به وبلاگ ايران نگين درخشان كشورهاي قاره آسيا خوش آمديد

وجه تسميه چند شهر ايران

وجه تسميه آذربايجان غربي

 

 

آذربايجان يكي از نام‌هاي پرآوازه در تاريخ ايران است. وجه تسميه‌ اين سرزمين از ديرباز توجه بسياري از دانشوران را به خود جلب كرده و نظريات گوناگوني درباره آن ابراز شده است.
طبق روايات شرقي زرتشت و آنچه كه در كتاب «بندهش‌ اوستا» آمده است، آذربايجان ‌غربي محل تولد زرتشت بوده و به آن سرزمين «ايرانويچ» مي‌گفتند. نام ديگر آذربايجان «آذرگشسب» بود كه از نام آتشكده مقدس آذرگشسب در شهر شيز پايتخت «سليمان» ـ كه آثار تاريخي آن اكنون در شهر تكاب استان آذربايجان‌غربي وجود دارد ـ گرفته شده است.
نام مهم ديگري كه آذربايجان ريشه در آن دارد، «آتورپاتگان» از «آتروپاتن»، «آتروپات» و «آذرپات» يعني پاسدار آتش است كه لقب يكي از ساتراپ‌هاي هخامنشي و نام يكي از سرداران نامي آن دوران نيز است. آذربايجان در دوره حكومت رضا شاه در سال 1311 ش به دليل اهميت سياسي منطقه به دو واحد سياسي تقسيم شد كه واحد غربي آن آذربايجان ‌غربي ناميده شد.

 
 

وجه تسميه ايلام

 

 

نام منطقه استان ايلام در زمان باستان، اريوجان بوده است. در جاي خود شهر ايلام كنوني در قديم شهري به نام ردين بوده و بعدها يعني در زمان فرمانروايي حاكمان محلي آن يعني واليان، حسين‌آباد نام داشته كه در سال ۱۳۰۸ خورشيدي در زمان رضاشاه پهلوي ايلام نام گرفته است.

وجه تسميه قزوين

 

 

كهن ترين سند درباره نام قزوين نوشته قداثر بن جود است كه در نيمه دوم سده سوم هجري مي زيسته است . نام قزوين به فارسي كشوين خوانده مي شود . كتاب فتوح البلدان نيز آن را كشوين ياد مي كند . حمدالله مستوفي مورخ پر آوازه قرن هشتم نيز از اين شهر بعنوان كش وين نام مي برد كه عربها بعداً آنرا معرب كرده و قزوين ناميده اند . مورخين غربي نام قزوين را مأخوذ از كاسپين مي دانند . گذشته از تحليلهائي كه درباره نام قزوين به اعتبار منابع كهن و پژوهشهاي انجام شده بدان اشاره رفت از نظر بررسي لغوي مي توان اين نام را تركيبي از دو جزء دانست : وين بر وزن سين (برهان قاطع و دهخدا ) به معني درخت - باغ و بويژه انگور سياه ولي درباره جز نخست آن معني روشني نمي شناسيم . از استاد علامه دهخدا به نقل دكتر دبير سياقي نيز اشاراتي رفته كه قزوين در اصل كزوين مركب از " كِزو " بمعناي پسته و ين نسبت بوده است به معناي شهر پسته كه بعدها معرب شده و به قزوين بدل گشته است . امام رافعي در التدوين ، ضمن حديث هاي مختلفي كه درباره قزوين ذكر كرده به روايتي از حضرت رسول ( ص ) اشاره دارد كه بر اساس آن پيامبر اسلام قزوين را باب الجنه ناميده است . در جامع التواريخ رشيدي نيز از قزوين با لقب باب الجنه ياد گرديده است . در كتاب تاريخ گيلان ضمن شرح سفر سلطان ابوسعيد به قزوين از اين شهر به نام باب الجنه سخن رفته است و بالاخره صاحب وفيات الاعيان در صفحه 62 از قزوين به نام“ مدينه مبارك قزوين ”ياد كرده است . قزوين در دوران صفويه كه به پايتختي برگزيده شد لقب جديدي يافت كه عبارت بود از دارالسلطنه قزوين. اين لقب تا دوران قاجاريه نيز باقي بود و در اكثر فرمان هاي پادشاهان قاجار اين عنوان ديده مي شود . علاوه بر آنچه گفته شد قزوين را درعهد باستان شاد شاپور مي ناميده اند .

 
 

 

1

يولداش سني كيم آپاردي (آذر بايجان غربي -بازي هاي محلي

يولداش سني كيم آپاردي (رفيق چه كسي ترا برد)؟
 

اين بازي توسط چهار بازيكن و يك داور اجرا مي‌شود. بازيكنان به دو گروه تقسيم مي‌شوند. گروه اول پشت به گروه دوم مي‌ايستند و چشم‌هايشان را مي‌گيرند. آن‌گاه يك نفر از گروه دوم به آرامي با انگشت به پشت يكي از افراد گروه اول فشار مي‌آورد. بازيكني كه بدنش لمس شده، چند قدم به جلو مي‌رود. سپس همبازي وي از او مي‌پرسد: يولداش سني كيم آپاردي؟ يعني: دوست من تو را كي برد؟ اگر بازيكني كه چند قدم به جلو گذاشته، نام شخص را ببرد، و داور آن را تأييد كند، اين گروه از گروه بازنده سواري مي‌گيرند.

 

1
X