به وبلاگ ايران نگين درخشان كشورهاي قاره آسيا خوش آمديد

مراسم ازدواج

مراسم ازدواج

 

 

زناشويي بين مردم اين استان امري مهم و حياتي است. در گذشته ازدواج‌هاي اين منطقه بيشتر جنبة درون گروهي داشت، به اين معني كه اين پيوند بين گروه‌هايي كه از نظر پايگاه اجتماعي تا حدودي در يك سطح بودند مانند واليان، خان‌ها و كدخدايان، برقرار مي‌شد.
شايع‌ترين نوع زناشويي در اين استان پيوندهاي درون گروهي است. آن‌ها ازدواج با فاميل را غيرت مي‌دانند، چون معتقدند كه زن نبايد در چنگال مردان غريبه گرفتار شود. از سوي ديگر در انتخاب همسر، زن فاميل را دلسوزتر از زنان غريبه مي‌پندارند. بنابر همين باور، ضرب‌المثلي در بين آنان رواج دارد كه مضمون آن چنين است: «فاميل اگر گوشت بدنت را ببرد، هرگز استخوانت را نخواهد شكست.»
در گوشه و كنار اين استان، خصوصاً در دره‌شهر و نواحي جنوبي آن ديده شده است كه بعضي داماد سرخانه گرفته‌اند. به اين داماد، «هم بهر» به معني سهيم در زندگي خانوادة عروس هم گفته مي‌شود. معمولاً گرفتن داماد سرخانه توسط كساني انجام مي‌شود كه از ثروت كافي برخوردارند، ولي فرزند ذكور ندارند و نياز به همكاري در امور زندگي دارند. اين دامادها غالباً از افراد فاميل انتخاب مي‌شوند. انتخاب همسر به وسيله والدين و يا خود پسر صورت مي‌گيرد. گزينش همسر به وسيله والدين از راه ناف‌بري و يا انتخاب در سن بلوغ است.
مراسم ناف‌براني در گذشته بين عشاير رايج بود ولي امروزه به ندرت ديده مي‌شود. هرگاه يكي از زنان طايفه، دختر به دنيا آورد، ناف نوزاد به نيت يكي از پسران بريده مي‌شود تا آن‌ها در سنين بلوغ با هم ازدواج كنند. معمولاً انتخاب دختر توسط پدر و مادر صورت مي‌گيرد. پس از اين انتخاب خانوادة دختر به وسيله مادر، پدر، يا يكي از نزديكان فاميل پسر از جريان آگاه مي‌شوند. اگر آن‌ها هم به اين پيوند راضي باشند، با توافق طرفين روزي را براي خواستگاري تعيين مي‌كنند.
خواستگاري به وسيله ريش سفيدان و بزرگان خانواده پسر صورت مي‌گيرد. آن‌ها در يك روز مبارك، چون يكشنبه، سه‌شنبه و يا پنجشنبه طبق اطلاع قبلي به خانه پدر دختر مي‌روند. او نيز اقوام و نزديكان خود را دعوت مي‌كند. زمان انجام اين دعوت و گفتگوها معمولاً شب است. پس از صرف شام و چاي، يكي از بزرگان خانواده پسر با بياني شيوا شروع به سخن مي‌كند و با شروع روايتي به نحو احسن به مقصد اصلي گريز مي‌زند. پس از سخنان وي، پدر يا يكي از بزرگان خانوادة دختر، ضمن خوشآمدگويي رضايت خود را از اين وصلت اعلام مي‌كند. در اين جلسه، شيربها (شيرواي) و مهريه تعيين مي‌شوند و فهرست جهيزيه از سوي خانواده دختر ارائه مي‌شود. پس از توافق دو طرف، برادر يا يكي از اقوام پسر، دست اقوام دختر را مي‌بوسد. به اين مراسم دستبوسي مي‌گويند. در پايان اين مراسم، به وسيله پدر يا يكي از ريش سفيدان فاميل پسر، حلقه‌اي در انگشت دختر زينت مي‌شود. علاوه بر شيربها و مهريه، داماد ملزم به پرداخت وجه ديگري به نام «بها شيريني» است كه معمولاً به جاي آن يك رأس قاطر يا يك قبضه تفنگ داده مي‌شود.
مدتي پس از مراسم خواستگاري، در يكي از روزهاي مبارك، جشن ديگري در خانة پدر دختر برپا مي‌شود كه هزينة آن بر عهده داماد است. خانواده‌هاي پسر و دختر، همة اقوام و نزديكان خود را به صرف ناهار در اين جشن دعوت مي‌كنند. پس از صرف ناهار و شيريني، مردان ضمن گفتن تبريك و آرزوي طول عمر براي عروس و داماد به تدريج مجلس را ترك مي‌كنند، ولي زنان باقي مي‌مانند و عروس را به اتاقي كه از قبل آماده شده است مي‌برند و رخت دَزُيراني بر وي مي‌پوشانند، سپس دورش حلقه مي‌زنند و آوازي به نام هَيومِيَه، در گويش لري مي‌خوانند. اين مراسم به مراسم دَزُيراني يا دستگيراني، معروف است.
يك روز پس از مراسم دَزُيراني، از سوي پدر عروس، داماد براي پاگشايي به صرف شام دعوت مي‌شود. پيك اين دعوت، برادر دختر يا يكي از بستگان نزديك وي است.
داماد پس از دريافت پيام، هديه‌اي به صورت وجه نقد يا لباس به او مي‌دهد و سپس همراه وي به خانة پدر دختر مي‌رود سپس مبلغي پول به پدر عروس هديه مي‌كند. پدر عروس هم متقابلاً معادل دو يا سه برابر آن مقدار را به عنوان راه‌آورد داماد، از شيربهاي تعيين شده كم مي‌كند. داماد تا پيش از اين دعوت، حق رفت و آمد به خانه پدر عروس را ندارد، ولي پس از مراسم پاگشايي، اجازه رفت و آمد پيدا مي‌كند.
زماني كه خانوادة داماد براي برگزاري جشن عروسي آماده شدند، پدر داماد يا يكي از بستگانش، به خانه پدر عروس مي‌رود تا با توافق هم، روز عقد را تعيين كنند. در اين مرحله رضايت مادر دختر اهميت زيادي دارد. پدر داماد يا فرستاده او، براي جلب رضايت مادر دختر، مبلغي به او هديه (خلعت) مي‌كند. مادر هم آن را به نشانه رضايت مي‌گيرد و سپس روز عقد تعيين مي‌شود.
در روز عقدكنان، دو خانواده به اتفاق پسر و دختر به محضر و يا نزد روحاني (عاقد) مي‌روند و خطبة عقد جاري مي‌شود. در اين روز، داماد براي خود و همسرش پوشاك و لوازم عروسي تهيه مي‌كند. همچنين براي اقوام دختر كه همراه آنان هستند، پارچه يا چيز ديگري به عنوان خلعت خريداري مي‌كند.
شب قبل از عروسي، جمعي از زنان باتجربه و بزرگ از سوي خانوادة داماد به خانة عروس مي‌روند و پس از صرف شام، به هزينه داماد، مراسم حمام و حنابندان عروس را بر پا مي‌كنند. هزينه شام اين زنان به عهده داماد است و به آن پاوَيو مي‌گويند.
يك روز قبل از عروسي، گروه كثيري سواركار ماهر از سوي خانواده داماد براي شركت در مراسم آوردن عروس، دعوت مي‌شوند. سواركاران صبح روز عروسي، سوار بر اسبان خود در خانة پدر داماد جمع مي‌شوند و از آنجا باشكوه خاصي همراه گروه نوازندگان ساز و دهل (سازند) به سوي خانة عروس حركت مي‌كنند. در نزديكي خانه عروس، اسب سواران شروع به نمايش و انجام حركات جالب سواركاري مي‌كنند. نوازندگان مي‌نوازند و صداي كل و هلهلة زنان در داخل خانه عروس به مراسم عروسي شور و حال مي‌بخشد.
زناني كه از شب قبل در خانة عروس بوده‌اند، او را آماده حركت مي‌كنند، اما مادرش بايد اجازه دهد. يكي از بزرگان خانوادة داماد با هديه مبلغي (دس خير) به مادر عروس اجازه حركت مي‌گيرد. عروس را كه آماده حركت است، سرپا نگه مي‌دارند و برادر داماد كمر عروس را با شالي مي‌بندد كه حاوي قرصي نان است. سپس عروس را در ميان شور و شادي مردم بر ماديان سوار و به سوي خانه داماد حركت مي‌كنند. مادر عروس خوراكي به نام جوجوش را كه از قبل در دو ظرف جداگانه آماده كرده است به يكي از زنان همراه عروس كه او هم بر ماديان سوار است، مي‌دهد. يكي از ظرف‌ها شام عروس است و عروس بايد در شب اول اقامت خود در خانة داماد از آن بخورد. ظرف ديگر جايزه‌اي براي سواركاران است.
هنگام خروج عروس از خانة پدري، سواركاران شروع به اسبدواني مي‌كنند، نوازندگان همدر تمام طول مسير مي‌نوازند. سواركاران در وسط راه براي به دست آوردن غذاي جوجوش، به سوي زني كه حامل آن است مي‌تازند. سواركار چابك، ظرف غذا را مي‌ربايد و به تاخت مي‌رود، ديگران هم او را تعقيب مي‌كنند و ظرف غذا را از او مي‌گيرند و گاهي نيز موفق نمي‌شوند.
داماد هنگام رسيدن كاروان عروس به خانه‌اش، او را از ماديان پياده مي‌كند، دستش را مي‌گيرد و با هم به سوي خانه حركت مي‌كنند. مقابل در خانه، جلوي پاي آن‌ها، گوسفندي را قرباني مي‌كنن. عروس و داماد در ميان هلهله و شادي زنان و كودكان وارد اتاق مي‌شوند. در اين هنگام داماد با صداي بلند به عروس كه از نشستن خودداري مي‌كند، وعده تقديم هديه‌اي را مي‌دهد، آنگاه عروس مي‌نشيند. از اين لحظه به بعد، اطراف عروس را دختران جوان و آراسته دربرمي‌گيرند و مراسم آوازخواني دسته جمعي شروع مي‌شود كه در كردي به «هيوميه» و در لري به «سيت بيارم» موسوم است.
در مجلس مردان هم، نوازندگان با نواختن تنبك و كمانچه مجلس را گرم مي‌كنند. سواركاران هم خسته از هنرنمايي در مجلس مردان حاضر مي‌شوند. مادر داماد نيز به پاس زحماتش به هر يك افسار اسب هديه مي‌كند. اين افسارها را مادر عروس بافته و به همراه جهيزيه دخترش به خانة داماد فرستاده است.
جشن عروسي از 2 تا 7 روز ادامه مي‌يابد. در طول جشن، خانوادة داماد از مدعوين پذيرايي مي‌كنند. دعوت شدگان نيز پس از صرف ناهار يا شام مبلغي به داماد، هديه مي‌كنند.
سه روز پس از جشن عروسي، چند تن از دختران جوان، عروس را از خانه به سرچشمة آب مي‌برند و مشكي را به او مي‌دهند تا پر آب كند و به خانه بياورد. اين مراسم را براي روگشايي عروس انجام مي‌دهند.
يك هفته بعد خانواده عروس به خانة‌داماد مي‌روند و پس از صرف ناهار در بازگشت عروس را به خانة خود مي‌برند. در اينجاست كه پدر عروس به ميمنت روسفيدي دخترش به او هديه‌اي مي‌دهد كه ممكن است يك رأس ماده گاو، يك قطعه زمين زراعتي و يا چيز ديگري باشد. مردم محل اين هديه را «باوني» مي‌گويند.


1
X