فرهنگ و هنر
هـ ) فرهنگ و هنر
ويژگىهاى فرهنگى بيرجند
تعريف فرهنگ
فرهنگ از دو كلمه »فر« و »هنگ« تشكيل شده است، »فر« به معنى شان وشوكت، و رفعت و »هنگ« از ريشه اوستائى Thang به معنى كشيدن و گسترش دادن مىباشد. بنابراين مفهوم فرهنگ گسترش سطح دانش و بينش افراد مىباشد، از اين جهت كلمه فارسى فرهنگ با كلمه لاتين Educationبه معنى تعليم وتربيت مطابقت دارد. باتوجه به نژاد، زبان، زمان، دين، محل جغرافيائى وسطوح كمى و كيفى آموزشهاى تجربى و كلاسيك، طبعاً ويژگىهاى فرهنگى گروههاى مختلف باهم متفاوت مىباشد، و شناخت ارزشها، باورها، رفتارها و هنجارهاى آنها در مراسم مختلف شايان توجه است.
آداب و رسوم مردم بيرجند
اهالى شهرستان بيرجند عموماً خون گرم، مهمان نواز و شيعه اثنىعشرى هستند، جز قسمتى از شهرستان كه برادران اهل تسنن در جوار ساير افراد اقامت دارند.
مردم بيرجند براى بزرگترها احترام خاصى قائلند. از اين جهت در اعياد رسم است كه كوچكترها به ديدن بزرگترها مىشنابند. بويژه ديدار روحانيون شهر مقدم بر ساير بازديدها مىباشد.
همچنين پاىبندى و اهميت دادن به اعياد مذهبى و ملى و سنتهاى محلى از ويژگىهاى مردم اين شهر است. به عنوان مثال ديد وبازديد ايام عيد كه جهت انجام صله رحم برگزار مىشود، يا برپائى رسم ديرينه چهارشنبه سورى، چيدن سفره هفت سين، پختن شيرينىهاى محلى مانند: رووركرده، زنجبيلى، نان پنجره، نان قيفى، و.... تهيه آجيلهاى محلى مانند تخم كدو، تخم هندوانه، تخم خربزه، عناب، سنجد، گندم شور، كلهكنو،كله كنجد(25)، مغز بادام وزردآلو، كشته توت، گردوى شور، مغز دك )بادامك(، كنوى شوركرده )شاهدانه( در شهر و روستا معمول است. در روستاهاى بيرجند نيز با نان و كماج روغنى و چاى زعفران از مهمانان خود پذيرائى مىكنند.
در هنگام تحويل سال نو، افراد خانواده سعى دارند گردهم باشند و خانم خانواده وظيفه دارد كه سفره زيباى هفت سينى كه درآن علاوه بر 7 ماده كه با حرف "س" شروع مىشوند، كلاماللَّه مجيد، آينه شمعدان و يك تنگ آب كه درآن چندماهى قرمز نگه داشته مىشود، براىمراسم تحويل سال فراهم نمايد. دراين هنگام بزرگتر خانواده شروع به تلاوت آيات كلاماللَّه مجيد و بويژه "يا مقلّب القلوب والابصار...." مىنمايد و به محض تجديد سال بزرگترها صورت كوچكترهارا مىبوسند و كوچكترها دست بزرگترها. دراين موقع افراد بزرگتر به كوچكترها به فراخور توانائى خود و به رسم بركت هديه مىدهند. مراسم ديد وبازديد سال نو حداقل تا روز 13 ادامه دارد.
از دويا سه هفته مانده به عيد سعى مىشود كه نسبت به روياندن سبزه اقدام كنند. براى اين منظور عدس، گندم، ماش ويا ساير گياهان دانه ريز را به كمك يك پارچه بر روى تنگ سفالى و يا برروى يك بشقاب مىرويانند و آن را تا روز سيزده بر روى سفره هفت سين به عنوان شگون نگه مىدارند ودرروز ياد شده جملگى به مزارع وخارج از شهر مىروندوسر سبزى را باخود مىبرندوبه دور مىاندازند تا نحوست را از خودوخانواده دور كنند.
در باب برگزارى مجالس مذهبى كه با علاقه و اعتقاد براى برپائى آن مىكوشند، مىتوان از تعزيه و عزادارى ايام محرم و صفر و رمضان، بخصوص ايام تاسوعا و عاشوراى حسينى و شبهاى 21-19 رمضان به مناسبت ضربت خوردن و شهادت اميرمؤمنان على)ع( نام برد. برپائى مجالس ترحيم افراد خانواده در روزهاى سوم، هفتم، چهلم وسالروز اموات مرسوم است.
روز برات )روز چهاردهم ماه شعبان( افراد به ياد اموات خود به قبرستان مىروند و بادادن خيرات، روح اموات خود را شاد مىكنند. دراين روز، نانهاى خوشمزه محلى جهت شادى ارواح رفتگان در بين مردم تقسيم مىشود. روز برات درست مانند يك مهمانى با شكوه مىباشد كه در آن سفرههاى بزرگ شيرينى، ميوه و غذا برروى مدفن افراد پهن مىگردد و قبرستان را به صورت يك سالن پذيرائى بزرگ جلوه گر مىسازد.
مردم به ديد و بازديد از اقوام و دوستان خود خاصه در فصل زمستان و در شبها علاقه وافرى نشان مىدهند و تا پاسى از شب در منزل يكديگر به گفتگو مىنشينند. در اين ديد وبازديدها از مهمانان با انار، خربزه و هندوانههاى زمستانى و پَختَه )برگه هلو وزردآلو(26)) و آجيل پذيرائى مىشود.
تهيه گوشت داغ كه به آن قرمه نيز مىگويند از رسمهاى ديرين اين منطقه در فصل زمستان است. مردم درايام گذشته كه وسائل نگهدارى غذاهاى متفاوت وجود نداشت، سعى مىكردند يك يا چند گوسفنددر زمستان ذبح كنند و پس از قطعه قطعه كردن گوشت و استخوان و دنبه تمام گوشت گوسفند را با شعله و بخوبى بپزند. گوشتها را پساز پخته شدن در داخل حلب مىريزند و روغن باقيمانده را درآخر بر روى گوشتها اضافه مىكنند. تا گوشتها در زير لايه ضخيمى از روغن براى چند ماه بخوبى نگهدارى شوند. گوشت قرمه را درمكان سردى نگهدارى و بتدريج در طول زمستان از آن استفاده مىكنند.
در بيرجند انواع پلو شامل: ارزنپلو، رشتهپلو و گندمپلو )گندم بلغور( مرسوم است و چنانچه اين پلوها با قرمه ميل شوند، غذائى بمراتب خوشمزهتر از انواع پلوهاى فعلى بهدست مىآيد.
در قديم مراسم كف زنى نيزانجام مىشد. در شبهاى طولانى زمستان كه اقوام و آشنايان، به گردهم جمع مىشدند، در تغار بزرگى چوبك جوشيده شده مىريختند و بعد با يك دسته چوب گز يا انار، آنقدر چوبك را به هم مىزدند تا كف بسيار زيادى توليد مىكرد واين كف بالا مىآمد. آن گاه كف را با شيره انگور و مغز گردو، پسته يا بادام با اشتياق زيادى مىخوردند.
بزرگداشت بلندترين شب سال به عنوان شب يلدا نيز با ديدار دوستان واقوام و آشنايان و پذيرائى با خربزه، هندوانه وانار معمول و متداولاست.
صرف نظر از مراسم عقد و ازدواج كه آن را با شكوه زيادى برگزار مىكنند، معمولاً شب ششم تولد نوزادان و نيز براى ختنه اولاد خود جشن مىگيرند و ملاقات كنندهها معمولاً مبالغى پول و يا هدايائى به نوزاد و يا ختنه شده اهداء مىكنند.
در دهات بيرجند رسم است، كه هرگاه كسى درايام عيد به ديدن آنها برود، صاحب خانه مقدارى نان خشك با يك پياله شيره انگور ويك بشقاب قليه كدو )مشتمل بر كدوحلوائى، عدس و كشك( در سينى گرد مسى جلوى مهمان مىگذارد تا به اصطلاح با هم، هم نمك شوند.
خواستگارى
يكى ديگر از رسوم معمول در شهرستان بيرجند به خواستگارى رفتن زنى از نزديكان داماد به خانه عروس مىباشد. منتهى در سابق مكالماتى ردوبدل مىشده كه امروزه تقريباً منسوخ شده است، ليكن شنيدن آنها خالىاز لطف نيست.
وقتى در خانه عروس كوبيده مىشود، مادر دختر از درون مىپرسد:
كِنِه كِنِه (چه كسى هست)
زن مىگويد: دَرواكُنه، بِرشما حنا بيار دام )دررا باز كنيد براى شما حنا آوردهام(
مادر دختر جواب مىدهد:
بابانَشَوه رَضِى، حنايون شما از خود شما، دختر ندارم بِرشما
( بابا راضى نمىشود وحناهاى شما مال خودشما، دختر براى شما ندارم)
و بعداً مادر دختر مىپرسد: بِر دختر ما چه بِيَاردَه
(براى دختر ما چه آوردهايد)
مادر پسر پاسخ مىدهد:
صد اخته وصد بخته، صدمَه آرد و رخته، صد پلاس و صد قَلِى،
صد لَحاف وصد نَلِى، صد كُرّه و صد اسبى، صد تُمَن عَبّاسى
(صد گوسفند نر اخته شده، صدمن آرد الك شده، صد پلاس وصد قالى)
(صد لحاف و صد تشك، صد اسب و كرهاسب، صد تومان عباسى)
بااين بيان مادر راضى مىشود و مىگويد:
بابابشوه رَضى، وقته بشوه رَضى، هموصد تَمن عباسى
(حالا بابا راضى مىشود 0 وقتى راضى شد، همان صد تومان عباسى كفايت مىكند)
مراسم درخواست باران در بيرجند
در گذشتههاى نه چندان دور وقتى باران نمىآمد و اميد مردم به يأس تبديل مىشد، در حاشيه شهر، دعاى باران مىخواندند و يا مردم پيكره چوبى به شكل يك مترسك به نام اَتَالو مىساختند و آن را در كوچهها مىگرداندند وبه صورت حركت دسته جمعى اين ترانه محلى كه نشانه استغاثه مترسك ( آدمك)از خداوند مىباشد، مىخواندند:
اَى خُدابَارُكو
اَتَاَّلَوْ(27) مَتاَّلو اى خدا بَاْرُكو(28)
بَاْرُى اُوشَارُكُوْ(29)
تَلَّوْىِ(30) ما تِشْنَه شُدَه
وَرْكُوهُ وَر پُشتَه شُده
آب غَديرش مَاْيَهْ(31)
كَمچه(32) شيرش مَاْيه
گندم دِ زير خاكه
ازتشنگى هلاكه
اى خدا بَارو كو
بَاْرى اُوشَْارُكو
رحمى به گوسفندا كن
وَرجُوْن چُوْپُوْنوكُو
چُوْ پّوْ پنَير ماْيَه
نُوْن پَتَيرِ مَاْيه
بارش به يَايَه گل شو
گندم دَارُ بيدل شو
يا رَب بِده تو بَاْرُ
به حقّ شاه مَرْدُ(33)
رمضان خوانى
در شبهاى ماه مبارك رمضان، دستههائى از پسران يك محله با هم جمع مىشوند و با خواندن اشعارى تقاضا مىكنند كه از طريق منازل به آنها خيرى برسد. چنانچه باخواندن اشعار به آنها شيرينى، پول ويااز اين قبيل برسد، به صاحب خانه دعا مىكنند و در غير اين صورت اشعارى در بدگوئى از آنها مىخوانند. در بين آنها يك نفر نقش سر گروه را به عهده مىگيرد وديگران در خواندن اشعار بويژه شعر"هاى رمضان...." او را يارى مىكنند.
« رمضانى»
هاىرمضان يارب يا رب رمضان
رمضان اللّه خوشنام خدا
رمضان آمد با سيصد سوار
چوبى برداشته كه تو روزه بدار
روزه مىگيرم لاغر مىشوم
گر نمىگيرم كافر مىشوم
رمضان آمد مهمانش كنيد
بزوبزغاله به قربانش كنيد
هاى رمضان يا رب يا رب رمضان
رمضان اللّه خوشنام خدا
اين سرااز كيه دربالاخونه
كتاب ليلى ومجنون مىخونه
اين سرا از كيه رو ور روزه
دو دختر داره كه مخمل دوزه
اين سرا از كيه رو ورباده
دو پسر داره كه نو داماده
هاى رمضان يا رب يا رب رمضان
رمضان اللّه خوشنام خدا
اين سراازكيه دالان دراز
مو طمع دارم بشقاب پياز
اين سرا ازكيه خش خش مىآيد
طبق پسته و كشمش مىآيد
اين سرا ازكيه چاهى كندهاند
دشمنان اينها را مارى كندهاند
هاى رمضان يارب يارب رمضان
رمضان اللّه خوشنام خدا
بعد از اين اشعار اشعارى را در وصف انبياء واولياء مىخوانند تا صاحب خانه چيزى به آنها بدهد و اظهار مىدارند كه هر چه دارند، بدهند:
از سفيدى آهك تا سياهى زغال
سنگ پنج من ته جوال
بازم زياد بازم زياد
هرچه دارى زودتر بيار
مدتى صبر مىكننداگر خبرى نشد، اضافه مىكنند:
آقايان مارا ياد كنيد
راه ما دور است مار آزاد كنيد
باز اگر خبرى نشد، مىخوانند:
سنگ ته جوال
هرچه دارى زودتر بيار
باز مدتى صبر مىكنند چنانچه خبرى نشد اشعارى در مذمت صاحبخانه مىخوانند كه تنها به ذكر يك بيت آن اكتفا مىشود:
اين سَر سِرا ميخ زنم
آن سَر سِرا ريخ زنم
دراين موقع كه صاحبخانه از دست آنها به تنگ آمده با ريختن يك ظرف آب آنها را فرارى مىدهد.
چاووش خوانى
چاووش خوانى مراسم زيبائى است كه به هنگام عزيمت به مكه معظمه و عتبات عاليات و يا بازگشت زائرين اشعارى نغز ودلنشين، توسط چاووش خوانان خوانده مىشود و ديگران نيز باهم نوائى با چاووش خوان به وجد و شوق مىافتند. چاووش خوانها معمولاً در رفت وبالاخص در بازگشت زائران تا چند كيلومتر به بدرقه و يا پيشواز مىروند و افراد را شاد و مسرور مىسازند.
قسمتى از اشعار چاووش خوانى به شرح زير است:
هركه دارد هوس كرببلا بسمالله
هركه دارد سر همراهى ما بسماللَّه
بر مشامم مىرسد هر لحظه بوى كربلا
بردلم ترسم كه ماند آرزوى كربلا
××××××
تشنه آب فراتم اى اجل مهلت بده
تا بگيرم دربغل قبر شهيد كربلا
چه كربلاست كه عالم به هوش مىآيد
صداى ناله زينب به گوش مىآيد
××××××
كه برحبيب خداختم انبياء صلوات
به شاه قُبّه طلا حضرت رضا صلوات
به يازده پسران على عمرانى
به نور انورهر يك جدا جدا صلوات
××××××
صلوات نامهاى به جمال محمّد است
قرآن تمام فضلو كمال محمد است
در طاق عرش نام محمد نوشته است
صلوات بر محمد وآل محمد است
××××××
چونكه ماعزم كربلا كرديم
طلب نصرت از خدا كرديم
دل زشهر و ديار بركنديم
رو به گلزار كربلا كرديم
××××××
ز تربت شهدا بوى طيب مىآيد
صداى ناله زقبر حبيب مىآيد
برو به مشهد و شاه رضا زيارت كن
زتوس بوى امام غريب مىآيد
××××××
شهيد دانه انگور من فدات شوم
فداى روضه پرنور وبا صفات شوم
از آن دمى كه تورا زهر دادند مولا
فداى آن دل پر درد بىدوات شوم
××××××
زان دم كه سر حسين بر نيزه زدند
مرغان هوا زهر طرف خيمه زدند
مرغان هوا و ماهيان دريا
از بهر حسين، سنگ بر سينه زدند
××××××
در بازگشت ازكربلاياسايراماكنمتبركه
ما سلام از روضه شير خدا آوردهايم
روى پر گردو غبار از كربلا آوردهايم
بسكه رخت آلودهايمبرمرقدشاهنجف
بوىمشكوعنبر وعطروگلاب آوردهايم
××××××
كه بر حبيب خدا ختم انبياء صلوات
به شاه قبه طلا حضرت رضا صلوات
به يازده پسران على عمرانى
به نورانور هر يك جدا جدا صلوات
××××××
در جهان مىگردم ودل مىكندياد حسين
لاله چون سرمىزند برقدشمشاد حسين
من به دلگفتم كه خاك كربلا برسركنم
از زمين كربلا بر خاست فرياد حسين
××××××
يك شب به بيابان نجف خوابيدم
درعالم خواب اين سخن بشنيدم
اى قافله سالار بيابان نجف
صد ساله گناهان تورا بخشيدم
××××××
صلوات راخدا گفت
جبرئيل با رها گفت
در شأن مصطفى گفت
صلعلى محمد، صلوات بر محمّد
××××××
صلوات را كه گفتى
نام خوشش شنفتى
بهتر زهر چه گفتى
صّل على محمد، صلوات بر محمّد
××××××
بارالهانشود لال به هنگام ممات
هر زبانى كه فرستد به محمّد صلوات
××××××
خورشيد جهان روبهخراسان سرزد
اندردل خارجى دوصد خنجر زد
از معجز توست اى امام هشتم
كز خشت طلا گُل سفيدى سرزد
××××××
ايوان نجف عجب صفائى دارد
حيدر بهنگر چه بارگاهى دارد
اى كعبه به خودمبال از روى شرف
جايى به نشين كه هركه جائى دارد
××××××
پرچم سرخ حسين و پرچم سبز رضا
اين به ايران سايه افكند آن بهدشت كربلا
××××××
ما سلام از روضه شاه رضا آوردهايم
روى پر گردوغبار از كربلا آوردهايم.
بسكه رخت آلودهايم بر مرقد شاه نجف
بوىمشكوعنبرو عطر وگلاب آوردهايم
××××××
بارالها نشود لال به هنگام ممات
هر زبانى كه فرستد به محمّد صلوات
مراسم عزادارى در ماههاى محرم وصفر(امام حسين ع)
مردم شهرستان بيرجند، با توجه به تعصبات دينى و گرايشهاى عميق مذهبى، تمام ماه محرم و ماه صفر را جزو ماههاى عزامىدانند. دراين ماهها نه تنها لباس سياه بر تن مىكنند، بلكه از برپا كردن هرگونه مراسم شادى شامل: ازدواج، جشن و سرور در محافل خانوادگى و شب نشينىها خوددارى كرده، فرصت را براى شركت در مراسم عزادارى حسينى غنيمت مىشمرند، شركت در تاسوعا و عاشوراى حسينى و همچنين در دهه آخر ماه صفر كههمزمان با اربعين حسينى )ع( 20 صفر، ومصادف با رحلت حضرت رسول )ص( و شهادت امام حسن مجتبى )ع( 28 صفر، و شهادت امام رضا)ع( 29 صفر، مىباشد، برخود واجب مىدانند.
يكى از موارد مهمى كه در عزادارى حسينى قابل ذكر است، برپا داشتن هيأت هاى مختلف مذهبى در بيرجند مىباشد. در عصر روز ششم محرم، مراسم "علم بندان" در"هيأت حسينى" كه يكى از قديمى ترين هيأت هاى مذهبى بيرجند به شمار مىرود، برگزار مىشود. دراين مراسم كليه افرادى كه از قديم تحت عنوان "علمدار" شهرت داشتند، علمهاى قديمى را دست به دست داده وبا عزادارى و نوحه سرائى شروع رسمى حركت هيأت ها را در تمام شهر اعلام مىكردند. از عصر هفتم به بعد مراسم مذهبى با تعطيل مغازهها و بستن پارچههاى سياه و پرچمهاى عزا بر سر در مغازهها شروع مىشد و با شركت افراد هر محله در هيأت همان محل ادامه مىيافت.
برنامه هيأت ها شامل موارد زير بود:
1. برپاداشتن روضه خوانى و نوحه سرائى ؛
2. بازديد از هيأت هاى ديگر؛
3.حضور بر مزار اهل قبور، بويژه بر مزار شهيدان و روحانيون؛
4. حضور در خانواده افرادى از بزرگان و اهل علم كه بتازگى در گذشتهاند و قرائت فاتحه وعرض تسليت.
از صبح روز اول محرم تاروز دهم، هر روز صبح از دستهها و مردم عزادار در حسينيه "سراى آخوند"، به صرف چاى، شير و نان فتير )كماج( كه خانمها به نيت نذر و برآوردن حاجات از قبل تهيه كردهاند، پذيرائى مىشود.
در روز هشتم محرم، از مدرسه(حسينيه ) شوكتى، دستهاى از معلمان و دانش آموزان سياه پوش، به سوى ديگر مراكز عزادارى به راه مىافتاد.
عصر روز هشتم محرم، كه مقارن با شب تاسوعاى حسينى است، ضمن اينكه تمام شهررا غبارى از ماتم در برمىگرفت هيأت هابا حضوردر "مسجد تاسوعا" و نوحه سرائى حركت خود را به سوى ساير حسينيهها آغاز مىكردند و اين امر تانيمه شب ادامه مىيافت.
روز نهم محرم كه به نام سردار لشكر امام حسين)ع(، حضرت ابوالفضل العباس - برادر ناتنى امام حسين)ع( نامگذارى شده، هيأتها به اتفاق مردم به پادگانها مىرفتند و همراه با نظاميان به عزادارى مىپرداختند. دراين روز و نيز در روز عاشورا و در دهه دوم محرم، نظاميان با نواختن قطعات مهيّج و حزن انگيز بر مراتب تأثر مردم مىافزودند. اين امر نشانى ازنزديكى و همدلى سازمانهاى ادارى و لشكرى بامردم داشت.
در بعد از ظهر روز تاسوعا و عاشورا، مقارن غروب، تعداد كثيرى از مردم بيرجند در حسينيه "تهده" مراسمى به نام "حَسَنْيَه"، اجرا مىكردند. دراين مراسم سنتى، تمام افراد سرشناس و بزرگان شهر، زنجير وار دست چپ خود را بر كمر فرد سمت چپ و دست راست خود را برگردن نفر سمت راست خود قرار داده وباحركات بسيار زيبا و ريتميك كلمات، حسن و حسين رابر زبان مىآوردند. اين كلمات به صورت كشيده تلفظ مىشد كه به حَسَنْيَه شباهت داشت وبه همين عنوان نيز شهرت دارد.
در صبح روز عاشورا، برخى از هيأتها پس از شركت در حسينيه "سراى آخوند" و مجالس ديگر به حسينيه شوكتى وارد مىشدند و به نوحه سرائى، سينه زنى، زنجير زنى(34) و گاهى قمه زنى مىپرداختند. ضمناً در قديم رسم بود كه از محل موقوفات حسينيه شوكتى در دهه اول محرم به مردم غذا داده شود و سينى هاى غذا براى خانوادههاى مستمند ويا مستخدمين حوزه حكومتى ارسال گردد.
در روز عاشورا هيأتها پس از خروج از حسينيه شوكتى روانه قبرستان و در محلى موسوم به قتلگاه كه در گودى قرار داشت، مىشدند. در طول راه، مردم به نظاره مىايستادند وبه هيأتها ملحق مىشدند. هر قدر هيأتها به محل قتلگاه نزديكتر مىشدند، صداى شيپور و طبل شدت مىيافت. ضمناً در طول راه، بر سر مردم كاه ريخته مىشد.
تعزيه روز عاشورا در محل قتلگاه خيلى به وقايع اصلى روز عاشورا شامل: رجزخوانى، شناسائى طرفين ونبرد بين لشكريان امام حسين)ع( )به سردارى ابوالفضل العباس( و لشكريان يزيدبن معاويه )به سردارى عُمَربن سعد وقاص وفرماندهى شمربن ذى الجوشن( شباهت داشت و افراد حرفهاى آن را بخوبى اداره مىكردند.
بازى كنان صحنههاى تعزيه، لباسهاى رزم مىپوشيدند و اغلب آنها "كلاه خود" خود را مزين به يك پرطاووس مىكردند و زره خود را بر روى پيراهن سفيد ويا سبز خود مىپوشيدند. ضمناً هريك سپر و شمشيرى حمل مىكردند. در مقابل اين دسته، نفرات دسته مخالف )عمربن سعد وقاص(، پيراهن قرمز مىپوشيدند. اين نمايش در هر سال توسط همين افراد تكرار مىشد.
در تشريفات روز عاشورا، تمام امرا و حكام و روحانيون و نظاميان رده بالا وتجار ومعاريف شهر با پاى برهنه وسرگل ماليده )كه حاكى از شدت غم و اندوه است( شركت مىكردند و چنانكه گفته شد دربين راه هم مقدارى كاه بر سر و بدن سوگواران ريخته مىشد.
مراسم رسمى تعزيه در ظهر روز عاشورا با برگزارى زيارت عاشورا به پايان مىرسيد ومردم پس از چند ساعت استراحت در آغاز شب با شمعهايى در دست به طور سنتى، براى اقامه شام غريبان به منزل شيخ هادى هادوى - از علماى مشهور بيرجند - مىرفتند و پس از استماع سخنرانىها و نوحه سرائى ها، با تنى خسته اما دلى خرسند، از شركت در مجالس متعدد عزادارى به منازل خود باز مىگشتند.
در تمام مراسم عزادارى، خانمها نيز هماهنگ با مردان تقريباً درتمام جلسات به طور جداگانه شركت مىكردند. در حسينيه شوكتى خانمها در غرفهها و نيز در پشت بام، صحنههاى پرشور ايام سوگوارى را نظاره مىكردند.
در روزهاى، تاسوعا و بويژه عاشورا،مردم غذاى گرمى در منزل تهيه نمى كردند و در حسينيهها پذيرائى مىشدند و يا در منزل به غذاى سادهاى بسنده مىكردند.
از روز يازدهم مغازهها باز مىشد، اما روضه خوانىها تا پايان محرم و صفر ادامه مىيافت و مجدداً مراسم سوگوارى در چهلم، چهل و هشتم و چهل و نهم (20صفر، 28 صفرو 29 صفر( بر پا مىشد.
نكته ديگر، حركت دستههاى عزادارى همراه با حمل "علم وكتل" بود. در آن زمان چون وسايل برقى و چراغ زنبورى نبود، شبها تمام دستهها ،چهل چراغ داشتند يعنى 40 چراغ بادُر )فانوس نفتى( بر روى يك طبق چوبى مىگذاشتند و پيشاپيش دستهها حركت مىدادند.
مراسم عزادارى در ماه مبارك رمضان(35) )امام على ع(
مردم شهرستان بيرجند در ماه مبارك رمضان در ايام 21 19 و 23 رمضان كه به ترتيب مقارن با ضربت خوردن ، شهادت و سومين روز درگذشت مولى على عليهالسلام مىباشد نيز به سوگوارى مىنشينند. مردم در اين روزها و تا پاسى از شب و حتى تا سحر در مراسم عزادارى، نوحه خوانى و قرآن برسرگذاشتن شركت مىكردند. مراسم ويژه دعا و نيايش به طور اختصار دراين ماه به شرح زيراست:
1. سعى براقامه نماز جماعت
2. شركت در مراسم عزادارى و روضهخوانى
3. قرائت حداقل يك جزء قرآن درهر روز و بويژه بعداز نماز ظهر و عصر
4. دعوت از افراد به صرف افطار
5. رمضان خوانى به شرحى كه قبلاً گفته شده