به وبلاگ ايران نگين درخشان كشورهاي قاره آسيا خوش آمديد

مليله كاري

مليلـه كـاري :

مليله كاري همواره بعنوان يكي از اصيل ترين صنايع دستي استان زنجان مطرح مي باشد. مليله به مفهوم ظريف كاري نقره است  كه با استفاده از مفتولها و نوارهاي ظريف  نقره و بكار گيري طرحهاي اسليمي و منظم ساخته مي شود، مصنوعات ساخته شده شامل: سرويس چايخوري، شكلات خوري، گلدان، شمعدان، قاب عكس و انواع زيورآلات ....، مي باشد.
تاريخچه مليله كاري در ايران :
بر اساس كشفيات باستانشناسي ، قديمي ترين اشيايي كه مي توان ريشه مليله ايران را در آن جستجو كرد، متعلق به دوره هخامنشيان مي باشد. در دوران ساساني نيز صنعتگران فلزكار و مخصوصاً نقره كاران ظروف گران قيمت و سرشار از ذوق و سليقه هنري خود را براي مصرف طبقات مرفه جامعه ساخته مي شد و در راه خلق آثار بسيار ظريف و هنرمندانه تمامي استعداد خود را به كار مي گرفتند . در برخي موارد نيز استفاده از سنگهاي قيمتي، زيبايي اين اشياء را دو چندان مي نمود.
متأسفانه بسياري از آثار مربوط به دوره تاريخي مذكور در زمان حمله اعراب (به دليل گرانبها بودن اشياء نقره اي و سبك بودن وزن آن) به غنيمت برده شد. ولي آنچه كه طي چند قرن اخير در اثر كاوشهاي باستان شناسي و يا به طور تصادفي از مناطقي نظير شوش و همدان و گنجينه جيحون بدست آمده است، نشانگر وجود مليله كاري و نيز نشان از مهارت و استادي صنعتگران مليله كار در ايران قبل از ميلاد مي باشد. پروفسور ((آرتور اپهام پوپ)) در كتاب شاهكارهاي هنر ايران ضمن اشاره به زرگري و نقره كاري در سالهاي بعد از ظهور اسلام به آثاري از مليله متعلق  به قرن 12 ميلادي اشاره كرده است . لازم به ذكر است تعداد و آثار باقيمانده از آن زمان بسيار اندك است از آنجا كه  اشياء مليله از طلا و نقره ساخته مي شوند و مي توان به راحتي آنها را ذوب كرده و مجدداً مورداستفاده قرار داد . به همين جهت نيز آن اشياء به مرور زمان از بين رفته و هم اينك نمونه هاي زيادي از مليله كاري دوران گذشته باقي نمانده است .
در دوران سلجوقي اكثر سازندگان آثار نفيس فلزي هنرمندان خراساني ساكن در شرق و شمال شرقي ايران بودند كه عده اي از آنان به علت جنگ هاي خونين و زد و خورد هاي محلي ، ترك  وطن كرده ، در ساير شهرها از جمله زنجان ، بروجرد ، همدان ، تبريز و به ويژه شهر موصل اقامت گزيدند .
با توجه به آنچه كه اشاره شد احتمال مي رود هنرمندان خراساني هنر فلز كاري از جمله مليله كاري را در سال پنجم هـ . ق در زنجان رواج دادند . از دوران قاجاريه نيز تعدادي سر قليان ، گيره استكان، سيني در اندازه هاي مختلف ، گوشواره ، سينه ريز و...، باقي مانده كه بخشي از آنها در موزه هاي داخلي و خارجي و بخشي نيز به صورت مجموعه هاي خصوصي و يا نزد خانواده ها نگهداري مي شود .
در حال حاضر نيز مليله كاري صرف نظر از تهران كه صنعتگران مليله كار بيشتر در امر جواهر سازي فعاليت دارند ، در شهر زنجان رواج دارد، لازم به توضيح است كه مليله به صورت محدود در تبريز و اصفهان نيز رواج دارد ، ولي مليله زنجان به خاطر اصالت نقوش  وهمچنين ظرافت منحصر به فرد در مجموع از كيفيت بالايي نسبت به مليله اصفهان برخوردار بوده و به نوبه خود جايگاه ويژه اي نيز در بين رشته هاي برجسته صنايع دستي ايران دارد. اين هنر در شهر زنجان از رونق چشمگيري برخوردار است .
 
تاريخچه مليله كاري زنجان:
 
درباره تاريخچه مليله زنجان اطلاعات جامعي در دست نيست وليكن از دو طريق مي توان به قدمت اين هنر ارزنده پي برد. 1) نوشته ها و سفرنامه هاي سياحاني كه به اين منطقه سفر كرده و از هنر زيباي مليله كاري در اين منطقه ياد كرده اند. 2) آثار باقي مانده مليله بسياراندك بوده و اكثرا متعلق به دو سده اخير مي باشد. در كتب تاريخي كه اشاراتي درباره زنجان دارند از ميان صنايع شهر زنجان بيش از هر چيز از صنعت فلز كاري آن سخن كفته اند از آنجا كه مليله كاري نيز يكي از شاخه هاي  فلزكاري است مي توان مسير حركت آن را در بطن فلزكاري منطقه جستجو كرد. با توجه به رونق شهر زنجان در دوره هخامنشيان ، اشكانيان و ساسانيان فلز كاري نيز كه از صنايع پيشرفته هر يك از اين تمدنهاست، در اين منطقه وجود داشته است.
سابقه مليله كاري در زنجان از قرن دهم هجري، به بعد روشن و مشخص است ((فردريك ريچارد))، مستشرق اروپايي، در سفر نامه خود مي نويسد : (( شهر زنجان كه شهر كوچكي است نقره، و مليله كاري اين شهر پر زرق و برق است)) .
مليله كاري تا قبل از دوره پهلوي ، به عنوان هنر دستي بومي زنجان فقط در اين شهر معمول بوده، منتهي در زمان حكومت رضاخان با مهاجرت تعدادي از هنرمندان اين شهر به تهران و اصفهان در ساير نقاط كشور نيز رواج يافت. سرويس هاي چايخوري و شربت خوري ، جعبه جواهرات و دسته چاقو، عمده ترين محصولات توليدي تا اين دوران بوده اند.  هنرمندان زنجاني در سال هاي بعد، به تدريج بر انواع اين دست ساخته هاي هاي زيبا افزودند، شايد بتوان رونق اين هنر صنعت را در زنجان، دوران سلجوقي دانست وهمچنين بر اساس آثارباقي مانده از دوره صفوي، اين دوره را اوج شكوفايي اين هنر دانست. 
 
وضعيت فعلي هنر مليله كاري در زنجان:
اين هنر وام دار هنرمنداني مي باشد كه با ابزار بسيار ابتدائي به خلق آثاري ارزشمند مبادرت ورزيده و گاه بينايي خود را در اين راه  از دست داده اند. از جمله هنرمندان مليله كار زنجان: مرحوم كربلايي حسينعلي، مرحوم مشهدي رحمان ، مرحوم موسي كاظميان مقدم ،مرحوم حاج صمد همامي، وهنرمنداني چون رحيم برجخاني ، حاج ابوالفضل ثبوتي و حاج قربانعلي پرداختي و... .
 آثار قديمي مليله در زنجان به كلي از بين رفته و يا جهت استفاده مجدد از نقره ذوب گرديده است. متاسفانه به دليل عدم وجود موزه در زنجان آثار نقره اي– مليله كاري مورد حفظ و نگهداري قرار نگرفته است. امروزه در زنجان حدود 30 كارگاه مليله كاري فعال موجود مي باشد كه استادان مليله كار اين كارگاهها همگي از شاگردان استاد ((منصور كاظميان مقدم)) مي باشند. اين استاد گرانقدراز سال 1355 به منظور حفظ و بقاي اين هنر با همكاري سازمان صنايع دستي زنجان به  آموزش مليله كاري در مركز آموزش استان اقدام نمودند. در پايان قابل ذكر است،دو تن از شاگردان ايشان به نامهاي استاد ((عبدالحميد محرر)) در سال86 محسن يزدانشناس در سال 87 موفق به اخذ مُهر اصالت در اين رشته از يونسكو گرديدند.
تفاوت مليله زنجان و اصفهان:
 
از لحاظ ساختار، ريز نقشها و عيار نقره مصرفي از يكديگر متمايز مي شوند.( عيار نقره مصرفي در اصفهان 95-90 و شايد هم كمتر باشد اما در زنجان ، نقره مصرفي با خلوص9/99 معروف به عيار 100 استفاده مي شود) به لحاظ كيفيت ساخت ، مليله اصفهان داراي نقوش بزرگتر نسبت به مليله زنجان است و غناي ريز نقوش ، زيبايي و ظرافت كار آن با  مليله زنجان برابري نمي نمايد. مليله زنجان با توجه به طرحها و نقشهاي اصيل و خصوصا ظرافت زياد آن در مجموع از كيفيت بالايي برخوردار است.
 
ريز نقشهاي رايج مليله زنجان:
 
ريز نقوش متداول در مليله زنجان همانند ساير نقشهاي صنايع دستي اكثرا ذهني و الهام يافته از طبيعت و طرحهاي سنتي است ، مهمترين و رايج ترين نقشهاي مليله  زنجان عبارتند  از: اشك، جغه، پيچك، ترمه و غنچه، برگ، واو مليله، دو چشم، برگ فرنگ، سه چهارچشم، كورمليله و تابيده ،كه هر يك داراي ويژگي خاص خود مي باشد .

1

مسگري

مسگري:

تاريخچه: بشر بعد از سنگ و گل، براي رفع ساير نيازهايش به فلز روي آورد، در بين فلزات مس زودتر از بقيه فلزات بكار رفت زيرا بصورت خالص در طبيعت يافت مي شد و استخراج و بهره برداري از آن ساده بود. درخشش و جلاي مس خالص و رنگ جالب توجه سنگهاي معدني از ديگر علل كاربرد آن در طول اعصار گذشته مي باشد.به نقل از برخي منابع، قدمت استفاده از مس بر اساس مدارك و شواهد باستانشناسي به 9500 ق.م مي رسد و تا قبل از هزاره 5 ق.م(كشف ذوب مس) بصورت خالص بكار رفته و از شيوه چكش كاري سرد براي شكل دادن به آن استفاده مي شده. امروزه با استناد به مدارك غيرقابل انكار كه از گوشه كنار ايران يافت شده،مي توان شمال و مركز ايران را جزء  قديمي ترين مراكز فلزكاري جهان و نيز فلزكاران ايران از پيشگامان كشف ذوب مس در جهان باستان دانست كه فراواني معادن مس در ايران ، مؤيد اين نكته است.با توجه به كشف كوره ذوب مس در سگز آباد قزوين واقع در ((تپه قبرستان)) ، توسط ((دكتر مجدزاده)) ،  و نزديك بودن اين منطقه از لحاظ جغرافيايي به زنجان ، كه احتمالاً اولين كوره ذوب مس  مي باشد و نيز وجود معادن بزرگ مس در منطقه نظير معدن مس ((رشيد آباد)) مي توان به قدمت استفاده از اين فلز در زنجان پي برد.
دوره اسلامي
 با ممنوعيت استفاده از طلا و نقره براي ساخت ظروف، روند استفاده از فلزاتي چون مس افزايش يافت. زيرا فلزي چكش خوار، شكل پذير، با قابليت تورق و مفتول شدن و اجراي تزئينات مختلفي چون مشبك كاري، قلمزني، حكاكي، فلزكوبي، ترصيع و كنده كاري و ... ، است. در طول تاريخ دركنار ديگر كاربردهاي مس از اين فلز جهت ضرب سكه نيز استفاده شده است.
اوج هنر فلزكاري دوره اسلامي مربوط به سلجوقيان است كه در اين دوره زنجان در كنار مراكزي چون خراسان، موصل، همدان، ري و اصفهان يكي از مهمترين قطبهاي فلزكاري محسوب مي شده و در اين دوره زنجان بعنوان يكي از مهمترين مراكز تهيه ظروف مرصع كاري شده ، مطرح بوده است.
در دوره ايلخاني با توجه به نزديكي پايتخت حكومت ايلخانان به زنجان و توجه حكمرانان ايلخان به فلزكاري و نيز وجود گويهاي مرصع نقره كوب، مربوط به اين دوره كه نام سلطان اولجايتو در آن حك گرديده مي توان موقعيت فلزكاري در دوره مذكور را تصور نمود.
در دوران معاصر و اندكي قبل از آن شنيدن واژه مس و مسگري در اذهان عموم تداعي كننده زنجان و بازار مسگران آن بوده است. ، متاسفانه، هنر صنعت مسگري در زنجان طي دو دهه اخير به دلايل مختلفي دچار افول تامل برانگيزي گرديده، به طوري كه از حدود 800 مسگر در حال حاضر فقط 25 مسگر  باقي مانده است.
ازروشهاي بكار رفته جهت تزئينات بر روي ظروف مسي در اين شهر مي توان به قلمزني روي آن اشاره نمود.
 منابع :
1-      احساني، محمد تقي، هفت هزار سال هنر فلز كاري ايران،  انتشارات علمي و فرهنگي، تهران، 1368
2-      ديماند سوند ، موريس ، راهنماي صنايع اسلامي ، ترجمه عبداله فريار ، انتشارات علمي و فرهنگي ، تهران ،1365
3-      مرزبان، پرويز، خلاصه تاريخ هنر ايران، انتشارات علمي و فرهنگي، تهران

1

چاروق دوزي(زنجان)

چاروق دوزي:

چاروق نوعي پاي پوش سنتي است كه با استفاده از چرم گاوي، نخهاي ابريشمي رنگي و نخ گلابتون در انواع مختلف: توري، پرده بند و تمام چرم (پشت باز و پشت بسته) توليد مي شود.
بر اساس كشفيات باستانشناسي(چكمه چرمي متعلق به مرد نمكي شماره 1) مي توان ريشه صنايع چرمي در استان زنجان را حداقل در 2000 ق.م. جست. قدمت هنر چاروق دوزي احتمالاً به دوره (ساساني) و اوج تزئينات آن به دوره (صفوي) مي رسد كه زيبايي و تنوع طرح و نقوش آن، چشم هر هنرشناسي را شيفته نقوش انتزاعي و اصيل خود مي نمايد. خواستگاه اين هنر دراستان زنجان شهر سلطانيه بوده و از آن منطقه به زنجان منتقل گرديده است.
از انواع چاروقهاي توليد شده استان در طي دوره هاي مختلف تاريخي مي توان به انواع كنفي ،تمام پوست، كشاورزي ،تمام چرم، توري،پرده بند و...، اشاره نمود، كه هر كدام با روشي خاص و با استفاده ازچرم، پوست فرآوري شده و مواد مختلفي چون پنبه، كنف، ابريشم و...،تهيه مي شده است.
چاروقهاي توري و پرده بند منحصرا در شهر زنجان توليد مي شود و چاروقهاي چرمي بنا به تقاضاي مشتري قابليت تبديل به انواع روفرشي با تزيينات فوق العاده ظريف را  نيز داراست

1

تاريخچه ساخت چاقو (زنجان)

تاريخچه :
از آنجائيكه ايرانيان در بين جهانيان از جنگاوران بي‌باك و جهانگشايان چيره‌دست شناخته شده‌اند ناگزير بايد از ابزارهاي جنگي خوبي برخوردار بوده باشند، چرا كه در زبان پارسي نام ابزارهاي جنگي بجاي مانده كه برخي از آنها را در پارس باستان يعني در نوشته‌هاي روزگار هخامنشيان و بيشتر آنها را در نامه ديني ايرانيان،اوستا، مي‌يابيم و جالب اينكه نام بيشتر ابزار مزبور در زمان حاضر نيز بين نوشته‌ها، مشاهده مي‌شود، كمان ابرو، كمند گيسو، تير‌مژه دلدار، از جمله تشبيهات زيبا و دلنشين ادبيات فارسي مي‌باشد.
سابقه صنعت چاقوسازي در ايران را در زمانهايي بايد جستجو كرد كه داشتن سلاح سرد از ضروريات زندگي هر فرد به شمار مي‌رفت (ايرانشهر ج 2) يكي از قديمي‌ترين مناطق سكونت ايران كه قدمت آن به هزاره‌ي ششم مي‌رسد، تپه سيلك كاشان مي‌باشد،‌قديمي‌ترين آثار بدست آمده از سيلك از جنس سنگ مي‌باشند از آن جمله چاقويي است با دسته‌ي از استخوان و تيغه‌اي از سنگ چخماق مي‌باشد كه متعلق به 4200 ق.م.
شاردن نقل مي‌كند كه در زمان او هيچيك از ايرانيان بدون شمشير از خانه بيرون نمي‌رفتند، تيغه اين شمشيرها به قدري برنده بود كه بر طبق داستانهاي قديمي اگر با دست پهلواني به سواري زده مي‌شد او را از فرق سر تا روي زين به دو نيم مي‌كرد.
با ورود سلاح گرم به بازار بتدريج حمل و استفاده از سلاح سرد منسوخ گرديد. صنعت شمشيرسازي نيز رو به افول مي‌رود و در حد چاقوسازي و ساخت اشياء برنده مورد نياز روزمره زندگي به حيات خود ادامه مي‌دهد، يكي از شهرهائي كه صنعت چاقوسازي و ساخت اشياء برنده را حفظ كرده و بيشترين شهرت و معروفيت را در ايران دارد، شهر زنجان است.
صنعت چاقوسازي در زنجان بطور قطع ماحصل عواملي چون موقعيت جغرافيايي و نقش زنجان در جنگهاي مختلف تاريخي (قبل از اسلام و بعد از اسلام)، موقعيت سوق‌الجيشي استان نسبت به استانهاي همجوار، قرار گرفتن بر سر تمدنهاي شرقي، غربي و نزديكي به فلات مركزي، فراهم بودن مواد اوليه و معادن غني آهن و مس و . . . مي‌باشد.
در بررسي‌هاي به عمل آمده و با توجه به شواهد و مدارك به دست آمده به طور قطع اعلام تاريخ دقيق و مشخص پيرامون زمان شروع اين صنعت در استان زنجان مقدور نمي‌باشد.
قديمي‌ترين چاقوي به دست آمده از مجموعه‌ي مرد نمكي در معدن نمك چهرآباد ( روستاي حمزه‌لو ) متعلق به هيجده قرن پيش مي‌باشد. اين چاقو داراي دسته‌اي از شاخ بز است و طول آن 11 سانتي‌متر كه با استفاده از دو ميخ پرچ به تيغه‌اي متصل گرديده كه طول تيغه 5/8 سانتي‌متر اندازه‌گيري مي‌گردد، تيغه مقداري زنگ زده است .
غلاف آن از جنس چرم بوده و با بندي از جنس چرم به به لباس وي متصل بوده است، طول غلاف 5/15 سانتي‌متر مي‌باشد، در عرض آن شكافي تعبيه شده كه احتمالاً وسيله‌اي شبيه گوش‌پاك‌كن يا نوعي سنجاق در آن جاسازي شده است. چاقوي مزبور را مي توان به عنوان اولين و قديمي‌ترين سند موثق به دست آمده در خصوص صنعت چاقوسازي زنجان نام برد.
با طلوع و ظهور دين مبين اسلام و گسترش آن در سراسر سرزمين ايران، شهر زنجان از جمله مناطقي بود كه با ورود مهاجمان عرب مقابله نمود و اين امر موجب پيدايش جنگ‌هاي متعدد و نيز توليد بيشتر سلاح سرد و رونق فلزكاري در منطقه گرديد.
در چهار قرن اول تمدن اسلامي، بيشتر اشياء ساخته شده فلزي به غير از تغييرات جزئي، اصولاً تقليدي بوده است از فلزكاري دوره‌ي ساساني، ولي از قرن پنجم به بعد صنعت فلزكاري ايران وارد مرحله‌ي جديدي مي‌شود كه آن را مي‌توان تجديد حيات هنري ناميد، به طور مشخص در دوره‌ي سلجوقيان عده‌اي از هنرمندان فلزكار به اين ناحيه مهاجرت مي‌كنند، چنانچه در كتاب« هفت هزار سال هنر فلزكاري» در ايران، نوشته محمد تقي احساني ، مي‌خوانيم: سازندگان اين آثار نفيس طبق نام‌هاي مندرج بر روي بعضي از آنها هنرمندان خراساني هستند كه در شرق و شمال شرقي ايران توطن اختيار كرده بودند.
عده‌اي از آنان به علت جنگ‌هاي خونين و زد و خوردهاي محلي در عصر شاهان و اميران اين دوران مانند سامانيان، غزنويان و بالاخره سلجوقيان كه خطه‌ي خراسان را عرصه‌ي تاخت و تاز قرار داده بودند جلاي وطن كرده در ساير شهرها مانند زنجان، بروجرد، همدان، تبريز و به ويژه در شهر موصل اقامت گزيدند. آثار بي نظير و نفيس اين دسته از هنرمندان فلز كار ايراني در شهر موصل به آن درجه از شهرت جهاني رسيد كه به هنر موصلي معروف شد.
مقارن با قرن هفتم ه.ق و در اثر هجوم مغولان شهرهاي آباد و مراكز صنعتي و هنري سلجوقيان در ماوراء النهر و خراسان ويران گرديد و در نتيجه استادان فلزكار نيز مانند ديگر هنرمندان مجبور به ترك كارگاه‌هاي خود شدند و به سوي مراكز هنري در غرب ايران و شمال بين النهرين روي آوردند تا از گزند تهاجم مغولان مصون بمانند با ورود استادكاران فلزكار ايراني به مراكز هنري بين‌النهرين مانند موصل، سبك و اسلوب هنر فلزكاري ايران در آنجا نيز رسوخ و نفوذ پيدا كرد و از موصل به سوريه و مصر انتقال يافت.
در دوره ايلخاني مراكزي چون تبريز، مراغه و سلطانيه جاي شهرهائي چون هرات، مرو، نيشابور را گرفته و مركز تجمع هنرمندان و صنعتگران شدند كه تحت حمايت و تشويق حاكمان وقت دوباره به خلق آثار هنري مشغول گرديدند. به خصوص در دوره‌ي سلطنت سلطان محمد خدابنده، الجايتو، سلطانيه پايتخت او، يكي از بزرگترين مراكز فلزكاري آن زمان، مي‌شود. در اواسط قرن 15 ميلادي فلزكاران ايراني از پيروي سبك‌هاي پيشين، به ويژه مغولي، كه يكنواخت و خسته كننده بود، دست برداشتند اين هنرمندان به دليل گسترش معتقدات مذهبي جديد ( تشيع) از يك سو و تحولات سياسي داخل كشور از سوي ديگر سبكي نوين در هنر فلز كاري به وجود آوردند.
با روي كار آمدن صفويان باب تازه‌اي در مكتب هنر ايران گشوده شد، در اوايل حكومت شاه اسماعيل صفوي در جنگ في مابين ايرانيان و عثمانيان، جهت تامين جنگ افزارها و ابزار جنگي از شهرهاي مختلفي ياري گرفت، در كتاب«شاه جنگ ايرانيان در يونان و چالدران» مي‌خوانيم :اسلحه در بسياري از شهرهاي ايران ساخته مي‌شد ولي چند مركز اسلحه سازي در ايران بيش از ساير نقاط اهميت داشت، يكي از آنها كرند بود كه انواع اسلحه از جمله زره، كاسك(خـُود) را در آنجا مي‌ساختند ديگري زنگان يا زنجان به شمار مي‌آمد و صنعتگران زنجاني در ساختن شمشير و خنجر مهارت داشتند، در اصفهان، ري، تبريز نيز انواع اسلحه را مي‌ساختند، با تشويق شاه اسماعيل صنعتگران ايراني كه در خارج از منطقه آذربايجان بودند نيز مبادرت به ساختن اسلحه مي‌كردند. در حقيقت از اواخر قرن دهم هجري برتري اسلحه‌ي ايراني در جهان آن روز زبانزد همگان شد. تاورينه، سياح معروف فرانسوي، كه در زمان شاه صفي و شاه‌عباس دوم ، شاه سليمان 9 بار به ايران مسافرت كرده معتقد است كه ايرانيان در هنر فولادسازي مهارت و استادي كامل دارند و مي‌دانند چگونه فولاد را براي ساختن تيغه‌هاي شمشير، خنجر، قمه، چاقو با زاج و ساير مواد در مراحل مختلف آماده كنند. مرغوبيت محصولات پولادين اين هنرمندان، مديون فولادي است كه از ناحيه‌اي از هند به نام گل كندا، به ايران آورده مي‌شد.
اين جنگ افزار سازان پولاد اروپايي و پولاد ايراني را مناسب نمي‌دانند، زيرا آب دادن فولاد هندي براي آنها سهل‌تر است. شاردن، ديگر سياح فرانسوي، نيز در قرن 16 ميلادي در سياحتنامه‌ي مفصل خود شرح مبسوطي از شمشير و قمه‌اي ساخت ايران آورده است. از قرن 16 تا قرن 19 ميلادي تغييراتي در ساخت تيغه‌هاي شمشير در ايران روي داد بدين معني كه تيغه‌ي آن به مرور خميدگي و انحناي بيشتري پيدا كرد، و از قرن 17 تا 19 خميدگي آن به شكل شمشيرهاي امروزي در آمد.
در دوره‌ي صفويه استاداني چون عبدالغفار سكاك(پيشواي ديني) نقش مهمي در رونق چاقوسازي زنجان داشته است.
اين صنعت تا دوره‌ي قاجاريه، يعني تا دوره ناصرالدين شاه به همين سبك ادامه داشته است و معروفترين آنها چاقوهاي كرند و يا چاقوهاي ساخت حسن (نام استاد زنجاني از استادان آن دوره ) بوده است.
«از حدود قرن 10 هجري قمري شهر زنجان يكي از مراكز مهم صنعتي بوده است كه در آن كارگاههاي مختلف اسلحه‌سازي داير و چاقوسازي نيز يكي از صنايع جنبي آن، محسوب مي‌شده است».
با كشف مجموعه‌ي منحصر به فرد مرد نمكي، پيشينه‌ي تاريخي اين صنعت در زنجان از هيجده قرن پيش به طور قطع مشخص است. از ديگر مدارك موثق موجود در مركز اسناد ملي مي‌توان به مكاتبات معمول شده و يك برگ صورتجلسه‌ي چاقوسازان كه به تاريخ 1323 شمسي اشاره نمود. در اين سند ذيقيمت اسامي و امضاء 31 نفر از چاقوسازان زنجاني قيد گرديده است.

انواع چاقو ها از نظر شكل و قطعات

انواع ساخته‌ها :
استادكاران چاقوساز، با توجه به سليقه متقاضيان، ساخته‌هاي متنوعي از چاقوها را در ابعاد متفاوت تهيه و به بازار عرضه مي نمايند كه بعضاً جنبه‌ي نمايشي و موزه‌اي نيز دارند ولي عموماً توليدات مزبور جنبه ي كاربردي و مصرفي دارند،متاسفانه دانش ساخت برخي از انواع چاقو منحصر به يك استاد كار بوده كه با مرگ وي از بين رفته است.
با در نظر گرفتن نوع كاربرد، مي‌توان تقسيم‌بندي ذيل را درباره چاقوهاي ساخت زنجان در نظر گرفت :
1) انواع چاقوهاي ضامن دار
2)چاقوهاي ميوه خوري
3)چاقوهاي يك تيغه اي دو دسته اي( تيغه ثابت)
4) چاقوهاي باغباني و پيوندزني
5) چاقوهاي قصابي
6) چاقوي سلاخي
7) چاقوي ساق پا
8) چاقوهاي مركب
1-8)يك دسته اي ها:
2-8)دو دسته اي ها :
9 ) انواع ساتور
1-9) ساتورقصابي(كباب پزي)
2-9) ساتور خرد كردن سبزي
10) انواع قلمتراش
1-10) قلمتراش يك تيغه
2-10) قلمتراش دو تيغه
3-10)قلمتراش سه تيغه
4-10)قلمتراش چهار تيغه
5-10)قلمتراش شش تيغه
11) انواع كاردها :
1-11) كاردهاي شكاري و صحرايي
2-11) كاردهاي آشپزخانه
12- انواع شمشير(صرفاٌ جنبه تزييني دارند):
1-12)شمشير ذوالفقار
2-12) شمشير سامورايي
3-12) شمشير گردن زني
13) انواع قمه (صرفاً جنبه تزييني دارند)
14) انواع قداره (صرفاً جنبه تزييني دارند)
15) انواع خنجر (صرفاً جنبه تزييني دارند)
16) قندشكن
1-16)قندشكن تبري
2-16)قندشكن قيچي
چاقو هاي ساخت زنجان را بر اساس اجزاي تشكيل دهنده مي توان به دو دسته بزرگ تقسيم كرد: 1- ساده 2- مركب
1) چاقوهاي ساده:
اجزاي چاقوي ساده:1 ـ دسته، 2 ـ ميخ، 3 ـ فنر، 4ـ تيغه، 5 ـ باربند، 6 ـ آستر، 7ـ رويه
چاقوهاي ساده از نظر تعداد قطعات و شكل ظاهر به چند دسته تقسيم مي شوند :
1-1) چاقوي يك تكه : در اين نوع چاقو تيغه، بدون فنر و توسط دو ميخ بر دسته ساخته شده از شاخ بز، گاو، فيبر و…، كار گذاشته شده است،اجزاي اين نوع چاقو شامل دسته، ميخ و تيغه مي باشد. انواع چاقوهاي قصابي ،سلاخي، ساتورگوشت(كباب پزي) و ساتور سبزي جزء همين دسته مي باشند.

2-1) چاقوي تيغه كوچك، مانند نوع اول بوده ، فقط يك فنر اضافي دارد. چاقوي ساق پا نيز جزء همين دسته مي باشد.
3-1) قلمتراش، داراي دسته و فنر مي باشد، ولي بدون ضامن است. اجزاي يك قبضه چاقوي قلمتراش يك تيغه:
1-تيغه 2- فنر 3- باربند 4- آستر 5- رويه 6- ميخ (5 عدد).
از معروفترين استادكاران اين رشته مي توان به برادران توسليان(جواد و جليل) و استاد .....نظم پرور اشاره نمود.
4-1) چاقوهاي ضامن دار كه از نظر ضامن و شكل آن به پنج نوع تقسيم مي شود:
1) ضامن خارجي 2) ضامن داخلي ( مغزي ) 3) تيغه اي ( رمزي ) 4) شصتي 5) فشاري
1-4-1) ضامندار( ضامن خارج) : اين نوع ضامن عبارت است از يك دكمه خارج از دسته كه با فشار آن، فنر ضامن تيغه را رها كرده و تيغه بسته مي شود . اين چاقو شامل اجزا زير است: الف ـ برگه ضامن ب ـ فنر ج ـ دوتكه آستر چ ـ دوتكه رويه هـ ـ يك تيغه
2-4-1)ضامندار مغزي ( ضامن داخل): اين نوع چاقو نيز مانند نوع اول است با اين تفاوت كه دگمه ضامن هم سطح دسته چاقو در شيار داخل دسته ، تعبيه شده است.
3-4-1) ضامندار رمزي (تيغه اي): اين نوع چاقو شامل يك دسته، دو تيغه و دو فنر است كه تيغه كوچك، ضامن تيغه بزرگ محسوب مي شود. يعني زماني كه تيغه بزرگ در حالت باز قرار دارد، جهت بستن آن بايد به تيغه كوچك كه در حالت خوابيده قرار گرفته، فشار ورارد نمود و به اين ترتيب تيغه بزرگ از ضامن رها شده و بسته مي شود.
4-4-1)ضامندار فشاري: در اين نوع چاقو ها ضامن، در نزديكي ميخ تيغه بكار رفته و عبارت از پيمي(خار) است كه در نزديكي سردسته و محل اتصال تيغه بدسته قرار مي گيرد. با فشار آوردن به پيم ، ضامن سبب پرتاب تيغه به خارج مي شود و موقع بستن ، باز به وسيله فشار آوردن به همان پيم، تيغه بسته مي شود.
در چهار نوع اول پس از فشار به دكمه ضامن ، ضامن، تيغه را رها مي كند و سپس به آرامي با دست، تيغه را باز مي كنند، ولي در نوع پنجم با فشار به دكمه ضامن ، تيغه مثل فنر به بيرون مي جهد.
1-4-4-1)چاقوي پنجه بكس: بعنوان زير مجموعه چاقوهاي ضامندار فشاري محسوب مي شود در اين نوع چاقو زايده اي كه داراي 4 حفره جهت قرار گيري انگشتان دست مي باشد و به فنر چاقو متصل شده، تعبيه شده است، شايان ذكر مي باشد توليد اين نوع چاقو با توجه به مصوبه مجلس شوراي اسلامي در زنجان ممنوع شده است.
5-1) چاقوهاي ميوه خوري: معمولا داراي يك تيغه، دسته و فنر مي باشد كه در اندازه هاي مختلف توليد مي شوند.
6-1) چاقوهاي يك تيغه اي دو دسته اي( تيغه ثابت): در اين قبيل چاقوها دسته منحصراً از فلزاتي مانند برنج و يا آلياژهاي ديگر ساخته شده است ، اين نوع چاقو شامل يك تيغه و دو دسته است كه اين دو دسته، تيغه را از دو طرف در بر مي گيرند و بعد از بسته شدن چاقو، به شكل مكعب مستطيل تبديل مي شود. اين نوع چاقو داراي تيغه ثابت(معمولاٌ داراي دو لبه تيز) است كه هر يك از دو دسته حول نصف تيغه از طول در گردش اند و تيغه به هيچ عنوان حركتي ندارد ، اين چاقو بدون فنر است و هنگام بسته شدن كاملا مخفي مي شود و دو دسته توسط قفلي بهم مي پيوندند، از معروفترين استاد كاران اين رشته مي توان به مرحوم استاد عنايت اله نظري اشاره نمود، دانش ساخت اين نوع چاقو نيز منحصر به ايشان بوده و در حال حاضر توليد نمي شود.
7-1)يك تيغه هاي باغباني: شامل يك دسته، يك تيغه، فنر و بعضي داراي ضامن هم هستند . تيغه اين نوع چاقو بسته به كاربرد به دو نوع تقسيم مي شوند:
1-7-1)نوك كج يا نوك عقابي: كه تيزي تيغه مانند داس بطرف داخل است و بعضي از اقسام آن را در اصطلاح محلي (موبر) مي گويند.
2-7-1) يك تيغه پيوندزني: كه در پيوند لوله اي يا اسكنه اي بكار مي رود و شامل يك دسته و يك تيغه پهن كوتاه و ضخيم بشكل ناخن بوده و داراي فنر محكمي است.
8-1)ساق پا

2)چاقوهاي مركب:
چاقوهاي مركب خود بر دو نوعند: الف: يك دسته اي ب: دو دسته اي
1-2)يك دسته اي ها: ساده ترين نوع چاقوهاي مركب كه شامل يك دسته و دو تيغه اند، اين نوع چاقو شامل ده قسم مختلف است. چاقوي دو تيغه اي عبارت از يك دسته و دو تيغه و يك فنر پشت كه از نظر تيغه ممكن است هر دو مساوي يا يكي كوچكتر از ديگري باشد و از حيث دسته ممكن است مليله يا نقره اي ساده ، صدفي يا شاخ گوزن باشد. از نظر قرار گرفتن دسته ممكن است دو نوع باشد يا هردو تيغه در يك طرف دسته باشد با دو فنر پشت و يا اينكه هر يك از تيغه ها در يك سر دسته قرار بگيرد كه در اينصورت يك فنر پشت بكار مي رود. اصولا تمام قطعاتي كه داخل دسته لولا شده و جا مي گيرد، «تيغه» ناميده مي شود.
چاقوهاي يك دسته اي (مركب) سه تيغه اي و بيشتر: اين چاقوها از يك تيغه بزرگ و يك تيغه كوچك و يك قيچي تشكيل مي شود. تعداد تيغه در انواع خارجي چاقوهاي مركب به 45 تيغه نيز مي رسد اما در انواع ايراني تعداد تيغه ها محدودتر است. چهار تيغه هاي ايراني كه دوبدو متقابل هم بودند و در دو شيار از دسته بسته مي شدند و از معروفترين سازندگان اين چاقوها مي توان به استاد محمد علي تحميدي، سيدزنجاني و استاد يحيي قدوسي اشاره نمود
2-2) دو دسته اي ها : دسته اي از چاقوها هستند كه به چاقوي «سوا» معروفند.تعداد تيغه ها در اين نوع از چهار تيغه به بالا است كه تيغه هاي ديگر ممكن است از سوهان ، اره ، چنگال ،قاشق، قيچي خلال ، گوش پاك كن ، ناخن ساب و غيره باشد.
3)كاردها
كاردها بر دو نوعند: شكاري و آشپزي
1-3) كاردهاي شكاري:
1-1-3) تيغه متحرك كه داراي دو ضامن مي باشد يكي براي باز كردن و ديگري بمنظور بستن.
2-1-3) تيغه ثابت (كاردهاي كمري) كه بر سه قسم است:
1-2-1-3) كاردهاي قمه اي كه دو لبه(دمه) است و بوسيله غلاف به كمر بسته مي شود.
2-2-1-3) كاردهاي شكاري كمري كه داراي يك لبه تيز و يك لبه پشت ضخيم است، لبه بعضي ها نيز چكش دار است و بوسيله غلاف به كمر بسته مي شود.
3-2-1-3) كاردهاي اره دار كه يك دم تيغه تيز و دم ديگر آن بشكل اره است . كاردهاي شكاري از نظر نوع دسته به اشكال گوناگون ديده مي شوند،گاهاً برخي از استادكاران با ابتكاراتي خاص دسته هاي جالبي تهيه مي كنند براي مثال با استفاده از پاي آهو، پوست،گوشت و سم خشك كرده كه با روغن و ماده اي مخصوص موها را براق مي نمايند و نوع ديگر دسته كارد را از شاخ كامل حيوان جوان و بدون دخل و تصرف در زوائد تهيه مي كنند ( فقط از شاخ گوزن ماده كه كوتاه، ظريف و كوچك است استفاده مي شود).
2-3) كاردهاي آشپزي: اين كاردها با يك دسته كوتاه ثابت و تيغه نسبتا بلند و ثابت ديده مي شوند و بزرگي و كوچكي آن بسته به موارد استعمال آن دارد. اين كاردها خود بر 5 نوعند: بزرگ، كوچك، دلمه اي(جهت خالي كردن كدو) ، قيمه اي و معمولي.
1-2-3) كاردهاي ميوه خوري نوع كوچكتر كارد آشپزي اند، كه براي پوست كندن ميوه و قاچ كردن آن بكار ميرود اين كاردها معمولا همراه يك چنگال كوچك سه انگشتي و قاشق مربا خوري سرويس كاملي را تشكيل مي دهد مرحوم استاد هوشمند در ساختن سرويس آن مهارت خاصي داشت . كارد غذا خوري كه مثل كارد ميوه خوري است منتها بزرگتر و چنگالش هم چهار يا پنج انگشتي و به همراه يك قاشق سوپخوري ، كه كاردهاي استاد هوشمند در اين نوع بي نظير بوده است.
4( انواع شمشير: اين نوع توليدات داراي يك دسته كوتاه ثابت و تيغه بلند و ثابت مي باشند، شمشيرهاي ساخت زنجان در حال حاضر به هيچ عنوان كاربردي نيستند و صرفاً جنبه تزييني دارند و بيشتر با توجه به سفارش و سليقه مشتري تهيه مي شوند
1-4( شمشير ذوالفقار
2-4( شمشير سامورايي
3-4( شمشير گردن زني
5) انواع قمه (صرفاً جنبه تزييني دارند)
6) انواع قداره (صرفاً جنبه تزييني دارند)
7) انواع خنجر (صرفاً جنبه تزييني دارند)
8) قندشكن
1-8)قندشكن تبري
2-8)قندشكن قيچي

 

1
X