خلاصه : تحليلي بر سازمان شهر اصفهان و معماري سنتي آن: پيچيدگي نظام شهري اصفهان، نقش بازار در سراسر شهر، ساير نهادهاي عمومي شهر، نقاط عطف شهري در نقش كلي، پيدايش تك بنا. |
دكتر نسرين فقيه اين مقاله ترجمه جزوه اي است كه در آبان ماه سال گذشته بمناسبت برگزاري نمايشگاه (( پياده روهاي بيشتر براي مردم )) در نيويورك انتشار يافت . هدف نمايشگر نشان دادن راه هاي مختلف زندگي در شهر بدون استفاده از وسائط نقليه بود . اين مقاله در اصل گفتاري درباره اصفهان بود كه بوسيله نوار ضيط صوت ، همراه بااسلايد ، بطور مداوم براي مردم در يكي از پارك هاي نيويورك نشان داده شد . گفتار طوري تنظيم شده بود كه براي مردمي كه آشنائي و سابقه اي با اصطلاحات معماري ايران نداشتند قابل فهم باشد . بي گمان براي خواننده ايراني اين مفاهيم فرهنگي تا حد زيادي روشن است ، اما چگونگي پيوند آن ها با اشكال معماري ، هنوز قابل بررسي و تعمق بيشتري است . |
ميخواهيم به شهر اصفهان از ديدگاه عابر پياده نگاه نكنيم . اصفهان در ميان بلاد اسلامي از نظر شهر سازي نمونه اي كامل و در عين حال استثنائي است . نخست از اينرو كه در دو دوره شهر سازي ، يكي متعلق به قرون وسطا و ديگري به دورة صفوي ، هر يك بطور آشكار و جدا از ديگري در ساخت آن ديده ميشود در حاليكه در شهرهاي مشابه كوششها و اقداماتي كه دورة دوم شهرسازي ( در قرون شانزدهم و هفدهم ) انجام گرفته ، كم و بيش صورت حك و اصلاح شهر قديم را داشته است. به سبب اين حالت خاص، اصفهان ، از لحاظ بررسي تاريخي داراي اهميت فوق العاده است . ويژگي چشمگير ديگر اصفهان مسائلي است كه اين شهر امروز با آن ها مواجه است ، خاصه مشكلات حفظ محيط تاريخي از يك سو و ايجاد تأسيسات و خدمات شهري از سوي ديگر ، كه اغلب در ظاهر مغاير يكديگرند و براي شهر سازي امروز معضل پيچيده اي را ميسازد ( تصوير 1 ) . |
1 – عكس هوائي قسمتي از شهر قديم اصفهان . مجموعه وسيعي كه در سمت چپ و انتهاي خط اصلي بازار ديده ميشود مسجد جمعه است و بخوبي نشان ميدهد كه مسجد داراي بناهاي قابل گسترش و انعطاف پذيري است كه به تدريج در بافت شهر جا افتاده است . معابر سرپوشيده فرعي در دو سمت بازار اصلي قرار دارد و به محله هاي مسكوني ختم ميشود . مسير خيابان جديدي بافت نفوذ ناپذير شهر را قطع كرده و براي برآوردن نيازمنديهاي كنوني به ارتباط سريع بصورت خط مستقيمي شهر را بدونيم تقسيم كرده است. اين عوامل نامأنوس كه سيستم سنتي شهر را بهم ريخته بدون هيچگونه توجه به خواص معماري شهر اصفهان بوجود آمده است . |
ما ميكوشيم تا از راه تحليل سازمان شهر ، محمل هاي انساني و فرهنگي را كه موجب پيدايش معماري سنتي شهر اصفهان بوده اند بررسي كنيم . بر اين شالوده ميتوانيم حفظ آثار تاريخي را با مفهوم گسترده تري ، يعني به معناي حفظ ارزش هاي فرهنگي كه در درون اين آثار نهفته است ، طرح نمائيم . نياز روزافزون به تلفيق خدمات مختلف و شبكه ارتباطي نو با ساخت قديم شهر و نيز اهميت حفظ فرهنگ بصورتي زنده و پويا ، ما را بر آن ميدارد كه ماهيت نظام شهري سنتي را بررسي كنيم . اين بررسي هم جنبة تطابق اين نظام با زندگي روزمره را در نظر دارد و هم نماد شهري را از لحاظ ساكنان آن مورد توجه قرار ميدهد. |
2 – نقشه قسمتي از بازار كاشان و سلسله مراتب فضاهاي اصلي و فرعي معابر سرپوشيده و سر باز سيستمي از فضاهاي مثبت و منفي بوجود آورده كه به تعريف خاصي نياز دارد و با تعريف هاي شهري كه متعارف غرب ميباشد قابل توصيف نيست . |
نظم (( مكان )) هاي مختلف در شهر بيانگر شيوة زندگي است . از اينرو مشكلات كنوني شهر كه حاصل شهر كه حاصل برخورد نظم سنتي با رشد سريع و گسترش شبكه ارتباطي است ، جز با تحليل و درك عميق رابطة زندگي با نظم مكان سنتي بدرستي قابل حل نيست . كامل بودن فضاي سنتيمفاهيم جاري مربوط به شهر غربي از قبيل خيابان ، ميدان، بنا و غيره را نميتوان بسادگي در مورد شهر اسلامي بكار برد . به عكس مفاهيمي نظير (( عمومي )) و (( خصوصي )) كه در هر فرهنگ معناي ويژه يي دارند ، تعيين كنندة محتواي اجزاي مادي شهرند . شكل مكان و رابطه اين شكل با معناي خاص هر مكان و نحوة استفاده از آن مكان ناگزير بيان گر پيوند آشكار شكل و فرهنگ است . اين پيوند در فرهنگ هاي سنتي و چند جانبه است ، زيرا در هر محيط سنتي بطور معمول فعاليت هاي متعددي انجام ميشده است . ( تصوير 2 ) . پيچيدگي نظام شهري اصفهانشكل شهر تنها حاصل تطابق معماري با نيازهاي زندگي مادي نيست . ساخت كلي شهر اصفهان ، محيط ها هندسي منظم و محيط هاي پيچاپيچ غير منظم ، اجزاء سرپوشيده و قسمتهاي سرباز آن ، همه و همه در بوجود آوردن يك رشته روابط فضائي سهيمند كه در آن مردم معاني مختلف زندگي خود را باز مييابند . |
شهر سرپوشيدهخيابان اصلي شهر قديم اصفهان سرپوشيده است . اين خيابان محور عمدة شهر و محل برخورد مردم با يكديگر و مركز مبادلة اقتصادي و اجتماعي است ، در حالي كه خيابان سرباز براي عبور و مرور و رسيدن به (( مكان )) هاي مختلف مورد استفاده قرار ميگيرد ، بهمين دليل نيز دو ديوارة آن غالبا” فاقد نمائي است كه عابر بتواند از طريق آن به آنچه درون ساختمان ها ميگذرد پي ببرد . به عكس خيابان سرپوشيده عريض و سنگ فرش است و قدم بقدم سه راه و چهار راه و ميدانك به آن تنوع ميدهد . نماهاي دو طرف پر شكوه است و درها و سردرهاي تزئيني سراسر نماها را پوشانده اند . ( تصوير 3 ) اين درهاي مجلل و منظم عابر را بدرون (( مكان )) هاي عمومي هدايت ميكنند . اين راه سرپوشيده را كه بازار نام دارد ميتوان به گالريا در شهر غربي تشبيه كرد ، اما نقش بازار بسيار غني تر و مهم تر از گالريا يا ماركت است زيرا علاوه بر آن كه محل تجارت است ، توليد نيز در آن انجام ميگيرد و مقدار زيادي از محصولات عرضه شده در آن در همان دكان هاي بازار ساخته ميشود . بعلاوه در اين مكان انواع بناهاي مذهبي و اجتماعي گردهم آمده اند . مسجد ، مقبره ، مدرسه ، حمام ، آب انبار و انواع سرا و كاروانسرا در طول اين خيابان اصلي جمع اند . (تصوير 4 ) | ||||
4- منظره بازار خياط هاي اصفهان كه در ميانه سده نوزدهم ترسيم شده است . | 3 – منظره داخلي بازار اصفهان و خيابان يا بناي پيوسته سر پوشيده . |
بازار يا بناي پيوستة سر پوشيدهبازار گذشته از آن كه خيابان اصلي و عمومي شهر است محل برگزاري مراسم مختلف شرعي و عرفي نيز هست . صاحبان حرفه اي مختلف هر يك قسمت مخصوصي در بازار دارند و در آن مكان هاي عمومي مربوط به خود يعني مسجد و حمام و آب انبار ساخته اند . جهانگردان قديم دو چيز را نشانة آباداني يك شهر ميدانستند ، يكي آب نوشيدني رايگان كه سقاخانه مظهر آنست و ديگر محل اقامت رايگان براي غريبه كه همان كاروانسراي ها هستند . ميتوان گفت كه فضاي (( عمومي )) در شهر اصفهان بر عكس نمونه معمول شهر غربي ، خيابان نيست ، بلكه يك رشته ابنيه عمومي است كه محيط اجتماعي شهر را بوجود آورده است . ساختمان بازار را از لحاظ نظم معماري آن ميتوان بنائي نمايشي و پر شكوه دانست كه رشد آن خطي و پيوسته است . به اين دليل آنرا نمايشي مينماييم كه طبق تعريف فضاي معماري ، داراي سه بعد فكر شده و منظم است . گرچه مجموعه بازار طبق قوانين معماري پرسپكتيوي غربي بوجود نيامده ، ليكن همه خواص آن معماري را داراست . يعني بايد گفت كه قوانين رشد اين معماري حاصل تركيب دو نوع هندسه است . يكي هندسه وصفي ( توپولوژيك ) كه با حواس طبيعي سر و كار دارد و تداوم ، جهت قرار گرفتن ، مجاورت ، بازي و بستگي از خصوصيات آنند و ديگر هندسه اقليمي كه با قوانين حسي قراردادي سروكار دارد و معماري غربي خاصه از رنسانس به بعد پيرو آن بوده است . چنانچه به بازار به صورت يك ساخت معماري بنگريم متوجه ميشويم كه نظم كلي آن پيرو هندسه وضعي و نظم اجزاء آن پيرو هندسه اقليدسي است . بدون آن كه تقدم و تأخري براي هيچ يك از اين دو نوع هندسه در شكل بندي شهر قائل شويم ميتوانيم بگوئيم كه بوجود آمدن اين يا آن فضا تا حد زيادي در ارتباط با مفاهيم (( درون )) و (( بيرون )) بوده است ، بدين معني كه در كل شهر درون ، پيوسته محيطي است معلوم و معين كه دور يك مركز بطور منظم شكل ميگيرد و بيرون در عوض محيطي است . حاصل كنار هم قرار گرفتن درون ها ، يكي محدود و ديگري پيوسته است . براي نمونه كوچه اي را در نظر ميگيريم كه مسيري اتفاقي و نامنظم دارد ، اما خانه ها و ابنيه اي كه دو طرف آن قرار مي گيرند هر يك در حول يك مركز از نظم هندسي معلومي برخوردارند . محل تلاقي اين دو (( زبان شكلي )) عامل مياني بنام (( ورودي )) است كه نقش اول را ميان اين دو نظم هندسي بازي مي كند و از لحاظ معني نشانة فاصله ميان بيرون و درون است و خود در فرهنگ اسلامي مكان مستقلي را تشكيل مي دهد . به اين ترتيب محوري اصلي كه در حقيقت در مسير بين دو دروازه گسترده شده استخوان بندي مركزي شهر را بوجود آورده و خود به سبب زندگي جاري در آن ، بشكل يك بنا در آمده است . نهادهاي عمومي مكان هاي عمومي را بوجود مي آورنددر شهر اسلامي نمي توان فضاهاي مربوط به فعاليت شرعي و عرفي را از يكديگر كاملا” جدا دانست . از آنجا كه هر دو نوع فعاليت مجموعه رسومي را تشكيل مي دهند كه رمز قطعي ندارند ، محيط مربوط به آنها نيز داراي هر دو جنبه است . مثلا” گرچه مدرسه بيشتر اختصاص به شرع دارد ، اما همواره داراي نفش اجتماعي و عمومي نيز هست . به عكس خصلت (( عمومي)) يا (( خصوصي )) است كه محيط هاي مختلف را از يكديگر تفكيك مي كند . براي نمونه مدرسه ، مسجد جمعه ( يا لا اقل قسمتهائي از آنهائي ) ، حمام و سرا ، ابنيه عمومي اند ، در حاليكه امامزاده ، مقبره يا مسجد را مي توان ابنيه خصوصي دانست . در مورد قصرهاي قرون وسطي ، خاصه آنها كه داخل شهر قرار داشته اند ، اطلاعات كافي در اختيار نيست اما قصرهاي دورة صفوي و دوره هاي بعد از آن را نيز مي توان بهمين ترتيب به عمومي و خصوصي طبقه بندي كرد . |
ابنيه عمومي زنجيروار در دو طرف بازار قرار گرفته اند . نظم معماري اين بناها از اصول كلي مشابهي پيروي مي كند . محيطي مياني ورودي درون بنا را از راهرو بازار جدا مي كند و محيط اصلي بنا ، طبق همان اصل تنظيم فضا دور يك مركز ، بوجود آمده است . ( تصوير 5 ) . اين نظم در مجلل ترين و ساده ترين بناهاي عمومي بطور يكسان به چشم مي خورد و شاهد آنست كه تقسيم بندي رايج معماري به معماري عاميانه و معماري عالي در مورد معماري ايراني چندان صادق نيست . در عين آن كه نظم مزبور در همة اين بناها پيرو اصل هندسي واحدي است ، وجوه تمايز آن ها با يكديگر بي شمار است . اين وجوه تمايز مثلا” بين مدرسه و كاروانسرا بتدريج طي دوران ، صورتهاي نوعي ابنيه را بوجود آورده اند . به اين ترتيب شايد بتوان بر اساس تحليل همزمان شكل معماري و نقش فرهنگي آن ، شيوه هاي طبقه بندي جديدي بوجود آورد كه بيانگر وجوه تشابه و تمايز بناها نسبت به يكديگر باشند . شيوه هاي طبقه بندي ناشي از خود اين معماري – و نه شيوة تحميلي – بدون شك وسيله مطمئني براي شناخت ساخت عميق – و نه تنها ساخت ظاهري شهر – خواهند بود . | ||||
6 – مسجد جمعه و محيط دور آن و راههائي كه از همه طرف وارد آن ميشود . تركيب اين بناي مهم مذهبي با شارع عمومي نمايشگر يگانگي و همبستگي اجتماعي سكنه شهر ميباشد . | 5 – بخشي از بازار كاشان با سرائي در سمت چپ و گرمابه در سمت راست . |
مسجد جمعه يا عامل گردآورندة شهريمهمترين نقطه شهر سرپوشيدة اصفهان كه همه راهها به سمت آن متوجه اند مسجد جمعه است . شبستان هاي آن را از نظر شهرسازي ميتوان گذرگاههائي دانست كه بصورت واسطه بين بيرون و درون قرار گرفته اند . ( تصوير 6 ) درون ، محيطي سرباز است با شكل منظم كه محل انجام مراسم مذهبي و مدني و محل اجتماعات است . تحول شكلي مسجد جمعه اصفهان بسيار پيچيده است و جاي گفتگوي بسيار دارد ، اما تا آنجا كه به سخن ما مربوط است ميتوان گفت كه سطح سرپوشيده مسجد يعني در واقع قسمت ساخته آن بتدريج با پيشرفت فعاليت هاي گوناگوني كه در آن انجام ميگرفته ، نقاط تمايزي پيدا كرده است از قبيل محراب ، منبر ، مناره ها و خاصه چهار ايوان اصلي كه هر يك بنوبة خود مكان خاصي را درون ساخت كلي و يكدست شبستان ايجاد كرده اند . همين افزايش وجوه تمايز ، قسمت سرباز مركزي را نيز به صورت ميداني درآورده است كه در چهار سوي آن نماهاي مختلف ديده ميشوند . ( تصوير 7 ) در نقشه اي كه در تصوير 8 ديده ميشود مقايسه اي بين اين مجموعه شهري و يك ميدان نمونه قرون وسطاي اروپائي به عمل آمده و نشان ميدهد كه دراينجا نيز درست مثل بازار ، عامل سرپوشيدگي و سربازي شايد عمده ترين وجه تمايز فضاي شهري غربي و فضاي شهري اصفهان است . | |||
7 – منظره محوطه مسجد جمعه اصفهان با ايوان شمالي مسجد . |
شهر صفوي و منظره سازيدر دورة صفوي سنت ساختن ابنيه (( درون نگر )) جاي خود را تا حد زيادي به شهر سازي طبق اصول منظره سازي ( پرسپكتيو ) داد . توسعه جديد شهر اصفهان به سمت جنوب و در امتداد بازار قديم طبق نقشه معيني انجام گرفت . اولين انعكاس شكلي چنين طرح شهري پيدايش (( تك بنا )) بود كه در معماري صفوي ، خاصه معماري سلطنتي به تكامل رسيد . پيوستگي بنا و اصل مجاورت ابنيه با يكديگر جاي خود را به مناظر بي نهايت باز داد . ميدان شاه نقطه مقابل بافت پيچاپيچ بازار قديم است و خود نقطه مركزي يك شبكه شهري منظم و محل تلاقي خيابان هائي است كه شهر جديد را بوجود آورده اند . با مقايسه ميدان شاه با ميدان رويال در پاريس كه حدود يك قرن و نيم بعد ساخته شده ، در مي يابيم كه اين دو ميدان وجوه تشابه بسياري دارند : هر دو مركز عبور و مرور و به صورت مهمترين نقطه در كل شهر در نظر گرفته شده اند . در طرح اين ميدان ها كوشش شده است تا خيابان هاي اطراف از داخل ميدان كاملا” ديده شوند و به اين سبب هر دو را بايد ميدان باز ناميد . اما ميدان شاه برخلاف ميدان رويال كه گرد آن را بناهاي تقريبا” يكسان گرفته ، بوسيله طاق نماهاي كوتاه با اجزاء ساده و تكراري احاطه شده است و چهار بناي اصلي آن مانند چهار نقطه در منظره اي كاملا” باز برپاي ايستاده اند . ( تصوير 9-10-11 ) |
14 – نقشه اجمالي اصفهان كه پيوند شهر جديد صفوي را با محور اصلي ( بازار ) شهر قديم نشان ميدهد . | 13 – نقشه مجموعه شهر شامل بازار ، كاروانسرا و مدرسه و در سمت چپ خيابان چهار باغ ديده ميشود . | 12 – نقشه مسجد شاه با ضلع جنوبي ميدان و قسمتي از بازار سرپوشيده دور ميدان | 11 – ميدان رويال ( پاريس ) . | 10 – نقشه ميدان شاه اصفهان .
| 9 – گردشگاه پياده در ميدان شاه ( باغ سازي جديد ) | 8 – تمايز فضاهاي مختلف از يكديگر در مسجد جمعه اصفهان و اطراف آن |
جالب آنست كه با تمام توجهي كه به ايجاد (( شهر باز )) در عصر صفويه ميشده است ، سنت هاي زندگي اجتماعي و شرايط اقليمي همچنان محيط هاي سرپوشيده عمومي را ايجاب ميكنند . در ميدان شاه پياده رو مهمي در نظر گرفته نشد است ، بلكه دور ميدان معبر سرپوشيده اي بصورت بازار و محل عبور و مرور و كسب وجود دارد ( تصوير 12 ) . البته بايد توجه داشت كه از نظر ديد نيز طاق نماهاي دور ميدان را بصورت پرده مسطحي در نظر گرفته اند ، در حاليكه بوجود آوردن دكان و غيره عمقي بوجود ميآورده كه با احساس بصري مزبور مغايرت دارد . هم چنين در نقشه مدرسه مادر شاه و كاروانسرا و بازار شاه عباسي ( تصوير 13 ) ديده ميشود كه با وجود خيابان عريض چهار باغ هنوز تمايل به آن بوده كه (( ورود )) به مدرسه و كاروانسرا از راه بازار سرپوشيده انجام گيرد . البته هر دو نقشه حاكي از آنند كه بازار سرپوشيده ديگر محور اصلي شهرسازي نبوده و جاي خود را به ميدان باز و خيابان باز داده است . ” پاورقي ها”1 – منظور قرون وسطاي اسلامي است . 2 – به انگليسي Place و به فرانسه Lieu 3 – Monument 4 – Continuous Monument . 5 – Contiguity . 6 – Formal Language . 7 – Secular . 8 – Vernacular and High Architecture . 9 – Typologies 10 – طبقه بنديهاي دوگانه مفاهيم از قبيل عمومي / خصوصي ، شرعي / عرفي ، عاميانه / عالي ، لازمة كار تحقيق اند ، اما از اين فرهنگ به آن فرهنگ تغيير ميكنند . از اينرو بايد در نظر داشت كه شناخت معماري در فرهنگ خاصي نه تنها مستلزم دردست داشتن داده هاي فرآورده هاي تجربي است بلكه نيازمند چارچوب مفاهيم مخصوصي است كه اين فرآورده ها در آن حلاجي و تفسير شود . 11 – Inward Looking . |