مديركل ميراثفرهنگي، صنايعدستي و گردشگري استان البرز از ارائه پرونده تپه قشلاق براي ثبت در فهرست ميراثفرهنگي كشور خبرداد.
«محمدرضا پوينده» بيان اين مطلب اظهار داشت: تپه قشلاق يكي از حوزههاي تاريخي و باستاني اين استان محسوب ميشود كه تاريخ آن به دوره اسلامي ميرسد.
وي تصريح كرد: طي مطالعات صورت گرفته مشخص شد، تپه قشلاق داراي پيشنهاي كهن است كه تلاش ميشود با ثبت اين حوزه، اقدامات حفاظتي و نگهداري آن در برنامههاي استان البرز قرار گيرد.
اين مقام مسئول ادامه داد: تاكنون 12 پرونده در قالب 8 اثر تاريخي و 4 پرونده معنوي به همايش ثبت ارسال شده است كه به نظر ميرسد، تمامي اين آثار به فهرست ميراثمعنوي كشور اضافه شود.
«پوينده» افزود: تپه قشلاق يا همان اوج تپه، حوزهاي با قدمت دوره اسلامي به حساب ميآيد كه در علي آباد گوته واقع درمهرشهر كرج قرار دارد.
صنايع دستي وتمدن چند هزار ساله ايران
صنايع دستي و تمدن چندهزارساله ايران
تمدن چند هزار ساله ايران، ميراث ماندگار بسياري براي ما، مردم امروز اين كشور كهن به يادگار گذاشته كه مجموعه اين ميراث، هويت تاريخي و ملي ما را تشكيل مي دهد. اين ميراث، مظاهر و جلوه هاي متنوع و متعددي دارد كه هر يك از آنها به نحوي، گذشته درخشان و تمدن باستاني اين مرز و بوم را بازگو مي كند.يكي از اين مظاهر كه در شاخه هاي متنوعي خود نمايي مي كند و بازگو كننده ي هويت و ذوق و هنر ايرانيان است،صنايع دستي است.
تاريخچه صنايع دستي
در حدود 8000 سال قبل كه به عصر «نوسنگي» معروف است، مردمي در منطقه وسيعي در آسياي جنوب غربي زندگي مي كردند كه براي نخستين بار در گروههاي كوچك جمع آمده، در يك مكان ساكن شدند و اولين دهكده ها را به وجود آوردند. آثار به دست آمده از دوران پارينه سنگي، ميان سنگي و نوسنگي، گواه بر فعاليت انسان در ساخت ابزار و وسايل سنگي است. ابزارهايي چون تيغه هاي دندانه دار و به شكلهاي مختلف هندسي در مكانهايي مانند بيستون و غارهاي هوتو و كمربند به دست آمده است. انساني كه ياد گرفته بود با كاشتن دانه هاي خوراكي مقدار بيشتري از آن را به دست آورد، ناگزير بود آن را در جايي ذخيره كند. او ظرفهايي را مي خواست كه در برابر گرما و رطوبت هوا مقاومت داشته باشد و غلات، در آن فاسد نشود. از اين رو انسان دوران نوسنگي با الهام از همان شكلهاي طبيعي و با آميختن آب و خاك، اولين ظرفهاي سفالي را ساخت.
در نتيجه كاوش هاي متعددي كه صورت گرفته آثار و اشياء بسيار زيادي غالبا فلزي ( مفرغ ) به دست امده كه در كمال مهارت و استادي و با اشكال بسيار متنوع و بديعي ساخته شده اند كه همگي به عنوان پيشينه اي اثر گذار و تاريخي براي اشياء و صنايع دستي دوره هاي بعدي ( غالبا از نظر شيوه ساخت مواد اوليه و نه از نظر محتوا و نقوش ) مورد استفاده قرار گرفته اند .
آثاري كه در كاوش تپه زيويه به دست آمد حاصل كاوش هايي بود كه در سال ۱۹۶۴ ميلادي توسط دايسون و كرافورد صورت گرفت و اشياء به دست آمده در كاوش هاي گورستان و قلعه زيويه تاريخ هزارۀ اول ق.م را بخود گرفت ، سال بعد هم دومين كاوش علمي صورت گرفت و آثار دورۀ دوم كاوش نيزمربوط به سدۀ ششم تا هفتم ق.م بود . قطعه اي از يك ظرف شكسته با دسته اي به شكل عقاب در كاوش هاي بعدي به دست آمد كه از نمونه هاي زيبا و بسيار هنرمندانۀ اين تمدن بشمار مي آمد . اين ظرف با گل لاجورد ساخته شده با ارتفاع ۱۴ سانتي متر خود بخشي از يك ظرف بزرگ و بسيار قيمتي بوده كه در مراسم آئيني استفاده مي شده است. مشابه اين گونه ظروف مخصوص بعدها از حسنلو ۴ توسط دايسون به دست آمده بود . اما از جمله زيباترين و منحصرد به فرد ترين آثار زيويه تعدادي ريتون سفالين دراندازه ها و رنگ آميزي هاي مختلف است كه عموماً در داخل قبر قرار داشته اند ، اين آثار توسط كارشناسان به سه دسته كلي تقسيم شده اند .
۱- ريتون هايي به شكل سر حيوان و گردن به صورت يك جام با دهانۀ گشاده و لبۀ برگشته كه با گل قرمز به شكل بسيار ظريف و زيبا ساخته شده ،سر حيوان كه نوعي گوزن به نام سايگاه است از مشخصات هنر زيويه بشمار مي رود ، سطح اين ريتون ها به وسيلۀ لعاب سبز و سبز تيره پوشانده شده است .
۲- نوع دوم ريتون هايي به شكل پرندگان ( مرغابي ) است كه دهانه بر پشت مرغابي و لوله به جاي نوك مرغابي قرار دارد اين ريتون ها با لعاب زمينه بنفش پوشيده شده و در قسمت هاي سينه و پربه شكل فلس ماهي از رنگ هاي بنفش روشن و تيره ،زرد ، قهوه اي و با خطوط به رنگ قهوه اي كرم روشن تزئين شده و دم حيوان نيز به رنگ سبز زيتوني رنگين شده است .
۳- نوع سوم ريتون هايي كه كاملا ً به شكل استوانه ( بدون خميدگي ) هستند و در بالا دهانۀ پهن و در پائين و ته آن سر يك حيوان ديده مي شود . حيوان در اين نمونه مانند هماي هخامنشي به جاي گوش شاخ دارد و از رنگ هاي زيبا و دلپذير براي نقاشي و تزئين آن استفاده شده است . از جمله ساير آثار و اشياء بسيار متنوع از حيث نوع مواد و از حيث شكل و فرم و همينطور از نظر تزئينات فرمي يا تزئينات نقشي مي توان نمونه هاي زيبايي از ظروف سفالي ، ظروف لعابي ، ريتون به شكل چكمه ، آلات و اشياء زينتي و آرايشي طلايي ، پلاك ها و مهرهاي زرّين، مجسمه هاي طلايي ، لوحه هاي سفالي و فلزي وآثار آهني مفرغي و برنزي را مي توان ذكر نمود كه شاخص ترين آنها عبارتند از :
ظروف سفالي كه غالباً در تدفين شاه و اشخاص سرشناس و به همراه آنها دفن شده اند از خمير گل سفيد و كرم با پخت كامل و استقامت خوب، هستند كه تماماً داراي نقوش اجرا شده با تكنيك هاي مختلف مانند نقش برجسته، نقش حك شده ، نقوش دكمه اي و شياردار مي باشند. اكثر اين سفال ها با چرخ ساخته شده و فرم زيبا ظريف و منظم آنها همچنين هماهنگي كه بين فرم و شكل اشياء با تزئينات آنها وجود دارد، به همراه تناسب بسيار بالايي كه در آنها به كار رفته همگي حاكي از مهارت و چيره دستي خارق العاده سفالگران و صنعتگران اين دوره تاريخي مي باشد . در قسمت ظروف لعابدار در اندازه هاي كوچك و بزرگ ساخته شده و به صورت ظرف لعابدار رنگي يا ظرف لعابدار نقاشي شده كه به طرز جالبي تزئين و منقوش شده اند به دست آمده، در يك طرف تصوير دو گاو نر كه در مقابل يك گل لوتوس زانو زده اند ديده مي شود. برخي از سفالينه ها نيز به شكل ريتون چكمه و به صورت فرم ساده يا پيچيده هنري و بدون استفاده از فرم سر يا بدن حيوان و پرنده ساخته شده اند. مشابه اين ظروف درتمدن هاي خوروين، عمار، حسنلو و در هنر اورارتوئي ديده مي شود. اشياء وقطعات طلايي زيويه نيز جزو زيباترين آثار ما قبل تاريخ ايران محسوب مي شوند. زينت آلات و اشياء تزئيني شامل كمربند، گردنبند، حلقه، وسايل زينتي زنانه ،پلاك و مهر ،مجسمه و ظروف طلايي را مي توان نام برد كه در زمرۀ همين آثار مكشوفه قرار دارند، همينطور يك مجسمه طلايي بز كوهي با شاخ هاي بسيار بلند و پيچ خورده است كه سر مجسمه به شكل عقاب است ، پلاك هاي طلايي زيويه در اندازه هاي مختلف وبا فرمهاي متنوع هندسي به دست آمده اند و شامل نقوش خاصي مانند، شير وگوزن، بز جدال شير وانسان وديعه گرفته شده از تمدنهاي قبلي ايران وبين النهرين است. طوق هلالي با نقوشي از حيوان، شير بالدار و انسان از ديگر موارد هستند. همينطور قلاب ها و پلاك هاي زيباي كمربند كه به صورت ورقه يا حلقه و با نقوش تركيبي حيواني مانند سر دو شير يا خطوط منحني مثل دو ابركه با هم برخورد نموده اند، بز كوهي ،گوزن و…. مي باشند . انواعي از گردنبند به شكل طوق حلقه اي و هلالي از جنس طلا كه در گوشه هاي آن حلقه نازكي از طلا قرار دارد و به وسيلۀ زنجيري كه به آن وصل شده به گردن آويزان مي شود ساخت اين گردنبندها در كمال ظرافت و زيبايي تمام از هنرزيور سازي و جواهر سازي پر رونق اين دوره تاريخي خبر مي دهد. از جمله آثار كاملا ً اختصاصي اين تمدن و درعين حال بسيار زيبا مجسمه هايي است كه ازتركيب دو يا چند حيوان و پرنده ساخته شده و تركيبات و تناسبات هم از حيث آميزش حيوانات وهم از نظرابعاد اندام هاي مختلف كه با مهارت با هم آميخته شده اند همگي نشانه هاي نبوغ هنرايراني زيويه هستند . تعدادي گردنبند يا پيش بند سينه كه زنان و غالباً مردان از آن به عنوان علامتي تزئيني و علامت شناسايي و تشخيص طبقاتي يا فاميلي استفاده مي كردند، جواهرسازان از آنها به نام اسفنكس هاي بالداري كه روي سينه هايشان پيش بند دارند ياد مي كنند كه درهنرفنيقي و آشوري نيز وجود داشته است. از جمله ديگر اشياء جالب و بسيار ارزشمند هنري وتاريخي دو قطعه طلايي است كه يكي روكش دست زنانه و ديگري بازوبند مردانه طلايي مي باشد . دست پوش يا روكش مذبور به وسيلۀ حلقه هاي باريك زنجيري ساخته شده و به صورت ورقه اي جمع شده است كه محل چفت و بست آن روي مچ قرار دارد و روي آن پنج عدد انگشتري مزين به مرواريد و زنجيرك هاي ظريف اضافه شده است. ( در حال حاضردوعدد انگشترها برروي آن قرار دارد).
قطعۀ زرّين ديگر كه جزو نمونه هاي بسيار ارزشمند هنر جواهرگري و زرگري دستي محسوب مي شود بازوبندي است كه يك جفت شيرطلايي كوچك در قسمت مياني حلقه دست بند به صورت قرينه و روبه روي هم قرار دارند ، در قسمت سردستبند شيرهاي بزرگ تعبيه شده است . نمونه شيرهاي اين قطعه هنري را مي توان در آثار دوره هاي بعدي ايران و همينطوردرآثارهمان دوره ، درتمدن هاي ديگر مانند هيتي و سوري مشاهده نمود، اما به هرحال مشخص نيست كدام يك از ديگري اقتباس كرده است . ازديگرآثارجالب توجه زيويه كه جايگاه ويژه اي بين آثار باستاني عهد باستان دارا مي باشد يك بشقاب بزرگ ( يا سيني كوچك ) نقره اي است كه حدود يك كيلو گرم وزن خالص آن است . اين بشقاب كه با لبه هاي برگشته به طرف داخل ساخته شده داراي شش رديف نقوش برجسته حيواني شامل حيوانات تخيلي به طورمثال سرعقاب وخرگوش وهمينطوريك گل بزرگ آفتاب گردان دروسط ظرف كه تماماً با ظرافت و دقت بالايي برجسته كاري شده اند اين ظرف جزوآثاربرجسته فلزكاري وقلمزني ايران به شمار مي رود ، همچنين نمونه هاي فلزي وسفالي بسيارزيبا وارزشمندي كه بيان تمامي آنها بررسي و تجزيه تحليل فرمي و تزئيني آنها از لحاظ هنري وتاريخي يا سبك شناسي مجال بيشتري مي طلبد، به طور مثال تعدادي ابزار، آلات، زين و يراق، زنگوله، ركاب وساير وسايل اسب كه غالباً با شيوه بسيار جالبي فرم دهي شده اند وهركدام نقش وتزئيني درخورتأمل دارند.
به طور كلي براي جمع بندي آثار واشياءمكشوفه در تپه زيويه بجزمواردي كه ذكرشد مي توان آنها را به صورت خلاصه بيان نمود :
۱- لوحه اي ازجنس عاج فيل كه تصويرآن دوپادشاه را از نيم رخ نشان مي دهد
۲- لوحه اي ازعاج كه يك صحنه شكاررا نشان مي دهد
۳- مجسمه عاجي
۴- شمايل حيوانات تخيلي و نمادين از جنس طلا
۵- خنجرهاي مفرغي و آهني
۶- پيكان و نوك تير از جنس مفرغ و آهن
۷- سپرو محافظ ( گارد بازو، ساعد ، شانه ،سينه ،ران ) فلزي از جنس آهن و مفرغ
۸- مهره استوانه اي طلايي
۹- غلاف طلايي خنجر
۱۰- دسته طلايي خنجر
۱۱- گرز بزرگ و كوچك تشريفاتي و تزئيني از جنس سنگ مرمر
۱۲- لوله و مال بند نقره اي به شكل سراسب وسرگاو
۱۳- ظروف و آبخوري سفالين
۱۴- ريتون هاي چكمه اي ساده با شكل سرحيوان و به صورت استوانه از جنس سفال ساده و سفال لعاب دار
۱۵- مجسمۀ كوچك انسان ازجنس چوب
۱۶- مقادير زيادي اشياء وقطعات ظريف زينتي و آرايشي از جنس طلا، نقره ومفرغ به شكل : سنجاق ، سنجاق قفلي، گل سينه، وغيره
به طور كلي آثار واشياء گنجينۀ زيويه كه در مراحل مختلف كاوش به دست آمده داراي سبك و اسلوب خاصي از هنرها وصنايع دستي ايراني است و محققين ساخت اين آثار را به يك حركت و جهش ماهرانه به سوي تكامل هنرايران مي دانند وعلي رغم شباهت هايي كه در بعضي ازموارد بين اين آثار با هنرسايرتمدن ها مانند بين النهرين، هيتي،سكايي و اورارتوئي وجود دارد نياز به گذشت زمان وبررسي بيشتراين آثار واشياء قابل كشف درآينده دارد اما آنچه كه مسلم است تأثيراجتناب ناپذير وعميق اين آثاردر ساختارصنايع دوره هاي هخامنشي، اشكاني و ساساني است.
در اين ميان بايداشاره نمود كه صنايع دستي هر منطقه نشانگر سلايق، روحيات، ذوق، سابقه تاريخي، نوع نگاه به زندگي و خصوصيات جغرافيايي، اجتماعي، اقتصادي و حتي سياسي آن منطقه در طول تاريخ است. قالي، گليم و ديگر بافته هاي سنتي ايراني، قلمزني و ميناگري و شيشه گري و سفال و ... همه و همه روحيه شرقي ايرانيان را بازگو مي كند. عاشق پيشگي و طبيعت گرايي و شادي، روحيه لطيف و موزون پراحساس ، فراز و فرودهاي گاه و بيگاه اجتماعي، اعتقاد قلبي و ريشه دار مذهبي، پاكي و صفا و صميمت دروني، انسان گرايي و ميهمان نوازي و ... همه و همه ازنقش ها و شمايل صنايع سنتي و دستي ايران پيداست.
اگرچه مردم ايران در طي قرون متمادي، با حفظ زبان و سنت هاي باستاني و داستان هاي كهن - همه آنچه شاهنامه بزرگ فردوسي ستون خيمه اش بوده- نگذاشتند فرهنگ ها و قبايل بيگانه ، هويت كهن آنها را از بين ببرند اما بي انصافي است اگر نگوييم در طول همه اين قرن ها، ساخته ها و بافته هاي دست ايرانيان كه در هر گوشه خانه هايشان هم بود، سهمي در زنده ماندن اين هويت و فرهنگ دارد و بيراه نيست اگر بگوييم كه به مقابله با فرهنگ بيگانه هم برخاست و تمدن ايراني را بر آنان تحميل كرد.
صنايع دستي كشور ما چنان متنوع و با ارزش است كه منطبق با هر روحيه و سليقه و دكوراسيوني مي توان وسايل تزئيني مختلفي يافت كه شان، زيبايي و هماهنگي مناسبي با مجموعه داشته باشد. شاهد بر اين واقعيت، استقبال توريست ها و غربياني است كه فرصت و امكان آشنايي و ديدار صنايع دستي ايران را پيدا مي كنند!
هويت تاريخي و ملي ما مهمترين بخش هويت ماست و اين واقعيت در دنياي امروز ،روز به روز ارزش بيشتري پيدا خواهد كرد; اين نكته را فراموش نكنيم كه با توجه به شاخه هاي متعدد صنايدع دستي در ايران هركدام از اين قسمت ها تاريخچه اي دارند كه بناي شكل گيري شان در درون آنها جاي گرفته است.به طور مثال تاريخچه برخي از اين شاخه را در زير عنوان مي كنيم.
● شيشه گري سنتي
اين هنر، تاريخي چند هزار ساله دارد. به نقل از روايات تاريخي اصل شيشه گري در زمان حضرت سليمان شكل گرفته است. در آن زمان براي ساخت كاخي ديوها به دستور حضرت سليمان كوره هاي شيشه گري را برپا كرده اند و قسمت هايي از آن را با اين هنر تزئين كرده اند. بعضي از روايات منبع انتقال اين هنر به دنيا را يونان در و بعضي ديگر ايران دانسته اند. شيشه گري در ايران از نيشابور آغاز شد و بعد به ري انتقال يافت و حدود دو هزار سال است كه در اين شهر قدمت دارد. در دوره هاي بعد شيشه گري منسوخ شد و پس از آن در سده اخير توسط ايتاليايي ها به ايران آورده شد. پيشرفت اين رشته در ۳۰سال اخير در ايران غيرقابل باور است؛ چراكه از شيشه گري صنعتي هم پيشرفت بالاتري داشته است. شيشه گري سنتي موسوم به بلورسازي است كه از ابتدا شامل احتياجات عمومي جامعه بوده و افراد با ساخت آنها كسب درآمد مي كرده اند. از ۶۹سال پيش هنرمندان اين رشته به فكر افتادند تا كارگاه زنده شيشه سازي را به نمايش بگذارند كه اولين بار همان ۶۹سال قبل در نمايشگاه بين المللي داير و بعد از آن در نمايشگاه هاي تخصصي ارائه شده است.
● حجاري و خراطي سنگ
اولين هنر بشر، تراش سنگ بوده است. قبل از اختراع خط و با شروع غارنشيني، انسان ها براي انتقام پيام و رساندن منظور خود شكل هايي روي سنگ حك مي كردند و اينگونه با هم ارتباط برقرار مي كردند. به مرور با اختراع خط تراش سنگ براي تهيه وسايل مورد احتياج به كار گرفته شد. اوج هنر سنگ تراشي دوره رنسانس بود كه در ايتاليا و يونان پيشرفت قابل توجهي داشت تا آنجا كه در يونان افرادي مانند ميكلانژ و لئوناردو سهم بسزايي در رشد اين هنر ايفا كردند. خراطي سنگ با رشد تكنولوژي و ورود دستگاه هاي تراش پيشينه اي حدود ۵۰سال را به خود اختصاص داده است.
● طلاكوبي و فيروزه كوبي
فيروزه كوبي هنر نابود شده اي بود كه ابتدا خاص خراسان بود. به طوري كه فيروزه ها در نيشابور استخراج مي شد و بعد در مشهد در كارگاه هاي مخصوص مورد تراش قرار مي گرفت. در زمان هاي قديم ظرف هاي مسي را با قلم زني طلاكوبي مي كردند و بعد يك لايه فيروزه را آغشته به چسب گياهي مخصوص كرده و روي جاهاي خالي گود شده قرار مي دادند. آخرين فردي كه در ايران به اين هنر اشراف داشت ۶۰سال پيش به علت اينكه فرزندانش تمايلي به فراگرفتن اين پيشه نداشتند. به يكي از اقليت هاي ديني اين هنر را آموزش داد. بعد از آن، اين تخصص در انحصار اين مرد درآمده و او اين هنر را به اصفهان منتقل مي كند. آقاي رضازاده يكي از هنرمندان پرتوان كشور براي بازگرداندن اين هنر حدود پنج سال تحقيق انجام داد و بعد از تلاش فراوان توانست در زمينه توليد داخلي و صادرات، اين پيشه به كار گيرد. هنر طلاكوبي به خراسان، سمرقند و افغانستان اختصاص دارد كه در اين ميان تعداد انگشت شماري از استادان ايراني در اين زمينه فعاليت دارند. در ايران به اين هنر كمتر پرداخته شده و بيشتر استادان اين رشته اهل افغانستان هستند. طلاكوبي در دو سبك ايراني و افغاني است كه تفاوت ميان اين دو در تذهيب و مينياتور به كار گرفته شده در طلاكوبي ايران است.
تعريف صنايع دستي
از صنايع دستي تعاريف متعددي ارائه شده است .صنايع دستي هم مي تواند، حالت كارگاهي و هم حالت خانگي داشته باشد، همانند صنايع كوچك قابليت استقرار در شهر و روستا را دارد، بدون نياز به فن آوري پيشرفته، بيشتر متكي به تخصصهاي بومي و سنتي است و قسمت اعظم مواد اوليه مصرفي آن در داخل كشور قابل تهيه مي باشد. افزون بر اين، صنايع دستي هر دو ويژگي مصرفي و هنري را داشته، برخوردار از بينش، ذوق، انديشه و فرهنگ توليد كننده نيز هست و در مجموع آن را يك «هنر- صنعت ناميده اند».
از مجموعه تعاريف صنايع دستي، به نظر مي رسد تعريف زير كه توسط گروهي از كارشناسان سازمان صنايع دستي ايران ارائه گرديده، دقيق تر و جامع تر باشد:صنايع دستي به مجموعه اي از هنرها و صنايع اطلاق مي شود كه به طور عمده با استفاده از مواد اوليه ي بومي و انجام قسمتي از مراحل اساسي توليد به كمك دست و ابزار دستي محصولاتي ساخته مي شود كه در هر واحد آن ذوق هنري و خلاقيت فكري صنعتگر سازنده به نحوي تجلي يافته و همين عامل، وجه تمايز اصلي اين گونه محصولات از مصنوعات مشابه ماشيني و كارخانه اي مي باشد .با توجه به تعريف فوق و ساير تعاريفي كه براي صنايع دستي ارائه شد، مي توان ويژگي هاي زير را نام برد .
1- انجام قسمتي از مراحل اساسي توليد، توسط دست و ابزار و وسايل دستي، براي توليد هر يك از فراورده هاي دستي مراحل متعددي طي مي شود ولي انجام كليه ي اين مراحل به وسيله ي دست و ابزار و وسايل دستي الزامي نبوده و چنانچه تنها قسمتي از مراحل اساسي توليد به اين طريق انجام شود، محصول توليد شده با توجه به مواردي كه در تعريف ذكر شد، صنايع دستي محسوب مي گردد.
2- حضور مؤثر و خلاق انسان در توليد و شكل بخشيدن به محصولات ساخته شده و امكان ايجاد تنوع و پياده كردن طرح هاي مختلف در مرحله ي ساخت اين گونه فرآورده ها.
3- تأمين قسمت عمده ي مواد اوليه مصرفي از منابع داخلي.
4- داشتن بار فرهنگي (استفاده از طرح هاي اصيل، بومي و سنتي)
5- عدم همانندي و تشابه فراورده هاي توليدي با يكديگر.
6 - عدم نياز به سرمايه گذاري زياد در مقايسه با ساير رشته هاي صنعت.
جايگاه صنايع دستي در توسعه اقتصادي
1. سهولت ايجاد مراكز توليد؛
2. بي نيازي به سرمايه هاي كلان؛
3. اشتغال زا بودن اين «هنر - صنعت»؛
4. وجود ارزش افزوده بالا؛
5. جنبه هاي كاربردي و تزئيني؛
6. داشتن زمينه اي مناسب براي جلب جهانگرد و صادرات؛
طبقه بندي صنايع دستي ايران
1. طراحي سنتي و نگارگري 6. هنرهاي مرتبط با فلز 11. رودوزي ها و بافتني ها
2. سفالگري و سراميك سازي 7. هنرهاي مرتبط با چوب 12. سنگ تراشي و حكاكي روي سنگ
3. بافته هاي داري 8. رنگرزي و چاپ سنتي 13. حصير بافي
4. نساجي سنتي 9. صحافي و جلد سازي سنتي 14. فرآورده هاي پوست و چرم
5. شيشه گري 10. آثار لاكي و روغني 15. ساير صنايع دستي
" فهرست رشته هاي صنايع دستي "
نساجي سنتي :
1- ابريشم بافي
2- احرامي بافي
3- ارمك بافي
4- پارچه هاي سنتي
1-4- باشلق
2 -4- كرباس بافي
3 -4- قناويز
4-4- فرت بافي
5 -4- شمد بافي
6-4- گزي بافي
7 -4- متقال بافي
8-4- چفيه بافي
9-4- جيم بافي
5- برك بافي
6- پتو بافي
7- ترمه بافي
8- جاجيم بافي
1-8- موج بافي
2-8- ماشته بافي
3-8- ساچيم بافي
9- چادر شب بافي
10- حوله بافي
11- دارائي بافي (ايكات)
12- زري بافي
13- سجاده بافي
14- سياه چادر بافي
15- شال بافي
16- شعر بافي
17- شك بافي
18- عبا بافي
19- گليچ
20- متكازين
21- مخمل بافي
22- نوار بافي (پن بافي ، مداخله بافي ، كارت بافي ،
خوس بافي، وريس بافي و نوار بافي علي آباد كتول )
* پرده بافي
* حمام سري
* چپري
* عريض بافي
چاپهاي سنتي :
1- قلمكار ( چاپ مهري و نقاشي )
2- كلاقه اي يا باتيك ( چاپ مهري يا نقاشي و دنداني )
سفال ، سراميك و كاشي سنتي :
1- خرمهره سازي
2- سفال و سراميك
3- كاشي مشبك
4- كاشي زرين فام
5- كاشي معرق
6- كاشي معقلي
7- كاشي مينايي
8- كاشي هفت رنگ
9- موزائيك كاشي
10- نقاشي روي سفال ( نقاشي روي لعاب ، نقاشي زير لعاب )
صنايع دستي چرمي :
1- جلد سازي چرمي سنتي
2- سراجي سنتي
3- سوخت روي چرم
4- معرق چرم
5- نقاشي روي چرم
6- نقش اندازي ضربي روي چرم
* زين سازي
هنرهاي دستي وابسته به معماري :
1- آهك بري ( ساروج بري )
2- گچبري
3- مقرنس كاري
صنايع دستي فلزي :
1- احجام فلزي سنتي
2- افزار فلزي (اسلحه سازي و ...)
3- جُنده كاري
4- چاقو سازي
5- چلنگري
6- حكاكي روي فلز بافته هاي داري و زير اندازها :
1- پلاس بافي
2- زيلو بافي
3- قالي بافي (گل برجسته ، خرسك ،دورويه
نمكدان بافي و چنته )
1-3- گبه
4- انواع گليم
1-4- گليم (مسند ، دورو ،ساده)
2-4- گليم گل برجسته
3-4- گليم ورني (سوزني)
4-4- گليم شيريكي پيچ
5-4- سفره كردي
6-4- مفرش
7-4- رند
* اجاق قراقي
* جل اسب
* خورجين بافي
* سرانداز بافي
* نمد مالي
پوشاك سنتي :
1- البسه محلي
2- بافتني هاي سنتي (كلاه ، جوراب و ...)
3- برقع
4- پاي پوشهاي سنتي
1-4- آجيده دوزي، تخت كشي
2-4- گيوه چيني
3-4- رويه بافي گيوه
4-4- گيوه دوزي
5-4- گيوه بافي
6-4- چاروق دوزي
7-4- چموش دوزي
5- پوستين دوزي
6- چوقابافي (چوغابافي)
7- عروسك بافي
8- قلاب بافي
9- مجسمه هاي محلي (مومي )
7- دواتگري
8- زمودگري
9- زيور آلات سنتي
10- ضريح سازي
11- علامت سازي
12- قفل سازي
13- قلمزني
14- كوفته گري (طلا كوبي روي فولاد و ... )
15- گرگور بافي
16- مسگري
17- مشبك فلز
18- مليله سازي
19- ميناي خانه بندي ( پنجره اي يا مشبك )
20- ميناي مرصع
21- ميناي نقاشي
22- ورشو سازي
صنايع دستي چوبي :
1- احجام چوبي سنتي (پيكر تراشي )
2- ارسي سازي
3- بامبو بافي
4- تركه بافي (ارغوان بافي ، مروار بافي ، چم بافي )
5- چيق بافي
6- حصير بافي (بوريا بافي، بادبزن بمپور )
7- خاتم كاري
8- خراطي
9- سازهاي سنتي
10- سوخت روي چوب
11- قواره بري
12- كپو بافي
13- كنده كاري روي چوب
14- گره چيني
15- محرق چوب
16- مشبك كاري
17- معرق چوب
18- معرق منبت
19- منبت چوب
20- نازك كاري
21- نقاشي روي چوب
صنايع دستي دريائي :
1- صنايع دستي دريايي
2- نقاشي روي صدف
صنايع دستي سنگي :
1- احجام سنگي
2- تراش سنگهاي قيمتي و نيمه قيمتي
3- حجاري سنتي (سنگتراشي )
4- حكاكي روي سنگ
5- خراطي سنگ
6- فيروزه كوبي
7- مرصع كاري
8- مشبك سنگ
9- معرق سنگ
10- موزائيك سنگ
صنايع دستي مستظرفه :
1- پاپيه ماشه
2- تذهيب
3- تشعير
4- جلد سازي
5- صحافي سنتي
6- طراحي سنتي ( طراحي فرش و... )
7- قطاعي ( كاغذ و پارچه )
8- كاغذ سازي دستي
9- نقاشي سنتي ديواري
10- نقاشي سنتي روي استخوان
11- نقاشي قهوه خانه اي
12- نقاشي گل و مرغ
13- نقاشي لاكي
14- نگارگري ( نقاشي ايراني ، مينياتور )
رودوزيهاي سنتي :
1- آجيده دوزي (لايه دوزي )
2- آئينه دوزي
3- بليش دوزي (قزاق دوزي )
4- پته دوزي (سلسله دوزي )
5- پولك دوزي
6- پيله دوزي
آبگينه :
1- آئينه كاري
2- تراش شيشه
3- شيشه حرارت مستقيم
4- شيشه گري فوتي
5- معرق شيشه يا شيشه خانه بندي
6- نقاشي پشت شيشه
7- نقاشي روي شيشه
8- همجوشي شيشه
پيشه هاي سنتي وابسته به صنايع دستي :
1- ابريشم كشي
2- دباغي سنتي
3- رفو گري
4- رنگرزي گياهي
5- گلابتون سازي
6- ملقمه فلز
7- نخ ريسي سنتي
7- تسمه دوزي .
8- تفرشي دوزي
9- چهل تكه دوزي (خاتمي دوزي ،لندره دوزي)
10- خوس دوزي .
11- دانه دوزي
12- ده يك دوزي (برجسته دوزي)
13- پريواردوزي
14- زرتشتي دوزي (گبردوزي )
15- زرك دوزي .
16- زغره دوزي .
17- ستاره دوزي .
18- سرافي دوزي.
19- سرمه دوزي .
20- سكمه دوزي (چشمه دوزي ،درويش دوزي ، ژوردوزي )
21- سكه دوزي (اشرفي دوزي)
22- سوزندوزي اصفهان (گلدوزي و گندمي دوزي )
23- سوزندوزي بلوچ
24- سوزندوزي سيستان (خامه دوزي ، سياه دوزي و ابريشم دوزي)
25- سوزندوزي تركمن (سياه دوزي تركمن )
26- شرابه دوزي (منگوله دوزي ،آويزه دوزي)
27- شمسه دوزي
28- صدف دوزي
29- قلابدوزي اصفهان
30- قلاب دوزي رشت
31 – قيطان دوزي (فتيله دوزي ،مغزي دوزي ، يراق دوزي )
32- كتيبه دوزي
33- كردي دوزي
34- كم دوزي (كمان دوزي ، كمه دوزي )
35- گلابتون دوزي (بادله دوزي )
36- لانه زنبور دوزي
37- مخمل دوزي
38- مرصع دوزي (سنگ دوزي)
39- مرواريد دوزي
40- مضاعف دوزي
41- مليله دوزي
42- ممقان دوزي
43- منجوق دوزي
44- نقده دوزي
45- نقش دوزي
46- نوار دوزي
كاوشهاي باستان شناسي در شهر باستاني هگمتانه
(( كاوشهاي باستان شناسي در شهر باستاني هگمتانه1362-1369 )) در حدود 385 كيلومتري غرب شهر تهران و در دامنه رشته كوههاي مرتفع الوند شهر همدان قراردارد. ارتفاع آن از سطح دريا 1813 متر مي باشد . شهر همدان بين مدار 25-33 درجه و 45-55 دقيقه عرض شمالي و 47-49 درجه و 34-36 دقيقه طول شرقي نصف النهارگرينويچ واقع است ارتفاع بلندترين قله آن موسوم به الوندكه در18كيلومتري جنوب شهر همدان مي باشدداراي 3874 متراست و رودخانه مهمي مثل خاكسور، قره چاي ، همه كسي و سيمينه رود از دامنه اين كوهستان جاريست . تپه هگمتانه به صورت بيضي شكل در مركز شهر همدان ديده مي شود . خيابان اكباتان كه از ميدان امام آغازمي شود تپه را در جهت شمال – جنوب به دو قسمت شرقي و غربي تقسيم مي كند . و پس از رسيدن به ميدان هفت تير به طرف غرب بلوار علويان كشيده شده كه تا ميدان عين القضاه ادامه يافته و مجددا" تپه را به دو قسمت شمالي ، جنوبي تقسيم مي كند . از خيابان شهداء ( شورين سابق ) در منطقه جنوب شرقي تپه هگمتانه اخيرا" بلواري بنام هگمتانه كشيده شده كه اين بلوار دامنه شرقي تپه هگمتانه را به طرف شمال تا ميدان هگمتانه دور زده و از آنجا به بلوار علويان به صورت يك بلوار كمربندي متصل مي شود و قراراست اين بلوار محوطه جنوب غربي تپه هگمتانه را دور زده و از آنجا به خيابان اكباتان متصل شود . هر چند محدوده فعلي تپه هگمتانه حدود 25 هكتار مي باشد ولي بنظر مي رسد كه هنوز بقاياي بيشتري از تپه باستاني هگمتانه در زير شهر جديد همدان مدفون باشد . ارزش و اهميت تپه هگمتانه از آنجا ناشي مي شود كه احتمال وجود شهر گمشده باستاني (( هگمتانه ) ) يا (( اكباتانا )) مركز حكومت كشور ماد در درون آن مي رود . قوم ماد كه از حدود اواسط قرن 8 قبل از ميلاد قدرت سياسي را در محدوده غربي ايران به دست گرفته بود بنا به روايت تاريخ تا روي كار آمدن سلسه هخامنشيان در حدود 520 قبل از ميلاد بر سر قدرت باقي مي ماند . در طول اين مدت كه دو قرن طول مي كشد پادشاهي چون دياكو ( 675-728 قبل از ميلاد ) ، فري ورنيش ( 653-675 قبل از ميلاد ) ، كياكسار ( 585-625 ق. م ) و ازدهاك ( 550 – 585 قبل از ميلاد ) در اين منطقه حكومت كردند . معروفترين و مهمترين پادشاه مادها كياكسار بود كه با كمك بابليها توانست بر پادشاه آشور (( سين شاريشكون – ساراك )) غلبه نموده و بعد از تصرف نينوا دولت آشور را كه در آن زمان بزرگترين قدرت منطقه محسوب مي شد منقرض نمايد . برطبق روايت هرودوت هاكيناوناسي مورخ يوناني ، بينانگذار سلسه ماد ، (( دياكو )) بوده و بنا به دستور وي شهر (( هگمتانه )) ( بمعني محل تجمع ) احداث و به صورت پايتخت كشور ماد در آمد. اين شهر داراي عظمت و شكوه فراوان بوده و نه تنها در دوره ماد بلكه در دوره هخامنشيان نيز به عنوان پايتخت ، آن هم پايتخت تابستاني ، بعد از شهرهاي شوش و تخت جمشيد انتخاب شد . اسكندر مقدوني بعد از تصرف شهرهاي اخير الذكر شهر هگمتانه را نيز به تصرف خود درآورد گويا در هنگام حضور وي در پايتخت مادها و هخامنشيان يكي از سرداران معروف وي به نام هفايستيون (Hephaistion) فوت مي كند. وي نيز دستور مي دهد تا آرامگاه مجللي براي وي بسازند . هر چند تا كنون آرامگاه وي در همدان كشف نشده ولي وجود يك شير سنگي در ميدان سنگ شير همدان نشانگر استفاده از اين نوع مجسمه ها در مدخل آرامگاه سردار يوناني اسكندر مي باشد . شهر هگمتانه نه تنها در ادوار ماد و هخامنشي و سلوكي مورد توجه خاص بوده بلكه در دوره هاي ديگر تاريخي ( پارتي ، ساساني ) و نيز در ادوار اسلامي بنا به نوشته هاي مورخين بيگانه و اسلامي به عنوان يكي از شهر هاي مهم ايران مطرح بوده است .