شيرهادي نمادين
ايوب سلطاني، باستان شناس خوزستاني نيز با اشاره به اينكه شير به جهت خصوصيات كم نظيرش، جايگاه ويژه اي در فرهنگ تصويري و شفاهي اقوام دارد مي گويد: شير در نگار كنده هاي صخره اي، تنديس هاي متنوع و سكه هاي رايج ادوار تاريخي و بافته هاي عشاير داراي معاني نمادين بوده است. اما بختياريها با اقتباس از اصل منشا اين فلسفه، شير را به عنوان نماد خود پذيرفته و ارائه كرده اند و در نقوش تخت جمشيد جامها و الواح ساساني و قاليهاي شكارگاهي همه جا شير در جدال با دلاوران نقش بسته است. حجاري و نقشينه هاي مزين به شير نشانه ذوق، فكر و احساس اين قوم به هنر است كه بدون پيرايه و در نهايت سادگي و شيوايي متجلي شده او بر طبيعت و انديشه جمعي استوار است.
او ادامه مي دهد: مردمان با تكيه بر همين واقع نگري و ساده زيستي با رها كردن اين سنبل از قيد و بند نمادهاي درباري سلطنتي و مكتب هاي مصور توانستند اين سنبل مقتدر را به عنوان نماد خود برگزينند، هنري كه به طبيعت وابسته است و سادگي، وقار و خشونت را در هم مي آميزد بنابراين منشا شيرهاي سنگي و بافته هاي منقش به شير را مي توان در همان سنت ديرين و باستاني جستجو كرد كه بدين صورت در زمينه هاي ديگر در فرهنگ اين قوم رسوخ كرده و به نحو اصالت مندي احيا شده است.