به وبلاگ ايران نگين درخشان كشورهاي قاره آسيا خوش آمديد

مسجد عبدا… ميرزا دارا

مسجد جامع  

 

مسجد عبدا… ميرزا دارا   

 

 

اين مسجد در بافت بازار زنجان راسته قيصريه قرار گرفته است و بزرگترين و زيباترين مسجد و مدرسه ديني شهر مي باشد كه توسط عبدا… ميرزا دارا پسر يازدهم فتحعلي شاه قاجار ساخته شده است .

 

 

 

 

عبدا… ميرزا دارا در سال 1211 هجري قمري متولد و در سال 1224 در سن 13 سالگي به حكومت زنجان منصوب شد وميرزا محمد تقي علي آبادي كه از منشيان خاص شاه بود به وزارت وي برگذيده شد و به زنجان روانه گرديد . 

 

مسجد جامع تنها مسجدي است كه در ميان مساجد شهر زنجان به سبك و سياق مساجد چهار ايواني ساخته شده وكليه قوانين و قراردادهاي مفروض در معماري مساجد سنتي ايران را با تأثير پذيري از سليقه ها و امكانات محلي در خود جاي داده است اين مسجد در طول تاريخ خود به اسامي متعددي چون مسجد دارا ، مسجد سيد ،  مسجد سلطاني و مسجد جمعه ناميده شده وداراي 20 حجره در دو سوي ايوان غربي و ايوان شرقي است . 

 

 اوج تزئينات بنا در سطوح ايوانهاي شمالي و جنوبي تمركز يافته ، كاربرد خط معقلي يا بنائي ، نگاره هاي گياهي و انواع طرحهاي هندسي كه با تكنيك كاشي هفت رنگ يا مينايي اجرا شده طيفي از هنر دوره قاجار را به وجود آورده است .  

 

مهمترين كتيبه تاريخي مسجد فرماني است از فتحعلي شاه قاجار در خصوص احداث بنا كه به خط ثلث در پاي قوس  ايوان جنوبي نگاشته شده است . 

 

اين بنا به شماره 1056 در فهرست آثار ملي كشور به ثبت رسيده است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1

كاروانسراي نيك پي

كاروانسراي نيك پي

1- موقعيت طبيعي

كاروانسراي نيك پي در روستاي نيك پي در بخش زنجانرود و به فاصله 35 كيلومتر شمال غربي شهرستان زنجان از توابع اين شهرستان قرار دارد و تنها حوزه آبي منطقه زنجانرود مي باشد كه با فاصله 250 متر از جنوب اين روستا مي گذرد.

اين بنا در فاصله 35 كيلومتري شمال غربي شهرستان زنجان در روستاي نيك پي واقع شده است از نظر طبيعي كاروانسرا داخل روستا و در نزديكي تپه اي به نام تپه قبرستان و در حدود 200 متري اين تپه قرار گرفته است. اطراف اين كاروانسرا خانه هاي روستايي قرار دارد.

2- موقعيت فعلي

كاروانسراي نيك پي در روستاي نيك پي در بخش زنجانرود  از توابع شهرستان زنجان قرار دارد كه از طرف جنوب شرقي  به شهرستان ايجرود و از سوي غرب و جنوب غربي به شهرستان ماهنشان منتهي مي گردد. همچنين از طرف شمال غربي و شمال شرقي در ناحيه مركزي قرار گرفته است

3- تاريخچه بنا

كاروانسراي نيك پي با توجه به سبك معماري و سياق تزئيني، بناي عام المنفعه و همچنين بر اساس اسناد و متون تاريخي برجاي مانده و متعلق به عصر صفوي مي باشد كه در زمان شاه عباس دوم در مسير يكي از راههاي عمده بازرگاني فلات ايران ساخته

شده، وجود كاروانسراي سنگي در جهت شرق و در بخش جنوبي شهر زنجان به فاصله km 30 قرار دارد.

4- مشخصات بنا

كاروانسراي نيك پي از جمله كاروانسراي به سبك چهار ايواني دوران صفويه مي باشد و بر اساس پلان بر جاي مانده و اين كاروانسراي چهار ايواني با پلان چهار گوش داراي صحن و ميانسراي هشت ضلعي غيرمنظم بوده كه گرداگرد آن را حجره هاي چهارده گانه در بر گرفته است براي دستيابي به اصطبل، انبارها و ساير فضاهاي خدماتي در گوشه هر ضلع از صحن، ميانسرا فضاهاي ارتباطي وجود دارد كاروانسراي نيك پي

داراي يك فضاي ورودي در ضلع شرقي مي باشد كه دو طرف آن حجره هاي نگهبانان بصورت قرينه قرار دارد، طاق و قوسها در اين اثر تاريخي بصورت ضربي اعمال شده و عنصر قرينه سازي به زيباترين شكل مطابق الگوي رايج در معماري سنتي فلات ايران رعايت گرديده است.

5-  نوع بهره برداري و خصوصيات بارز بنا

 از جمله خصوصيات بارز در اين اثر تاريخي وجود فضاهايي معروف به چهار پخي در چهار ضلعي صحن و ميانسراي مركزي براي دستيابي به ساير فضاهاي داخلي مانند انبارها، اصطبل، عملكرد بنا در رديف كاروانسراهاي صفوي و شاه عباسي تعريف مي شود و در حال حاضر بخشهايي از بنا تخريب و در بخشي از آن مسجدي نوساز ساخته شده و از فضاهاي باقي مانده به عنوان انبار و طويله استفاده مي شود.

6-عوامل تزئين شده و نوع آنها

تزئينات شاخص و قابل توجه در اجزاء اين اثر تاريخي مشاهده نمي گردد. فقط در سطوح داخلي وجود تاقچه هايي با قوس هلالي و طاقنماهايي با قوس جناغي و قاب بنديهايي با آجر چيني ساده و بصورت يكنواخت ديده مي شود.

7- نحوه مالكيت بنا و مشخصات ثبت آن در رديف آثار تاريخي

اين بنا از نظر مالكيت در دست اوقاف بوده كه بصورت اجاره به روستائيان واگذار شده است.

8- اقدامات انجام شده در مورد بنا ذكر مشخصات

احداث يك مسجد نوساز در قسمت جنوب شرقي بنا بدون توجه به پلان اوليه و نامتناسب با بافت مجموعه

9- توضيح ضروري و اختصاصي بنا

بخشهاي باقي مانده شديدا در معرض تخريب قرار دارد.

اشاره به اقداماتي كه در دوره هاي گذشته روي بنا انجام شده است.

10- توسعه و يا تعميرات و دخل و تصرف انجام شد تاكنون

تاكنون هيچ گونه تعميراتي در ساختمان اين بنا انجام نشده، تنها به شكل غير اصولي يك مسجد نوساز بر روي بخشهايي از بدنه تخريب شده بنا احداث گرديده است.

 

1

چهار طاقي هاي موسوم به ( آتشكده

 

چهار طاقي هاي موسوم به ( آتشكده )

 

 

اين چهار طاقي ها با عناوين : الزين ، تشوير ،گيلانكشه،گيلوان و پيرچم در منطقه طارم واقع گرديده اند و در سال 1353 ه. ش با نام آتشكده هاي ساساني در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده اند .
در سالهاي اخير با انجام گمانه زني و بررسي داده هاي باستانشناسي ( خصوصاً سفالهاي ) آتشكده بودن انها با شك و ترديد همراه شد و چهار طاقي هاي مورد بحث احتمال قريب به يقيقن متعلق به دوران اسلامي ( حد فاصل قرون 7 و 8 هجري )مي باشند.
اين چهار طاقي ها داراي پلان مربع و پوشش گنبدي شكل بوده و با استفاده از مصالح قلوه سنگ و ملاط گچ و اهك احداث گرديده اند .

 

1

بازار زنجان

  

بازار زنجان

 

 

 

    مجموعه تاريخي بازار زنجان در قلب بافت قديمي كه روزگاري مشرف به دروازه قلتوق ،دروازه جنوبي شهر بودقرار دارد،اين بازار كه طويلترين بازار ايران مي باشد از سوي غرب و شرق گسترده شده بدين لحاظ بازار پائين و بازار بالا تقسيم و نامگذاري شده است .

 

 

 

    طبق اسناد و متون تاريخي ساخت آن در سال 1205هجري قمري در دوران حكومت آقامحمد خان قاجار آغاز و به سال 1213هجري قمري مقارن حكومت فتحعلي شاه قاجار پايان پذيرفته است. و در دوره هاي بعد نيز به بناي آن افزوده شد از جمله ساخت چندين سرا ، مسجد ، گرمابه و…  مجموعه بازار بالا مشتمل بر بازار قيصريه ، بازار بزازها ، حجت الاسلام  ، امامزاده و عبد العلي بيك است . اين مجموعه از نظر توليد و عرضه كالا و خدمات جنبي وابسته ، بسيار غني و مهمترين مركز اقتصادي و تجاري شهر محسوب مي شده است .

 

بازار زنجان از نظر توليد و نوع فعاليت به هشت راسته تقسيم مي شود از جمله راسته ززرگرها ، كفاشها ، بزازها ، سراجها و  … . ازكاروانسراهاي جالب اين مجموعه كه نقش مؤثري در عرضة كالاها ايفا نموده ، سرا يا كاروانسراي حاج علي قلي و سراي حاج كربلايي علي را مي توان نام برد احتمالاًدر سال 1300 ه.ق تكميل شده است .

 

گستردگي جغرافيايي بازار از يك سو و تنوع راسته ها ، تعدد سراها و كاوانسراهاي درون شهري در راسته هاي فرعي كه هركدام به نامي و به فعاليتي خاص اختصاص يافته از سوي ديگر ،همچنين وجود مساجد فراوان گوياي پويايي اين مجموعه فرهنگي، اقتصادي ، تاريخي وهنري در طول زمان و به فراخور اوضاع و شرايط حاكم بوده است.

 

خصوصا" از نقطه نظر بكاربردن تكنيك هاي معماري و سبكها وشيوه هاي تزئيني دوران قاجار كه در راسته ها ،حجره ها ،چهار سوقها ، مساجد،سراها و كاروانسراهاي درون شهري ،گرمابه ها به زيباترين شكل و شيوه أي اجرا شده است.از جمله كاربرد انواع طاق و قوسهاي هلالي،جناغي و ضربي،گهواره أي خاصه در راسته هاي اصلي و فرعي مزين به آجرچينيهايي با طرحهاي مختلف هندسي ،خفته و راسته،حصيري و بكارگيري تكنيك آجر و كاشي ، و كاشيكاري به رنگها و طرحهاي قاجاري درسطحوح خارجي و داخلي بنا ها ،طاقنماها،طاق و قوسهاوهمچنين ستون نماهاي گلداني در مساجد و سراها قابل ذكر ميباشد كه اوج اين سبك هاي معماري و شيوه ها و نو آوريها ي تزئيني در اجزا,و اركان مساجد خاصه مسجد جامع به ظهور رسيده و اين مجموعه را در طول تاريخ خود تبديل به يكي از يادمانهاي ارزشمند و زيباي هنري و معماري دوران قاجار ساخته اين مجموعه در فهرست آثار ملي كشور به شماره 444/1/14/6/1374 به ثبت رسيده است.

 

طرح مطالعه و احياي بازار زنجان

 

اين طرح شامل بخشهاي زير مي باشد.

 

– مطالعات تاريخي و تحليلي

 

•           نحوه تشكيل بازار زنجان

 

اگر چه تشخيص نحوه تشكيل بازار زنجان بدرستي و با دقت زياد ميسر نيست اما بيان مورخين و همچنين چگونگي قرار گيري اجزا گوناگون آن در كنار يكديگر تا حدود زيادي روشنگر شكل گيري و رشد و توسعه اين بازار مي باشد .

 

بازار زنجان با توجه به قرار گيري زنجان در مسير راههاي تجارتي شرق – غرب، در امتداد مسير قزوين – تبريز ايجاد شده و متصل كننده دروازه قزوين به دروازه تبريز مي باشد . از سوي ديگر ارتباط بسيار قوي زنجان با مناطق مركزي از طريق كردستان و همينطور نياز روستائيان اطراف بويژه در بخش هاي جنوبي منطقه زنجان در استفاده از مسير ارتباطي عمده  شرق – غرب ، وجود پل مير بها الدين موئد اين مطلب است كه ارتباط مناطق جنوبي اين ناحيه ناحيه با زنجان از طريق اين پل . راهي كه از آن به شهر و بالتبع به بازار منتهي ميشود بوده است . بنا براين ميتوان نتيجه گرفت كه نطفه اوليه تشكيل بازار را بايد در محل تلاقي اين دو راه عمده جستجو كرد .

 

بررسي نقشه بازار و شهر زنجان نشان ميدهد كه اين نقطه تلاقي ، در محل برخورد كوچه حمام مير بها الدين با راسته بازار است . و حمام مير بها، مسجد ميرزائي و منازل مسكوني با ارزشي كه در اين بخش وجود دارند اين نظر را تقويت مي كنند . بطور قطع نزديكي اين هسته به ميدان وركچي ها در سمت غرب آن كه با توجه به چگونگي شكل گيري شهر و نقشي كه اينگونه ميادين در شهر ها و بازار ها داشته اند يكي ديگر از دلايل اثبات اين مدعاست . مطالعه موقعيت شهر و حصار آن و وضعيت فعلي بازار بيانگر اين مطلب است كه رشد بازار در مراحل بعدي به سمت شرق بوده و بخش شرقي بازار متاخر تر از بخش غربي آن است . چرا كه حصار شهر در بخش غربي ، در حوالي خيابان اصغريه بوده و اين امر امكان تصور رشد بازار رادر خارج شهر منتفي مي دارد .

 

در جريان رشد بازار زنجان توسط راسته ها ، سراها ، ميادين ، تيمچه ها ، بازار ها ، دالانها ، مساجد ، حمام ها ، تكيه ها و ساير عناصر آرايش مي يابد تا جائيكه امروزه با رقمي معادل يكهزار باب مغازه و در حدود پنحاه نوع مشاغل مختلف ، نقش مهمي در سطح شهر و منطقه دارد .

 

•           راسته ها :

 

راسته اصلي بازار زنجان از خيابان سعدي شروع شده و پس از قطع آن توسط خيابان فردوسي ، در خيابان اصغريه به پايان مي رسد و در حدود يك كيلومتر درازا دارد . در بدو شروع بازار از سمت شرق ، دو راسته به موازات يكديگر شكل مي گيرند كه هر يك به سراهاي مختلفي مرتبط مي گردند اين دو راسته، راسته امامزاده و راسته عبدالعلي بيك نام دارند .

 

•           راسته هاي فرعي :

 

تنوع مشاغل و گردش در جهت استقرار صنوف همسان باعث تشكيل راسته هاي تخصصي و فرعي در اطراف راسته اصلي مي شود كه در بيشتر موارد به عرضه نوع خاصي از اجناس يا خدمات اشتغال مي يابند . راسته هاي حاج حسن ، ترابي ، حاج حيدر ، انگوراني ، صباغها، رستمخاني و آقا از جمله راسته هاي فرعي بازار زنجان محسوب مي شوند . مهمترين شاخه فرعي بازار ، راسته حجه الاسلام است كه بموازات راسته اصلي بوجود آمده و به قيصريه متصل مي شود.

 

•           قيصريه :

 

بازار قيصريه يا راسته قيصريه محل ارائه اجناس ظريف و پر بها است . در حال حاضر قيصريه زنجان محل فروش اجناس لوكس ميباشد . موقعيت قيصريه زنجان كه از راسته هاي اصلي منشعب مي شودو آنرا به خيابان امام خميني و سبزه ميدان متصل مي كند باعث تقويت اين محور شده و در حال حاضر يكي از فعالترين محور هاي بازار است .

 

•           سراها:

 

كاروانسراهاي بازار زنجان يا بعبارت ديگر سراهاي آن از ارزشمند ترين عناصرتجاري و معماري اين بازار به حساب مي آيند . سراها غالبا محل استقرار تجارتخانه ها بوده اند و همگي داراي حياط مركزي هستند . نكته مهم در مورد سراها چگونگي ارتباط آنها با راسته و نحوه حر كت در داخل آنهاست .

 

سراهاي ملك ، حاج شعبان ، حاج فتح ا... ، حاج جواد ، نهالي ، شاطرعلي ، حاج رحمان قرباني ، حاج كلبعلي ، حاج شامي ، بالاو پائين از جمله سراهاب يك حياطي بازار زنجان هستند. 

 

•           ميادين :

 

در حوالي دروازه هاي شهر كاروانسراهائي ساخته مي شدند كه براي اطراق كاروانهاي تجاري يا مسافري مورد استفاده قرار مي گرفتند در مجاورت اين كاروانسراها در داخل يا خارج شهر ميدانهائي بوجود مي آمدند كه محل داد و ستد و مبادلات تجاري بوده اند و جود اين ميادين باعث مي شد تا فرو شندگان دوره گرد ، روستائيان و بازرگاناني كه بين شهرها آمد وشد داشتند بتوانند در اين فضا ها به خريد و فروش بپردازند . و نزديكي اين ميدانها با كاروانسراهاي عمده شهر سبب رونق و احيا آنها مي شد نحوه استقرار ميادين آهنگران و ميدان وركچي ها در شرق و غرب بازار زنجان در مجاورت كاروانسراهاي عمده بازار و شهر زنجان بيانگر نقش اين فضاها در كالبد بازار مي باشد .

 

•           تيمچه ها :

 

تيمچه هاي بازار زنجان علاوه بر خصوصيات كالبدي ويژه اي كه دارند از نقاط عطف حركتهاي پياده راسته بازار به شمار مي روند بعنوان مثال تيمچه هاي چهار دربي در قسمت شرقي بازار ، جمع كننده حركتهاي ورودي بازار و هدايت كننده آن در مسير راسته اصلي مي باشد.

 

 

 

 

 

•           پذيرش بافت قديم همانند يك واحد كه در طول زمان متغير در حال تحول بوده است

 

 

 

 و در اين راستا زمان ما نه تنهابايستي در كنار بافت قديم ، همراه آن و در پيوند با آن اقدام نمايد بلكه موظف است تمامي ابزار هاي قوي و دستاورد هاي جديد فضائي و حتي اجتماعي و انساني و توليدي خود را جهت تضمين ارائه حيات اين مجموعه ها بكار گيرد. با توجه به اين اصل كه جريان آرام بافت قديم پذيراي حركت ناموزون و سريع نمي باشد اقدام ما مي بايستي بر خورد قديم و جديد را بجاي رويا روئي به يك تبادل و پيوند تبديل نمايد.

 

•           حفظ و حراست بافت قديم همانند يك يادواره

 

معني و مفهوم واقعي آن عبارتست از قطع شريان حيات و حفظ نمادين موجود در بافت قديم ، اين اقدام همانند حفظ جسد مرده اي است كه حيات و تحرك واقعي و تبادل و ارتباط عملي و معنوي خود را از دست داده است . حفظ و حراست يك مجموعه و يك بافت عبارتست از حفظ تغيير و تحولات آن بشرطي كه اين تغييرات باعث انهدام طبيعت انساني و ويژگي ذاتي آن نشود . در اين راستا علل اضمحلال و عوامل مخل تشخيص داده مي شوند . و حتي ممكن است عوامل ديگري كه زماني با اين پيوستگي كار مي كرده اند ولي بتدريج از بين رفته اند ، احيا و باز سازي گردند و يا گاهي ممكن است عوامل مشابه جايگزين آن شوند . در اصل هدف هميشه حفظ و نگهداري ار تباط بين عناصر حجمي و فضائي و عملكردي است ولي نظام برنامه ريزي در اين هدف همانند نظام برنامه ريزي در طراحي جديد نيست ، در طراحي جديد ما يك واقعيت اقتصادي ، اجتماعي ، فضائي و ... را در بنا در نظر مي گيريم و در نهايت يك فرم فيزيكي متناسب   با نياز مورد نظر است در حاليكه بافت قديم و مجموعه قديمي و تك بناهاي موجود در بافت قديم از پيش داراي يك فرم فيزيكي هستند، كه به ما سپرده شده اند و وظيفه ما يافتن يك سري اصول اقتصادي ، اجتماعي متناسب و متضمن حفظ ارزشهاي فضائي حجمي و هنري آن است . و اين برنامه ريزي وقتي موفق است كه در سطح منطقه و شهر به اجرا در آيد و محلات قديمي و بافتهاي ارزشمند زندگي يافته و فعال شوند و عملكردي بيابند كه اگر درست شبيه به عملكرد اصلي نيست ، حد اقل مترادف با عملكرد اوليه باشد. و در اين رابطه امر حفاظت و احيا ، مستلزم حمايتي مادي و اقتصادي خواهد بود . ( متناسب كردن جهت زندگي و احيا فضاهاي مختلف )

 

بررسي طرح مطالعه و احياء بازار زنجان

 

پروژه مطالعه و احياي بازار زنجان و محله پيرامون آن شامل 2 بخش زير ميباشد .

 

الف – مطالعات تاريخي و تحليلي

 

ب – طرح بهسازي و احيا بازار زنجان و محله پيرامون آن ، طرحهاي الگوئي و ضوابط ساخت و ساز

 

در بخش اول ، معرفي كلي از عناصر بازار زنجان صورت گرفته است و جايگاه هر يك از عناصر در بازار مشخص شده است . در بخش بعدي پس از بيان روش هاي حفظ و حراست و احياي بافتهاي قديمي ، روش و نوع برخورد با موضوع مشخص شده است .

 

روش انتخابي كه روشي مناسب در برخورد با موضوع ميباشد متضمن ادامه حيات بافت قديم مي باشد . چرا كه پويائي مجموعه در گرو ارتباط و فعاليت دو مجموعه قديم و جديد ميباشد و در واقع اين روش به بافت قديم به عنوان بافتي كه همواره در حال تحول است توجه مي شود .

 

پس از انتخاب روش مناسب برخورد با موضوع پروژه كار مطالعات و جمع آوري اطلاعات و برداشت هاي ميداني انجام شده است . و نقشه هاي مختلف از جمله نقشه كاربري ، كيفيت ساختماني ، قدمت ساختمانها ، مصالح و... تهيه شده است .

 

در بخش مطالعات ابتدا جايگاه بازار در سطح شهر بعنوان يكي از چهار قطب تجاري از ديدگاه طرح جامع و محدوده بازار زنجان مورد مطالعه قرار گرفته است . در واقع در انجام اين طرح نيز طبق روال ، طرحهاي بالادست  مورد توجه قرار گرفته است بطوريكه در بررسي و مطالعه پروژه مذكور در چندين مورد از جمله تقسيم بندي شهر و ... و ارجاع به طرح جامع و مبنا قرار دادن آن به چشم مي خورد كه از نقاط قوت اين پروژه مي باشد .

 

پس از انجام مطالعات،عمليات برداشت ميداني و تهيه نقشه كاربري اراضي ، كيفيت ساختمانها ، قدمت ، مصالح و ... انجام شده است كه بخش مهم در انجام پروژه ميباشد . يكي از نكات مثبت در مرحله شناسائي و مطالعه تقسيم محله بازار به دو بخش ويژه و محله بازار ميباشد، كه ضوابط هركدام بطور جداگانه ارائه شده است .

 

پس از تقسيم محله بازار به دو بخش ، مشكلات و نارسائيهاي هر دو بخش بررسي و مشخص گرديد ه ، سپس راهكارهائي جهت رفع و بهبود مشكلات و نارسائيها ارائه شده است .

 

طرح كالبدي پيشنهادي علاوه بر اينكه مشكلي را حل نكرده بلكه آنرا تشديد نموده است بدين معني كه نوع فضا و دسترسي پيشنهادي به آن به گونه اي است كه اين محدوده را در جريان حركت پياده شهري قرارنمي دهد . علاوه بر اين عملكرد پيشنهادي به تفكيك نوع فعاليت نبوده به فعاليتهاي موجود و وضعيت اقتصادي محل نيز توجه نشده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1

رختشويخانه زنجان

 

اين بنا در بافت قديمي شهر زنجان، حد فاصل خيابان سعدي و داوود قلي، در كوچك فرهنگ واقع گرديده و يكي از بناهاي جالب توجه و عام المنفعه زنجان به شمار مي آيد كه در سال 1345 ه . ق توسط دو برادر به نام هاي مشهدي اكبر (معمار) و مشهدي اسماعيل (بنا) ساخته شده است . اين بنا جنبه عام المنفعه داشته و بدون دريافت پولي در تمام مدت شب و روز در اختيار شهروندان بوده است (البته مبلغ كمي توسط سرايدار به عنوان حق سرايداري گرفته مي شده است). سرپرست رختشويخانه توسط رئيس بلديه گمارده مي شد. بناي رختشويخانه زنجان شامل قسمت هاي، محل سكونت سرايدار، حياط، مخزن آب و فضاي شستشو مي باشد.حياط بنا به ابعاد 23*12 متر درختكاري شده و در جبهه شمالي آن واحد مسكوني كوچكي به مساحت حدود 60 متر، جهت اقامت سرايدار ساخته شده است . نقشه و نماي اين واحد به سبك سنتي است. مخزن آب در منتهي اليه سمت شمالي مجموعه و مشرف به سالن شستشو قرار دارد. اين بخش فضايي است به طول17، عرض 5/11 و ارتفاع 8 متر كه با سه واحد پوشش طاق و تويزه برروي جرزها و ديوارها سقف شده است. سطوح داخلي بنا تا ارتفاع 4 متري، داراي اندود ساروجي است و به نظر مي رسد بنا مي توانسته تا اين ارتفاع با آب پر شود كه در آن صورت مخزن گنجايش حدود740 متر مكعب. قسمتي از اين مخزن به فضايي شبيه تراس كه مشرف به محل شستشو (جهت اشراف كامل مديريت بر اعمال استفاده كنندگان ) مي باشد، اختصاص يافته است .

فضاي شستشو به ابعاد7/13*63 متر از ساخت و طراحي جالبي برخوردار است. پوشش طاق و تويزه اين بنا در ميانه بر روي يك رديف ستون سنگي 11 تايي و در كناره ها بر روي جرزها و ديوارها قرار گرفته است. ستون ها از يكديگر 70/5 متر فاصله دارند و ارتفاع قابل مشاهده آنها 70/2 متر است. بر روي اين ستون ها پايه اي مربع از آجر ساخته شده و پاطاق پوشش بنا بر آن قرار گرفته است. در فضاي مياني طاق هاي بالاي ستون ها، گنبد هاي عرقچيني نهاده و در هر كدام از آنها 5 روزنه نورگير تعبيه كرده اند . نورگيرهاي ديگري در ديوارها تعبيه شده است. در اين فضا براي شستشوي رخت ها و ديگر وسايل حوضچه هاي سنگي متعددي ساخته شده كه از طريق مجاري آب از مخزن اصلي تغذيه مي شوند و فاضلاب حاصل نيز از طريق كانالي كه در زير پاشويه ها قرار دارد (به عرض و ارتفاع 110*60 سانتي متر)، به بيرون بنا منتقل مي شود. مجاري آب،  حوضچه ها و پاشويه ها از سنگ هاي تراشيده ساخته شده است .

مصالح مورد استفاده در بنا آجر و سنگ است. سنگ استفاده شده در اينجا از معادن سنگ روستاي اژدهاتو استخراج شده و پس از حجاري به اين محل منتقل شده است. آب مورد نياز رختشويخانه نيز از قنات قلعچه حاجي ميربهاءالدين تامين مي شده است . اين بنا در دوره اخير تعمير و مرمت شده و به شماره 1747 به ثبت تاريخي رسيده است و به عنوان موزه مردم شناسي مورد استفاده قرار مي گيرد .

 

 

منابع : ثبوتي. 1371، صص 42-138

 

اشياء موزه مردم شناسي شامل :

- انواع طلسم هاي فلزي قديمي

- زيور آلات و قفل هاي فلزي قديمي

- انواع چپق چوبي

- انواع ظروف مسي قلمزني

- تبرزين فولادي و كشكول

- انواع خنجر و تپانچه

 

نام بنا : رختشويخانه
دوره تاريخي : اواخر قاجار - پهلوي
بهاء بليط ايراني : 4000 ريال
بهاء بليط خارجي : 4000 ريال
تلفن : 3226020-0241
تعطيلي : تعطيلات رسمي كشور
ساعات بازديد : 30/8-30/12 و  15-20
آدرس : زنجان - سعدي وسط - كوچه رختشويخانه - موزه رختشويخانه

1

آرامگاه ميرزا ابوالقاسم مجتهد

آرامگاه ميرزا ابوالقاسم مجتهد
 در منتهي اليه سمت غربي شهر قديمي زنجا ن ،آرامگا ه موسوم به مقبره ميرزا قرار گرفته است اين همان آرامگاهي است كه ادوارد براون آن را ذكر مي نمايد .صاحب آرامگاه ميرزا ابوالقاسم مجتهد است . ايشان يكي از روحانيون طراز اول عصر ناصري در شهر زنجان ودر قلع و قمع عوامل ملا محمد علي باب موثر بوده است .
در اين آرامگاه حداقل دو شخصيت مذهبي مدفون است . نخست آيت اله محمد كاظم ،پدر ميرزا  وسپس در سال 1292 هجري قمري ميرزا ابوالقاسم مجتهد پسر ايشان از دار فاني به منزل باقي شتافته ودر اين محل دفن شده است .
بناي آرامگاه در كليا ت از دو قسمت تشكيل يافته ، قسمت نخست ايوان ورودي  واطاقهاي جانبي آن و قسمت دوم شبستا ن مي باشد . سقف ايوان با قوسهاي پنج او هفت تند مزين است ودر بالاي آن پوشش آجري يكنواختي را از ايوان سلب مي نمايد در طرفين اين ايوان دو ستون نماي چسبيده به آن تعبيه شده است .
اطاقهاي ايوان دو طبقه بوده واز سمت جنوبي راه پله اي دارد كه به پشت بام هدايت مي گردد.
قسمت دوم كه محل اصلي آرامگاه است بلاواسطه پشت سر ايوان احداث شده و سقف شبستان  راگنبدي با ساقه ي نسبتا"بلند پوشش مي نمايد . ارتفاع ساقه گنبد زياد و نسبت به ارتفاع عرقچين نامتناسب است . بهر تقدير روشنايي شبستان از طريق شباك هاي ساقه گنبد تا مين مي گردد. تارپود بنا از آجر و تقريبا"فاقد تزيينات مي باشد .
آرامگاه ميرزا در وسط محوطه اي كه با استفاده از ديوار محاط گرديده قرار دارد ودر مدخل اين محوطه يك واحد عنصر شبيه به مناره ايجاد شده پلان اين مناره آجري در رقوم كف فعلي،هشت ضلعي متمايل به منتظم و سپس پلان آن به دايره تبد يل شده و پايان بخش آن مقرنس هاي آجري نسبتا"زيبا آن را مزين نموده اند . در وضعيت فعلي آرامگاه ميرزا مشكلل حاد استاتيكي ندارد وزدودن كاه گل موجود از گنبد و بند كشي كل بنا ضرورت دارد . ديوار محوطه بنا در سالهاي اخير توسط شهرداري بازسازي شده است . آرامگاه با عنا يت به قدمت و سبك معماري آن داراي بار فرهنگي تاريخي بوده و لذا امر حفاظت بر آن مترتب مي باشد .
 
 ميرزا ابوالقاسم مجتهد (192-1224 ه.ق)
يكي از حوادث بزرگي كه در تاريخ زنجان روي داده و بر مسير و سرنوشت بعدي شهر تاثير بسزايي داشته ، بي گفتگو قيام شخصي به نام ملامحمدعلي زنجاني (عليمردان خان) در سال 1267 ه.ق بر عليه حكومت وقت است. حاكم زنجان در اين موقع امير اصلان خان مجدالدوله ، دايي ناصرالدين شاه بود كه بلافاصله پس از مرگ محمد شاه قاجار (1265 ه.ق) به اصرار مهدعليا ، مادر ناصرالدين شاه ، جايگزين عبدالله ميرزا فرزند يازدهم فتحعلي شاه شده بود.
ملامحمدعلي به سبب فتواهايي كه صادر ميكرد اعتبار و شهرتي كسب كرده بود ، از جمله روزه متوالي سه ماهه رجب و شعبان و رمضان – واجب نمودن نماز نافله و جعفرطيار – حرام دانستن متعه و ... با توجه به اين كه دوران وي مواجه با اوج گيري دعاوي سيدعلي محمدباب بود ، روحانيون وقت(از جمله ميرزا ابوالقاسم مجتهد) وي را به بابيت منتسب كردند تا نفوذ و محبوبيت وي را از بين ببرند. جالب آنكه وي اين اتهام را تلويحا" مي پذيرد و به خويشتن لقب حجت ميدهد تا بابيان زنجان را كه تعداد كمي نبودند با خود همراه سازد . اما در يكي از گزارشهاي نماينده سياسي بريتانيا در ايران به وزارت خارجه آن كشور آمده است وي در نامه اي به اميركبير اين اتهام را نپذيرفته است و گويا اميركبير پاسخ داده بود ملامحمدعلي براي اثبات ادعاي خويش بايد به دربار آمده و خود را تسليم نمايد. نتيجه اينكه اين فتنه بيشتر ريشه هاي سياسي و اجتماعي داشته تا مذهبي .
در نهايت اين اختلاف شديد ميگردد ، بنحوي كه هردوطرف حكم به جهاد ميدهند و درگيري خونيني بين طرفداران ملامحمد علي و روحانيون صورت ميگيرد. نيروهاي دولتي نيز به نفع روحانيون زنجان وارد عمل شده و پس از كشته شدن 1500 سرباز و هزاران نيروي مردمي پايان مي پذيرد و ملامحمدعلي در اين جنگ كشته مي شود.
 
فتواي قتل و اعدام طرفداران ملامحمدعلي زنجاني(عليمردان خان) توسط دوشخص صادر ميشود: مرحوم آقاي سيدمحمد و مرحوم آقاي ميرزا ابوالقاسم مجتهد . به عنوان مثال يكي از طرفداران ملا محمد علي به نام "شيخي" كه در شجاعت نامدار شهر بود ، توسط ايشان اعدام گرديد.
آنچه كه ميتوان راجع به خاندان ميرزايي و ساير روحانيون متنفذ شهر گفت اينست كه اداره شهر با موافقت ايشان صورت مي گرفته و حاكمان هميشه در مسائل مختلف نظر آنها را لحاظ ميكردند. بعنوان مثال در كتاب خطي احتشام السلطنه كه در سال 1306 ه.ق (1888ميلادي) در زنجان حكومت ميكرده ، آمده است ، مشكل اصلي در حكومت بر شهر زنجان حضور تعداد زيادي از روحانيون متنفذ و صاحب محاكم شرعي ست كه در كارحكومت و حاكم فراهم مي آورند . وي از كساني چون ميرزا ابوعبدالله ، ميرزا ابوالمكارم و حاجي ميرزا ابوطالب (فرزندان ميرزا ابوالقاسم) و طلاب مدرسه مسجد سيد كه شاگردان آخوند ملاقربانعلي بودند ياد ميكند.
 از ميرزا ابوالقاسم بيش از پنجاه كتاب و رساله باقي مانده است و گويا در يكي از السنه خارجي نيز مهارت و تسلط داشته ، وي در اواسط روز دوشنبه سوم جمادي الاولي سنه 1292 در سن هفتادسالگي دارفاني را وداع مي كنند و در مقبره مخصوص به خود در خارج شهر (آن روزگار ) دفن مي گردد.
ادوارد براون كه در اسل 1887 ميلادي (1305ه.ق) از زنجان عبور نموده در كتاب خود مي نويسد ما از دروازه غربي شهر زنجان وارد شهر شديم و از طرف راست قبرستان بزرگي كه گنبد دو امامزاده در آن ديده مي شد عبور كرديم . كه منظور وي همان مقبره مرحوم ميرزا و مرحوم سيدمحمد مجتهدي در شمال شرقي گورستان پايين است.
 
سه فرزند ذكور از مرحوم حاج ابوالقاسم باقي مي ماند به نامهاي حاج ميرزا ابوالمكارم – حاج ميرزا ابوطالب  و حاج ميرزا ابوعبدالله .

حاج ميرزا ابوالمكارم (1255-1320 ه.ق)
وي در سال 1292 ه.ق به منتصب قضا و فتوي و مرجعيت در زنجان مي رسد و در پيش آمد قضاياي مشروطيت و فتنه و فسادي كه بر اثر آن بين مردم بروز كرده آن مرحوم بهمراه ملاقربانعلي معروف به حجه الاسلام رو خواباندن انقلابات و تسكين احوال عامه دخالت هاي موثر داشته است. وي در سال 1330 ه.ق در زنجان به سن هفتادو پنج سالگي وفات كرده و در جوار پدرش ، بقعه ميرزايي به خاك سپرده ميشود.

حاج ميرزا ابوطالب (1259-1329)
دومين فرزند حاج ميرزا ابوالقاسم مجتهد است كه برخي وي را مخالف مشروطه و برخي از طرفداران شيخ فضل الله نوري دانسته اند. وي در سال 1300 ه.ق وطن خود را به تهران منتقل كرده و در آن جا با شاهزاده خانمي از خاندان قاجار كه گويا دخترعموي ناصرالدين شاه بوده ، ازدواج مي نمايد. وي زندگي مرفه اي داشته اما در نهايت در جريان مشروطيت پس از دريافت نامه هاي تهديدآميز بطرز مشكوك و مبهمي در خانه خود وفات مي يابد.

حاج ميرزا ابوعبدالله (162-1313)
كوچكترين فرزند ذكور حاج ميرزا ابوالقاسسم مجتهدست . پس از تحصيل علوم در قزوين – مشهد و سبزوار به زنجان برگشته و تا پايان عمر به ارشاد و تاليف متاب در اين شهر مي پردازد . وي عكاسي را جايز نمي دانستند ، لذا عكسي از ايشان در دسترسي نيست.

خاندان ميرزايي و مشروطيت:
فرزندان ميرزا ابوالقاسم و ساير طلاب مدرسه و مسجد سيد در جريان مشروطيت (1327ه.ق) نقش موثر داشتند. آنها بدليل انحرافاتي كه در مشروطه بروز كرده بود با مشروطه خواهان از جمله نمايندگان آنها در زنجان مانند عظيم زاده و علي اكبر خان كه از طرف يپرم خان ارمني براي تبليغ مشروطه به زنجان آمده بودند به مخالفت برخواستند . به نحوي كه در اثر سو, استفاده يكسري اشخاص ثالث به زدوخورد نظامي بدل شده و در نهايت عظيم زاده و علي اكبرخان به قتل مي رسند . يپرم خان نيروي كمكي از تهران به زنجان مي فرستد و خود نيز به زنجان مي آيد و سرانجام زنجان به تصرف مشروطه خواهان در مي آيد و حاج ملاقربانعلي معروف به حجه الاسلام به خارج از زنجان مي گريزد اما در مدت كوتاهي بدست جهانشاه خان افشار گرفتار آمده و به كاظمين تبعيد مي شود.

آثار و بناهاي بجا مانده از خاندان ميرزايي :
مسجد و مدرسه ميرزايي بالا و پايين در شهر زنجان توسط حاج ميرزا ابوالقاسم مجتهد بناگرديده است.
اين دو بنا در قسمتي از بازار زنجان (بين خيابان فردوسي تا ابتداي بازار پايين) كه به بازار و راسته ميرزايي مشهور است واقع مي باشد. همچنين گفته ميشود در جبهه شمالي بازار ، روبروي مسجد ميرزايي نجفي(پايين) ، كوچه ميرزايي واقع است كه خانه ميرزايي ها نزديك به بازار ، سمت شرق كوچه قرار دارد.


منابع:
فصلنامه فرهنگ زنجان تابستان 79
فصلنامه فرهنگ زنجان بهار 80
كتاب فرهنگنامه زنجان : محمدرضا روحاني
كتاب تاريخ زنجان: رامين سلطاني
كتاب تاريخ زنجان : هوشنگ ثبوتي

 

1

آرامگاه شيخ براق يا چلبي اوغلو (سلطانيه)

آرامگاه شيخ براق يا چلبي اوغلو (سلطانيه)
 
 
·         مجموعه تاريخي شيخ براق يا چلپي اوغلي:
 در پانصد متري جنوب غرب سلطانيه بناي آرامگاهي وجود دارد كه در گويش محلي كچه بورك ( كلاه نمدي ) گفته مي شود كتيبه هاي برجاي ماندة بنا همچنين سبك معماري و شيوه هاي تزئيني بكار رفته نشان مي دهد كه اين بناي تاريخي متعلق به عارف بنام اين زمان شيخ براق بابا از بزرگان مسلك مولويه و از خاصان در بار سلطان محمد خدابنده در دوره ايلخاني است و همچنين  باستان شناسان و محققان اين مجموعه را به سلطان چلپي منسوب نموده و تاريخ احداث بنا را سال 728 هجري قمري بيان نموده اند.1 مقبره شيخ براق يا چلپي اغلو كه در كنار آن خانقاهي مربوط به همين دوره وجود دارد از نوع مقابر برجي شكل قرون مياني اسلامي است و قابل مقايسه با مقبره امام زاده جعفر اصفهان مي باشد. از جمله ويژگيهاي تزئيني اين بنا طاقنماهاي هشتگانه با عملكرد هاي چند جانبه اي (استاتيكي و زيبايي شناسي) است، كه طرحهاي آجر چيني سطوح هر يك از طاقنماها زيبا و متفاوت با يكديگر بوده همچنين محرابيهايي با تزئينات مقرنسي از نوع رويهم افتاده در نماي خارجي اين خانقاه از ديگر جلوه هاي هنري آن مي باشد.
 مقبره ي شيخ براق يا چلبي اوغلو، با نقشه ي هشت گوش، در بخش جنوبي خانقاه و احتمالا"درون فضاي محصوري قرارداشته است. هر چند به نظر مي رسد اين دو بنا در يك زمان ساخته نشده، اما فاصله ي زماني هم نداشته اند. ارتفاع اين بنا 17 متر ،طول هر ضلع از بيرون 16/4 و قطر بنا 6/7متر است .
براي ساخت بنا ابتدا سه رديف سنگ سبز تراشيده شده چيده شده و سپس آجرچيني ديوارها با سبك زيباي آلت و لغت و كاربندي تا سطح 5/2 متري اجرا شده است. از اين ارتفاع به بعد، فرم آجرچيني ساده شده، تفاوتي اساسي با بخش تحتاني جود دارد .
هر ضلع خارجي مقبره، با طاق نماهاي زيبايي با قوس ها ي پنج و هفت كند نماسازي شده اند.
بر بالاي اين طاق ها، گنبدي آجري با ساقه اي نسبتا" بلند استوار شده است. اين گنبد، ازديوارهاي خارجي كمي عقب تر است و روي پايه اي شانزده ضلعي قرار گرفته است.
درگاه ها، از قطعات سنگ تراشيده ساخته شده و كف بنا نيز از قطعات سنگ فرونشانده در آهك سنگفرش شده است .در اين كف، سوراخي جهت دسترسي به سرداب زيرين تعبيه شده است. در اين سرداب، قبر سلطان در وسط قرار دارد و اجساد مريدان با توجه به درجه و مراتب آنها در گرداگرد آن قرار داده شده است. محوطه ي داخلي مقبره شامل اتاق هشت گوش ساده اي به اضلاع 75/3 متر است. ديوار ها كاملا"ساده است و در ميان هر ضلع آن، طاقنما و طاقچه ي بلندي به ضلع 75/1 و ارتفاع 3 متر به چشم مي خورد. ديوارهاي داخلي اضلاع مقبره، از يك قشر گچ پوشيده شده است. در ورودي، رو به طرف شمال است. در سمت جنوب نماي داخلي، محراب بسيار جالبي با مقرنس هاي گچبري ديده مي شود. طاقنماهاي اضلاع داخلي داخلي در زير گنبد، به 16 ضلع تبديل شده و سپس دايره ي گنبد بر روي آن قرار گرفته است كه نور گيرهاي بالاي ترنبه ها ،بر گريو گنبد تعبيه شده است كه نور داخل را فراهم مي سازد .اين بنا در بخش فوقاني –خاصه گنبد –فاقد تزيينات لازم از جمله پوشش كاشي است و چنين به نظر مي رسد كه بعد از اينكه مقبره را تا ارتفاع 5/2 متري ساخته اند ،تحولاتي كه شايد مرگ سلطان يا ديگر تحولات سياسي بوده ،سبب شده است كه ساختمان مقبره را با سرعت بيشتر و تزيين كمتري بسازند .
مقبره داراي حياطي با دو در بوده؛ يكي در قسمت جنوبي و ديگري در منتهي اليه ديوار شرقي كه هر دو در دوره هاي بعد به وسيله ي سنگ هاي نامنظم و بدون ملاط مسدود شده است .در قسمت جنوب غربي حياط نيز آثار دو زيرزمين كشف گرديده كه به نظر مي رسد محل مقابر بوده است .
پلان معماري اين مجموعه با الهام از عقايد ومراتب صوفيه طراحي و هر يك از فضاها با عملكردي خاص ، اجراشده است.
واحد نخستين در قسمت ورودي به مرتبه فقرا اختصاص داشته، طالبان جنت، مرتبه بعدي اين فرقه، در زواياي قسمت ورودي جاي گرفته اند.
حجرات انفرادي صحن مركزي با دارا بودن درهاي كوتا، محل رياضت مريدان را با توجه به مراتب آنها تشكيل مي داده است. صحن خانقاه محل سماع جكعي بوده كه سلطان در وسط و مريدان در گرداگرد آن حلقه مي زده اند و بدين ترتيب حلقه ذكر بر پا مي گرديده است. محتملا واحدهاي جنوبي خانقاه به عنوان كلاسهاي آموزشي و فضاي واقع در طرفين ايوان جنوبي محل حلقه ذكر زمستاني بوده است.
طبقه دوم بنا در طرفين ايوان به شدت آسيب ديده و فروريخته و گرداگرد آن عنصري شبيه به جان پناه ديه مي شود. حاصل اينكه قرينه سازي در كل مجموعه كاملا رعايت شده است و مصالح اصلي بنا را لاشه سنگها و ساروج تشكيل داده و سقف حجرات و زوايا گنبدي شكل مي باشد.
عده اي از محققان و باستانشناسان بناي خانقاه را مقدم بر مقبره سلطان چلپي مي دانند و بعضي از انان تاريخ احداث مقبره را مقدم بر خانقاه اعلام نموده اند. دونالد ويلبر معتقد است« بنابراين احتمال كه مقبره قبل از خانقاه ساخته شده و اين محل از نظر تبرك براي بناي خانقاه در نظر گرفته شده باشد تاريخ مقبره را به احتمال مي توان در حدود سال 1330 ميلادي (720 هجري قمري دانست).2 
آندره گدار، سال احداث بناي خانقاه را 733 هجري قمري پيشنهاد نموده اس. بعضي از محققين نظريات و پيشنهادات ارائه شده را تأييد كرده و آنها را تكرار نموده اند. ولي به نظر نگارنده تاريخ 733 هجري قمري هم چنان كه مذكور خواهد افتاد سال نوشتن كتيبه در اين بناي تاريخي است و متن آن نيز صراحتا اين مورد را تأييد نموده است.
به هر تقدير مطالعات عمومي و سطحي تاريخ بناي خانقاه را پيش تر از سالي كه پيشنهاد گرديده ارائه مي دهد. زيرا سال تعيين شده احداث اين بنا،؟ مربوط به اواخر دوران ابوسعيد است كه حيات سياسي و اقتصادي سلطانيه و حكومت رو به افول بودهخ و احداث چنين بناهايي در ان محل بعيد به نظر مي رسد.
يكي از مدارك بسيار ارزنده اي كه در حل مسئله تاريخ گذاري واقعي بناي خانقاه از اهميت بسزايي برخوردار است، مطالعه كتبه حك شده جرز جنوبي ايوان جنوبي است . اينكتيبه در سه قطعه كه يكي در بالا و دو قطعه در طرفين ايوان نوشته شده، از اسناد بسيار معتبر در شناسايي شهر سلطانيه و نكات و دقايق آن است. 3 قسمتي از اين كتيبه ازميان رفته، ولي آثار باقي مانده و قابل بررسي، به اين پرسش پاسخ مناسب داده است. اينك متن كتيبه عينا از نظر خوانندگان مي گذرد.
(در ايام دولت پادشاه اسلام فرمانرواي ربع جا خالد ملكه شيخ شيوخ آفاق، شيخ براق اعادالله علينا
صاحب معظم افتخار ايراني باني الخيرات خواجه شمس الدوله والدين محمد قزويني بيرون آورده است و وقف خانقاه شميسه كرده كه در قزوين انشا گرانيد و شرط كرده كه عموم خلايق هيچكس را )
در طرف چپ ايوان، كتيبه با متن زير نوشته شده:
سخطباري تعالي و ملائكه و من بدله من بعد ما ممعهوا نال اسمه علي الذين ببدلوهو عند الله سميع عليم وما جري الا علي الله ان الله لا يضيع اجر المحسنين ثلاث و ثلاثين و سبعمائه الهلاليه كتب في ليله عيد
بررسي من كتيبه در اين بناي اريخي از حساسيت خاصي برخوردار است .
نخست اسم حقيقي دو تن، به نامهاي شيخ براق در كتيبه اول و خواجه شمس الدوله والدين محمد در كتيبه مياني آمده است، در منابع و مآخذي كه نگارنده در دسترس دارد تا به حال شخصيت سياسي و مذهبي شيخ براق كه در كتيبه اسم وي با جمله اعدالله علينا آمده، روشن نشده است. ليكن ذكر اسم خواجه شمس الدوله والدين والمحمد دركتيبه مياني از نظر تاريخ گذاري اهميت بسزايي دارد.
متن كتيبه با جملاتي نظير صاحب معظم، افتخار ايران باني الخيرات خواجه شمس الدوله والدين محمد. شروع گرديده و هر يك از اين كلمات به مناسبتي ذكر شده و در معرفي شخصيت اسم موردنظر نقش اساسي دارند.
اولاد صاحب معظم وافتخار ايران لقب محمد بن محمد جويني ملقب به شمس الدين از رجال دوره اباقاآن مغول است، وي پسر بهاء الدين محمد، صاحب ديوان است كه در سال 657 به حكومت بغداد منسوب شد و پس از جلوس سلطان احمد تكودار، حكومت خراسان و مازندران، آذربايجان و عراق و عجم به وي واگذار گرديد و پس از شكست سلطان احمد و به قدرت رسيدن ارغنون، خواجه شمس الدين محمد به اصفهان گريخته و پس از بعه قتل رسيدن احمد به طرف اردوي ارغنون حركت نموده و از وي عذرخواهي كرد عهاقبت در نزديك اهر به سال 683 مقتول گرديد. اين شخصيت يكي از رجال بزرگ و پر افتخار ايران در عهد ايلخانان و از نظر فضايل زبانزد خاص و عاكم بوده است.
با ذكر آنچه گذشت اين بنا در حد فاصل سالهاي 657(سال به قدرت رسيدن وي) و 683 (سال قتل وي) احداث گرديده و وقف خانقاه شميسه شده است. به استناد عين متن كتيبه كه قبلا به نظر رسيد، سال 733 تاريخ احداث بنا نبوده بلكه سال نوشتن كتيبه است.
قسمت دوم اين مجموعه تاريخي بقعه معروف به سلطان چلپي است . پلان اين بنا هشت ضلعي است و هر ضلع آن از نماي خارجي به طول 16/4 متر، به ارتفاع 17 متر و به قطر 5/7 متر بازيبايي خاصي طراحي و اجرا گرديده است.
بنا ابتدا با سه رديف سنگ تراشيده ساخته شده است كه در اين قسمت سنگهايي از نوع ماسه اي كم دوام به كار رفته و سپس آجرچيني با سبك زيباي آلت و لغت و كاربندي آجري تا رقوم 5/2 متر اجراء شده است. فرم آجر چيني در طاق نماهاي هشت گانه متفاوت به نظر مي رسد . پس از آنكه ادامه كار با آجر چيني ساده انجام گرفته و حد فاصل جرزهاي هشتگانه طاق نماهاي زيبايي طراحي و اجراء شده كه طاقهاي پنج اوهفت كند آن را زينت داده اند. بالاي اين جرزها گنبد آجري با ساقه نسبتا بلند استوار شده است، پلان هشت ضلعي با اجراي ترمپه ها به پلان 16 ضلعي و سپس به دايره تبديل شده و گنبد بر آن نشسته است.
سبك قبر سلطان چلبي در اين آرامگاه اهميتي بسزا دارد، از اين نظر كه اين قبر، حلقه ذكرصوفيه را تداعي مي كند. بدين معني كه داخل مقبره به فضاهايي تقسيم گرديده، كه جسد سلطان در وسط دفن شده و اجساد مريدان با توجه به درجه و مراتب آنها، در گرداگرد آن قرار داده شده اند. بحث در باب انتساب اين بقعه به سلطان چلپي هنوز مفتوح است، علت تغيير در سبك آجر چيني قابل بحث و بررسي بوده و بالاخره ارتباط خانقاه با مقبره مي بايستي به طور متقن روشن گردد.
اين اثر به شماره 167 در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده است .
 
 
---------------------
1. راهنماي سلطانيه، كرامت الله افسر. سازمان حفاظت آثار باستاني
2. معماري اسلامي ايران، در دوره ايلخانان ـ دونالد ويلبر، ترجمه عبدالله فريار، بنگاه ترجمه و نشر، ص 187 
3. قسمتهايي از اين كتيبه در سال 1359 توسط نگارنده مطالعه و كپي برداري شده بود و فقط چند كلمه از ان توسط آقاي عبدالله قوچاني براي اينجانب بازخواني شده است.

 

1

مقبره قيدار نبي

مقبره قيدار نبي
 
بناي آرامگاهي قيدار نبي در جنوب غربي شهرستان قيدار (خدابنده) و در دامنه ارتفاعات با همين نام قرار دارد اينبنا متعلق به قيداربن اسماعيل بن ابراهيم (عليه السلام) از پيامبران است، اين مسئله با استشهاد 65 نفر ز علماي طراز اول مورد تأييد قرار گرفته و بدين ترتيب شايعه اختصاص بنا به قبر بلغارخاتون زن غازان خان مغول مردود شده است. در كتاب منهاج البرا عه تأليف ميرزا حبيب الله هاشمي خويي شجره نامه حضرت بدين شرح ذكر شده است. «محمد بن عبدالله(ص) بن عبدالمطلب و اسمه پيبه بن هاشم واسمه عمروبن عبدالمناف واسمه   شيبه بن هاشم واسمه عمروبن عبدالمناف واسمه المغيره بن قصي واسمه زيدبن كلاب بن مره بن كعب بن لوي بن غالب بن فهربن مالك بن النصر و هو قريش بن كنانه بن جزيمه بن مدركه بن الياس بن مفربن نزاربن معبدبن عدنان بن اود بن ليسع بن الهميسع بن سلامان بن بنت بن حمل بن قيدار بن اسماعيل بن ابراهيم (عليه السلام) بن تاريخ بن ناخور بن ساروع بن آدم (عليه السلام) .
هم چنين در كتاب جلاء اليون تأليف محمد باقر مجلسي نيز بر همين منوال شجره قيدار نبي را به ابراهيم و آدم عليه السلام نسبت داده است.
كتيبه ها و شيوه هاي تزئيني بنا گوياي آن است كه سازه‌هاي معماري آن بايستي در دورانهاي مختلفي انجام پذيرفته باشد ، از جمله قديمي‌ترين كتيبه برجاي مانده در ضلع جنوبي صحن گنبددار به تاريخ 719 هجري قمري كه به تجديد ساخت آرمگاه توسط بلغان خاتون همسر غازان خان ششمين سلطان ايلخاني اشاره مي‌كند و كتيبه أي ديگر در همان صحن كه به شرح انجام تعميرات بنا توسط تيمورخان به سال 751 هجري قمري مي‌پردازد.
 آرامگاه قيدار نبي با ميانسراي مطبق داراي گنبد ناقوسي شكلي است  با كاربندي زيبا كه در سطوح داخلي مزين به نگاره‌هاي گياهي و جانوري گچ‌بري شده‌اي مي باشد .
اين بناي آرامگاهي به شماره 321  در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده است.

1

بقعه ملا حسن كاشي

بقعه ملا حسن كاشي

اين بناي آرامگاهي در جنوب شرق محوطه تاريخي گنبد سلطانيه قرار دارد ، كه در زمان شاه طهماسب صفوي براي مولانا حسن كاشي معروف به شيرازي از علماي حكمت الهي ساخته شده است مقبره مولانا حسن كاشي مطابق با الگوي مقبره سازي عصر صفوي ساخته شده يعني ساخت بنا يا پلان هشت ضلعي كه در نماي داخلي تبديل به فضاي چليپايي ميگردد .
از جمله ويژگيهاي بارز اين بنا ، كاربرد خط معقلي با بنايي كه به شيوه آجر و كاشي به رنگ فيروزه اي بر گلوي گنبد و نماي خارجي بدنه اجراء شده ، قرينه سازي در ساختار ، و تزئينات مقرنسي از نوع معلق به رنگ سفيد و قهوه اي در سطوح داخلي گنبد مي باشد .
 اين بقعه از نماي بيروني داراي پلان هشت ضلعي و دورنماي داخلي با تركيب و تلفيق ايوانهاي جانبي به مربع تبديل شده است. اضلاع هشتگانه به قرينه مقابل به هم هر يك 5/8 متر و 70/7 متر طول دارند.
ايوانهاي چهار گانه در طبقه هم كف با دهليز زيبايي به يكديگر مرتبط است. ايوانهاي كوچك كه به دو طبقه تقسيم شده با يك پله ارتباطي با ايوانهاي بزرگ در طبقه هم كف مرتبط مي گردند.
حاصل اين ارتباط، گنبد زيبايي است كه بر هسته چهار گوش مركزي نشسته، اينگنبد با ساقه نسبتا بلند از نوع گنبدهاي دو پوششي است كه يك پوشش تزئيني نيز بر آن افزوده شده و من حيث المجموع با گنبد الله الله مقبره شيخ صفي الدين اردبيلي قابل مقايسه است. ساقه گنبد از نظر تزيينات به چهار بخش تقسيم شده، بخش نخست نقش نخل معقل به طور معكوس تكرار گرديده، قسمت دوم اسماء جلاله و جملاتي نظير اللهم صل علي محمد و آل محمد، به خط كوفي معقل اجراء شده است. و قسمت سوم تزئينات زيگزاگ و بالاخره تزئينات خطوط موازي از تلفيق آجر بر كاشي فيروزه اي پوشيده شده است در كاشيهاي لايه زيرين دو بيت شعر كه ماده تاريخ اتمام بنا در آن منعكس است بدين مضمون به نظر مي رسد:
رشگ جنت شد به يمن دولت طهماسب شاه            تربت كاشي كه آمد خاك مشك آبش گلاب
خواستم تاريخ اتمامش بدانم عقل گفت:                  سال تاريخ همان از «رشگ جنت» كن حساب
كه «رشگ جنت» با محاسبه حروف ابجد در سال 973 هجريقمري يعني اواخر دوران شاه طهماسب است.
تزئينات داخلي بنا كه از عبارت مقرنس كاري گچي است در دوره فتحعلي شاه قاجار به هزينه عبدالله ميرزا دارا، حاكم زنجان ساخته شده و در زير مقرنس كاري كتيبه اي به خط نستعليق به شرح زيروجود دارد:  
تاز هر عهدي كه گويي خوشتر آمد عهد شاه،           عهد شه فرخ تر آمد از سعود مهر و ماه
جم نگين فتحعليشاه آنكه فراشان او                        بارها افراشتند از فرق گردون بارگاه
از سر گردون در افتد افسر زرين مهر                        گر كند روزي به سنگ انداز ازقصر او نگاه
تا شد از عدلش نهان دست ستم در آستين              كبك بر مسكين شهباز خندد قاه قاه
شد در اين فرخنده صحرا وندرين دلكش چمن              چون به پيروزي نزول كوكب منصورشاه
خسرو عادل شكار افكن به هر سويي گذشت            تا فتادش جانب اين بقعه ويرانه راه
گنبد گلزار مولانا حسن كاندر صفاش                        روضه خضراو باغ خلد بودندي گواه
. ويرانه اي بي برگ و ساز                                  چون گلستاني كه ديد آشوب اسفندار ماه
داد فرمان تا كه سازد اختر برج شبي                       گنبد آن را كه بودي آسمانش در پناه
جم نشان شهزاده عبدالله آن كش آفتاب                     از شرف هر صبحدم بر درگهش سايد حيات
آن وفا جويي كه چون گيرد بهيجا تيغ رزم                   مغز شير آسمان از هيبتش گردد تباه
در ساقه گنبد مضاميني دل بر اسامي معماران و مرمتگران دوران قاجار نوشته شده:
بود اميدوار از لطف غفار                    محب شاه دين فتحي معمار
خاك و سنگ ره ولي خدا                  ابن فتحي محمد بنا
اين بقعه توسط ديواري كه از لاشه سنگ اجراء شده محصور ب.د ولي امروزه با پيگردهايي كه انجام پذيرفته حدودا ديوار دقيقاشناسايي و مورد مرمت و احيا قرار گرفته است.
در ورودي اين مجموعه محدثاتي وجود دارد كه شامل اطاقهاي نگهباني و سرايداري در طرفين آن است و ديوار اطاقها از نماي بيروني به طاق نماهايي تبديل گرديده و در وسط آن عبارت الله، محمد، علي به خط كوفي معقل نوشته شده كه كلمات از تركيب آجر و كاشيفيروزه اي رنگ پديد آمده، و در حاشيه طاق نماها عبارت لا اله الا الله تكرار گرديده است.

1

بقعه پير احمد زهرنوش

بقعه پير احمد  زهرنوش

بناي معروف به پير احمد زهر نوش امروزه در منتهي اليه جنوب شهر ابهر و در وسط ميدان پير قرار دارد. در حدود يك دهه پيش كه شهر گسترش زيادي نداشت، انتهاي خيابان 17 شهريور، منطقه بازي بود كه بقعه پير احمد در آن قرار داشت. اين بنا پس از توسعه شهر و احداث خيابانها و معابر جديد، در وسط ميداني كوچك قرار گرفت و پيرامون آن كه در گذشته گورستان بود، به عنوان فضاي سبز ميدان در نظر گرفته شد. در هر صورت بعد از احداث ميدان، بناي تاريخي پير در وسط فضاي سبز ميدان كه با نرده هاي آهني محصور شده، قرار گرفت.

 

اين بنا در واقع بقاياي مجموعه اي است كه از دو بخش اصلي متصل و مرتبط با هم تشكيل شده است. بخش اول گنبد خانه اي مرتفع كه به دليل وجود سردابه اي در آن، محل دفن يك يا چند شخصيت مهم بوده و بخش دوم فضاهاي غرب و شمال غرب گنبد خانه كه به گفته برخي پژوهشگران محل خانقاه و عبادتگاه بوده است. تصاوير باقي مانده بنا پيش از مرمت، نشان مي دهد ساختمان گنبد خانه عليرغم آسيب هاي وارده بر آن، پا بر جا بود. اما بخشي كه به عنوان خانقاه معروف است، تا حدود زيادي تخريب شده و به صورت تلي از خاك در پيرامون بنا ديده مي شد. نقشه اين بخش از بنا پس از كاوش هاي باستان شناسي سازمان ميراث فرهنگي استان آشكار شده است.

كاركرد بنا:

توجه به نقشه بناي موجود و نگاهي به متون تاريخي نشان مي دهد كه اين مجموعه داراي دو كاركرد متفاوت بوده است. وجود سردابه در داخل گنبد خانه نشانگر استفاده از اين بخش به عنوان يك مكان تدفيني است. هر چند به دليل حفريات غير مجاز امروزه اثري از قبر يا قبرهاي احتمالي باقي نمانده است، اما شكل سردابه در زير يك گنبد خانه به عنوان يك مكان تدفيني همواره در معماري دوران اسلامي مورد استفاده قرار گرفته است. در متون تاريخي نيز به آرامگاه برخي مشاهير قرون اوليه و مياني شهر ابهر در نزديكي شهر به خصوص آرامگاه ابوبكر عبدالله بن طاهر ابهري اشاره شده است. به گفته برخي معتمدين در گذشته بر روي سردابه، در داخل گنبد خانه سنگ قبر هايي وجود داشته كه هويت مدفونين را مشخص مي كرده است. امروزه بر روي سنگ قبري كه توسط برخي پژوهشگران و علاقمندان ابهر تهيه شده نام چهار شخصيت به عنوان مدفونين در اين گنبد خانه ذكر شده است. اين چهار شخصيت عبارتند از ابوبكر عبدالله بن طاهر ابهري ( 330 ه.ق )، ابوبكر محمدين عبدالله بن طاهر طيان ابهري( 289-375 )، ابوبكر احمد بن حسن ابهري معروف به پير احمد زهر نوش ( 831 )، شيخ شهاب الدين ابهري متوفي در دوره صفوي. هرچند در كتاب تاريخ ابهر نام 6 شخصيت و در كتاب تاريخچه گنبد و پير احمد نام 4 شخصيت ذكر شده است. در ميان تمامي اشخاص ذكر شده نام ابوبكر عبدالله بن طاهر ديده مي شود. اطلاعات ما در باره بخش الحاقي بنا به دليل تخريب بيش از حد آن در گذشته و باز سازي آن در دهه هاي اخير بسيار ناقص است. برخي متون تاريخي حكايت از وجود مشايخ و صوفيان زيادي در طي قرون اوليه و مياني اسلام در ابهر داشته اند. بنابر اين با توجه به اين كه ابوبكر عبدالله بن طاهر يكي از بزرگان مشايخ صوفيه بوده بسياري از پژوهشگران معتقدند كه بناي الحاقي به گنبد خانه از مراكز عبادتي بوده و به عنوان خانقاه صوفيان استفاده مي شده است.

1

مليله كاري

مليلـه كـاري :

مليله كاري همواره بعنوان يكي از اصيل ترين صنايع دستي استان زنجان مطرح مي باشد. مليله به مفهوم ظريف كاري نقره است  كه با استفاده از مفتولها و نوارهاي ظريف  نقره و بكار گيري طرحهاي اسليمي و منظم ساخته مي شود، مصنوعات ساخته شده شامل: سرويس چايخوري، شكلات خوري، گلدان، شمعدان، قاب عكس و انواع زيورآلات ....، مي باشد.
تاريخچه مليله كاري در ايران :
بر اساس كشفيات باستانشناسي ، قديمي ترين اشيايي كه مي توان ريشه مليله ايران را در آن جستجو كرد، متعلق به دوره هخامنشيان مي باشد. در دوران ساساني نيز صنعتگران فلزكار و مخصوصاً نقره كاران ظروف گران قيمت و سرشار از ذوق و سليقه هنري خود را براي مصرف طبقات مرفه جامعه ساخته مي شد و در راه خلق آثار بسيار ظريف و هنرمندانه تمامي استعداد خود را به كار مي گرفتند . در برخي موارد نيز استفاده از سنگهاي قيمتي، زيبايي اين اشياء را دو چندان مي نمود.
متأسفانه بسياري از آثار مربوط به دوره تاريخي مذكور در زمان حمله اعراب (به دليل گرانبها بودن اشياء نقره اي و سبك بودن وزن آن) به غنيمت برده شد. ولي آنچه كه طي چند قرن اخير در اثر كاوشهاي باستان شناسي و يا به طور تصادفي از مناطقي نظير شوش و همدان و گنجينه جيحون بدست آمده است، نشانگر وجود مليله كاري و نيز نشان از مهارت و استادي صنعتگران مليله كار در ايران قبل از ميلاد مي باشد. پروفسور ((آرتور اپهام پوپ)) در كتاب شاهكارهاي هنر ايران ضمن اشاره به زرگري و نقره كاري در سالهاي بعد از ظهور اسلام به آثاري از مليله متعلق  به قرن 12 ميلادي اشاره كرده است . لازم به ذكر است تعداد و آثار باقيمانده از آن زمان بسيار اندك است از آنجا كه  اشياء مليله از طلا و نقره ساخته مي شوند و مي توان به راحتي آنها را ذوب كرده و مجدداً مورداستفاده قرار داد . به همين جهت نيز آن اشياء به مرور زمان از بين رفته و هم اينك نمونه هاي زيادي از مليله كاري دوران گذشته باقي نمانده است .
در دوران سلجوقي اكثر سازندگان آثار نفيس فلزي هنرمندان خراساني ساكن در شرق و شمال شرقي ايران بودند كه عده اي از آنان به علت جنگ هاي خونين و زد و خورد هاي محلي ، ترك  وطن كرده ، در ساير شهرها از جمله زنجان ، بروجرد ، همدان ، تبريز و به ويژه شهر موصل اقامت گزيدند .
با توجه به آنچه كه اشاره شد احتمال مي رود هنرمندان خراساني هنر فلز كاري از جمله مليله كاري را در سال پنجم هـ . ق در زنجان رواج دادند . از دوران قاجاريه نيز تعدادي سر قليان ، گيره استكان، سيني در اندازه هاي مختلف ، گوشواره ، سينه ريز و...، باقي مانده كه بخشي از آنها در موزه هاي داخلي و خارجي و بخشي نيز به صورت مجموعه هاي خصوصي و يا نزد خانواده ها نگهداري مي شود .
در حال حاضر نيز مليله كاري صرف نظر از تهران كه صنعتگران مليله كار بيشتر در امر جواهر سازي فعاليت دارند ، در شهر زنجان رواج دارد، لازم به توضيح است كه مليله به صورت محدود در تبريز و اصفهان نيز رواج دارد ، ولي مليله زنجان به خاطر اصالت نقوش  وهمچنين ظرافت منحصر به فرد در مجموع از كيفيت بالايي نسبت به مليله اصفهان برخوردار بوده و به نوبه خود جايگاه ويژه اي نيز در بين رشته هاي برجسته صنايع دستي ايران دارد. اين هنر در شهر زنجان از رونق چشمگيري برخوردار است .
 
تاريخچه مليله كاري زنجان:
 
درباره تاريخچه مليله زنجان اطلاعات جامعي در دست نيست وليكن از دو طريق مي توان به قدمت اين هنر ارزنده پي برد. 1) نوشته ها و سفرنامه هاي سياحاني كه به اين منطقه سفر كرده و از هنر زيباي مليله كاري در اين منطقه ياد كرده اند. 2) آثار باقي مانده مليله بسياراندك بوده و اكثرا متعلق به دو سده اخير مي باشد. در كتب تاريخي كه اشاراتي درباره زنجان دارند از ميان صنايع شهر زنجان بيش از هر چيز از صنعت فلز كاري آن سخن كفته اند از آنجا كه مليله كاري نيز يكي از شاخه هاي  فلزكاري است مي توان مسير حركت آن را در بطن فلزكاري منطقه جستجو كرد. با توجه به رونق شهر زنجان در دوره هخامنشيان ، اشكانيان و ساسانيان فلز كاري نيز كه از صنايع پيشرفته هر يك از اين تمدنهاست، در اين منطقه وجود داشته است.
سابقه مليله كاري در زنجان از قرن دهم هجري، به بعد روشن و مشخص است ((فردريك ريچارد))، مستشرق اروپايي، در سفر نامه خود مي نويسد : (( شهر زنجان كه شهر كوچكي است نقره، و مليله كاري اين شهر پر زرق و برق است)) .
مليله كاري تا قبل از دوره پهلوي ، به عنوان هنر دستي بومي زنجان فقط در اين شهر معمول بوده، منتهي در زمان حكومت رضاخان با مهاجرت تعدادي از هنرمندان اين شهر به تهران و اصفهان در ساير نقاط كشور نيز رواج يافت. سرويس هاي چايخوري و شربت خوري ، جعبه جواهرات و دسته چاقو، عمده ترين محصولات توليدي تا اين دوران بوده اند.  هنرمندان زنجاني در سال هاي بعد، به تدريج بر انواع اين دست ساخته هاي هاي زيبا افزودند، شايد بتوان رونق اين هنر صنعت را در زنجان، دوران سلجوقي دانست وهمچنين بر اساس آثارباقي مانده از دوره صفوي، اين دوره را اوج شكوفايي اين هنر دانست. 
 
وضعيت فعلي هنر مليله كاري در زنجان:
اين هنر وام دار هنرمنداني مي باشد كه با ابزار بسيار ابتدائي به خلق آثاري ارزشمند مبادرت ورزيده و گاه بينايي خود را در اين راه  از دست داده اند. از جمله هنرمندان مليله كار زنجان: مرحوم كربلايي حسينعلي، مرحوم مشهدي رحمان ، مرحوم موسي كاظميان مقدم ،مرحوم حاج صمد همامي، وهنرمنداني چون رحيم برجخاني ، حاج ابوالفضل ثبوتي و حاج قربانعلي پرداختي و... .
 آثار قديمي مليله در زنجان به كلي از بين رفته و يا جهت استفاده مجدد از نقره ذوب گرديده است. متاسفانه به دليل عدم وجود موزه در زنجان آثار نقره اي– مليله كاري مورد حفظ و نگهداري قرار نگرفته است. امروزه در زنجان حدود 30 كارگاه مليله كاري فعال موجود مي باشد كه استادان مليله كار اين كارگاهها همگي از شاگردان استاد ((منصور كاظميان مقدم)) مي باشند. اين استاد گرانقدراز سال 1355 به منظور حفظ و بقاي اين هنر با همكاري سازمان صنايع دستي زنجان به  آموزش مليله كاري در مركز آموزش استان اقدام نمودند. در پايان قابل ذكر است،دو تن از شاگردان ايشان به نامهاي استاد ((عبدالحميد محرر)) در سال86 محسن يزدانشناس در سال 87 موفق به اخذ مُهر اصالت در اين رشته از يونسكو گرديدند.
تفاوت مليله زنجان و اصفهان:
 
از لحاظ ساختار، ريز نقشها و عيار نقره مصرفي از يكديگر متمايز مي شوند.( عيار نقره مصرفي در اصفهان 95-90 و شايد هم كمتر باشد اما در زنجان ، نقره مصرفي با خلوص9/99 معروف به عيار 100 استفاده مي شود) به لحاظ كيفيت ساخت ، مليله اصفهان داراي نقوش بزرگتر نسبت به مليله زنجان است و غناي ريز نقوش ، زيبايي و ظرافت كار آن با  مليله زنجان برابري نمي نمايد. مليله زنجان با توجه به طرحها و نقشهاي اصيل و خصوصا ظرافت زياد آن در مجموع از كيفيت بالايي برخوردار است.
 
ريز نقشهاي رايج مليله زنجان:
 
ريز نقوش متداول در مليله زنجان همانند ساير نقشهاي صنايع دستي اكثرا ذهني و الهام يافته از طبيعت و طرحهاي سنتي است ، مهمترين و رايج ترين نقشهاي مليله  زنجان عبارتند  از: اشك، جغه، پيچك، ترمه و غنچه، برگ، واو مليله، دو چشم، برگ فرنگ، سه چهارچشم، كورمليله و تابيده ،كه هر يك داراي ويژگي خاص خود مي باشد .

1
X