ويزگيهاي مناطق خشك
تعريف و مشخصات مناطق خشك در روشهاي مختلف طبقه بندي اقليمي تا حدودي تفاوت مي كند. اما بنا به يك تعريف كلي ، در اين مناطق ، تبخير و تعرق بيشتر از نزولات جوي است . به بيان ديگر از ديدگاه هيدرولوژيكي در اين محيطها بيلان آب منفي است چرا كه به واسطه درجه حرارت بالا و خشكي هوا تبخير و تعرق از سطح خاك و گياه از بارندگي فزوني مي گيرد.
به دليل كمي بارندگي ، پوشش گياهي در اين مناطق فقير و پراكنده است و حيات وحش و گياهان بستگي نزديكي به وجود منابع كوچك و بزرگ آب دارد بارندگيها در اين مناطق بسيار نامنظم و بعضاً با شدت زياد مي بارد كه عمدتاً به دليل نبود پوشش گياهي كافي و اقدامات مديريتي آبخير ، باعث وقوع سيلابهاي مخربي مي گردد و حتي در مجاورت درياها و مناطق مرطوب نيز وجود دارند . برآورد مي شود كه در دنيا بر 295 ميليون هكتار بيابانهاي ساحلي وجود دارد . بيابانهاي ساحلي در مجاورت خليج فارس و درياي عمان نمونه اي از آنهاست . مهمترين خصوصيات مناطق خشك را مي توان در موارد زير خلاصه كرد :
1- بارندگي پراكنده و غير قابل پيش بيني بوده و تغييرات سالانه نسبت به مقدار متوسط شديد است.
2- مقدار متوسط تبخير و تعرق به مراتب بيشتر از متوسط سالانه بارندگي است .
3- آب مهمترين عامل محدود كننده رشد كشاورزي و توليد است .
4- تغييرات زماني و مكاني وسيعي در مورد درجه حرارت و خشكي وجود دارد.
تقسيم بندي مناطق خشك
اين مناطق به دو زير ناحيه خشك و نيمه خشك تقسيم مي شوند كه به ترتيب به نامهاي استپ ( Stepp ) .
بيابان ( Desert ) موسومند .
پوشش گياهي
تقريباً عاري از پوشش
پراكنده و نامشخص
استپ هاي ناپيوسته
استپ و ساوانا
كاربرد بالقوه اراضي
فاقد كشت ديم و فاقد مرتع
پرورش دام به صورت كوچ نشيني و كشاورزي صرفاً باستحصال آب
پرورش دام كشت ديم
پرورش دام و كشاورزي
آنچنان كه از جدول فوق مشخص مي شود ميزان بارندگي در نواحي خشك به كمتر از 300 ميلي متر در سال محدود مي گردد و اكثراً نيز بيش از 100 ميلي متر نيست كه در مقايسه با مقادير تبخير و تعرق كه گاه به چندين متر مي رسد بسيار اندك است و لزوم بهره گيري هر چه بيشتر از نزولات جوي و مخازن آبهاي زيرزميني و منابع آبهاي سطحي را آشكار مي سازد .
گسترش نواحي خشك و بياباني و پيامدهاي بيابان زايي در بسياري از كشورهاي منطقه و شمال آفريقا معضل عمده بر سر راه توسعه پايدار است .
درايران نيز بخش عمده از ناحيه مركزي و جنوبي كشور تحت پوشش كوير و بيابان است كه كويرهاي لوت و نمك ازآن جمله اند . طبق آمارها و گزارشات موجود ، خطوط همباران اصلي كه ناحيه كويري ايران را در بر مي گيرند . عمدتاً 100 ميليمتر و 150 ميليمتر هستند كه البته در بعضي مناطق نظير قسمت شمالي حوزه مركزي اين مقادير به 25 و 50 ميليمتر نيز كاهش مي يابد كه نشانگر خشكي شديد منطقه است . تبخير از سطح اين حوزه ها نيز بسيار زياد و به بيش از 2500 ميليمتر در سال بالغ مي گردد ( ميانگين تبخير سالانه در شهرستان طبس در استان خراسان حدود 4075 ميليمتر گزارش شده است ) و از اين هر گونه توليد و توسعه كشاورزي و صنعتي در اين نواحي در گرو تهيه آب خواهد بود .
مقابله با گسترش خشكي و بياباني شدن چندان ساده نيست ليكن بشر مي تواند فعاليتهاي خود را در اين زمينه بر اساس چرخه آبشناسي Hydrological طوري تنظيم كند كه مقدار مشخصي آب ، بدون بروز تاثيرات نامطلوب جانبي نظير پديده بيابان زائي ، نيازهاي او را برآورد سازد .
- ويژگيهاي زيستي گياهان و جانوران در مناطق خشك
فقدان يا كمبود شديد بارندگي و منابع آبي در مناطق خشك و نيمه خشك و اقليم زيستي خاص اين نواحي ، سازگاري هاي ويژه اي در گياهان و جانوران بومي مناطق فوق به وجود آورده است تا امكان ادامه حيات در شرايط تنش رطوبتي يا كيفيت نامناسب آب و خاك داشته باشند . گياهان اين مناطق داراي خصوصيات فيزيولوژيكي و مرفولوژيكي خاصي هستند كه باعث مي شود از حداقل ذخيره رطوبتي در خاك و هوا استفاده كنند و اندوخته رطوبتي گياه نيز كمتر از حد معمول تلف شود . عميق ترين سيستم ريشه اي براي جذب آب از اعماق پايين تر خاك ، خاردارشدن ساقه ها و كوچك شدن سطح برگها براي كاهش ميزان تبخير ، وجود پوششي مومي و چرب در سطح برگها ، افزايش اندامهاي ذخيره كننده رطوبت ، گوشتي و آبدارشدن ساقه و….. نمونه اي از اين تغييرات مرفولوژيكي است . از نظر ساختار دروني و فيزيولوژيكي نيز در گياهان هورمونهاي تنظيم كننده خاص با توجه به خشكي اقليم منطقه و كمبود رطوبت ترشح مي شود و فرآيند تعرق گياه از ساز و كار ويژه اي تبعيت مي كند .
گياهان مقاوم به خشكي را اصطلاحاً زيروفيت Xerophyte گويند كه به 4 گروه تقسيم مي شوند .
1- گياهاني كه از خشكي فرار مي كنند : گياهاني هستند كه مقاومت چنداني به خشكي دارند ولي بذر آنها مقاوم است و طول دوره رشد خود را قبل از رسيدن دوره خشكي ( Dry spell ) به اتمام مي رسانند .
2- برخي از گياهان نياز آبي خود را حسب شرايط كاهش مي دهند . يعني براي توليد 1 واحد ماده خشك آب كمتري مصرف مي كنند مثل برخي ارقام غلات در مناطق نيمه خشك كه اصطلاحاً آن را طفره از خشكي گويند .
3- گياهان متحمل خشكي : اين گياهان خصوصيات مرفولوژيكي خاص دارند كه خشكي را تحمل مي كنند .
4- گياهان مقاوم به خشكي : نظير كاكتوسها كه آب را درون بافتهاي خود ذخيره مي كنند و درموقع خشكي از آن استفاده مي كنند .
گروهي ديگر از گياهان بر اساس خواهشهاي اكولوژيكي خود مختص كاشت و رويش در مناطق خشك و كم آب و به ويژه اراضي شور هستند . كه عمدتاً اراضي و آبهاي جاري د رمناطق خشك و بياباني به دليل تبخير زياد شور و لب شور است . به اين گياهان اصطلاحاً شور پسند ( Halophyte ) گويند .
ارقام و گونه هاي مختلفي از گياهان شورپسند ( انواع بوته اي تا درخچه ها و درختان ) در نقاط خشك ايران رشد و نمو دارند كه داراي كاربردهاي بالقوه فراواني نيز در مصارف مختلف هستند . در بسياري از كويرهاي جهان مخازن بزرگي از آبهاي شور وجود دارد كه حاوي مقادير زيادي نمك است . چنانچه بتوان به شكلي از اين آبهاي شور براي آبياري استفاده كرد ، اراضي كويري بيشتري به زير كشت مي آورد و آبهاي غير شوري كه در حال حاضر صرف آبياري مي شد را مي توان به مصرف شرب انسان ها رساند . يافته هاي جديد علوم خاك و فيزيولوژي گياهي و تكنيكهاي جديد آبياري نشان مي دهد كه با مديريت دقيق مي توان از آب شور براي كاشت گونه هاي متفاوتي از گياهان عادي و شور پسند كه خود نقش مهمي در تثبيت شنهاي روان و جلوگيري از بيان زائي دارند استفاده كرد .