقرار در يك ناحيه كوهستاني جاذبه هاي طبيعي متنوع و زيبايي دارد كه برخي از مهم ترين آن ها عبارتند از:
چشمه ولد كه در جنوب غربي گچسر و شمال غربي دهكده ولد واقع شده و تا هتل گچسر دو كيلومتر فاصله دارد. آب اين چشمه از گروه آب هاي بي كربنات كلسيم گوگردي سرد است كه گوكرد آن از احياء سولفات حاصل مي شود. استفاده از اين آب معدني براي درمان بيماري هاي جلدي، مجاري تنفسي و روماتيسم توصيه شده است. چشمه ولد از مشهورترين جاذبه طبيعي روستاي گچسر است.
غار يخ مراد در مسير جاده تهران – چالوس در ناحيه خوش و آب و هواي آزادبر گچسر قرار دارد و با دو ساعت پياده روي از روستا قابل دسترسي است. سرماي درون غار به اندازه اي است كه تا خرداد ماه نيز قنديل هاي يخ در آن قابل مشاهده است. در فصل بهار، گل ها و گياهان معطر و زيبايي، محيط بيرون غار را مي پوشاند و فضاي دلنشيني براي اقامت موقت گردشگران فراهم مي آورد.
رودخانه گچسر از ميان روستا عبور مي كند. حاشيه رودخانه با درختان مختلفي مانند گردو و سيب به تفرجگاه و سايه سار تبديل شده است.
از آثار تاريخي روستاي گچسر مي توان به موارد زير اشاره كرد:
در دو كيلومتري گچسر، پلي سنگي با معماري ويژه وجود دارد و قدمت آن به دوره ايلخاني مي رسد كه احتمالا در دوره صفوي نيز مرمت شده است.
كاخ روستاي گچسر در زمان حكومت رضاشاه احداث شده و در حال حاضر، به عنوان هتل بهره برداري مي شود.
كوره هاي گچپزي در فاصله 3 كيلومتري جنوب گچسر قرار دارند. قدمت اين كوره ها به دوره قاجاريه منسوب شده است.
حسينيه روستاي ولايت در فاصله 2 كيلومتري ديزين از آثار دوره قاجاري است و واجد ارزش هاي تاريخي و گردشگري مي باشد.
مردم روستاي گچسر در اعياد ملي و مذهبي به جشن و سرور و در ايام محرم و وفات و شهادت ائمه به سوگواري مي پردازند.
خواندن و نواختن انواع آهنگ ها و آوازهاي بومي گيلكي و ترانه هاي فارسي در مراسم شادي و عروسي مردم روستاي گچسر رايج است.
انواع ميوه ها و لبنيات از سوغات روستاي گچسر به شمار مي آيند.
از غذاهاي رايج روستا مي توان به آبگوشت محلي، حلوا و انواع آش اشاره كرد.
دسترسي: روستاي گچسر از طريق جاده كرج – چالوس قابل دسترسي است.

لواسان بزرگ

 

 

موقعيت و تاريخچه
روستاي لواسان بزرگ از توابع بخش لواسانات شهرستان شميرانات است. كه با مختصات جغرافيايي 51 درجه و 47 دقيقه طول شرقي و 35 درجه و 49 دقيقه عرض شمالي در 50 كيلومتري شمال شرقي تهران واقع شده است.
روستاي لواسان بزرگ كه در دامنه جنوبي ارتفاعات البرز استقرار يافته است از شمال به كوه زارع، از شمال غرب به كوه خورندان و از شرق به نرده كوه محدود مي شود.
ارتفاع اين روستا از سطح دريا 2186 متر است و آب و هواي آن در بهار و تابستان معتدل و مطبوع و در زمستان سرد كوهستاني است.
روستاي لواسان بزرگ از مناطق تاريخي و با اهميت استان تهران است كه طي دوره هاي اخير از ميزان شكوه آن كاسته شده است. بناي مسجد جامع، امامزاده خواجه سلطان احمد، امامزاده موسي و تپه سر قلعه نشانگر قدمت و اهميت آن است.
در گوشه و كنار روستا آثار و بقاياي سفالينه هاي دوره اسلامي و قبل از آن قابل مشاهده است.
بافت قديم روستا به مرور زمان تخريب و نوسازي شده است. حسينيه روستا با قدمتي بيش از600 سال اخيرا به سبك معماري جديد بازسازي شده است. قدمت روستا لواسان بزرگ به قرون اوليه اسلامي مي رسد.
مردم روستا لواسان بزرگ به زبان فارسي و با لهجه محلي سخن مي گويند مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.
الگوي معيشت و سكونت
براساس نتايج سرشماري سال 1375 روستا لواسان بزرگ 426 نفر جمعيت داشته است كه در سال 1385 به 400 نفر كاهش يافته است. جمعيت روستاي لواسان بزرگ در فصل تابستان چند برابر مي شود و در فصل زمستان كاهش مي يابد.
اقتصاد روستاي لواسان بزرگ بر فعاليت هايي زراعي به ويژه باغداري استوار است. گروهي از مردم نيز در بخش خدمات حمل و نقل و مشاغل مربوط به صنعت گردشگري فعاليت دارند.
گندم، جو، حبوبات و انواع ميوه هاي گيلاس، آلبالو، گردو، سيب و گلابي و زالزالك از محصولات زراعي روستا است. گردو و سيب اين روستا اشتهار منطقه اي دارد. دامداري سنتي نيز در روستا رونق دارد و انواع محصولات دامي و فرآورده هاي لبني در روستا توليد مي شود.
روستاي لواسان بزرگ، بافت مسكوني متراكمي دارد و بر روي شيبي ملايم استقرار يافته است. اين روستا، بزرگ از چهار محله به نام هاي رودبار محله، كلو محله، سادات محله و سرده محله تشكيل شده است. بيشتر خانه هاي قديمي در يك و يا دو طبقه ساخته شده اند ولي خانه هاي جديد اغلب در چندين طبقه و بدون آغل و انبار احداث شده اند.
مصالح به كار رفته در ساخت خانه هاي قديمي از سنگ لاشه، چوب، گل و خشت است. در حال حاضر بيشتر خانه هاي قديمي تخريب و به جاي آن ها ساختمان هاي چند طبقه با مصالح نوين احداث مي شود. روستا، كوچه باغ هاي زيبا و كهنسالي دارد.
جاذبه هاي گردشگري
استقرار روستا در ميان كوچه باغهاي سرسبز، جلوه اي زيبا به آن بخشيده است. چشمه ساران زلال، حواشي رودخانه و باغات ميوه كه اطراف روستا را فرا گرفته اند گردشگران بسياري را به سوي خود جلب مي كند.
چنار كهنسال كنار مسجد جامع كه بيش از 350 سال عمر دارد ديدني و تماشايي است.
ارتفاعات پيرامون روستا با پوشش انواع گل هاي طبيعي به خصوص در فصل بهار سرشار از سرسبزي و زيبايي مي شوند. هواي پاك، منظره درختان طبيعي زالزالك و انبوه درختان مثمر و غير مثمر حاشيه رودخانه، زيبايي هاي طبيعي اين روستا را دو چندان مي كنند.
مهم ترين آثار تاريخي اين روستا عبارتند از:
مسجد جامع امام حسن عسگري (ع)
كه در مركز بافت قديم روستا و در محله سرده واقع شده و براساس سفالينه هاي يافت شده و نوع معماري قدمت آن به قرون 3 و 4 هجري قمري مي رسد. اين مسجد شامل سه سفره انداز و دو رديف ستون سه تايي در جهت شمال به جنوب و به شكل مربع يا طاق و قوس جناغي است و مساجد ايلخاني را به ياد مي آورد. مصالح به كار رفته در آن از سنگ لاشه و ملاط گچ و ساروج است. منبت كاري هاي درهاي مسجد از آثار دوره صفوي است. تاريخ ساخت منبر چوبي مسجد، سال 937 هجري قمري است. درخت چنار كهنسال روستا در ضلع شرقي اين مسجد قرار دارد.
آرامگاه امامزاده خواجه سلطان احمد در محله رودبار و در حد فاصل مسجد و حسينيه قرار دارد و اطراف آن را گورستان روستا فرا گرفته است.
آرامگاه امامزاده از دو قسمت تشكيل شده است. قسمت اول، بناي برج مانندي است كه از خارج پلاني هشت ضلعي است و از داخل در هر ضلع طاق نمايي با قوس هاي جناغي تعبيه شده است. گنبد آن دو پوش و از داخل به صورت عرقچين است. نماي بيروني بنا، به طرز زيبايي با گچ بندكشي شده است.
قسمت دوم امامزاده مسجدي است كه بخش شمالي آن پلان مربع و گنبدي عرقچين دارد و بخش جنوبي آن اتاقي با طاق و تويزه است كه با يزدي بندي هايي آنرا تزيين نموده اند. سقف بنا بعدا به صورت شيرواني مرمت شده است.
در داخل امامزاده ضريح چوبي منبت كاري شده ارزشمندي وجود دارد كه درون ضريح فلزي جديدي قرار گرفته است. تاريخ ساخت بناء براساس لوح موجود به قرن 7 و 8 هجري قمري مربوط است.
آرامگاه امامزاده موسي بن موسي كاظم (يونس) در ضلع جنوب غربي مسجد جامع امام حسن عسگري (ع) در كنار باغات وسيع و در محوطه گورستان تاريخي روستا قرار دارد. اين بناي هشت ضلعي در داخل هر ضلع طاقنمايي با قوس جناغي دارد و قدمت آن به دوره تيموري مي رسد.
در فاصله 50 متري ضلع شمال شرقي امامزاده درخت چنار كهنسالي با قدمت 700 ساله قرار دارد. اين چنار داراي 5 تنه قطور است و محيط آن در سطح زمين به 15 متر مي رسد.
حسينيه كلومحله لواسان در شرق روستا واقع شده است. مصالح اصلي بناي قديمي حسينيه از خشت بوده كه در دوره پهلوي اول، قسمت جنوبي آن به صورت زيبايي با آجر نما سازي شده بود. ابعاد حسينيه 25 ×20 متر و ضخامت ديوار خشتي آن در حدود يك متر بوده است. كه متاسفانه در سال 1375 تخريب و به جاي آن حسينيه جديدي احداث شد.
تپه سر قلعه در ضلع شمالي مسجد جامع امام حسن عسگري (ع) قرار دارد. سر قلعه از چهار قسمت بهم پيوسته تشكيل شده است. مهم ترين قسمت سر قلعه در قسمت سوم آن است كه در بالاترين نقطه قلعه واقع شده و بقاياي بناهاي حمام، قسمتي از ديوار و تاسيسات قلعه در آن ديده مي شود.
سفالينه هاي دوره هاي تاريخي قرون 5 و 6 و 7 هجري قمري در اين قسمت پراكنده شده اند. در حال حاضر در دامنه قلعه خانه سازي در حال حاضر در دامنه قلعه خانه سازي و يا تاسيسات دامپروري ايجاد شده كه موجب تخريب و نابودي آثار باقيمانده سرقلعه مي شوند. ظاهرا اين محل هسته اوليه و مركز بافت روستاي قديم لواسان بزرگ بوده است.
مردم روستاي لواسان بزرگ در اعياد ملي و مذهبي به جشن و سرور و در ايام محرم و وفات و شهادت ائمه به سوگواري مي پردازند.
از بازي هاي محلي اين روستا مي توان به الك دولك، ترنا بازي، شاه و وزير بازي و توپ بررو بازي (توپ دره) اشاره كرد كه به مرور زمان منسوخ شده اند.
گردشگران روستاي لواسان بزرگ انواع ميوه ها و لبنيات مرغوب روستا را به عنوان سوغات خريداري مي كنند.
از غذاهاي رايج در روستاي لواسان بزرگ مي توان به خورشت قيمه، آبگوشت و به انواع كباب ها اشاره كرد.
دسترسي: روستاي لواسان بزرگ از مسير اتوبان غربي تهران و از سه راهي جاجرود و نيز از طريق جاده لشكرك قابل دسترسي است.

 

مراء

 

 

موقعيت و تاريخچه
روستاي مراء از توابع بخش مركزي شهرستان دماوند است كه با مختصات جغرافيايي 52 درجه و يك دقيقه طول شرقي و 35 درجه و 39 دقيقه عرض شمالي در 5 كيلومتري جنوب غربي شهر دماوند و در 70 كيلومتري شرق تهران واقع شده است.
ارتفاع اين روستاي ييلاقي از سطح دريا 1750 متر است و آب و هواي آن در بهار و تابستان خنك و معتدل و پاييز و زمستان سرد است.
آرامگاه سه امام زاده، حمام قديمي، قلعه مروان و چند خانه تاريخي موجود در روستاي مراء نشانگر سابقه طولاني سكونت و استقرار انساني در آن است.
آثار به جا مانده از سفال هاي رنگارنگ و بناهاي ياد شده قدمت روستا را به دوره قبل از حمله مغول و به قرون 6 و 7 هجري قمري مي رساند.
مردم روستاي مراء به زبان هاي فارسي و تاتي سخن مي گويند. مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.
براساس نتايج سرشماري سال 1375 روستاي مراء 520 نفر جمعيت داشته است كه در سال 1385 به 1100 نفر افزايش يافته است.
استقرار روستا در منطقه هاي كوهستاني و ييلاقي موجب جمعيت شناور آن شده است. به طوري كه جمعيت مراء در فصول بهار و تابستان افزايش مي يابد و در فصول پاييز و زمستان كاهش مي يابد و جمعيت آن بين 500 تا بيش از 1000 نفر در نوسان است.
درآمد اكثر مردم روستاي مراء از فعاليت هاي زراعي، باغداري و دامپروري تامين مي شود. گروهي نيز در امور خدمات و توليد صنايع دستي اشتغال دارند.
مهم ترين محصولات زراعي روستا شامل غلات، بنشن، سيب زميني و پياز است. انواع ميوه هاي سردسيري مانند گردو، سيب، گيلاس، آلبالو و زردآلو در آن به عمل مي آيد.
دامداري به شيوه سنتي در روستا رواج دارد و انواع لبنيات مرغوب در آن توليد مي شود.
روستاي مراء بافت مسكوني و متمركز و متراكمي دارد و در شيب تند دامنه كوه به صورت پلكاني استقرار يافته است. سقف مساجد و امام زاده روستا، شيرواني و سقف بقيه بناها مانند خانه هاي روستاييان مسطح است.
مصالح به كار رفته در ساخت خانه هاي قديمي از سنگ، چوب، گل و ساروج است. نزديك روستا به تهران و ييلاقي بودن آن، سبب تخريب بافت قديمي و احداث ويلاهاي جديد در روستا شده است. در ساخت خانه هاي جديد از مصالحي مانند تيرآهن، بتن و آجر استفاده مي شود.
جاذبه هاي گردشگري
روستاي مراء به دليل استقرار در منطقه كوهستاني بافت پلكاني آن و سرسبزي ناشي از شرايط مساعد اقليمي، چشم اندازهاي بسيار زيبايي به خصوص در بهار و تابستان دارد. زمستان روستا نيز با منظره سفيد پوش برف بسيار تماشايي است. عبور رودخانه تارود و چشمه سارهاي پيرامون روستا طراوت ويژه اي به آن بخشيده است. انواع درختان ميوه و سرسبزي حاشيه رودخانه مناظر جذاب و جالب را به نمايش ارتفاعات پيراموني روستاي مراء با پوششي از انواع گل ها و گياهان مرتعي، به ويژه در نيمه نخست سال بسيار سرسبز و تماشايي است و فضاي مناسبي براي گذران اوقات فراغت گردشگران فراهم آورد.
روستاي مراء علاوه بر جاذبه هاي طبيعي، آثار تاريخي متعددي دارد كه برخي از آن ها عبارتند از:
آرامگاه دو برادر كه در ضلع غربي ارتفاعات و در فاصله 6 متري يكديگر واقع شده اند. هر دو آرامگاه هشت ضلعي برج مانند هستند. در نماي خارجي آرامگاه شرقي طاق نماهايي ايجادشده كه بر زيبايي آن افزوده است. ارتفاع گنبد امامزاده غربي از امامزاده شرقي كوتاه تر و نماي داخلي آن دايره اي شكل است. در داخل بناي امامزاده شرقي سه سنگ قبر وجود دارد كه احتمالا بعدها به آنجا منتقل شده اند. پيرامون امامزاده ها قبرستان تاريخي مربوط به دوره اسلامي وجود دارد.
در سطح تپه اي كه امامزاده در آن قرار دارند سفال هاي شكسته اي به رنگ هاي نخودي و قرمز با نقوشي از دوره هاي سلجوقي، مغولي، تيموري و بعد از آن يافت مي شوند كه قدمت امامزاده دو برادر و قبرستان پيرامون آن را به دوره ايلخاني يا تيموري مي رسانند. بناي امامزاده ها در دوره هاي مختلف تاريخي مورد مرمت و بازسازي قرار گرفته و به تدريج از اصالت معماري آن كاسته شده است.
در ضلع جنوب شرقي امامزاده دو برادر بنايي از خشت و گل معروف به معصوم زاده و يا زيارتگاه وجود دارد. در ورودي اين بناي دايره اي شكل به سمت جنوب شرقي است. سقف معصوم زاده در گذشته با تيرهاي جوبي و كاهگل پوشيده شده بود كه در سال هاي اخير توسط شوراي روستا مرمت شده است. نماي فعلي آن هشت ضلعي و پوشيده از ملاط سيمان است. نماي داخلي هم با سيمان سفيد اندود شده و سقف آن شيرواني با ورق گالوانيزه است. مردم روستا اين آرامگاه را به مردي سيد نسبت مي دهند. بناي مزبور به قرون 11 و 12 هجري قمري مربوط است.
حمام تاريخي روستاي مراء در ضلع شمالي بافت قديمي روستا در فاصله 200 متري امامزاده دو برادر قرار دارد. اين حمام داراي گرم خانه، رختكن، سكوهايي براي شستن و حوض كوچكي است كه در اثر گذشت زمان تخريب شده است. قسمت خزينه حمام در سال هاي 1330-1335 به دوش تبديل شده و با تيرآهن مسقف گشته است. مصالح به كار رفته در ساخت حمام از سنگ لاشه، ملات گچ، ساروج و سيمان است. سقف حمام به جز خزينه، طاقي است و قوس هاي جناغي دارد. قدمت اين حمام، به اواخر دوره صفوي و اوايل زنديه مربوط است و در حال حاضر بلا استفاده و متروك مانده است.
قلعه مروان بر روي يكي از يال هاي كشيده كوه قرار دارد. اين قلعه 85 متر طول و 35 متر عرض دارد. ارتفاعات شرقي قلعه تسطيح شده و كشت مي شود. حد فاصل قلعه مروان و ارتفاعات شرقي كاملا از يكديگر تفكيك شده اند، قسمت هاي مختلف قلعه، حفاري شده و شكل ظاهري آن شامل اتاق ها، راهرو، حوض آب و برج هاست. مصالح به كار رفته در بناي قلعه، سنگ، گچ و ساروج است و سفال هاي قرمز و نخودي با نقوش برجسته در اطراف آن يافت مي شود. قدمت قلعه به احتمال زياد به اواخر دوره صفوي و اوايل دوره زنديه مربوط است.
آرامگاه فضه خاتون (فضه شيرين) درون باغي در ضلع غربي روستا قرار دارد. مردم روستا معتقدند كه اين امامزاده مخصوص زنان است و مردان نبايد به آن نگاه كنند و حق ورود به حريم آن را ندارند. بناي امامزاده در قديم از سنگ و گل ساخته شده بود و در سال هاي اخير، به دليل حفاري هاي غيرمجاز و دزديدن سنگ قبر امامزاده روي به تخريب بوده است كه توسط مردم بازسازي مي شود. قدمت اين امامزاده به دوره صفوي مي رسد.
مردم روستاي مراء در اعياد ملي و مذهبي به جشن و سرور و در ايام محرم و وفات و شهادت ائمه به عزاداري مي پردازند.
مردم روستاي مراء در اعياد ملي و مذهبي به جشن و سرور و در ايام محرم و وفات و شهادت ائمه به عزاداري مي پردازند.
گردو، عسل و حلوا لوزي مهمترين سوغاتي روستاي مراء است.
ته چين، معروف ترين غذاي محلي و رايج روستاي مراء است.
دسترسي: روستاي مراء از طريق شهر دماوند قابل دسترسي است.

 
 

مرانك

 

 

موقعيت و تاريخچه
روستاي مرانك از توابع بخش مركزي شهرستان دماوند، با مختصات جغرافيايي 52 درجه و 8 دقيقه طول شرقي و 35 درجه و 37 دقيقه عرض شمالي در ارتفاع 1910 متري از سطح دريا قرار گرفته است.
اين روستا در فاصله 20 كيلومتري جنوب شرقي دماوند و 65 كيلومتري شرق تهران واقع شده و آب و هواي آن در تابستان ها معتدل و در زمستان ها سرد و خشك است.
تپه هاي باستاني دهن، بناي امامزاده قاسم و خانه هاي تاريخي روستا نشانگر قدمت طولاني آن است.
مردم روستاي مرانك به زبان هاي فارسي و تاتي سخن مي گويند، مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.
الگوي معيشت و سكونت
جمعيت روستاي مرانك در سال 1385 در حدود 2000 نفر گزارش شده است.
درآمد بيشتر مردم روستا مرانك از فعاليت هاي زراعي، باغداري و اشتغال در امور خدماتي، كارگري، حمل و نقل و توليد صنايع دستي تامين مي شود. محصولات عمده زراعي آن شامل سيب زميني، خيار، كدو و لوبيا است. سيب، گردو، آلبالو و گيلاس از محصولات باغي اين روستاست. انواع لبنيات به خصوص شير وكره حيواني از فرآورده هاي آن است.
زنان روستاي مرانك با توليد صنايع دستي نقش مهمي در اقتصاد خانوار دارند. در فصل هاي پاييز و زمستان گروهي از مردان روستا براي يافتن و يا انجام مشاغل كارگري به شهرهاي اطراف مهاجرت مي كنند.
سه محله اصلي، روستا را به سه قسمت تقسيم كرده است. در حد فاصل ميان محله ها گذرهاي ميان بري وجود دارند كه ضمن اتصال نقاط مختلف روستا به يكديگر، گذرهاي اصلي محلات را قطع كرده اند. در كوچه پس كوچه هاي روستاي مرانك تعداد زيادي مغازه و انبار وجود دارد كه نشانگر نقش مهم اقتصادي آن است.
بافت كلي و كالبدي روستا بسيار قديمي است و خانه هاي تاريخي با معماري زيبا و جالب توجه در گوشه و كنار آن قرار گرفته اند. عمده مصالح به كار رفته در ساختمان هاي بافت قديم روستا شامل سنگ لاشه، چوب و گل است. در ساخت خانه هاي جديداز مصالح جديد ومقاوم استفاده شده است.
جاذبه هاي گردشگري
روستاي ييلاقي مرانك از گذشته هيا دور مورد توجه مردم بوده است. چشم انداز سرسبز حواشي رودخانه سرآسياب كه از 500 متري كنار روستا عبور مي كند در فصول مختلف سال بسيار تماشايي است و گردشگران بسياري را به سوي خود جلب مي كند.
منظره ارتفاعات و منطقه تفريحي رويار نيز از ديگر جاذبه هاي طبيعي روستاي مرانك است. اين روستا آثار تاريخي متعددي دارد كه از آن جمله، مي توان به بناي امامزاده قاسم و تپه هاي باستاني دهن و خانه هاي قديمي اشاره كرد.
خانه هاي ميرزا علي نقي مرعشي، ميرزا يعقوب علوي (مرعشي)، سيد مصطفي علوي، ميرزا محمد علي اسدي، ميرزا حسن گنجبري، خانم اشرف الدين علوي و خانم «خانم آقا» علوي (از آثار دوره قاجار)، ميرزا محمد علوي، علي اصغر نوحي و مرانكي كه سبك معماري و مصالح بيشتر اين خانه هاي قديمي زيبا به يكديگر شبيه است و شامل موارد زير مي شود:
كف همه هشتي ها ، كناره ها و گذرهاي حياط با قلوه سنگ مفروش شده است.
همه خانه ها سر در ورودي، هشتي و در دو طرف هشتي، دو حياط مستقل دارند. در ورودي اصلي هر خانه دو سكوي خشتي يا آجري به عنوان نشيمن، در دو طرف درگاه ساخته شده است.
سقف خانه ها با تيرهاي چوب و قطعات كوچك چوب خراطي پوشيده شده و با گل، خاك و كاهگل اندود شده است.
همه خانه ها درهاي چوبي و تزييناتي مانند گل ميخ، كوبه هاي زنانه و مردانه و پشت بند يا كلون دارند. پنجره ها و ارسي هاي كوچك و بزرگ در قسمت هاي مختلف بناها ديده مي شود.
داخل اتاق ها با انواع گچبري، نقاشي و گل بوته تزيين شده است. و در سقف آن ها از تزيينات مختلف چوبي استفاده شده است. تزيينات هشتي و سر در ورودي، قاب بندهاي مختلفي مانند هلالي، طاقنما، ترنج و نيم ترنج و نماي گنبدي دارند كه درون آن ها را با سيم گل هايي به رنگ نخودي و قرمز و سفيد تزيين كرده اند. حد فاصل ميان اين نقوش باريكه هايي از گچ بري ديده مي شود كه بر زيبايي آن ها افزوده است.
از مراسم ويژه مردم روستاي مرانك مي توان به عزاداري هاي ايام محرم و صفر اشاره كرد. مراسم روز سيزده بدر، جايگاه ويژه اي بين مردم اين روستا دارد.
چوتوب، كاكلاوردك، الك دولك، كمربند بازي و وسط بازي از ورزش ها و بازي ها ي رايج در روستا مرانك است.
پوشاك اغلب مردم روستاي مرانك به مرور زمان به پوشاك رايج شهري تبديل شده است.
زنان هنرمند روستاي مرانك به توليد انواع صنايع دستي مانند گليم، جاجيم، مليله دوزي و عروسك مي پردازند.
انواع محصولات زراعي روستا مانند سيب زميني، سيب درختي، خيار و كدو از سوغاتي هاي اين روستاست.
از غذاهاي محلي اين روستا مي توان به اشكنه، كشك آب، كشك بادمجان و مانند اين ها اشاره كرد. انواع لبنيات مانند شير، ماست و كره حيواني به وفور در روستا يافت مي شود.
دسترسي: روستاي مرانك از طريق شهر دماوند، با جاده اي آسفالت قابل دسترسي است.

 
 

ورده

 

 

موقعيت و تاريخچه
روستاي ورده از توابع بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ با مختصات جغرافيايي 50 درجه و 54 دقيقه طول شرقي و 35 درجه و 59 دقيقه عرض شمالي در 15 كيلومتري شمال غربي شهر كوهسار در ضلع شمال جاده اتوبان كرج – قزوين قرار دارد.
اين روستا از شمال غربي به كوه اشكسته و معدن سنگ محدود مي شود.
روستاي ورده از سطح دريا 1650 متر ارتفاع دارد و آب و هواي آن در بهار و تابستان معتدل و مطبوع و در زمستان سرد و برفي است.
رودخانه ورده كه از كوه هاي طالقان و چشمه هاي پيرامون جريان مي يابد، از جنوب شرقي روستا عبور مي كند و به رودخانه كردان مي ريزد.
ورده از روستاهاي قديمي شهرستان ساوجبلاغ است.
آرامگاه هاي امامزاده عبدالقهار (ع) امامزاده بي بي سكينه در اين روستاي قرار دارند و نشانگر قدمت و پيشينه تاريخي آن مي باشند.
مردم روستاي ورده به زبان فارسي سخن مي گويند، مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.
الگوي معيشت و سكونت
براساس نتايج سرشماري سال 1375 روستاي ورده 215 نفر جمعيت داشته است كه در سال 1385 به 600 نفر افزايش يافته است.
درآمد اكثر مردم روستاي ورده از فعاليت هاي دامداري و باغداري تامين مي شود. گروهي از مردم روستا نيز در امور خدماتي اشتغال دارند. گوشت و انواع فرآورده هاي لبني و انواع ميوه ها مانند گردو، گيلاس، گلابي، آلبالو، توت، زردآلو و گوجه سبز از مهم ترين محصولات آن است.
پرورش زنبور عسل و توليد آن يكي از مشاغل درآمد زاي مردم روستاي ورده مي باشد.
روستاي ورده در جنوب كوهستان البرز، در يك ناحيه دره اي استقرار يافته و بافت مسكوني متراكمي دارد. خانه هاي روستاييان تحت تاثير شرايط طبيعي، نوع معيشت و فعاليت ساكنين شكل گرفته و غالبا در يك طبقه با ديوارهاي ضخيم و سقف هاي مسطح ساخته شده اند.
مصالح عمده به كار رفته در بناي خانه ها شامل لاشه سنگ، آجر، سيمان، گچ و تيرآهن است. سقف خانه ها نيز با قير اندود و يا آسفالت شده اند. خانه هاي ويلايي زيبايي نيز در ميان باغات ورده احداث شده كه جلوه ييلاقي خاصي به روستا بخشيده است.
جاذبه هاي گردشگري
روستاي دره اي و زيباي ورده با اقليم معتدل و چشم انداز هاي كوهستاني بديع و كم نظير يكي از روستاهاي جذاب و ديدني منطقه كردان – وليان در شهرستان ساوجبلاغ است.
مراتع غني و حاصلخيز، چشمه هاي جوشان، طبيعت دست نخورده، باغات انبوه ميوه، آبشارهاي رودخانه پر آب و خروشان ورده و صخره هاي مشرف به روستا، از جلوه هاي زيباي طبيعت روستاي ورده به شمار مي آيند. در فصل هاي بهار و تابستان گروه كثيري گردشگر براي استراحت و گذران اوقات فراغت آخر هفته به اين روستا مسافرت مي كنند.
گياهان خودرو به ويژه گياهان دارويي از قبيل نسترن وحشي، خاكشير، گل بنفشه، گل بابونه، گل پر، گل گاوزبان، قدومه و شيرين بيان در پيرامون اين روستا مي رويند و كاربردهاي مختلفي دارند در قلمرو اين روستا جانوراني مانند شغال، گرگ، روباه و خرگوش و كبك زندگي مي كنند.
آرامگاه امامزاده عبدالقهار در دامنه تپه اي در حوالي روستاي ورده واقع شده است و قدمت آن به دوره صفوي مي رسد. بناي مزبور به صورت چهار ضلعي است كه گنبد 12 ترك زيبايي بر فراز آن قرار دارد. بر روي مقبره ضريح چوبي زيبايي قرار داده شده و محراب حرم نيز با كاشي تزيين شده است. اين امامزاده در ميان مردم روستاي ورده احترام فراواني دارد.
آرامگاه بي بي خاتون (بي بي سكينه) بناي چهارگوش سنگي است كه سقفي گنبدي دارد و در جنوب روستا واقع شده است. در داخل بنا قبر يا ضريحي وجود ندارد و به نظر عده اي از صاحب نظران احتمال دارد سنگ قبر و ضريح امامزاده به سرقت رفته باشد.
مردم اين روستا در هنگام فرا رسيدن عيد نوروز با پختن انواع شيريني و تهيه خوراكي هاي ويژه عيد نوروز چيدن سفره هفت سين، رنگ كردن تخم مرغ و آتش افروزي در آخرين چهارشنبه سال و مرتب كردن خانه هاي خود به استقبال سال نو مي روند. در اعياد مذهبي فطر و قربان نيز بعد از برگزاري نماز عيد، به ديد و بازديد بزرگان روستا مي روند. در ايام شهادت و وفات ائمه (ع) به خصوص در روزهاي تاسوعا و عاشورا با حضور در مسجد روستا به عزاداري و سوگواري مي پردازند.
پوشاك مردان روستاي ورده شامل كت، كلاه، شلوار، پيراهن، جليقه و كفش و پوشش زنان نيز عبارت است از مانتو، شلوار، چادر، روسري و انواع پوشش هاي متداول زنانه است.
مهم ترين سوغات اين روستا شامل انواع ميوه، گردو و لبنيات محلي است.
از مهم ترين غذاهاي اين روستا مي توان به رشته دو پلو، اشكنه، كالاجوش، شيرين پلو و ساير غذاهاي محلي اشاره كرد.
دسترسي: روستاي ورده در ضلع شمالي اتوبان كرج – قزوين بالاتر از پل كردان و شهر كوهسار در مسير برغان با جاده اي آسفالت قابل دسترسي است.

 
 

524    

 

فشند

 

 

موقعيت و تاريخچه
روستاي فشند از توابع بخش مركزي شهرستان ساوجبلاغ با مختصات جغرافيايي 50 درجه و 45 دقيقه طول شرقي و 36 درجه و 2 دقيقه عرض شمالي، در 4 كيلومتري شمال شرقي شهر جديد هشتگرد قرار دارد.
اين روستا از شمال و شمال شرقي به كوه پردي (مگس دان) و كوه بابوتيره و دو دره سرسبز خرم و از غرب به كوه اسبي داران و تپه بلكه آبدار محدود مي شود. ارتفاع اين روستا از سطح دريا در حدود 1750 متر است و اقليمي معتدل و كوهستاني دارد. آب و هواي آن در بهار و تابستان معتدل و مطبوع و در زمستان سرد است. رودخانه فصلي فشند از ميان روستا مي گذرد.
فشند يكي از روستاهاي قديمي و تاريخي منطقه ساوجبلاغ است. قدمت اين روستا به قبل از دوره صفوي مي رسد. چند زيارتگاه بناي تاريخي و آب انبارهاي قديمي روستا نشانگر قدمت كهن آن است. بناي تاريخي خاتون قيامت و امامزاده سه تن از آثار قديمي اين روستاست.
مردم روستاي فشند به زبان فارسي و گويش محلي فشندي سخن مي گويند مسلمان و مذهب شيعه جعفري هستند.
الگوي معيشت و سكونت
براساس نتايج سرشماري سال 1375 روستاي فشند 1956 نفر جمعيت داشته است كه در سال 1385 به 2000 نفر افزايش يافته است.
مردم اين روستا عمدتا به فعاليت زراعي و دامداري اشتغال دارند. زراعت آبي و ديمي در روستا رواج دارد و آب مورد نياز زراعت آبي از چشمه تامين مي شود. مهم ترين محصولات زراعي و دامي اين روستا شامل گندم، جو، سيب زميني و فرآورده هاي لبني است.
روستاي فشند در دامنه كوه استقرار يافته است و بافت مسكوني متمركزي دارد. كالبد خانه هاي روستائيان تحت تاثير شرايط اقليمي نوع معيشت و فعاليت ساكنين شكل گرفته است.
اغلب خانه ها ديوارهاي ضخيم، سقف مسطح و پنجره هاي كوچكي دارند و از مصالح لاشه سنگ، خشت، آجر، آهن و سيمان ساخته شده اند. در گذشته، ساكنين مجاور كوه، زاغه هايي در دل كوه براي نگهداري دام مي كندند و امروزه نيز كم و بيش از اين زاغه ها استفاده مي كنند.
جاذبه هاي گردشگري
روستاي فشند در دامنه دره اي سرسبز و خوش آب وهوا استقرار يافته است. و جاذبه هاي طبيعي جالب توجهي دارد. سرسبزي، چشم انداز كوهستاني، درختان بلند و قديمي چنار، گل ها و گياهان خودرو و حيات جانوري كوهستاني، از جاذبه هاي طبيعي اين روستاست. باغات انبوه گيلاس، آلبالو، سيب و گردو و گياهان گل حسرت، بارهنگ، خاكشير، ريواس، سماق، شنگ، قارچ، نعناء گون و روناس به ويژه در بهار و تابستان مناظر زيبا و جالب توجهي را پديد مي آورند.
مراتع غني و حاصلخيز از ديگر جاذبه هاي طبيعي اين روستاست. در شمال روستا دو دره سرسبز و خرم وجود دارد كه محيطي زيبا و مناسب براي تفريح و تفرج است. كوه هاي اطراف روستا چشم انداز جالب توجهي را پديد مي آورند.
مراتع غني و حاصلخيز از ديگر جاذبه هاي طبيعي آن روستاست. در شمال روستا دو دره سرسبز و خرم وجود دارد كه محيطي زيبا و مناسب براي تفريح و تفرج است. كوه هاي اطراف روستا چشم انداز جالب توجهي دارند و در فصل بهار و تابستان سطح آن ها از سرسبزي درختان و گياهان كوهي سرشار مي شوند و مناظر بسيار زيبايي ايجاد مي كنند. رودخانه فصلي فشند هنگام پرآبي طراوت و شادابي دلپذيري به روستا مي بخشد. حواشي اين رودخانه از جمله تفرجگاه هاي روستاي فشند است.
امامزاده سه تن از بناهاي زيارتگاهي و تاريخي روستاي فشند است و در ميان مردم روستا داراي احترام خاصي است.
خاتون قيامت و آب انبارهاي قديمي از ديگر بناهاي تاريخي اين روستاست، قدمت اين آثار به دوره صفويه مي رسد.
چنار دره از مكان هاي قديم روستاي فشند علاوه بر ارزش هاي طبيعي، واجد اهميت تاريخي است. درختان كهنسال داخل روستاي فشند نيز واجد اهميت تاريخي مي باشند.
مردم روستاي فشند هنگام فرارسيدن فصل بهار و عيد باستاني نوروز با آراستن خانه فراهم كردن لباس نو، پخت انواع شيريني و خوراكي هاي مخصوص و آتش افروزي در آخرين چهارشنبه سال به استقبال نوروز مي روند و به ديد و بازديد از اقوام، آشنايان و بزرگان روستا مي پردازند. مردم با گرامي داشت عيد فطر و عيد قربان، مراسم خاص اين اعياد را نيز به جا مي آورند.
در ايام ماه محرم به ويژه ايام تاسوعا و عاشورا مردم روستاي فشند در مسجد روستا به سوگواري مي پردازند.
پوشاك مردان روستاي فشند شامل كت، شلوار، پيراهن، كفش و كلاه است و زنان نيز همانند زنان شهري از چادر، مانتو، شلوار و ساير پوشش هاي متداول زنانه استفاده مي كنند.
كمربازي كه بازي بومي مهيج و جالب توجه است مورد علاقه جوانان است كه هنگام فراغت از كار و تحصيل به انجام آن مي پردازند.
مردم اين روستا در هنگام برگزاري مراسم عروسي و جشن ها از موسيقي رايج منطقه استفاده مي كنند.
مهم ترين سوغات اين روستا سيب زميني فشندي است كه شهرت ملي دارد.
از غذاهاي سنتي و متداول اين روستا مي توان به اشگنه، گروماست، كشك آش (آش كشك) وارشته پلو (رشته پلو) اشاره كرد.
دسترسي: روستاي فشند از طريق شهر جديد هشتگرد و اتوبان كرج قزوين قابل دسترسي است. اين روستا جاده اي آسفالت و مناسب دارد.

 
 

 

 

شهرستانك

 

 

موقعيت و تاريخچه
روستاي شهرستانك از توابع بخش آساراي شهرستان كرج، با مختصات جغرافيايي 51 درجه و 20 دقيقه طول شرقي و 35 درجه و 58 دقيقه عرض شمالي، در 55 كيلومتري شمال غرب كرج و 90 كيلومتري شمال تهران واقع شده است.
ارتفاع اين روستا از سطح دريا 2190 متر است و آب و هواي آن در زمستان ها سرد و در تابستان ها معتدل و دلپذير است.
با توجه به آثار تاريخي به جا مانده قدمت اين روستا به قرن ششم هجري قمري مي رسد. قلعه دزدبند، تپه شنستون و كاخ شهرستانك از آثار تاريخي اين روستاست.
مردم روستاي شهرستانك به زبان هاي فارسي و گيلكي سخن مي گويند، مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.
الگوي معيشت و سكونت
براساس نتايج سرشماري سال 1375 جمعيت روستاي شهرستانك 860 نفر يا 242 خانوار بوده است. جمعيت روستا افزايشي نداشته و در سال 1385 اندكي كاهش يافته است.
اقتصاد روستاي شهرستانك بر پايه فعاليت هاي زراعي، باغداري و دامداري و كارگري استوار است. گروهي از مردم در بخش خدمات و توليد صنايع دستي اشتغال دارند. پرورش زنبور عسل نيز در روستا رايج است. محصولات عمده زراعي روستا شامل گندم و جو است. عسل و انواع فرآورده هاي دامي و لبني مرغوب در روستا توليد مي شود. از ميوه هاي سردرختي روستا مي توان به گردو، گيلاس، آلبالو وسيب اشاره كرد. گروهي از مردم با توليد صنايع دستي به اقتصاد خانوار روستايي كمك شايسته اي مي كنند.
روستاي شهرستانك بافت مسكوني متراكمي دارد. خيابان اصلي روستا آسفالت و معابر فرعي آن خاكي است.
مصالح به كار رفته در ساخت خانه هاي مسكوني قديمي شامل چوب، خشت، لاشه سنگو گل است. در ساخت خانه هاي جديد از مصالح جديد سيمان و آهن نيز استفاده مي شود. انبار، تنور خانه، مطبخ، ايوان، حياط، اتاق هاي خواب و پذيرايي از جمله فضاهاي خانه هاي روستايي شهرستانك به شمار مي آيند.
جاذبه هاي گردشگري
چشم انداز ارتفاعات برفي سپيد پوش در زمستان ها، سرسبزي و خرمي فصول بهار و تابستان آب و هواي معتدل، چشمه ساران زلال، باغ هاي پربار گردو، و مهمان نوازي مردم مهربان شهرستانك گردشگران بسياري را به سوي اين روستا جلب مي كند. جاده دسترسي روستا همانند كوچه باغي زيبا و طولاني با سايه سار درختان باغ هاي حاشيه جاده، لذت ديار از طبيعت پيرامون روستا را دو چندان مي كند.
چشمه گله گيله از ديگر جاذبه هاي طبيعي روستاي شهرستانك است كه حواشي سرسبز و خرم آن فضاي مناسبي براي اقامت موقت گردشگران فراهم آورده است.
روستاي شهرستانك علاوه بر جاذبه ها ي طبيعي، آثار تاريخي چندي را در خود جاي داده است كه مهم ترين آنها عبارتند از:
قلعه دزد بند كه در شمال دره گل گبله و در قله شهرستانك واقع شده، از آثار قرون ششم تا هشتم هجري قمري است اين قلعه نقش نظامي و نظارت بر امنيت راه ها را به عهده داشته است.
تپه شنستون در دو كيلومتري غرب دره گل گبله واقع شده و از آثار پيش از اسلام است.
كاخ شهرستانك بيش از 150 سال قدمت دارد و در زمان سلطنت ناصرالدين شاه ساخته شده است. اين كاخ از نظر معماري و نحوه استقرار بسيار جالب توجه است ملحقات پيراموني آن نيز قابل توجه و تماشايي است.
مردم روستاي شهرستانك اعياد ملي و مذهبي را به جشن و سرور و ايام محرم وفات و شهادت ائمه را به سوگواري مي پردازند. آنان در آستانه سال نو به پيشواز نوروز رفته و در طول عيد به صورت گروهي و خانوادگي به ديد و بازديد اقوام مي پردازند. حركت دسته هاي سينه زني و عزادار در ايام محرم از ديگر ويژگي هاي فرهنگي مردم اين روستا است.
زنان روستايي در كنار فعاليت هاي زراعي به توليد صنايع دستي مانند جاجيم بافي، شال بافي و جوراب بافي مي پردازند. گردو و عسل معروف ترين سوغات روستاي شهرستانك است.
از غذاهاي رايج و معروف روستا مي توان به انواع غذاهايي كه با ماهي وگوشت تهيه مي شوند اشاره كرد. در وعده هاي مختلف غذايي انواع لبنيات مانند ماست، شير، پنير و كره بر سفره روستائيان گسترده مي شوند.
از ديگر غذاهاي سنتي اين روستا نوعي حلواي مخصوص است كه از كره شير و آرد تهيه مي شود.
دسترسي: روستاي شهرستانك از طريق جاده كرج – گچسر از سه راهي پل دوآب قابل دسترسي است. اين جاده به ويژه در بهار و تابستان بسيار زيباست.

 
 

سيبان دره

 

 

موقعيت و تاريخچه
روستاي سيباندره از تواقع بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ، با مختصات جغرافيايي 50 درجه و 56 دقيقه طول شرقي و 36 درجه و يك دقيقه عرض شمالي، در شمال شهر كوهسار واقع شده است.
روستاي سيباندره از سطح دريا 1800 متر ارتفاع دارد. آب و هواي آن در بهار و تابستان معتدل و در زمستان سرد است. رودخانه سيباندره از غرب آبادي مي گذرد.
آثار بر جاي مانده از گذشتگان از جمله بناهاي بافت قديمي روستاي سيباندره نشانگر قدمت طولاني اين روستاست. تاريخ شكل گيري اين روستا به دوره زنديه مي رسد.
مردم روستاي سيباندره به زبان فارسي سخن مي گويند، مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.
الگوي معيشت و سكونت
براساس نتايج سرشماري سال 1375 جمعيت روستاي سيباندره 186 نفر بوده است كه در سال 1385 به 450 نفر افزايش يافته است.
درآمد اكثر مردم روستاي سيباندره از فعاليت هاي زراعي و دامداري تامين مي شود. گروهي از مردم روستا در امور خدمات و حمل و نقل اشتغال دارند.
گندم، جو گردو، توت، گوشت و فرآورده هاي لبني از عمده ترين محصولات زراعي و دامي روستا است. پرورش زنبور عسل و توليد عسل نيز در اين روستا رواج دارد.
روستاي سيباندره در يك محدوده كوهستاني در جنوب سلسله جبال البرز استقرار يافته و بافت مسكوني متمركزي دارد.
خانه هاي قديمي روستائيان غالبا در يك طبقه با سقف هاي مسطح در دامنه كوه به شكل پلكاني و رو به جنوب بنا شده اند. ديوار خانه ها به دليل جلوگيري از نفوذ سرماي زمستان، ضخيم ساخته شده اند و سقف ها نيز با تيرهاي چوبي، سرشاخه درختان و اندود گل و يا قير پوشيده شده اند. مصالح عمده به كار رفته در خانه هاي قديمي شامل لاشه سنگ، خشت، گل و چوب است.
در ساخت خانه هاي جديد از مصالح سيمان، آهن، آجر، گچ و مانند اين ها استفاده شده است.
روستاي سيباندره در ميان كوه هاي جنوبي البرز در يك ناحيه خوش آب و هوا استقرار يافته و چشم اندازهاي كوهستاني بسيار زيبا دارد. اين روستا، كه به وسيله توتستان هاي انبوه و سرسبز و باغات گردو محصور شده بافت قديمي بسيار جالب توجهي دارد. خانه هاي روستاييان به صورت پلكاني در هم تنيده در دامنه كوه بنا شده اند. و جلوه اي چشم گير دارند. حواشي رودخانه سيباندره كه در غرب روستا جريان دارد از تفرجگاه هاي روستاست و به ويژه در بهار و تابستان گردشگران بسياري براي گذران اوقات فراغت خود در كرانه هاي آن اتراق مي كنند.
در پيرامون روستا گياهان خودروي دارويي از قبيل گل بابونه، گل گاوزبان، آويشن، شيرين بيان، ريواس، خاكشير و بومادران مي رويند كه كاربردهاي دارويي و غذايي دارند. در قلمرو روستاي سيباندره جانوراني از قبيل گرگ، روباه، شغال، كبك، تيهو و شاهين زندگي مي كنند.
مردم روستاي سيباندره همانند ساير ايرانيان در اعياد ملي و مذهبي نوروز، فطر، قربان به جشن و سرور و در ايام عزاداري ائمه به ويژه در ماه هاي محرم و صفر به سوگواري مي پردازند.
دستكش، جوراب و شال گردن از صنايع دستي مردم اين روستاست.
پوشاك مردان روستاي سيباندره شامل كت و شلوار، جليقه، كلاه و كفش است و زنان روستا نيز از مانتو، روسري، چادر، شلوار و ساير البسه زنانه استفاده مي كنند.
از معروفترين غذاهاي مردم اين روستا مي توان به آبگوشت، انواع آش، كباب، فسنجان وخورشت قيمه اشاره نمود.
دسترسي: روستاي سيباندره از مسير اتوبان كرج – قزوين و از طريق پل كردان و شهر كوهسار به سمت برغان قابل دسترسي است.

سنگان (مجموعه روستايي)

 

 

مجموعه روستايي سنگان از توابع بخش كن، شهرستان تهران، با مختصات جغرافيايي 51 درجه و 14 دقيقه طول شرقي و 35 درجه و 52 دقيقه عرض شمالي در 14 كيلومتري شمال غربي تهران واقع شده است. روستاي سنگان از سطح دريا 2100 متر ارتفاع دارد و آب هواي آن در بهار و تابستان معتدل و مطبوع و در زمستان سرد و برفي است.
كوه هاي دزد سياسر، بند بارو، پشت بند، سياسنگ، گردنه لشكرك و دره هاي وي يك، ده پيران، در تك، گمك، لرتان ودشت قاضي نيز در اطراف سنگان قرار دارند. رودخانه سنگان از كنار روستا عبور مي كند.
آثار بازمانده تاريخي به ويژه آرامگاه امامزاده هاي سه گانه سنگان، نشانگر قدمت طولاني اين روستا است. به ا ستناد نوشه هاي برخي از سنگ قبرها قدم اين روستا به بيش از 500 سال پيش مي رسد.
مردم روستاي سنگان به زبان فارسي سخن مي گويند مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.
جمعيت روستاي سنگان در سال 1385 به تعداد 2500 نفر گزارش شده است.
مشاغل عمده مردم مجموعه روستايي سنگان باغداري است. گردو، هلو، گيلاس، آلبالو و زردآلو از مهم ترين محصولات باغي و سردرختي هاي سنگان است.
مجموعه روستايي سنگان در يك ناحيه دره اي در ميان كوه هاي جنوبي البرز استقرار يافته است. اين مجموعه مشتمل بر چهار محله به نام هاي ده پايين، ده ميان، ده سر و باغ دره است. ده پايين يا محله پايين، در سمت چپ رودخانه سنگان واقع شده است، ده ميان يا ميان محله و ده سر يا سرمحله در سمت راست رودخانه و باغ دره نيز در يكي از دره هاي فرعي قرار دارند.
خانه هاي قديمي اين روستا غالبا در يك طبقه با سقف هاي مسطح و ديواره هاي ضخيم بنا شده اند و پنجره هاي چوبي كوچك دارند. مصالح به كار رفته در خانه هاي قديمي عمدتا شامل سنگ، گل، خشت و چوب است. در ساخت خانه هاي جديد از مصالح آهن، سيمان، آجر، گچ و آلومينيوم استفاده شده است. برخي خانه هاي جديد سقف هاي شيرواني با ورق گالوانيزه دارند.
جاذبه هاي گردشگري
مجموعه روستاهاي كوهستاني سنگان جاذبه هاي متنوعي را در خود جاي داده اند. كوه هاي پيرامون اين مجموعه روستايي، در فصل زمستان از برف پوشيده مي شوند و با بهار و رويش انواع گياهان و گل هاي رنگارنگ، جلوه اي جذاب و زيبا مي يابند.
باغات سرسبز و پر طراوت ميوه كه در فصل هاي بهار و تابستان با نغمه هاي پرندگان درمي آميزد به جاذبه اي كم نظير تبديل مي شوند.
رودخانه سنگان و نهرهاي سربندرگاه، دو ميان، تجه، آب انبار، دردكان، دشتالو، لرتان، و تاسك بنان، جلوه ويژه اي به روستا بخشيده اند و حواشي آن ها به ويژه در فصل هاي بهار و تابستان فضاهاي مناسبي براي گذران اوقات فراغت گردشگران است.
چشمه هاي ده پايين، لش، آب انبار، ده ميان و آبشار مهره سور كه از كوه پشت بند سرازير مي شود، از ديگر ديدني هاي طبيعي سنگان است.
آرامگاه امامزاده عمادالدين در ده ميان، بر بالاي كوهي بنا شده است و شامل يك اتاق و يك ايوان است. بر ديوار شرقي آن سنگ قبري است كه عبارت وفات مرحوم علي ابن نجم الدين ابن مراد سنجاني في غره شعبان سنه عشروتسعمايه عمل استاد عماد بن حسين سنجاني بر روي آن حك شده است.
در طرف راست درگاه ورودي آرامگاه سنگي بر ديوار نصب شده و عبارت زير بر آن حك شده است:
وفات مرحوم سعيد نورالله علي سنجاني في غره رمضان سنه اثني خمسين ثما نمايه.
در اطراف بناي آرامگاه گورستاني وجود دارد كه قدمت آن به بيش از پانصد سال مي رسد.
بناي امامزاده علاءالدين در ده پايين و در مسير راه واقع شده است. ساختمان آن قديمي و مستحكم است و گنبدي بر فراز آن قرار دارد در پيشخوان ورودي آرامگاه و در طرف شرق بنا، ايوان عريضي وجود دارد.
در اتاق اصلي آرامگاه، صندوق چوبي نسبتا قديمي بر روي قبر قرار داده شده است. بر حاشيه بالاي صندوق سوره و بر بدنه صندوق عبارتي به زبان محلي به شرح زير حك شده است جاور امام در و شترمانه دوش مدسختر. در جلو ايوان دو سنگ قبر بزرگ وجود دارد كه بر روي آنها كلماتي حكاكي شده است.
آرامگاه امامزاده قاسم كه بناي نوسازي دارد در محله سرسنگان (ده سر) واقع شده است. بناي قديمي آن به علت فرسودگي تخريب و بناي فعلي به جاي آن ساخته شده است.
از ديگر آثار تاريخي سنگان مي توان به قلعه دز، سرگردنه، و برج سرسو اشاره كرد.
مردم روستاي سنگان همانند ساير ايرانيان اعياد ملي و مذهبي را به شادي و سرور و ايام عزاداري ائمه به ويژه ماه هاي محرم و صفر را به سوگواري مي پردازند.
ميوه بهترين سوغات روستاي سنگان است.
دسترسي: روستاي سنگان در 14 كيلومتري شمال غربي تهران واقع شده است و از طريق جاده آسفالت سولقان قابل دسترسي است.

 
 

شمشك

 

 

موقعيت و تاريخچه
روستاي شمشك از توابع بخش رودبار قصران شهرستان شميرانات، با مختصات جغرافيايي 51 درجه و 30 دقيقه طول شرقي و 36 درجه و 2 دقيقه عرض شمالي، در 45 كيلومتري شمال شرقي تهران واقع شده است. اين روستا، ميان قلل سرك چال و قله خورتنگ يا كلون بست كوچك و گردنه ديزين استقرار يافته و 2531 متر از سطح دريا ارتفاع دارد.
آب و هواي روستاي شمشك معتدل كوهستاني با زمستان هايي سرد و پر برف و تابستان هايي معتدل و دلپذير است. ارتفاعات پيرامون شمشك تا اواسط تابستان، از برف زمستاني پوشيده است.
روستاي شمشك قدمتي ديرينه دارد و به ويژه از دوره قاجاريه و پس از آن به عنوان يكي از ييلاقات خوش آب و هواي حكمرانان پايتخت و مردم منطقه محسوب مي شده است. در حال حاضر بع علت ساخت ويلاهاي متعدد آثار اندكي از كالبد قديمي روستا به جا مانده است. بناهاي عمومي روستا از قبيل حمام، حسينيه، امامزاده و ........ بازسازي شده اند.
مردم روستاي شمشك به زبان فارسي سخن مي گويند، مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفر هستند.
الگوي معيشت و سكونت
جمعيت روستاي شمشك درسال 1385 در حدود 480 نفر گزارش شده است. جمعيت دايم اين روستا در فصل زمستان اندك است و در فصل تابستان به چندين برابر مي رسد.
درآمد اكثر مردم روستاي شمشك از فعاليت هاي زراعي، باغداري دامپروري و كارگري تامين مي شود. گروهي از مردم روستا در معادن زغال سنگ نزديك روستا در معادن زغال سنگ نزديك روستا و گروهي ديگر در بخش خدمات پيست اسكي اشتغال دارند. مهم ترين محصولات زراعي روستا مشتمل بر گندم، جو، سبزيجات و تره بار است. عبور دو رودخانه از روستا و استقرار روستا در منطقه برفگير ارتفاعات موجبات رونق زراعت و باغداري را فراهم نموده است. انواع ميوه ها مانند سيب، گلابي و گيلاس و گردو در شمشك به عمل مي آيد.
روستاي شمشك در دامنه ارتفاعات دره هاي مياني البرز مركزي استقرار يافته و از دو محله بالا و پايين تشكيل شده است. شمشك بالا در دامنه جنوبي غربي قله سرك چال و شمشك پايين در امتداد محله بالا به سمت جنوب غرب تا انتهاي دره گسترش يافته است. اين روستا بافت مسكوني متمركزي دارد. به مرور زمان، بافت قديمي و سنتي آن تخريب و به جاي آن ويلاها و آپارتمان هاي بلندي احداث شده است. مصالح به كار رفته در خانه هاي يك طبقه و قديمي، سنگ لاشه، گل و چوب با اندود داخلي گچ است. در ساخت خانه هاي جديد مانند ميل گرد، تيرآهن، بتن و آجر استفاده شده است.
ساخت و سازهاي جديد در روستا چهره آن را از يك روستاي سنتي به يك شهرك مدرن توريستي با امكانات مختلف گردشگري تبديل نموده است.
جاذبه هاي گردشگري
استقرار روستا در دامنه قلل پر برف موقعيت منحصر به فردي به روستاي شمشك بخشيده است. قلل پر برف توري سپيد در بالا دست روستاي شمشك جلوه جذابي دارند. مراتع و درختان حاشيه رودخانه روستا نيز در پايين دست مانند مخملي سبز خودنمايي مي كنند طبيعت سرسبز و خرم، آب و هواي معتدل و فرح بخش چشمه ساران زلال و پيست اسكي، موجبات مراجعه هزاران گردشگر در طول سال به اين روستا را فراهم آورده است. پيست اسكي شمشك از اوايل دي ماه تا اواخر ارديبهشت ماه با چشم اندازهاي كوهستاني بسيار زيبا و طبيعت منحصر به فرد اسكي بازان را به سوي خود جلب مي كند اين پيست در 58 كيلومتري شرق تهران به طول سه هزار متر احداث شده و اسكي بازان و كوهنوردان بسياري از آن استفاده مي كنند.
معروفترين سوغات روستاي شمشك انواع محصولات باغي و فرآورده هاي دامي است.
پوشاك مردم روستاي شمشك، لباس هاي رايج شهري است و در حال حاضر، استفاده از لباس هاي محلي رايج نيست.
از غذاهاي محلي روستاي شمشك مي توان به انواع كباب ها، خوشت ها و آش ها اشاره كرد.
دسترسي: روستاي شمشك از مسيرهاي لشكرك – زردبند و كرج گچسر قابل دسترسي است و جاده اي آسفالت دارد.

 
 

رودافشان

 

 

موقعيت و تاريخچه
روستاي رودافشان از توابع بخش مركزي شهرستان دماوند، با مختصات جغرافيايي 52 درجه و 30 دقيقه طول شرقي و 35 درجه و 38 دقيقه عرض شمالي، در 80 كيلومتري شرق تهران، 25 كيلومتري جنوب شرقي شهر دماوند و در حاشيه رودخانه دلي چاي واقع شده است. روستاي رود افشان از سطح دريا 1850 متر ارتفاع دارد آب و هواي آن در بهار و تابستان معتدل و در زمستان سرد و خشك است.
آرامگاه چند امامزاده و بقعه در نزديكي روستاي رود افشان، نشانگر قدمت نسبتا طولاني اين روستاست. قدمت سفال هاي يافته شده در اطراف روستا به دوران سلجوقي مربوط مي شود.
مردم روستاي رودافشان به زبان گيلكي سخن مي گويند، مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.
الگوي معيشت و سكونت
براساس نتايج سرشماري سال 1375 جمعيت روستاي رودافشان 73 نفر بوده است كه در سال 1385 به 300 نفر افزايش يافته است.
اكثر مردم روستاي رودافشان از طريق زراعت، باغداري و دامداري امرار معاش مي كنند. زردآلو، آلو زرد، سيب، گلابي، گيلاس، گردو و محصولات لبني از قبيل شير، سر شير، پنير و ماست و گندم و جو از عمده ترين محصولات روستا به شمار مي آيند. گروهي از مردم نيز در بخش خدمات و حمل و نقل اشتغال دارند.
روستاي رود افشان در يك ناحيه كوهستاني، در شمال رود دلي چاي استقرار يافته است. خانه هاي روستائيان اغلب در يك طبقه و در ميان باغات انبوه ميوه بنا شده اند. خانه هاي قديمي، ديواره هاي ضخيم و سقف هاي مسطح دارند. پنجره هاي خانه ها از جنس چوب است و به زيبايي در قاب رونه هاي جاي گرفته اند. مصالح عمده به كار رفته در ساخت خانه هاي قديمي مشتمل بر سنگ، گل، خشت و چوب مي باشد. خانه ها و ويلاهاي جديد روستا، با مصالح آهن، آجر، سيمان، گچ و امثالهم ساخته مي شوند.
جاذبه هاي گردشگري
روستاي كوهستاني رود افشان كه در دامنه هاي جنوبي البرز واقع شده، آب و هواي پاك و لطيف، طبيعتي سرسبز و چشم اندازهاي كم نظيري دارد. چشمه هاي جوشان و جريان رودخانه دلي چاي، ويژگي منحصر به فردي به اين روستا بخشيده است.
باغات انبوه آلبالو، گيلاس، گلابي، گردو، سيب، زردآلو و .... با شكوفه هاي بهاري و ميوه هاي تابستاني جذابيت شگفت انگيزي دارند. رودخانه دلي چاي به ويژه در فصل هاي بهار و تابستان طراوت و زيبايي خاصي به روستا مي بخشدو اتراقگاه هاي مناسبي براي گذران اوقات فراغت و لذت بردن از زيبايي هاي طبيعي دارد.
غار رودافشان يكي از ديدني ترين غارهاي ايران است.
ارتفاع دهانه اين غاز از كف زمين حدود 20 متر و طول دهانه آن حدود 29 متر است. فضاي داخلي غار از سنگ طبيعي است، اما از عمق 50 متري به بعد آثار لايه هاي آهكي در بدنه غاز آشكار مي شود. در مسيرهاي عريض راهروهاي غار، آثار قنديل ها و ستون هاي استالاكتيت و استلاگميت پديدار شده و زيبايي هاي ويژه اي به فضاي غار بخشيده است.
طولاني ترين مسير غار 783 متر است، احتمالا مسيرهاي ديگري هم وجود دارد كه بر اثر رسوب لايه هاي آهكي يا ريزش قنديل ها مسدود شده است. در اطراف غار و برخي نقاط داخلي آن حفاري هاي غير علمي سوداگران اشياء عتيقه انجام شده و سفال هاي دوران سلجوقي و قرون 7 و 8 هجري يافت شده است.
روستاي مشهد در فاصله 6 كيلومتري رودافشان واقع شده و سه آرامگاه زيارتگاهي دارد:
امامزاده شاه مطهر بر بالاي تپه سنگي قرمز رنگ متمايل به قهوه اي قرار دارد. بناي آرامگاه شامل ايواني در جنوب و ايواني ديگر در غرب و دو اتاق است. قسمت هايي از ديوار آرامگاه از قلوه سنگ و سنگ هاي لاشه و ملات گچ ساخته شده است. بقيه قسمت ها از جمله سقف بنا طي 50 سال اخير احداث شده و سقف تيرپوش آن را كاهگل كرده اند. نماي داخلي ايوان ها و اتاق ها كالا با ملات گچ و نماي بيروني با كاهگل اندود شده است. در سقف بنا هم تخته هايي ديده مي شود كه نقوش گل و بوته و اسليمي به طرز زيبايي بر روي آن ها منبت كاري شده است. روي تعدادي تخته نيز، به خط كوفي زيبا، مطالبي نوشته شده است. در داخل بنا، قبري به ارتفاع 80 سانتي متر از كف زمين قرار دارد كه دو معجر چوبي روي آن قرار داده اند.
معجر زيري قديمي و داراي تزئينات است. معجر رويي مشبك و بزرگ تر و جديد است. قدمت بناي اين امامزاده به نظر كارشناسان به قرن هاي 4 و 5 هجري قمري مي رسد.
آرامگاه امامزاده بي بي خاتون در ضلع شمال غربي آرامگاه شاه مطهر واقع شده است. كه شامل اتاق و ايواني در سمت جنوب است. مصالح بنا، قلوه سنگ و سنگ لاشه و ملات ساروج است. سقف بنا در پنجاه سال گذشته با افزودن ارتفاع با تيرهاي جوبي تخته كوب و كاهگل شده است. تمامي سطوح خارجي بنا با كاهگل و نماي داخلي آن با گچ اندود شده است و در داخل بنا معجر مشبك چوبي قرار دارد كه قدمت آن به حدود يكصد سال مي رسد.
آرامگاه امامزاده شاه طاهر در ارتفاعات منتهي اليه غرب روستا واقع شده است. بناي قديمي آن تخريب شده و به جاي آن اتاق جديدي با ارتفاع 2 متر، احداث شده است.
نقوش و حكاكي هاي آن مشابه طرح ها و نقش هاي امامزاده شاه مطهر است. قسمتي از ديوار آرامگاه كه با سنگ لاشه و ملات ساروج ساخته شده، از تخريب محفوظ مانده و بقيه بنا توسط حفاران غير مجاز مورد آسيب جدي قرار گرفته است. قدمت اين آرامگاه به قرن هاي هفتم و هشتم هجري قمري مي رسد.
مردم روستاي رودافشان و مشهد همانند ساير مردم ايران در اعياد ملي و مذهبي به شادماني و سرور و در ايام وفات و شهادت ائمه به ويژه در ماه هاي محرم و صفر به عزاداري مي پردازند.
بازي هاي الك دولك و چوب توپ و توپ بازي در روستا رايج است.
انواع نان محلي تنوري، شير برنج، حلوا آردي و ته چين محلي و آبگوشت از مهم ترين غذاهاي مردم روستاهاي رودافشان و مشهد است.
دسترسي: روستاي رودافشان و مشهد از طريق شهرهاي دماوند و فيروز كوه، با جاده اي آسفالت و مناسب قابل دسترسي است.

برگ جهان

 

 

موقعيت و تاريخچه
روستاي زيباي برگ جهان از توابع بخش لواسانات شهرستان شميرانات، با مختصات جغرافيايي 51 درجه و 44 دقيقه طول شرقي و 35 درجه و 50 دقيقه عرض شمالي، در ضلع شمال غربي لواسان بزرگ، در دامنه جنوبي رشته كوه البرز واقع شده است. رودخانه برگ جهان، از ارتفاعات اطراف روستاي برگ جهان سرچشمه مي گيرد و پس از پيوستن به رودخانه رودبار با سد لتيان مي ريزد. ارتفاع روستاي برگ جهان از سطح دريا 2026 متر است. آب و هواي آن در بهار و تابستان معتدل و مطبوع و در پاييز و زمستان سرد است.
برگ جهان از جمله روستاهاي قديمي منطقه لواسانات است. سفال هاي به دست آمده از لايه زيرين اين روستاي كوهستاني نشانگر قدمت تاريخي اين روستاست. طي چند دهه اخير بناهاي قديمي اين روستا تخريب و به جاي آن ها ساختمان هاي جديدي احداث شده و بافت قديمي روستا دگرگون شده است. محلات سر دره، پا دره، رودبار و شاهان كالبد روستاي برگ جهان را تشكيل مي دهند كه متاسفانه از نظر معماري هويت آنها دگرگون شده است. فقط در محله سردره بقاياي معماري (بناي يك مسجد) سال هاي مياني دوره پهلوي به جا مانده است.
مردم روستاي برگ جهان به زبان فارسي سخن مي گويند مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.
الگوي معيشت و سكونت
براساس نتايج سرشماري سال 1375 جمعيت روستاي برگ جهان 229 نفر بوده است كه در سال 1385 به 1200 نفر افزايش يافته است. مشاغل عمده مردم اين روستا زراعت، باغداري و دامداري است و برخي نيز به فعاليت هاي خدماتي مي پردازند. گندم، جو و بنشن عمده ترين محصولات زراعي و گردو، سيب، زردآلو، گيلاس، آلبالو و هلو از محصولات باغي و سردرختي هاي اين روستاست. فرآورده هاي لبني از قبيل شير، ماست، كره و توليد عسل نيز در اين روستا رواج دارد.
روستاي برگ جهان در يك محدوده كوهستاني استقرار يافته و بافت مسكوني متمركزي دارد. اين روستا كه در گذشته از چهار محله به نام هاي سردره، پادره، رودبار و شاهان تشكيل گرديده بود امروزه بر اثر تخريب و نوسازي ساختمان ها، هويت پيشين خود را از دست داده است. مصالح خانه هاي قديمي عمدتا شامل سنگ، خشت، گل و چوب است. ديوار خانه هاي قديمي ضخيم و سقف آن ها با تيرهاي چوبي سرشاخه هاي درختان و اندود كاهگل پوشيده شده است.
در بازسازي برخي خانه هاي قديمي از سقف هاي شيرواني و يا روش ايزوگام استفاده شده است. خانه هاي قديمي اكثرا يك طبقه و ساختمان هاي جديد دو يا چند طبقه ساخته شده اند. عليرغم تغييرات فضاي كالبدي، باغچه هاي سرسبز و پر گل فضايي سرشار از سرزندگي و نشاط پديد آورده اند.
جاذبه هاي گردشگري
روستاي كوهستاني برگ جهان با چشم اندازهاي جذاب ارتفاعات اطراف گسترده باغات سرسبز و مزارع پيرامون حواشي رودخانه برگ جهان و مسيرهاي زيباي كوچه باغ هاي روستا يكي از زيباترين و جذاب ترين روستاهاي استان تهران به شمار مي آيد. اين روستاي زيبا با مناظر دلفريب و جلوه هاي كم نظير به ويژه در بهار و تابستان هزاران گردشگر شهري را به سوي خود جلب مي كند.
آرامگاه امامزاده اسماعيل در ضلع غربي روستا و در دامنه شرقي تپه اي معروف به تنگل خانه واقع شده است. بناي اوليه اين امامزاده گنبد مخروطي زيبايي داشت كه امروزه به بناي جديدالاحداثي تبديل شده است. اين امامزاده مورد احترام مردم روستاي برگ جهان و روستاهاي مجاور است.
در ضلع غربي روستا و در شمال رودخانه برگ جهان صخره رسوبي بزرگي قرار دارد كه از سطح زمين هاي جنوبي حدود 45 متر ارتفاع دارد و اطراف آن را باغات روستا فرا گرفته اند.
اين تپه كه در جهت شمالي – جنوبي گسترش يافته به تنگل خانه مشهور است. به نظر مي رسد اين تپه در گذشته قلعه اي بوده است. كه مردم روستا در مواقع احساس خطر و يا تهاجمات دشمنان به آن پناه مي برده اند. اين اثر در سال 1382 در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده است.
در فاصله 3 كيلومتري شمال روستاي برگ جهان و در ارتفاع 2720 متري بقاياي قلعه اي به جا مانده است كه آن را قلعه دختر يا قلعه بند مي نامند. اين قلعه طي دهه هاي اخير تخريب گرديده و مصالح آن در ساير بناهاي روستا مورد استفاده قرار گرفته است.
در ارتفاعات شمال غربي روستاي برگ جهان غاري وجود دارد كه به زندان خانه لار معروف است. ابعاد دهانه غار 2×2 متر و طول آن در حدود 30 متر است. در درون اين غار چند راه فرعي وجود دارد. كه عمق چنداني ندارند. ظاهرا در گذشته اين غار به عنوان زندان مورد استفاده قرار مي گرفته است.
اگر چه امروزه جوانان اين روستا نيز همانند ساير نقاط كشور به بازي هاي جمعي رايج و به ويژه بازي فوتبال و واليبال علاقمندند اما بازي هاي سنتي الك دولك و هفت سنگ هنوز هم در ميان مردم اين روستا رواج دارد.
در اين روستا تهيه و پخت انواع غذاهاي محلي براي مصرف خانوارها رايج است و غذاهاي محلي آبگوشت، انواع آش ها، قيمه و انواع كباب ها به گردشگران ارائه مي شود.
دسترسي: اين روستا از طريق لواسان و جاده اوشان – فشم قابل دسترسي است.

 
 

504    

جليزجند

 

 

موقعيت و تاريخچه
روستاي جليزجند از توابع بخش مركزي شهرستان فيروزكوه، با مختصات جغرافيايي 52 درجه و 44 دقيقه طول شرقي و 35 درجه و 50 دقيقه عرض شمالي در 13 كيلومتري شمال غربي فيروز كوه قرار دارد. ارتفاع روستاي جليزجند از سطح دريا 2165 متر است و آب و هواي آن در بهار و تابستان معتدل و مطبوع و در زمستان سرد است. رودخانه واشي در كنار اين روستا جريان دارد و حواشي آن مورد توجه گردشگران است. آثار بر جا مانده از گذشتگان از جمله بقاياي قلعه ها و برج هاي ديدباني و حجاري هاي موجود در تنگ واشي و آرامگاه امامزادگان سه گانه نشانگر قدمت طولاني اين روستا است. تاريخ استقرار انساني در پيرامون اين روستا را تا قرن چهارم قبل از ميلاد مي توان رديابي نمود.
مردم روستاي جليزجند به زنان گيلكي سخن مي گويند مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.
الگوي معيشت و سكونت
در سال 1385 جمعيت روستاي جليزجند در حدود 1500 نفر گزارش شده است. مردم اين روستا عمدتا به فعاليت هاي زراعي دامداير و باغداري اشتغال دارند. رودخانه واشي و چشمه سارهاي پيرامون آن بسترهاي لازم امور زراعي و باغداري را فراهم آورده است. محصولات عمده زراعي و سردرختي آن شامل گندم، جو، يونجه، سيب زميني، گردو، آلو، زردآلو و هلو مي باشد. رونق دامداري شرايط توليد محصولاتي مانند گوشت، پشم و لبنيات را فراهم نموده است.
روستاي كوهستاني جليزجند به دلايلي اقليمي و امنيتي، بافت مسكوني متمركزي دارد. فضاهاي معماري واحدهاي مسكوني روستايي براي پاسخگويي به نيازهاي زيستي و نيازهاي معيشتي خانوار روستايي سازمان يافته اند. معمار هوشمند بومي جهت رفع نيازهاي ساكنين و به منظور فراهم كردن تعادل اقليمي، با استفاده از مصالح بومي، محيطي متعادل آفريده است. واحدهاي مسكوني، در جهت آفتاب و به منظور استفاده از نور و گرما و تعادل زيست محيطي احداث شده اند. مصالح به كار رفته در ساخت خانه هاي بافت قديم شامل سنگ، گل و خشت و چوب است. درختان حاشيه رود و تزازبندي شيب هاي مسير ورودي سرسبز و بسيار زيباست.
تركيب ساختمان هاي جديد الاحداث با ساختمانهاي قديمي يكسان نيست و هويت معماري سنتي روستا در حال تغيير است. بناهاي جديد از معماري شهري تاثير پذيرفته و با استفاده از مصالح تيرآهن، سيمان، بلوك سيماني و گچ احداث مي شوند.
جاذبه هاي گردشگري
جليزجند روستاي مرتفعي است كه با جاذبه هاي طبيعي ييلاقي، مورد توجه گردشگران است. هواي بسيار تميز، آسمان پر ستاره، مناظر منحصر به فرد به ويژه در بهار و تابستان انبوهي از گردشگران را به سوي جليزجند جلب مي كند. حواشي رودخانه تنگ واشي و آبشار معروف آن همراه با سرسبزي باغات گسترده گردو، آلو، زردآلو، و سيب شرايط و فضاي مناسبي را براي گذران اوقات فراغت در طبيعت فراهم آورده اند.
قدمت روستاي جليزجند، موجب پيدايش آثار تاريخي و فرهنگي متنوعي شده است كه به طور اجمالي عبارتند از:
آرامگاه هاي امامزاده هاي معصوم، سليمان و بي بي، كه هر سه در حاشيه رودخانه واشي قرار دارند، مورد توجه و احترام مردم جليزجند و روستاهاي اطراف مي باشند.
بقاياي برج ديده باني كه در شمال روستاي جليزجند و در فاصله حدود 200 متري تنگ واشي قرار دارد و از آثار تاريخي قرون نهم و دهم هجري قمري است.
حجاري هاي تنگ واشي، منسوب به فتحعلي شاه قاجار، در كمر كش كوه و در محلي كه از نظر دسترسي بسيار سخت است، قرار دارد. در اين تابلوي حك شده بر كوه، منظره شكارگاهي، با حيوانات شكاري و سران لشكر به نمايش در آمده است. در اين تابلوي حجاري، منظره عمومي رودخانه واشي و تنگ واشي و مشتاقان ديار آن بسيار جالب توجه است.
قلعه پشت تندير واشي در غرب تنگ واشي و بر بالاي كوه قرار دارد. اين قلعه از قرن چهاردهم قبل از ميلاد تا اواخر دوره ايلخانيان مورد استفاده بوده است.
مردم روستاي جليزجند در اعياد ملي و مذهبي نوروز، فطر، قربان، غدير و مبعث پيامبر (ص) به جشن و شادي و در ايام وفات و شهادت ائمه به ويژه در ماه هاي محرم و صفر به سوگواري مي پردازند.
موسيقي مورد علاقه مردم روستاي جليزجند، ترانه ها و نغمه ها ي گليكي و مازندراني است.
در روستاي جليزجند و محل تنگ واشي امكانات مناسبي براي اقامت و پذيرايي از گردشگران وجود دارد و گردشگران ضمن استفاده از زيبايي هاي منطقه در موقع بازگشت امكان تهيه سوغات محلي از قبيل عسل و گردو را نيز دارند.
دسترسي: روستاي جليزجند از طريق شهر فيروزكوه، با جاده آسفالت قابل دسترسي است.

 

1
X