به وبلاگ ايران نگين درخشان كشورهاي قاره آسيا خوش آمديد

آب انبار در ايران 2

اين بار لارستان فارس
اوج تجلي معماري گنبدي در دنيا ازآن لارستاني ها ست و آب انبار يكي از شاهكارهاي بزرگ منطقه جنوب در ايران مي باشد. به عقيده ي پرفسور جونس ، معماران لارستاني توانسته اند ازآب باران بصورت بهينه استفاده كنند و اگر به گذشته هاي دور بر گرديم و كلمه آبادي را موشكافي كنيم ، پي مي بريم كه كلمه آبادي بدون آب بي معناست. پس هر كجا آب باشد آبادي بوجود مي آيد.آبادي ها باعث بوجود آمدن تمدن ها و فرهنگ ها مي گردد.
اگربخواهيم نحوه ي به وجود آمدن آب انبارها و چگونگي ساخت آن را بررسي كنيم ، بايد بگوييم كه : بزرگ معماري كه توانسته اين مهم را به منسه ي ظهور برساند، فردي به نام تلاش (فردي هندي مسلك كه به رياضي و معماري علاقه وافري داشته است) كه طراحي ساخت آب انبار را بوجود آورده است.
در زمان هاي قديم وقتي مي خواستند آب انباري را بسازند گودالي حفر مي كردند و از چهار پايان (گاو ) براي بيرون آوردن خاك آن استفاده مي نمودند و هر قدر كه اين گودال ها پايين و پايين تر مي رفت مستلزم نيروي بيشتري بود كه بتواند اين خاك ها را به بالا بياورد .
در انتها كه گودال به اتمام مي رسيد گاو را قرباني مي كردند و گوشتش را به مردم مي دادند.
دليل استفاده از گاو اين بود كه ، هر چه گودال هاعمقشان بيشتر مي شد ، به حيوان چهارپا فشار زيادي وارد مي آمد و اگر از چهار پايي ديگر استفاده مي كردند باعث از بين رفتن آن حيوان مي شد و تلف مي شد.
وقتي كه كندن گودال به اتمام مي رسيد قسمت پايين آن را از سنگ و ساروچ پر مي كردند كه از نفوذ پذيري آب به داخل خاك كم شود و وقتي كه ساروچ ها و سنگ ها را روي هم قرار مي دادند ،منتظر مي شدند تا باران بيايد و آب انبارها پر شود و بعد روي سرآن گنبدي شكلي با سنگ و گچ درست مي كردند و روي آن ساروج مي كشيدند.
اوج معماري گنبدي دنيا را به آب انبار سيد جعفري در منطقه لارستان ، محله ي كورچان نسبت مي دهند. زماني تاورينه بزرگ ، تاريخ شناس و شرق شناس هندي از منطقه ي لارستان عبور مي كرده و آب انبارها را به خمره هايي از شراب تشبيه كرده است. چون شراب در دين مقدس مسيحيت تقدس خاص خودش را دارا بوده و آب در منطقه ي لارستان نيز از اهميت بالايي برخوردار بوده است.
كلمه آبادي از كلمه ي آب تشكيل شده و آبادي بدون آب معنايي ندارد. در زمان انسان اوليه هر كجا كه آب بوده به آنجا رفته و در آنجا سكني مي گزيدند و در آن مكان كشاورزي و دامپروري مي كردند و سپس تشكيل خانواده و خانواده تشكيل عشيره و عشيره تشكيل ده و ده تشكيل شهر مي دادند.
در منطقه جنوب مثل لارستان بخاطر كم آبي هر كجا كه آب انبار بود اطراف آن خانه درست مي شد و اين خانه ها بزرگ و بزرگتر مي شد و تشكيل محلات مي داد. آب انبارها تشكيل مرزها مي دادند و هر آب انبار را به نام آن محله مي شناختند. (مثلاً آب انبار آقا واقع در محله آقا مي باشد).
آيا آب انبار (بركه) نيز جنسي دارد يا ندارد؟
آب انبار در قديم جنس مذكر داشت مثل مرد، بخاطراينكه اگر آب انبار بود تشكيل خانواده و تشكيل خانه ها مي دادند و از آن خانه ها تشكيل محلات و شهرها مي دادند.
چون ازدياد نسل توسط آب انبار صورت مي گرفت به همين دليل به آن مي گفتند : نَر .
گنبدي شكل شدن خود آب انبارها بدين خاطر است كه نور خورشيد كمتري بتواند به داخل آب نقوذ پيدا كند ( چون اگر نور داخل آن بتابد، جلبك مي زند) و باعث خنكي آب شود و از تبخير جلوگيري كند.
در كنار آب انبار ، آبراهه درست مي كردند و براي فاضلاب شهري از آن استفاده مي كردند و قسمتي را محلي براي عبور آب بنام((مَمَر)).آبي كه داخل آن حركت مي كرد مستقيماً به آب انبار ريخته مي شد و موجب انباشته شدن آب در قسمت گودال مي شد. آب را بعد از آبگيري مستقيماً استفاده نمي كردند بلكه مي گذاشتند كه لا(ته نشين) بيندازد ( خاك رس و خاك كه همراه آن بود ته نشين كند)، پس از اينكه آب شفاف و زلال مي شد آن را مورد آشاميدن قرار مي دادند.
به دليل اينكه لارستان منطقه ي گرم و خشك است مردمان آن منطقه دعا مي كردند كه باران بيايد و چون آب ، موهبت الهي (خدايي) و بسيار زيبا است ، در منطقه ي جنوب به آن احترام خاصي مي گذارند و به همين دليل اسم باران را به روي دخترانشان مي گذارند.
گفتيم آب انبار مذكر است و باران مؤنث است رودي كه در رودخانه جريان مي كند مذكر است مثل بعضي اسم هاي مذكر مثلاً : رود فلاني(رودحسين-رودجلال-رودمجتبي) رود به معني مذكر و اسم پسراست.
لارستاني ها در هنگام بارش باران راز و نيازهاي خاصي دارند ....مثل اين شعر:
اي خدا برو بيا بركه ي آقا پر ببو ( اي خدا باران بيايد آب انبار آقا پر شود)
....
دو تصوير از پنج تصوير زير متعلق به آب انباري در شهر ساري و ديگري در مسير تهران به گرمسار است
در كتب بررسي ابنيه سنتي ايران ازدكتر وحيد قباديان و بناهاي عام المنفعه از كاظم ملازاده و خانم

  1. آب انبار آقا
    اين بنا در كنار ضلع جنوب شرقي بقعه" ميرعلي بن حسين" در محله پيرغيب " شهرستان لار واقع است. از تاريخ ساخت بنا اطلاع دقيقيدر دست نيست. امابراساس كتيبه موجود، در دوره قاجاريه تعميراتي " در آن صورت گرفته است.
    بناي آب انبار داراي مخزن استوانه اي شكل و يك دهانه ورودي است كه با چند پله به محوطه مرتبط مي شود. اين بنا در اصل چند دهانه ورودي داشت كه بعدها مسدود شد. مخزن بنا مانند ديگر آب انبارها در زير سطح زمين ساخته شده و در ساخت آن سنگ با ملات گچ و ساروج ( مخلوطي است از آهك و خاكستر يا ريگ كه در آب به مرور جذب انيدريد كربنيك كنند و آهكش به صورت سنگ آهك كه محكم و پايدار است در مي آيد و از آن در جهت ساختن بنا استفاده مي كنند) به كار رفته است. برداشت آب مانند ديگر نمونه هاي منطقه لار به كمك سطل انجام مي شود.
    آب انبار آقا از آب انبارهاي بزرگ شهرستان لار از توابع استان فارس در جنوب كشور ايران است كه در محله پيرغيب شهر قديم لار و در جهت جنوب شرقي بقعه مير علي‌بن حسين شهريار قرار گرفته‌است. تاريخ ساخت اين بنا مربوط به دوره صفويه است. اين آب انبار ساختماني است دايره‌اي شكل با سقف مخروطي و مخزن آبي به عمق تقريبي ۱۴ متر كه در زير سطح زمين ساخته شده و مصالح به كار رفته در آن سنگ با ملات گچ و ساروج است و يك دهانه ورودي بنا توسط چند پلكان به محوطه پاشير ارتباط مي‌يابد. براساس سنگ نوشته موجود در آب انبار، اين بنا در سال ۱۳۶۶ توسط صداقت و با معماري مهدي، مورد مرمت واقع شده‌است. در تاريخ ۶/۱۰/۱۳۵۵ اين آب انبار با شماره ۱۳۲۵ در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده‌است.


    آب انبار سيد جعفري

    يكي از قديمي ترين آب انبارهاي لار مي باشد كه در مسير غربي شهر لار قررادارد . قطر طاق بزرگ آن 14 متر و ارتفاع آن 10 متر مي باشد عمق منبع آب 20 متر است . آب آن از طريق شبكه آب رساني عصر صفويه تامين مي شده است . اين اب انبار
    هم اكنون مورد استفاده قرار ميگيرد

    آب انبار سلفي اوز (اوز را با كسره حرف اول و فتحه بر روي حرف واو بخوانيد)
    آب انبار (بركه) سلفي اين بخش از قديمي ترين بركه هاي اين شهرستان و با پيشينه 750 ساله است.
    اين يادمان تاريخي، سال 79 با شماره 2029در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است .
    در لارستان و بخش هايي از هرمزگان، به آب انبار، بركه مي گويند كه اين بركه تاريخي در محل نخلستان برنه شهر اوز، همانند ساير بركه ها و آب انبارهاي منطقه اوز به صورت مدور و داراي سقفي مخروطي است .
    لوح سنگي حكاكي شده در سردر اصلي اين يادمان تاريخي مبين اين است كه شخصي نيكوكار به نام حاج محمد زينل شمسايان، اين بنا را در سال 700 هجري قمري احداث كرده است.
    مصالحي كه براي احداث اين بركه مورد استفاده قرار گرفته است ، سنگ، گچ و ساروج است .
    نوع گچ بكار رفته در اين بنا، نوعي گچ مخصوص بنام كوپال است كه دانه هاي آن درشت بوده و گچ پزان قديمي به شيوه اي خاص آن را بعمل مي آوردند و بسياري از بزرگان و سالخوردگان بر اين باورند كه راز ماندگاري اين يادمان تاريخي استفاده از اين نوع گچ است.
    اين بركه داراي دو دهانه به ارتقاع دو متر و پهناي يك متر براي برداشت آب است و در قسمت جنوبي آن آبراهي به پهناي يك متر است كه آب باران وارد اين بركه مي شده است.
    نوع معماري، شيوه بكار رفتن مصالح و چيدمان سنگ ها براي سقف مخروطي اين يادمان تاريخي، بسيار جلب توجه مي كند.
    مرحوم محمد امين رافعي يكي ديگر از نيكوكاران اين منطقه در سال 1391 هجري قمري اين يادمان تاريخي را تعمير و مرمت كرده است و پس از آن نيز چند نفر از اهالي اين بخش مبادرت به تعمير و مرمت اين بناي تاريخي كرده اند.
    اين بركه كه زماني بارقه اي اميد براي مردم اين منطقه بوده رو به نابودي و فراموشي است و از اين رو ضروري است كه ميراث فرهنگي نسبت به آن توجه لازم اعمال و از تخريب آن جلوگيري كند.

 

1

آب‌انبار در ايران


شرايط اقليمي‌ خشك و نيمه خشك بخش عمده اي از ايران، تاثير ژرف و بنيادي در خلق پديده‌هاي گوناگون معماري اين سرزمين گذاشته است. ريزش‌هاي آسماني در ايران، به جز ناحيه شمالي و سواحل درياي مازندران، در بقيه نواحي بسيار كم است. به همين دليل، از ديرباز در بيشتر دشت‌هاي وسيع ايران، براي دسترسي به آب، تلاش چشمگيري صورت گرفته و ايرانيان با بهره جستن از تمامي‌ توانايي‌هاي خود، ده‌ها كيلومتر قنات حفر كرده اند. آنها در كنار ساخت قنات‌ها و سدها، به ذخيره سازي آب‌هاي فراوان زمستاني براي به مصرف رساندن آنها در فصل‌هاي گرم سال نيز توجه داشته اند و براي تحقق اين مساله، «آب‌انبار» را بنيان گذاشته اند.
آب‌انبارها علاوه بر نقش مهمي‌ كه در زندگي روزمره مردم داشته اند، از موقعيت خاصي نيز در فرهنگ و اعتقادات مردم اين سرزمين، بهره مند بوده اند. پيوند ميان آب و آيين‌هاي مذهبي، در دوران بعد از اسلام نيز در ايران ادامه يافت؛ به گونه اي كه نيايش گاه‌هاي آناهيد، جاي خود را به مصلي‌هاي شكوهمند خارج از شهر داد.
آب‌انبارها در بافت شهرهاي حاشيه كوير، مركز بسياري از آبادي‌ها و شهرك‌ها و محله‌ها بوده‌اند و در بسياري از محله‌ها بزرگ‌ترين و چشمگيرترين واحد معماري به شمار مي‌روند.
فن ساختمان و شيوه معماري در ساختمان آب‌انبارها داراي اعتبار خاصي است؛ چرا كه سازندگان اين واحدها با دقت و نكته‌سنجي بسيار، به مسايل عمده اي چون ميزان فشار آب بر كف و سطح آب‌انبار، مساله اندود داخل بنا، تهويه، تصفيه و جلوگيري از آلودگي آب، توجه كامل داشته‌اند.
هنر تزيين نماي خارجي اين آب‌انبارها، به خصوص سردر ورودي آنها و در برخي از موارد، انتخاب اشعار جالبي براي كتيبه بالاي سردر، همگي نشان دهنده آن است كه اين بناها با بسياري از ويژگي‌ها و روحيات ساكنان پيرامون خود، ارتباط نزديك و مستحكمي‌ داشته اند.
[lدلايل وجودي آب‌انبار[/

دلايل جمع‌آوري و نگه‌داري آب در آب‌انبارها را مي‌توان به صورت زير دسته بندي كرد:
الف) تبخير شدن آب در اثر تماس مستقيم با گرماي خورشيد و جريان هوا
ب ) فاسد شدن آب در هواي آزاد
ج) گرم شدن آب به علت تابش نور خورشيد
عملكرد و اركان آب‌انبارها
انواع آب‌انبارها از نظر نوع عملكرد و اركان : [/
color]
1. آب‌انبارهاي خصوصي: اين آب‌انبارها در خانه‌هاي شهري و يا روستايي، عموما در زير ساختمان يا در زير سطح حياط ساخته مي‌شوند. مخازن اين آب‌انبارها معمولا مكعب يا مستطيل هستند و سقفي مسطح يا گهواره‌اي دارند. در اين نوع آب‌انبارها اگر مخزن زير حياط خانه ساخته مي‌شده، برداشت آب از آنها با دلو و از راه دريچه‌اي كه در سقف يا نزديك به سقف بوده، به وسيله تلمبه دستي انجام مي‌گرفته است. اما چنان چه مخزن در زير قسمت مسكوني ساخته مي شد معمولا دسترسي به آب از طريق پاشير صورت مي‌گرفت. اين مخازن، عمدتا يك هواكش يا بادگير براي تهويه دارند كه تا بام خانه امتداد مي‌يابد. گنجايش برخي از اين آب‌انبارها براي تامين مصرفي سه تا چهار سال يك خانه، كافي است.
«ايران به جز چند رود بزرگ و متوسط كه با بهره‌مند بودن از سرچشمه‌هاي برفگير، در تمامي‌ طول سال جريان دارند، عمده رودها در بخش كوتاهي از سال، آب در بستر دارند و بيشترشان از ميانه بهار تا پايان پاييز، خشك و بي آب هستند.»

2. آب‌انبارهاي عمومي: اين آب‌انبارها اكثرا بناهاي بزرگ و چشمگيري هستند و سازندگان آنها حكام و اعيان يا مردان نيكوكار محلي بوده‌اند كه هزينه ساخت آنها را از بيت‌المال يا از اموال خويش مي‌پرداخته اند.
الف) آب‌انبارهاي شهري: معمولا در مراكز محله‌ها و در كنار امكان مذهبي، آموزشي، رفاهي و تجاري ساخته مي‌شدند. نمونه‌هاي بازمانده از اين آب‌انبارها نشان مي‌دهد كه آنها نسبت به انواع ديگر داراي ظرفيت بيشتري بوده و مي توانستند نياز محلات پرجمعيت شهري را براي ماه‌ها تامين كنند.
اهميت حياتي اين بناها موجب مي‌شد كه در انتخاب نوع مصالح و كيفيت ساختمان آنها شود و افزودن بر بخش‌ها و اجزاي ضروري، جلوخان‌هايي بزرگ، سردر و هشتي، پله‌هاي پهن، بادگيرهاي بلند و همچنين تزيينات گوناگون در آنها به كار رود. از جمله معروفترين اين آب‌انبارها در تهران بايد به اين موارد اشاره كرد: «سيد اسماعيل، صاحب ايوان، بابا نوذر، يوزباش، سيد ولي، امامزاده يحيي، رضا قلي خان، چهل تن و كوچه غريبان.
در سمنان آب‌انبار قلي و سرخه، در قزوين آب‌انبارهاي حاج كاظم و سردار بزرگ، در مشهد آب‌انبارهاي حوض لقمان، حوض ميرزا ناظر، بالا كوچه و چهل پايه و در كاشان آب‌انبار سيدحسين دخان، از نمونه‌هاي معروف اين نوع معماري به شمار مي‌روند.

2_ب) آب‌انبارهاي روستايي: عموما در ميدان‌هاي مركزي روستاها ساخته مي‌شدند. اين آب‌انبارها معماري بسيار ساده اي داشتند و از مصالح موجود در محل و بيشتر بدون تزيينات و پيرايه‌ها، شكل مي‌گرفتند. از نمونه‌هاي شناخته شده اين آب‌انبارها مي‌توان به آب‌انبار حاج سيدحسين در آبادي خنك (خونك) و آب‌انبار دو راه در آبادي در رحمت آباد استان يزد اشاره كرد.

2-ج) آب‌انبارهاي قلعه اي: اين آب‌انبارها بسيار ساده و اغلب به صورت حوض‌هاي سرپوشيده‌اند. مخزن آنها نسبتا كوچك و عميق است و به شكل چاهي سريع در قسمت مركزي آب‌انبار ساخته مي‌شده است. برخي از آنها به نحوي با مجموعه بناهاي قلعه تركيب شده‌اند كه بتوانند آب باران كه روي بام‌ها و صحن قلعه روان مي‌شود، جمع آوري و ذخيره كنند.
معماري آب‌انبارهاي داخل كاروانسراها را مي‌توان تاثير گرفته از اين نوع آب‌انبارها دانست و در اين گروه مطالعه كرد. اين بناها معمولا به صورت حوض‌هايي سرپوشيده در ميان حياط و روي محورهاي اصلي كاروانسرا ساخته مي‌شدند. [
color="#0000cd"]
2-د) آب‌انبارهاي ميان‌راهي: اين آب‌انبارها معمولا در مسير جاده‌هاي كاروان‌رو و در كنار كاروانسراها شكل مي‌گرفتند. آنها مخازن استوانه‌اي و پوشش گنبدي دارند و برخي نيز اطاق و كلاه‌فرنگي‌هايي براي استراحت مسافران و خواندن نماز دارند.
از نمونه آب‌انبارهاي ميان‌راهي مي‌توان به آب‌انبارهاي حوض بلند وزير بر سر راه يزد به مشهد و آب‌انبار حاج حسين معمار در جاده يزد به تهران، اشاره كرد.

2-ه) آب‌انبارهاي بياباني: معمولا در بيابان‌هاي خشك و به منظور سيراب كردن دام‌ها ساخته مي‌شدند. مخازن اين آب‌انبارها معمولا چهارگوش ساخته مي‌شده و ديوارهاي‌شان حدود دو متر بالاتر از سطح زمين بوده است.
---------------------------------
در كشورهاي يونان و روم نيز از اين شيوه (آب انبار)براي ذخيره آب استفاده مي‌شد.

1

تاريخچه آب انبار

آب انبار در كشورهاي يونان و روم نيز از اين شيوه براي ذخيره آب استفاده مي‌شد.

آب‌انبار در ايران
شرايط اقليمي‌ خشك و نيمه خشك بخش عمده اي از ايران، تاثير ژرف و بنيادي در خلق پديده‌هاي گوناگون معماري اين سرزمين گذاشته است.

 

ريزش‌هاي آسماني در ايران، به جز ناحيه شمالي و سواحل درياي مازندران، در بقيه نواحي بسيار كم است. به همين دليل، از ديرباز در بيشتر دشت‌هاي وسيع ايران، براي دسترسي به آب، تلاش چشمگيري صورت گرفته و ايرانيان با بهره جستن از تمامي‌ توانايي‌هاي خود، ده‌ها كيلومتر قنات حفر كرده اند. آنها در كنار ساخت قنات‌ها و سدها، به ذخيره سازي آب‌هاي فراوان زمستاني براي به مصرف رساندن آنها در فصل‌هاي گرم سال نيز توجه داشته اند و براي تحقق اين مساله، «آب‌انبار» را بنيان گذاشته اند.
آب‌انبارها علاوه بر نقش مهمي‌ كه در زندگي روزمره مردم داشته اند، از موقعيت خاصي نيز در فرهنگ و اعتقادات مردم اين سرزمين، بهره مند بوده اند. پيوند ميان آب و آيين‌هاي مذهبي، در دوران بعد از اسلام نيز در ايران ادامه يافت؛ به گونه اي كه نيايشگاه‌هاي آناهيد، جاي خود را به مصلي‌هاي شكوهمند خارج از شهر داد.
آب‌انبارها در بافت شهرهاي حاشيه كوير، مركز بسياري از آبادي‌ها و شهرك‌ها و محله‌ها بوده‌اند و در بسياري از محله‌ها بزرگ‌ترين و چشمگيرترين واحد معماري به شمار مي‌روند.
فن ساختمان و شيوه معماري در ساختمان آب‌انبارها داراي اعتبار خاصي است؛ چرا كه سازندگان اين واحدها با دقت و نكته‌سنجي بسيار، به مسايل عمده اي چون ميزان فشار آب بر كف و سطح آب‌انبار، مساله اندود داخل بنا، تهويه، تصفيه و جلوگيري از آلودگي آب، توجه كامل داشته‌اند.
هنر تزيين نماي خارجي اين آب‌انبارها، به خصوص سردر ورودي آنها و در برخي از موارد، انتخاب اشعار جالبي براي كتيبه بالاي سردر، همگي نشان دهنده آن است كه اين بناها با بسياري از ويژگي‌ها و روحيات ساكنان پيرامون خود، ارتباط نزديك و مستحكمي‌ داشته اند.
دلايل وجودي آب‌انبار
دلايل جمع‌آوري و نگه‌داري آب در آب‌انبارها را مي‌توان به صورت زير دسته بندي كرد:
الف) تبخير شدن آب در اثر تماس مستقيم با گرماي خورشيد و جريان هوا
ب ) فاسد شدن آب در هواي آزاد
ج) گرم شدن آب به علت تابش نور خورشيد
عملكرد و اركان آب‌انبارها
انواع آب‌انبارها از نظر نوع عملكرد و اركان :
1. آب‌انبارهاي خصوصي: اين آب‌انبارها در خانه‌هاي شهري و يا روستايي، عموما در زير ساختمان يا در زير سطح حياط ساخته مي‌شوند. مخازن اين آب‌انبارها معمولا مكعب يا مستطيل هستند و سقفي مسطح يا گهواره‌اي دارند. در اين نوع آب‌انبارها اگر مخزن زير حياط خانه ساخته مي‌شده، برداشت آب از آنها با دلو و از راه دريچه‌اي كه در سقف يا نزديك به سقف بوده، به وسيله تلمبه دستي انجام مي‌گرفته است. اما چنان چه مخزن در زير قسمت مسكوني ساخته مي شد معمولا دسترسي به آب از طريق پاشير صورت مي‌گرفت. اين مخازن، عمدتا يك هواكش يا بادگير براي تهويه دارند كه تا بام خانه امتداد مي‌يابد. گنجايش برخي از اين آب‌انبارها براي تامين مصرفي سه تا چهار سال يك خانه، كافي است.
«ايران به جز چند رود بزرگ و متوسط كه با بهره‌مند بودن از سرچشمه‌هاي برفگير، در تمامي‌ طول سال جريان دارند، عمده رودها در بخش كوتاهي از سال، آب در بستر دارند و بيشترشان از ميانه بهار تا پايان پاييز، خشك و بي آب هستند.»
2. آب‌انبارهاي عمومي: اين آب‌انبارها اكثرا بناهاي بزرگ و چشمگيري هستند و سازندگان آنها حكام و اعيان يا مردان نيكوكار محلي بوده‌اند كه هزينه ساخت آنها را از بيت‌المال يا از اموال خويش مي‌پرداخته اند.
الف) آب‌انبارهاي شهري: معمولا در مراكز محله‌ها و در كنار امكان مذهبي، آموزشي، رفاهي و تجاري ساخته مي‌شدند. نمونه‌هاي بازمانده از اين آب‌انبارها نشان مي‌دهد كه آنها نسبت به انواع ديگر داراي ظرفيت بيشتري بوده و مي توانستند نياز محلات پرجمعيت شهري را براي ماه‌ها تامين كنند.
اهميت حياتي اين بناها موجب مي‌شد كه در انتخاب نوع مصالح و كيفيت ساختمان آنها شود و افزودن بر بخش‌ها و اجزاي ضروري، جلوخان‌هايي بزرگ، سردر و هشتي، پله‌هاي پهن، بادگيرهاي بلند و همچنين تزيينات گوناگون در آنها به كار رود. از جمله معروفترين اين آب‌انبارها در تهران بايد به اين موارد اشاره كرد: «سيد اسماعيل، صاحب ايوان، بابا نوذر، يوزباش، سيد ولي، امامزاده يحيي، رضا قلي خان، چهل تن و كوچه غريبان.
در سمنان آب‌انبار قلي و سرخه، در قزوين آب‌انبارهاي حاج كاظم و سردار بزرگ، در مشهد آب‌انبارهاي حوض لقمان، حوض ميرزا ناظر، بالا كوچه و چهل پايه و در كاشان آب‌انبار سيدحسين دخان، از نمونه‌هاي معروف اين نوع معماري به شمار مي‌روند.
2_ب) آب‌انبارهاي روستايي: عموما در ميدان‌هاي مركزي روستاها ساخته مي‌شدند. اين آب‌انبارها معماري بسيار ساده اي داشتند و از مصالح موجود در محل و بيشتر بدون تزيينات و پيرايه‌ها، شكل مي‌گرفتند. از نمونه‌هاي شناخته شده اين آب‌انبارها مي‌توان به آب‌انبار حاج سيدحسين در آبادي خنك (خونك) و آب‌انبار دو راه در آبادي در رحمت آباد استان يزد اشاره كرد.
2-ج) آب‌انبارهاي قلعه اي: اين آب‌انبارها بسيار ساده و اغلب به صورت حوض‌هاي سرپوشيده‌اند. مخزن آنها نسبتا كوچك و عميق است و به شكل چاهي سريع در قسمت مركزي آب‌انبار ساخته مي‌شده است. برخي از آنها به نحوي با مجموعه بناهاي قلعه تركيب شده‌اند كه بتوانند آب باران كه روي بام‌ها و صحن قلعه روان مي‌شود، جمع آوري و ذخيره كنند.
معماري آب‌انبارهاي داخل كاروانسراها را مي‌توان تاثير گرفته از اين نوع آب‌انبارها دانست و در اين گروه مطالعه كرد. اين بناها معمولا به صورت حوض‌هايي سرپوشيده در ميان حياط و روي محورهاي اصلي كاروانسرا ساخته مي‌شدند.
2-د) آب‌انبارهاي ميان‌راهي: اين آب‌انبارها معمولا در مسير جاده‌هاي كاروان‌رو و در كنار كاروانسراها شكل مي‌گرفتند. آنها مخازن استوانه‌اي و پوشش گنبدي دارند و برخي نيز اطاق و كلاه‌فرنگي‌هايي براي استراحت مسافران و خواندن نماز دارند.
از نمونه آب‌انبارهاي ميان‌راهي مي‌توان به آب‌انبارهاي حوض بلند وزير بر سر راه يزد به مشهد و آب‌انبار حاج حسين معمار در جاده يزد به تهران، اشاره كرد.
2-ه) آب‌انبارهاي بياباني: معمولا در بيابان‌هاي خشك و به منظور سيراب كردن دام‌ها ساخته مي‌شدند. مخازن اين آب‌انبارها معمولا چهارگوش ساخته مي‌شده و ديوارهاي‌شان حدود دو متر بالاتر از سطح زمين بوده است.

 

1

تاريخ فرهنگي آب در شهر تهران

 

 

آب در سرزمين ايران همواره از اهميت فراواني برخوردار بوده است. ايرانيان در دوران ماقبل تاريخ، با بينش طبيعي خود نسبت به جهان، اصلي ترين عناصر موجود در طبيعت را سرمنشا حيات مي دانستند. مورخين بسياري ازجمله هرودوت به ستايش عناصر طبيعي توسط ايرانيان اشاره داشته اند. از ميان اين عناصر، به آب

را كه در ارتباط نزديك با حيات بوده است توجه بيشتري مي شده است. اين احترام تا آنجا بود كه براي آب ايزد بانويي همپايه ي اهورامزدا داشتند. ايزد بانويي كه نام آن ناهيد يا  آناهيتا بود و براي آن معابد بسيار ساخته مي شد. (1) با نگاهي اجمالي به جغرافياي طبيعي ايران درمي يابيم كه اين سرزمين، كوهستاني و نيمه خشك است. از 165 ميليون هكتار كل مساحت آن، 120 ميليون هكتار در وضعيت اقليمي خشك و كويري قرار گرفته است. در حقيقت اين كشور در منطقه ي كمربند مناطق خشك و بياباني جهان واقع شده است. طبق آمار اطلس ملي ايران در سال 1380، در خشك ترين و گرم ترين مناطق ايران متوسط بارندگي سالانه 50 ميلي متر و در پرآب ترين نواحي آن متوسط بارندگي سالانه 1200 ميلي متر در سال است. از سوي ديگر با مطالعه ي تاريخ آب در ايران، از شواهد و اسناد تاريخي چنين بر مي آيد كه دراين كشور شكل گيري سكونتگاه ها در ارتباط تنگاتنگ با ميزان بهره مندي از آب داشته است  و خاستگاه هاي اوليه ي روستاها در كنار آب شكل گرفته اند. در نواحي خشك ايران دسترسي به آب يكي از عوامل مهم در توسعه ي شهري به شمار مي رود حال آنكه در مناطق پر آبي مانند شمال ايران عوامل اقتصادي عامل تعيين كننده بوده اند. در طول تاريخ، هدايت آب از كوهستان ها به مزارع و سكونتگاه ها بقاي جامعه ي شهري ايران را در نواحي خشك ممكن كرده اند (2)
بر اساس اطلس ملي ايران، متوسط بارندگي در شهر تهران بين200 تا 300 ميلي متر در سال است(3). در گذشته به دليل وضعيت اقليمي دشت ري، آب مورد نياز مردم در تهران قديم از طريق قنات ها و چاه ها تامين مي شد(4). چراكه اين شهر نيز با مسئله ي بي آبي به گونه اي جدي مواجه بوده است. مصرف آب هاي آلوده و انتقال بيماري هاي واگيردار و يا عفوني از طريق آب در تهران و ديگر شهرهاي ايران بسيار معمول بوده است. مشكلي كه امروز در اين شهر ديگر به ندرت ديده مي شود تا چند دهه ي گذشته جان بسياري از انسان ها را مي گرفت. در تهران قديم از آنجايي كه لوله كشي آب وجود نداشت و نهرها نيز سرباز بودند، مردم در آلوده كردن آن سهم زيادي داشتند (5). به گفته ي جعفر شهري، تهران نه يك شهر كم آب بلكه شهري بي آب بود و به همين دليل هم از شهرهاي  اطراف مهاجرت چنداني به آن انجام نمي شد (6). از آنجايي كه رودخانه اي در داخل شهر وجود ندارد آب شهر توسط قنوات تامين مي شد. همين بي آبي يكي از موانع رشد و توسعه ي تهران بود. تنها خانوارهايي دسترسي به آب تميز داشتند كه خانه هاي آنها در نزديكي سرچشمه ي آب قرار داشت (7). در ايران و در ساير كشورهاي در حال توسعه، به دليل نرخ بالاي شهر نشيني، تبديل شدن روزافزون روستاها به شهرها، و نيز تمركز جمعيت بالاي انساني در يك پهنه ي جغرافيايي به نام شهر، اين مراكز جوامع انساني با كمبود منابع طبيعي روبرو هستند. برنامه ي نمونه در كشوري چون ايران كه اقتصاد اصلي را در شهرها و روستاها، كشاورزي تشكيل مي داده است تقسيم آب ميان همه ي كشاورزان آن هم در فصول گرم سال از مسائل پيچيده ي و پرتنش بوده است (8).
انگشت شمارند افرادي كه به طور مفصل آب تهران را مورد بررسي قرار داده باشند. عمده ي اطلاعاتي كه در زمينه ي تاريخ فرهنگي آب مي توان به دست آورد در كتبي است كه درباره ي تاريخ تهران قديم نوشته شده است. برخي از فصول اين كتب به آب تهران تخصيص يافته است : "تهران قديم" : م حسن بيگي، "جغرافياي تاريخي ري- تهران": ميرحسين يكرنگيان، "تهران قديم": سعيد نفيسي، "تهران در گذرگاه تاريخ ايران": ح.م زاوش، "جغرافياي تاريخي تهران": محسن معتمدي، "سرگذشت تهران": حسين شهيدي مازندراني، "تهران به روايت تاريخ" : مسعود نوربخش، "اينجا طهران است" : منصوره ي اتحاديه، "طهران قديم": نوشته ي جعفر شهري، "تاريخ اجتماعي و فرهنگي تهران": دكتر ناصر تكميل همايون، "دارالخلافه ي تهران": ناصر نجمي ، "سرگذشت تهران": اميرحسين ذاكرزاده.  از سوي ديگر دسته اي از پژوهشگران به طور ويژه به موضوع آب تهران پرداخته اند؛ "آبنامه ي تهران": اسماعيل عباسي، "مطالعه ي موردي قنوات شهر تهران": احمد مالكي و احمد خورسندي آقايي، "قنات، فني براي دستيابي به آب" :هانري گوبلو ترجمه ي محمد حسين پاپلي يزدي و ابوالحسن سرو قد مقدم ، " نظام هاي آبياري سنتي در ايران": جواد صفي نژاد
در تهران قديم افرادي بودند كه كار و كسبشان به طور مستقيم در پيوند با آب بود. از آن جمله مي توان به سقاها، ميراب ها و دلاك ها اشاره كرد.
سقاها: سقايي در گذشته از مشاغل سطح پايين جامعه بود. سقاها از پوست گوسفند، مشكي درست و درون آن را از آب پر مي كردند و براي فروش آن را به در خانه هاي و مغازه ها مي بردند. سقاخانه آبگاهي بود كه در آن جام و پياله اي قرار مي دادند و تشنگان مي توانستند از آب آن بياشامند. در سقاخانه پولي بابت آب دريافت نمي شد و اين كار از جمله كارهاي خير به شمار مي رفته است.(9)
ميراب ها: در گذشته ميرآب ها تقسيم آب در كشاورزي را بر عهده داشتند. به همين دليل ماموران امنيتي در تهران به اين نتيجه رسيدند كه براي جلوگيري از نزاع و درگيري بهتر است از ميرآب ها استفاده كنند. (10) ميرآب محله از افراد خوشنام بود اما گاهي هم مي شد كه ميرآب ها در تقسيم آب تميز و بي انصافي مي كردند. مثلا آب را هنگام شب كه آلودگي كمتري داشت بر روي برخي از خانه ها باز مي كردند. اشياء اي كه هميشه يك ميراب به همراه داشت، يك فانوس و يك لنگ قرمز بود. تنها كسي كه اجازه ي بازكردن يا بستن آب به خانه ي مردم را داشت همين ميرآب بود. بنابراين مي توان وظيفه ي آب را در اين موارد خلاصه كرد: 1) تقسيم عادلانه ي آب 2) حل مناقشات محله اي 3) حضور در خلوت و اندروني خانه ها ، در مجموع مي توان گفت كه نقش ميرآب ها مثبت و مثمرثمر بوده است(11)
دلاك ها: دلاك ها افرادي بودند كه در حمام ها اصطلاحا به "مشت و مال" دادن مشتريان و يا حجامت آنها مشغول بودند. در گذشته انگيزه اصلي مردم براي رفتن به حمام به جا آوردن  تكليف شرعي بود. حمام هاي تهران قديم داراي خزينه بودند. در اين حمام هاي كتيبه هايي همراه با تصاويري حماسي از نبردهاي شاهنامه غالبا نبرد رستم و سهراب، رستم  و اسفنديار، نبرد رستم با اكوان ديو و تصاويري از اين دست منقوش بوده است. در ابتداي محوطه ي حمام حوض نسبتا بزرگي وجود داشت كه شخص بايد پاهاي خود را در آن شستشو مي داد. در داخل حمام علاوه بر خزينه ي آب گرم، يك يا دو عدد خزينه ي آب سرد هم وجود داشت. (12) حجامت نيز از ديگر رسم هاي متداولي بود كه هر ساله در فصل بهار بر روي افراد بالاي 15 سال انجام مي شد. (13)
با بررسي تاريخي موضوع در مي يابيم كه آب و تقسيم آن براي برطرف كردن نيازهاي گوناگون از جمله آشاميدن، كشاورزي، زيبا سازي، بهداشت و غيره نيازمند يك شبكه ي فرهنگ مادي و معنوي بوده است. به عبارت ديگر يافتن راه حل براي مسئله اي تا اين اندازه حياتي جز از طريق تعاون و همزيستي كنشگران اجتماعي با يكديگر ممكن نمي شده است. چنانچه ازراپارك (Robet Ezra Park) در نظريه ي محيط شناسي شهري خود نيز سازمان يافتگي جوامع انساني را در دو سطح در نظر مي گيرد. يك سطح زيستي و يك سطح فرهنگي. او در سطح زيستي اصل را بر رقابت و در سطح فرهنگي، اصل را بر ارتباط و سازش قرار مي دهد. رعايت اين دو اصل نظم اجتماعي را سامان مي دهد (14). در ايران و درباره ي آب با چنين رويكردي روبرو هستيم. گوبلو، پژوهشگر فرانسوي كه 20 سال از عمر خود را صرف پژوهش بر روي آب و قنوات ايران كرده است تاريخچه ي آبي كه استفاده از آن جمعي شده است را موضوع پر اهميتي مي داند. (15) در بررسي آب، به عنوان يكي از عناصر بسيار مهم طبيعي ما با دو لايه روبرو هستيم. نخست لايه ي زيستي كه همان تامين نيازهاي ضروري انسان از طريق آب، مانند خورد و خوراك و بهداشت است. در سطح ديگر ما با لايه اي فرهنگي روبرو هستيم. در تهران آب به دسته اي از گروه هاي اجتماعي شكل مي دهد؛ براي نمونه گروهي از خيرين كه در طول تاريخ تكامل تهران، سقاخانه ها، آب انبارها، قنوات، چاه ها و نهرهاي آب را به خرج و بعضا به دست خود ايجاد كرده اند. بر اساس انديشه ي تامس هابز ، تنها "محرك" آدمي، منافع شخصي اوست. ليكن به نظر مي رسد كه انسان علاوه بر اينكه تمايلات سودجويانه و منفعت گرا دارد، "غرايز نوع دوستانه اي دارد كه بر مبناي دوست داشتن اجتماع استوار است". (16) همچنين آب در تهران موجب شكل گيري تقسيم كار اجتماعي هم شده است. اين تقسيم كار اجتماعي از طريق ايجاد مشاغل تازه مرتبط با ساز هاي آبي مي باشد. در تهران شغل ميراب ها و تقسيم آبي كه توسط آنها و سقاها و ... انجام مي شد. با تقسيم كار اجتماعي ميان اعضاي يك جامعه، پيوندها و همبستگي هايي ميان آنها شكل مي گيرد، درست همانطور كه حيات يك جاندار از  همبستگي ميان اندام آن ممكن مي گردد. (17) از ديگر نتايج لايه ي فرهنگي مرتبط با آب مي توان به  شكل گيري آداب و سنن ، قوانين مدني و حقوقي،  اصطلاحات و واژگان نوين ، احكام شرعي ، اصول بهداشتي و ... را كه همگي بر اصل ارتباط و سازش ميان انسان ها استوار است نام برد. بنابراين آب مانند سكه اي طلا در يك سو برطرف كردن نيازهاي اوليه ي انسان ها را موجب مي شود و در سوي ديگر خود شكل دهنده ي مجموعه اي از كنش هاي اجتماعي و فرهنگي مي شود. از سوي ديگر در نظريه ي محيط شناسي ما با رابطه ي ميان فرهنگ مادي و منابع طبيعي (18)، الگوهاي رفتاري و تكنولوژي يك فرهنگ و رابطه ي ميان الگوهاي رفتاري با ساير عناصر فرهنگي (19) روبرو هستيم. اينكه چگونه فعاليت هايي كه ساكنين تهران براي بهره برداري از منابع آب و بقا و تامين مايحتاج زندگي خود و انجام مي دادند منجر به ايجاد فرهنگ مادي شد؛ حمام ها، ابزار شستشو، سقاخانه ها، ابزار آنها و ... همه نمونه هايي از اين فرهنگ مادي هستند كه در رابطه با آب ساخته و استفاده شدند. براي استفاده از آب با ابزارهاي موجود پاره اي از الگوهاي رفتاري شكل گرفت. براي نمونه در حمام هاي قديم تهران علاوه بر اينكه مردم در آنجا به شستشوي خود مشغول مي شدند به چپق كشيدن، كشتي گرفتن، گفتگو با يكديگر، نوشيدن شربت و يا خوردن ميوه هايي مثل هندوانه، انار و ... مشغول مي شدند.

جغرافي دانان و مورخان همواره تهران را منطقه اي كم آب دانسته اند. در تهران نيز مانند ساير مناطق ايران دو گونه منبع آبي موجود بوده است. منابع آبي سطح الارضي و منابع آبي تحت الارضي: در تهران منابع آبي سطح الارضي عبارت بودند از چندين رودخانه از جمله: هبله رود از فيروز كوه تا خوار. جاجرود كه به رود دماوند مي پيوندد و از دماوند و بخش هاي اطراف تا جلگه ي حاصلخيز ورامين ادامه مي يابد. رود كرج كه از دره هاي كندوان شروع و تا شهريار ادامه دارد. تعدادي رودخانه ي محلي منطقه ي شميرانات كه تا قسمت هاي داخلي سرزمين ري ادامه مي يابند. منابع آبي تحت الارضي عبارت بودند از چشمه ها، چاه ها و قنات ها كه از آب آنها براي مصارف كشاورزي و يا مصارف روزانه استفاده مي شد و به واسطه ي آب انبارهاي عمومي و خانگي و نيز سقاخانه ها در معرض استفاده ي عموم قرار مي گرفت. معروف ترين چشمه هاي تهران عبارتند از چشمه آبعلي، آب البرز، چشمه علي و برخي ديگر. (20) از آغاز انتخاب تهران به عنوان پايتخت و از آغاز پيدايش شهرنشيني در تهران، و با گسترش شهرنشيني مسئله ي تامين آب نيزبه عنوان يك مسئله ي اساسي مطرح شد. تنها راه حل اين مسئله احداث قنوات بسيار بود.(21) پيش از ورود آب رودخانه ي كرج به تهران، اين شهر و ساكنين آن توسط تعدادي قنات كه اكثر وقفي بوده اند، سيراب مي شده است. در محله و منطقه چندين قنات توسط افراد خيرخواه حفر مي شده است. با بررسي تاريخچه حفر قنات در تهران و بانيان شايد بتوان معروف ترين قنات تهران را " قنات حاج ميرزا عليرضا" دانست كه در سرچشمه از دوره ي فتحعلي خان قاجار حفر شده است و تا سال 1362  ، به پر آب بودن آن اشاره شد است. (22) همچنين در تهران قديم تعدادي آب انبار به دست بانيان خير براي رفع نياز مردم احداث مي شده است . اين آب انبارها كه حجم زيادي از آب را در خود جاي مي داده است، در هنگام خشكسالي و يا هنگامي كه قنوات جوابگوي نياز مردم نبودند بسيار پر فايده بودند. از مهمترين آب انبارهاي تهران مي توان به "آب انبار سيد اسماعيل" اشاره كرد، كه به قول ناصر نجمي نخستين بار در دوران سلجوقيان و در زمان طغرل اول بنا شد.
حفر قنات هاي جديد در زمان محمد شاه قاجار و با صدر اعظمي ميرزا آغاسي به اوج خود رسيد. با توسعه ي شهر تهران نياز به آب نيز هر چه بيشتر و بيشتر احساس مي شده است. تا آنجا كه 6 رشته قنات زمان آقا مجمد خان قاجار، در زمان ميرزا آغاسي به 40 رشته قنات رسيد. تا آنجا كه براي او شعر زير را سرودند:
نگذاشت براي شاه حاجي درهمي          شد حرف قنات و توپ، هر بيش و كمي
نه مزرع دوست را از آن آب نمي         نه لشكر خصم را از آن توپ غمي (24)
در دوره ي وزارت حاجي ميرزا آقاسي، با افزايش مشكلات ناشي از كمبود آب در پايتخت، وي به فكر انتقال آب به تهران از دو رودخانه ي كرج در غرب و جاجرود در شرق افتاد. او در اين زمينه تلاش هايي انجام داد، تلاش هايي كه تا زمان صدارت ميرزا تقي خان اميركبير نيز ادامه داشت. اما اين تلاش ها چندان كمكي به حل مسئله نكرد. در شماره ي 10روزنامه ي اتفاقيه آمده است كه پس از كشيده شدن نهري از رودخانه ي كرج، مردمي كه تا به حال آب جاري در خانه هاي خود نديده بودند و هميشه از آب سقاها و آب چاه استفاده مي كردند حوض هاي خود را از آب پر كردند. (25) مسعود نور بخش چنين استنباط مي كند كه ظاهرا نهري را كه به فرمان حاج ميرزا آقاسي براي انتقال آب رودخانه كرج به تهران ايجاد كرده بودند چندان مثمرثمر واقع نشده و كم آبي در تهران به قوت خود باقي مانده بود. سرانجام ميرزا تقي خان اميركبير دستور مي دهد كه در ابتداي امر نهر را مرمت كنند. (26) به نقل از ح م زاوش در كتاب سرگذشت تهران چنين ياد شده است كه در دوره ي صدارت اميركبير ، رودخانه ي كرج 84 سهم شد و 9 سهم از اين آب به تهران تعلق يافت. مشكل كم آبي و آب هاي آلوده ي تهران تا دوره ي قاجاريه به قوت خود باقي بود. (27) يكي از راه حل هايي كه پيرامون موضوع آب از جانب كنت دومونت فرت به ناصرالدين شاه پيشنهاد شد ، انتقال آب رودخانه ي لار به تهران بود. اين راه حل مورد پسند ناصرالدين شاه قرار گرفت و او هم از فرت خواست تا بررسي هاي لازم را انجام دهد. به نظر نوربخش از آنجايي كه اين پروژه در آخرين سال خدمت رژي كنت (رئيس نظميه) پيشنهاد شده لذا وي زمان كافي براي توجيه عامه ي مردم نداشته است و بنابراين به دليل عدم استقبال مردم اين طرح به انجام نرسيد. (28) در دوره ي سلطنت رضاخان، مسئله ي " آب لوله كشي " مطرح شد. مقدمات لوله كشي در سال 1326 ش انجام پذيرفت. دو سال بعد از آغاز مقدمات كار، مجوز قانوني لوله كشي آب صادر شد و به اين ترتيب از بهمن ماه 1329 ش لوله كشي آب آغاز شد. در زمان نخست وزيري مصدق پيشرفت هايي در اين كار حاصل شد. پنج سال بعد و در سال  1334 ش ، مرحله ي نخست بهره برداري از اين طرح آغاز شد. در سال  ش1338، مرحله ي دوم انجام شد و به اين ترتيب از آغاز دهه ي چهل ، لوله كشي آب تهران كه آب مورد نياز خود را از دو رودخانه ي كرج و جاجرود و برخي قنات ها و چاه هاي عميق تامين مي كرد، توسعه يافت. (29)

از بهمن ماه 1329 ش لوله كشي آب در تهران آغاز شد. اين امر از يك سو مشكل بي آبي را در تهران از بين برد، اما از سوي ديگر شبكه سنتي توزيع آب از جمله قنوات  نيز از بين رفت. سازه هاي آبي از جمله قنوات، مشك ها، آب انبارها و غيره، نقش قابل توجهي در شكل گيري تقسيم كار اجتماعي، مدنيت و توسعه ي شهر تهران ايفا كردند. (30)
 بر طبق سرشماري عمومي جمعيت در سال 1345، 39 درصد از مردم كل ايران شهرنشين بودند، اما رفته رفته با سياست هايي كه دولت در پيش گرفته بود، بر تعداد شهرنشينان افزوده شد تا آنجا كه در سال 1355، شهرنشينان ايران 47 درصد از كل جمعيت را تشكيل مي دادند. دو عامل اصلي در تغيير "سازمان اجتماعي و سياسي روستاها" عبارت بودند از 1) "اصلاحات ارضي" كه در طي يك دهه يعني از سال هاي 1340 تا 1350 در ايران اجرا شد 2) "سياست منفي" اي كه رژيم پهلوي در مورد كشاورزي به كار بسته بود. (31) در نتيجه اصلاحات ارضي، دهقانان كار بر روي مزارعي كه ديگر به آنها تعلق ندارد را رها كرده و در نتيجه مزارع باير و قنات هاي آن ها به حال خود باقي ماندند. (32) از سوي ديگر لوله كشي آب در تهران، نياز به استفاده از آب قنوات، چاه ها، آب انبارها، حوض خانه ها، چشمه ها و سقاها را از ميان برداشت. امروز در تهران ديگر اثري از سقاها وجود ندارد، آب انبارها برچيده شده اند، حوض ها خالي از آب مانده اند و قنوات جز معدودي از آنها كه هنوز پر آب اند و آب آنها براي كشاورزي و آبياري باغات استفاده مي شود، يا خشك و يا تبديل به مخازن فاضلاب شده اند.

پانويس ها:
1.    انصافپور، 123
2.    شكوئي ، 395- 392
3.    اطلس ملي ايران، 3-2
4.    عباسي، 48
5.    نوربخش، 2143-2140
6.    نجمي، 82
7.    شهري، 156
8.    نوربخش،585
9.    شهري، 151، جلد اول
10.    عباسي، 80
11.    عباسي، 82-81، 1387
12.    نجمي،150-148
13.    نجمي،152
14.    فكوهي،185
15.    گوبلو،14
16.    كرسون، ترجمه ي عمادي، 34
17.    كرسون، ترجمه ي عمادي، 35،
18.    جري دي مور، 245
19.    رنجبر و ستوده، 76
20.    تكميل همايون، 22-21
21.    شهيدي مازندراني، 392-391
22.    نجمي، 86
23.    نجمي،89
24.    عباسي، 49
25.    شهيدي مازندراني، 392
26.    نوربخش،585
27.    تكميل همايون، 23
28.    نوربخش،962- 953
29.    تكميل همايون، 23
30.    عباسي،37
31.    هوركارد، سهامي، 75
32.    هوركارد، سهامي، 229

منابع:
اطلس كامل شهر تهران، 1364، انتشارات گيتا شناسي
شكوئي، حسين. 1350. جغرافياي شهري (بخش دوم)، انتشارات موسسه ي تحقيقات اجتماعي و علوم انساني
نوربخش، مسعود. 1381. تهران به روايت تاريخ، ، نشر علمي، ، مجلد اول و چهارم
شهري، جعفر.1371. طهران قديم، 5 مجلد، انتشارات معين
نجمي، ناصر. 1362. دارالخلافه ي تهران، نشر همگام
تكميل همايون، ناصر. 1382. تهران، دفتر پژوهش هاي فرهنگي، تهران
گوبلو، هانري.1371. قنات فني براي دستيابي به آب،  ترجمه ي دكتر محمد حسين پاپلي يزدي و ابوالحسن سرو قد مقدم، نشرمعاونت فرهنگي آستان قدس رضوي، مشهد
اطلس ملي ايران "محيط زيست"، 1380، دست اندركاران تهيه ي اطلس ملي ايران "محيط زيست"، مجلد 16،  نشر سازمان نقشه برداري كشور
فكوهي، ناصر ، 1386، انسان شناسي شهري، نشر ني
رنجبر، محمود، ستوده، هدايت اله، 1380، مردم شناسي فرهنگي با تكيه بر فرهنگ مردم ايران، انتشارات دانش آفرين
دي مور، جري، 1389، زندگي و انديشه ي بزرگان انسان شناسي، ترجمه ي هاشم آقا بيگ پوري و جعفر احمدي، نشر جامعه شناسان
عباسي، اسماعيل، 1387، آبنامه ي تهران، دفتر پژوهش هاي فرهنگي
شهيدي مازندراني، حسين، 1383، سرگذشت تهران، نشر راه مانا
هوكارد، برنارد، 1388، تهران البرز، ترجمه ي سيروس سهامي، انتشارات محقق، انتشارات ترانه، مشهد
كرسون، آندره. 1343. فلاسفه ي بزرگ: اوگوست كنت، انتشارات بنگاه مطبوعاتي صفيعليشاه، 112 ص
انصافپور، غلامرضا، 1352، دايره المعارف جامعه شناسي تاريخي ايران، تاريخ زندگي روستاييان و طبقات اجتماعي ايران از دوران ماقبل تاريخي تا پايان ساسانيان، شركت سهامي انتشار

1

نقش و اهمّيت بركه‌ها و آب انبارها در بافت شهرهاي ايران

 

آب انبارهاي قزوين را ويران نسازيد

با معرّفي: آب انبار حاج كاظم، اثري شكوهمند از معماري قزوين

دكتر پرويز ورجاوند

استاد دانشگاه تهران و مشاور سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران

در بررسي شهرهاي كهن و بناهاي تاريخي موجود در آنها، بطور معمول بيشتر توجه سفرنامه نويسان و محققان بسوي بناهاي سترك مذهبي، چون: مسجدها – امامزاده ها، ستايشگاهها و بناهاي بزرگي چون: قصرها – كوشك‌ها و مانند آنها جلب شده است و واحدهاي معماري مورد نياز عامه مردم شهر، چون بازارها، تيم‌ها و تيمچه‌ها – حمامها، آب‌انبارها و نظير آنها توجه جمع كمتري را بخود معطوف ساخته است. در حالي كه در بسياري از موارد ارزش و اعتبار اين‌گونه بناهاي مورد نياز همگاني از جنبه‌هاي مختلف: طرح ساختمان – بنائي و هنر معماري و تزييناتي، از دو دسته مورد بحث نه تنها كمتر نيست بلكه معرف ويژه‌گيهائي هستند كه در آن دو گروه نميتوان يافت و با توجه به اينكه برخي از آنها بتدريج در شهرها و شهركها مورد استفادة خود را از دست داده و ميدهد جا دارد، تحقيقي بنيادي از همه جهات در مورد آنها صورت پذيرد، باشد كه گذشته از جنبه‌هاي فني و ساختماني، معماري و تزيينات، از نظرگاه رابطه با بافت هر محل و شهر و نقشي كه در جهت دادن به طرح‌ريزي بافت‌هاي شهري و مجموعه‌هاي مسكوني داشته‌اند، موضوع مورد بررسي جامع قرار گيرد.

-اينك با توجه به مقدمه كوتاهي كه در بالا بآن اشاره رفت در اين نوشته در پي مقاله «بيش از اين بافت‌هاي قديم شهرها را ويران نكنيم» كه در شماره 157 همين مجله بچاپ رسيد و در آن ضمن معرفي كاروانسراي وزير در قزوين لزوم حفظ و نگهداري و استفاده از كاروانسرا‌ها و تيمچه‌ها و سراهاي اين شهر و ديگر شهرها اشاره رفت، درباره يكي ديگر از آثار معماري همگاني شهري يعني آب‌انبارها صحبت ميكنيم.

 

 

 

-گفتگو درباره آب‌انبار و مخزن‌هاي نگهداري و توزيع آب در معماري ايران و اشاره به سابقه تاريخي آن، براساس مدارك موجود بحثي است جالب و طولاني كه از حوصله اين مقاله بيرون است. ولي شايد بي‌مناسبت نباشد يادآور شويم كه يكي از كهن‌ترين و جالب‌ترين نونه اين نوع معماري را ميتوان در كنار محوطه شهر باستاني چغازنبيل – مربوط به هزاره دوم و دوران شكوفائي معماري ايلام – مشاهده كرد و مورد تحسين قرار داد.

در اينجا جا دارد بدون آنكه بخواهيم به نمونه‌هاي ديگر مخزن‌هاي آب و آب‌انبارها در طي تاريخ اين سرزمين اشاره كنيم اين نكته مهم را يادآور شويم كه با توجه به شرايط خاص اقليمي ايران و كمبود منابع آب در بخش عمده‌اي از اين سرزمين، موضوع كشف و تأمين آب، جلوگيري از هدر رفتن آن و استفاده حساب شده از اين پديده زندگي‌بخش و آباد كننده از دورترين زمانها مورد توجه بوده است. نتيجه آنكه مهندسان و معماران ورزيده ايراني از ديرباز به تجربه‌هاي موفق و خلق آثاري سترك و ارزنده بصورت ايجاد قناتها - سدها - آب‌انبارها و مخزن‌هاي بزرگ آب زده‌اند.

   

منظره‌اي از نماي سردر ورودي آب‌انبار حاج كاظم در قزوين (عكس از نگارنده)

 

 

همچنين با توجه به ارزش و اعتباري كه آب در اين سرزمين داشته است، سبب گرديده تا ستايشگاههاي بزرگي نيز براي نيايش ايزد نگهبان آب، يعني ايزد ناهيد، برپا دارند. به بيان ديگر در تمامي زمينه‌ها و نمودهاي زندگي مردم اين سرزمين به روشني ميتوان نشانه‌هاي چشم‌گير ارج نهادن به اين مائدة آسماني را مشاهده كرد و پيوند ژرف آنرا با تمامي مظاهر فرهنگ، هنر و تمدن مردم اين مرز و بوم لمس ساخت.

-نقش آب‌انبارها در بافت شهرهاي حاشية كوير و منطقه‌هاي كم آب ايران در دوران بعد از اسلام چنان چشم‌گير است كه در بسياري از آباديها و شهركها محله‌هاي مختلف شهرهاي بزرگ چون يزد، آب‌انبارها، قلب آبادي، شهرك و محله‌ها را تشكيل ميدهند و در بسياري از محل‌ها بزرگترين و چشم‌گيرترين واحد معماري بشمار ميروند، تا جائي كه ديگر بناهاي همگاني محل را زير نفوذ خود قرار داده‌اند.

فن ساختمان و شيوه بنّائي در ساختمان آب‌انبارها، داراي اعتبار خاصي است،‌زيرا كه سازندگان اين واحدها، با دقت و نكته‌سنجي بسيار به نكات عمده‌اي چون: ميزان فشار آب بر كف و سطح‌هاي جانبي، مسئله اندود داخل انبار، تهويه، تصفيه، جلوگيري از آلودگي آب و بسياري ديگر از مسائل توجه كامل داشته‌اند. هنر تزئيني نماي خارجي اين آب‌انبارها، بخصوص سردر ورودي آنها و بالاخره در برخي موارد انتخاب شعرهاي جالب براي كتيبه بالاي سردر، همه و همه معرف آنست كه اين آثار معماري با بسياري از ويژگي‌ها، روحيه و خصوصيات زندگي ساكنان پيرامونش در ارتباط نزديك و محكم بوده است. حال آيا دريغ نيست كه اين آثار پرارزش و در بسياري موارد زيبا را بدست فراموشي و سپس نابودي بسپاريم؟

 

 

   

آنچه من را برآن داشت تا به نوشتن مطلبي دربارة آب‌انبارها بپردازم، آن بود كه با انجام لوله‌كشي در شهرها و شهركها، بسياري از اين آب‌انبارها متروك گشته‌اند و ميرود كه بتدريج رو به ويراني كامل گذارند. قصدم آن نيست كه بگويم بايد مردم از آب‌انبارها استفاده كنند ولي ميخواهم بگويم بايد ترتيبي داده شود، تا بتوان از انهدام آنها جلوگيري كرد و برپايشان نگهداشت نه آنكه چون آب‌انبارهاي قزوين با بدترين وضع و شكل ممكن ورودي آنها را بصورتي زننده تيغه كرد.

با انجام اين عمل نه تنها به نماي بسياري از اين واحدها بلكه به منظر عمومي شهر لطمه‌اي شديد وارد گشته است. دليل انجام اين امر روشن نيست ولي هرچه هست اگر قصد بر مسدود ساختن ورودي اين واحدها بود مي‌توانستند، با مطالعه و بطور مثال با ايجاد يك جدار شبكه مانند از كاشي اين كار را انجام دهند تا اين چنين نماي آنها را زشت و كريه نسازند و موجباتي فراهم سازند تا با مطالعه كافي بتوان ضمن حفظ آنها كاربردي معقول و منطقي برايشان درنظر گرفت.

 

تصوير ديگري از سردر ورودي و بادگير جالب آب‌انبار حاج كاظم در قزوين (عكس از نگارنده)

 

 

اين امر بي‌سابقه نيست چنانكه آب‌انبار جالب «سيد اسماعيل» در خيابان سيروس تهران چند سالي است كه به يك غذاخوري سنتي ايراني تبديل يافته و «بركه»ها يا آب‌انبارهاي جالب بندرعباس نيز براي تبديل به موزه، چايخانه و تآتر مورد توجه قرار گرفته‌اند.

اينك با توجه به آنچه كه در بالا آمد در زير بمعرفي يكي از زيباترين و جالبترين آب‌انبارهاي قزوين كه چون گوهري درخشان در يكي از محله‌هاي قديمي اين شهر قرار دارد ميپردازيم. باشد كه مقامات مسئول بر سر ذوق و شوق آيند و گوشه‌چشمي نيز به اين آثار بياندازند و موجبات حفظ آنها را فراهم سازند.

 

1

آب ‌انبار حاج كاظم

آب‌انبار حاج كاظم در محله مغلاوك از محلات قديمي قزوين قرار دارد. آب‌انبار مزبور از جمله آب‌انبارهاي قديمي بشمار ميرود. تعداد پله‌هاي آب‌انبار 40 عدد است و كليه آنها از سنگ‌هاي تراشيده ساخته شده‌اند و ازاره‌هاي آن نيز همگي از سنگ است. سردر ورودي آب‌انبار بصورت يك قوس بلند و جناقي ساخته شده و در دو سوي آن دو جرز پهن قرار دارد كه وسط آنها، سه طاقنما يكي بر روي ديگري تعبيه شده است. طاقنماي زير بصورت طاقچه و توگود است. دو طاقنماي ديگر داراي تزئينات كاشي، با طرحهاي هندسي و خط بنائي است. طرحهاي تزئيني نماي آب‌انبار بشيوه معقلي صورت پذيرفته چنانكه جابجا آجركاري و آجرهاي لعابدار رنگي در كنار هم قرار گرفته‌اند. قبل از مدخل اصلي آب‌انبار محوطة هشتي مانندي واقع شده است كه در دو جانب آن دو سكوي سنگي قرار دارد.

مخزن آب‌انبار به ابعاد 8×21×23 متر در جانب راست سردر قرار گرفته، بر روي آن دو هواكش وجود دارد. از دو هواكش مزبور آنكه در امتداد سردر قرار دارد داراي تزئينات كاشيكاري و ديگري ساده است. تاريخ بناي آب‌انبار در آخر كتيبه‌اي كه بر روي سنگ مرمر و بخط نستعليق كنده شده، بالاي ورودي داخلي نصب گرديده، مشاهده مي‌‌شود كه برابر سال 1256 هجري قمري است.

 
 

1

تاريخچه آب انبار

تاريخچه آب انبار


آب انبار در كشورهاي يونان و روم نيز از اين شيوه براي ذخيره آب استفاده مي‌شد.

آب‌انبار در ايران
شرايط اقليمي‌ خشك و نيمه خشك بخش عمده اي از ايران، تاثير ژرف و بنيادي در خلق پديده‌هاي گوناگون معماري اين سرزمين گذاشته است. ريزش‌هاي آسماني در ايران، به جز ناحيه شمالي و سواحل درياي مازندران، در بقيه نواحي بسيار كم است. به همين دليل، از ديرباز در بيشتر دشت‌هاي وسيع ايران، براي دسترسي به آب، تلاش چشمگيري صورت گرفته و ايرانيان با بهره جستن از تمامي‌ توانايي‌هاي خود، ده‌ها كيلومتر قنات حفر كرده اند. آنها در كنار ساخت قنات‌ها و سدها، به ذخيره سازي آب‌هاي فراوان زمستاني براي به مصرف رساندن آنها در فصل‌هاي گرم سال نيز توجه داشته اند و براي تحقق اين مساله، «آب‌انبار» را بنيان گذاشته اند.
آب‌انبارها علاوه بر نقش مهمي‌ كه در زندگي روزمره مردم داشته اند، از موقعيت خاصي نيز در فرهنگ و اعتقادات مردم اين سرزمين، بهره مند بوده اند. پيوند ميان آب و آيين‌هاي مذهبي، در دوران بعد از اسلام نيز در ايران ادامه يافت؛ به گونه اي كه نيايشگاه‌هاي آناهيد، جاي خود را به مصلي‌هاي شكوهمند خارج از شهر داد.
آب‌انبارها در بافت شهرهاي حاشيه كوير، مركز بسياري از آبادي‌ها و شهرك‌ها و محله‌ها بوده‌اند و در بسياري از محله‌ها بزرگ‌ترين و چشمگيرترين واحد معماري به شمار مي‌روند.
فن ساختمان و شيوه معماري در ساختمان آب‌انبارها داراي اعتبار خاصي است؛ چرا كه سازندگان اين واحدها با دقت و نكته‌سنجي بسيار، به مسايل عمده اي چون ميزان فشار آب بر كف و سطح آب‌انبار، مساله اندود داخل بنا، تهويه، تصفيه و جلوگيري از آلودگي آب، توجه كامل داشته‌اند.
هنر تزيين نماي خارجي اين آب‌انبارها، به خصوص سردر ورودي آنها و در برخي از موارد، انتخاب اشعار جالبي براي كتيبه بالاي سردر، همگي نشان دهنده آن است كه اين بناها با بسياري از ويژگي‌ها و روحيات ساكنان پيرامون خود، ارتباط نزديك و مستحكمي‌ داشته اند.
دلايل وجودي آب‌انبار
دلايل جمع‌آوري و نگه‌داري آب در آب‌انبارها را مي‌توان به صورت زير دسته بندي كرد:
الف) تبخير شدن آب در اثر تماس مستقيم با گرماي خورشيد و جريان هوا
ب ) فاسد شدن آب در هواي آزاد
ج) گرم شدن آب به علت تابش نور خورشيد
عملكرد و اركان آب‌انبارها
انواع آب‌انبارها از نظر نوع عملكرد و اركان :
1. آب‌انبارهاي خصوصي: اين آب‌انبارها در خانه‌هاي شهري و يا روستايي، عموما در زير ساختمان يا در زير سطح حياط ساخته مي‌شوند. مخازن اين آب‌انبارها معمولا مكعب يا مستطيل هستند و سقفي مسطح يا گهواره‌اي دارند. در اين نوع آب‌انبارها اگر مخزن زير حياط خانه ساخته مي‌شده، برداشت آب از آنها با دلو و از راه دريچه‌اي كه در سقف يا نزديك به سقف بوده، به وسيله تلمبه دستي انجام مي‌گرفته است. اما چنان چه مخزن در زير قسمت مسكوني ساخته مي شد معمولا دسترسي به آب از طريق پاشير صورت مي‌گرفت. اين مخازن، عمدتا يك هواكش يا بادگير براي تهويه دارند كه تا بام خانه امتداد مي‌يابد. گنجايش برخي از اين آب‌انبارها براي تامين مصرفي سه تا چهار سال يك خانه، كافي است.
«ايران به جز چند رود بزرگ و متوسط كه با بهره‌مند بودن از سرچشمه‌هاي برفگير، در تمامي‌ طول سال جريان دارند، عمده رودها در بخش كوتاهي از سال، آب در بستر دارند و بيشترشان از ميانه بهار تا پايان پاييز، خشك و بي آب هستند.»
2. آب‌انبارهاي عمومي: اين آب‌انبارها اكثرا بناهاي بزرگ و چشمگيري هستند و سازندگان آنها حكام و اعيان يا مردان نيكوكار محلي بوده‌اند كه هزينه ساخت آنها را از بيت‌المال يا از اموال خويش مي‌پرداخته اند.
الف) آب‌انبارهاي شهري: معمولا در مراكز محله‌ها و در كنار امكان مذهبي، آموزشي، رفاهي و تجاري ساخته مي‌شدند. نمونه‌هاي بازمانده از اين آب‌انبارها نشان مي‌دهد كه آنها نسبت به انواع ديگر داراي ظرفيت بيشتري بوده و مي توانستند نياز محلات پرجمعيت شهري را براي ماه‌ها تامين كنند.
اهميت حياتي اين بناها موجب مي‌شد كه در انتخاب نوع مصالح و كيفيت ساختمان آنها شود و افزودن بر بخش‌ها و اجزاي ضروري، جلوخان‌هايي بزرگ، سردر و هشتي، پله‌هاي پهن، بادگيرهاي بلند و همچنين تزيينات گوناگون در آنها به كار رود. از جمله معروفترين اين آب‌انبارها در تهران بايد به اين موارد اشاره كرد: «سيد اسماعيل، صاحب ايوان، بابا نوذر، يوزباش، سيد ولي، امامزاده يحيي، رضا قلي خان، چهل تن و كوچه غريبان.
در سمنان آب‌انبار قلي و سرخه، در قزوين آب‌انبارهاي حاج كاظم و سردار بزرگ، در مشهد آب‌انبارهاي حوض لقمان، حوض ميرزا ناظر، بالا كوچه و چهل پايه و در كاشان آب‌انبار سيدحسين دخان، از نمونه‌هاي معروف اين نوع معماري به شمار مي‌روند.
2_ب) آب‌انبارهاي روستايي: عموما در ميدان‌هاي مركزي روستاها ساخته مي‌شدند. اين آب‌انبارها معماري بسيار ساده اي داشتند و از مصالح موجود در محل و بيشتر بدون تزيينات و پيرايه‌ها، شكل مي‌گرفتند. از نمونه‌هاي شناخته شده اين آب‌انبارها مي‌توان به آب‌انبار حاج سيدحسين در آبادي خنك (خونك) و آب‌انبار دو راه در آبادي در رحمت آباد استان يزد اشاره كرد.
2-ج) آب‌انبارهاي قلعه اي: اين آب‌انبارها بسيار ساده و اغلب به صورت حوض‌هاي سرپوشيده‌اند. مخزن آنها نسبتا كوچك و عميق است و به شكل چاهي سريع در قسمت مركزي آب‌انبار ساخته مي‌شده است. برخي از آنها به نحوي با مجموعه بناهاي قلعه تركيب شده‌اند كه بتوانند آب باران كه روي بام‌ها و صحن قلعه روان مي‌شود، جمع آوري و ذخيره كنند.
معماري آب‌انبارهاي داخل كاروانسراها را مي‌توان تاثير گرفته از اين نوع آب‌انبارها دانست و در اين گروه مطالعه كرد. اين بناها معمولا به صورت حوض‌هايي سرپوشيده در ميان حياط و روي محورهاي اصلي كاروانسرا ساخته مي‌شدند.
2-د) آب‌انبارهاي ميان‌راهي: اين آب‌انبارها معمولا در مسير جاده‌هاي كاروان‌رو و در كنار كاروانسراها شكل مي‌گرفتند. آنها مخازن استوانه‌اي و پوشش گنبدي دارند و برخي نيز اطاق و كلاه‌فرنگي‌هايي براي استراحت مسافران و خواندن نماز دارند.
از نمونه آب‌انبارهاي ميان‌راهي مي‌توان به آب‌انبارهاي حوض بلند وزير بر سر راه يزد به مشهد و آب‌انبار حاج حسين معمار در جاده يزد به تهران، اشاره كرد.
2-ه) آب‌انبارهاي بياباني: معمولا در بيابان‌هاي خشك و به منظور سيراب كردن دام‌ها ساخته مي‌شدند. مخازن اين آب‌انبارها معمولا چهارگوش ساخته مي‌شده و ديوارهاي‌شان حدود دو متر بالاتر از سطح زمين بوده است.

1
X