زيلو بافي در فرهنگ دهخدا زيلو بااين جمله تعريف شده است: "پلاس وگليم راگويند وآنرا شطرنجي نيز خوانند" ودر توضيح پلاس آمده است:"قسمتي پشمينه كه گستردني باشد شبيه جاجيم. چيزي مثل كرباس كه از پوست درخت سن بافند". زيلو يكي از قديميترين محصولات دست بافته است كه ازديرباز در شهرستان ميبد واقع در 50 كيلومتري يزد بافته ميشده است. بنظر ميرسد اين صنعت در ميان اعراب پيش ازاسلام نيز وجود داشته است.... شهرهاي ديگري كه زيلوبافي در آنها رواج داشته است عبارتند از: جهرم، سيستان، كاشان، اصفهان و مشهد. در اين رابطه از محلي به نام "بشنيغان" در ميبد نام برده شده است كه گويا خاستگاه هنر زيلوبافي بوده است. اين دستبافته زيبا خاص مناطق حاشيه كوير ميباشد و علاوه بر تطابق اين فرش بانوع زندگي مردم منطقه و معتقدات مذهبي آنها، تاثير معماري ،طبيعت و گويش مردم اين ناحيه بر نقش ،رنگ و نام زيلوها انكارناپذير است. نوشتن تاريخ و سابقه زيلوبافي وعلل تكوين وپيدائي آن بسي دشوار است. برخي سابقه زيلوبافي در ميبد را تا قرن هشتم به دوره مظفريان مسبوق ميدانند و برخي ديگر سابقه وقدمت آن را كمتر از اين تصور ميكنند. ناصرخسرو قبادياني در سفرنامه در ضمن توصيف وضعيت و موقعيت شهر تون (فردوس كنوني) مينويسد: "گفتند در اين شهر چهارصد كارگاه بود كه زيلو بافتندي ...".احتمالا قديميترين سندي كه از زيلو وزيلوبافي نام برده است ،همين سفرنامه ارزشمند است. نگارنده را گمان بر آن است كه وجود راه مستقل ميبد به خراسان و ارتباط وتبادل تجاري وفرهنگي مردم اين خطه با اهل آن سامان سبب انتقال اين صنعت از آنجا بدين جا شده است. يكي از قديميترين و درعين حال نفيسترين زيلوهايي كه در ميبد موجود است ،متعلق به قرن 12 است و بر آن 24 سجاده طرح شده است. رنگهايش با مختصر اختلاف در مجموع همانند و چشم نواز است. درحاشيه اين زيلوي نفيس اين جملات كه كلمات آن به چندرنگ و ترتيب مختلف است ،مشاهده ميشود: " وقف صحيح شرعي نمود جناب ستوده آداب حاج الحرمين الشرفين حاجي عبدالرشيد خلف مرحوم عبدالغني الميبدي بر پيش قبه مسجدجامع مزبور بيرون نبرند مگر در شبستان مسجد مزبوره برند. تحريرا في سنه شهر ربيع الثاني 1188". مواد و مصالح: پنبه ماده اوليه و اصلي زيلو محسوب ميگردد. امروزه كارخانه هاي ريسندگي با وسايل مدرن نخ مورد احتياج زيلوبافان را توليد و عرضه ميدارند. در گذشته زنهاي خانه دار نخ را مي رشته اند. در گذشته نوعا رنگها از روناس و پوست گردو وانار تهيه ميشده است ،اما رنگهايي كه امروزه استفاده ميشود،تماما شيميايي است. در گذشته پنبه اي موسوم به "مله" (malla) كه رنگ آن متمايل به زرد بود، كاشته ميشد و به همان رنگ طبيعي در زيلوبافي مورد استفاده بود. از لحاظ تركيب رنگ ،زيلو انواع و اقسامي دارد بدين ترتيب: آبي و سفيد- مشكي و سفيد- مله و سفيد- مله و آبي- قرمز و سفيد- آبي و گلي- سبز ونارنجي- فيروزه اي وعنابي- روناسي و سفيد. دستگاه زيلوبافي از 2 پايه اصلي كه شباهتي به داركول گليم بافي دارد تشكيل شده است. زيلوبافان اين 2 پايه را "اسون"(osoon) ميگويند (اسون صورتي از كلمه استن و تستون است). تير بالا و پايين (نورد)، علم پشت، چوب پشت، كلي(kali)و كمونه اجزاي ديگر اين دستگاه است. علم پشت چوبي است عمودي به موازات اسونها و "شليت" به دو سر آن وصل ميشود. تعداد مشخصي از تارها به رشته هاي كلفت و چندگانه شليت گره زده ميشود. اگر استادكار با 13 رشته از رشته هاي شليت كاركند وبا عقب و جلو بردن و دردام كمانه انداختن آنها نقش (منظور از نقش در اينجا نقشهاي حاشيه نيست كه آن مجهاي مخصوص واضافه بر اين مقدار دارد) مورد نظر را ببافد، ميگويند نقش زيلو 13 تايي يا سيزده "مجي" است. هرچه تعداد مجها بيشتر باشد، بافتن زيلو پيچيده تر و كار حساس تر ميشود. در گذشته زيلوهايي بافته ميشده اند كه هفتاد تايي بوده اند. منابع: 1-يزدنامه - ايرج افشار- جلد دوم -بخش هنرها و نگارها،مقاله زيلوبافي ميبد، محمدحسين رافي 2-فرهنگ يزد، فصلنامه فرهنگي پژوهشي - سال اول شماره 2و3 ،بهار و تابستان 1378- بررسي نوشته ها ونگارههاي زيلوهاي تاريخي مساجد منطقه رستاق - فهيمه سهيلي راد، منصور چيتي ،اسفند 1376 |