اگر سري به موزه ايران باستان بزنيد ، در آنجا علاوه بر اشيايي كه از تپههاي باستاني ايذه به دست آمده، مجسمه فلزي (مفرغي) بزرگي نظرتان را جلب خواهد كرد كه به مرد اشكاني شهرت دارد. اين مجسمه در سال 1312 در حوالي روستايي به نام «شمي» كه تقريبا 45 كيلومتر با شهرستان ايذه فاصله دارد، پيدا شد.
كاوشها نشان داد كه آنجا نيايشگاهي بوده متعلق به دوره اشكانيان يا همان پارتها كه مجسمه مرد اشكاني نيز در آن نيايشگاه قرار داشته، اما زماني كه باستانشناسان اين محل را كشف كردند متوجه آثار تخريب و آتشسوزي در اين محل شدند.
به همين علت مجسمهاي كه در موزه ميبينيد يك دستش به طور كامل و دست ديگرش از مچ به پايين از بين رفته است. از آنجا كه ساسانيان پس از به قدرت رسيدن، سعي كردند اغلب آثار برجاي مانده از حكومت پيش از خود يعني اشكانيان (پارتها) را از ميان ببرند، به نظر ميرسد تخريب نيايشگاه شمي نيز توسط آنان صورت گرفته باشد، اما مجسمه مرد اشكاني متعلق به كيست؟ اين پرسشي است كه ذهن بسياري از پژوهشگران را درگير خود كرده؛ چراكه مجسمهاي در اين ابعاد آن هم در يك جايگاه مقدس نميتواند مربوط به يك شخصيت عادي باشد.
لباسها و نوع پوشش او شبيه به مردان ديني نيست، بنابراين بلندمرتبه بودن او را ميبايد در زمينههاي ديگري چون اجتماعي و سياسي جستجو كرد. كمربند، پايافزار و سربند او نشان ميدهد كه او از مردان و سرداران جنگي بوده است، به همين علت اغلب محققان بر اين باورند كه مجسمه مرد اشكاني متعلق به سورنا (82 ـ 52 پيش از ميلاد) سردار شجاع و نامي پارتهاست.
سورنا سپاه ايران را در نخستين جنگ با روميان فرماندهي كرد و روميها را كه تا آن زمان در همه جا پيروز بودند، براي اولين بار با شكستي سخت و تاريخي روبهرو ساخت. او روش نويني را در جنگ پايهگذاري كرد كه به آن شيوه جنگ و گريز ميگويند.
اين سردار ايراني را پديدآورنده جنگ پارتيزاني (جنگ به روش پارتيان) در جهان و مجسمه او را نمونه زيبايي از هنر ريختهگري در دوران باستان ميدانند. بنابراين ديدن و مطالعه در مورد مجسمه اين سردار بزرگ ميتواند شما را با بخش ديگري از تاريخ غرورآفرين ايران آشنا كند.
پس اگر شما به هر دليل امكان سفر به نقاط دوردست مانند ايذه را نداريد، موزهها را فراموش نكنيد. چه موزه ايران باستان و چه موزههاي ديگر، همه شما را به سفري دور و دراز در تاريخ ميبرند.