به وبلاگ ايران نگين درخشان كشورهاي قاره آسيا خوش آمديد

فرهنگ وهنر (بييرجند)

فرهنگ و هنر

هـ ) فرهنگ و هنر

ويژگى‏هاى فرهنگى بيرجند

 تعريف فرهنگ

    فرهنگ از دو كلمه »فر« و »هنگ« تشكيل شده است، »فر« به معنى شان وشوكت، و رفعت و »هنگ« از ريشه اوستائى Thang به معنى كشيدن و گسترش دادن مى‏باشد. بنابراين مفهوم فرهنگ گسترش سطح دانش و بينش افراد مى‏باشد، از اين جهت كلمه فارسى فرهنگ با كلمه لاتين  Educationبه معنى تعليم وتربيت مطابقت دارد. باتوجه به نژاد، زبان، زمان، دين، محل جغرافيائى وسطوح كمى و كيفى آموزشهاى تجربى و كلاسيك، طبعاً ويژگى‏هاى فرهنگى گروههاى مختلف باهم متفاوت مى‏باشد، و شناخت ارزشها، باورها، رفتارها و هنجارهاى آنها در مراسم مختلف شايان توجه است.

 

 

 آداب و رسوم مردم بيرجند

 

    اهالى شهرستان بيرجند عموماً خون گرم، مهمان نواز و شيعه اثنى‏عشرى هستند، جز قسمتى از شهرستان كه برادران اهل تسنن در جوار ساير افراد اقامت دارند.

 

    مردم بيرجند براى بزرگترها احترام خاصى قائلند. از اين جهت در اعياد رسم است كه كوچكترها به ديدن بزرگترها مى‏شنابند. بويژه ديدار روحانيون شهر مقدم بر ساير بازديدها مى‏باشد.

 

    همچنين پاى‏بندى و اهميت دادن به اعياد مذهبى و ملى و سنت‏هاى محلى از ويژگى‏هاى مردم اين شهر است. به عنوان مثال ديد وبازديد ايام عيد كه جهت انجام صله رحم برگزار مى‏شود، يا برپائى رسم ديرينه چهارشنبه سورى، چيدن سفره هفت سين، پختن شيرينى‏هاى محلى مانند: رووركرده، زنجبيلى، نان پنجره، نان قيفى، و.... تهيه آجيل‏هاى محلى مانند تخم كدو، تخم هندوانه، تخم خربزه، عناب، سنجد، گندم شور، كله‏كنو،كله كنجد(25)، مغز بادام وزردآلو، كشته توت، گردوى شور، مغز دك )بادامك(، كنوى شوركرده )شاهدانه( در شهر و روستا معمول است. در روستاهاى بيرجند نيز با نان و كماج روغنى و چاى زعفران از مهمانان خود پذيرائى مى‏كنند.

 

    در هنگام تحويل سال نو، افراد خانواده سعى دارند گردهم باشند و خانم خانواده وظيفه دارد كه سفره زيباى هفت سينى كه درآن علاوه بر 7 ماده كه با حرف "س" شروع مى‏شوند، كلام‏اللَّه مجيد، آينه شمعدان و يك تنگ آب كه درآن چندماهى قرمز نگه داشته مى‏شود، براى‏مراسم تحويل سال فراهم نمايد. دراين هنگام بزرگتر خانواده شروع به تلاوت آيات كلام‏اللَّه مجيد و بويژه "يا مقلّب القلوب والابصار...." مى‏نمايد و به محض تجديد سال بزرگترها صورت كوچكترهارا مى‏بوسند و كوچكترها دست بزرگترها. دراين موقع افراد بزرگتر به كوچكترها به فراخور توانائى خود و به رسم بركت هديه مى‏دهند. مراسم ديد وبازديد سال نو حداقل تا روز 13 ادامه دارد.

 

  از دويا سه هفته مانده به عيد سعى مى‏شود كه نسبت به روياندن سبزه اقدام كنند. براى اين منظور عدس، گندم، ماش ويا ساير گياهان دانه ريز را به كمك يك پارچه بر روى تنگ سفالى و يا برروى يك بشقاب مى‏رويانند و آن را تا روز سيزده بر روى سفره هفت سين به عنوان شگون نگه مى‏دارند ودرروز ياد شده جملگى به مزارع وخارج از شهر مى‏روندوسر سبزى را باخود مى‏برندوبه دور مى‏اندازند تا نحوست را از خودوخانواده دور كنند.

 

    در باب برگزارى مجالس مذهبى كه با علاقه و اعتقاد براى برپائى آن مى‏كوشند، مى‏توان از تعزيه و عزادارى ايام محرم و صفر و رمضان، بخصوص ايام تاسوعا و عاشوراى حسينى و شب‏هاى 21-19 رمضان به مناسبت ضربت خوردن و شهادت اميرمؤمنان على)ع( نام برد. برپائى مجالس ترحيم افراد خانواده در روزهاى سوم، هفتم، چهلم وسالروز اموات مرسوم است.

 

    روز برات )روز چهاردهم ماه شعبان( افراد به ياد اموات خود به قبرستان مى‏روند و بادادن خيرات، روح اموات خود را شاد مى‏كنند. دراين روز، نانهاى خوشمزه محلى جهت شادى ارواح رفتگان در بين مردم تقسيم مى‏شود. روز برات درست مانند يك مهمانى با شكوه مى‏باشد كه در آن سفره‏هاى بزرگ شيرينى، ميوه و غذا برروى مدفن افراد پهن مى‏گردد و قبرستان را به صورت يك سالن پذيرائى بزرگ جلوه گر مى‏سازد.

 

    مردم به ديد و بازديد از اقوام و دوستان خود خاصه در فصل زمستان و در شب‏ها علاقه وافرى نشان مى‏دهند و تا پاسى از شب در منزل يكديگر به گفتگو مى‏نشينند. در اين ديد وبازديدها از مهمانان با انار، خربزه و هندوانه‏هاى زمستانى و پَختَه )برگه هلو وزردآلو(26)) و آجيل پذيرائى مى‏شود.

 

    تهيه گوشت داغ كه به آن قرمه نيز مى‏گويند از رسم‏هاى ديرين اين منطقه در فصل زمستان است. مردم درايام گذشته كه وسائل نگهدارى غذاهاى متفاوت وجود نداشت، سعى مى‏كردند يك يا چند گوسفنددر زمستان ذبح كنند و پس از قطعه قطعه كردن گوشت و استخوان و دنبه تمام گوشت گوسفند را با شعله و بخوبى بپزند. گوشت‏ها را پس‏از پخته شدن در داخل حلب مى‏ريزند و روغن باقيمانده را درآخر بر روى گوشت‏ها اضافه مى‏كنند. تا گوشت‏ها در زير لايه ضخيمى از روغن براى چند ماه بخوبى نگهدارى شوند. گوشت قرمه را درمكان سردى نگهدارى و بتدريج در طول زمستان از آن استفاده مى‏كنند.

 

    در بيرجند انواع پلو شامل: ارزن‏پلو، رشته‏پلو و گندم‏پلو )گندم بلغور( مرسوم است و چنانچه اين پلوها با قرمه ميل شوند، غذائى بمراتب خوشمزه‏تر از انواع پلوهاى فعلى به‏دست مى‏آيد.

 

    در قديم مراسم كف زنى نيزانجام مى‏شد. در شب‏هاى طولانى زمستان كه اقوام و آشنايان، به گردهم جمع مى‏شدند، در تغار بزرگى چوبك جوشيده شده مى‏ريختند و بعد با يك دسته چوب گز يا انار، آنقدر چوبك را به هم مى‏زدند تا كف بسيار زيادى توليد مى‏كرد واين كف بالا مى‏آمد. آن گاه كف را با شيره انگور و مغز گردو، پسته يا بادام با اشتياق زيادى مى‏خوردند.

 

  بزرگداشت بلندترين شب سال به عنوان شب يلدا نيز با ديدار  دوستان واقوام و آشنايان و پذيرائى با خربزه، هندوانه وانار معمول و متداول‏است.

 

    صرف نظر از مراسم عقد و ازدواج كه آن را با شكوه زيادى برگزار مى‏كنند، معمولاً شب ششم تولد نوزادان و نيز براى ختنه اولاد خود جشن مى‏گيرند و ملاقات كننده‏ها معمولاً مبالغى پول و يا هدايائى به نوزاد و يا ختنه شده اهداء مى‏كنند.

 

    در دهات بيرجند رسم است، كه هرگاه كسى درايام عيد به ديدن آنها برود، صاحب خانه مقدارى نان خشك با يك پياله شيره انگور ويك بشقاب قليه كدو )مشتمل بر كدوحلوائى، عدس و كشك( در سينى گرد مسى جلوى مهمان مى‏گذارد تا به اصطلاح با هم، هم نمك شوند.

 

 خواستگارى

 

    يكى ديگر از رسوم معمول در شهرستان بيرجند به خواستگارى رفتن زنى از نزديكان داماد به خانه عروس مى‏باشد. منتهى در سابق مكالماتى ردوبدل مى‏شده كه امروزه تقريباً منسوخ شده است، ليكن شنيدن آنها خالى‏از لطف نيست.

 

 وقتى در خانه عروس كوبيده مى‏شود، مادر دختر از درون مى‏پرسد:

 

 كِنِه كِنِه (چه كسى هست)

 

 زن مى‏گويد: دَرواكُنه، بِرشما حنا بيار دام )دررا باز كنيد براى شما حنا آورده‏ام(

 

 مادر دختر جواب مى‏دهد:

 

 بابانَشَوه رَضِى، حنايون شما از خود شما، دختر ندارم بِرشما

 

( بابا راضى نمى‏شود وحناهاى شما مال خودشما، دختر براى شما ندارم)

 

 و بعداً مادر دختر مى‏پرسد: بِر دختر ما چه بِيَاردَه

 

 (براى دختر ما چه آورده‏ايد)

 

 مادر پسر پاسخ مى‏دهد:

 

 صد اخته وصد بخته، صدمَه آرد و رخته، صد پلاس و صد قَلِى،

 

 صد لَحاف وصد نَلِى، صد كُرّه و صد اسبى، صد تُمَن عَبّاسى

 

 (صد گوسفند نر اخته شده، صدمن آرد الك شده، صد پلاس وصد قالى)

 

 (صد لحاف و صد تشك، صد اسب و كره‏اسب، صد تومان عباسى)

 

 بااين بيان مادر راضى مى‏شود و مى‏گويد:

 

 بابابشوه رَضى، وقته بشوه رَضى، هموصد تَمن عباسى

 

 (حالا بابا راضى مى‏شود 0 وقتى راضى شد، همان صد تومان عباسى كفايت مى‏كند)

 

 مراسم درخواست باران در بيرجند

 

    در گذشته‏هاى نه چندان دور وقتى باران نمى‏آمد و اميد مردم به يأس تبديل مى‏شد، در حاشيه شهر، دعاى باران مى‏خواندند و يا مردم پيكره چوبى به شكل يك مترسك به نام اَتَالو مى‏ساختند و آن را در كوچه‏ها مى‏گرداندند وبه صورت حركت دسته جمعى اين ترانه محلى كه نشانه استغاثه مترسك ( آدمك)از خداوند مى‏باشد، مى‏خواندند:

 

    اَى خُدابَارُكو

 

 اَتَاَّلَوْ(27) مَتاَّلو اى خدا بَاْرُكو(28)

 

 بَاْرُى اُوشَارُكُوْ(29)

 

 تَلَّوْىِ(30) ما تِشْنَه شُدَه

 

 وَرْكُوهُ وَر پُشتَه شُده

 

 آب غَديرش مَاْيَهْ(31)

 

كَمچه(32) شيرش مَاْيه

 

 گندم دِ زير خاكه

 

 ازتشنگى هلاكه

 

 اى خدا بَارو كو

 

بَاْرى اُوشَْارُكو

 

 رحمى به گوسفندا كن

 

وَرجُوْن چُوْپُوْنوكُو

 

 چُوْ پّوْ پنَير ماْيَه

 

نُوْن پَتَيرِ مَاْيه

 

 بارش به يَايَه گل شو

 

گندم دَارُ بيدل شو

 

 يا رَب بِده تو بَاْرُ

 

به حقّ شاه مَرْدُ(33)

 

 رمضان خوانى

 

    در شب‏هاى ماه مبارك رمضان، دسته‏هائى از پسران يك محله با هم جمع مى‏شوند و با خواندن اشعارى تقاضا مى‏كنند كه از طريق منازل به آنها خيرى برسد. چنانچه باخواندن اشعار به آنها شيرينى، پول ويااز اين قبيل برسد، به صاحب خانه دعا مى‏كنند و در غير اين صورت اشعارى در بدگوئى از آنها مى‏خوانند. در بين آنها يك نفر نقش سر گروه را به عهده مى‏گيرد وديگران در خواندن اشعار بويژه شعر"هاى رمضان...." او را يارى مى‏كنند.

 

                          

 

                            « رمضانى»

 

 هاى‏رمضان يارب يا رب رمضان

 

 رمضان اللّه خوشنام خدا

 

    رمضان آمد با سيصد سوار

 

 چوبى برداشته كه تو روزه بدار

 

    روزه مى‏گيرم لاغر مى‏شوم

 

 گر نمى‏گيرم كافر مى‏شوم

 

    رمضان آمد مهمانش كنيد

 

 بزوبزغاله به قربانش كنيد

 

 هاى رمضان يا رب يا رب رمضان

 

 رمضان اللّه خوشنام خدا

 

    اين سرااز كيه دربالاخونه

 

 كتاب ليلى ومجنون مى‏خونه

 

    اين سرا از كيه رو ور روزه

 

دو دختر داره كه مخمل دوزه

 

    اين سرا از كيه رو ورباده

 

 دو پسر داره كه نو داماده

 

 هاى رمضان يا رب يا رب رمضان

 

رمضان اللّه خوشنام خدا

 

    اين سراازكيه دالان دراز

 

 مو طمع دارم بشقاب پياز

 

    اين سرا ازكيه خش خش مى‏آيد

 

 طبق پسته و كشمش مى‏آيد

 

    اين سرا ازكيه چاهى كنده‏اند

 

 دشمنان اينها را مارى كنده‏اند

 

 هاى رمضان يارب يارب رمضان

 

رمضان اللّه خوشنام خدا

 

 بعد از اين اشعار اشعارى را در وصف انبياء واولياء مى‏خوانند تا صاحب خانه چيزى به آنها بدهد و اظهار مى‏دارند كه هر چه دارند، بدهند:

 

 از سفيدى آهك تا سياهى زغال

 

 سنگ پنج من ته جوال

 

 بازم زياد بازم زياد

 

 هرچه دارى زودتر بيار

 

 مدتى صبر مى‏كننداگر خبرى نشد، اضافه مى‏كنند:

 

 آقايان مارا ياد كنيد

 

راه ما دور است مار آزاد كنيد

 

 باز اگر خبرى نشد، مى‏خوانند:

 

 سنگ ته جوال

 

 هرچه دارى زودتر بيار

 

 باز مدتى صبر مى‏كنند چنانچه خبرى نشد اشعارى در مذمت صاحبخانه مى‏خوانند كه تنها به ذكر يك بيت آن اكتفا مى‏شود:

 

 اين سَر سِرا ميخ زنم

 

آن سَر سِرا ريخ زنم

 

 دراين موقع كه صاحبخانه از دست آنها به تنگ آمده با ريختن يك ظرف آب آنها را فرارى مى‏دهد.

 

چاووش خوانى

 

    چاووش خوانى مراسم زيبائى است كه به هنگام عزيمت به مكه معظمه و عتبات عاليات و يا بازگشت زائرين اشعارى نغز ودلنشين، توسط چاووش خوانان خوانده مى‏شود و ديگران نيز باهم نوائى با چاووش خوان به وجد و شوق مى‏افتند. چاووش خوانها معمولاً در رفت وبالاخص در بازگشت زائران تا چند كيلومتر به بدرقه و يا پيشواز مى‏روند و افراد را شاد و مسرور مى‏سازند.

 

 قسمتى از اشعار چاووش خوانى به شرح زير است:

 

 هركه دارد هوس كرببلا بسم‏الله

 

هركه دارد سر همراهى ما بسم‏اللَّه

 

 بر مشامم مى‏رسد هر لحظه بوى كربلا

 

 بردلم ترسم كه ماند آرزوى كربلا

 

                                   ××××××

 

 تشنه آب فراتم اى اجل مهلت بده

 

تا بگيرم دربغل قبر شهيد كربلا

 

 چه كربلاست كه عالم به هوش مى‏آيد

 

 صداى ناله زينب به گوش مى‏آيد

 

                                  ××××××                     

 

 كه برحبيب خداختم انبياء صلوات

 

به شاه قُبّه طلا حضرت رضا صلوات

 

 به يازده پسران على عمرانى

 

به نور انورهر يك جدا جدا صلوات

 

                                  ××××××                     

 

 صلوات نامه‏اى به جمال محمّد است

 

قرآن تمام فضل‏و كمال محمد است

 

 در طاق عرش نام محمد نوشته است

 

صلوات بر محمد وآل محمد است

 

                                   ××××××                      

 

 چونكه ماعزم كربلا كرديم

 

طلب نصرت از خدا كرديم

 

 دل زشهر و ديار بركنديم

 

رو به گلزار كربلا كرديم

 

                                    ××××××                     

 

 ز تربت شهدا بوى طيب مى‏آيد

 

 صداى ناله زقبر حبيب مى‏آيد

 

 برو به مشهد و شاه رضا زيارت كن

 

زتوس بوى امام غريب مى‏آيد

 

                                    ××××××                     

 

 شهيد دانه انگور من فدات شوم

 

فداى روضه پرنور وبا صفات شوم

 

 از آن دمى كه تورا زهر دادند مولا

 

 فداى آن دل پر درد بى‏دوات شوم

 

                                  ××××××                       

 

 زان دم كه سر حسين بر نيزه زدند

 

 مرغان هوا زهر طرف خيمه زدند

 

 مرغان هوا و ماهيان دريا

 

از بهر حسين، سنگ بر سينه زدند

 

                                 ××××××                        

 

 در بازگشت ازكربلاياسايراماكن‏متبركه

 

  ما سلام از روضه شير خدا آورده‏ايم

 

 روى پر گردو غبار از كربلا آورده‏ايم

 

 بسكه رخت آلوده‏ايم‏برمرقدشاه‏نجف

 

بوى‏مشك‏وعنبر وعطروگلاب آورده‏ايم

 

                               ××××××                          

 

 كه بر حبيب خدا ختم انبياء صلوات

 

 به شاه قبه طلا حضرت رضا صلوات

 

 به يازده پسران على عمرانى

 

 به نورانور هر يك جدا جدا صلوات

 

                               ××××××                         

 

 در جهان مى‏گردم ودل مى‏كندياد حسين

 

لاله چون سرمى‏زند برقدشمشاد حسين

 

 من به دل‏گفتم كه خاك كربلا برسركنم

 

از زمين كربلا بر خاست فرياد حسين

 

                               ××××××                         

 

 يك شب به بيابان نجف خوابيدم

 

 درعالم خواب اين سخن بشنيدم

 

 اى قافله سالار بيابان نجف

 

صد ساله گناهان تورا بخشيدم

 

                               ××××××                          

 

 صلوات راخدا گفت

 

 جبرئيل با رها گفت

 

 در شأن مصطفى گفت

 

 صل‏على محمد، صلوات بر محمّد

 

                                ××××××                        

 

 صلوات را كه گفتى

 

 نام خوشش شنفتى

 

 بهتر زهر چه گفتى

 

 صّل على محمد، صلوات بر محمّد

 

                               ××××××                        

 

 بارالهانشود لال به هنگام ممات

 

هر زبانى كه فرستد به محمّد صلوات

 

                               ××××××                        

 

 خورشيد جهان روبه‏خراسان سرزد

 

اندردل خارجى دوصد خنجر زد

 

 از معجز توست اى امام هشتم

 

كز خشت طلا گُل سفيدى سرزد

 

                               ××××××                        

 

 ايوان نجف عجب صفائى دارد

 

حيدر به‏نگر چه بارگاهى دارد

 

 اى كعبه به خودمبال از روى شرف

 

جايى به نشين كه هركه جائى دارد

 

                                ××××××                       

 

 پرچم سرخ حسين و پرچم سبز رضا

 

اين به ايران سايه افكند آن به‏دشت كربلا

 

                               ××××××                        

 

 ما سلام از روضه شاه رضا آورده‏ايم

 

روى پر گردوغبار از كربلا آورده‏ايم.

 

 بسكه رخت آلوده‏ايم بر مرقد شاه نجف

 

بوى‏مشك‏وعنبرو عطر وگلاب آورده‏ايم

 

                                ××××××                       

 

 بارالها نشود لال به هنگام ممات

 

هر زبانى كه فرستد به محمّد صلوات

 

 مراسم عزادارى در ماههاى محرم وصفر(امام حسين‏ ع)

 

    مردم شهرستان بيرجند، با توجه به تعصبات دينى و گرايش‏هاى عميق مذهبى، تمام ماه محرم و ماه صفر را جزو ماههاى عزامى‏دانند. دراين ماهها نه تنها لباس سياه بر تن مى‏كنند، بلكه از برپا كردن هرگونه مراسم شادى شامل: ازدواج، جشن و سرور در محافل خانوادگى و شب نشينى‏ها خوددارى كرده، فرصت را براى شركت در مراسم عزادارى حسينى غنيمت مى‏شمرند، شركت در تاسوعا و عاشوراى حسينى و همچنين در دهه آخر ماه صفر كه‏همزمان با اربعين حسينى )ع( 20 صفر، ومصادف با رحلت حضرت رسول )ص( و شهادت امام حسن مجتبى )ع( 28 صفر، و شهادت امام رضا)ع( 29 صفر، مى‏باشد، برخود واجب مى‏دانند.

 

    يكى از موارد مهمى كه در عزادارى حسينى قابل ذكر است، برپا داشتن هيأت هاى مختلف مذهبى در بيرجند مى‏باشد. در عصر روز ششم محرم، مراسم "علم بندان" در"هيأت حسينى" كه يكى از قديمى ترين هيأت هاى مذهبى بيرجند به شمار مى‏رود، برگزار مى‏شود. دراين مراسم كليه افرادى كه از قديم تحت عنوان "علمدار" شهرت داشتند، علم‏هاى قديمى را دست به دست داده وبا عزادارى و نوحه سرائى شروع رسمى حركت هيأت ها را در تمام شهر اعلام مى‏كردند. از عصر هفتم به بعد مراسم مذهبى با تعطيل مغازه‏ها و بستن پارچه‏هاى سياه و پرچم‏هاى عزا بر سر در مغازه‏ها شروع مى‏شد و با شركت افراد هر محله در هيأت همان محل ادامه مى‏يافت.

 

 برنامه هيأت ها شامل موارد زير بود:

 

 1. برپاداشتن روضه خوانى و نوحه سرائى ؛

 

 2. بازديد از هيأت هاى ديگر؛

 

 3.حضور بر مزار اهل قبور، بويژه بر مزار شهيدان و روحانيون؛

 

 4. حضور در خانواده افرادى از بزرگان و اهل علم كه بتازگى در گذشته‏اند و قرائت فاتحه وعرض تسليت.

 

    از صبح روز اول محرم تاروز دهم، هر روز صبح از دسته‏ها و مردم عزادار در حسينيه "سراى آخوند"، به صرف چاى، شير و نان فتير )كماج( كه خانم‏ها به نيت نذر و برآوردن حاجات از قبل تهيه كرده‏اند، پذيرائى مى‏شود.

 

    در روز هشتم محرم، از مدرسه(حسينيه ) شوكتى، دسته‏اى از معلمان و دانش آموزان سياه پوش، به سوى ديگر مراكز عزادارى به راه مى‏افتاد.

 

    عصر روز هشتم محرم، كه مقارن با شب تاسوعاى حسينى است، ضمن اينكه تمام شهررا غبارى از ماتم در برمى‏گرفت هيأت هابا حضوردر "مسجد تاسوعا" و نوحه سرائى حركت خود را به سوى ساير حسينيه‏ها آغاز مى‏كردند و اين امر تانيمه شب ادامه مى‏يافت.

 

    روز نهم محرم كه به نام سردار لشكر امام حسين)ع(، حضرت ابوالفضل العباس - برادر ناتنى امام حسين)ع( نامگذارى شده، هيأتها به اتفاق مردم به پادگانها مى‏رفتند و همراه با نظاميان به عزادارى مى‏پرداختند. دراين روز و نيز در روز عاشورا و در دهه دوم محرم، نظاميان با نواختن قطعات مهيّج و حزن انگيز بر مراتب تأثر مردم مى‏افزودند. اين امر نشانى ازنزديكى و همدلى سازمانهاى ادارى و لشكرى بامردم داشت.

 

    در بعد از ظهر روز تاسوعا و عاشورا، مقارن غروب، تعداد كثيرى از مردم بيرجند در حسينيه "ته‏ده" مراسمى به نام "حَسَنْيَه"، اجرا مى‏كردند. دراين مراسم سنتى، تمام افراد سرشناس و بزرگان شهر، زنجير وار دست چپ خود را بر كمر فرد سمت چپ و دست راست خود را برگردن نفر سمت راست خود قرار داده وباحركات بسيار زيبا و ريتميك كلمات، حسن و حسين رابر زبان مى‏آوردند. اين كلمات به صورت كشيده تلفظ مى‏شد كه به حَسَنْيَه شباهت داشت وبه همين عنوان نيز شهرت دارد.

 

    در صبح روز عاشورا، برخى از هيأتها پس از شركت در حسينيه "سراى آخوند" و مجالس ديگر به حسينيه شوكتى وارد مى‏شدند و به نوحه سرائى، سينه زنى، زنجير زنى(34) و گاهى قمه زنى مى‏پرداختند. ضمناً در قديم رسم بود كه از محل موقوفات حسينيه شوكتى در دهه اول محرم به مردم غذا داده شود و سينى هاى غذا براى خانواده‏هاى مستمند ويا مستخدمين حوزه حكومتى ارسال گردد.

 

    در روز عاشورا هيأت‏ها پس از خروج از حسينيه شوكتى روانه قبرستان و در محلى موسوم به قتلگاه كه در گودى قرار داشت، مى‏شدند. در طول راه، مردم به نظاره مى‏ايستادند وبه هيأتها ملحق مى‏شدند. هر قدر هيأتها به محل قتلگاه نزديك‏تر مى‏شدند، صداى شيپور و طبل شدت مى‏يافت. ضمناً در طول راه، بر سر مردم كاه ريخته مى‏شد.

 

    تعزيه روز عاشورا در محل قتلگاه خيلى به وقايع اصلى روز عاشورا شامل: رجزخوانى، شناسائى طرفين ونبرد بين لشكريان امام حسين)ع( )به سردارى ابوالفضل العباس( و لشكريان يزيدبن معاويه )به سردارى عُمَربن سعد وقاص وفرماندهى شمربن ذى الجوشن( شباهت داشت و افراد حرفه‏اى آن را بخوبى اداره مى‏كردند.

 

     بازى كنان صحنه‏هاى تعزيه، لباسهاى رزم مى‏پوشيدند و اغلب آنها "كلاه خود" خود را مزين به يك پرطاووس مى‏كردند و زره خود را بر روى پيراهن سفيد ويا سبز خود مى‏پوشيدند. ضمناً هريك سپر و شمشيرى حمل مى‏كردند. در مقابل اين دسته، نفرات دسته مخالف )عمربن سعد وقاص(، پيراهن قرمز مى‏پوشيدند. اين نمايش در هر سال توسط همين افراد تكرار مى‏شد.

 

    در تشريفات روز عاشورا، تمام امرا و حكام و روحانيون و نظاميان رده بالا وتجار ومعاريف شهر با پاى برهنه وسرگل ماليده )كه حاكى از شدت غم و اندوه است( شركت مى‏كردند و چنانكه گفته شد دربين راه هم مقدارى كاه بر سر و بدن سوگواران ريخته مى‏شد.

 

    مراسم رسمى تعزيه در ظهر روز عاشورا با برگزارى زيارت عاشورا به پايان مى‏رسيد ومردم پس از چند ساعت استراحت در آغاز شب با شمع‏هايى در دست به طور سنتى، براى اقامه شام غريبان به منزل شيخ هادى هادوى - از علماى مشهور بيرجند - مى‏رفتند و پس از استماع سخنرانى‏ها و نوحه سرائى ها، با تنى خسته اما دلى خرسند، از شركت در مجالس متعدد عزادارى به منازل خود باز مى‏گشتند.

 

    در تمام مراسم عزادارى، خانم‏ها نيز هماهنگ با مردان تقريباً درتمام جلسات به طور جداگانه شركت مى‏كردند. در حسينيه شوكتى خانم‏ها در غرفه‏ها و نيز در پشت بام، صحنه‏هاى پرشور ايام سوگوارى را نظاره مى‏كردند.

 

    در روزهاى، تاسوعا و بويژه عاشورا،مردم غذاى گرمى در منزل تهيه نمى كردند و در حسينيه‏ها پذيرائى مى‏شدند و يا در منزل به غذاى ساده‏اى بسنده مى‏كردند.

 

     از روز يازدهم مغازه‏ها باز مى‏شد، اما روضه خوانى‏ها تا پايان محرم و صفر ادامه مى‏يافت و مجدداً مراسم سوگوارى در چهلم، چهل و هشتم و چهل و نهم (20صفر، 28 صفرو 29 صفر( بر پا مى‏شد.

 

    نكته ديگر، حركت دسته‏هاى عزادارى همراه با حمل "علم وكتل" بود. در آن زمان چون وسايل برقى و چراغ زنبورى نبود، شبها تمام دسته‏ها ،چهل چراغ داشتند يعنى 40 چراغ بادُر )فانوس نفتى( بر روى يك طبق چوبى مى‏گذاشتند و پيشاپيش دسته‏ها حركت مى‏دادند.

 

 مراسم عزادارى در ماه مبارك رمضان(35) )امام على ع(

 

    مردم شهرستان بيرجند در ماه مبارك رمضان در ايام 21 19 و 23 رمضان كه به ترتيب مقارن با ضربت خوردن ، شهادت و سومين روز درگذشت مولى على عليه‏السلام مى‏باشد نيز به سوگوارى مى‏نشينند. مردم در اين روزها و تا پاسى از شب و حتى تا سحر در مراسم عزادارى، نوحه خوانى و قرآن برسرگذاشتن شركت مى‏كردند. مراسم ويژه دعا و نيايش به طور اختصار دراين ماه به شرح زيراست:

 

 1. سعى براقامه نماز جماعت   

  2. شركت در مراسم عزادارى و روضه‏خوانى

 3. قرائت حداقل يك جزء قرآن درهر روز و بويژه بعداز نماز ظهر و عصر

 4. دعوت از افراد به صرف افطار   

  5. رمضان خوانى به شرحى كه قبلاً گفته‏ شده


 


1
X