معماري يخچالهاي كويري
آثار و بناهاي بسياري در استان يزد نظير (مساجد، مدارس، آبانبارها و حسينيهها) وجود دارد كه همواره نظر پژوهشگران را به خود معطوف ميكند اما بناي يخچالهاي قديمي، غريبترين عناصر معماري هستند كه با ايجاد يخچالهاي برقي تقريبا به بوته فراموشي سپرده شدهاند. در وجود يخچالها كه روزگاري در قلب تابستانهاي داغ و سوزان، خنكاي آب گوارا را به درون خانه ميكشاند، رمز و رازي وجود دارد كه حكايت از معجزه فروتنانه خشت خام و دستهاي پرتوان معمار فرزانهاي ميكند تا عشق خدمت به خلق را در شاهكار معماري كوير به عرصه ظهور برساند. در حال حاضر تعداد معدودي از اين يخچالها باقي مانده است كه در اينجا سعي شده تا به ويژگي معماري و عملكرد خاص آن در ناحيه كويري پرداخته شود. متاسفانه از پيشينه تاريخي يخچالها تا دوره صفويه اطلاعاتي در دست نيست و تنها دكتر جان فراير در قرن يازدهم در سفرنامه ايران اشاره ميكند كه «در اين زمان ذخيره ساختن يخ، رسمي متداول و ديرين سال شمرده ميشود و امكان آن ميرود كه همراه با مغولان وارد ايران شده است». همچنين شاردن، دورنمايي از شهر كاشان را در سفرنامه خود به تصوير ميكشد و يخچالهاي اين شهر را در بيرون از قلعه و برج و باروي شهر نشان داده و به معماري يخچالها در اصفهان نيز اشاراتي داشته است. استان يزد نيز با توجه به كويري بودن منطقه از اين معماري بيبهره نبوده است و هنوز در جاي جاي آن از جمله در شهرستان ميبد و ابركوه نيز ميتوان آثار اين شاهكارهاي معماري را مشاهده كرد. ولي قبل از هر چيز بايد گفت كه فن ساختماني و شيوه معماري در ساختمان اين يخچالها به گونهاي است كه دقت و نكتهسنجي سازندگان و معماران اين واحدها، به نكات عمده و مهمي چون عايقكاري بنا، حفظ برودت مناسب جهت نگهداري يخ، مصالح ساختماني و چگونگي تهيه يخ، معطوف ساخته است. يخچالها به طور عمده از سه قسمت تشكيل شدهاند، ديوار طويل سايه انداز، مخزن يخ و حوضچههاي توليد يخ. ديوار سايهانداز اين ديوار بسيار طويل و بلند است، ارتفاع اين ديوارها كه گاهي تا 10متر ميرسد، در طول روز از تابش آفتاب بر روي آبهاي منجمد شده در حوضچهها جلوگيري ميكند. گاه جهت استحكام بيشتر ديوار سايهانداز، پشتبندهاي بزرگ در قسمت جنوبي ديوار احداث ميكردند. ديوارهاي سايهانداز در پايين داراي ضخامتي زياد بوده و به تدريج در بخشهاي فوقاني از قطر آنها كاسته ميشود. حوضچههاي تهيه يخ اين گودال مستطيل شكلي است كه به موازات حوضچهها، ديوار سايهانداز و در بخش شمالي آن حفر شده و طول آن اندكي كمتر از طول ديوار و عمق آن 30 الي 50سانتيمتر و گاه بيشتر بوده است. اين گودال محل تهيه يخ در شبهاي سرد زمستان بود. مخزن يخ اين مخازن معمولا در پشت ديوار سايهانداز و در بخش جنوبي آن و در بعضي موارد به وسيله يك يا چند مدخل ورودي به بخش شمالي راه مييابد. انبار يخ نيز گودالهاي عميق و بزرگي هستند كه در وسط مخزن يخ حفر شدهاند. شكل اين گودالها در يخچالهاي گنبددار به صورت دايره با شعاعي تا حدود 4متر و گاه بيشتر است. ديوار اين گودالها از سنگ يا آجر يا اندود كاهگل ساخته و پشت آن با مصالح عايقي چون خاك ذغال و يا مصالح ديگر پر شده است. جهت دستيابي به كف اين گودالها نيز از پلههاي كوچكي كه در ديوار آن تعبيه شده، استفاده ميشود همچنين چاهي در بيرون از يخچال حفر شده كه به وسيله مجاري باريكي كه در كف گودالهاي يخ تعبيه كردهاند، آب حاصل از ذوب يخ به اين چاهها هدايت ميشود. ميبد يكي از نمونههاي نادر شهرهاي باستاني ايران به شمار ميرود كه راههاي باستاني اين ديار پير را سواران مادي و پارسي، اشكاني و ساساني درنورديدهاند و در دورههاي بعد نيز كاروانهايي كه از چهارسوي ايران بيابانهاي مركزي را ميبريدند و در اين پايگاه امن از تشويش بيابان ميآسودند، يكي از اين راههاي باستاني شاهراه ري – كرمان بوده و شامل مجموعه كارواني رباط متشكل از كاروانسرا، چاپارخانه، آبانبار و يخچال است. در قسمتي از اين راه باستاني ساختمان عظيم خشت و گلي يخچال ميبد روبهروي كاروانسرا واقع و با ايجاد خيابان كشي از اين مجموعه مجزا شده است. اين يخچال روزگاري عطش مسافران كوير را برطرف ميكرده است. محوطه يخبند ميبد حوض گلي كمعمقي به مساحت تقريبي 800مترمربع و به عمق تقريبي نيم متر است. ديوارهاي بلند سايه انداز به ضخامت 2 متر و به بلندي 8 متر است كه به چند طاق نما و ستون تقسيم شده است. طول ديوار جنوبي 42 متر و ديوارهاي شرقي و غربي هر يك 20متر ميباشد. يك درگاه اصلي به بلندي 2 متر در ميان ديوار جنوبي به مخزن و گنبد راه دارد و تقريبا تمام رفتوآمدها و انبار كردن و تخليه يخ از اين درگاه صورت ميگرفته است. درگاه ديگري به قرينه آن در سمت شمال گنبد تعبيه شده كه نقش چنداني نداشته و غالبا آن را ميبستهاند. درگاه اصلي را نيز فقط در هنگام رفتوآمد باز ميكردهاند. مخزن قيفي يخچال را در زمين رسي سختي كندهاند كه قطر دهانه آن 13 متر و گودي آن 6 متر است. ارتفاع گنبد حدود 15 متراست. پهناي ديوار خشتي جدار گنبد از پايين به بالا به طرز ماهرانهاي كاهش مييابد به گونهاي كه پهناي خشت در نوك گنبد به 20 سانتيمتر ميرسد. شهر باستاني ابركوه نيز كه پيشينه آن را به كيكاووس، دومين پادشاه كيانيان نسبت دادهاند، از معماري كويري نيز بهره جسته و در جاي جاي اين خطه، هنر و معماري كويري نظارهگر هر رهگذر است. يخچال بزرگ ابركوه كه به يخچال آقايي معروف است، در سمت غربي جاده آسفالته ديده ميشود. اين بنا با پلاني مدور و حجمي مخروطيشكل يادگاري از دوران قاجار در ورودي شهر واقع شده است. در بعضي از يخچالهاي مناطق كويري مانند ابركوه علاوه بر ديوار اصلي، ديوارهاي ديگري به موازات ديوار اصلي ساخته و به همان ميزان، تعداد حوضچههاي توليد يخ نيز بيشتر بوده است. با توجه به اينكه مخزن يخ نسبت به يخچالهاي مشابه از حجم و فضاي بيشتري برخوردار است. مصالح به كار رفته در اين بناها، سنگ، خشت، چوب و آهك است، به طوري كه ابتدا حدود 50سانتيمتر را با سنگ و ملات ماسه و آهك بنا كردهاند و مابقي را با خشت و گل ساختهاند. در شرق بنا نيز سه ديوار چينهاي با فاصلهاي معين ايجاد شده و تنها راه ورود به يخچال دريچه كوچكي در پايين است كه پس از وارد كردن يخ به درون يخچال از همين دريچه مقداري گياه خشكيده به نام «ييزر» و علوفه مخصوص ديگري روي يخها ميريختند و بلافاصله دريچه را مسدود ميكردند كه تا تابستان باقي بماند. اين يخچال در سالهاي اخير مرمت و سطح بيروني آن با آجر و اندود كاهگل بازسازي شده است. به طور كلي، در معماري كوير، كمتر راهحلي است كه منحصرا به يك مساله تعلق داشته باشد و معمار يزدي هميشه با يك تير چند نشان را ميزند. اين مفهوم اساس توليد، نشانه نبوغ و استعداد سازندگان يزدي است كه در ديگر عرصههاي توليد نيز به ظهور ميرسد. در خاتمه ميتوان گفت كه اصول حاكم بر طراحي تمامي يخچالها يكسان است و يخ بايد عايقبندي شده و خشك بماند اما به رغم وجود مصالح مقاوم و متناسب، شرايط اقليمي، توسعه صنعت مدرن يخسازي از منزلت فرهنگي اين بناها كاسته است و جا دارد كه مسوولان ميراث فرهنگي و گردشگري ضمن بازسازي اين يخچالها، آنان را به كاربري شايسته تبديل كنند تا اين شاهكار معماري از ياد رفته بار ديگر در كوير بدرخشد.