ـ معرفي روستاي يوش به لحاظ موقعيت سياسي ، جغرافيايي :
روستاي يوش از نظر تقسيمات سياسي جزء دهستان شيخ فضل الله نوري از توابع بخش بلده شهرستان نور مي باشد. روستاي مذكور از شمال به منطقه كجور (نوشهر)، از جنوب به روستاي كام، از غرب به روستاي اوز و از شرق به شهر بلده محدود مي گردد. راه دسترسي به اين روستا از طريق بلده ـ پل زنگوله بوده و فاصله آن با شهرستان نور 90 كيلومتر و با شهر بلده 8 كيلومتر مي باشد. روستاي يوش در11و°36 عرض جغرافيايي و در43و°51 طول جغرافيايي
و در ارتفاع 2230 متر از سطح دريا و در جنوب غربي شهرستان نور جاي گرفته است
توپوگرافي
روستاي يوش در ميان رشته كوههاي البرز مركزي جاي گرفته و از چهار جهت در محاصره كوهها و ارتفاعات است. بافت روستا در جهت حركت چشمههاي آن گسترده شده و در حدفاصل ارتفاعات، چون نگيني خودنمايي ميكند. در جنوب روستاي يوش، رودخانه اوز جاري است كه عمده باغات و مزارع روستا، در پيرامون آن جاي گرفتهاند. روستاي
يوش در گذشته داراي 5 چشمه بوده كه تعدادي از آنها به علت خشكساليهاي پياپي خشك شدهاند. چشمههاي
مهم روستا عبارتند از گلِ بنِ چشمه و بندبن چشمه كه مردم روستا با ساخت دو حوضچه در جلوي چشمه ها، از
آنها استفاده مي كردند.
بررسي وضعيت اقليمي روستا
روستاي يوش در تقسيمات جغرافيايي و اقليمي در پهنهُ مناطق سرد واقع شده است.ارتفاع زيادروستا نسبت به سطح آبهاي آزاد و محل استقرار روستا در ميان رشته كوههاي البرز مياني، نوع ويژه اي از اقليم را براي اين روستا به ارمغان آورده است .اين اقليم به صورت مستقيم بر بافت ونوع معماري روستا تاثيرگذاشته و از اصول خاصي پيروي مي كند.چرخه سالانه اقليمي منطقه تركيبي است از زمستان بسيار سرد، طولاني و توأم با ريزش برف سنگين و همچنين تابستان خنك و معتدل و به نسبت كوتاه.
- شكل شناسي بافت
بافت روستاي يوش بافتي ارگانيك با پيروي از شيببندي زمين و مسير جويهاي عبوري است.اين بافت نمادي از تأثيرپذيري از نحوه زندگي مردم و ويژگيهاي اقتصادي و معيشتي ساكنين و استفاده گسترده از مصالح بومآورد و سنتي ميباشد. بافت روستا در پيرامون جويها و بر اساس آفتابگيري دامنه كوه شكل گرفته است. محل ساخت خانهها و بافت روستايي بهشكلي ميباشد كه حداكثر استفاده را از گرماي خورشيد در زمستان و تابستان داشته باشد. دامنهاي كه بافت روستايي در آن واقع شده در زبان محلي خورتاب ناميده ميشود كه بهمعناي محلي است كه در آن آفتاب ميتابد و زمينها و باغات روستا در دامنه كوه و پيرامون رودخانه جاي گرفتهاند كه به آن نَسِمْ يا جايي كه آفتاب نميتابد ناميده ميشود.
- نحوه تركيب سطوح و فضاي پر و خالي
بافت روستاي يوش در قسمتهاي غربي روستا، متراكم و در هم تنيده است و عوامل اقليمي ، توپوگرافي و شغل ساكنين در شكلگيري آن مؤثر بوده است. اينگونه ساخت و ساز بيشتر در قسمت غربي روستا و كردمحله ديده ميشود.اغلب ساكنين اين بخش به فعاليت دامداري و رمهگرداني مشغول هستند. از سوي ديگر كيفيت نامناسب زمين، شيب بسيار زياد آن، سرماي هوا، ارتفاع بيشتر اين بافت نسبت به ساير نقاط روستا و وزش بادهاي سرد در آن سبب تراكم هر چه بيشتر بافت شده است. در قسمت مركزي و محور روستا و همچنين قسمتهاي شرقي آن به علت كيفيت مناسب زمين، وجود باغات متعدد در بافت و پراكندگي نسبي ساختمانها، بافتي متفاوت بهوجود آمده است. در اين بافت، خانهها در ميان و يا در گوشه باغات ساخته شدهاند. مرغوبيت زمين، شيب ملايم و نورگير بودن اين مناطق، سبب شكلگيري بافت پراكنده در روستا شده است. از اين رو دو گونه بافت در روستاي يوش قابل تمايز است:
1- بافت متراكم
2- بافت پراكنده و غير متراكم
اصول كلي رعايت شده در معماري بومي روستاي يوش بر اساس اقليم منطقه :
1ـ قرارگيري روستا در حد فاصل برآمدگي طبيعي(دره) براي حفاظت درمقابل عوامل اقليمي و جوي
2- استفاده از گونههاي كالبدي متراكم و فشرده
3- به حداقل رساندن سطح خارجي در برابر حجم مورد پوشش
4- استفاده از مصالح با ظرفيت و عايق حرارتي مناسب ـ (كاهگل،خشت، سنگ).
5- انتخاب بامهاي مسطح و نگهداري برف بر روي بامها بهعنوان عايق حرارتي
شناخت جزييات بافت
روستاي يوش داراي بافت ارگانيك است و عواملي چون فرهنگ، اقليم و ويژگي هاي جغرافيايي در شكلگيري آن نقش انكارناپذيري دارند. نحوه استقرار ابنيه در طول يك محور، با تبعيت از اختلاف ارتفاع بين نقاط و حركت جويهاي آب مشخص ميشود.
شكل و نحوه دسترسيها و قرار گرفتن خانهها بهصورت قطعات بههم پيوسته و ايجاد بلوكهاي مسكوني با تبعيت از شيب زمين، مردم واري، سازگاري با محيط پيرامون و استفاده بهينه از محيط طبيعي ، ميتواند از مهمترين ويژگي هاي بافت روستاي يوش باشند. بازشوهاي اغلب خانهها رو به خورشيد و بادهاي مناسب و به شكل چهار ضلعي به ابعاد مختلف ميباشد تا بيشترين استفاده را از تابش داشته باشد.
روستاي بليران
معرفي روستاي بليران:
روستاي بليران از توابع شهرستان آمل استان مازندران مي باشد،روستاي جنگلي بليران نيز بر روي تراس آبرفتي رودخانه گرمارود واقع شده و به سبب همجواري با رودخانه پر آب گرمارود از جاذبه چشم انداز ويژه اي برخوردار است. علاوه بر اينكه راه دسترسي به اين روستا ناهموار و جاده خاكي وجنگلي است همه كساني كه تا كنون به نيت طبيعت درماني و طبيعت گردي به گرو و لاله زار درگرمارود سفركرده اند. با شوق و علاقمندي اين محيط طبيعي
بكر و با صفا را به عنوان مكان تفريحي دائمي در فصل بهار و تابستان پذيرفته اند.
ارتباط بصري روستا با محيط پيرامون:
بافت روستا به همراه خانه باغ ها و جنگل از سه طرف تركيبي از معماري، نور و رنگ را بوجود مي آورد . استفاده از متريال چوب به عنوان يك مصالح بوم آورد از لحاظ معماري تركيب زيبايي به هر مجموعه مسكوني روستايي بخشيده و قفل و بست شدن اين چوب ها ( بصورت كل به كل ) گويي كه باعث استحكام اين مجموعه هاي روستايي گشته و از لحاظ بصري ، ايستايي و نيارش را در بيننده القا مي نمايد.
با ايستادن در كنار محور عبوري واقع در شمال شرق اين روستا نيز مناظر و نماي بسيار زيبا از اين روستا را ديد. با ديدن اين منطقه به همراه مجموعه مسكوني روستايي ( بخصوص در صبح خورشيدي ) و در قسمت پشت آن جنگل، كه گويي اين جنگل هاي سرسبز مانند مادري طفل خود را در آغوش گرفته است.
محل عبور ( معابر ) روستا در برخورد با معابر ديگري كه گاهي از داخل مجموعه هاي مسكوني عبور مي كند و توپوگرافي و شيب و خم آن ها نوعي تنوع معبري را بوجود آورده است. كه بعلت شيب از لحاظ معبري هر لحظه شاهد فضاهاي جديد ديگري خواهيم بود.
تيپ بندي واحدهاي مسكوني روستا:
مجموعه هاي مسكوني روستايي از بناهاي قديمي تشكيل شده است كه اين مجموعه ها بصورت خانه باغ بوده، يعني خانه هاي مسكوني در مجاورت فضاهاي ديگر در مجاورت سايتي قرار داشته كه خانه باغ گويند. در گوشه اي از اين سايت انبارخانه ،محل نگهداري مرغ و خروس و مرغابي و اردك و ... و در گوشه اي ديگر محل نگهداري دام هايشان مي باشد. بعضي از مجموعه هاي مسكوني درون سايت مجموعه، خود داراي انبار خرمن نيز هستند.
مطبخ معمولاً در ورودي بناها و اولين اطاق قرار دارد. هم به لحاظ سهولت در امر شست و شو و هم به لحاظ دسترسي آسان به مواد غذايي. اطاق هاي ديگرمخصوص نشيمن افراد خانواده كه اطاق پذيرايي از مهمان نيز مي باشد. و اطاق خواب يا استراحت افراد خانواده مي باشد. اين ساختمان ها رو به جنوب بوده بنابراين حداكثراستفاده از انرژي خورشيد را در ضلع جنوبي بنا مي نمايند. در فصل تابستان تعبيه ايوان و تراس و سقف شيب دار اين فضا به سمت جنوب باعث مي شود كه حداقل انرژي گرمايي خورشيد را به سمت داخل بنا هدايت نمايد. همچنين كشيدگي ساختمان در جهت غرب به شرق به دليل مواجهه با بادهاي مزاحم،بخصوص باد غالب اين روستا كه از سمت غرب و جنوب غربي وزيده مي شود و معمولاً در اين ضلع بنا هيچ پنجره اي به بيرون ندارند.
سقف شيب دار از لحاظ بصري ايجاد هماهنگي و يكپارچگي در بيننده بوجود مي آورد كه داراي شيب هاي دو طرفه و چهار طرفه مي باشد. و معمولاً از لت وحلب پوش مي باشند.
در نماي مساكن روستايي بومي اين منطقه استفاده از رنگ هاي موافق با رنگ عمومي بافت رعايت گرديده است.
- پوشش كف سازي در معابر ارگانيك اين روستا اغلب از سنگفرش مي باشد.
- استفاده از مقياس انساني در طراحي فضاهاي داخلي و خارجي اين مساكن مي باشد كه اين امر مي تواند ارتباط نزديكي بين ساختمان و انسان بوجود آوردكه احساس آرامش را القاء مي نمايد.
- از ديگر مباني نظري اين روستا ، استفاده از مصالح بوم آورد و ايدري در تمامي قسمت هاي بنا حتي سكو، پلكان كه در جداره خارجي وجود دارد، مي باشد.
- و توضيح ديگر اينكه مردم وار بودن فضاهاي داخلي اين مساكن روستايي مي باشد كه دقيقاً بر اساس احتياج و نياز هاي اهالي روستا در نظر گرفته شده است
- و هر مسكن روستايي با توجه به نياز هاي روزمره خود داراي فضاي مربوط به خود مي باشد.
و آخرين مطلب در مورد نيارش مسكن روستايي بومي مي باشدكه به نحوي تيرهاي چوبي ( پَلور )به ستون ها اتصال داده شده است كه مي توانند با هر تكان و لرزشي
روي هم بلغزند و از فرو ريختن و يا شكستگي آنها جلوگيري كنند . با توجه به زمين لرزه هايي كه در اين منطقه واقع شده لذا هنوز اين مساكن بومي قابل استفاده و
سر پا مي باشد.
معماري مسكوني بومي اين روستا داراي خصوصيات و ويژگي هاي اصلي ذيل مي باشد:
1 ) بالا بردن فضاي مسكوني روستايي بوسيله كرسي چيني براي جلوگيري از رسيدن رطوبت به بنا.
2 ) سقف شيب دار لت يا حلب براي مقابله با باران هاي شديد در اين منطقه و هدايت آب باران به سمت خارج از بنا.
3 ) استفاده از ايوان ( تراس ) كه خاص معماري بومي مازندران نيز مي باشد.
روستاي كندلوس
معرفي روستاي كندلوس به لحاظ موقعيت جغرافيايي:
مجموعه روستايي كندلوس - مير كلا يكي از قديمي ترين مجتمع هاي انساني واقع در شمال ايران،در فاصله ي 42 كيلومتري جاده اصلي (كرج-چالوس)و در ارتفاع 1400 متري از سطح دريا،در دره موسوم به ميخساز قرار گرفته است.
اين سكونت گاه قديمي كه در گذشته با چالوس مقايسه مي گرديدو به نام محلي كه در ارتفاع قرارگرفته(كند=تپه)در مقابل منطقه چالوس كه در گودال و پايين دست(چا=گودال) قرار داشت،معروف بوده،به علت برخي جذابيت ها نسبي و نيز به دليل پيوند كالبدي با روستاي مير كلا در همجواري خود،نسبت به روستاهاي همجوار از وسعت بيشتري برخوردار است.
كندلوس از شمال به پيره،از جنوب به كوه هاي البرز ،از شرق به ميركلاو ارتفاعات قلاكتي و از غرب به دره زانوس محدود شده است و از نظر تقسيمات سياسي جزء شهرستان چالوس محسوب مي شود(اي در حالي است كه تا زمان سرشماري 1375 جزو شهرستان نوشهر به حساب مي آمد).
در گذشته براي رفتن به دهكده كندلوس از راه تهران -فشم-شهرستانك و ميخسار به وسيله ي و قاطر استفاده مي گرديد،ضمناُ قسمت هايي از يك را ه كالسكه رو مربوط به دوران صفويه كه اصفهان رابه درياي خزر متصل مي نموده در دره زانوس به جاي مانده است.امروزه راه ارتباطي اين روستا از طريق جاده ي آسفالت منتج به كرج-چالوس ميسر مي باشد.
شكل شناسي بافت
نحوه ي تركيب سطوح و فضاهاي پر وخالي
به طور كلي ساختار فضايي روستاي كندلوس را به مجموعه اي از منازل مسكوني،باغات و معابر و فضاهاي باز عمومي به صورت حياط هاي مشترك و فضاهايي تشكيل مي دهد كه ارتباط تنگاتنگي با يكديگر قرار دارند.به طوريكه با عبور از بافت ارگانيك و پيوسته روستا اين مسئله به خوبي به بيننده القاء مي شود.در اين قسمت از گزارش فضاهاي باز به دو قسمت فضاهاي باز عمومي و فضاهاي باز خصوصي تقسيم شده است. فضاهاي باز عمومي متشكل از راه ها و گشودگي هايي است كه در بافت ارگانيك بوده و مالكيت ها و شيب زمين در شكل گيري آن نقش اساسي را بازي مي كند.
بررسي وضعيت كلي ساختمان هاي مسكوني،كيفيت ابنيه(منطبق بر معماري بومي،نوساز،تخريبي،واجد ارزش معمارانه و ...)
ويژگي هاي كالبدي ساختمان هاي مسكوني روستاهاي كندلوس به گروه هاي بناهاي با معماري منطبق بر منطقه ،بناهاي با معماري روز شهر هاي مجاور بناهاي تخريبي و متروكه و بناهاي واجد ارزش معمارانه و از ديدگاه تعداد نيز به دو گروه يك طبقه و دو طبقه تقسيم شده اند.
در يك نگاه كلي مي توان ديد كه تعدا ساختمان هاي مخروبه و يا متروكه به نسبت تعداد كل بناهاي دهكده از درصد پاييني (در حدود 3 درصد)برخوردار مي باشد.اهميت اين موضوع از آنجا ناشي مي شود كه به نحوه ي ساخت بنا در اين منطقه توجه كنيم.شيوه ساخت و استفاده از مصالح پردوام و در عين حال سبك باعث گرديده علي رغم بالا بودن متوسط عمر بنا ها در اين روستا ،اكثر بناها سالم باشند.از نگاهي ديگر به دليل شرايط روز و معماري رايج در شهر ها،بناهاي نوساز در اين روستا به وسيله مصالح امروزي نظير سيمان،آجر،آهن و ... ساخته مي شود.به همين دليل اين نوع بناها به ساختمان هاي ويلايي از شكل متمايزي نسبت به بناهاي منطبق بر اقليم منطقه برخوردار مي باشند. اين مسئله باعث شده سيماي بافت با گسترش روند نوسازي دستخوش دگرگوني گردد.
در بخش هايي از بافت مسكوني كندلوس نظير منازل آقايان امين زاده و محمود شيخ الاسلامي،مركزروستاي ميركلا ،ساختمان امام زاده فضل فاضل ،ساختمان هاي موزه و مجموعه ي فرهنگي كندلوس(جهانگيري) و غيره تعدادي از ساختمان ها به دليل قدمت و معماري خاص ،از ديگر بناهاي دهكده متمايز مي باشند به همين دليل اين ساختمان ها در گروه بناهاي واجد ارزش معمارانه قرار گرفته اند..
.
منزل آقاي فضل الله مقيمي نمايي از محوطه موزه كندلوس
منزل آقاي محمود شيخ الاسلام
روستاي بيشه بنه:
ويژگيهاي سياسيـ جغرافيايي روستابيشه بنه:
روستاي بيشه بنه در شهرستان بهشهر بخش يانه سر و دهستان عشرستاق واقع شده است. اين روستااز شمال شرقي به روستاي كياسر و تقريباّ در قسمت غرب به روستاي كرنام محدود شده است . از نظر طرح سطح بندي سكونتگاههاي روستايي در جايگاه روستاي مركز مجموعه ايفاي نقش ميكند كه بايستي در ارائه خدمات جهت نيل به سطحبندي سكونتگاههاي روستايي مدنظر قرار گيرد.
معماري و تركيب فضاهاي مسكوني و واحدهاي همسايگي:
در امر معماري و تركيب فضاهاي مسكوني مناطق روستايي بايستي به عادتها و نيازهاي مردمي توجه شود كه در آن خانهها زندگي ميكنند. البته تفاوتهايي نيز از لحاظ ويژگيهاي طبيعي، تاريخي، اجتماعي و اقتصادي نيز در اين امر بيدخالت نميباشد. شايان ذكر است كه شيوه معيشت در روستا نيز اثر بسزايي در نوع و تركيب مساكن دارد. چرا كه منزل يك فرد دامدار بدون آغل و اصطبل، كامل به نظر نميرسد و هر فرد متناسب با نوع شغل خود فضاهايي را در داخل حياط تعبيه مينمايد. موضوع ديگري كه بايد موردنظر قرار بگيرد ساختار نوع خانوادههاي روستايي و تحولات آن است. بعبارت ديگر در گذشته خانوادههاي روستائيان بصورت خانواده گسترده (چند خانواري) بوده كه به مرور زمان به خانواده كوچك يا هستهاي تبديل شده است و خانوادههاي پرفرزند به خانوادههاي كم فرزند مبدل گشته كه اين عوامل در تركيب فضاهاي مسكوني، روستاي مورد مطالعه را در قالب دو تقسيمبندي كلي معماري قديم و جديد ميتوان بررسي كرد.در معماري سبك قديم به جهت بالا بودن بعد خانوار و گستردگي خانوادهها عموماً منازل در ابعاد بزرگتري نسبت به سبك جديد بنا ميشدند و اتاقهايي به صورت رديفي در كنار هم و در جلوي آن تراسي با ساخت پله، جهت دسترسي به حياط منزل درنظر گرفته ميشد و بعضاً آشپزخانه جدايي از پيكره اصلي ساختمان در پشت و يا در حياط منزل احداث و هر فردي با توجه به شغل خود (كشاورزي، صنعت، خدمات) فضايي را در حياط خانه جهت نگهداري ابزارآلات كشاورزي، انبار علوفه، انبار نگهداري محصولات كشاورزي و ... درنظر ميگرفت ساخت اين نوع ساختمانها اساساً با مصالح موجود و بومي توسط افراد و فنآوري محدود محلي ساخته ميشدند و در صورت افزايش اتاق به جهت گستردگي خانوار هر خانواده جديد با افزودن يكي يا دو اتاق به خانه
پدري نياز مسكن خويش را مرتفع ميكردند و مصالح ساختماني مورد نياز در محل موجود بوده و مسكن جديد توسط افراد محلي ساخته ميشد كه از نظر فني چندان دقيق و اساسي به نظر نميرسد و در برابر حوادث غيرمترقبه فرو ميريزد. سازمان فضايي بناها در سطح عرصههاي مسكوني بگونهاي طراحي شده است كه علاوه بر نيازهايي كه از طريق بناهاي مسكوني مرتفع ميشوند برخي از كاركردها از طريق فضاهاي خالي درنظر گرفته شده در عرصهها، نيازهايي از قبيل فضا براي برگزاري جشنهاي عروسي و مراسم عزاداري را تأمين ميكنند و در احداث هر واحد مسكوني جديد سعي ميشود تا حد امكان چنين فضاهايي در سطح عرصههاي مسكوني درنظر گرفته شود و به همين خاطر سطح عرصههاي مسكوني روستاي بيشه بنه در مقايسه با ساير محلات وسيعتر درنظر گرفته ميشود.اما در سبك معماري جديد سعي بر كوچكسازي و جايگزين كردن خانههاي كوچك به جاي خانههاي بزرگ قديمي است و علاوه بر اين در سبك جديد معماري، استفاده از فنآوري جديد امكانپذير شده است و در اين سبك سعي شده است تا نقشههاي ساختماني طوري طراحي گردد تا اكثر امكانات از قبيل آشپزخانه، حمام، توالت و حتي انباري در داخل ساختمان تعبيه شود تا به راحتي قابل دسترسي باشد. علاوه بر دقت در طراحي، جهت دسترسي به ساير مسائل از قبيل نورگيري كافي، درنظر گرفتن كوران و تهويه هوا، قرارگيري اتاقهاي خواب حتي المقدور در سمت شمال و فضايي چون آشپزخانه و سرويسها در سمت غرب و فضاهايي چون انباري كه كمتر مورد استفاده قرار ميگيرد در سمت شرق نيز دقت كافي بعمل آيد البته در اين سبك بناها، محل نگهداري دام و محصولات كشاورزي در پشت ساختمان در محلي مناسب پيشبيني ميشود. اما بطوريكه تركيب فضاهاي داخلي ساختمان با سبك معماري جديد پس از طي راهپله به تراس دسترسي پيدا ميشود و پس از آن با تعبيه دربهايي با عرض نسبتاً زياد وارد هال شده و اتاقها و آشپزخانه و سرويسها نيز در اطراف هال واقع شدهاند و همگي به داخل هال دسترسي دارند و دسترسي به آنها نيز اكثراً از هال صورت ميپذيرد، عموماً افراد در هال زندگي ميكنند.
تصاويري از بافت با ارزش روستاي بيشه بنه
روستاي قلعه سر
بررسي اجمالي موقعيت سياسي و جغرافيايي روستا و پيشينه تاريخي روستاي قلعه سر:
اين روستا از نظر تقسيمات سياسي- اداري در استان مازندران شهرستان ساري، بخش چهاردانگه، دهستان حومه واقع شده است. روستا در طول جغرافيايي 53 درجه، 26 دقيقه و عرض جغرافيايي 26 درجه و 17 دقيقه و در ارتفاع 1500 متر از سطح دريا قرار گرفته و در 90 كيلومتري جنوب شرق شهر ساري واقع شده روستا از شرق به اراضي مرتعي ارتفاعات البرز از جنوب به پشرت و كردمير و.. از سمت شمال به اراضي جنگلي و ارتفاعات روستاي مالخواست و از سمت غرب به روستاي اروست محدود مي شود.
موقعيت روستاي قلعه سر در دهستان حومه
شناخت بناها و بافت هاي با ارزش موجود در روستا:
بافت روستا ارگانيك ميباشد و از سيستم خاصي پيروي نمي كند. بيشتر واحدهاي ساختماني روستا در اطراف خيابان اصلي قرار دارند و كوچك و يك طبقه مي باشند. مصالح مورد استفاده در محلهاي مختلف بنا متفاوت و تركيبي از سنگ و خشت و چوب است. براساس مطالعات ميداني روستا فاقد بافت با ارزش تاريخي مي باشد.
در حاشيه معبر اصلي تقريباً در مركز بافت واحدهاي تجاري كوچكي واقع شده كه به صورت پيوسته در كنار هم قرار گرفته اند.
روش هاي ساختماني يا به عبارتي استاتيك اين خانه ها با آنچه كه در بناهاي ويژه مثل مساجد و غيره استفاده شده از نظر اصولي تفاوت ندارد. خانه هاي روستا با سقف هاي شيب دار و با روش ساختماني متفاوتي نسبت به پوشش هاي تخت ساخته شده اند. مصالح مورد استفاده در محلهاي مختلف بنا متفاوت و تركيبي از سنگ، خشت و چوب است. ديوارها معمولاً تا طبقه اول از سنگ لاشه مي باشد و سپس از خشت استفاده شده است. در فواصل مختلف ( حدود يك متر ) براي بخش نيروهاي وارده از سقف به پايين به طور يكنواخت از كلاف بندي يا به اصطلاح محلي چوب بست استفاده كرده اند. بعد از اينكه ديوار چيني به پايان رسيد. بر روي ديوارهاي عمود بر مسير تيرهاي اصلي و باربر موازي با مسير قرار مي گيرد.
به طور كلي در روستادونوع بافت مشاهد مي شود.
1- بافت ارگانيك : اين بافت از كوچه پس كوچه هاي باريك تشكيل شده و شامل ساختمان هاي مسكوني اهالي روستا ( خانه هاي روستايي ) مغازه ها و ... مي باشد در اين بافت كه همان بافت قديمي روستا مي باشد و قطعات تفكيكي بطور نامنظم و به تبعيت از عوارض طبيعي زمين و حد مالكيتها شكل گرفته اند. فرم ساخت و سازها بسيار متنوع است. به هر حال آنچه بيشتر از هر چيزي در اين بافت به چشم مي خورد ساختمان هاي مسكوني روستائيان است كه اكثراً يك طبقه با معماري سنتي و مصالح بومي مي باشد. سقف هاي بتوني در برخي مواقع انواع مختلف پنجره هاي متعدد در ديوارهاي ابنيه جلوه اي خاص در بافت قديم روستا ايجاد نموده است.
2- بافت حاشيه اي : اين بافت در خارج از محدوده بافت قديمي روستا شكل گرفته است. در اينجا ابعاد زمين تابعي از ميزان امكانات مالي خريدار است و ضابطه عمده و تعيين كننده قطعات نيز همين است. كوچه هاي نامنظم و آشفتگي، بي ضابطگي و هرج ومرج از مشخصه هاي اين قسمت است. در اين بافت امكان درجه بندي معابر دشوار و نقش شبكه هاي دسترسي مختل است. زيرا ابنيه به صورت خانه هاي ويلايي پراكنده شده اند و مصالح ساختماني متفاوت با معماري گونه هاي برونگرا از ويژگي هاي بارز اينگونه ابنيه مي باشد كه جلوه اي زيبا به بافت حاشيه اي روستا بخشيده است. در نتيجه آنچه بافت روستا را حائز ارزش نموده است همان ويژگي هاي طبيعي طبيعت منحصر به فرد روستا و باغات پيرامون روستا و طبيعت بكر آن مي باشد.
نمايي ازمعابر روستا بافت روستاي قلعه سر
نمايي از اشكال نمكي پلكاني روان آب چشمه معدني سورت با خواص سه گانه تيپ بندي واحد هاي مسكوني
نمايي از كارگاه صنايع دستي تيپ بندي واحد هاي مسكوني
روستاي جنت رودبار
معرفي روستا به لحاظ موقعيت جغرافيائي
روستاي جنت رودبار بعنوان يك نقطه از نقاط روستائي شهرستان رامسر با برخورداري از جمعيت بالاي 100 خانوار بوده و نقش مركز دهستان و همچنين پتانسيلهاي لازم ازنظر اولويت بندي تهيه طرحهاي هادي روستائي رتبه و اندازه مناسبي را به خود اختصاص داده است لذا د قالب تهيه طرح هادي روستائي مورد مطالعه و بررسي قرار خواهد گرفت. روستاي مذكور از نظر موقعيت مكاني در بخش كوهستاني و دهستان جنت رودبار شكل و توسعه يافته است . روستاي مذكور از طرف ضلع غربي با اراضي زراعي روستاهاي نمكدره و زرو سرا و از سمت شرق اراضي زراعي روستاهاي دره دم و دراز زمين همچنين از جانب جنوب به محدوده اراضي جنگلي و مراتع و در نهايت از سمت شمال به اراضي زراعي روستاهاي سده و تليج كوه محدود مي گردد و جاده ميزا كوچك خان از وسط بافت روستاي مذكور به سمت بالا دست مي گذرد همچنين رودخانه چالكرد بصورت غربي شرقي بافت روستا را به دوقسمت تقسيم نموده است كه تاسيسات نيروگاه برق آبي شهيد عظيمي و جهاد كشاورزي دهستان و همچنين ساختمان مخابرات و محله هاي بزه زمين و آسيابسر در قسمت جنوب روستا و محله هاي زمان محله و بافت كالبدي اصلي روستا و ساختمان خانه بهداشت ، فضاهاي آموزشي و تجاري در قسمت شمال بافت قرار دارد . از نظر سياسي نيز همانگونه كه اشاره شد روستاي جنت رودبار در بخش مركزي و دهستان جنت رودبار واقع
شده است و داراي نقش مركز دهستان نيز مي باشد .
بررسي معماري و تركيب فضاهاي مسكوني:
معماري ، هنر يا علمي است كه با بررسي و چگونگي ساخت بناها و اماكن با توجه به شرايط اقليمي ، عناصر طبيعي ( آب و خاك ) و مظاهر فرهنگي ، تأثيرپذيري روح و ذوق و سليقه و فطرت انسان را در ايجاد محل سكونت در نظر دارد . اين علم در طول ساليان دراز با توجه به شرايط محيط زيست و استفاده بهينه از مصالح ساختماني محلي با سبكهاي مختلف به بررسي فضاها از جمله فضاي مسكوني براي راحتي انسان ميپردازد . با مطالعه درروستاي جنت رودبار شيوه مشابهي از معماري در آن مشخص است و آن تأثيرپذيري تركيب فضاي مسكوني از عامل معيشت و اقليم است و اين عامل در كل بافت روستا كه ساكنين عمدتاً از طريق كشاورزي (باغداري و زراعت و دامداري ) امرار معاش مينمايند موجب شده است قطعات تفكيكي متاثر از اقليم كوچكتر و به صورت فشرده و تركيب فضاهاي مسكوني و محل نگهداري دام در نظر گرفته شود . در اين روستا خانههايي با سقف شيرواني با مصالح به كار رفته چوب ، حلب و ايرانيت و خشت و گل مبين تبعيت از شرايط اقليمي باران زا و سرد كوهستاني است ، همچنين بناهايي با مصالح جديد و نوع معماري سنتي ريشه در وابستگيهاي اجتماعي و عاطفي گذشته روستا دارد . نيازمنديهاي ساكنين اين روستاها با فضاهاي زيستي شامل اتاق نشيمن ،خواب ، آشپزخانه ، حياط و فضاهاي معيشتي نظير انبار ادوات كشاورزي ، طويله ، انبار علوفه و غيره قابل بررسي است . طرحهاي بناهاي مسكوني عمدتا طرح ساده ايوان دار است . فضاها در اينگونه طرح در يك رديف ميباشد . اتاقها جدا از يكديگر با بازشو و پنجره از طرفحياط ، آشپزخانه در راستاي اتاقها قرار دارد و در سوي ديگر اتاقها ، اتاق پذيرايي جهت پذيرايي از ميهمانهاي بيگانه و نامحرم قرار دارد . ديوارهاي بلند در چهار جهت بنا ، سبب حفاظت ساختمان و حياط از چشماندازهاي اطراف شده و در مجموع رعايت موازين اخلاقي و اصول زندگي خانوادهها و سنن قومي و مذهبي در آن رعايت شده است . واحدهاي همسايگي عمدتاً در بافت مركزي روستا متراكمتر و منسجمتر ميباشد وتوسط شبكه معابر اين واحد ها از هم تميز داده مي شوند و در از آنجائيكه كل بافت باهم كار كرده و عملكرد همه واحد ها در يك قالب مي باشد . بنابراين مي توان عنوان نمود كه مجموعه بافت بصورت يك واحد همسايگي عمل مي كند . در مجموع و نگاه
كلي روستاي مورد مطالعه بافت متراكم را نمايان مي سازد .