از بناهاي دوران كريم خان زند (1172-1193) در شيراز است كه به دستور وي در محله ميدان شاه، جنب مسجد وكيل (خيابان طالقاني) ساخته شد. اين حمام كه به عنوان حمام عمومي شهر شناخته مي شد، داراي چهار قسمت مرتبط با يكديگر است. مدخل ورودي اين حمام هم اينك يك هشتي است كه در ابتدا وجود نداشته و دوره پهلوي احداث شده است. اين هشتي داراي سقفي با گچ كاري برجسته است. پس از آن سر بينه حمام به شكل هشت ضلعي منظم و وسيعي ديده مي شود كه بيشترين تزيينات را داراست. آهكبري هاي سقف و ديوارهاي اين قسمت مربوط به دوران كريم خاني بوده كه بيشتر به شكل طرح هاي گلداني است اما در زمان قاجاريه، آثار زنديه كلنگي شده و قاجاريان بر روي آن آهكبري هايي به شكل داستان هاي اساطيري (داستان شيرين و فرهاد، پيرزن و سلطان سنجر، بيژن و منيژه و معراج حضرت رسول) انجام داده اند، در حال حاضر نيز به جهت تنوع بيشتر طرح هاي قاجاري، يكي دو طرح زندي مرمت شده و در بقيه قسمت ها طرح هاي قاجاري حفظ شده اند. هورنور يا جامخانه هايي كه در سقف تعبيه شده اند، روشنايي اين بخش را تأمين مي كنند. در اطراف اين سربينه، سكوهايي براي تعويض لباس ساخته شده و چهار حوض سنگي نيز جهت استحمام در آن وجود دارد. ستون هاي اين حمام از جنس سنگ گندمك گوگرد دار و سخت است. اين ستون ها يك پارچه هستند و بر روي آنها به فرم هندسي، مقرنس گچي كم عمق ديده مي شود ولي مقرنس آن برجسته است. در وسط محوطه سر بينه حوض كثيرالاضلاعي از سنگ ساخته شده و در يك سمت آن راهرويي است كه به هشتي دوم منتهي مي شود. در كف حمام چندين رج آجر آب خروده كار شده و بين آنها ساروج ريخته اند تا فشار آب را تحمل كند. در دوران پهلوي حمام به دو بخش تقسيم شد. بخشي از آن سربينه حمام بود كه به زورخانه تبديل شد. در برزخ يا هشتي دوم كه به گرم خانه مي رود، قسمتي وجود داشته (در سمت راست ورودي هشتي دوم) كه ديواري ضخيم، قطور و توپر بوده و در بالاي آن (در پشت بام) حوض آبي بوده كه آب حمام از آغاز تأمين مي شده، پس از تبديل سر بينه به زورخانه، اين ديوار برداشته شده و راهي به خيابان طالقاني گشوده شد كه به در ورودي حمام تبديل گشت. هم اينك اين در مسدود و به ديوار تبديل شده است.
موزه هخامنشي در تخت جمشيد
ساختمان موزه تخت جمشيد قديمي ترين بناي ايران است كه بازسازي شده و به موزه اختصاص يافته است. اين بنا يكي از مجموعه كاخ هاي تخت جمشيد است كه حدود 2500 سال پيش توسط سلسله هخامنشي بنا شد. قسمت هايي از اين بنا كه فعلاً به عنوان موزه مورد استفاده است، شامل يك ايوان، دو گالري و يك تالار است. در ايوان موزه كه در سمت شمال ساختمان واقع شده و ورودي موزه در آن قرار دارد، دو جرز ( ديوار اطاق و ايوان ، پايه ي ساختمان كه از سنگ و آجر سازند) سنگي عظيم يك پارچه به ارتفاع تقريبي هشت متر و عرض 20/1 متر به وزن حدود 80 تن در جلو و طرفين قرار دارد. هر يك از اين دو جرز بزرگ ترين سنگ يك پارچه اي است كه در تخت جمشيد به كار رفته است. سقف ايوان را هشت ستون چوبي با سر ستون هاي گاو دو سرنگه مي دارد. پايه اين ستون ها اصلي و به شكل زيبا و بسيار جالب از سنگ خاكستري حجاري شده است. برخي از آثار دوره هخامنشي كه در قفسه هاي تالار هخامنشي قرار دارد شامل موارد زير است:
• مهره هاي دوره هخامنشي: در سال 1337 هشت مهره چشم ساده به رنگ هاي زرد، سياه، قهوه اي روشن و قهوه اي تيره در اندازه هاي مختلف ( به قطر 3،4،5،6 سانتي متر) در تخت جمشيد به دست آمد.
• گل نبشته هاي تخت جمشيد: در سال 1313 تعداد 30 هزار گل نبشته در اتاقي از هخامنشيان كه درِ آن تيغه شده بود، يافت شد كه اسناد خزانه تخت جمشيد و بيشتر در اندازه 8×4×2 سانتي متر است. بر اين گل نبشته ها با خط ايلامي، اسناد را نوشته اند.
• چشم گاو و گوش گاو سنگي ، پنجه و سر شير از سنگ لاجورد، مگس پران، خنجر ، شمشير ، سرنيزه ، پيكان ، قرقره بالا بر فلزي ، بشقاب، سيني ، ليوان ، گلدان و هاون سنگي ، قسمتي از پرده هاي سوخته تخت جمشيد، گل ميخ طلا، كتيبه حرم خشايار شاه با ترجمه به زبان فارسي و انگليسي، كُرنا ( شيپور) ، مِجمر ( آتشدان ) فلزي، خشت لاجوردي پيدا شده در سال 1334 ، زينت آلات طلا و نقره و...
• از ديگر اشياي تالار هخامنشي مي توان به موارد زير اشاره نمود: پيكره شكسته سنگي دو گاو، مجسمه نيمه تمام سگي كه نشسته در سال 1332در تخت جمشيد كشف شد ، پنجه عقاب ، جاي پاشنه در، ته ستون ، شال زير ستون با كتيبه اي در سه خط، سه ستون هخامنشي، سرستون گاو، مجسمه سنگي كوچك نيمه تمام، خمره هاي بزرگ سفالي، نقش يك نفر كه زنبه ( زنبق ) اي را حمل مي كند و ... موزه تخت جمشيد در روز 28 ارديبهشت 1381،( مصادف با 18 ماه مه 2002، روز جهاني موزه) افتتاح شد.
موزه پارس
شيراز به داشتن بناهاي فراوان از دوران قبل از اسلام و عصراسلام شهرت دارد. بخشي از اين بناها امروزه به موزه هايي تبديل شده اند كه آثار گرانبهاي تاريخي مكشوفه در استان فارس را به نمايش گذاشته اند. از جمله اين بناهاي زيبا كه به موزه تبديل شده اند مي توان از عمارت كلاه فرنگي نام برد. عمارت كلاه فرنگي در ميان باغ زيبايي به نام باغ نظر بنا شده است و در روزگار وكيل اين عمارت باشكوه محل پذيرائي ميهمانان و سفيران خارجي و مراسم رسمي و اعياد مختلف بوده است . بنا به وصيت كريم خان زند جسد وي را در شاه نشين شرقي عمارت دفن كردند و آن را آرامگاه وكيل ناميدند. اين عمارت مشتمل بر هشت ضلع است كه بوسيله ازاره هاي سنگي يكپارچه و تزيينات كاشي كاري با نقوش اسليمي گل ومرغ ، مناظر شكارگاه و صحنه هاي الهام گرفته از قصه ها و داستان هاي قديمي تزيين شده است . داخل بنا شامل يك تالار مركزي گنبد دار و چهار شاه نشين جانبي است كه حد فاصل آنها يك اتاق قرار دارد. سطوح داخلي عمارت شامل طاق ها، ميان طاق ها، مقرنس كاري ها و طاقچه ها مي باشد كه تمامي نقوش داخل عمارت مشتمل بر طرح هاي اسليمي و گل و مرغ مي باشد و در ميان تالار يك حوض يكپارچه از سنگ مرمر است. اين عمارت از سال 1315 شمسي به موزه تبديل و عنوان پارس بر آن نهاده شده . آثار و اشيا موجود در آن شامل اشيا ماقبل تاريخ ، تاريخي و دوران اسلامي است . از جمله اين آثار ظروف سفالي ، مفرغي ، كتب خطي ، تابلوهاي نقاشي و آثار لاكي مربوط به ادوار مختلف مي باشد.
آرامگاه هاي تاريخي شيراز
آرامگاه حافظ حافظ شيرازي از مشهورترين شاعران ايران وجهان، در قرن هفتم هجري قمري در شهرشيرازمي زيسته است.مقبره اين شاعر بزرگ درشهرشيراز قرار دارد ، اين آرامگاه زيبا دردوره پهلوي اول بازسازي وتكميل گرديد. آرامگاه سعدي سعدي از شاعران و متفكران بزرگ ايران در قرن هفتم هجري قمري است. آرامگاه اين مرد بزرگ در شمال شرقي شهر شيراز قرار دارد ،بناي جديد آرامگاه سعدي با اقتباس از چهل ستون اصفهان در سال 1331هجري شمسي ساخته شد. آرامگاه خواجوي كرماني كمالالدين ابوالعطاء محمودبن عليبن محمود، معروف به «خواجوي كرماني» (زاده: ۶۸۹ - درگذشت: ۷۵۳ ه.ق.) يكي از شاعران بزرگ سدۀ هشتم است.مقبره او در تنگالله اكبر شيراز است. او در قصيده، مثنوي، و غزل طبعي توانا داشته، به طوري كه گرايش حافظ به شيوۀ سخن پردازي خواجو و شباهت شيوۀ سخنش با او مشهور است.
موزه هفت تنان
شيراز مركز استان فارس به داشتن مصفاترين باغ هاي پرگل و ريحان شهرت جهاني دارد اين شهرت برگرفته از تاريخ و ادبيات كهن ايران است كه مديون شاعران بلند پايه شيرازي همچون حافظ و سعدي است اما بدون ترديد بخش مهمي از ديدني هاي شيراز ميراث بازمانده از دوراه حكومت زنديه است كه باعث شد شيراز به پايتختي برگزيده شود. تكيه هفت تنان كه يكي ديگر از بناهاي كريم خان زند مي باشد ،باغ مصفايي است كه درشمال آرامگاه حافظ در دامنه كوه تخت ضرابي (كوه چهل مقام ) قرار گرفته و علت نامگذاري اين بنا به هفت تنان ، وجود هفت قبر از هفت عارف در اين باغ است ، كه كريم خان زند روي هر كدام سنگ بزرگ بدون كتيبه اي نصب كرده است. قسمت جالب و تاريخي اين بنا تالاري است كه سقف آن بر دو ستون بزرگ يكپارچه استوار گرديده است و در طاقچه هاي بالايي اين تالار 5 مجلس با رنگ و روغن بر روي گچ نقاشي شده و به سهم خود از شاهكارهاي نقاشي دوران زنديه است كه در سال هاي 1336و 1337 هجري شمسي توسط نقاش و هنرمند فقيد شادروان محمد باقر جهانميري به همان طرح و نقش قديميش تعمير و تجديد گرديد. اين 5 مجلس به ترتيب عبارتند از : اول درويشي با تبرزين و كشكول و محاسن سفيد ، دوم حضرت موسي در حال شباني ، سوم منظره شيخ صنعان و دختر ترسا، چهارم مجلس حضرت ابراهيم و پنجم كه درويش جواني را نشان مي دهد. غير از اين 5 مجلس بر در و ديوار تالار نامبرده نقش و نگارهاي ظريف با رنگ هاي مطبوع و ملايمي نقاشي شده كه حكايت از تزئينات عالي سقف و ديوار تالار را مي نمايد ازاره هاي تالار با سنگ هاي مرمر ليمويي رنگ پوشانده است . بر روي سنگي بزرگ و يكپارچه دو ستون نظير ستون هاي آرامگاه حافظ قرار گرفته كه با طرح و رنگ ملايم و مطبوعي گل و برگ هايي نقاشي گرديده است . دو اطاق در طرفين تالار قرار دارد كه آن نيز داراي نقاشي هاي قديمي است كه به تدريج محو شده ، نقاشي تالار بزرگ هفت تنان در همان زمان كريم خان زند مرمت شده است . حوض بزرگي در وسط عمارت اصلي به چشم مي خورد كه در گذشته از آب ركن آباد پر مي شده است . اطراف تكيه هفت تنان گورستاني بوده كه هم اكنون سنگ قبر چند شخصيت معروف عرفاني در آنجا ديده مي شود.
در حال حاضر از اين عمارت و باغ به عنوان گنجينه سنگ هاي تاريخي استفاده مي شود. سنگ هاي موجود در اين گنجينه متعلق به قرون سوم تا يازدهم هجري قمري است كه با انواع خطوط كوفي ، ثلث ، نستعليق ، ديواني ،توقيع، تعليق – نسخ و غيره به طرز زيبايي تزئين شده اند.
موزه هاي تازيخي شيراز 1
موزه كريم خان زند اشيا و آثار موزه كريم خان زند به دوران پيش از تاريخ، تاريخي و اسلامي تا دوران معاصر تعلق دارد. اشيا و آثار پيش از تاريخ شامل سفالينه ها، مفرغينه ها، و ابزار و ادوات شكار، جنگ و زينت آلات است. از سفالينه ها مي توان به سفال هاي هزاره دوم پيش از ميلاد كه از حفاري هاي علمي " تل ضحاك" فسا به دست آمده اشاره نمود و در ميان مفرغينه ها بايد به اشكال تركيبي انسان و حيوان، بت ها و علامت هاي نذري لرستان اشاره كرد كه در هزاره اول پيش از ميلاد آفريده شده اند. از تمدن هخامنشي و ساساني، مسكوكات ( سكه ها ) ساساني تا عهد حاضر، مجموعه اي با ارزش را تشكيل داده كه از اهميت ويژه برخوردار است. از قرون نخستين اسلامي قرآن ها و ظروف سفالي ارزشمند در موزه وجود دارد. يكي از قرآن ها به خط كوفي و بازمانده از قرن سوم هـ . ق است كه روي پوست آهو نوشته شده و بعضي از صفحات آن مُطّلا است. علاوه بر اين قرآن هاي بسيار نفيس و ارزشمند از قرون هفتم و هشتم هـ . ق در اين موزه نگهداري مي شود. از ميان ادوات فلزي، با ارزش ترين آنها شمشير شاه صفي و كريم خان زند است. اين شمشيرها از فولاد و دسته آنها از عاج است. خلاقيت هنرمندان صفويه، زند و قاجار از آثار لاكي چون جعبه آرايش، قاب آينه، قلمدان و جلد كتاب، چشم را خيره مي نمايد.علاوه بر نقاشي هاي سطوح داخلي عمارت، تابلوهاي رنگ و روغن كه روي بوم نقاشي شده، فضاي طاقچه ها را پر كرده است. نام موزه پارس موضوع ساختمان تاريخي، آرامگاه كريم خان زند، اشياء سفالي از هزاره هاي پيش از ميلاد تا دوره قاجاريه تلفن 2224151 نشاني ميدان شهدا، رو به روي ارگ كريمخاني موزه قاجار در عمارت نصير الملك موزه قاجار كه در عمارت تاريخي نصير الملك راه اندازي شده، به آثاري از دوره قاجار اختصاص دارد. اين آثار گونه هاي متنوعي از كاسه هاي چيني منقوش، جعبه هاي لاكي، مرقـّعات ( نامه هاي ) خطي، پوشاك سنتي، قاب هاي آينه، جلد كتاب و ظروف فلزي و... را در برمي گيرد. موزه نارنجستان قوام اين موزه كه در عمارت نارنجستان قوام واقع است، قسمتي از مجموعه قوامي شيراز است كه بين سال هاي 1257 و1267 هـ.ق مقارن با حكومت ناصرالدين شاه قاجار ساخته و تكميل شد. كيفيت معماري ، آجركاري و كاشي كاري بدنه ها، حجاري هاي ازاره، كارهاي چوبي ، آينه كاري ها، شيشه كاري ها ، گچبري ها، نقاشي ها و ديگر تزئيناتي كه در اين بنا به كار رفته ، اين ساختمان را به صورت موزه هنرهاي عصر خود در شيراز درآورده است. در اين موزه ظروف منقوش سفالي، لعابي، فلزي و ... به نمايش در آمده است. نام موزه نارنجستان موضوع ساختمان نارنجستان، اشياء تاريخي تلفن 2229277 و 2224381 نشاني خيابان لطفعلي خان زند، بعد از محله درب شيخ موزه نظامي عفيف آباد موزه نظامي در عمارت تاريخي عفيف آباد به وسيله سازمان عقيدتي سياسي ارتش جمهوري اسلامي ايران در سال 1370 افتتاح شد. اين موزه سيرتحول سلاح هاي سرد و گرم شامل سلاح هاي خود كار و نيمه خودكار، شمشير، نيزه، خنجر، كلاهخود، زره، تفنگ هاي سرپر و شكاري و انواع مسلسل و ... از دوره صفويه تا انقلاب اسلامي را به نمايش گذاشته است. از جمله آثار قابل توجه مي توان به تفنگ تك لول فتحعلي شاه قاجار، تفنگ دولول ناصرالدين شاه، تفنگ موزر اهدايي امپراتور آلمان به مظفر الدين شاه و تفنگ موزر اهدايي دولت فرانسه به مظفرالدين شاه، مسلسل رئيسعلي دلواري و مجموعه تفنگ هاي ميرزا كوچك خان جنگلي و يارانش اشاره كرد. در فضاي باز اين باغ نيز توپ هاي ساخت ايران از دوره هاي مختلف به نمايش در آمده است. نام موزه نظامي باغ عفيف آباد موضوع سلاح هاي گوناگون از دوره صفويه تا دوره پهلوي تلفن 6266541 و 6267343 نشاني بلوار ستارخان، رو به روي خيابان عفيف آباد موزه سنگ هاي تاريخي هفت تنان موزه سنگ در تكيه هفت تنان از بناهاي كريم خان زند، در دامنه كوه تخت ضرابي ( كوه چهل مقام) قرارگرفته است. از ديدني هاي اين عمارت تالاري است كه سقف آن بر دو ستون بزرگ يكپارچه استوار شده و در طاقچه هاي بالايي آن ، پنج مجلس روي گچ نقاشي شده و از شاهكارهاي نقاشي دوران زنديه محسوب مي شود. اين مجموعه در سال هاي 1336 و 1337 شمسي توسط نقاش و هنرمند شادروان " محمد باقرجهان ميري" تعمير و تجديد شد. اين پنج مجلس به ترتيب عبارت اند از: درويشي با تبرزين و كشكول، نقش حضرت موسي در حال شباني، منظره شيخ صنعان و دختر ترسا، نقش حضرت ابراهيم ، و نقش درويش جوان. سنگ هاي موجود دراين موزه متعلق به سده هاي سوم تا يازدهم هـ . ق است كه با انواع خطوط كوفي ، ثلث ، نستعليق ديواني، توقيع، تعليق- نسخ و ... به طرز زيبايي تزيين شده است. موزه شاهچراغ( ع ) موزه شاهچراغ (ع) از آثار وقفي مردم به اين آستانه مبارك ، تشكيل شده است. همچنين وسايل شخصي شهيد محراب" آيت الله دستغيب"، از جمله پوشاك، دفتر و ... نيز در يك رواق ( آستانه ) به نمايش گذاشته شده است. آثار موزه شاهچراغ شامل مجموعه اي از قرآن هاي مجيد و نسخ خطي ، آثار سفالي از دوره پيش از تاريخ و دوران اسلامي، چند نمونه ظرف سنگي پيش از تاريخ ، پارچه و پرده سوزن دوزي ، آثار شيشه اي شامل انواع لاله ، چراغ ، شمعدان و انواع گلاب پاش و...، ظروف چيني ، ظروف فلزي شامل آفتابه لگن ، پيه سوز، سيني ، قنديل برنجي و ... و تعدادي مجسمه كوچك است. از اشياي قابل توجه موزه ، دو لنگه در قديمي حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع ) است كه سال 1289 هـ. ق توسط " ظل السلطان" به آستان مبارك هديه شد. اين در با ارتفاع آن سه متر و عرض دو متر ، از چوب گردو ساخته و با نقره روكش شده است. موزه تاريخ طبيعي دانشگاه شيراز موزه تاريخ طبيعي در اسفند 1353 تأسيس شد ، و در اسفند 1359به ساختمان كنوني انتقال يافت.در بخش جانورشناسي موزه 2500 نمونه از بي مهرگان و در قسمت مهره داران، دوزيستان و خزندگان و پرندگان، انواع گوناگون آنها جمع آوري شده است. در بخش گياهان زينتي و دارويي بيش از 60 گونه گياه دارويي، در بخش زمين شناسي فسيل ماهي با عمر70 ميليون سال ، كاني هاي زينتي، انواع سنگ ها و فسيل ها قرار دارد. اين موزه همچنين داراي بخش آناتومي، تكنولوژي، هنر، كارگاه فني و تاكسيدرمي و بخش سمعي و بصري و كتابخانه است.
آداب ورسوم مردم شيراز 5
خريد لباس عيد از يكي دو ماه به نوروز مانده شيرازي ها به بازار مي روند و لباس عيدشان را مي خرند پارچه هايي معمولاً خريداري مي شود كه داراي رنگروشن و سرخ يا زرد باشد و معتقد بودند اگر لباس را خودشان بدوزند پارچه آن را روزهاي دوشنبه يا جمعه قيچي كنند و نيز معتقد بودند كه روز پنج شنبه ساعت سنگين است و لباس مدتي روي دست مي ماند تا دوخته شود. روز سه شنبه اگر بريده شود نصيب دزد يا مرده شور خواهد شد و روز چهار شنبه مي سوزد وسايل خانه نيز بايد عوض شود و يا تميز گردد. پختن نان شيرين از جمله كارهايي است كه حتماً بايد قبل از عيد و براي عيد انجام بگيرد. سبز كردن گندم، عدس، تره تيزك، ده پانزده روز به عيد ماندهدر خانه هاي شيراز صورت مي گيرد. براي اين كار از ظرفي استفاده مي كنند كه از جنس مس يا روي باشد و بعد مقداري دانه ابتدا به سلامتي امام زمان مي ريزند و به ترتيب بعد از آن نام اعضاي خانواده را مي آورند. **خانه تكاني يا رفت و روب يكي دو هفته پيش از عيد خانه تكاتي يا رفت و روب انجام مي گيرد و مجدداً اثاثيه را جابه جا مي كنند و گرد گيري مي كنند و دوباره آنها را مي چينند. در مراحل بعد تخم مرغ رنگ كردن است كه آن ها را آب پز مي كنند و رنگ هاي شاد بر روي آنها مي زنند. **سفره و ساعت تحويل سال براي تحويل سال همه در يكي از اطاق هاي خانه شان سفره مي اندازند . پيش از هر چيز آيينه و قرآن در آن مي گذارند و بعد هفت سين را مي گذارند. هفت سين عبارت است از سماق، سير، سنجد، سمنو، سكه، سركه، سبزي. در شيراز علاوه بر هفت سين( هفت ميم ) را هم درسفره مي گذارند كه هفت ميم عبارتند از: مدني ( ليمو شيرين )، مرغ، ماهي، ميگو، مسقطي، ماست و مويز. به علاوه كنگر ماست، عسل، خرما، كره، پنير، كاهو، تخم مرغ رنگي و .... موقع تحويل سال همه اهل خانه بايد با لباس نو بر سر سفره باشند اسپند نيز دود مي شود و هر كدام از اين ها فلسفه اي دارد. شمع براي روشنايي خانه و زندگي، قرآن نشان توجهي است كه بايد در آغاز سال به خداوند داشته، به علاوه در سال نو، صاحب قرآن يار و مددكار اهل خانه خواهد بود. پول نشان از خير و بركت و رفاه، اسپند براي دوري از چشم زخم حسود، برنج، نشاني از خير و بركت و فراواني، آب, نشان صافي و پاكي و روشنايي و گشايش كار. ماهي قرمز، شگون دارد. آيينه، براي رفع كدورت و نشاني ازصفا و پاكي و يكرنگي. طلا، نشاني از اميد به وضع مالي خوب در سال نو. بعد از تحويل سال نبايد شمع ها را با فوت خاموش كرد بلكه بايدگذاشتتا آخر بسوزند و يا با نقل و مسقطي خاموششان كرد. يكي ديگر از اعتقادات مردم شيراز اين است كه هنگام تحويل سال در حرم حضرت شاهچراغ(ع) باشند كه درآنجا شمع روشن مي كنند و در دست مي گيرند به اين معني كه هميشه زير نور شاهچراغ باشند . و يك نفر واعظ بالاي منبر مي رود و دعا مي خواند و مردم صلوات مي فرستند و از طرف خادمين شاهچراغ روي مردم گلاب پاشيده مي شود و همه به هم تبريك مي گويند. **ديد و بازديد از بامداد نوروز ديد و بازديدها آغاز مي شود در همه خانواده ها رسم است كه به ديدار كسي كه از نظر سن و شخصيت بر ديگران مزيت دارد بروند و دست او را ببوسند و تبريك بگويند و او نيز عيدي كه شامل سكه يا پول است به آنها بدهد. بعضي نيز صبح عيد نوروز يك بشقاب گندم برشته كه شامل: كنجد، گندم، شاهدانه، نخودچي و كشمش است به اضافه يك بشقاب نان شيرين به اضافه تخم مرغ رنگي يا سكه به كوچك ترها مي دهند. **عيد نوروز درماه رمضان: اگر عيد نوروز در ماه رمضان بيفتد سفره انداخته مي شود ولي ديد و بازديدها عموماً در ساعات بعد از افطار و در شب صورت مي گيرد. **عيد نوروز در ماه محرم اگر نوروز در ماه محرم يا صفر بيفتد در اعياد قربان و غدير كه پيش از دهه محرم است به عيد مباركي مي روند و گندم سبز مي كنند ممكن است در نوروز سفره مختصري كه حاوي قرآن مجيد، سبزي، آينه و ميوه است انداخته شود ولي ديد و بازديد به صورت عادي و معمولي مفهومي ندارد. **سيزده بدر روز دوازده فروردين همه وسايل تهيه مي شود و هر چه از شيريني ها و آجيل ها باقي مانده براي صبح سيزده آماده مي شود كه البته همراه آن سركه و كاهو نيز هست. صبح سيزده فروردين همه دسته دسته عازم كوه و باغ هاي اطراف شيراز مي شوند و معتقدند در روز سيزده فروردين نبايد در خانه ماند زيرا اين روز نحس و بديمن مي باشد. روز سيزده پيش از طلوع آفتاب و تا پاسي از شب ادامه دارد در عصر اين روز ويژه سبزي گره زدن دخترهاست كه در واقع براي گشايش بخت خود اين كار را مي كنند و ترانه هايي مي خوانند چنانچه سيزده به ماه رمضان بيفتد. مراسم را بعد از تمام شدن ماه رمضان در اولين جمعه يا اولين عيد انجام مي دهند. ٭ تهيه جهاز : خانواده عروس در خلال عقد تا عروسي دست اندر كار تهيه جهيزيه دختر هستند. اگر چه ممكن است از زمان كودكي دختر، چيزهايي براي او به مرور ايام خريده و تهيه كرده باشند ولي خريد درست جهيزيه در فاصله عقد و عروسي صورت مي گيرد. معمولاًجهيزيه شامل : اسباب سفره كه خود شامل : سفره, يك دست بشقاب، كارد و چنگال و .... اسباب آشپزخانه كه شامل : قابلمه، جارو، و .... اسباب حمام كه شامل : حوله، بقچه و سوزني، لگنچه و تاس و .... وسايل خانه شامل : يخچال، پنكه، قالي و ... لوازم آرايش كه شامل همه لوازم و وسايل آرايش خود عروس است به علاوه خلعت براي داماد كه شامل : يك قواره كت و شلوار، جوراب و ... تهيه وسايل عروسي نيز به عهده داماد است كه در خلال عقد و عروسي به فكر تهيه وسايل پذيرايي براي برگزاري عروسي است. براي برگزاري مجلس عروسي ساعت را خوب مي كنند. بعد از طرف خانواده داماد محل و مكان و روز و ساعت برگزاري به اطلاع خانواده عروس مي رسد و ضمناً تعداد مهماناني كه مي آيند، دقيقاً تعيين و روشن مي شود. دراين مراسم از مطرب ها نيز دعوت مي شود. خانه داماد نيز براي مراسم عروسي آذين بندي مي شود چراغاني مي كنند و حصين (گلدان هاي سفالي) كه معمولاً داراي گل شمعداني است دور حوض مي گذارند كف حياط فرش مي گسترند بعد از حضور همه مدعوين و گرم شدن مجلس به دنبال عروس مي روند. موقع بردن عروس به خانه داماد واسونك هايي خوانده مي شود كه اين گونه است : گل به دس دسمال به جيب و شاد و خرم اومديم اومديم و اومديم و مي گويين خوش اومدين قوم و خويشونش خبر كن وخت رخصت دادنه گل و خي چادر به سركن گل هواي رفتنه معمولاً زنان هنگام ورود به خانه عروس كل مي زنند و زناني كه در خانه عروس يعني از ياران نزديك او هستند با كل KEL جواب مي دهند بعد بزرگتري كه همراه داماد است از پدر و مادر عروس اجازه مي خواهند كه او را با خود ببرند عروس دست پدر و مادر خود را مي بوسد و خداحافظي مي كند بعد عروس را از زير قرآن مي گذرانند . هنگامي كه عروس به خانه داماد وارد مي شود يك نفر ظرفي را كه درآن عسل است جلو عروس مي آورند عروس انگشتش را كمي درآن زده به در خانه مي كشد و وارد مي شود. سيني ديگري كه يك جلد قرآن مجيد و يك ظرف و يك كاسه آب كه برگ سبز يا شاخه گل در آن مي افكنده اند و يا نارنجي كه روي آب كاسه افتاده جلوش آورده مي شود. عروس قرآن را مي بوسد و از زير آن مي گذرد و ديگران ظرف نقل را روي سرش مي پاشند. بعد كاسه آب را كه نارنج يا برگ سبز يا شاخه گل در آن شناور است پيش پايش مي گذارند تا عروس از روي آن رد شود. عروس بايد طوري عبور كند كه پايش به ظرف اصابت كند و ظرف واژگون شود. ممكن است گوسفندي را هم جلو پايش سرببرند و در اين هنگام نقل و سكه روي سر عروس و داماد مي ريزند و اين واسونك ها خوانده مي شود: سوريا گويين مبارك هرچي مي خواين جازشه يي عروسي ما آورديم ده دوازه سالشه ٭ پاانداز : صبح عروسي داماد با يكي دو تن از بستگان نزديكش به دست بوسي مادر زن مي رود و از سوي مادرزن هديه اي چون ساعت و يا چيز ديگري دريافت مي كند. ٭ بردن جهاز : جهيزيه را كه معمولاً جاز يا جهاز يا جهيز يا جيز مي گويند پيش از ظهر يعني بعد از بازگشت داماد به خانه براي عروس مي فرستند و مادر عروس به ديدن او مي آيد و عروس دست مادر را مي بوسد و در اين ديدار از طرف عروس و داماد از مادر زن به گرمي پذيرايي مي شود. جهيزيه كه سيني هاي بزرگ متعددي گذاشته شده و روي سر چند نفر است، وارد خانه مي شود و همه را در اطاق مي گذارند بعد نام تك تك وسايل خوانده مي شود و يكي صورت بر مي دارد و در آخر داماد آن را امضاء مي كند. ٭ گل عروسي : كساني كه مي خواهند براي عروس و داماد هديه اي بفرستند هديه خود را كه گل عروسي خوانده مي شود در همين روز مي فرستند. هدايا معمولاً وسايل خانه و يا سكه طلا و يا اشياء لوكس و گرانقيمت است . ٭ پاگشا : بعد از يكي دو هفته پدر و مادر عروس، عروس و داماد و بستگان نزديك آنها و خود را به افتخار و شادماني زندگي عروس و داماد و به عنوان پاگشا دعوت مي كنند مراد از پاگشا گشوده شدن پاي عروس و داماد در زندگي مشترك براي رفتن به خانه بستگان است كه از آن جمله اند پدر و مادر هريك از آنان و به ترتيب بقيه اقوام نيز آنها را پا گشا مي كنند و در آخر هم عروس و داماد نيز همه آنها را دعوت مي كنند كه به اين دعوت دست بوسان مي گويند. ٭ آب چله زني : از مراسمي كه بايد در روز عروسي انجام گيرد آداب آب چله زني است و آن بدين طريق است كه عروس را مي نشانند و بعد در يك شيردان يك دسته كليد و يك شانه و مقداري اسپند مي ريزند و آن را از آّب پرمي كنند بعد مجمعه اي به وسيله يك يا دو نفر روي سر عروس گرفته مي شود و آن وقت يكي از زنان كارآمد و مسن و با تجربه چهل و يك مشت آب از شيردان برداشته و درمجمعه مي ريزد و چهل قل مي خواند ضمناً هنگام برداشتن و پاشيدن آب نام پري زادها را مي برد. عقائدي نيز درباره عروسي وجود دارد كه از آن جمله اند: ساعت عقد و عروسي را بايد خوب كرد. شب شنبه نبايد عروسي كرد. شب دوشنبه براي عروسي بسيار خوب است و يمن دارد. قدم عروس ممكن است براي داماد خوب يا بد باشد. اگر خوب است براي داماد و خانواده اش خوشي و بهروزي به همراه دارد و الا برعكس. زمين زير پاي آدم عزب مي لرزد. عقد و عروسي سنت پيغمبري است .
آداب ورسوم مردم شيراز 2
يلدا شب اول چله بزرگ زمستان را كه مقارن با شب اول ديماه است، شب يلدا مي گويند در اين شب كه بلندترين شب سال است، اكثر خانواده ها در شيراز به شب زنده داري مي پردازند. بعضي نيز بسياري از دوستان و بستگان خود را دعوت مي كنند و براي پذيرايي از آنها و نيز صرف غذا سفره اي مي گسترند. اين سفره كه بي شباهت به سفره هفت سين نوروز نيست، در اطاقي گسترده مي شود، اينه و قاب عكس حضرت علي (ع) در آن قرار مي گيرد، يكي دو لاله و چند شمع زيبا و نگين در آن گذاشته و روشن مي كنند. در حاشيه آن درظرفي زيبا مقداري اسپند مي گذارند و روي آن را آتش مي ريزند تا بوي آن در اطاق بپيچد. از ميوه ها انار و مركبات و به ويژه هندوانه بايد در سفره باشد. از انواع تنقلات نخودچي، كشمش، حلواي ارده و اجيل مشكل گشا و رنگينك و ارده شيره و خرما و انجير نيز درسفره گذاشته مي شود. غذاي ويژه سفره شب يلدا هويج پلو است. شيرازي ها معتقدند كه عموم مردم يا گرم مزاجند يا سرد مزاجند و در شب يلدا آنها كه گرم مزاجند بايد حتماً انواع خنكي ها مانند هندوانه بخورند تا طبعشان برگردد و سرد مزاج شوند و آنها كه سرد مزاجند، بايد در اين شب از انواع گرمي ها مانند: خرما، رنگينك، انجير و ارده شيره بخورند تا مزاج آنها نيز به گرمي برگردد. در اين شب، تا ديرگاهان مي نشينند و به شوخي، گفت وگو، خاطره گويي و مشاعره و شب زنده داري مي پردازند . فال حافظ نيز در ميان خانواده ها، بخصوص در اين شب رواج فراوان دارد. عقايدي در مورد زنان باردار اگر زن حامله هر روز يك دانه سيب سرخ دعا خوانده بخورد، فرزندش زيبا مي شود. زن باردار هرگز نبايد توت سياه و انجير بخورد. اگر توت سياه خورد بچه اي كه خواهد آورد دچار غش خواهد شد و به علاوه طاسه خواهد رفت يعني رنگش كبود مي شود و به سختي نفس مي كشد. انجيرموجب سقط جنين است . اگر زن حامله اويشن بخورد بچه اش سقط مي شود، زن باردار نبايد تنها به جايي برود زيرا آل او را مي زند. براي اين كه زن حامله احساس تنهايي نكند بايد دعاي ام البنون را به گردنش انداخت خوردن آش كارده موجب سقط جنين مي شود. اگر زن حامله تا چهل روز بعد از موضوع حمل فوت شود. بهشتي است. مار هرگز زن حامله را نمي گزد. غذاهاي پيش از زايمان : همين كه زني آرمه كرد بايد غذاهاي مخصوص به او داد ازجمله آنان آش ماست ( پختني ها) آش غوره، كوفته سبزي، حلواي كاسه . آش آرمه پزان : زماني كه دوره آرمه داري زن حامله بگذرد بسياري از بستگان نزديك او و شوهرش مانند خواهر و مادر يك وعده غذاي كامل شامل مرغ سرخ كرده، چلو خورشت، كوفته سبزي، حلواي كاسه، آش و فرني به نام آش آرمه پزان تهيه كرده و براي ناهار يا شام آن زن و شوهر جوان مي فرستند و اين سنت احترامي است به زن حامله و شوهرش . لوله اندازون : در ماه چهارم يا پنجم حاملگي از طرف خانواده عروس مراسمي به نام لوله اندازون برگزار مي شود. در اين مراسم بيشتر اقوام هستند براي برگزاري اين مراسم عقيده دارند كه بايد روز دوشنبه يا جمعه را برگزيد زيرا براي لوله اندازون، در اين دو روز ساعت خوب است و شگون دارد. مادر زن لوله كوچكي كه از طلا يا فولاد است و يا لوله طلايي كه تو خالي است روي ظرف پر از نقلي گذاشته و دستمال نقره دوز و يا پولك دوزي شده و يا توري نازك و خوش رنگي را روي آن مي اندازند و براي عروس مي فرستند. بعد تمام ميهمانان پذيرايي مي شوند و واسونك هايي نيز خوانده مي شود كه از جمله آن : اي حرير نرم و نازك كي خريده؟ شوهرت خانم عروس، بي بي عروس، اي چي چيه در برت آوردن رختك: همين كه زن حامله هفت ماهه شد از طرف مادرش لباس هاي مورد لزوم بچه را در چمدان يا در سيني هاي جداگانه گذاشته و روي آن پارچه مي كشند و براي عروس مي فرستند. همه اقوام داماد جمع مي شوند بعد از مدتي كسي كه از جانب مادر عروس به خانه داماد آمده پارچه ها را برمي دارد و به عروس و بستگان شوهرش تحويل مي دهند و ضمن اين كار جملاتي راكه حاكي از اشتياق طرفين به پسر بودن حمل است گفته مي شود از جمله اورا آقازاده مي خوانند. رختك معمولاً شامل اين البسته و اشياء است، گهواره يا ننو، قنداق، پيشاني بند، ناف بند، صابون، روپوش بچه و غيره ....
آداب ورسوم مردم شيراز 1
عقايد درباره زائو و نوزاد : اگر چاقو يا قيچي نزد زن زائو باشد آل او را مي زند، بايد نوزاد را در شب اول تولدش كمي در كوچه و بازار گرداند كه اگر كسي بر او واردشد عيبي نداشته باشد. شب هاي يك شنبه و چهار شنبه بايد زاغ و اسپند براي نوزاد دود كرد تا اگر بچه نظر خورده بريده شود. اگربچه اي را وجب كنند مي ميرد و از اين قبيل . همتي : چند روز قبل از آن كه آثار و نشانه هاي زايمان ظاهر شود، زن باردار به ديدن اقوام و خويشان مي رود و اين ملاقات ها براي آن بود كه نزديكان و آشنايان درمراسم زايمان شركت كنند و به آن همتي مي گفتند. زايمان : هنگام وضع حمل اكثر اقوام و بستگان در اطراف زائو حاضر مي شدند، جز زن هايي كه هفته گيرك يا چله گيرك داشتند (به زناني كه نوزادشان از روز هفتم مرده بود ( هفته گيرك) دار و به آنهايي كه نوزادشان از روز تولد تا چهل روز بعد مرده بود( چله گيرك) دار مي گفتند . زن هايي كه از ساعات اوليه زايمان نزد زائو آمده بودند مي توانستند بقيه روز ها هم به ديدن او بيايند ولي زن هاي هفته گيرك دار و چله گيرك دار تا چهل روز پس از تولد نوزاد حق نداشتند به ديدن زائو بروند. چند ساعت قبل از زايمان زماني كه اولين نشانه ها پيدا مي شد، براي آسان زاييدن مقداري فرنجمشك، زعفران، مشك فراموشي و اسطوخودوس را دم كرده به زائو مي دادند. قبل از زايمان در يك مجمعه (سيني بزرگ لبه دار) مقداري خاك ريخته، چهارعدد خشت را دو به دو روي هم و در مقابل هم قرار مي دادند، روي خاك را با پارچه ياكهنه اي مي پوشاندند، زائو را روي دو پا و بالاي خشت ها نشانده و به فاصله اي كه بين خشت ها ايجادشده بود ( گودك) مي گفتند يكي از اقوام نزديك زائو به عنوان (پيش نشين) رو به روي او مي نشست. تولد كه صورت مي گرفت ماما بچه را مي گرفت و هنگامي كه مي خواست ناف نوزاد را ببرد هركدام ازحاضرين مبلغي به عنوان ناف بران به او مي دادند. درطول زايمان يك نفر اذان مي گفت و آن را اذان بي موقع مي ناميدند. در يكي از گوش هاي نوزاد اذان مي گفتند و در گوش ديگر او اقامه خوانده مي شد. زير متكاي زائو يك قداره قرار مي دادند. ماما سيخي به دست گرفته و روي بدنه ديوار ضمن كشيدن خطي مي گفت: حصار مي كشم. عمل حصار كشيدن سه مرتبه انجام مي گرفت. يك قيچي را به دهان زائو مي گذاشتند. و او سه دفعه قيچي را به دندان مي گرفت، سپس قيچي را زير متكاي او قرار مي دادند. سه عدد پياز را با يك قطعه كوچك (كنجه) گوشت به سيخي كشيده سيخ را بالاي در راهرو يا اتاقي كه زائو در آن خوابيده بود نصب مي كردند تا هركسي كه وارد و خارج مي شود از زيرآن رد شود. تمام اين كارها براي آن بود كه به زائو و نوزادش آسيب و چشم زخمي نرسد. مراقبت از زائو درشب ها با هوشياري و دقت بيشتري انجام مي گرفت و براي جلوگيري از آل زدگي او را تنها نمي گذاشتند. آدم هاي خسته و كوفته نبايد به ديدن نوزاد مي آمدند چرا كه نوزاد به بي حالي و بي رمقي دچار شده از حال مي رفت. در صورت بروز چنين حالتي، گيوه يا ملكي پدر نوزاد رابرداشته آنها را بالاي سر نوزاد به هم مي زنند تا گرو غبار پاي افزارها روي او ريخته از بي حالي بيرون آيد. بعد مقداري باروت را در آستانه در اتاقي كه زائو در آن خوابيده بود مي ريختند و زائو نگاه مي كرد، در همين حال يك قطعه زغال آتش شده را روي باروت مي گذاشتند و زائو بايد تا زماني كه باروت در حال سوختن و شعله كشيدن بود به آن نگاه مي كرد. سپس آتش روي باروت را به پشت بام همان اتاق مي انداختند و اين كار را سه روز انجام مي دادند روزهاي اول و سوم و هفتم روي خشت خامي با پارچه رنگي، چشم و ابرو و بيني و دهان گذاشته كمي اسپند و نمك وسكه اي درگوشه هاي خشت قرارداده، خشت را سركوچه مي گذاشتند. شخص يا گدايي كه سكه را برمي داشت وظيفه داشت خشت را بشكند. روز سوم قابله (ماما) بند سياه و سفيدي را كه به هم تابيده شده بود و به آن بند چله مي گفتند به دور گردن، مچ دست و مچ پاي زن زائو و هم چنين به دور گردن و مچ دست نوزاد مي بست بند چله را تا چهل روز پس از زايمان از زائو و نوزاد جدا نمي كردند. روز چهارم مقداري كاچي پخته و به زائو مي دادند كه به كاچي زير تو ( تب) معروف بود. در اولين چهارشنبه يا يكشنبه پس از تولد براي زائو و نوزاد زاغ و اسپند مي سوزاندند. بدين ترتيب كه قطعه اي زاغ را به يك دست و سوزني را به دست ديگر گرفته ضمن فرو كردن سوزن به زاغ مطلبي مي گفتند و بعد زاغ و مقداري اسپند را در آتش مي ريختند اين مراسم براي رفع مضررات از جان زائو و نوزاد بود و بيشتر به وسيله مادر زائو انجام مي شد. حمام زايمان : براي رفتن به حمام عده اي از آشنايان را دعوت مي كردند. سيخ پياز و گوشت را كه بالاي در زده بودند برداشته و يكي از پيازها را توي كوچه، دومي را دم در حمام و سومي را داخل حمام زير پاي زائو مي گذاشتند تا له شود وقطعه گوشت را بين راه جلو سگ مي انداختند. پس از پوشاندن لباس هاي زائو چارقدي روي سر او انداخته و رويش لچك (دستمال) سياهي مي بستند اين لچك مشخص كننده زن زائو بين ساير زن ها بود زائو ابتدا وارد اتاق خود مي شد و نوزاد را بعد از او وارد اتاق مي كردند. روز هفتم يا دهم براي نوزاد نني (ننو) مي زدند. ابتدا نني را روي زمين پهن كرده، چهارعدد گردو را در چهار گوشه آن مي شكستند، قطعه گوشتي را نيز وسط نني گذاشته و بعد آن را به گربه اي مي دادند. مقداري پوست خز روي سر نوزاد قرار مي دادند تا ملاجش نيفتد و بي وقتي نكند بچه را تا چهل روز از اتاق بيرون نمي بردند بعد از چهل روز معتقد بودند اگر او را از جلو دكان رنگرزي رد كنند، بچه حمله اي شده و به اصطلاح پيرونه مي كند روز چهلم نوزاد رابا مقداري نقل و شمع به شاهچراغ مي بردند، شمع ها را آنجا روشن كرده و نقل ها را به مردم مي دادند. كمي نان را گوشه قنداق گذاشته و هنگام رفتن به شاهچراغ نان را جلو اولين سگي كه مي ديدند مي انداختند. پسر را تا دوسال دوماه كم (بيست ماه ) و دختر را دوسال و دو ماه شير داده اين موضوع را به پيغمبر اكرم نسبت مي دادند. از شير گرفتن بچه : پس از مدت شيرخوارگي روز جمعه اي را انتخاب كرده و با خود يك انار و مقداري ماست برداشته به مسجد جامع مي رفتند. در محوطه مسجد جمعه ستون سنگي كوتاهي بود كه سرستون سنگي روي آن قرار داشت در سطح بالايي اين سر ستون سوراخ هايي كنده شده بود بعضي ها تعداد اين سوراخ ها را چهل عدد و بعضي كمتر مي دانستند. ماست را باقاشق درسوراخ ها ريخته سپس آنها را از سوراخ ها جمع كرده به داخل ظرف مي ريختند. كساني به جاي ماست از آب استفاده مي كردندبا دندان كمي از پوست انار را مي كندند و پس ازخواندن سوره ياسين به درون انار فوت مي كردند. (اين عمل ممكن بود درمسجد يا جايي ديگر انجام شود ولي مهم آن بود كه حتماً در روز جمعه اين كارصورت بگيرد.) ظهر جمعه درمنزل رو به قبله مي نشستند و بچه را كاملاً شيرداده سير مي كردند، آنگاه قطعه اي سنگ يا بازيچه اي را كمي دورتر پرتاب كرده بچه را مي فرستادند تا آن سنگ يا بازيچه را بردارد و از آن ساعت شيردادن به بچه را قطع مي كردند تا سه روز از ماست و اناري كه با خود به مسجد برده و باز گردانده بودند به بچه مي دادند.
چهارشنبه سوري شيراز
چهارشنبه آخر سال را چهارشنبه سوري مي گويند و مراسم ويژه آن در شب چهارشنبه صورت مي گيرد براي مراسم مقداري بوته خار درخانه ها فراهم مي شود و كوچك و بزرگ از روي آن مي پرند و مي گويند : زردي من از براي تو ٭ ٭ سرخي تو از براي من در گوشه و كنار كوي و برزن نيز بچه ها آتش هاي بزرگ مي افروزند و از روي آن مي پرند و ترانه (سرخي تو از …) مي خوانند. بعضي از زنان عقيده دارند اگر شب چهارشنبه سوري فال بگيرند فالشان درست در مي آيد از اين رو به ويژه در گذشته ها اگر كساني مي خواستند فال بگيرند در سر چهار راه به نحوي كه كسي آنها را نبيند در تاريكي يا دالان خانه مي ايستادند و به گفت و گوي عابرين گوش مي دادند. اگر عابرين سخناني اميد بخش در مورد عقد، عروسي، معامله اي سودآور، خبر خوشي كه شنيده اند، مژده اي كه داده اند، فرزندپسري كه گيرشان آمده بيان مي كردند به فال نيك گرفته مي شد و نويد آن بود كه سالي نيكو و پراز شادي و سرور در پيش است و اگر برعكس از اختلاف، نزاع، مرگ، ضرر، ناخوشي، خبرهاي ناگوار گفت و گو مي شد نشان اين بود كه سال نو سال نيكوئي براي فال گيرنده نيست. در قديم بعضي اوقات زنان كاسه اي را بر مي داشتند و به در خانه اين و آن مي رفتند و با پول يا فلز يا شيء به كاسه مي زدند كه صداي تصادم شيء و كاسه شنيده شود و صاحبخانه با خبر گردد و بيايد دم در. وقتي صاحبخانه مي آمد و آنها را مي ديد حرفي رد و بدل نمي شد اگر صاحبخانه مي رفت و برايشان شيريني و آجيل مي آورد نشان خير و بركت بود و اگر نه بر عكس. زنان شيراز درسابق عقيده داشتند كه در شب چهارشنبه سوري بايد حتماً به سعديه رفت و در آب سعديه آب تني كرد. پيرزنان با نشاط قديمي شيراز، در شب چهارشنبه سوري بزك نموده و مجلس عيشي روبراه مي كردند در اين مجلس از ترانه هاي محلي خوانده مي شد و دايره نيز مي زدند و همه ابراز سرور مي كردند.
شناسنامه شهر شيراز
برگي ديگر از: با ويران ساختن تمامي خانهها و محلههاي قديمي هويت شهرها را از آنها نگيرد و بينام و نشان نسازيد پرويز ورجاوند دكتر در باستانشناسي و مردمشناسي استاد دانشگاه تهران و مشاور سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران ترش شهرها و ويران گشتن محلههاي قديمي و ايجاد بناهاي نوساز پديدهايست كه از نيم قرن پيش در سرزمين ما آعاز شده و با آهنگي تند و در بسياري از موارد بگونهاي لجام گسيخته و بدور از منطق پيش ميرود .در اين شك نيست كهباتوجهبه شرايط واوضاع واحوال خاص جامعه وطن ما ،روزبروزاندازه شهرهاگسترش بيشتري پيدا خواهد كرد و شبكههاي جديدي براي ارتباط قسمتهاي مختلف شهر بيگديكر بوجود خواهد آمد .باز در اين شكي نيست كه برخي از محلههاي قديمي اگرفكراصولي بحالشان نشودبه ناچارحيات خويش را از دست ميدهند و پس از آنكه به محلههاي فقيرنشين تبديل يافتند ،رو به ويراني خواهند گذارد وسرانجام باتيعه (گريدر) ازپايهوبن بركنده ميشوند و جاي خود را به بناهاي نوساز و قوطي كبريت مانند خواهند سپرد. مندر اين نوشته قصدآن ندارم تادرزمينه ضوابطي كه شهرسازان ميبايست در امر توسعه شهرها و ايجاد محلههاي جديد و نوسازي محلههاي قديمرعايت كنند بهبحث بپردازم ،زيرا كه ميدانمگوش شنوائي در اين زمينه وجود ندارد و دليل آنبيتوجهيمطلقياستكهتابحال نسبتبهاينگونه بخثهاشدهاست. تابحالازسوي چندينسازمان مسئول و تحقيقاتي كشور،ازجمله سازمان ملي حفاظت آثارباستاني ايران و دانشگاه تهران سمينارهائي در اين زمينه تشكيل يافته است و قطعنامههائيبتصويبرسيدهاستوليهيچيكازشهردارانومقاماتمسئول درشهرداريهااعتنائي به فريادهاي اعتراضآميز متخصصان وباستانشناسان درزمينه حفظ ميراثهاي فرهنگي و هنري در شهرها نكردهاند ،از اينرو در اينجا روي سخن من با مردم استنه با مسئولان امر و ميخواهم با نشان دادن يك اثر گمنام و به اعتباري پيشپا افتاده توجه مردم را به اوراق شناسنامهاي خاص خوددارد كه بكمك برگهاي آن و نوشتههايش اصل و نسب و شخصيت خودش را معرفي ميكند. محلههايقديمي،مجموعههاي تاريخي،تكبناها، درختهاي كهنستل همه وهمه برگهاي شناسنامه يك شهرند كه بايد به گونهاي معقول درراه حفظ آنهاكوشيدزيرا با از دست دادن اين آثار شهر اصل و نسبتش را از دست ميدهد و هويتش را گم ميكند. در فضاي چنين شهري اگر امكان ادامه ورشد فرهنگ ملي عيرممكن نباشد،نهايت مشكل خواهد بود. آنچه درزيرآمده معرفي كوتاهي است از يك خانه نيمه ويران دوران قاجار در شهر شيراز، شهري كه از نيم قرن پيش تابجال باوجودسوابق چشمگيرتاريخياش بخاطر(مدرن)ساختن آن سخت آسيب ديده و كم و بيش تمامي محلههاي قديمي و مجموعههاي معماري آن را از هم دريده و قطعه قطعه گشته است. با اينحال در اين شهر هنوز هم آثار قابل توجهي وجود داردكه ازآن ميان خانههاي قديمي را ميتوان يادكرد. خانههائي كه هريك معرفي گوشهاي از معماري دوران قاجار دراين بخش از كشوراند. اميد كه شيرازهاي اصيل و دوستداران شهر حافظ و سعدي كمر همت بر بندند و از ويراني و انهدام اين تك نشانههاي باقيمانده جلوگيري كنند و دلالان حريصي را كه چون خوره و موريانه بجان در و ديوار و سقف خانههاي قديمي افتادهاند، ناكام سازند. صحنهاي از گچبري ديوار ايوان. اين صحنه نقليدي است از يك مجلس از حجاريهاي تخت جمشيد كه در آن داريوش را برتخت شاهي نشان ميدهد. (عكس از نگارنده) درضلع غربي خيابان فلكه خاتون خانهاي قرارداردكه اكنون به چوبفروشي تبديل شده است.(1) اين خانه در گذشته به خاندان ايزدي تعلق داشته است. بناي مزبور ساختمان دو طبقهايست كه رو به ويراني ميرود. جالبترين قسمت اين خانه گچبريهاي رنگي آنست كه در داخل ايوان طبقه دوم انجام گرفته است. ايوان مزبوردرجلوبر روي دو ستون چهار گوش تزئيني قرار دارد. يك طرف ستونها را نيم ستون پيچ مانندي با سر ستون زنبيلي شكل و نيم تنه گاو بال ـ دار برفراز آن زينت داده است. قسمت عقب ايوان و اطراف پنجرهها و در ورودي به ايوان وروي ديوارهاي جانبي راصحنههاي جالب گچبري پوشانده است. گچبريهاي مزبوربصورت نيم برجسته ورنگاميزي شده درقابهاي مستطيل شكل اجراء شدهاند. موضوعهائي كه در گچبريها بكار رفتهاند يا جنبه اساطيري و تاريخي دارند و يا از روي حجاريهاي تختجمشيد تقليدشدهاند. بايدگفت كه درهردومورد هنرمندگمنام در حد گچكاران خوب زمان موفق بوده است. طراحي صحنهها باتوجه به محلاجراءازيك تناسب منطقي برخورداراست وصورتسازيها نماينده يك كاربه نسبت خوبدر مقايسه با خيلي ديگراز كارهاي اواخردوره قاجار است .نكته جالب دراين گچبريها با توچه به فضاي به نسبت محدودي كه در اختيار هنرمند بوده ،عبارتست از تنوع چشمگير موضوعها و صحنهها و بالاخره رنگاميزي شاد و به نسبت متعادل آن. موضوع صحنههاي گچبريهاي مزبور عبارتست از: 1ـ دربارحضرت سليمان، دراين صحنه حضرت سليمان ازنظر جامه و تختي كه برفراز آن قرار گرفته به گونه شاهان ساساني طراحي شده است. 2ـ صحنههاي نبرد شاه با گاو بالدار و گاو به تقليد از حجاريهاي در گاهيهاي قصر تچر در تختجمشيد. 3ـ صحنهبر تخت نشستن داريوش و دريافت گزارشاز شخصيت مادي به تقليد از صحنه حجاري قسمت خزانه تختجمشيد. 4ـ صحنه به تختنشستن يك شاه و خدمتگزاري كه ظرفي را بحضورش آورده است. طرح تاج و لباس اين شاه يا شاهزاده به لباس شاهان ساساني شبيه است. نكته قابل توجه ديگردراين گچبريها اينست كه شخصيتهاي صحنههاي اساطيري هيچ يك لباس و جامه زمان را بر تن ندارند. احتمال بسيار دارد كه اين صحنهها را نيزهنرمندازروي تصويرهائي كه دراختيارداشته ساخته باشد و جنبه ابتكاري نداشته باشد. طراحي صحنهها وميزان برجستگي آنها بر جستههاي ظرفهاي نقره تقليد كرده باشد نه از روي عكسوطرحهاي كشيده شده برروي كاغذ. بررويهم بايد گفت كه گچبريهاي اين محل ازنظر توجيه جنبههاي تزئيني معماري دوران قاجار در شيرازداراي ارزش و اعتباري ويژه است و در كمتر بنائي در شيراز با اينتعداد و ميزان سطح گچبري بر خورد ميشود. گچبريهاي چوب فروشي خيابان فلكه خاتون: