آب در سرزمين ايران همواره از اهميت فراواني برخوردار بوده است. ايرانيان در دوران ماقبل تاريخ، با بينش طبيعي خود نسبت به جهان، اصلي ترين عناصر موجود در طبيعت را سرمنشا حيات مي دانستند. مورخين بسياري ازجمله هرودوت به ستايش عناصر طبيعي توسط ايرانيان اشاره داشته اند. از ميان اين عناصر، به آب
را كه در ارتباط نزديك با حيات بوده است توجه بيشتري مي شده است. اين احترام تا آنجا بود كه براي آب ايزد بانويي همپايه ي اهورامزدا داشتند. ايزد بانويي كه نام آن ناهيد يا آناهيتا بود و براي آن معابد بسيار ساخته مي شد. (1) با نگاهي اجمالي به جغرافياي طبيعي ايران درمي يابيم كه اين سرزمين، كوهستاني و نيمه خشك است. از 165 ميليون هكتار كل مساحت آن، 120 ميليون هكتار در وضعيت اقليمي خشك و كويري قرار گرفته است. در حقيقت اين كشور در منطقه ي كمربند مناطق خشك و بياباني جهان واقع شده است. طبق آمار اطلس ملي ايران در سال 1380، در خشك ترين و گرم ترين مناطق ايران متوسط بارندگي سالانه 50 ميلي متر و در پرآب ترين نواحي آن متوسط بارندگي سالانه 1200 ميلي متر در سال است. از سوي ديگر با مطالعه ي تاريخ آب در ايران، از شواهد و اسناد تاريخي چنين بر مي آيد كه دراين كشور شكل گيري سكونتگاه ها در ارتباط تنگاتنگ با ميزان بهره مندي از آب داشته است و خاستگاه هاي اوليه ي روستاها در كنار آب شكل گرفته اند. در نواحي خشك ايران دسترسي به آب يكي از عوامل مهم در توسعه ي شهري به شمار مي رود حال آنكه در مناطق پر آبي مانند شمال ايران عوامل اقتصادي عامل تعيين كننده بوده اند. در طول تاريخ، هدايت آب از كوهستان ها به مزارع و سكونتگاه ها بقاي جامعه ي شهري ايران را در نواحي خشك ممكن كرده اند (2)
بر اساس اطلس ملي ايران، متوسط بارندگي در شهر تهران بين200 تا 300 ميلي متر در سال است(3). در گذشته به دليل وضعيت اقليمي دشت ري، آب مورد نياز مردم در تهران قديم از طريق قنات ها و چاه ها تامين مي شد(4). چراكه اين شهر نيز با مسئله ي بي آبي به گونه اي جدي مواجه بوده است. مصرف آب هاي آلوده و انتقال بيماري هاي واگيردار و يا عفوني از طريق آب در تهران و ديگر شهرهاي ايران بسيار معمول بوده است. مشكلي كه امروز در اين شهر ديگر به ندرت ديده مي شود تا چند دهه ي گذشته جان بسياري از انسان ها را مي گرفت. در تهران قديم از آنجايي كه لوله كشي آب وجود نداشت و نهرها نيز سرباز بودند، مردم در آلوده كردن آن سهم زيادي داشتند (5). به گفته ي جعفر شهري، تهران نه يك شهر كم آب بلكه شهري بي آب بود و به همين دليل هم از شهرهاي اطراف مهاجرت چنداني به آن انجام نمي شد (6). از آنجايي كه رودخانه اي در داخل شهر وجود ندارد آب شهر توسط قنوات تامين مي شد. همين بي آبي يكي از موانع رشد و توسعه ي تهران بود. تنها خانوارهايي دسترسي به آب تميز داشتند كه خانه هاي آنها در نزديكي سرچشمه ي آب قرار داشت (7). در ايران و در ساير كشورهاي در حال توسعه، به دليل نرخ بالاي شهر نشيني، تبديل شدن روزافزون روستاها به شهرها، و نيز تمركز جمعيت بالاي انساني در يك پهنه ي جغرافيايي به نام شهر، اين مراكز جوامع انساني با كمبود منابع طبيعي روبرو هستند. برنامه ي نمونه در كشوري چون ايران كه اقتصاد اصلي را در شهرها و روستاها، كشاورزي تشكيل مي داده است تقسيم آب ميان همه ي كشاورزان آن هم در فصول گرم سال از مسائل پيچيده ي و پرتنش بوده است (8).
انگشت شمارند افرادي كه به طور مفصل آب تهران را مورد بررسي قرار داده باشند. عمده ي اطلاعاتي كه در زمينه ي تاريخ فرهنگي آب مي توان به دست آورد در كتبي است كه درباره ي تاريخ تهران قديم نوشته شده است. برخي از فصول اين كتب به آب تهران تخصيص يافته است : "تهران قديم" : م حسن بيگي، "جغرافياي تاريخي ري- تهران": ميرحسين يكرنگيان، "تهران قديم": سعيد نفيسي، "تهران در گذرگاه تاريخ ايران": ح.م زاوش، "جغرافياي تاريخي تهران": محسن معتمدي، "سرگذشت تهران": حسين شهيدي مازندراني، "تهران به روايت تاريخ" : مسعود نوربخش، "اينجا طهران است" : منصوره ي اتحاديه، "طهران قديم": نوشته ي جعفر شهري، "تاريخ اجتماعي و فرهنگي تهران": دكتر ناصر تكميل همايون، "دارالخلافه ي تهران": ناصر نجمي ، "سرگذشت تهران": اميرحسين ذاكرزاده. از سوي ديگر دسته اي از پژوهشگران به طور ويژه به موضوع آب تهران پرداخته اند؛ "آبنامه ي تهران": اسماعيل عباسي، "مطالعه ي موردي قنوات شهر تهران": احمد مالكي و احمد خورسندي آقايي، "قنات، فني براي دستيابي به آب" :هانري گوبلو ترجمه ي محمد حسين پاپلي يزدي و ابوالحسن سرو قد مقدم ، " نظام هاي آبياري سنتي در ايران": جواد صفي نژاد
در تهران قديم افرادي بودند كه كار و كسبشان به طور مستقيم در پيوند با آب بود. از آن جمله مي توان به سقاها، ميراب ها و دلاك ها اشاره كرد.
سقاها: سقايي در گذشته از مشاغل سطح پايين جامعه بود. سقاها از پوست گوسفند، مشكي درست و درون آن را از آب پر مي كردند و براي فروش آن را به در خانه هاي و مغازه ها مي بردند. سقاخانه آبگاهي بود كه در آن جام و پياله اي قرار مي دادند و تشنگان مي توانستند از آب آن بياشامند. در سقاخانه پولي بابت آب دريافت نمي شد و اين كار از جمله كارهاي خير به شمار مي رفته است.(9)
ميراب ها: در گذشته ميرآب ها تقسيم آب در كشاورزي را بر عهده داشتند. به همين دليل ماموران امنيتي در تهران به اين نتيجه رسيدند كه براي جلوگيري از نزاع و درگيري بهتر است از ميرآب ها استفاده كنند. (10) ميرآب محله از افراد خوشنام بود اما گاهي هم مي شد كه ميرآب ها در تقسيم آب تميز و بي انصافي مي كردند. مثلا آب را هنگام شب كه آلودگي كمتري داشت بر روي برخي از خانه ها باز مي كردند. اشياء اي كه هميشه يك ميراب به همراه داشت، يك فانوس و يك لنگ قرمز بود. تنها كسي كه اجازه ي بازكردن يا بستن آب به خانه ي مردم را داشت همين ميرآب بود. بنابراين مي توان وظيفه ي آب را در اين موارد خلاصه كرد: 1) تقسيم عادلانه ي آب 2) حل مناقشات محله اي 3) حضور در خلوت و اندروني خانه ها ، در مجموع مي توان گفت كه نقش ميرآب ها مثبت و مثمرثمر بوده است(11)
دلاك ها: دلاك ها افرادي بودند كه در حمام ها اصطلاحا به "مشت و مال" دادن مشتريان و يا حجامت آنها مشغول بودند. در گذشته انگيزه اصلي مردم براي رفتن به حمام به جا آوردن تكليف شرعي بود. حمام هاي تهران قديم داراي خزينه بودند. در اين حمام هاي كتيبه هايي همراه با تصاويري حماسي از نبردهاي شاهنامه غالبا نبرد رستم و سهراب، رستم و اسفنديار، نبرد رستم با اكوان ديو و تصاويري از اين دست منقوش بوده است. در ابتداي محوطه ي حمام حوض نسبتا بزرگي وجود داشت كه شخص بايد پاهاي خود را در آن شستشو مي داد. در داخل حمام علاوه بر خزينه ي آب گرم، يك يا دو عدد خزينه ي آب سرد هم وجود داشت. (12) حجامت نيز از ديگر رسم هاي متداولي بود كه هر ساله در فصل بهار بر روي افراد بالاي 15 سال انجام مي شد. (13)
با بررسي تاريخي موضوع در مي يابيم كه آب و تقسيم آن براي برطرف كردن نيازهاي گوناگون از جمله آشاميدن، كشاورزي، زيبا سازي، بهداشت و غيره نيازمند يك شبكه ي فرهنگ مادي و معنوي بوده است. به عبارت ديگر يافتن راه حل براي مسئله اي تا اين اندازه حياتي جز از طريق تعاون و همزيستي كنشگران اجتماعي با يكديگر ممكن نمي شده است. چنانچه ازراپارك (Robet Ezra Park) در نظريه ي محيط شناسي شهري خود نيز سازمان يافتگي جوامع انساني را در دو سطح در نظر مي گيرد. يك سطح زيستي و يك سطح فرهنگي. او در سطح زيستي اصل را بر رقابت و در سطح فرهنگي، اصل را بر ارتباط و سازش قرار مي دهد. رعايت اين دو اصل نظم اجتماعي را سامان مي دهد (14). در ايران و درباره ي آب با چنين رويكردي روبرو هستيم. گوبلو، پژوهشگر فرانسوي كه 20 سال از عمر خود را صرف پژوهش بر روي آب و قنوات ايران كرده است تاريخچه ي آبي كه استفاده از آن جمعي شده است را موضوع پر اهميتي مي داند. (15) در بررسي آب، به عنوان يكي از عناصر بسيار مهم طبيعي ما با دو لايه روبرو هستيم. نخست لايه ي زيستي كه همان تامين نيازهاي ضروري انسان از طريق آب، مانند خورد و خوراك و بهداشت است. در سطح ديگر ما با لايه اي فرهنگي روبرو هستيم. در تهران آب به دسته اي از گروه هاي اجتماعي شكل مي دهد؛ براي نمونه گروهي از خيرين كه در طول تاريخ تكامل تهران، سقاخانه ها، آب انبارها، قنوات، چاه ها و نهرهاي آب را به خرج و بعضا به دست خود ايجاد كرده اند. بر اساس انديشه ي تامس هابز ، تنها "محرك" آدمي، منافع شخصي اوست. ليكن به نظر مي رسد كه انسان علاوه بر اينكه تمايلات سودجويانه و منفعت گرا دارد، "غرايز نوع دوستانه اي دارد كه بر مبناي دوست داشتن اجتماع استوار است". (16) همچنين آب در تهران موجب شكل گيري تقسيم كار اجتماعي هم شده است. اين تقسيم كار اجتماعي از طريق ايجاد مشاغل تازه مرتبط با ساز هاي آبي مي باشد. در تهران شغل ميراب ها و تقسيم آبي كه توسط آنها و سقاها و ... انجام مي شد. با تقسيم كار اجتماعي ميان اعضاي يك جامعه، پيوندها و همبستگي هايي ميان آنها شكل مي گيرد، درست همانطور كه حيات يك جاندار از همبستگي ميان اندام آن ممكن مي گردد. (17) از ديگر نتايج لايه ي فرهنگي مرتبط با آب مي توان به شكل گيري آداب و سنن ، قوانين مدني و حقوقي، اصطلاحات و واژگان نوين ، احكام شرعي ، اصول بهداشتي و ... را كه همگي بر اصل ارتباط و سازش ميان انسان ها استوار است نام برد. بنابراين آب مانند سكه اي طلا در يك سو برطرف كردن نيازهاي اوليه ي انسان ها را موجب مي شود و در سوي ديگر خود شكل دهنده ي مجموعه اي از كنش هاي اجتماعي و فرهنگي مي شود. از سوي ديگر در نظريه ي محيط شناسي ما با رابطه ي ميان فرهنگ مادي و منابع طبيعي (18)، الگوهاي رفتاري و تكنولوژي يك فرهنگ و رابطه ي ميان الگوهاي رفتاري با ساير عناصر فرهنگي (19) روبرو هستيم. اينكه چگونه فعاليت هايي كه ساكنين تهران براي بهره برداري از منابع آب و بقا و تامين مايحتاج زندگي خود و انجام مي دادند منجر به ايجاد فرهنگ مادي شد؛ حمام ها، ابزار شستشو، سقاخانه ها، ابزار آنها و ... همه نمونه هايي از اين فرهنگ مادي هستند كه در رابطه با آب ساخته و استفاده شدند. براي استفاده از آب با ابزارهاي موجود پاره اي از الگوهاي رفتاري شكل گرفت. براي نمونه در حمام هاي قديم تهران علاوه بر اينكه مردم در آنجا به شستشوي خود مشغول مي شدند به چپق كشيدن، كشتي گرفتن، گفتگو با يكديگر، نوشيدن شربت و يا خوردن ميوه هايي مثل هندوانه، انار و ... مشغول مي شدند.
جغرافي دانان و مورخان همواره تهران را منطقه اي كم آب دانسته اند. در تهران نيز مانند ساير مناطق ايران دو گونه منبع آبي موجود بوده است. منابع آبي سطح الارضي و منابع آبي تحت الارضي: در تهران منابع آبي سطح الارضي عبارت بودند از چندين رودخانه از جمله: هبله رود از فيروز كوه تا خوار. جاجرود كه به رود دماوند مي پيوندد و از دماوند و بخش هاي اطراف تا جلگه ي حاصلخيز ورامين ادامه مي يابد. رود كرج كه از دره هاي كندوان شروع و تا شهريار ادامه دارد. تعدادي رودخانه ي محلي منطقه ي شميرانات كه تا قسمت هاي داخلي سرزمين ري ادامه مي يابند. منابع آبي تحت الارضي عبارت بودند از چشمه ها، چاه ها و قنات ها كه از آب آنها براي مصارف كشاورزي و يا مصارف روزانه استفاده مي شد و به واسطه ي آب انبارهاي عمومي و خانگي و نيز سقاخانه ها در معرض استفاده ي عموم قرار مي گرفت. معروف ترين چشمه هاي تهران عبارتند از چشمه آبعلي، آب البرز، چشمه علي و برخي ديگر. (20) از آغاز انتخاب تهران به عنوان پايتخت و از آغاز پيدايش شهرنشيني در تهران، و با گسترش شهرنشيني مسئله ي تامين آب نيزبه عنوان يك مسئله ي اساسي مطرح شد. تنها راه حل اين مسئله احداث قنوات بسيار بود.(21) پيش از ورود آب رودخانه ي كرج به تهران، اين شهر و ساكنين آن توسط تعدادي قنات كه اكثر وقفي بوده اند، سيراب مي شده است. در محله و منطقه چندين قنات توسط افراد خيرخواه حفر مي شده است. با بررسي تاريخچه حفر قنات در تهران و بانيان شايد بتوان معروف ترين قنات تهران را " قنات حاج ميرزا عليرضا" دانست كه در سرچشمه از دوره ي فتحعلي خان قاجار حفر شده است و تا سال 1362 ، به پر آب بودن آن اشاره شد است. (22) همچنين در تهران قديم تعدادي آب انبار به دست بانيان خير براي رفع نياز مردم احداث مي شده است . اين آب انبارها كه حجم زيادي از آب را در خود جاي مي داده است، در هنگام خشكسالي و يا هنگامي كه قنوات جوابگوي نياز مردم نبودند بسيار پر فايده بودند. از مهمترين آب انبارهاي تهران مي توان به "آب انبار سيد اسماعيل" اشاره كرد، كه به قول ناصر نجمي نخستين بار در دوران سلجوقيان و در زمان طغرل اول بنا شد.
حفر قنات هاي جديد در زمان محمد شاه قاجار و با صدر اعظمي ميرزا آغاسي به اوج خود رسيد. با توسعه ي شهر تهران نياز به آب نيز هر چه بيشتر و بيشتر احساس مي شده است. تا آنجا كه 6 رشته قنات زمان آقا مجمد خان قاجار، در زمان ميرزا آغاسي به 40 رشته قنات رسيد. تا آنجا كه براي او شعر زير را سرودند:
نگذاشت براي شاه حاجي درهمي شد حرف قنات و توپ، هر بيش و كمي
نه مزرع دوست را از آن آب نمي نه لشكر خصم را از آن توپ غمي (24)
در دوره ي وزارت حاجي ميرزا آقاسي، با افزايش مشكلات ناشي از كمبود آب در پايتخت، وي به فكر انتقال آب به تهران از دو رودخانه ي كرج در غرب و جاجرود در شرق افتاد. او در اين زمينه تلاش هايي انجام داد، تلاش هايي كه تا زمان صدارت ميرزا تقي خان اميركبير نيز ادامه داشت. اما اين تلاش ها چندان كمكي به حل مسئله نكرد. در شماره ي 10روزنامه ي اتفاقيه آمده است كه پس از كشيده شدن نهري از رودخانه ي كرج، مردمي كه تا به حال آب جاري در خانه هاي خود نديده بودند و هميشه از آب سقاها و آب چاه استفاده مي كردند حوض هاي خود را از آب پر كردند. (25) مسعود نور بخش چنين استنباط مي كند كه ظاهرا نهري را كه به فرمان حاج ميرزا آقاسي براي انتقال آب رودخانه كرج به تهران ايجاد كرده بودند چندان مثمرثمر واقع نشده و كم آبي در تهران به قوت خود باقي مانده بود. سرانجام ميرزا تقي خان اميركبير دستور مي دهد كه در ابتداي امر نهر را مرمت كنند. (26) به نقل از ح م زاوش در كتاب سرگذشت تهران چنين ياد شده است كه در دوره ي صدارت اميركبير ، رودخانه ي كرج 84 سهم شد و 9 سهم از اين آب به تهران تعلق يافت. مشكل كم آبي و آب هاي آلوده ي تهران تا دوره ي قاجاريه به قوت خود باقي بود. (27) يكي از راه حل هايي كه پيرامون موضوع آب از جانب كنت دومونت فرت به ناصرالدين شاه پيشنهاد شد ، انتقال آب رودخانه ي لار به تهران بود. اين راه حل مورد پسند ناصرالدين شاه قرار گرفت و او هم از فرت خواست تا بررسي هاي لازم را انجام دهد. به نظر نوربخش از آنجايي كه اين پروژه در آخرين سال خدمت رژي كنت (رئيس نظميه) پيشنهاد شده لذا وي زمان كافي براي توجيه عامه ي مردم نداشته است و بنابراين به دليل عدم استقبال مردم اين طرح به انجام نرسيد. (28) در دوره ي سلطنت رضاخان، مسئله ي " آب لوله كشي " مطرح شد. مقدمات لوله كشي در سال 1326 ش انجام پذيرفت. دو سال بعد از آغاز مقدمات كار، مجوز قانوني لوله كشي آب صادر شد و به اين ترتيب از بهمن ماه 1329 ش لوله كشي آب آغاز شد. در زمان نخست وزيري مصدق پيشرفت هايي در اين كار حاصل شد. پنج سال بعد و در سال 1334 ش ، مرحله ي نخست بهره برداري از اين طرح آغاز شد. در سال ش1338، مرحله ي دوم انجام شد و به اين ترتيب از آغاز دهه ي چهل ، لوله كشي آب تهران كه آب مورد نياز خود را از دو رودخانه ي كرج و جاجرود و برخي قنات ها و چاه هاي عميق تامين مي كرد، توسعه يافت. (29)
از بهمن ماه 1329 ش لوله كشي آب در تهران آغاز شد. اين امر از يك سو مشكل بي آبي را در تهران از بين برد، اما از سوي ديگر شبكه سنتي توزيع آب از جمله قنوات نيز از بين رفت. سازه هاي آبي از جمله قنوات، مشك ها، آب انبارها و غيره، نقش قابل توجهي در شكل گيري تقسيم كار اجتماعي، مدنيت و توسعه ي شهر تهران ايفا كردند. (30)
بر طبق سرشماري عمومي جمعيت در سال 1345، 39 درصد از مردم كل ايران شهرنشين بودند، اما رفته رفته با سياست هايي كه دولت در پيش گرفته بود، بر تعداد شهرنشينان افزوده شد تا آنجا كه در سال 1355، شهرنشينان ايران 47 درصد از كل جمعيت را تشكيل مي دادند. دو عامل اصلي در تغيير "سازمان اجتماعي و سياسي روستاها" عبارت بودند از 1) "اصلاحات ارضي" كه در طي يك دهه يعني از سال هاي 1340 تا 1350 در ايران اجرا شد 2) "سياست منفي" اي كه رژيم پهلوي در مورد كشاورزي به كار بسته بود. (31) در نتيجه اصلاحات ارضي، دهقانان كار بر روي مزارعي كه ديگر به آنها تعلق ندارد را رها كرده و در نتيجه مزارع باير و قنات هاي آن ها به حال خود باقي ماندند. (32) از سوي ديگر لوله كشي آب در تهران، نياز به استفاده از آب قنوات، چاه ها، آب انبارها، حوض خانه ها، چشمه ها و سقاها را از ميان برداشت. امروز در تهران ديگر اثري از سقاها وجود ندارد، آب انبارها برچيده شده اند، حوض ها خالي از آب مانده اند و قنوات جز معدودي از آنها كه هنوز پر آب اند و آب آنها براي كشاورزي و آبياري باغات استفاده مي شود، يا خشك و يا تبديل به مخازن فاضلاب شده اند.
پانويس ها:
1. انصافپور، 123
2. شكوئي ، 395- 392
3. اطلس ملي ايران، 3-2
4. عباسي، 48
5. نوربخش، 2143-2140
6. نجمي، 82
7. شهري، 156
8. نوربخش،585
9. شهري، 151، جلد اول
10. عباسي، 80
11. عباسي، 82-81، 1387
12. نجمي،150-148
13. نجمي،152
14. فكوهي،185
15. گوبلو،14
16. كرسون، ترجمه ي عمادي، 34
17. كرسون، ترجمه ي عمادي، 35،
18. جري دي مور، 245
19. رنجبر و ستوده، 76
20. تكميل همايون، 22-21
21. شهيدي مازندراني، 392-391
22. نجمي، 86
23. نجمي،89
24. عباسي، 49
25. شهيدي مازندراني، 392
26. نوربخش،585
27. تكميل همايون، 23
28. نوربخش،962- 953
29. تكميل همايون، 23
30. عباسي،37
31. هوركارد، سهامي، 75
32. هوركارد، سهامي، 229
منابع:
اطلس كامل شهر تهران، 1364، انتشارات گيتا شناسي
شكوئي، حسين. 1350. جغرافياي شهري (بخش دوم)، انتشارات موسسه ي تحقيقات اجتماعي و علوم انساني
نوربخش، مسعود. 1381. تهران به روايت تاريخ، ، نشر علمي، ، مجلد اول و چهارم
شهري، جعفر.1371. طهران قديم، 5 مجلد، انتشارات معين
نجمي، ناصر. 1362. دارالخلافه ي تهران، نشر همگام
تكميل همايون، ناصر. 1382. تهران، دفتر پژوهش هاي فرهنگي، تهران
گوبلو، هانري.1371. قنات فني براي دستيابي به آب، ترجمه ي دكتر محمد حسين پاپلي يزدي و ابوالحسن سرو قد مقدم، نشرمعاونت فرهنگي آستان قدس رضوي، مشهد
اطلس ملي ايران "محيط زيست"، 1380، دست اندركاران تهيه ي اطلس ملي ايران "محيط زيست"، مجلد 16، نشر سازمان نقشه برداري كشور
فكوهي، ناصر ، 1386، انسان شناسي شهري، نشر ني
رنجبر، محمود، ستوده، هدايت اله، 1380، مردم شناسي فرهنگي با تكيه بر فرهنگ مردم ايران، انتشارات دانش آفرين
دي مور، جري، 1389، زندگي و انديشه ي بزرگان انسان شناسي، ترجمه ي هاشم آقا بيگ پوري و جعفر احمدي، نشر جامعه شناسان
عباسي، اسماعيل، 1387، آبنامه ي تهران، دفتر پژوهش هاي فرهنگي
شهيدي مازندراني، حسين، 1383، سرگذشت تهران، نشر راه مانا
هوكارد، برنارد، 1388، تهران البرز، ترجمه ي سيروس سهامي، انتشارات محقق، انتشارات ترانه، مشهد
كرسون، آندره. 1343. فلاسفه ي بزرگ: اوگوست كنت، انتشارات بنگاه مطبوعاتي صفيعليشاه، 112 ص
انصافپور، غلامرضا، 1352، دايره المعارف جامعه شناسي تاريخي ايران، تاريخ زندگي روستاييان و طبقات اجتماعي ايران از دوران ماقبل تاريخي تا پايان ساسانيان، شركت سهامي انتشار