به وبلاگ ايران نگين درخشان كشورهاي قاره آسيا خوش آمديد

انعكاس روحيّات ايرانيان در نقش‌هاي تخت جمشيد

 

آنجائي كه هنر زبان مي‌گشايد و سخن خاموش مي‌شود.

ساختمان كاخ‌هاي تخت جمشيد اتفاقي نيست. مجموع آن مفهوم معين و مشخصي دارد كه كمتر به آن توجه كرده ام. برپا كردن يك ساختمان هر قدر هم بزرگ باشد بخودي خود واقعة مهمي نيست كه تاريخ آنرا در صفحات خود ضبط كند. در حال حاضر ساختمان‌هاي بسيار بزرگتر و عظيم تر از تخت جمشيد در دنيا موجود است كه ما حتي نام آنرا هم نشنيده ايم. مجموع ساختمان‌هاي تخت جمشيد در واقع بصورت زنده اي عمل ايجاد شاهنشاهي هخامنشي را مجسم مينمايد. براي بوجود آوردن آن تمام مللي كه جزو شاهنشاهي هخامنشي بودند شركت نموده اند. در هر گوشه از تخت جمشيد نقوش برجسته اي ديده ميشود كه ملل متشكلة شاهنشاهي را بطريقي نشان ميدهد كه شناخته شوند. آنها را با لباس محلي خودشان مجسم كرده اند كه تخت شاهنشاهي را بر دوش گرفته اند و يا خراج ساليانة خود را كه شامل فرآورده‌هائي از ناحية مسكوني آنهاست براي تقديم بحضور شاه ميآورند. در واقع نقوش برجستة تخت جمشيد مانند صفحة تاريخي است كه از 2500 سال پيش پابرجا مانده و امروز مانند شاهد گويايي از واقعة مهمي كه 25 قرن پيش انجام گرفته يعني از ايجاد يك شاهنشاهي عظيم و پرقدرت كه جانشين حكومت‌هاي پراكنده اي گرديده حكايت ميكند. اين حكومت‌ها به سبب ضعفشان هر سال مورد تجاوز لشكريان مجهز آشور قرار ميگرفتند و از مزاياي امنيت بي بهره بودند. در واقع تصرف ماد و بابل و آشور و ليدي و شهرهاي يوناني نشين ساحلي آسياي صغير را كه بوسيلة كوروش بزرگ انجام يافت نميتوان نتيجة ميل به لشكركشي و كشورگشايي دانست. طرز رفتار كوروش بزرگ با مللي كه تحت تصرف او درميآمدند نشان ميدهد كه اين مرد بزرگ براي نخستين بار در تاريخ جهان به دنبال طرحي ميرفت كه تمام ملل جهان يا لااقل متمدني را كه در آن زمان در مشرق زمين ميزيستند و ناامني و تجاوز قوي تر بر ضعيف و اعمال بردگي و ظلم و استبداد مانع پيشرفت آنها در راه ترقي و تمدن ميگرديد تحت ارادة يك حكومت درآورند كه در آن تمام ملت‌ها با برابري و برخورداري كامل از آزادي بسر برند. اين مطالبي نيست كه من از خود بگويم و من در اينجا فقط گفته‌هاي داريوش و جانشينش خشايارشا را تكرار ميكنم. داريوش در كتيبة بيستون و در نقش رستم بارها اين مطلب را صراحتاً يا بطور غيرمستقيم بيان كرده است كه دروغ موجب شد كه قواي اهريمني براي مدت كوتاهي پيروز گردد و او به كمك اهورامزدا كه پروردگار عناصر نيكي است موفق شد بر پليدي‌ها چيره شود و خصوصاً تأييد ميكند كه دستور داد اين مطالب را در سنگ بتراشند تا آيندگان آنرا ببينند و بارها آرزو ميكند كه خداوند دروغ را از اين سرزمين دور كند. او مانند پادشاهان آشور و حتي پادشاهان ديگري كه پيش از آشوري‌ها از دو هزار سال پيش از هخامنشيان بر اين سرزمين‌ها حكومت ميكردند نميگويد شهرها را غارت كرد و آنها را طعمة آتش نمود. او با دروغ ميجنگد نه با مردم و قصد او از جنگيدن با دروغ و قواي اهريمني برقراري صلح بر جهان است. در هفت لوحة سنگي كه در خزانة تخت جمشيد پيدا شده و اكنون در موزة ايران باستان است خشايارشا اظهار ميدارد كه با پليدي‌ها جنگيد و صلح و آرامش را در جهان برقرار كرد و اضافه مينمايد كه اين كار را با كمك اهورامزدا انجام داد.  [20]   اگر بخواهيم گفته‌هاي داريوش و خشايارشا را با پادشاهان آشور و بابل و حتي با امراي كوچك سومر و اكد كه پيش از آنها فرمانروايي داشته اند مقايسه كنيم مي‌بينيم آنها فقط به اين امر مباهات ميكرده اند كه شهرها را از سكنه خالي كرده اند و زن‌ها و كودكان را به اسارت برده اند و جوانان را از دم تيغ گذارده اند. بنابراين فكر تازه اي بود كه ظلم و بردگي و استبداد را از اين سرزمين‌ها براندازند و بجاي آن همانطوري كه داريوش و خشايارشا اظهار داشته اند صلح و امنيت را در جهان برقرار كنند. متأسفانه ما از كوروش بزرگ كتيبه‌هاي متعدد نداريم كه بتواند ما را از عقايد باطني او نيز آگاه سازد ولي حتي نويسندگان يوناني كه اصولاً ايراني‌ها را بصورت رقيب خود بشمار ميآوردند هربار كه از كوروش بزرگ صحبتي بميان آمده است او را مانند رهبري مهربان براي تمام ملل آسياي غربي معرفي نموده اند. بعلاوه كتيبة معروف استوانة بابل كه بدستور كوروش صادر شده و امروز در موزه بريتانياست صراحتاً آزادي تمام ملل متشكلة شاهنشاهي را اعلام مينمايد و كاملاً پيداست كه صادركنندة اين كتيبه بسيار خوشحال است از اينكه توانسته است بر تخت شاهي بابل جلوس كند و خداي بابل مردوك را حامي خود بداند بدون اينكه براي تصرف اين شهر قطرة خوني ريخته شده باشد. بنظر من تمام اين مطالب براي يك بينندة بصير از همين نقوش برجستة تخت جمشيد درك ميشود. در هيچ يك از اين نقوش برجستة تخت جمشيد درك ميشود. در هيچ يك از اين نقوش شدت عمل و قيافة عبوس مانند نقوش برجستة آشوري‌ها در نيمرود و در خرساباد ديده نميشود و وقتي انسان يك بار از برابر اين نقوش ميگذرد و آنها را نگاه ميكند مثل اين است كه تمام زشتي‌هاي اين جهان را فراموش ميكند و آرامش روحي بخصوصي به او دست ميدهد. من تصور ميكنم كه داريوش پس از برقراري مجدد امنيت در سراسر شاهنشاهي ايران خواسته است بطريقي اين نكات معنوي را به مردم اين سرزمين نشان دهد و بنايي بسازد كه بتواند بصورتي مظهر شاهنشاهي ايران،اتحاد ملت‌ها،برابري و آزادي،صلح و امنيت باشد.  [21]

 

 

         

نقش برجستة پلكان آپاداناي تخت جمشيد. يك نفر از اهالي ماد نمايندة سكايي‌ها را كه وارد در كشورهاي متشكلة شاهنشاهي ايران شده براي معرفي نزد شاهنشاه ميبرد    [24]

پيش از تشكيل شاهنشاهي ايران قتل و غارت و بردگي و سوزاندن شهرها از افتخارات پادشاهان بود و به همين سبب با ايجاد چنين نقوش برجسته اي خواسته اند نسل‌هاي آينده از خونريزي‌هايشان آگاه كردند. نقوش برجستة مكشوف از ويرانه‌هاي شهر نينوا،يكي از پايتخت‌هاي كشور آشور اوايل هزارة اول پيش از ميلاد مسيح. موزة بريتانيا  [23]

پارسيان با شاخه‌هاي گل نيلوفر آبي كه مظهر صلح است براي فتح دل‌ها،نه كشورها،مجهز بودند. نقش برجستة يكي از ديوارهاي پلكان كاخ آپاداناي تخت جمشيد  [22]

سارگون دوم پادشاه آشور از خونريزي‌هاي خود حكايت ميكند،نقش برجسته مكشوف از «دور شاروكين»،قرن هشتم پيش از ميلاد،موزة «تورن» در ايتاليا

 

 

امروز،پس از 2500 سال،شاهنشاه بزرگ ما از اين فكر داريوش اول الهام گرفته،مردم ايران و نمايندگان كشورهاي جهان را به تخت جمشيد دعوت ميكند تا از نزديك شاهد فكر بلند اين مردان بزرگ كه 25 قرن پيش از اين اصل اتحاد ملل،برانداختن جنگ و استقرار صلح و امنيت را در فكر خود ميپرورانده اند از نزديك ببينند و مقامي را كه ايران شايستة آن است درك كنند. در اين مقاله من چهار عكس را براي مقايسه و براي تأييد مطالب بالا به شهادت ميآورم. عكس اول از سارگون دوم پادشاه آشور است كه در خُرساباد،يكي از پايتخت‌هاي آشوريان،كه در آن زمان «دور شاروكين» يعني شهر سارگون يا باصطلاح امروز «سارگون آباد» كشف شده و امروز در موزة «تورن» در ايتاليا حفظ ميشود. در برابر اين عكس نقش برجستة يكي از نجباي پارسي را كه بخدمت شاه ميرسد و در كناره‌هاي پله‌هاي آپاداناي داريوش نشان داده شده ارائه ميدهم. در نقش اولي خشم و غضب و كينه و استبداد و زورگويي و ستم و پليدي‌هاي ديگري از اين نوع بوسيلة هنرمند ماهري براي ما بيادگار گذاشته شده. نقش دوم را احتمالاً نوادگان يا نبيره‌هاي همان هنرمند در تخت جمشيد بوجود آورده اند،ولي از اين نقش كه يك نجيب زادة پارسي را نشان ميدهد صلح و آرامش و نيكوخواهي و صداقت و اصالت نژادي تراوش ميكند. گلي در دست دارد كه نشانة اين است كه از خاندان پادشاهي است و اين گل مظهر صلح و خيرخواهي است. وي شمشيري بر دست ندارد و با شاخة گلي همراه برادران مادي و بختياري و كرد و لُر و خوزستاني نداي اهورامزدا را به آسياي صغير و سواحل مديترانه از يك سو و درة سند و پنجاب از سوي ديگر ميبرد. مقايسة دو عكس ديگر در ضمن اين صفحات خالي از مفاهيم معنوي ديگري نيست. عكس اول نقش برجسته اي است كه در ويرانه‌هاي نينوا بدست آمده و اكنون در موزة بريتانيا است. اين نقش برجسته كه در دوران حكومت آشوري‌ها بوجود آمده غارت شهر «حمان» و به آتش كشيدن آنرا بوسيلة سربازان آشوري نشان ميدهد. شعله‌هاي آتش از بالاي ديوارها زبانه ميكشد و لشگريان آشور با كلنگ مشغول خراب كردن حصار شهر ميباشند.

 

 

 

در پائين نقش،سربازان ديگري اسرا را با ضرب چوب و شمشير از شهر خارج ميكنند و مايملك انها را بر دوش گرفته به غارت ميبرند. عكس دوم باز يكي از نقوش برجستة تخت جمشيد است كه يكي از سركردگان ماد را نشان ميدهد كه با محبت مخصوصي دست يكي از نمايندگان سكايي را كه در زمرة كشورهاي متشكلة شاهنشاهي ايران درآمده بر دست گرفته و براي معرفي برادر تازه وارد خود به شاهنشاه ايران او را راهنمايي مينمايد. برادري و برابري،آرامش روحي و امنيت و حسن نيت و آسودگي خيال از قيافة هر دوي آنها پيداست. اين است آنچه كه داريوش بزرگ ميخواست به مردمي كه وارد اين «اتحاد ملت‌ها» يا شاهنشاهي ايران شده بودند نشان دهد و اين همان است كه امروز شاهنشاه بزرگ ما ميخواهد به ما و جهانيان نشان دهد. برانداختن اختلاف و عناصر اهريمني و برقراري صلح و آشتي و پيروي از عناصر نيكي.

برقراري گفتار و رفتار و پندار نيك بجاي دروغ و تزوير و خودپسندي. هنرمنداني كه نقوش برجستة تخت جمشيد را بوجود آوردند از فرزندان همان‌هايي بودند كه در زمان سارگون و آشور بانيپال ميزيستند ولي محيط جديدي كه براي آنها بوجود آمده بود به آنها اجازه داد كه در هنرشان اين تحول عظيم را بوجود آورند. درود ما بر معمار بزرگي كه توانست فكرشاهنشاه ايران را باين طريق براي ابد جاودان بدارد. او آنقدر متواضع بود كه حتي نام خود را در هيچ نقطه از اين كاخ‌هاي بزرگ بياد نياورد. هنري كه بوجود آورد تا آن اندازه كامل وپيشرفته بود كه پس از ويراني تخت جمشيد بسياري از صنعتگران و هنرمندان خواستند گوشه اي از آنرا تقليد كنند و هيچگاه به اين امر موفق نشدند. هنر تخت جمشيد كه در واقع هنر شاهنشاهي هخامنشي بود پس از انقراض دودمان هخامنشي از ميان رفت و جاي خود را به سبك‌هاي ديگري كه از هر جهت با آن متفاوت بود داد. ولي شاهنشاهي ايران پس از 2500 سال امروز از زير خاكسترهاي كاخ‌هاي بلندي كه در كنار كوه رحمت برپا گرديده بود سر بيرون آورده اند و براي تجليل اين شاهنشاهي است كه بار ديگر چادرهاي زرين در كنار تخت،در جلگة مرو دشت برپا ميگردد.

   

 

1

محله هاي قديمي شيراز

محله هاي قديمي شيراز

بالا كفت (بالا كفد):

اين محله بزرگ ترين محله شيراز و از محله هاي جنوبي شهر است. از شمال به محله درب شاهزاده، از غرب به محله اسحاق بيگ و لب آب، از جنوب به دروازه خاتون (فلكه خاتون) و از شرق به دروازه قصابخانه و كل شيخ ابوذرعه محدود
مي شود. بناهاي شاخص آن عبارتند از بقعه حضرت سيد علاءالدين حسين (ع)، آرامگاه شيخ روزبهان، نارنجستان قوام، خانه زينت الملك، مسجد قورخانه، حمام گودي، مسجد و امامزاده سيد ابوطالب، مدرسه هاشميه و آرامگاه شيخ ابوذرعه و ...

بازار مرغ

هسته مركزي و قديمي ترين محله شيراز است. بناهاي شاخص آن عبارتند از بقعه حضرت شاهچراغ (ع)، بقعه حضرت سيد ميرمحمد (ع) ، مسجد جامع عتيق، مسجد نو، مسجد قدس، بازار حاجي، اردوبازار، سراي مشير، بازار مسگرها ، بازار قيصريه و مدرسه حكيم.

لب آب

از محله هاي جنوبي شيراز است. از جنوب به دروازه شاه داعي، از شمال به محله اسحاق بيگ، از غرب به محله سردزك و از شرق به محله بالا كفت محدود مي شود. بناهاي شاخص اين محله عبارتند از دروازه شاهداعي الله، مسجد علي، بازار و مدرسه منصوريه و آرامگاه سيدشريف جرجاني.

سردزك

از محله هاي جنوبي شيراز است. از جنوب به كل شاهزاده قاسم، از شمال به محله بازار مرغ، از شرق به محله لب آب و از غرب به محله سنگ سياه محدود مي شود. بناهاي شاخص آن از اين قرار است: مسجد حاج باقر، مسجد بغدادي و بقعه سيدميرآخور.

سنگ سياه

وجه تسميه اين محله به دليل وجود سنگ سياهي بر آرامگاه سيبويه بوده كه اهالي، آن محله را سنگ سياه مي خواندند. از شمال به محله سرباغ و ميدان شاه، از جنوب به دروازه كازرون، از غرب به باروي شهر و از شرق به محله سردزك محدود مي شود. بناهاي شاخص آن عبارتند از : بقعه بي بي دختران، حمام و مسجد ايلخاني، مسجد و حسينيه مشير، بازارچه و كليساي ارامنه، حسينيه كردها، خانه فروغ الملك، خانه سعادت، خانه ضيائيان، بازارچه حاج زينل و بقعه سيد حاجي غريب (سيد تاج الدين غريب).

ميدان شاه

اين محله از محله هاي شمالي شهر شيراز است و از دوره صفويه تا قاجاريه، مجموعه هاي حكومتي در آن ساخته شده است. از شمال به محله درب شاهزاده، از غرب به كل مشير و دروازه باغشاه و از جنوب به محله سنگ سياه و از شرق به محله بازار مرغ محدود مي شود. محله كوچك «حكيمي ها» نيز جزيي از آن به شمار مي رود. بناهاي شاخص آن از اين قرار هستند: مسجد سپهسالار، كنيسه يهوديان و مسجد آقااحمد.

درب شاهزاده

اين محله به دليل وجود قبر شاهزاده منصور در آن بدين نام خوانده مي شود. از محله هاي شمالي بافت قديم است و از شمال به دروازه اصفهان و دروازه سعدي، از جنوب به محله هاي بالاكفت، اسحاق بيگ و بازار مرغ محدود مي شود.

محله شيادان و محله موردستان از محله هاي كوچك آن است و بناهاي شاخص آن عبارتند از مسجد، حمام و بازار وكيل، بازار نو، مسجد مولا، مسجد آقاباباخان، كاروانسراهاي احمدي و روغن و گمرك و فيل.

اسحاق بيگ

اين محله از محله هاي مركزي شيراز است. محله بيات ها و گودعربان بخشي از آن است. از شمال به محله درب شاهزاده، از جنوب به محله لب آب، از شرق به محله بالا كفت و از غرب به محله بازار مرغ محدود مي شود. بناهاي شاخص آن عبارتند از مسجد و خانه نصيرالملك، مسجد حاج ميرزا كريم صراف، صمدرسه خان و مسجد رمضان خان.

دروازه هاي شيراز:

در قديم ،شيراز داراي 6 دروازه بوده. هم اكنون در اين شهر دروازه اي به جز دروازه قرآن وجود ندارد اما مردم شيراز هنوز به محل دروازه هاي قديمي اشاره مي كنند كه عبارتند از :

-دروازه اصفهان در نزديكي پل علي بن حمزه.

-دروازه سعدي در خيابان زند، نزديك ميدان ولي عصر (عج).

-دروازه قصابخانه بين فلكه شهيد مفتح و فلكه خاتون.

-دروازه كازرون در انتهاي خيابان قاآني شمالي.

-دروازه شاهداعي الله در بولوار سيبويه، ابتداي خيابان آرامگاه شاهداعي الله.

در زمان حكومت قاجار براي آسان سازي آمد و شد ، بخشي از باروي شهر فرو ريخت و حفره هايي در آن به وجود آمد كه شيرازي ها آن را كل مي گفتند. اين كل ها عبارتند از: كل مشير، كل شيخ ابوذرعه و كل شاهزاده قاسم.

القاب و عناوين شيراز:

از سده ششم هجري به بعد هر شاعر، حكمران و دولتمردي نامي بر اين شهر گذاشته كه از كهن ترين عنوان ها و القاب
مي توان به مملكت سليمان (سده ششم)، ملك سليمان (سده ششم به بعد) تختگاه سليمان، دارالملك، دارالعلم (1066 هـ ق ) دارالفضل (سده دوازدهم) و دارالولايه اشاره نمود.

در لابه لاي متون فارسي و تاريخي نيز شيراز را به نام هاي گوناگون خوانده اند؛ شهرعرفان، شهر شاعران، ديار شاعران، ديار عاشقان، شهر گل و بلبل، مدفن سعدي، تربت حافظ، ديار حافظ، مهد عشق، شهر عشق، شهر نيك مردان، حضرت راز، خال رخ هفت كشور، شهر راز، شهر آسماني و...

1

آرامگاه خواجو كرماني

آرامگاه خواجو در شمال شيراز، در دامنه كوه صبوي و در ابتداي جاده شيراز - اصفهان، در تنگ الله اكبر قرار گرفته است. قبر وي مشرف بر دروازه قرآن مي باشد. آب چشمه معروف ركناباد نيز از كنار مقبره خواجو مي گذرد.

اين آرامگاه در سال 1315 شمسي با اعتبارات اداره فرهنگ فارس ساخته شد. محل آرامگاه در محوطه اي بدون سقف قرار دارد. در وسط صفه آن سنگ قبري است كه بالاي آن محدب و داراي برآمدگي است. روي اين سنگ كتيبه اي كه بيانگر قبر خواجو باشد وجود ندارد. فقط بالاي سنگ عبارت: كل من عليها فان و يبقي وجه ربك ذوالجلال و الاكرام به خط ثلث نوشته شده است.

در بالا و پايين قبر نيز دو ستون سنگي كوتاه قرار دارد كه طبق رسم آن زمان در بالا و پايين قبور عرفا و شعرا وجود داشته است. در سال 1337 شمسي اداره باستان شناسي فارس اقدام به ساخت يك اطاق در قسمت شمالي محوطه آرامگاه كرد. در پيشاني اين اطاق دو غزل از غزليات خواجو به خط نستعليق بر روي كاشي هاي آنجا نوشته شده است. با اين مطلع:

دوش مي كردم سؤال از جان كه آن جانانه كو؟                  گفت: بگذر زان بت پيمان شكن پيمانه كو؟ ...

و ديگر به مطلع

صبحدم دل را مقيم خلوت جان يافتم                                      از نسيم صبح بوي زلف جانان يافتم ...

كه هم اينك اين اتاق تبديل به فرهنگسراي خواجو گرديده است.

كمي بالاتر از مقبره خواجو 3 غار به چشم مي خورد. يكي از آنها غاري است كه محل عبادت و رياضت زهاد و مشايخ بوده و خواجو نيز مدتي در آن جا به عبادت مشغول بوده است.

غار ديگر كه در دهانه آن طاقي ضربي از نوع طاق كجاوه اي از سنگ و آجر زده شده محل قبر خواجه عمادالدين محمود، وزير معروف شاه شيخ ابواسحاق اينجو است.

در كنار اين غار نقش برجسته اي از جنگ رستم و شير ديده مي شود كه به دستور حسينعلي ميرزا فرمانفرماي فارس در سال 1218 ه.ق ساخته شده است. در كنار آن نيز نقش برجسته ناتمامي از فتحعلي شاه قاجار و دو تن از پسرانش به چشم مي خورد. در دو طرف اين نقش برجسته دو نيم ستون به سبك ستون هاي دوره زنديه در درون كوه كار شده است.

در سال 1370 به همت دانشكده ادبيات دانشگاه كرمان، كنگره بزرگداشت خواجو در كرمان برگزار شد و مراسم اختتاميه اين كنگره در شيراز انجام شد. با همين انگيزه به همت شهرداري شيراز و استانداري فارس، آرامگاه خواجو مرمت و بازسازي شده كه شامل بازسازي كف و بدنه و ايجاد يك سري ديواره هاي عمودي با مصالح سنگ است. هم چنين مجسمه اي از سر و صورت خواجه از سنگ تراشيده شده، در اين مكان قرار گرفته است. بناي آرامگاه خواجوي كرماني به شماره 916 در فهرست آثار تاريخي به ثبت رسيد.

1

بازار وكيل

 

 

 

 

از بازارهاي شيراز است كه در زمان كريم خان زند (1172 - 1193 ه.ق) در شرق شيراز در محله درب شاهزاده، در كنار مسجد وكيل و در شرق ميدان شهدا احداث شده است.

معماري اين بنا بر گرفته از بازار قيصريه لار و همچون بازارچه بلند اصفهان ساخته شاه عباس كبير است اما عرض بازار وكيل بيش از ساير بازارهاست. همچنين 74 دهانه طاق ضربي بازار با ارتفاع بيش از 11 متر مرتفع تر از طاق ساير بازارهاست كه البته هم اينك به علت خاكريزي كف بازار، ارتفاع طاق ها به ده متر تقليل يافته است.

اين بازار كه از نظرمعماري داراي سه فضاي عبور و مرور (فضايي براي گذر مشتريان)، حريم مغازه (به ارتفاع تقريبي 2 پله بالاتر از سطح زمين)، فضاي مغازه (محل فروش) است. داراي پنج در بزرگ است كه در چهار سوي آن قرار گرفته است. هم چنين شامل دو رشته شمالي - جنوبي و شرقي - غربي است كه چون صليبي يكديگر را قطع كرده اند. در تقاطع اين دو رشته چهار سوق قرار گرفته است كه بر روي يك هشتي قرار دارد. اين چهار سوق داراي طاق بزرگ ضربي محكمي است و در پاي طاق نيز چند ترنج آجركاري شده است.

در هشتي نيز مغازه هايي چهارگوش در دو طبقه وجود دارد.

ضلع شمالي - جنوبي بازار از دروازه اصفهان شروع مي شود و تا كوچه جنوبي سراي مشير ادامه مي يابد. در دو طرف اين راسته هر قسمت 41 جفت (82 باب) مغازه وجود دارد كه در جلو هر يك سكويي از قطعات سنگي بزرگ كه بر روي آن، ترنج هايي برجسته حجاري شده است. در اين بازار براي مصونيت از رطوبت، مغازه ها را در حدود يك متر فراتر از سطح زمين ساخته اند. مغازه ها اغلب داراي پستو بوده و در دو طبقه طراحي شده اند.

در شمال شرقي اين راسته، چند كاروانسراي قديمي به نام هاي روغني، گمرك و احمدي ساخته شده است كه در ورودي آنها در درون بازار است. هر يك از اين كاروانسراها داراي چندين حجره مي باشند.

راسته شمالي - جنوبي را بازار بزازان نيز ناميده اند. در سال 1315 به علت گسترش خيابان زند 11 حجره از حجره هاي اين ضلع از بين رفته است.

ضلع شرقي - غربي نيز داراي دو بخش است:

1. قسمت شرقي چهار سوق كه آن را بازار علاقه بندان مي نامند. اين بخش داراي 19 جفت مغازه است كه هم اينك مركز فرش است و مغازه هاي عطاري نيز در اين قسمت يافت مي شود.

2. قسمت غربي چهارسوق كه آن را بازار تركش دوزها مي نامند و داراي 10 جفت مغازه است كه هم اينك مركز فروش فرش هاي ايراني است.

در ضلع جنوبي چهارسوق در موازات با بازار تركش دوزها، بازار ديگري قرار دارد كه مدخل آن در جلو سر در مسجد وكيل است و به بازار شمشيرگرها معروف است. اين بازار نيز داراي 11 جفت مغازه است.

در زير چهار سوق، حوض بزرگي از سنگ مرمر قرار داشته كه آب آن از مجرايي كه از زير بازار تركش دوزها مي گذشته، تأمين مي شده است. اين مجرا به صورت طاق ضربي است و از آجر و ساروج ساخته شده است و هم اينك نيز وجود دارد اما حوض مريري به علت بالا آمدن كف بازار، از بين رفته است.

سيستم تهويه هوا به علت ارتفاع زياد سقف طاق و تويزه اي بازار كامل بوده. اين امر به وسيله بادگيرهايي ساده انجام مي گرفته هم چنين دريچه ها و روزنه هايي به نام جامخانه يا هورنور در زير سقف تعبيه شده بوده كه هوا و نور كافي را به بازار مي رسانند اما هم اينك پس از مرمت، اين روزنه ها بسته شده اند. هم اينك در بالاي مغازه ها مشبك هايي جهت تهويه هوا و روشنايي وجود دارد.

در ورودي جنوب اين بازار در سال 1368 از جانب ميراث فرهنگي، اندكي پي بندي شده است. سيم كشي جديد برق مغازه ها از يك طرف بازار به ديگر سو، چهره قديمي بازار را مخدوش نموده است.

سازمان ميراث فرهنگي، بازار وكيل را در تيرماه 1315 با شماره 924 به ثبت رسانده است.

1

ارگ كريمخاني

 

ارگ كريمخاني قصر سلطنتي و اندروني كريم خان زند (م. 1193) حاكم شيراز بوده است كه در سال 1180 ه.ق به دستور وي ساخته شد و در حال حاضر در شمال شرقي شيراز، در حوالي ميدان شهدا واقع شده است.

كريم خان زند براي ساختن قصر خود ماهرترين سنگ تراشان، معماران و هنرمندان آن عصر را به شيراز دعوت كرد و بهترين نوع مصالح را از شهرها و كشورهاي مختلف خريداري نمود و در اختيار كارگران قرار داد. در مدت زمان كوتاهي بناي ارگ ساخته شد.

ميدان كريم خاني به عنوان تأسيسات و ارسن شهري شامل سه بخش مي شد:

1. بخش سياسي كه شامل عمارت كلاه فرنگي و ديوانخانه بود.

2. بخش اقتصادي كه شامل بازار وكيل مي شد.

3. بخش نظامي كه شامل ميدان مشق مي شد. 

در اين ميدان، ارگ به عنوان خانه پادشاه و هسته اصلي ميدان عمل مي كرد. درساختن ارگ، معماري نظامي و معماري مسكوني هر دو با هم به كار رفته است چرا كه ارگ خانه پادشاه مي بود و بايد از ضريب امنيتي بالايي برخوردار باشد. بنابراين ديواره هاي بيروني  كه همانند ديوارهاي يك قلعه نظامي است، بسيار مرتفع است.ديواره بنا در پايين 3 متر ضخامت دارد و به صورت مخروط ناقص بالا رفته و ضخامت آن در بالا به 2.8 متر مي رسد. و در قسمت بالا ديواركي جانپناه دارد كه محل استقرار سربازان بوده، تيركش هايي نيز در اين ديوار تعبيه شده كه برخي كوچك هستند و حالت مورب دارند كه محل قرار دادن تفنگ و اسلحه بوده و ديگر سوراخ هاي بزرگتري كه براي راندن دشمن بوده است. هشتي ورودي آن فضاي بزرگي است كه يك در به باره بند (اصطبل) داشته و در حال حاضر مكان فروش بليط است و در مقابل دري دارد كه به پشت بام مي رفته. همچنين در داخل هشتي چند طاق نما براي نشستن وجود دارد. هشتي ارگ نسبت به هشتي ديگر خانه ها تزيينات كمتري دارد. در قسمت باره بند اتاق هايي مخصوص سر مهتر وجود داشته كه هم اينك ويران شده است. اين مكان در زمان پهلوي به عنوان زندان زنان مورد استفاده قرار گرفت، در وسط آن ساختماني احداث شده بود كه به هنگام مرمت ويران شد.

4. حياط خلوت در پاي 4 برج وجود دارد كه حالت خدماتي دارند، بجز يكي از آنها كه به هشتي راه مي يابد و در واقع باره بند بوده. اين اطاق كه .........؟ اتاق و دستشويي داشته، مخصوص خدمه بوده. برج ها داراي سه طبقه اندكي راه آنها از درون همين حياط خلوت هاست. از داخل حياط پلكاني به طبقه دوم مي رود و از آنجا به وسيله يك رشته پلكان به طبقه سوم مي روند يعني از طبقه اول به طبقه دوم راهي وجود ندارد. در حمام داخل ارگ از طريق يكي از همين حياط خلوت ها بوده كه بعداً در ديگري از داخل خود حياط ارگ به حمام گشوده مي شود. اين حمام همانند ساير حمام ها داراي سر بينه و گره خانه است. سر بينه آن نيز شامل يك رختكن و يك حوض چندضلعي در وسط مي باشد كه به وسيله آهكبري تزيين شده است. از آنجا نيز وارد برزخ سوم شده كه يك راه به واجبي خانه و يك راه به تخت گرم خانه حمام دارد. در درون گرمخانه سر در خزينه وجود دارد. در زير خزينه آب گرم تون حمام قرار گرفته است.

ارگ كريمخاني قلعه اي مستطيل شكل است كه در هر يك از اضلاع آن برجي از آجر به ارتفاع 15 متر ساخته شده است. مابين اضلاع شمالي، جنوبي و غربي، ايوان بزرگي متشكل از يك تالار و 2 اتاق سه دري بزرگ قرار دارد.

در جلو هر سه ايوان مزبور دو ستون سنگي محكم به ارتفاع 8 الي 9 متر به چشم مي خورد. همچنين طبق معماري دوران زنديه حوضي 4 گوش در جلو هر ايوان ساخته شده است كه آب آنها از آب ركناباد تأمين مي شده.

ضلع شرقي ارگ ديوار بلندي است كه درب ورودي در وسط آن قرار دارد. بر بالاي سردر ورودي صحنه اي از جنگ رستم و ديو سفيد به وسيله كاشي هاي هفت رنگ لعابدار تصوير شده است.

حمام خصوصي پادشاه و راهرو و اتاق نگهبانان نيز در پشت همين ديوار ساخته شده اند. در جلو اين ايوان نيز دو ستون چوبي قرار دارد و حوضي چهارگوش نيز در جلو ايوان خودنمايي مي كند. مساحت حياط قصر 12.8 × 93.6 متر است.

شالوده و ديوارهاي ارگ از سنگ ساخته شده اند و براي ساختن بقيه بنا از خشت پخته استفاده شده است. تزيينات داخلي، شامل قاب ها، ازاره هايي از سنگ مرمر يزد و تبريز و آيينه هاي بزرگي از روسيه، تركيه عثماني و اروپاست. نقاشي قسمت هاي بالا و سقف اتاق ها با آب طلا و لاجورد و رنگ هاي گياهي و معدني رنگ آميزي شده اند. نقش هاي اطاق ها اغلب گل و گياه و به شكل ترنج و اسليمي است. ارگ از نوع بناهاي سه ايوانه است كه ضلع ورودي آن به بخش خدماتي اختصاص دارد.

پس از منقرض شدن حكومت زنديه و روي كار آمدن سلسله قاجاريه ارگ به دارالحكومه تبديل شد و مكاني براي استقرار يافتن واليان و حاكمان فارس گرديد و تا اوايل سلطنت پهلوي نيز وضع به همين منوال بود. در زمان استانداري شاهزاده عبدالحسين ميرزا فرمانفرما (متولد 1236 ، متوفي 1318 ه.ش) به دستور وي كاشي كاري هاي ارگ ترميم شد.

در واقع در زمان حكومت قاجاريه به دليل خصومت قاجاريان با زنديان، نقاشي ها و كاشي كاري هاي زنديه كلنگي شدند و نقاشي ها و تزئينات قاجاريه جاي آن را گرفتند. امروزه يكي از اركان مرمت بناهاي زنديه آن است كه نقاشي ها و تزيينات آنها را از زير نقاشي هاي قاجاريه بيرون آورده و به نمايش بگذارند.

در زمان سلطنت رضاخان پهلوي بين سال هاي 1320-1304 و بعد از آن ارگ به عنوان زندان بزرگ شهر در اختيار شهرباني قرار گرفت. در طول اين مدت تمام آثار نقاشي و مقرنس كاري اتاق ها را با گچ پوشاندند و اكثر اتاق ها و تالارها به وسيله چندين ديوار به صورت سلول هاي كوچكي در آمد.

در سال 1350 ساختمان ارگ در اختيار سازمان ميراث فرهنگي قرار گرفت و كار مرمت و بازسازي آن مورد توجه قرار گرفت. بازسازي بنا در سال 1356 آغاز شد. در بازسازي ارگ براي حفظ اصالت بنا دقت فراواني شده و نقاشي هاي زيباي آن از زير گچ كاري ها بيرون آمده است.

ارگ كريمخاني در سال ...؟ ذيل شماره 918 در فهرست آثار ملي ثبت شده است.

1

نارنجستان قوام

باغ قوام از عمارات دوره قاجاريه شيراز است كه در محله بالاكفت و در قسمت شرقي انتهاي خيابان لطفعلي خان زند واقع است. احداث اين بنا توسط علي محمد خان قوام الملك 1267-1257 شروع شده و در حدود سال 1300 ه.ق. توسط ميرزا محمدرضا خان نوه قوام الملك اول و پدربزرگ قوام تكميل شده است. اين بنا يك بار توسط ابراهيم قوام مورد مرمت قرار گرفته است.

ساختمان نارنجستان در حدود 940 متر مربع در زميني به مساحت 3500 متر در دو قسمت شمالي و جنوبي بناشد، باقي مانده آن در حدود 2560 متر محوطه سازي شده. اين بنا با 3085 متر مساحت، در دوره قاجاريه به بيروني معروف بوده و با عمارت اندروني كه همان خانه زينت الملوك بوده و در طرف غرب آن بنا قرار گرفته كوچه اي فاصله داشته است كه توسط راه زيرزميني بدان راه مي يافتند.

از ويژگي هاي اين مجموعه عمود بودن محور بيروني و اندروني آن بر يكديگر است. اين عمارت بيروني به منظور انجام امور تجاري و نيز برگزاري تشريفات و جشن ها و استراحت و پذيرايي از ميهمانان ساخته شده است.

در ورودي اصلي باغ رو به جنوب در راستاي محور اصلي بنا به يك دالان يا هشتي گشوده مي شود. سر در ورودي آن داراي تزئينات آجركاري است. بر پيشاني در ورودي كتيبه اي از سنگ مرمر سرخ رنگ شامل آياتي از قرآن قرار گرفته كه در دو طرف آن ابياتي از آسوده شيرازي درباره باني باغ و تاريخ احداث آن حجاري شده است. هم چنين تاريخ سال 1305 ه.ق در اين قسمت ديده مي شود. بر روي ازاره سنگي دو طرف درگاه، نقش دو سرباز تفنگ به دست دوره قاجاريه، حجاري شده است. در ورودي از چوب ساج است كه بر روي آن منبت كاري صورت گرفته است. سقف هشتي يا دالان ورودي آجركاري و كاشي كاري به صورت ستاره و مقرنس كاري گچي شده است. در پشت دالان (رو به حياط) تصويري از سه خدمتكار كه گلاب و شراب و شربت به دست دارند، كاشي كاري شده است.

اين هشتي به وسيله دو راهرو به محوطه باغ ارتباط مي يابد. اين باغ در سه ضلع شمالي، شرقي و جنوبي داراي ساختمان است و در طول حياط داراي بيست و يك عدد طاق نما است. در دو طرف هشتي، شش اتاق وجود دارد كه در جلو هر يك از آنها ايوان هاي وسيعي قرار گرفته كه در گذشته از اين اتاق ها به عنوان دفتر كار استفاده مي شده و ايوان هاي مقابل اين اتاق ها نيز جهت اتاق انتظار مورد استفاده قرار مي گرفته است. در جلو هر ايوان چهار ستون چوبي و دو نيمه ستون ديده مي شود. اين ستون هاي چوبي در دوره قاجاريه منبت كاري شده است. اين بخش از عمارت كه ضلع جنوبي بنا است داراي ديوارهايي گچ كاري شده است. كف ايوان ها با كاشي هاي سفيد و آبي پوشيده شده است.

ازاره بنا با سنگ پوشيده شده و پنج باب پنجره سنگي حجاري شده، به عنوان نورگير در جلو ايوان ها نصب شده است. ساختمان جنوبي باغ به وسيله راه پله اي به زمين هاي طرفين راهروها راه دارد. در وسط اين ساختمان يك طاق نماي بزرگ و دو طاق نماي كوچك ايجاد شده كه به سبك دوره زنديه، كاشي كاري شده است. در طاق نماي بزرگ نقوش سه تن از خدمتكاران دوره زنديه بر روي كاشي ديده مي شود كه لباس هاي بلندي دارند و در دست يكي از آنها قدحي و در دست ديگري جامي است و شخص سوم نيز ظرفي پر از ميوه در دست دارد. در بالاي اين طاق نما دو لچكي كاشي كاري با مناظري از طبيعت و تصويرهايي برگرفته از داستان هاي شاهنامه (رستم، حضرت سليمان) و نيز مناظر شكارگاه و تصاوير مينياتوري ديده مي شود. ازاره اين بخش از نما از سنگ هاي سرخ و نقش برجسته هايي برگرفته از تصاوير تخت جمشيد تشكيل شده است.

حد فاصل عمارت جنوبي و عمارت اصلي واقع در ضلع شمالي باغ وسيعي وجود دارد كه از دوره قاجاريه با نرده آهني محصور شده است.

ضلع شرقي ساختمان داراي چند اتاق و حياط كوچكي است كه به آشپزخانه و محل اقامت خدمه اختصاص داشته است. در وسط حياط، ورودي آشپزخانه حوض كوچكي وجود دارد كه پاشويي آن از قطعه سنگ هايي سرخ رنگ و بدنه آن از كاشي هاي فيروزه اي تشكيل شده است. در وسط اين حوض نيز فواره اي ديده مي شود. در ضلع جنوبي حياط آشپزخانه ستون سنگي حجاري شده اي به عنوان پايه گلدان وجود دارد.

اما عمارت اصلي اين ساختمان در ضلع شمالي آن قرار گرفته است. اين عمارت داراي دو طبقه و يك زيرزمين است. در گذشته اين زيرزمين به عنوان زندان مورد استفاده قرار مي گرفت.

طرح بناي اصلي اين عمارت برگرفته از معماري دوره زنديه است. در اين عمارت، تالار بزرگي به طول 9 متر، عرض 5.10 متر و ارتفاع 6 متر با ستون هايي بلند مشرف بر حوض واقع در وسط باغ، وجود دارد.

در قسمت شمالي تالار، شاهنشيني وجود دارد كه ديوارها و سقف آن آينه كاري و نقاشي شده و كف اتاق از سنگ هاي مرمر مفروش شده است. اين تالار محل پذيرايي ميهمانان بوده.

اين تالار داراي دو ستون سنگي يك پارچه و بلند است. در دو طرف تالار، راهرويي وجود دارد كه به وسيله پلكاني به طبقه دوم متصل مي شود. اين پله ها به دو بهارخواب متصل است. در هر طرف نيز يك سالن بزرگ و يك اتاق وجود دارد. طبقه دوم اين عمارت داراي چهار اتاق است كه دوتاي آن در عقب واقع شده و داراي هشتي و پنجره هايي مشرف بر ايوان است. بيش از اين، اين اتاق ها محلي براي اقامت مهمانان بوده است. اين مجموعه مشتمل بر دو دستگاه شامل 5 اتاق، چهار دستگاه با دو تا سه اتاق و دو دستگاه هر كدام با دو اتاق و شش اتاق تك است.

ديواره ها و سقف تمام اتاق ها گچ بري و نقاشي شده است. همچنين در اين طبقه، دو اتاق وجود دارد كه نقاشي هايي بر تيرك هايي چوبي آن ترسيم شده است. نقاشي هاي سقف ايوان بزرگ و بيشتر اتاق ها غالبا" به وسيله لطفعلي خان صورتگر، نقاش مينياتوريست آن دوره، انجام شده است.

دو ستون تالار طبقه اول نيز از سنگ مرمر يكپارچه و بدنه استوانه اي و سر ستون هاي مقرنس كاري شده تشكيل شده است.

در وسط سقف تالار مدالي بزرگ ترسيم شده و در اطراف آن شش منظره بيضي شكل ترسيم شده است. ديواره هاي اتاق ها نيز با تصاوير گل و بوته، اشكال حيوانات و منظره شكارگاه تزيين شده است. در ناحيه جلويي عمارت اصلي درهاي ارسي با شيشه هاي رنگي ديده مي شود. هلالي ميان ايوان دو ستوني و شاه نشين هم داراي شيشه هاي رنگي است. اين شيشه هاي رنگي در دوره قاجاريه از اروپا به ايران آورده شده، صدف هاي به كار رفته در تزيينات درها نيز از خليج فارس آورده شده است. ازاره اتاق ها و بخاري ديواري شاه نشين از سنگ هاي مرمري است كه از يزد تبريز و شيراز به دست آمده است. روي اين بخاري نقش داريوش هخامنشي حكاكي شده است، اطراف آن نيز مزين به رنگ طلايي است. دو تصوير از محمدرضا خان قوام الملك در دو طرف بالاي اين بخاري حكاكي شده است. ازاره پايين عمارت، از ازاره سنگي عمارت ديوانخانه كريم خان زند است. بر روي سنگ هاي ازاره تصاوير سربازان قاجاريه تفنگ به دست، شير، گور، خرگوش و گل و بوته ديده مي شود.

هلالي هاي بالاي عمارت اصلي

بالاي عمارت اصلي سه هلالي وجود دارد كه در هلالي وسط نقش دو شير ديده مي شود كه صفحه اي را نگاه داشته اند، بر روي اين صفحه عبارت نصر من ا... و فتح قريب، نگاشته شده است، دو فرشته بر فراز اين صفحه قرار گرفته، آن را به دست گرفته اند. در هلالي هاي كاشي كاري شده طرفين نيز نقش پلنگي ديده مي شود كه آهويي را شكار كرده است. زمينه اين تصاوير مزين به خطوط اسليمي است. نارنجستان قوام كه به دليل كاشت درخت هاي نارنج فراوان در آن، بدين نام معروف شده است، از طرف ابراهيم خان به نوه اش شهرام بخشيده شد و شهرام قوام آن را به مؤسسه آسيايي دانشگاه پهلوي اهدا كرد. فرح پهلوي مخارج تعميرات آن را متقبل شد، پس از آن اين بنا تبديل به موزه اي شد كه در آن مجموعه اي از كتاب هاي پروفسور پوپ نگاهداري مي شد.

نارنجستان قوام كه در ان اثر هفت هنر ايراني، گچ بري، نقاشي سنتي، آينه كاري، آجركاري، سنگ تراشي، معرق كاري، و منبت كاري، قابل مشاهده است، در ارديبهشت ماه 1353 با شماره 1073 به ثبت تاريخي رسيد.

اين بنا در سال 1345 به دانشگاه شيراز واگذار گرديد و بين سال هاي 1348 تا 1358 مورد استفاده مؤسسه آسيايي تحت سرپرستي پروفسور آرتور اپهام پوپ بود. اين بنا و برخي از ساختمان هاي اطراف آن از سال 1378 در اختيار دانشكده هنر و معماري دانشگاه شيراز قرار گرفته است.

1

باغ ارم

در شمال غربي شيراز و در انتهاي خيابان ارم و در تقاطع بلوار شرقي - غربي باغ ارم و بلوار شمالي - جنوبي جام جم و آسياب سه تايي، باغ ارم قرار گرفته است. اين باغ به مناسبت عمارت و باغ بزرگي كه در گذشته توسط شدادبن عاد پادشاه عربستان به رقابت با بهشت ساخته شده و ارم ناميده شده بود، به باغ ارم مشهور گرديده است.

تاريخ ساخت اين باغ را به دروه سلجوقيان نسبت داده اند چرا كه در آن زمان، باغ تخت و چند باغ ديگر توسط اتابك قراجه حكمران فارس - كه از سوي سنجر شاه سلجوقي به حكومت فارس منصوب شده بود، احداث شد و احتمال ايجاد اين باغ به درخواست وي و در آن زمان، زياد است. همچنين احتمال مي رود كه اين باغ در زمان كريم خان زند مرمت شده باشد.

در اواخر سلسله زنديه، بيش ا ز75 سال اين باغ در تصاحب سران ايل قشقايي بود، بناي اوليه عمارت باغ ارم توسط جاني خان قشقايي اولين ايلخان قشقايي و پسرش محمدقلي خان و در زمان فتحعليشاه قاجار احداث شده است. معماري بنا نيز توسط شخصي به نام حاج محمد حسن كه از معماران معروف بود، صورت گرفته است.

در زمان ناصرالدين شاه قاجار، ميرزا حسن علي خان نصيرالملك، آن باغ را از خاندان قشقايي خريد و ساختمان كنوني را به جاي عمارت قبلي ساخت، اما تزئينات ناتمام باغ پس از فوت حسنعلي خان در سال 1311 توسط ابوالقاسم خان نصيرالملك پايان يافت.

باغ ارم پس از فوت ابوالقاسم خان نصيرالملك به پسرش عبدالله قوامي رسيد و بعد از مدتي دوباره يكي از خوانين ايل قشقايي به نام محمد ناصر خان آن را خريد.

عمارت اصلي باغ ارم طبق معماري دوره صفويه تا قاجاريه بنا شده است. اين ساختمان داراي سه طبقه است كه طبقه زيرين داراي حوض خانه اي براي استراحت در روزهاي گرم تابستان است كه در آن آب نماي زيبايي است و طاق آن با كاشي هاي هفت رنگ مزين شده است. جوي آبي نيز از وسط آن مي گذرد و سپس به آب نماي بزرگ جلوي عمارت مي ريزد.

طبقه دوم داراي ايواني دوستوني با سقف مسطح است كه در پشت آن تالاري قرار دارد و دو طرف آن دو راهرو، 4 اتاق در دو طرف راهرو و دو ايوان كوچك و دو طبقه ساخته شده است و بر فراز اين دو راهرو، دو گوشواره به عنوان طبقه سوم وجود دارد.

قسمت جلويي ستون هاي اين دو طبقه با كاشي هاي هفت رنگ مزين به مجالسي از سواران، زنان و گل ها شده است.

طبقه سوم، داراي يك تالار بزرگ مانند تالار طبقه دوم است كه پنجره هاي آن به ايوان اصلي باز مي شود. در دو طرف آن ينز دو راهرو وجود دارد. دو ايوان كوچك نيز در هر طرف ايوان بزرگ همانند طبقه سوم قرار دارد.

در پيشاني عمارت، هلالي هايي وجود دارد كه به سنتوري معروف است و داراي سه مجلس بزرگ و دو مجلس كوچك كاشيكاري با كاشي هاي لعابدار رنگي است.

در هلالي ميدان كه بزرگترين هلالي است، نقش ناصرالدين شاه، سوار بر اسب سفيدي ديده مي شود كه نيم تاجي نيز در جلو كلاه خويش دارد. در اطراف آن، سه نقش ديگر كه برگرفته از داستان هاي فردوسي و نظامي است، ديده مي شود. در دو طرف اين مجلس، دو مجلس كوچك وجود دارد كه در وسط يكي از آنها نقش داريوش هخامنشي برگرفته از نقوش تخت جمشيد وجود دارد. دو مجلس ديگر كه در اطراف اين مجلس است، تصوير شكار آهويي توسط پلنگي را بر روي كاشي هايي با طرح اسليمي نشان مي دهد.

1

آرامگاه سعدي

آرامگاه شاعر قرن هفتم شيخ مشرف الدين بن مصلح الدين سعدي شيرازي است كه در 4 كيلومتري شمال شرقي شيراز، در دامنه كوه فهندژ، در انتهاي خيابان بوستان و در مجاورت باغ دلگشا واقع شده است. اين مكان در ابتدا خانقاه شيخ بوده كه وي اواخر عمر خود را در آنجا مي گذرانيده و سپس در همانجا مدفون گرديده است. براي اولين بار در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدين محمد صاحبديواني وزير معروف آباقاخان، مقبره اي بر فراز قبر سعدي ساخته شد. در سال 998 به حكم يعقوب ذوالقدر، حكمران فارس، خانقاه شيخ ويران گرديد و اثري از آن باقب نماند. تا اين كه در سال 1187 ه.ق. به دستور كريمخان زند، عمارتي ملوكانه از گچ و آجر بر فراز مزار شيخ بنا شد كه شامل 2 طبقه مي شد. طبقه زيرين داراي راهروي بود كه پلكان طبقه دوم از آنجا شروع مي شد. در دو طرف راهرو دو اطاق كرسي دار ساخته شده بود. در اطاقي كه سمت شرق راهرو بود، قبر سعدي قرار داشت و معجري چوبين آن را احاطه كره بود. قسمت غربي  راهرو نيز به موازات قسمت شرقي، شامل دو اطاق مي شد، كه بعدها شوريده (فصيح الملك) شاعر نابيناي شيرازي در اطاق غربي اين قسمت مدفون شد. طبقه بالاي ساختمان نيز همانند طبقه زيرين بود، با اين تفاوت كه بر روي اطاق شرقي كه قبر سعدي در آنجا بود، به احترام شيخ اطاقي ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشت.

اين بنا در دوره قاجاريه (سال 1301 ه.ش) توسط فتحعلي خان صاحبديوان مرمت شد و چند سال بعد نيز حبيب الله خان قوام الملك دستور تعمير و ترميم قسمتي از بنا را صادر كرد، و توليت آن به آخوند ملا زين العابدين شيرازي سپرده شد.

بنايي كه در زمان كريخان ساخته شده بود تا سال 1327 ه.ش. برپا بود.

در سال 1329 ه.ش به كوشش علي اصغر حكمت و توسط انجمن آثار ملي ايران، بقعه كنوني به جاي ساختمان قديمي ساخته شد و مراسم افتتاح رسمي آن در ارديبهشت ماه 1331 برگزار گرديد. ورودي مجموعه در راستاي ورودي آرامگاه است كه معمار آن آندره گدار فرانسوي است. ساختمان به سبك ايراني است با 8 ستون از سنگ هاي قهوه اي رنگ كه در جلوي مقبره قرار دارند. و اصل بنا با سنگ سفيد و كاشي كاري مزين است. بناي آرامگاه از بيرون به شكل مكعبي است اما در داخل هشت ضلعي مي باشد با ديوارهايي از جنس مرمر و گنبدي لاجوردي. بنا در سمت چپ به رواقي متصل مي شود كه در آن هفت طاق وجود دارد كه با كف سازي سياه رنگ به آرامگاه شوريده شيرازي پيوند مي خورد. اين آرامگاه در يك اتاق قرار دارد و كتيبه اي بر سر در آن است كه شاعر را معرفي مي كند و شعري از خود شاعر بر كاشي هاي سرمه اي بر روي ديوار نوشته شده است.

ساختمان جديد آرامگاه محوطه اي در حدود 10395 متر مربع دارد. كه در حدود 257 متر مربع زيربناي اصلي آرامگاه مي باشد. ساختمان اصلي آرامگاه شامل دو ايوان عمود بر هم مي باشد كه قبر شيخ در زاويه اين دو ايوان قرار گرفته است. بر روي آرامگاه گنبدي از كاشي هاي فيروزه اي رنگ ساخته شده است. سنگ هاي پايه هاي بنا، سياه رنگ است و ستون ها و جلوي ايوان از سنگ قرمز مخصوصي ساخته شده است. نماي خارجي آرامگاه از سنگ معروف تراورتن و نماي داخلي آن از سنگ مرمر است.

سنگ قبر در وسط عمارتي هشت ضلعي قرار دارد و سقف آن با كاشي هاي فيروزه اي رنگ تزيين شده است. در هفت ضلع ساختمان، هفت كتيبه قرار دارد كه از قسمت هايي از گلستان، بوستان، قصايد، بدايع و طيبات شيخ انتخاب گرديده و به خط ابراهيم بوذري نوشته شده است. متن يك كتيبه ديگر از علي اصغر حكمت است كه در مورد چگونگي ساخت بقعه توضيحاتي داده.

در ضلع غربي، قصيده اي با مطلع زير ديده مي شود:

خوش است عمر، دريغا كه جاوداني نيست                             پس اعتماد بر اين چند روز فاني نيست...

در ضلع شمال شرقي ابياتي از بوستان با اين مطلع نوشته شده:

الا اي كه بر خاك ما بگذري                                                    به خاك عزيزان كه ياد آوري ...

در ضلع جنوب شرقي، كتيبه اي ديگر از گلستان با اين عبارت به چشم مي خورد:

ياد دارم كه با كاروان همه شب رفته بودم ...

در ضلع جنوب غربي، غزلي از بدايع با اين مطلع نوشته شده:

اي صوفي سرگردان، در بند نكونامي                                         تا درد نياشامي، زين درد نيارامي...

در ضلع شمال غربي ايوان (نزديك آرامگاه شوريده) دوازده بيت از قصيده اي با مطلع زير به چشم مي خورد:

خاك من و توست كه باد شمال                                                   مي ببرد سوي يمين و شمال ...

در ضلع شرقي نيز دوازده بيت از قصيده اي به خط نستعليق و با اين مطلع ديده مي شود:

بسي صورت بگرديده است عالم                                             وز اين صورت بگردد عاقبت هم ...

در ضلع شمال غربي، غزلي از طيبات به خط شاهزاده ابراهيم سلطان فرزند شاهرخ تيموري و با اين مطلع حك شده است:

به چهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست                          عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست

علي اكبرخان قوام الملك شيرازي، سنگ قبر كنوني را كه سماق سرخ كم رنگي است، بر روي قبر شيخ نصب كرد و كتيبه زير را كه از اشعار بوستان است، با خط نستعليق عالي بر آن نگاشت:

كل شي هالك و انت الباقي

كريم السجايا، جميل الشيم                                                             نبي البرايا، شفيع الامم...

در جلوي اين رواق حوضي قرار دارد كه در آن سكه مي اندازند.

در عمق ده متري صحن آرامگاه قناتي وجود دارد كه آب آن داراي مواد گوگردي و جيوه مي باشد، آب اين قنات به درون حوضي كه آن را حوض ماهي مي نامند و در زير زمين جريان دارد مي ريزد اين حوض در سمت چپ آرامگاه واقع است و در داخل به شكل هشت ضلعي  است.

حوض ماهي زيربنايي در حدود 30.25 متر دارد و با 28 پله به صحن آرامگاه وصل مي شود مشهور است كه سعدي نزديك زاويه خود، حوضچه هايي از سنگ مرمر ساخته بوده كه آب در آنها جريان داشته است. شستشو در اين آب، خصوصاً در شب چهارشنبه سوري، جزء معتقدات مردم شيراز بوده است.

كاشي كاري هاي داخل حوض ماهي كه به سبك عمده سلجوقي است، در سال 1372 ه.ش. توسط استاد كاشي كار تيرانداز طراحي شده و توسط ميراث فرهنگي اجرا گرديده است بر فراز حوض ماهي يك نورگير به شكل هشت ضلعي و دو نورگير چهارضلعي در طرفين آن قرار دارد. زيرزمين سعديه امروزه به چايخانه سنتي تبديل شده است. دو ساختمان آجري در كنار حوض ماهي وجود دارد كه مربوط به دفتر است و ساختمان ديگري كه كتابخانه عمومي سعديه است و ساختماني ديگر كه سرويس بهداشتي در آن وجود دارد.

محوطه باغ به سبك ايراني گلكاري، درختكاري و باغچه بندي شده است. در وسط حياط دو حوض مستطيل شكل، با جهت شمالي-جنوبي در دو طرف محوطه آرامگاه قرار دارد و حوض ديگري در جهت شرقي - غربي در مقابل ايوان اصلي بنا واقع شده است.

بر روي درب ورودي سعديه اين بيت به چشم مي خورد:

ز خاك سعدي شيراز بوي عشق آيد                                      هزار سال پس از مرگ او گرش بويي

قطعه هايي از كتيبه سنگي مربوط به سر در آرامگاه كه متعلق به زمان كريمخان زند بوده و در اثر سانحه اي در گذشته هاي دور شكسته شده، هم اكنون در درون آرامگاه محفوظ مانده است. اين قطعه ضمن خاكبرداري خيابان براي تعمير آسفالت از دل خاك بيرون آمده است. بر روي سنگ مذكور قسمتي از شعر سعدي به خط ثلث عالي نوشته شده است با اين مطلع:

الهي به عزت كه خوارم مكن                                                           به ذل گنه شرمسارم مكن

در اطراف مقبره، قبور زيادي از بزرگان دين وجود دارد كه بنا به وصيت خود، در آنجا مدفون شده اند. آرامگاه شيخ مشرف الدين بن مصلح الدين سعدي شيرازي در تاريخ 53.8.20 به شماره ثبت 1010.3 در انجمن آثار ملي به ثبت رسيد.

1

حافظيه

 

خواجه شمس الدين محمد شيرازي غزل سراي بزرگ، متخلص به حافظ و ملقب به لسان الغيب در آغاز  سده هشتم هجري در شيراز متولد شد و در سال 791 يا 792 هجري قمري در همين شهر درگذشت. وي در جواني به آموختن قرآن و ادبيات عرب وعلوم انساني رو آورد و در تفسير ، كلام ، حكمت و ادب سرآمد بزرگان عصر خويش شد . چنانكه مشهور است حافظ به زادگاه خود شيراز دلبستگي فراوان داشته است به همين سبب جز به شهرستان يزد و جزيره هرمز به جاي ديگر سفر نكرد. با اين همه شهرت او در زمان حياتش به آذربايجان و بغداد و حتي هند رسيد.
با آنكه حافظ در سرودن قصيده ، مثنوي ، قطعه و رباعي استاد بود اما شهرتش بيشتر غزلسرايي است و غزلهاي او را از همه نظر روح غزل فارسي مي شمارند غزل حافظ مظهر خيال انگيزترين انديشه هاي ژرف انساني است كه در كالبد واژه هاي زيبا و روان شاعرانه جلوه اي يگانه و جاودانه يافته است . شهرت حافظ مرزها را در نورديده و غزلهاي او به زبان گوناگون ترجمه شده است و شماري از بزرگان ادبيات جهان او را ستوده اند.
كمتر كسي است كه پا را به شهر شيراز بگذارد و از مقبره حافظ وباغ مصفاي آن ديدن نكند . نام شيراز يقينا" ياد آور نام حافظ ، شاعر گرانقدر ايراني است . تا آنجا كه مي دانيم حدود 64 سال پس از درگذشت حافظ گنبدي بر تربت وي افراشته شد كه در جلو آن حوضي بزرگ قرار داشت كه از آب ركني پر مي شد.
كريم خان زند بر مقبره حافظ عمارتي زيبا بنا كرد كه مشتمل بر تالاري با چهار ستون سنگي يكپارچه و بلند و باغي بزرگ در جلوي آن بود و برتربت حافظ سنگي مرمرين نهاده شد كه هنوز موجود است . بعد از بناي كريم خان بر مقبره حافظ در طول يكصد وشصت سال ساخت و سازها و تعميرات متعددي به وسيله اشخاص خيرخواه انجام گرفت تا آنكه در سال 1315 شمسي به كوشش مرحوم علي اصغر حكمت بناي كنوني با بهره گيري از عناصر معماري روزگار كريم خان زند و يادمانهاي حافظيه توسط آندره گدار فرانسوي طراحي و به اجراء درآمد. اين مكان را از ديرباز قبله اهل دل و زيارتگه عاشقان دور و نزديك بوده است و در جوارش عرفا و شعراي فارسي به خاك سپرده شده اند. در اطراف آرامگاه حافظ چندين اتاق وجود دارد.



پس از عبور از هشتي دوم به گرمخانه حمام وارد مي شويم كه داراي سه خزينه آب گرم، آب سرد و آب ولرم است. در زير اين خزينه ها كانال هايي به نام گربه رو جهت گرم كردن حمام وجود دارد.

آب رساني به اين حمام از طريق چاهي در ضلع غربي (گاو چاه) صورت مي گرفت. در زير خزينه اصلي (آب گرم) تون حمام قرار دارد. در كف حمام نيز گربه روهايي وجود دارد كه در بدنه ديوار به دودكش ها منتهي مي شود. اين گربه روها علاوه بر آن كه گرماي اضافي را به كف حمام منتقل مي كند، دوده هاي ناشي از سوخت را نيز به بيرون هدايت مي كند.

در زمان پهلوي برخي از قسمت هاي حمام به نمره خصوصي تبديل شد. چنان كه از دو شاه نشين قرينه با دو حوض سنگي موجود در فضاي حمام، شاه نشين سمت راست به نمره خصوصي تبديل شد. هم اينك حوض سنگي آن از بين رفته است. دو شاه نشين اختصاصي ديگر پس از اين دو شاه نشين وجود دارد كه شاه نشين سمت راست در طرفين خزينه ها، به نمره خصوصي تبديل شده بود.

حمام وكيل كه به علت تغيير وضع حمام هاي عمومي از صورت قبلي خارج شده بود، در سال 1351 توسط اداره باستان شناسي مورد مرمت قرار گرفت.

اين بنا با شماره 917 در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است.

1

حمام وكيل

از بناهاي دوران كريم خان زند (1172-1193) در شيراز است كه به دستور وي در محله ميدان شاه، جنب مسجد وكيل (خيابان طالقاني) ساخته شد.

اين حمام كه به عنوان حمام عمومي شهر شناخته مي شد، داراي چهار قسمت مرتبط با يكديگر است. مدخل ورودي اين حمام هم اينك يك هشتي است كه در ابتدا وجود نداشته و دوره پهلوي احداث شده است. اين هشتي داراي سقفي با گچ كاري برجسته است. پس از آن سر بينه حمام به شكل هشت ضلعي منظم و وسيعي ديده مي شود كه بيشترين تزيينات را داراست. آهكبري هاي سقف و ديوارهاي اين قسمت مربوط به دوران كريم خاني بوده كه بيشتر به شكل طرح هاي گلداني است اما در زمان قاجاريه، آثار زنديه كلنگي شده و قاجاريان بر روي آن آهكبري هايي به شكل داستان هاي اساطيري (داستان شيرين و فرهاد، پيرزن و سلطان سنجر، بيژن و منيژه و معراج حضرت رسول) انجام داده اند، در حال حاضر نيز به جهت تنوع بيشتر طرح هاي قاجاري، يكي دو طرح زندي مرمت شده و در بقيه قسمت ها طرح هاي قاجاري حفظ شده اند. هورنور يا جامخانه هايي كه در سقف تعبيه شده اند، روشنايي اين بخش را تأمين مي كنند.

در اطراف اين سربينه، سكوهايي براي تعويض لباس ساخته شده و چهار حوض سنگي نيز جهت استحمام در آن وجود دارد.

ستون هاي اين حمام از جنس سنگ گندمك گوگرد دار و سخت است. اين ستون ها يك پارچه هستند و بر روي آنها به فرم هندسي، مقرنس گچي كم عمق ديده مي شود ولي مقرنس آن برجسته است.

در وسط محوطه سر بينه حوض كثيرالاضلاعي از سنگ ساخته شده و در يك سمت آن راهرويي است كه به هشتي دوم منتهي مي شود. در كف حمام چندين رج آجر آب خروده كار شده و بين آنها ساروج ريخته اند تا فشار آب را تحمل كند.

در دوران پهلوي حمام به دو بخش تقسيم شد. بخشي از آن سربينه حمام بود كه به زورخانه تبديل شد. در برزخ يا هشتي دوم كه به گرم خانه مي رود، قسمتي وجود داشته (در سمت راست ورودي هشتي دوم) كه ديواري ضخيم، قطور و توپر بوده و در بالاي آن (در پشت بام) حوض آبي بوده كه آب حمام از آغاز تأمين مي شده، پس از تبديل سر بينه به زورخانه، اين ديوار برداشته شده و راهي به خيابان طالقاني گشوده شد كه به در ورودي حمام تبديل گشت. هم اينك اين در مسدود و به ديوار تبديل شده است.

1
X