به وبلاگ ايران نگين درخشان كشورهاي قاره آسيا خوش آمديد

برج هاي خرقان

 

برج هاي خرقان كه فقط تو كتاب هاي درسي ديده بوديمش هم سر راهمون بود و تصميم گرفتيم يه سر به اين ۲تا برج قديمي و زيبا بزنيم. همراهان من تو اين سفر دوستم سعيد، آرمين (برادرزاده سعيد) و خواهرزاده ام نيما بودن.

شما اگه تاكستان رو به سمت همدان ادامه مسير بديد سر راهتون به آبگرم ميرسيد (توصيه مي كنم براي شنا يه سر به آبگرم معروفش هم بزنيد) همون ورودي شهر سمت راست يه جاده فرعي آسفالته با تابلوي "روستاي حصار ولي عصر" وجود داره كه بايد مسيرتون رو به اون سمت عوض كنيد. توي قسمتي از مسير با رودخونه خررود كه مثل مار تو اون دشت پيچ مي زنه هم مسير شديم و بعد از حدودا ۳۰ كيلومتر به روستاي حصار ولي عصر رسيديم. به محض خروج از روستا منظره زيبا و با عظمت برج هاي خرقان كه در يك كيلومتري اين روستا هستند شما رو تحت تاثير قرار ميده. طبق تحقيقاتي كه كرده بودم مي دونستم كه اين برج ها آرامگاه دو تن از بزرگان دوره سلجوقي به نام هاي "ابو سعيد بيجار" و "ابو منصور ايلناي" هست. و اينكه براساس متن كوفي موجود در اين بنا (كه ما نديديمش) اين برج در سال 460 هجري قمري ساخته شده و نخستين بنا با گنبد دوپوش غير مخروطي اسلاميه.

از اين حرفاي جدي و قلمبه كه بگذريم خبر خوب اينه كه خوشبختانه دور تا دور محوطه برج ها رو به ارتفاع يك متر ديواركشي كردن و براي وروديش در گذاشتن و حتي يه اطاق نگهباني هم درست كردن، و از همه مهمتر مسير رسيدن تا برج ها هم سنگفرش شده. البته وقتي ما رفتيم كسي اونجا نبود و در هم باز

 

اين دو تا برج شكوهمند آجري با فاصله تقريبا ۳۰ متر از همديگه خودنمايي مي كنن. البته بگم چون ما به سمت جنوب وايساديم سمت برج ها برعكسه، يعني برج سمت راست برج غربي و سمت چپ برج شرقي هست.

برج شرقي كه عكسش رو پايين مي بينيد با ارتفاع تقريبا 15 متر و قطر 11 متر با طرحي هشت ضلعي رو يه پايه سنگي بنا شده و ضخامت ديوارهاي برج به 60 سانتي متر مي رسه.

جالبه بدونيد كه اين دو برج همزمان درست نشدن و برج غربي سال 486 هجري قمري يعني ۲۶ سال بعد از برج شرقي به پايان رسيده ولي خوب از نظر طرح و نقشه مثل برج قديمي تره است با اين تفاوت كه يه پله كان مارپيچ داره و حدود نيم متر ارتفاعش بيشتره و كشيده تر به نظر مي رسه.

خوشبختانه درب برج غربي هم باز بود و تونستيم از داخل برج غربي هم ديدن كنيم. شما ميتونيد ورودي همون پله كان مارپيچ كه بالا گفت رو سمت چپ عكس ببينيد (همون كه

يه ذره هم خودمو تحويل بگيرم، بابا منم بودم خوب

با توجه به اينكه اين برج ها تو زلزله ويرانگر تيرماه سال 81 آوج به شدت آسيب ديده بودن سازمان ميراث فرهنگي و صنايع دستي استان قزوين اقدام به مرمت اين برج ها كرده و همونطور كه مي بينيد كار مرمت برج شرقي تقريبا تموم شده و برج غربي در بعد از بازديد كامل اين برج ها رفتيم سراغ غار عجيب و زيباي قلعه كرد

1

هوره آوايي 7000 ساله

 

ئمروو ده رووژه تاسه ي توم كه رده ن
بيـزار بـوم ژه گيـان رازييم و مه رده ن
ئه ر تاسه ت نه كه م  تاسه ي دلم بووگ
ئـه ر ويـرت نـه كـه م تـوكـاولـم بــووگ

برگردان به فارسي:
چند روزي است كه دور از تو و به ياد توام، در اين روزها از جان خويش بيزارم و ميل به مردن دارم.
دلم همواره بياد توست، اگر تورا به فراموشي بسپارم كور و نابينا گردم.

ئمشـه و ديمـه خـاو قولـه ي ره  يينـم
قه يه م ره نجان كرد هاته و سه ريـنم
هــاتـه  و  ســه  رينــم   وه ده  وايـگــه
يه ي جامي شه روه ت وه شه فاي گه وه
ده س داوه زولفان سياي عه مبه ر بوو    
هـه ر چيـگ مال ديرم نـه  زر بالاي بوو
نه زر بالات بود ده رده گه ت وه خوه م
قيـافـه ي عه  زيز  هـه والپرسـه گـه م

برگردان به فارسي:
امشب به خواب ديدم كه قبله و دلبر زيباي من خرامان خرامان به بالينم آمد.
بر بالينم نشست و با خود شربت و دوا و شفا به همراه داشت.
 دست بر گيسوان خوشبوي خويش كشيد. اي كه هرچه مال و دارايي دارم فداي قامت رعنايت باد.
اي خوش سيماي من! خويش  و همه دارايي هايم، به فدايت باد اي كه همواره احوال مرا مي پرسي.


« سحـــرم دولـت بيــدار به بـاليــن آمـد
گفـت برخيز كه آن خسرو  شيرين  آمـد
قدحي دركش و سر خويش به تماشا بخرام
تــا  ببينـي  كـه  نگارت بـه  چـه  آييـن  آمـد
شــادي يـار پـر چـهــره بـده بــاده  نـاب
كــه مـي لعـل دواي دل غمـگيــن آمــد »
«حافظ »


هوره :
هوره ساده ترين، ابتدايي ترين و اصيل ترين گونه موسيقي است كه اكنون به تكثر و هزارگونه گي زباني و كيفي در آمده است.
ما ايرانيان بخصوص مردمان كردزبان غرب كشور اين گونه ابتدايي  و اصيل آواز را هوره مي ناميم، كلمه هوره و نامگذاري آن قدمتي حدوداً 7000 ساله دارد و به دوران پيامبري حضرت زردتشت مي رسد در ”گات هاي يسنا“ كه بخش مهمي از اوستا كتاب مقدس زرتشتيان مي باشد بصورت منظوم نگاشته شده و لذا در آن زمان، مردم براي خواندن آن و نيايش اهورا مزدا آوازي را سر داده كه آنرا هوره ناميده اند، هوره نداي حق طلبي بوده و كرداري نيك، پنداري نيك و گفتاري نيك را آواز كرده است.
همانگونه كه امروزه بعضي از افراد  و خصوصاً قاريان قرآن با تلاوت آيات اين كتاب آسماني آوازي را سر مي دهند كه ا زيك سو پيام خدا را كه پاكي، فرزانگي و حقانيت است سر مي دهد و  از سوي ديگر نيز موسيقي آهنگين اين آواز چنان ژرف و گرم و زلال است كه دل و جان را به ارتعاش در مي آورد، آن زمان نيز بعضي از افراد  با تلاوت گات هاي اوست، اين حس هاي ژرف و زلال را به ديگران انتقال داده اند كه هم، هنري لطيف و هم عملي مومنانه و اعتقادي محسوب مي شد.
آقاي فاروق صفي زاده پژوهشگر كرد زبان در كتاب ”پژوهشي درباره ترانه هاي كردي“ چنين مي گويد:
اين آواز، اصيل ترين موسيقي كردي مي باشد كه از زمان هاي كهن به يادگار مانده است، كه ويژه ستايش از اهورا مزدا بوده است و كردها كه پيرو آيين آسماني زردتشت بوده اند در هنگام مرگ كسي و روي دادن پيشامدي و يا پس از پيوند با اهورا مزد، شروع به خواندن هوره كرده اند و آواز سوزناكي را كه برگرفته از نوشتار آسماني اوستا بوده به شيوه هوره خوانده اند، واژه هوره از اهوره گرفته شده است، همين شيوه هوره در خواندن قرآن به كار مي رود و واژه سوره از همين واژه گرفته شده است.
وي در بخش ديگري از كتاب خود مي گويد:
هوره از ريتم آزاد پيروي مي كند، اين گونه آواز بيشتر در مناطق گوران، سنجابي، قلخاني و كلهر مرسوم است.


مقام هاي هوره:
بان بنه اي، بنيري چر، دودنگي، باريه، غريبي، ساروخاني، گل و دره،پاوه موري، قطار، هجراني، مجنوني، سحري و هي لاوه.
هوره آواز ممتدي است كه خواننده، شعرها و ابيات بيشماري را در ذهن داشته و آنها را هنگام آواز به صورت پي در پي استفاده مي كند، گاه شعرها سروده خود خواننده است و گاه شعرهاي مورد استفاده را از ديگر شاعران به عاريت مي گيرد، هوره در گذشته هاي دور، مضموني مذهبي داشته و بيشتر به آواز كردن آيات كتب آسماني يا آموزه هاي منظوم مذهبي پرداخته است اما امروزه مضموني عاشقانه دارد.
هوره مختص به يك دوره تاريخي و يا يك جغرافيا و فرهنگ خاص نيست، هوره يا همان آواز اصيل ابتدايي، مادر همه آوازه، تصنيف ها و ترانه هاي مردمان جهان است، مادر آوازها و ترانه هاي تمام ملل دنيا صرف نظر از نژاد و فرهنگ و زبان و معيشت و آيين و جغرافيا و تاريخ آنها.
همانگونه كه بركه، دري، رودخانه، سيل، اقيانوس، باران، ابر ومه همه و همه از آب اند و آب مادر و اساس همه اين دگرگوني هاست، هوره نيز مادر همه تكثر ه، تنوع و هزار چهرگي آوازها و ترانه هاي شاد و ناشاد مردم جهان است.
براي درك درست اين موضع بايد به گذشته بر گرديم به آن زماني كه سازها و آلات موسيقي وجود نداشته اند، آيا در آن زمان موسيقي چيزي غير از هوره بوده است؟
البته هر صداي موزوني از صداي ني گرفته تا آواز قناري موسيقي تلقي مي شود اما منظور ما در اين نوشتار موسيقي به معناي متعارف آن است، در گذشته ه، انسان ها به تنهايي و يا بصورت دسته جمعي به خواندن ممتد آواز روي مي آوردند، بعد به مرور زمان انواع ساز ها و آلات موسيقي به ميان آمدند و آن هوره ممتد و موزون را به قطعات و اجزاء متنوع و متكثر امروزي بدل ساخته اند، امروزه آوازهاي سنتي ايراني همان هوره است كه به صورت رديفي و دستگاهي خوانده مي شود.
در مناطق كرد نشين غرب كشور خصوصاًَ استان ايلام هنرمندان بزرگي وجود دارند كه خواندن آواز هوره را به حد كمال رسانيده اند، از سرايندگان بزرگ اين آواز در گذشته مي توان به شادروان داراخان و مرحوم علي نظر اشاره نمود.


سرايندگان هوره :
 سيد قلي كشاورز، علي كرمي نژاد معروف به حاجي طوسي، بهرام بيگ ولد بيگي، سيد علي عسكر كردستاني، نجات، بساط عثمانوند، ابراهيم حسيني، ايل خان اركوازي، اولعزيز، ياسمي، كريم صادقي و عبد الصمد عبدي پور هوره خوانان معروف استان هاي ايلام، كرمانشاه و كردستان هستند اما پس از مرحوم علي نظر، سيد قلي كشاورز سرآمد همه هنرمندان اين گونه موسيقي است.

بولبول ته ن مه گير ده نگ وه زاره وه
بـه ش ته ن مـايه ي گـول وه داره وه
هـه ر جـاي گوليـگه په ر چيني خاره
ئـه راي بولبول  نـه ي  گـول  ئنتـزاره
ئـه گه ر خار نه وي وه په رچيـن گول
مراي مه تله وه يل زو مه وي حاصل

 برگردان به فارسي:
چنين با صداي محزون و اندوهبار گريه مكن هنوز سهم تو گل بر شاخسار درختان باقي مانده است.
هر كجا گلي هست پرچيني از خار به همراه دارد، ولي بلبل همواره به انتظار گل است.
اگر خارها پرچين گل نباشند بلبلان به سادگي به مقصود خود مي رسند.

1

پارك ملي و آثار طبيعي ملي ايران

پارك ملي

مناطق طبيعي به نسبت وسيع و داراي ويژگي خاص و اهميت ملي به لحاظ زمين شناسي، بوم شناسي، جغرافياي زيستي و چشم انداز، با هدفهاي حفظ وضعيت زيستي و طبيعي، بهبود جمعيت گونه هاي جانوري و رويشگاه هاي گياهي و همچنين بهره برداري تفرجي به عنوان پارك ملي انتخاب مي شوند. پاركهاي ملي محل مناسبي براي فعاليت هاي آموزشي، پژوهشي و گردشگري در طبيعت به شمار مي آيند. به منظور حفاظت بنيادي از تنوع زيستي، ذخاير ژنتيكي، يكپارچگي اكولوژيك و چشم اندازها، فعاليت هاي مرتبط با بهره برداري هاي مصرفي و مسكوني در اين مناطق مجاز نيست. به همين دليل براي پاركهاي ملي پشتوانه قانوني حفاظتي مستحكم تري نسبت به ساير مناطق حفاظت شده پيش بيني شده است.

1- درياچه اروميه (ذخيره گاه زيستكره – تالاب بين المللي) – آذربايجان غربي
2- كوير - سمنان
3- گلستان – گلستان
4- توران - سمنان
5- بختگان - فارس
6- بوجاق - گيلان
7- خبر - كرمان
8- بمو - فارس
9- خجير - تهران
10- سرخه حصار - تهران
11- تندوره – خراسان رضوي
12- كلاه قاضي - اصفهان
13- لار - تهران
14- تنگ صياد – چهار محال و بختياري
15- سالوك – خراسان شمالي
16- ساريگل – خراسان شمالي
17- نايبند - بوشهر
18- پابند - مازندران
19- كياسر – مازندران



 

اثر طبيعي ملي

پديده ها يا مجموعه هاي گياهي و جانوري به نسبت كوچك، جالب، كم نظير، استثنايي، غير متعارف و غير قابل جايگزين كه داراي ارزشهاي حفاظتي، علمي و تاريخي يا طبيعي باشند، با هدف حفظ و حراست به عنوان اثر طبيعي ملي انتخاب مي شوند. اقدامات حفاظتي در مورد اين پديده ها، بايد تضمين كننده پايداري بهره برداري غير مصرفي از آنها در طول زمان باشد.

1- خشكه داران - مازندران
2- دهلران - ايلام
3- سوسن سفيد - گيلان
4- لاله واژگون - چهار محال و بختياري
5- سرو هرزويل - گيلان
6- غار سهولان - آذربايجان غربي
7- غار قوري قلعه - كرمانشاه
8- چشمه گل فشان پيرگل – سيستان و بلوچستان
9- علم كوه - مازندران
10- غار يخكان - اردبيل
11- قله دماوند - مازندران
12- قله سبلان - اردبيل
13- قله تفتان - سيستان و بلوچستان
14- گنبد هاي نمكي خرسين - هرمز گان
15- سرو ابركوه - يزد
16- سرو سيرچ - كرمان
17- فسيل مراغه -
18- غار ماهي كور -
19- غار چال نخجير -

1

معماري قلعه هاي ايران

معماري قلعه هاي ايران 

سرزمين ايران در گذشته ، به علت وضعيت جغرافيايي خاص كه بين دو جلگه آباد بين النهرين و پنجاب سند در كشور هند قرار گرفته ، كشور رابطي بوده است كه اقوام و طوايف مختلف براي دسترسي به غرب و شرق مجبور بودند از آن عبور كنند و در نتيجه همواره مورد توجه و تهاجم به ويژه از طرف شرق و شمال شرق بوده است.

قبايل ماساژت ساكنين منطقه شرق درياي خزر كه كورش كبير را به قتل رساندند ، يورش مغول،تيمور،غوريان،ازبك ها و تركمن ها دائما كشور ما را مورد تاخت و تاز قرار مي دادند و از غرب،تهاجم اسكندر و عربهاي وحشي و حملات مكرر روميان و عثماني ها دائما امنيت سياسي و اقتصادي ما را تهديد مي كردند و در اين اواخر نيز بخشهاي مهمي از خاك ايران جدا شد مثل قفقاز و گرجستان و ارمنستان و شيروان و قسمت هاي از اراضي شمال شرقي درياي خزر كه بنام ورارود نام داشت به دست روس ها و افغانستان هم به دست انگلستان جدا شدند.

زندگي در چنين منطقه نا امني ايرانيان را به ساختن ارگ،قلعه،برج و بارو مجبور كرد.

معماري و مصالح ساختماني:

با توجه به تقسيم بندي قلعه هاي ايران به دو نوع جلگه اي و كوهستاني،مصالح ساختماني آنها نيز متفاوت است.

طرح اصلي قلعه هاي جلگه اي مربع و يا مربع مستطيل است كه در چهار گوشه آن برج هاي مدور براي دفاع ساخته شده اند،مصالح اين قلعه ها خشت و گل است و به ندرت از آجر و گچ استفاده شده است.

بارو (ديوار ضخيم) اين قلعه ها چينه (ديوارهاي گلي كه آن را بند بند مي سازند) است يا با خشت هاي قطور ساخته شده است،براي استحكام آن قطر و ضخامت بعضي از بارو ها به چهار متر هم مي رسيد.

اطراف بعضي از اين قلعه ها خندق حفر مي كردن و براي رسيدن به قلعه از پل هاي متحرك بهره مي گرفتند.

بعضي از اين قلعه ها به دليل امنيت آن ها محل سكونت كشاورزان و روستاييان شد كه با گذراندن خياباني معمولا شمالي و جنوبي و تامين آب آشاميدني خانه هاي روستايي در دو طرف خيابان ساخته مي شد.

از اين قلعه ها مي توان به ،قلعه هنجن در سر راه نطنز به ابيانه است اشاره كرد كه تا اين اواخر محل سكونت بوده است.

اين قلعه داراي برج و باروي ضخيم بسيار بزرگ بوده است.داخل قلعه كوچه هاي پر پيچ و خمي داشته است كه همه آن ها به گذر اصلي قلعه كه به در قلعه منتهي مي شود راه دارند.

خانه ها دو طبقه هستند و از طبقه زيرين براي نگهداري دام و يا انبار مواد غذايي و آشپزخانه استفاده مي كردند و اتاق هاي نشيمن در طبقه دوم قرار داشته اند.

از قلعه هاي مشهور ايران ، قلعه فلك الافلاك در شهر خرم آباد است.اين قلعه با وسعت زياد يكي از قلعه هاي معروف ايران است كه هم اكنون تبديل به موزه شهر خرم آباد شده است.

مصالح دژهاي كوهستاني را معمولا از سنگ هاي بدون تراش نظير سنگهاي كوه يا رودخانه همراه با گچ غربال شده فراهم مي كردند.

در زيردست دژهاي كوهستاني پرتگاه هاي عميقي تعبيه شده است.درقسمت انتهايي برج ها و بعضي مواقع،باروها،كنگره هايي ست كه مخصوص كمانداران بوده است تا بتوانند از شكاف كنگره ها دشمن را هدف قرار دهند.

در بعضي از دژها و قلعه ها،مانند الموت قزوين،پايين دژ محل سكونت روستاييان بوده است.

1
X