(يا الله) .......شهنشاه دين (يا محمد) داور دين پرور ايران زمين (يا علي مدد) ملب درگاه علي فخر شهان (يا الله) حامي دين نبي ....... (يا محمد) آنكه زآب رحمت و خاك بهشت (يا علي مدد) دست قدرت طينت گردون سرشت (يا الله) پايه ايوان قدرش بيحجاب (يا محمد) باشد آن جائيكه سر زد آفتاب (يا علي مدد) منتظم باشد از گردون مآب ( يا الله) ..... ملت همچون آنجناب (يا محمد) ........ (يا علي) شاه دين شاه زمان حسين (يا الله) بن سليمان اين سليمان بارگاه. هوالله ناصرالدين شاه قاجار در زمان ناصرالدين شاه قيصر پاسبان شد زتعمير علي قاپي جهان رشگ جهان السلطان بن السلطان 1274 دلا تاريخ تعمير علي قاپي است اين انشاء كه شد از ناصرالدين شاه اين نيكو بنا احيا
به طبقه سوم عمارت عالي قاپو در دوره سلطنت شاه عباس دوم تالاري با 18 ستون از چوب چنار اضافه شده است كه ستونهاي آن با آينه پوشيده مي شده و سقف آن با صفحات بزرگ نقاشي روي آلتهاي چوبي تزيين شده است. با يك نظر به ساختمان اين تالار الحاقي بودن آن به عمارت اصلي واضح مي شود. در وسط اين تالار حوض از مرمر و مس قرار دارد كه داراي فواره هايي بوده و در مراسم مخصوص ، آب از آنها جستن مي كرده است. اصولاً توجه به ساختمان تالارها با حوض و جهش آب از فواره يا شيرهاي سنگي از اختصاصات بناهاي دوره شاه عباس دوم است و اين كيفيت در تالار چهلستون و تالار عمارت آينه خانه كه در دوره سلطنت اين پادشاه به اتمام رسيده بخوبي مشاهده مي شود.
ديوارهاي تالار عمارت عالي قاپو بطوريكه عيان است داراي دو پوشش تزئيناتي مي باشد كه بر روي هم قرار گرفته اند. پوشش زيرين تزئينات عهد شاه عباس دوم است و پوشش بعدي تزئيناتي است كه به ذوق و سليقه شاه سلطان حسين در تالار اين كاخ اضافه شده است. تزئينات نقاشي و اشعاري بخط نستعليق قرمز رنگ بر زمينه گچ سفيد در زير قشري از گچ ديگر كه در اواخر عهد قاجاريه دو پوشش عهد صفوي را مستور نموده بوده است آسيب زياد ديده معذلك در بعضي قسمتها تشخيص اين تزئينات و بعضي خطوط كه در سنوات اخير از زير گچ خارج شده امكان پذير شده است.
كلمات و مصرع هايي از اشعار منقوش بر ديوار عمارت عالي قاپو كه از تعميرات يا اضافات دوره شاه سلطان حسين حكايت مي كند و هنوز قابل خواندن است به شرح زير مي باشد:
اشعار محمد بيك فرصت راجع به ساختمان ايوان عالي قاپو
در سال 1053 هجري شاه عباس دوم به ميرزا تقي الدين محمد وزير اعظم خود دستور داد معماران عاليقدر در عمارت عالي قاپو رو بطرف ميدان نقش جهان تالاري بنا نمايند و روز پنج شنبه بيست و چهارم شهر ذي القعده سال 1053 بناي اين تالار گذاشته شد و در عرض اندك مدتي به اتمام رسيد. شاعري موسوم به محمدي بيك متخلص به فرصت كه توپچي سركار شاهي بود در تاريخ بناي تالار اشعاري را سروده است.
الواحي از كاشي بر جبهه شرقي عمارت عالي قاپو از تعميرات دوره ناصرالدين شاه قاجار
چهار جانب عمارت عالي قاپو در دوران پادشاهي شاه عباس اول و شاه عباس دوم با كاشي هاي خشتي خوش نقش تزيين شده بوده كه توأم با درها و پنجره هاي نفيس آن منظره اي بس جالب به اين عمارت تاريخي مي داده است و موجب نهايت تأسف است كه ازآن همه در و پنجره فقط يك پنجره در طبقه سوم عمارت بر جاي مانده و بقيه آنها به تاراج رفته است.در دوره سلطنت ناصرالدين شاه قاجار كه مختصر توجهي نسبت به تعمير بعضي بناهاي تاريخي اصفهان شده در عمارت عالي قاپو هم ظاهرا كارهايي صورت گرفته كه به طور حتم تعويض طره هاي فوقاني عمارت يكي از آن جمله كارهاست و به اين مناسبت بجاي كاشي هاي خشتي گل و برگ عهد صفويه بر جبهه بالاي سردر ورودي فعلي كاشي هاي ديگري كه در بين آنها سه لوح خط نيز جاي داده شده قرار داده اند. عبارات اين سه لوح اشعاري است كه شاعري به نام كفاش سروده و ضمن تعميرات سال 1274 هجري قمري به خط نستعليق سفيد در هم بر زمينه لاجوردي به جاي كاشي هاي عهد صفويه نصب شده است.
عبارات و اشعار لوح وسط اين كاشي كاري به شرح زير است:
باده دولت بجامش تا درآيد آفتاب سكه شاهي بنامش تا بگردد آسمان
لوح سمت راست:
ناظمه كفاش
لوح سمت چپ :
تا علي در عالم امكان ولي الله باد صدر اعظم در پناه ناصرالدين شاه باد
آتشگاه ((اصفهان ))
آتشگاه اين تپه از جنس سنگهاي رسوبي است. تراز پاييني آن در ارتفاع ۱۶۱۰ متر از سطح دريا (حدود ۵۰ متر بالاتر از تراز مركز شهر اصفهان) و فراز آن در ارتفاع ۱۷۱۵ متري از سطح دريا واقع شدهاست. اين تپه از نظر زمينشناسي در دوره كرتاسه تشكيل شده است. نامگذاري اين كوه به آتشگاه، كه آثار بر جاي مانده قله آن امروز به طور دقيق بر ما معلوم نيست كه در چه زماني ساخته شده ، خود دليل روشني است بر اينكه يقيناً روزگاري از كانون ساختمان هاي روي اين كوه شراره هاي آتش جاويداني شعله ور بوده و در محل ويرانه هاي بر جاي مانده فعلي كه در آن روزگاران بناي مخصوص و جالبي بوده مراسمي مذهبي برگزار مي شده است. بافتِ ساختماني اين مجموعه از لايههاي خشتي است. خشت هايي كه ويرانه هاي فعلي را تشكيل مي دهد از لحاظ اندازه بسيار قابل توجه است و شايد در ساير آثار باستاني كمتر خشت خام بدين بزرگي ديده شود. خشت هايي كه باقي مانده اند داراي طول و عرض چهل سانتي متر و قطر چهارده سانتي متر هستند. ميانِ دو رديف خشت را هم يك لايه نازكِ نِي كه از رودخانه آورده مي شده قرار ميدادند تا بر استحكامِ آن بيفزايند. پايههاي بزرگ و خشتي بنا تقريبا از ميانه تپه آتشگاه آغاز مي شوند و در بالا به ستونهايي محكم و قابلِ اعتماد تبديل مي شدند كه در گذشته اتاقهايي نيز بر روي آنها قرار داشته است. در برخي جاها نيز بقايايي از راه پلههايي منظم و كنده شده در دلِ سنگ به چشم مي خورد كه تا بالا ادامه داشته است اما امروزه از ميان رفتهاند. در بالاي تپه بنايي گِرد ساخته شده كه ميتوان آنرا نقطه نهايي معماري اين بنا معرفي كرد. بر روي تپه، هيچ بنايي بلندتر از آن ساخته نشده است. اين اتاق داراي هشت گوشه است و در هر گوشه يك پنجره هم رو به بيرون دارد. گفته مي شود موبدانِ زرتشتي، آتشِ مقدس را در درونِ اين اتاق قرار مي دادهاند. اين مجموعه داراي اتاقها و ساختمانهايي در چهار جهتِ تپه بوده كه تا زيرِ اتاقكِ آتشگاه ادامه مييافته اند و البته اكنون تنها سازههاي بخشِ شمالي و بخشي از قسمتِ شرقي سالم ماندهاند و بهنظر ميرسد مربوط به بازسازي اين بنا در دوره پهلوي باشند. بر روي برخي از خشتهاي بكار رفته در سازههاي بخشِ شمالي ميتوان عددِ ۱۳۵۲ را ديد كه در قالبِ خشتها تعبيه شدهاست. محل امروزي آتشگاه در مغرب شهر اصفهان ناحيه اي از بلوك ماربين و مشرف به بستر رودخانه زاينده رود است. از مورخين و جغرافيا نويسان قديم ابن خرداذبه و مسعودي راجع به آتشگاه اصفهان مطالبي نوشته اند از آن جمله ابن خرداذبه مي گويد: "در قريه مارابين قلعه اي از بناهاي طهمورث موجود است و در آن آتشكده ايست" و اين قول حاكي از آن است كه در زمان اين مورخ هم اين معبد خيلي قديمي تصور مي شده است. حمزه اصفهاني در ذكر پادشاهي كي اردشير مي نويسد كه وي در اصفهان در يم روز سه آتشكده بنا كرد: آتشكده شهر اردشير در جانب قلعه مارين كه اين آتشكده با محل فعلي آتشگاه كه در بلوك ماربين واقع است تطبيق مي كند. دوم آتشكده ذروان اردشير در قريه دارك از رستاق خوار و آتشكده مهر اردشير در قريه اردستان. ابن حوقل از جغرافيا نويسان مشهور قرن چهارم هجري در وصف آتشگاه اصفهان در كتاب معروف خود صوره الارض چنين مي نويسد : "ماربين در مغرب اصفهان واقع شده. مي گويند خراج آن يكصد هزار درهم است. يخ عمده شهر و اطراف آن از اين بخش بدست مي آيد زيرا كه كارگران متخصص دارد... در اين بخش تل بزرگي است مانند كوه كه بر روي آن قلعه اي بنا شده و بر آن آتشكده ايست كه مي گويند آتش آن از آتشهاي ازلي قديم است. مراقبين اين آتش و دربانان آن از زرتشتيها مي باشند كه همه ثروتمند و متمولند زيرا كه شراب مي اندازند و آنرا نگه مي دارند كه كهنه شود و چون شراب آنها خيلي خوب است از اطراف نزد آنها مي آيند و از آنها خريداري مي كنند و در نتيجه سود سرشاري عايد آنها مي گردد." مافروخي مورخ اصفهاني قرن پنجم در رساله محاسن اصفهان در ذكر تفرجگاه هاي معروف اصفهان از ماربين و آتشگاه به شرح زير نام مي برد: "نخست حصن ماربين كه معروف است به آتشكده و الحق آيت بر هر ورقي از رياحين آن نزهتگاه مسطور: ماربيني كه نسخه ارمست آفتاب اندرو درم درمست" مافروخي در جاي ديگري از كتاب خود در فصلي كه از بزرگان اصفهان نام مي برد از بناي آتشگاه بنام دز ماربين نام برده است و باني آنرا مهر يزدان، ملكي از ملوك طوايف ناحيه النجان اصفهان معرفي مي كند و مي نويسد: "دز را بر بالاي قلعه ماربين او بنياد نهاد." از مورخين و سياحان غربي ويليام جكسن در كتاب خود ايران در گذشته و حال راجع به آتشگاه اصفهان چنين نوشته است: "اعم از اينكه ما تاريخ اصل اين معبد را از دوره هخامنشي بدانيم يا ساختمانهاي فعلي را از دوره ساساني پنداريم اطلاعات ما را درباره اين معبد و محل آن حداقل تا پانزده قرن قبل از اين پيش مي برد. در عصر كنوني كافي است كه بدانيم آتش مقدس براي قرنها بر آن محل روشن بوده و آينده قضاوت خواهد كرد كه اين معبد به كداميك از مقدسات مذهب زرتشت مربوط بوده است." همچنين صادق هدايت در كتاب اصفهان نصف جهان درباره آن چنين نوشته است: «كوه آتشگاه، روز آباديش، شكوه مخصوص داشته است. اين پرستشگاه مانند مسجد و كليسا دورش ديوار نداشته و چيزي را از كسي نمي پوشانيده. مانند آتش؛ سره و پاكيزه بوده. همان آتش جاودان نماينده پاكيزگي و زيبايي كه به سوي آسمان زبانه مي كشيده و در شبهاي تار، از دور، دلهاي افسرده را قوت ميداده و از نزديك، با پيچ و خم دلربا، با روان انسان گفتگو مي كرده
آثار بر جاي مانده روي قله كوه منفرد آتشگاه در مغرب اصفهان كه مشرف به جاده اصفهان نجف آباد است و از خشت هاي ضخيم كه به وسيله ملاط رس و قطعات ني به يكديگر متصل شده اند تشكيل شده و به احتمال قوي اساس و بنياد يك معبد ايراني (آتشكده) از دوران ساسانيان است كه بعداً در دوره هاي اسلامي آثار ديگري بر آن افزوده شده و چون در معرض تاثير عوامل جوي قرار داشته و هيچگاه نسبت به تعمير و ترميم آن توجهي نبوده تدريجاً در اثر فرسايش آب باران و تاثير ساير عوامل جوي رو به ويراني و انهدام گذاشته است. معذلك هنوز از قديمي ترين نقاط تاريخي جالب و تماشايي شهر اصفهان است.
تاريخچه كاشان
تاريخچه كاشان كاشان، قديميترين شهر جهان، زيستگاه بشريت از دست كم هزاره چهارم قبل از ميلاد مسيح مي باشد كه در تپه هاي سيلك با تمدن جالب توجهي مي زيسته اند. هر آنچه از تاريخ كاشان هويدا ست، نوشته هايي است كه بعد از دوره سلجوقي موجود مي باشد. تا قبل از اين دوره داشته هاي بشريت، افسانه هاييست كه در مورد اين قديميترين شهر جهان به تحرير درآمده است. داستان اول در رابطه با سه ايراني زردشتي به نامهاي سه مغ، سه مجوس، سه شاه و يا سه فرزانه ايست كه از كاشان به سوي عيسي رهسپار شده تا براي ارج نهادن به او و براي زادروزش، زر، مر و كندر به ارمغان ببرند. داستان ديگر در مورد ابوموسي اشعري حاكم وقت بصره است كه شهر كاشان را در قرن هفتم پس ازميلاد مسيح فتح كرد. در حمله اعراب به اين شهر هنگامي كه وي ديوارهاي شهر را غير قابل تسخير يافت، كژدمهايي كه توسط سربازانش از صحراهاي اطراف جمع آوري شده بود را ازروي ديوارها به درون شهر ريخت تا توسط نبوغي اهريمني شهر كاشان را به تسخير خود درآورد. تخريب چندباره كاشان در جنگهاي مختلف باعث شد تا اين شهر در دوره سلجوقيان مرمت و بازسازي شود. در اين دوره فرش، ظروف سفالي و كاشي كاشان نيز آوازه جهاني پيدا كرد. به علاوه، زمين لرزه هاي مهيب سال 1192 هـ.ق. در دوره سلطنت كريم خان زند وسال 1260 هـ.ق. خرابيهاي بسياري را كاشان به جاي نهاده وعمده ترين آثار مهم تاريخي را تخريب نموده است. از طرف ديگر عناد وخصومت بعضي سلاطين قاجار با كاشان و همچنين طغيان ياغيان و آشوبگران محلي باعث گرديد كه اين شهر، دردوره قاجاريه با ركود مواجه شود. شهرودياركاشان به شهادت كاوشهاي باستان شناسي ازديربازمهد قديمي ترين تمدنهاي بشري بوده و بعدها نيز به واسطه سوابق درخشان، نظام اجتماعي، حسن اداره امور، پاكيزگي وآراستگي شهري، بناهاي با شكوه و مجلل و صنايع مهم و مشهورعروس شهرهاي ايران نام گرفته ودرسيرتكاملي فرهنگ وهنرايران تاثيربسزايي داشته است. از شواهد تاريخي و گواه بر اين ادعا، شيفتگي شاه عباس صفوي به اين مرغزار كويري است كه جهت دفن پيكرش پس از مرگ، كاشان را به اصفهان ترجيح داد. خانه تاريخي طباطبايي خانه تاريخي طباطبايي قاشان، كاسرود كاهفشان كاسان و چهل حصاران نيز از جمله اسامي قديم كاشان است. به گفته برخي ازنويسندگان دوره هاي اسلامي بناي شهر كاشان به دستور زبيده خاتون-همسرهارون الرشيد- انجام گرفته وچون براي تعيين حصار شهر جاي آن را «كاه فشاني» كرده اند ازآن جهت كاهفشان ناميده شد كه تدريجا" به كاشان مبدل گرديد. با توجه به تحقيقات اخيرباستان شناسان كه در تپه هاي سيلك انجام گرفته مي توان در نظر گرفت كه كاسان وكاشان ماخوذ ازنام قبايل كاسو وكاشوهاي معاصر دوران سلطنت حمورابي بوده است. قلعه تاريخي هنجن (روستاي ابيانه) موقعيت جغرافيايي و جوي شهر كاشان، با جمعيتي در حدود ۳۲۰۰۰۰ نفر و ۹۳۵ متر ارتفاع از سطح دريا (طول جغرافيائي ۵۱ درجه و ۲۷ دقيقه وعرض جغرافيائي ۳۳ درجه و ۵۹ دقيقه) از شمال به كويرمركزي ايران وشهرستان قم، از جنوب به شهرستان هاي نطنز، برخواروميمه، ازمشرق به دشت كوير وازمغرب به شهرستان محلات محدود مي شود و بدليل وجود ارتفاعات، داراي دو نوع آب وهواي نسبتا" معتدل درنواحي كوهستاني وهواي گرم وخشك در مناطق كويري مي باشد. مراكز تاريخي و باستاني در گذرگاه تمدن تو در توي باستاني ايران، در تقاطع مسيرهاي شمالي و جنوبي، شرقي و غربي، بوي معطر خاك، هر كسي را به سوي كاشان مي كشاند تا از هزار توي خود تمدن و فرهنگ ايران زمين و هنر معماران اين شهر را به رخ او بكشد. دراين قسمت مراكزتاريخي، باستاني و طبيعي شهرستان كاشان ارايه شده است تا به گزيده اي از اين مراكز گردشگري پرداخته شود. بزرگ آثار باستاني تپه هاي سيلك باغ و كاخ تاريخي فين روستاي ابيانه بازار كاشان آتشكده نياسر مدرسه آقا بزرگ كاشان ديوارهاي قديمي شهر حمام سلطان مير احمد حمام عبدالرزاق خان حمام مجموعه اردهال كاروان سراي سن سن كاشان كاروان سراي مرنجاب خانه تاريخي بروجردي خانه تاريخي طباطبايي خانه تاريخي عامري خانه تاريخي عباسي مسجد سلطانيه آرامگاه سهراب سپهري آرامگاه بابا افضل كاشاني آرامگاه محتشم كاشاني آرامگاه فيض كاشان جاذبه هاي طبيعي آب سرخ فريزهند غار نياسر كاشان آبشار نياسر قمصر كاشان اماكن زيارتي و مذهبي مسجد ميرعماد امام زاده حبيب ابن موسي امامزاده عيسي و يحيي بقعه ابولؤلؤ ( باباشجاع الدين ) شاهزاده ابراهيم تپه هاي سيلك (Sialk) هنگاميكه نام فين كاشان به گوش مي خورد، شايد اولين اسمي كه در ذهن نقش مي بندد، باغ فين كاشان و حمام فين، قتلگاه امير كبير ايران در عهد قجاريه باشد. شايد كمتر كسي به سكوت پرمعناي روستاي فين انديشيده باشد. در 4 كيلومتري جاده فين در جنوب غربي كاشان، وقتي گوش بر زمين مي نهيد، سفر به ۴۵۰۰ سال قبل از ميلاد را آغاز ميكنيد، سفري به ژرفاي ايرانيت. زمانيكه اقوامي با تمدن مي زيسته اند كه وسايل كار آنها را بيشتر سنگ و استخوان تشكيل مي داده است. گاهي اين سكوت نيز معناي تلخ به فراموشي سپرده شدن تمدن پارسي را به همراه دارد! بيا تا بقا را مهيا شويم كه آنجا بس ناخوش و بينواست (ناصر خسرو) ظاهراً در ۵۵۰۰ سال پيش، اين اقوام بر اثر ارتباط با مدنيت شوش، نگارش خط را فراگرفته اند و لوحه هاي گلي فراواني با قديمي ترين نوع اين خط، در سيلك به يادگار گذاشته اند. تمدن اقوام تپه هاي سيلك در ۲۵۰۰ سال پيش، مغلوب تمدن آريايي گرديد كه آثار آنها در طبقات مختلف حفاري از قبيل ظروف لوله دار بلند با نقش اسب، خورشيد، اسلحه آهني، شمشير و نيزه هاي بلند كشف شده است كه بيشتر آنها به موزه ملي ايران واقع در تهران و بعضي به موزه لوور در پاريس انتقال داده شده است. زيگورات ،معبد هرمي منسوب به تمدن بين النهريني، كه در بلندترين قسمت سيلك نمايان است از شكوه بي پايان اين بناي باستاني پرده برداري مي كند. تپه هاي سيلك در بين مسير شهر كاشان و باغ فين واقع شده است كه از ۷.۳۰ صبح تا غروب آفتاب براي بازديدكنندگان مهيا مي باشد.
ديدار از حمام عليقلي آقاي اصفهان
حمام عليقلي آقا و افسانههايش
در اين باره يك روايت عاميانه بين اصفهانيان وجود دارد كه ميگويد: در زمان عليقلي آقا، پيرمرد فقير و نابينايي در اين محله بود كه روي سكوي بقعه شيخ ابومسعود رازي از عرفاي سده نهم هجري مينشست و روزها را به سرمي آورد. مردم محل توجهي به اين پيرمرد نداشتند و او را به چيزي نميگرفتند. تا اين كه عليقلي آقا به سفر حج رفت و در آن جا پيرمرد را در حال طواف به دور كعبه ديد. وقتي به اصفهان بازگشت، پيرمرد را به حضور طلبيده و از او پرسيد كه چگونه با فقري كه دارد به سفر حج رفته است. اما پيرمرد پاسخ گفت كه هيچ گاه به زيارت كعبه نرفته و در زمان سفر عليقلي آقا در اصفهان بوده. تحقيق از اهل محل نيز نشان داد كه پيرمرد راست ميگويد و هرگز پايش را از اصفهان بيرون نگذاشته.
اصفهان:
محلههاي كهن جلفا.
از چهارمحال و بختياري تا اصفهان راه درازي نيست. اصفهان البته نيازي به تعريف ندارد. اين همان شهري است كه روزگاري آندره مالرو آن را در كنار پاريس و فلورانس جزو زيباترين شهرهاي جهان خواند. به گردشگري توصيه ميكنم در اصفهان فقط به ديدار آثار تاريخي آن قانع نشويد و حتما به محلههاي قديمي اش مانند جلفا هم سرك بكشيد.
پناهگاه موته
نوع بنا : طبيعي
آدرس :شمال اصفهان - شمال غربي شهرستان ميمه – جنوب غربي شهرستان دليجان
مسجد جامع اصفهان
نوع بنا : زيارتي قدمت : سلجوقيان ( 429- 590ه ق) ( تاريخ ميلادي : 1038-1194 م )
آدرس :اصفهان
پل مارنان
نوع بنا : تاريخي قدمت : صفويه (907-1135 ه ق ) ( تاريخ ميلادي : 1501-1722 م )
آدرس :غرب اصفهان
سرچشمه اصلي زاينده رود ، تونل اول كوهرنگ
اين آبشار از سرازير شدن آب تونل اول كوهرنگ بوجود آمده است. اين تونل جهت انتقال آب چشمه كوهرنگ و ديگر چشمه هاي اطراف به زاينده رود در سال 1332 در منطقه كوهرنگ و در ارتفاع حدود 2700 متري از سطح دريا و در دل ارتفاعات پايين دست قلل پر برف زردكوه بختياري ، جاييكه اكنون شهر توريستي چلگرد- مركز شهرستان كوهرنگ قرار دارد، ايجاد گرديد. فاصله مركز كوهرنگ تا شهركرد 85 كيلومتر و تا اصفهان 185 كيلومتر مي باشد.
تلاش براي انتقال اين آب به ازمنه بسيار دور برمي گردد. در زمان صفويان تلاش براي ايجاد شكاف در كوه كاركنان و انتقال آب، راه به جايي نبرد. (اين شكاف كه در نزديكي تونل است، خود يكي از ديدني هاي تاريخي منطقه است)
آبشار اين تونل و فضاهاي بسيار زيباي اطراف آن مناظر بسيار زيبايي را براي هر ببننده اي ايجاد كرده است.
در تمام فصول سال – حتي زمستان- به سبب نزديكي با پيست اسكي چلگرد اين مكان مورد بازديد گردشگران قرار مي گيرد.
قلعهٔ جونقان *جونقان * شهركرد
جونقان يا جونقون شهر كوچكى است در ۳۸ كيلومترى شهر كرد كه مقر سكونت خان هاي بختيارى بود. عليقلي خان سردار اسعد در سال ۱۳۱۸ هـ.ق، قلعه يا كاخى در اين محل براى سكونت خود ساخت كه ۱۴ هزار مترمربع مساحت و نماهاى بيرونى متفاوتى داشت. ستونهاى سنگى آن هر كدام چند قطعه در اشكال مختلف بنا شده، به طورى كه در قسمت بالا، اين ستونها چهارگوش است. در چند سال اخير بخش اعظم تزئينات بنا از بين رفته است و به جز قسمت محدودى از قلعه كه اختصاص به كتابخانهٔ عمومى داشت، بقيه رو به نابودى است. اين كتابخانه نيز چند سال پيش از قلعه جونقان انتقال داده شده است.