شهرستان چابهار با وسعتي حدود 24729 كيلومتر مربع در جنوب استان واقع شده است. فاصله آن تا مركز استان 756 كيلومتر مي باشد و به دليل نزديكي با مدار رأس السرطان و درياي عمان در تمام فصول سال داراي آب و هواي معتدل است اين شهرستان از شمال به سرباز و نيكشهر از غرب به جاسك در استان هرمزگان از جنوب به درياي عمان و از شرق به پاكستان محدود مي گردد.شهر و بندر چابهار در جنوب شرق كشور و در گوشه خاوري كرانه هاي درياي عمان قرار دارد.اطلاعات تاريخي و باستاني چابهار
اطلاعات تاريخي و باستاني نيكشهر
نيكشَهر يكي از شهرهاي استان سيستان و بلوچستان ايران در منطقه چابهار است. نيكشهر با مساحت 22280 كيلومتر مربع در جنوب غربي استان سيستان و بلوچستان قرار گرفته و فاصله مركز شهرستان تا مركز استان 653 كيلومتر است. اين شهرستان داراي تعداد 5 مركز شهري و 5 بخش ،15 دهستان و 727 آبادي داراي سكنه است. شهرستان نيكشهر داراي قدمت بسيار طولاني است كه پيشينه تاريخي آن با ايرانشهر پيوند خودرده و نام قديم آن (گه) به معناي گهتر و يا بهتر است و در زمان رضا شاه به نيكشهر تغيير نام يافت ، داراي قلعه معروف به حسين خان – قلعه چهل دختران – قلعه بنت – قلعه ساربوك – قلعه قصرقند – قلعه بگ كه به ثبت رسيده است و همچنين مسجد شيخ عبدالقادر و مقبره شيخ و سنگ نگاره ها و آبشار روستاي آبند ساربوك و مراكز اقتصادي و عمراني مجتمع عشايري فضل اللهي – ايستگاه مخابراتي گسك – ايستگاه پرقدرت تلويزيوني از آثار اين شهرستان مي باشد.اطلاعات تاريخي و باستاني نيكشهر
اطلاعات تاريخي و باستاني سرباز
سرباز هشتمين شهرستان استان سيستان وبلوچستان است كه درتاريخ دوازدهم ارديبهشت سال هزار و سيصد و هشتاد با مصوبه هيات وزيران ازشهرستان ايرانشهرجدا وبه صورت يك شهرستان مستقل درآمد مساحت سربازحدود 8900 كيلومترمربع مساحت دارد كه 95درصدآن كوهستاني ودربيشترمناطق غيرقابل سكونت مي باشدواين كمبودمكان مناسب، جلوه اي ويژه به واحدهاي مسكوني بخشيده است و جمعيت آن براساس آخرين آمارها حدود176000نفر است كه 89درصدجمعيت درروستاها وفقط11درصد آن درشهرها زندگي مي كنندكه درنوع خود بي نظيراست اين شهرستان از شمال به شهرستانهاى سراوان وايرانشهر، از جنوب به شهرستان چابهار، از شرق به كشورپاكستان با120كيلومترمرز زميني و از غرب به شهرستان نيكشهر محدود مىشود. مركز شهرستان: شهر راسك مركز شهرستان است . فاصله زمينى آن تا مركز استان 495 كيلومتر و تا تهران 1765 كيلومتر است، فاصله هوايى آن تا تهران 1372كيلومتر مىباشد كه جمعيتي غالب بر5000نفردارد.اين شهردرمسيرجاده ارتباطي ايرانشهر – چابهارواقع شده كه مسافت آن تاچابهار وايرانشهر مساوي، يعني 175كيلومتر است واين شهرستان داراي 4بخش مركزي،سرباز،پيشين وپارود ميباشد. رودهاي مهم: رودخانه سرباز كه از به هم پيوستن شاخه هاي فرعي سركور،هنسانوچ،گويمرك،كيشكور و پشامگ ،جژان شكل گرفته و درمنطقه دشتياري به رودخانه باهوكلات تغييرنام مي دهد و به درياي عمان منتهي مي شود. ديگر رودخانه آن آشاراست كه با پيوستن به رودخانه نهنگ از مسير پاكستان و درنزديكي گوادر به درياي عمان مي ريزد . بيشتر آباديهاي شهرستان بصورت طولي دردوطرف رودخانه ودر پاي كوهها شكل گرفته اند. رودخانه سرباز بزرگترين رودخانه فصلي بلوچستان محسوب مي شود كه دربعضي از قسمتهاي مسيرخود بصورت دائمي مي باشد.زندگي تمساح پوزه كوتاه دراين رودخانه براهميت آن افزوده واحداث بزرگترين سداستان بر روي اين رودخانه درنزديكي پيشين درصورت رفع معضل خشكسالي چشم اندازروشني دارد. وجود آب وهواي گرم ومرطوب باعث رونق كشاورزي درتمام فصول سال وتوليدمحصولات خاص مناطق قاره اي و توليد محصولات مهمي چون انبه ،خربزه درختي (پپيا)،چيكو،زيتون محلي ، خرما وانواع مركبات شده است. آب و هوا: آب و هواى شهرستان سرباز در تابستان گرم و خشك و در بعضي ازماههاي سال به علت تاثير بادهاي موسمي با رطوبت (شرجي) و در زمستان معتدل است و بادهاى باران آور موسمى در فصل تابستان بصورت رگبارهاي شديد وگاهي سيل آساو بادهاى بارانآور غربى در فصل زمستان در اين منطقه موجب ريزش پراكنده باران مىشوند . متوسط بارندگي اين منطقه 90ميلي متردرسال است كه درچند سال اخير (6سال) به كمتراز15ميلي متررسيده است كه اين خشكسالي بي سابقه بخش عظيمي از كشاورزي را نابود وحتي دربعضي مناطق موجبات مهاجرت اجباري مردم رافراهم نموده است.. مهمترين بادهايى كه در بلوچستان مى وزند عبارتند از: بادشمال - باد غربى - باد شرقى - باد جنوب غربى - باد جنوبى و باد روز. با وجود تمامى عوامل فوق، آب و هواى بلوچستان در نقاط مختلف آن با توجه به ارتفاع و موقعيت جغرافيايى و دورى و نزديكى به دريا متفاوت است. معمولاً بلوچستان را از نظر آب و هوايى به چهار منطقه: خوش آب وهوا - معتدل - گرمسير - ساحلى تقسيم مى كنند. شهرستان سرباز در اين تقسيم بندى، در ناحيه گرمسيرى قرار دارد. اين شهرستان داراى تابستانهاى گرم است. از آنجا كه شهرستان سرباز، در عرض جغرافيايى پايينى قرار دارد، در تابستان اشعه خورشيد در اين بخش تقريباً بصورت عمود مى تابد كه اين امر موجب گرماى زياد هوا در تابستان و اعتدال سرما در فصل زمستان مىگردد. حداكثر مطلق درجه حرارت، 45 درجه سانتيگراد در تابستان، و حداقل مطلق آن 1- درجه سانتيگراد در زمستان مىباشد. بطوركلى مىتوان گفت كه حداكثر درجه حرارت در ماههاى فروردين تا مهر مىباشد و حداقل آن مربوط به ماههاى آبان تا اسفند است. گرمترين ماه، تير با 43/5 درجه سانتيگراد و سردترين ماه، بهمن با 2/5 درجه سانتيگراد مى باشد. اختلاف دما در شبانهروز تقريباً زياد است و به 10 درجه سانتيگراد مىرسد. و در زمستان سرماى خشكى غلبه دارد. رطوبت نسبى: رطوبت اين شهرستان ، تحت تأثير بادهاى موسمى در تابستان و بادهاى غربى در زمستان است. ميزان رطوبت نسبى نيز در فصول مختلف، متغير است و بالاترين مقدار آن در ماههاى بهمن با %68/7، شهريور با %66/2 و مرداد با %64/2 و كمترين ميزان آن در ارديبهشت با 44 درصد مى باشد. تبخير: بعلت تابش شديد نور خورشيد، ميزان تبخير بالاست و خشكى هوا نيز بر شدت آن مىافزايد. ميزان تيخير نيز مانند رطوبت نسبى، در فصول مختلف متغير است. بالاترين ميزان آن مربوط به ماههاى تير با 411/6، مرداد با 353/5، خرداد با 327/7، شهريور با 326 ميليمتر، و كمترين مقدار آن مربوط به آذر با 106/4 ميليمتر مى باشد. فشار هوا: فشارهوا در تابستان، در سر تا سر اين شهرستان كم بوده و در اين فصل شرايط جوّى تا حدودى نيز تحت تأثير بادهاى موسمى اقيانوس هند بوده و در زمستان بادهايى كه از درياى مديترانه مى وزند، در آن تأثير دارند. ولى به دليل نبودن دستگاه فشارسنج در ايستگاه هواشناسى كجدر متأسفانه آمارى در دست نيست. بارش: ميزان بارندگى شهرستان سرباز، در مجموع از كل استان بيشتر است و مى توان گفت كه پربارانترين منطقه استان سيستان و بلوچستان مى باشد. اغلب بارندگيها در فصل زمستان اتفاق مى افتد. فراوانى بارندگى به ترتيب زمستانه، تابستانه، بهاره و پاييزه است. از آنجا كه اين شهرستان ، تحت تأثير دو رژيم، بادهاى موسمى و مديترانه اى قرار دارد، بنابراين در طول سال از دو نوع بارندگى برخوردار است. در سرباز علاوه بر اينكه ميزان نزولات ساليانه كم است، مقدار آن نيز بسيار متغير مىباشد. و بطوركلى ميزان ريزش باران در دهستانهاى سركور و كيشكور و در مجموع نواحى شمالى كه داراى ارتفاعات زيادى هستند، به مراتب بيشتر از قسمتهاى جنوبى آن مىباشد. بعلاوه آمار ماهيانه نشان مى دهد كه مقدار بارندگى ماهيانه در فصول سال بسيار متغير است و بين صفر تا 100 ميليمتر و يا بيشتر تغيير مى كند. ماههاى خشك شامل مهر، آبان، مرداد و شهريور هستند و پربارانترين ماههاى آن اسفند با 94/5، دى با 65/5، خرداد با 49/1 ميليمتر مى باشند. متوسط بارندگى سالانه در منطقه 226/8 ميلميمتر است. بادها: جهت بادهايى كه اغلب اوقات مى وزند، در تابستان از جنوب شرقى و در زمستان از جنوب غربى مى باشند. سرعت بادها متوسط است و معمولاً از 3 بوفورت (معادل 20 كيلومتر در ساعت) مى باشد.فصل تابستان از لحاظ تكرار وزش باد، حائز بالاترين رقم بوده و حدود بيش از 50 درصد بادهاى ساليانه در اواسط خرداد تا اوايل مهرماه مشاهده مى گردند و ميانگين سرعت وزش بادها در سال، برابر با 14152 كيلومتر مى باشد. تقسيمات كشورى: اين شهرستان داراى 3شهر (راسك – سرباز و پيشين )و4 بخش( مركزى - سرباز - آشار و پيشين ) و806آبادي ازنوع روستا،مزرعه ومكان است مهمترين رودخانه هاى فصلى شهرستان سرباز عبارتند از: - رودخانه سَرباز: رودخانه سرباز يكى از پرآبترين رودخانه هاى اين بخش و حتى استان محسوب مى گردد. مشخصات: طول رودخانه: 313 كيلومتر، ارتفاع سرچشمه: 1450 متر، ارتفاع ريزشگاه: صفر، شيب متوسط: 0/5 درصد، مسيركلى: جنوب شرقى. مساحت حوضه آبريز آن در نقاط مختلف، متفاوت است، بطوريكه در ايستگاه سرباز برابر با 2193 و در پيردان 2440، در دپكور 2721، در محل الحاق رودخانه حيط 3283، زيرپشامگ 3769، زير چراغان 3916، و در راسك 3990 كيلومتر مربع مى باشد. بده و رژيم رود: به مقدار آبى كه در مدت يك ثانيه، از يك نقطه رودخانه مىگذرد بده يا دبى آن رودخانه گفته مىشود. بده متوسط ساليانه رودخانه سرباز، در محل ايستگاه اندازه گيرى پيردان 2/72 مترمكعب در ثانيه، در محل اندازه گيرى ايستگاه پيشين 6/63، و در باهوكلات 7/91 متر مكعب در ثانيه است. متوسط حجم ساليانه آب رودخانه نيز در محل ايستگاه پيردان 85/8، و در باهوكلات 249/5 ميليون مترمكعب است. در تمامى فصول سال، آب در همه مسير آن جارى نيست. پرآب ترين زمان رودخانه، مواقعى است كه سرشاخه هاى آن از رگبارهاى تند انباشته مىشود و اصولاً اين مواقع با اواسط تابستان و اواسط زمستان مصادف است. شعبات (شاخه هاى رودخانه):اين رودخانه از ارتفاعات شمالى بخش سرباز سرچشمه مى گيرد. در شمال غربى، شاخهاى بنام سَركور، دهستان سركور را به سوى جنوب شرقى طى مى كند و در سرراه، رودخانه هاى مَچكور، سهمان، هنسانوچ، كوشكور و هِچكدر به آن مى پيوندند و به سوى سرباز متوجه مى شود. در مركز بخش سرباز با رود گُوَيْمَرْكْ مخلوط مى شود. سپس به سوى جنوب غربى از دره هاى پرپيچ و خم و تنگ عبور مى كند و در روستاى ايتك با رودخانه بَخْتَكْ مخلوط مى شود. آنگاه در محل پل سرباز با رودخانه جژّان در هم مىآميزد. در روستاى دپكور رودخانه كيشكور به آن مىپيوندد و در روستاهاى رودبن ولهاباد با رود رُمپان در هم مىآميزد و آنگاه در روستاى زيارتجاه با رودخانه زيارتكور مخلوط مى شود. در بدو ورود به دهستان پارود و نرسيده به حِيط با رودخانه بِشْكير در هم مىآميزد و در انتهاى حيط با رودخانه روتكور مخلوط مى شود. در پارود، رود سُموكان (گُوَرْدَشْتْ) به آن مىپيوندد و پس از پيوستن با رود پِشامَگْ، از كنار روستاى فيروزآباد مى گذرد و به مركز بخش راسك وارد مىگردد. در اين دهستان نيز همچنان به سوى جنوب شرقى جريان مى يابد و در نزديكى هُدار با رودخانه لاشار مخلوط شده و از روستاهاى بافتان و جَكيگُور عبور كرده، وارد دهستان پيشين مى شود. در ابتداى ورود به اين دهستان نخست با رودخانه سيرين كَوْرْ و سپس با رودخانه سوران آب در هم مى آميزد و سد پيشين را پشت سر مى گذارد. سپس به سوى جنوب غربى متوجه مى شود و در سر راه با رود وَشْ كَوْرْ مخلوط مى گردد و به دهستان باهوكَلات از شهرستان چابهار داخل مى شود. در ورود به اين دهستان، با شاخهاى بنام باهوكلات مخلوط مىگردد و آنگاه به سوى جنوب غربى و سپس جنوب شرقى، سراسر دهستان باهوكلات را طى مىكند و در سر راه، با رودهاى گَرْگَرُو وَ وَليدادْ و سَمّاچْ مخلوط مىشود و در 90 كيلومترى شرق چابهار به خليج گُواتْرْ در درياى عمان وارد مى گردد. اين رودخانه بطور كلّى رودخانه اى سيلابى است كه بخش پايانى مسير خود را در دشتهاى باهوكلات و دشتيارى طى مى كند. از به هم پيوستن رودهاى سَرْكَوْرْ، هنسانوچ، كوش كَوْرْ و هِچْكدَرْ، رودخانه سرباز بوجود مىآيد كه نام محلّى اين رودخانه از روستاى سرباز تا راسك معروف به سرباز و از بخش راسك تا باهوكلات بنام مَزَنْ كوَرْ (رودخانه بزرگ)، و از باهوكلات تا مصب خود، باهَوْ ناميده مى شود. چاهها: در گذشته از چاهها فقط جهت تأمين آب آشاميدنى استفاده مىشد ولى امروزه تعداد بيشمارى از چاههاى نيمه عميق در منطقه وجود دارند كه از آب آنها جهت آبيارى باغات و مزارع استفاده مىشود. به ندرت مىتوان چاه عميقى را درشهرستان سرباز مشاهده نمود. شايد اين امر ناشى از كوهستانى بودن و نزديك بودن سفره آبهاى زيرزمينى باشد. زيرا همانطور كه اشاره شده، اغلب سفره هاى آبدار در مجاور بستر رودخانه ها قرار دارند، در صورت كندن چاه در اين نواحى بعد از 10 تا 15 متر به آب مىرسند بنابراين لزومى ندارد كه چاههاى عميق حفر كنند. مى توان گفت كه عميقترين چاهها به 30 تا 60 متر برسند و از اين عمق، چاه عميقترى درمنطقه وجود ندارد. اكثر چاهها هم در نزديكى دره رودخانه سرباز و ديگر شعبات آن حفر شده اند و در واقع آب خود را از همين رودخانه هاتأمين مى كنند. قناتها: در اين شهرستان چند رشته قنات در دهستانهاى آشار و ايرافشان و مينان وجود دارد. روش ديگرى نيز براى استفاده از آبهاى زيرزمينى، خصوصاً در بستر رودخانه ها وجود دارد. در مواقع خشكسالى چنانچه دو يا سه سال بارانى نبارد آب رودخانه ها به علت شنى بودن بستر آنها و عدم تغذيه كافى به درون زمين نفوذ مىكند و از جريانات سطحى خبرى نمى شود، اين آب در زيرزمين، به علت برخورد با يك سطح غيرقابل نفوذ نظير كوه و يا غيره، به جريان خود ادامه مى دهد. در چنين مواقعى در برخى از روستاها، ريش سفيدان با تجربه، براساس حدس و گمان، مسير اين جريان زيرزمينى را تشخيص مىدهند. لذا با استفاده از يك دستگاه بيل مكانيكى، شروع به حفر خندقى در بستر رودخانه، در همان مسير مشخص شده مى كنند كه اين خندق را به موازات محور رودخانه و با شيب كمتر از شيب رودخانه حفر مى كنند. هر چه كه اين بيل مكانيكى از پايين دست رودخانه به سمت بالادست پيش برود، آب داخل خندق بيشتر مىشود. به هر حال آنقدر حفر اين خندق را در طول رودخانه ادامه مىدهند تا به آب كافى دسترسى پيدا بكنند. كار بيل مكانيكى تا همين جا خاتمه مى يابد. آنگاه روستائيان با بسيج همگانى، هنر خودشان را به منصّه ظهور مى رسانند. ابتدا سنگهاى فراوانى را ازاطراف رودخانه در طرفين اين خندق جمع مىكنند سپس به دو گروه تقسيم مى شوند. يك گروه به داخل خندق مىرود و گروه ديگر، از همان بالاى خندق، سنگهاى جمع آورى شده را به داخل خندق مىاندازند. آنهايى كه در داخل خندق هستند، شروع به سنگچين كردن طرفين ديوارهاى خندق مى كنند تا از ريزش ديواره هاى خندق جلوگيرى به عمل آورند اين كار را تا 1 يا 2 مترى ادامه مى دهند. فاصله ميان دو سنگ چين تقريباً يك تا يك و نيم متر است. بعد از اتمام اين كار، سنگهاى درازى كه طول آنها نزديك به يك متر باشد را با تلاش فراوان از اطراف رودخانه پيدا كرده و با زحمت بسيار به نزد خندق مى آورند. با استفاده از اين سنگها سقف سنگچين يا كَلْبير را مىپوشانند و آنرا بصورت مجرا يا كانالى كه تقريباً قابل عبور براى يكنفر در حالت نشسته باشد، در مىآورند. سپس شكافهاو درزهاى موجود در سقف كلبير را با استفاده از سنگهاى كوچك يا شاخه هاى درختان موجود در رودخانه گز پر مىكنند تا از ريزش خاك در داخل كانال جلوگيرى كنند. در آخرين مرحله، با استفاده از تراكتور يا بولدوزر روى كانال را با رسوبات رودخانه مى پوشانند تا از تخريب سيل درامان باشد و در بعضى از جاها، تقريباً به فاصله 30 متر به 30 متر، از پوشيدن روى كانال خوددارى مىكنند، تا در مواقع مسدود ماندن آب خندق، تعميرات لازم را در آن به عمل آورند. طول كلبيرها در نقاط مختلف از چند صد متر تا هزار متر و عمق خندق در عميقترين قسمت آن از 5 تا 15 متر تغيير مىكند. آب اين كلبيرها كه عموماً در بستر رودخانه حفر شده اند، به ساحل هدايت مىشوند و بعد بوسيله نهرهاى خاكى كه در سواحل رودخانه و يا دامنه كوهها احداث شده اند، به اراضى تحت آبيارى منتقل مى شوند. در ضمن در اصطلاح محلى به كلبيرها كَهْنْ يعنى قنات مىگويند. هزينه حفر خندق را به تعداد نفرات صاحب زمين تقسيم مى كنند. بنابراين در اين شهرستان، قناتهايى كه به معنى واقعى آن داراى مادر چاه باشند و طول زيادى داشته باشند، بسيار اندك و انگشت شمارند. در سركور فقط يك رشته قنات در «ميرزمين »وجود دارد، روستاهايى كه داراى قناتهاى واقعى هستند عبارتند از: كَهْنْ آب - ايرافشان - مينان - مِيتگان - شاه كَهور - كَنْدِز - نوت - كَرَگين - بُگان - مَزاكان - سنگ مسجد -اسلام آباد - نسكند - سرداب - نوكين ده - كهيركان. ولى اين قناتها نيز داراى طول چند هزارمترى مثل ساير قناتهاى ايرانى نيستند. هم اكنون تعداد قنواتى كه در حوضه ترويجى سرباز قرار دارند، 31 رشته و تعداد قنواتى كه در حوضه ترويجى آشار و ايرافشان قرار دارند، 18 رشته مىباشند. البته همانطور كه اشاره شد، اكثر اين قناتهاى در واقع همان «كلبير» هستند. بنابراين در اين بخش تعداد كلبيرها نسبت به تعداد قناتهاى واقعى، بسيار بيشتر است. يكى از دلايلى كه اهالى اين منطقه، به كلبيرها روى آوردهاند، كوهستانى بودن و كمبود زمينهاى كشاورزى اين بخش مىباشد. اما در مجموع همين كلبيرها، نقش بسيار عمده اى را در مواقع خشكسالى براى روستائيان ايفا مى كنند. بطوريكه در چنين مواقعى، تنها منبع آب اين روستاها مى باشند و حيات كشاورزان و روستائيان به آنها بستگى دارد. مهمترين خطراتى كه كلبيرها را تهديد مىكنند، سيلابهاى رودخانه هاى منطقه هستند. بطوريكه بر اثر يك سيل كوچك، مسير آن خندق نير از بين رفته و گم مى شود. برخى از طوايف شهرستان سرباز عبارتند از : باركزايى: مردم اين طايفه در سراسر بلوچستان، مخصوصاً در دهستانهاى آشار و ايرافشان و سرباز به سر مى برند مردم اين طايفه در اصل از افغانستان به ايران مهاجرت كرده اند. و از اعقاب اميرشاهوخان باركزايى هستند. بزرگزاده: مردم اين طايفه در دهستان سرباز و خصوصاً در روستاهاى دپكور و كوه متيك پراكنده هستند. بزرگزاده ها، اصلاً كرد بوده و از آنجا به بلوچستان كوچ نموده اند.و مردم اين طايفه خود را از اعقاب شاه نعمت الله ولى مى دانند. سگارى: محمد خان كه برادر شيخ محمد و فرزند شيرخان است، جد بزرگ سگاريها مى باشد. محمد خان مدتى حاكم و رئيس سرباز بوده است، اما در طى درگيرى كه بين او و افغانها رخ مى دهد، كشته مى شود، آنگاه فرزندانش به كيشكور و كوه سگار پناهنده و متوارى مى شوند. بعد از آن، نسل آنها به سگارى معروف مى شود زيرا در كوه سگار اقامت داشتند. نيازخان و تقى و سعدى و سنايى از نسل محمدخان هستند كه اجداد سگاريها مى باشند. تمام سگاريهاى سرباز و كوپك اولاد حاجى دادرحيم ، از اولاد سنايى هستند. دهانى: قلمرو طايفه دهانى از شمال به دشت مراد آباد سوران، از جنوب به صلاح كوه از مشرق به كوه بلوچ و زامران و از جانب غرب به سرباز و ايرندگان محدود مى باشد. مركز طايفه در مورتان است.دهانى ها در تمام بخش و خصوصاً دهستان نسكند پراكنده اند. رئيسى: در دهستانهاى ايرافشان، آشار، سرباز و كيشكور پراكنده شده اند كه در حال حاضر داراى فاميلهايى نظير اربابى، ملك رئيسى و نباتزهى هستند. رئيسى ها از مالكيت آب و زمين و نخل برخوردارند.در قديم زمانيكه طايفه و ايل، به عنوان يك سازمان سياسى و واحد اجتماعى نسبتاً مستقل از مجموع جامعه ايران به سر مى بُرد، و پيش از ورود مأموران دولت به اين منطقه، احتمالاً تيره يا طايفه رئيسى براى سرپرستى و حفظ نظم به عنوان ريش سفيد و كلانتر سهمى داشته است رئيسى هاى كيشكور از نسل شير محمد جالقى هستند كه از جالق آمده و در كيشكور سكونت اختيار كرده و رياست كيشكور در اختيار او درآمد. رند: در دهستانهاى ايرافشان و سرباز پراكنده اند و هماكنون داراى نام خانوادگى نظير ايراندوست، كرد، كريمزهى، آسكانى، آرامش، تلاتف، كنرزهى، وطنخواه و .... هستند. در مورد فاميل يانام خانوادگى آرامش لازم به توضيح است كه هنگامى كه مأموران ثبت احوال جهت دادن شناسنامه، خصوصاً در روستاى پيردان كه اكثريت رندها در همينجا مى باشند، آمده بودند، از شخصى بنام ملك محمد رند سئوال مى كنند كه فاميل شما چيست؟ وى مى گويد كه رند است در همين هنگام مأموران آشفته مى شوند و مى گويند كه رندى گرى را رها كنيد و آرامش اختيار كنيد و بدينترتيب فاميل آرامش بوجود آمد. لازم به ذكر است مركزيت مردمان اين طايفه در نواحى اطراف مرز ايران و پاكستان خصوصاً در رديگ و سوراب و پيشين است. بلوچ: در تمامى دهستانهاى بخش سرباز و خصوصاً دهستان سرباز و سركور پراكنده شدهاند و داراى فاميلهاى ايراندوست، ايران نژاد، گهرامزهى، بهزامزهى، شهدادزهى، شنبهزهى، مزارزهى، كوه ونى ، فولاد پور، پارسانژاد و ... هستند. بليده اى: مردمان اين طايفه در اصل از مسقط به كيچ و »تربت فعلى« آمده و ساليان زيادى در آنجا مانده و حاكميت و سرورى آنجا را داشته اند و در نهايت به بلوچستان ايران آمده اند و پدر بزرگ بليده اى ها »بوسعيد« نام داشته كه به روايتى ديگر از الجزاير آمده اند و مرحوم حاج كريم بخش سعيدى، بدين دليل فاميل خودشان را سعيدى گذاشته اند. جهت كسب اطلاعات بيشتر به شجرهنامه بليدهاى به قلم خليفه داد محمد ساكن راسك مراجعه شود بليده اي ها از نسل عبدالكريم فرزند حكيم داد هستند كه از بليده آمده و به سرباز( ششگيم) سكونت كردند اينان بيشتر در دپكور و مغ پراكنده اند. ملازهى: در دهستان سرباز و خصوصاً در روستاهاى مغ و كوه ميتگ و انزا و دپكور و بطور محدود در دهستان ايرافشان پراكنده هستند. اينان نسل خود را به حضرت على( رض) مى رسانند. دَرزاده: مردمان اين طايفه از نسل غلامان هستند كه در طول زمان و به تدريج آزاد شده اند ازدواج آنها نيز بيشتر به شكل درون گروهى، و گاه گاه با تيره نوكرها انجام مى شود. درزاده ها در تمامى دهستانها و روستاهاى بخش سرباز پراكنده هستند كه در گذشته داراى ملك و آب نبوده اند اما در حال حاضر داراى زمين مىباشند. استاها: استاها، صنعتگران جامعه هستند و عموماً به يكى از سه پيشه زرگرى، آهنگرى و نجارى و بطور محدود به ختنه كردن و آرايشگرى اشتغال دارند. و در ساختن زيور آلات زنان مهارت كافى و وافى دارند. مردمان اين طايفه هر كجا و براى هر كس مى توانند كار بكنند. گاهى به ساختن ادوات كشاورزى و سيخ و داس و چكش، و ... اشتغال دارند. محل زندگى آنها از محلّه ساير طبقات جداست و بيشتر در حاشيه دهات زندگى مىكنند. علاوه بر مشاغل بالا به خريد و فروش الاغ و راديو و ضبط نيز مىپردازند. امروزه وضع استاها بسيار خوب شده و حتى داراى ماشين و خانه هاى مجهز و ... هستند. همانند درزاده ها در تمامى روستاها پراكنده هستند. نوكرها يا غلامان: اين تيره پايين ترين قشر اجتماعى موجود در سرباز را تشكيل مىدهد. اينان دو دسته هستند: يا نسل اندر نسل برده بودهاند و يا كسانى هستند كه در حملات طوايف بلوچ به استانهاى مجاور و يا همسايگان خود به اسارت گرفته شده و در اينجا فروخته شده اند بطور كلى افراد اين ذات خدمتگزاران خانواده ها بوده و در مواردى نقش كارگران كشاورزى را بر عهده دارند. غلامان داراى اندامى قوى و نيرومند و بينى پهن و گشاده، لبانى ستبر و برگشته، چشمانى سياه، موهايى مجعد و مشكى هستند. در حال حاضر بسيارى افراد اين طايفه حتى داراى آب و زمين شده اند و از آزادى كامل همانند يك مرد بلوچ برخوردارند. غلامان نيز در تمامى دهستانها و روستاها پراكنده هستند. مير و شيخ: ميروشيخ در اصل لقب هستند و طايفه اى خاص نيستند و بطور كلى در تمامى دهستانهاى بخش سرباز، خصوصاً در نسكند و آشار پراكنده اند. لازم به توضيح است كه اصيلترين و قديمترين طوايف موجود در سرباز همان رئيسى ها و بزرگزاده ها هستند كه از ملّاكين اصيل مى باشند. و همچنين نباتزهى و سگارى و ميران نسكند ازطايفه هاى اصيل اين منطقه هستند و اين سه طايفه، فرزندان سه نفر بنامهاى نبات خان كه مركز شان درپارود و زيارتجاه مى باشد، و محمدخان كه مركزشان در دپكو و سگار است، و جان محمد خان كه مركزشان در نسكند مى باشد. سه نفر مذكور با هم برادر و از فرزندان شيرخان مىباشند كه در پايان به ميرگهرام، مرحوم نوبندگ لاشارى ميرسند. -زندگى جانورى منطقه سرباز همانطور كه در پوشش گياهى منطقه تنوع زيادى به چشم مى خورد، در زندگى جانورى نيز تنوع زيادى وجود دارد بطوريكه بعضى از جانوران موجود در منطقه در ساير نقاط ايران به چشم نمى خورند و فقط مخصوص همين ناحيه هستند از اينگونه جانوران مى توانيم به كروكديل و خرس آسيايى و ... اشاره كنيم. پستاندارانى كه در اين منطقه زيست مىنمايند نسبت به همسانان خود كه در عرضهاى جغرافيايى بالاتر به سر مى برند. كوچك اندام تر هستند. بدين ترتيب قوچ، ميش، آهو و ساير پستاندارانى كه از نژادهاى ديگر آنها در ساير نقاط يافت مى شود، در اينجا با جثه اى كوچكتر ديده مى شوند. قدر مسلم آنكه در اين منطقه جانورانى مى توانند زيست نمايند كه بتوانند خود را با شرايط آب و هوايى و موقعيت جغرافيايى منطقه وفق بدهند. جانوران منطقه سرباز را مىتوان در پنج دسته تقسيمبندى نمود: الف: آبزيان و دوزيستان تمساح (كروكديل يا گاندو): كروكديل با تلاقى بلوچستان، برجسته ترين موجود وحشى دره رودخانه سرباز است كه بطور طبيعى در آنجا زيست مى كند. كروكديلها يا به گويش محلى «گاندو» از هندوستان، سيلان تا پاكستان غربى و بلوچستان جنوبى پراكنده اند. رودخانه سرباز، غربى ترين نقطه انتشار كروكديل در آسياست، از اينرو داراى ارزش توأم ملى و بين المللى است. تمساح حيوانى است كه از ميليونها سال قبل در اين منطقه سرباز و باهوكلات، مى زيسته و از زمان دايناسورها تاكنون عليرغم تغييرات و نوسانات شديد اكولوژيك، ضمن سازش با اين تغييرات، توانسته است دوام و بقاء خود را حفظ كند. شايد به درستى نمى توان گفت كه تمساحها از چه زمانى وارد اين منطقه شده اند، ولى به هر حال تمساحها بيش از 200 ميليون سال كه جزء سكنه كره زمين گرديده اند، 21 گونه و 7 زيرگونه از آنها در سطح جهان شناسايى گرديده است كه در سه خانواده قرار دارند. تمساحهاى سرباز و باهوكلات كه در جنوب شرقى بلوچستان زندگى مى كنند، زيرگونهاى از خانواده كروكوديليها بنام علمى crocodvias palastris palastris هستند. حيوانات رشته كروكوديليا كه بزرگترين موجودات خزنده به شمار مى روند، آخرين بازماندگان دوران مزوزوئيك، زمانى كه خزندگان شكل حاكم زندگى در روى زمين بودند، مىباشند 180 ميليون سال قبل يعنى دوره ترياس مبدأ پيدايش نسل اوليه اين موجودات است. اگرچه اين حيوانات با دايناسورها همزمان بودند، ولى برعكس آنها موفق شدند خود را با تغييرات محيط وفق داده و انطباق لازم را بدست آورند. با بروز تحولات اقليمى، كه موجب تغييراتى در محيط خشكى گرديدند، تمساحها خشكى را ترك نموده و به دريا روى آوردند. به همين دليل كمتر از دايناسورها، فشار تحولات اقليمى را متحمل شدند و در صحنه زندگى باقى ماندند. تمساحها در طول ميليونها سال در رودخانه ها و حوضچه ها و مردابها و گاهى در درياها به زندگى ادامه دادند. تمساحهاى نر، متمايل به سياه و ماده ها معمولاً قهوه اى هستند. تمساحها جزء خزندگان هستند كه اكسيژن مورد نياز خود را عليرغم زندگى كردن در آب بركهها از هوا دريافت مى نمايند، اگرچه زمان تخم گذارى اين تمساحها مشخص نشده است، ولى با اين وجود، نوزادها در فروردين ماه ديده شدهاند. تخمها در لانهاى مخصوص كه تمساح ماده در نزديكى ساحل رودخانه و در عمق نيم مترى مىسازد، گذارده مى شوند، تعداد آنها معمولاً 17 تا 24 عدد است. بعضى از تخمها را خود پدر و مادر مى خورند و بعد از بيرون آمدن نوزادها از تخم، تا زمانى كه پوستشان نرم است، والدين از آنها تغذيه مى كنند بطوريكه 2 الى 3 نوزاد بيشتر باقى نمى ماند.تخمهاى تمساح حدود 7/5 سانتيمتر بلندى دارد و روى تخمهايش را با شن مى پوشاند و كنار آنها تا بيرون آمدن بچه ها از تخم مى ماند، بيرون آمدن بچه از تخم سه ماه زمان لازم دارد. جالب است زمانيكه بچه ها از تخم بيرون مى آيند، نمى توانند همان 30 سانتيمتر خاكى را كه روى آنها قرار دارد، پس بزنند و همان موقع مادرشان را صدا مى زنند، با اولين صدا، مادر مى فهمد، زمين را مى كند و بچه ها را از زير خاك نجات مى دهد. بچه هايى كه از تخم بيرون مى آيند، 25 سانتيمتر بلندى دارند و از همان لحظه اى كه از تخم بيرون مىآيند، به هر چيزى گاز مى زنند و همگى به سوى آب مى روند. تمساح در هر دست 5 انگشت دارد كه 3 تاى اول داراى ناخن و 2 تاى ديگر فاقد آن است. بين انگشتهاى بدون ناخن، پردهاى وجود دارد كه براى شنا مورد استفاده قرار مى گيرد. در پا 4 انگشت وجود دارد كه 2 تاى آن مثل دست فاقد ناخن است. دم تمساح باهوكلات و سرباز در هر طرف 38 پولك و در انتها 16 عدد تيغه برجسته دارد. طول بدن در گونه هاى مختلف فرق مى كند. در تمساحهاى نر از يكمتر تا 7/5 متر گزارش شده است. وزن آنها گاهى تا يك تن مى رسد. طول تمساحهاى سرباز و باهوكلات حداكثر تا چهارمتر مى رسد. بيش از نصف طول بدن را دُم بلند آن تشكيل مى دهد . اين جاندار در همه جا به زندگى كردن عادت كرده است. بعلاوه چشمان تيزبين و تصميم قاطع خانوادگى مبنى بر فرار، به مجرد شنيدن صدا و با ديدن هر جنبنده اعم از دوست يا دشمن، بقاء آن را حتمى كرده است. تمساح جانورى تنبل، راحت طلب و خودخواه است و بسيارى از وقت خود را صرف لَمدادن در زير نور آفتاب مى نمايد.ولى در مواقع احساس خطر يا تعقيب شكار، موجودى است به غايت سريع و پرقدرت. اين حيوان اغلب در كنار آب به انتظار شكار مى نشيند و حيواناتى را كه براى نوشيدن آب به وى نزديك مىشوند با حركت سريع و جانبى آروارههاى خود به چنگ مى آورد.تسماح همه چيزمىخورد، از ماهى گرفته تا انسان، شيره گوارشى اين جانور آنقدر اسيد دارد كه مىتواند در چند دقيقه سرنيزه آهنى و قلاب فولادى را كه قورت داده باشد، آب كند. به نظر مىرسد كه اين جانور به غذاى زياد احتياج نداشته باشد. هيكل آن بزرگ و آرواره هايش قوى مى باشد، با حركت دم مى تواند يك گوزن بزرگ را بر زمين بزند و پاى آن را بكشد. اين جانور شكارى را كه گرفته است، بطور كامل و بدون سروصدا در آب فرو مىبرد و با آروارههاى قوى خود آنرا محكم مى گيرد. چشمها و سوراخهاى بينى را از آب خارج نگاه مى دارد. هزارها بلورهاى كوچك و نازك در چشم آن وجود دارد كه امكان ديد را حتّى در شب و در زير آب براى آن بيشتر مىسازد. اگر در محيط زندگى تمساح ماهى زياد باشد به انسان حمله نمى كند، برعكس موقعى كه غذاى معمولى آن كم باشد به انسان حمله مى كند. هرگاه جانور بزرگى مثل گاو يا آهويى را شكار مىكند با حركات سر آن را به چپ و راست حركت مىدهد و شكار تعادلش را از دست مى دهد و نمى تواند براى نجات خود اقدامى كند. سپس آنرا در زيرآب مى برد و خفه مى كند و آهسته آهسته آنرا مى خورد. ساختمان دندان تمساح براى جويدن مناسب نيست، به اين جهت شكارهاى بزرگ را نگه مى دارد كه بگندد و شل شود، سپس آنرا مى خورد. تمساح كرانه هاى محفوظ و آبهاى قسمتهاى عميق تر رودخانه را براى استراحت در روز ترجيح داده و با فرارسيدن شب فعاليت و جستجوى خود را براى تغذيه شروع مى كند. ميزان فعاليت تمساح بستگى كامل به ميزان آب موجود در رودخانه و بويژه بركه هاى محل زندگى آن دارد. در ماههايى كه هوا متعادل است، خود را مانند الوارى بزرگ بر روى حوضچه هاى آب محل زندگى خود شناور مى كند، تنها سوراخهاى بينى و گاه چشمه اى خود را از آب بيرون و بقيه بدن را در زير آب بصورت غوطه ور نگاه مى دارد. بطور كلى از عوامل اصلى كه امروزه اين جانور را تهديد مى كند، شرايط زيستگاهى و از اَهَم آن كمبود آب است. عمدهترين مسئله براى زيست تمساح همانا استمرار جريان آب مى باشد.غذاى اصلى كروكديل بطور عمده ماهى، لاكپشت، پرندگان آبزى و لاشخور است. تعداد تمساحهاى رودخانه سرباز در سال 1355 شمسى از 75 تا 100 عدد برآورد شده است. دكتر تجلى پور گفته است كه در رودخانه سرباز تعدادى نزديك به يكصد بچه كروكديل به طول 15 تا 20 سانتيمتر ديده شده است. دو نمونه از كروكديل رودخانه سرباز در موزه دانشكده دامپزشكى وجود دارد كه توسط دكتر تجلى پور گرفته شده است. ج: پرندگان علاوه بر پرندگانى كه بومى اين منطقه هستند، در فصول مختلف سال شاهد مهاجرت بعضى از پرندگان به اين منطقه هستيم. پرندگان از جهت كنترل امراض و آفات گياهى نقش عمدهاى دارند همچنين كود حيوانى مربوط به فضولات پرندگان موجب صرفه جويى در مصرف انواع كودهاى شيميايى مى شود و خاك را حاصلخيز مىسازد. با توجه به اين نكته كه مصرف كودهاى شيميايى سبب اختلال در ميكروارگانيسم خاك و بروز عوارض محيطى و موجد انواع آلودگيهاست، به ارزش كود حيوانى اين جانوران پى مى بريم. پرندگان بومى و مهاجر، بسيارى از حشرات و جوندگان موزى و زيانكار را از بين برده و به بهبود وضع محيط زيست و بهداشت آن كمك مىكنند ولى صيد و شكار بى رويه پرندگان بومى و مهاجر، امنيت لازم را براى زيست آنها دچار اختلال مى سازد. ازدياد كاربرد سلاحهاى شكارى و تجربه و ممارست زياد روشهاى سنّتى و مرسوم صيد و شكار، در كاهش جمعيت پرندگان تأثير زيادى برجاى گذاشته است. اطلاعات تاريخي و باستاني سرباز
اطلاعات تاريخي و باستاني سراوان
سَراوان از شهرهاي استان سيستان و بلوچستان است. محل كنوني شهر سراوان تا پيش از سال ۱۳۰۵ خورشيدي روستايي بوده به نام شستون. در محلي به نام داورپناه در سراوان، كوهي به نام مهرگان وجود دارد كه پيش از اسلام محل انجام مراسم نيايش به اهورامزدا بوده است. قديميترين مسجد مكران در اين شهر ساخته شده است. تاقبل ازدوران قاجاريه درهيچ يك ازمتون وروايات تاريخي نامي از سراوان ديده نمي شود.بلكه ازاين محل بنام ((شستون)) و ((شستان)) و در برخي ازمتون و اسناد بنام ((سرابستان)) و ((سرستون)) نيز يادشده است. بخشان وسرجو نيز از بخشهاي مهم واصلي سراوان اوليه يا شستون بوده كه از ميان بخشان بخاطر دارا بودن قلعه دوره اسلامي وتپهاي پيش از تاريخ وتپه دوران تاريخي از اهميت فراواني در تاريخ سراوان برخورداراست. شهرستان سراوان از سه بخش عمده اصلي ((شستون)) و ((بخشان)) و ديگري ((دزك)) تشكيل شده بود. ((شستون)) همانطور كه ذكر ان رفت درمركز شهر فعلي سراوان و((بخشان))در ابتداي جاده ورودي غربي شهر دزك در حدود 3 كيلومتري شرق شهر سراوان و در حومه آن قرار گرفته است. دراين ميان ((دزك)) كهن ترين نامي است كه در متون مورخين و جغرافيدانان فارسي و عرب قرون نخستين اسلامي خصوصا از سده چهارم و پنجم هجري به بعد ديده ميشود و نام دزك و جالق (جالگ) به عنوان مهم ترين آبادي هاي بلوچستان اين زمان در كنار اسامي اماكني همچون بمپور (بربور يا بنبور) و فهرج (بهره يا فهل فهره) ايرانشهر كنوني وتيز يا خواش يا خواص... آورده شده است. از قرون اوليه اسلامي به بعد دزك از مهمترين مراكز سكوني سراوان فعلي بشمار ميرفته ولي در حال حاضر دزك نام روستايي است زيبا و آباد در3 كيلومتري شرق سراوان فعلي كه از زمان كشته شدن سرهنگ باقر داور پناه در سال 1307 در نبرد قلعه دزك بدان روستاي ((داور پناه)) نيز اطلاع شده است. ولي نام دزك در حال حاضر نيز ميان سالمندان بلوچ وخصوخصا ساكنان شرقي ونواحي مرزي شهرستان سراوان وحتي در ان سوي مرز وكشور پاكستان تمامي شهر كنوني سراوان را بنام دزك ميشناسند دراين روستا درحال حاضر ((قلعه بزرگ دوره اسلامي )) و ((مسجد جامع)) كهني وجود دارد . دزك نه تنها در دوران اسلامي بلكه از دوران پيش از تاريخ نيز از جمله مهمترين سكونتگاهها و مراكز استقراري ساكنان اوليه اين ناحيه در هزاره دوم وسوم قبل از ميلاد بوده است .در حد فاصل كوه مهرگان وروستاي فعلي دزك كه حدود چهار كيلومتر طول دارد ودرشرق شهر سراوان قرار دارد قسمتي از اراضي دزّك قديم است. كه آثار ارزشمندي از تاريخ گذشته اين ناحيه را در خود نهفته است.اطلاعات تاريخي و باستاني سراوان
اطلاعات تاريخي و باستاني خاش
اين شهر در جنوب زاهدان و در فاصله 189 كيلومتري آن قرار دارد. اين شهرستان از جنوب و مغرب به ايرانشهر ، از شرق به پاكستان و از شمال به زاهدان محدود مي شود.خاش امروزي در نزديكي شهرقديمي خاش قرار دارد كه تاريخ پيدايش آن به پيش ازحكومت نادر مي رسد . اين شهر تا قبل از نادر شاه به علت ناامني و آمد و شد راهزنان و ياغيان چندان اعتبار نداشت . نادر شاه ضمن سركوب راهزنان اين منطقه رادامن كردو(( مير باي خان )) را به حكومت آنجا فرستاد . ميرباي خان در ميان آبادي قلعه اي ساخت ودر عمران وآباداني خاش كوشيد .پس از كشته شدن نادر شاه انگليسي ها موقع را مغتنم شمرده و به منطقه خاش وارد شدند و بناهايي در آن ايجاد كردند . در همين زمان سردار ((عيدو خان )) رئيس طايفه (ريگي)) بر آنجا تسلط پيدا كرد قلعه ديگري به نام حيدر آباد بنا كرد. بدين ترتيب خاش رو به توسعه و آباداني گذاشت و از شكل يك روستا خارج شده و آرام آرام سيماي شهري به خود گرفت. شهرستان خاش از نظر جغرافيايي در 61 درجه و 12 دقيقه 28 درجه و 13 دقيقه در جنوب كوه تفتان واقع شده است . اين منطقه در 1415 متري از سطح دريا و 185 كيلومتري جنوب زاهدان در مسير زاهدان –ايرانشهر قرار دارد . آب و هواي اين شهرستان معتدل و متمايل به گرم و خشك است . مسيرهاي دسترسي به خاش عبارتند از : 1- راه زاهدان – ايرانشهر ( كه شهر خاش در 185 كيلومتري زاهدان و در 148 كيلومتري ايرانشهر قرار دارد ) 2- مسير راه خاش – ميرجاوه به درازاي 110 كيلومتر . 3- راه خاش –سراوان به درازاي 155 كيلومتر شهرستان خاش تحت تأثير آب و هواي نيمه بياباني داراي اقليمي خشك و معتدل ناشي از دشت لوت و در برخي نواحي اقليم خشك سرد ناشي از نواحي كوه تفتان است.اين شهرستان با حدود 23 هزار كيلومتر مربع مساحت حدود 7/12 در صد وسعت استان سيستان و بلوچستان را شامل شده است . بر پايه نتايج حاصل از سر شماري 1381شمار جمعيت شهرستان خاش حدود 144827نفر بوده كه اين ميزان 68/6% از جمعيت استان را شامل ميشود. شهرستان خاش داري اقليم گرم و خشك مي باشد ميانگين بارش سالانه در اين شهرستان9/174ميليمتر و متوسط دماي آن از 7درجه سانتيگراد الي 37 درجه سانتيگراد در تغيير است. از آنجا كه محدوده مورد مطالعه فاقد ايستگاه هوا شناسي است ازنزديك ترين ايستگاه به منطقه يعني ايستگاه كليماتولوژي خاش با توجه به بر خورداري از آمار نسبتاٌ طولاني به عنوان ايستگاه معرف محدوده سامانه استفاده شده است و آمارهاي يك دوره 20 ساله ( 1372- 1352 ) مبناي تحليل قرار گرفته و براي نشان دادن اثرات خشكسالي ( بارندگي ) ميانگين سالانه دوره خشكسالي ( 1382-1378 ) با ميانگين ساليانه دوساله مورد مقايسه قرار گرفته است .اطلاعات تاريخي و باستاني خاش
وجه تسميه و پيشينه تاريخي :
مشخصات جغرافيايي :
شناخت ويژگيهاي شهرستان خاش: اقليم:
آب و هوا:
اطلاعات تاريخي و باستاني زاهدان
شهرستان زاهِدان شهري در استان سيستان و بلوچستان ايران است. اين شهر مركز استان سيستان و بلوچستان و نيز مركز شهرستان زاهدان است. نام پيشين آن دُزداب بود كه در زمان رضاشاه پهلوي به نام كنوني خوانده شد. جمعيت اين شهر بر طبق سرشماري سال ۱۳۸۵، برابر با ۵۶۷٬۴۴۹ نفر بوده است واكثر مردم اين شهر با توجه به قوميت هايي كه در آن ساكن شده انداز نژا آريايي هستند و به زبانها و گويشهاي فارسي سيستاني بلوچي كرماني يزدي و خراساني سخن مي گويند. زاهدان شهري تازهبناست كه بر سر راه كرمان به مشهد، كرمان به چابهار و نزديك مرز پاكستان و افغانستان واقع شده است. در اوايل پادشاهي فتحعلي شاه قاجار در محل زاهدان كنوني چاه آبي بود كه راهزنان پس از حمله به كاروانها و چپاول دارايي آنان ساعتي يا شبي را در آنجا سپري ميكردند پيرامون اين چاه جنگلهاي انبوه، طاق و گز بود كه اكنون اثري از آن نيست.اطلاعات تاريخي و باستاني زاهدان
اطلاعات تاريخي و باستاني زابل
شهرستان زابل با حدود 329317 نفر جمعيت در جنوب خاوري ايران و شمال استان با مساحتي بالغ بر 14252 كيلومتر مربع واقع گرديده است. از جانب شمال و شمال شرق با استان خراسان جنوبي، از شرق در امتداد مرز با كشور افغانستان، از جنوب با شهرستان زهك و از غرب با كوير لوت هم مرز مي باشد. زابل داراي چهار بخش : شيب آب، پشت آب، مركزي و ميانكنگي است كه با يك جاده آسفالته به طول 214 كيلومتر به مركز استان راه دارد. فاصله آن با تهران 1078 كيلومتر است. سيستان اين سرزمين رازهاي سر به مهر، محوطهاي دارد كه حيرت همگان را برميانگيزد. كمتر كسي را ميتوان سراغ گرفت كه نامي از شهر سوخته سيستان و تمدن كهن اين سامان نشنيده باشد. امروزه نام و آوازه شهر سوخته سيستان چنان در دنيا پيچيده است كه هر دوستدار تاريخي و باستانشناسي آرزوي ديدن آن و قدم نهادن در اين سرزمين كهن را دارد. اين سرزمين چنان از جايگاه ويژهاي در دنياي باستان برخوردار است كه "سراورل اشتين" باستانشناس معروف انگليسي آن را بهشت باستانشناسان نام نهاده است. مورخين ساخت نخستين شهر در سيستان را به گرشاسب، يكي از نوادگان كيومرث نسبت داده اند. طي دوره هاي مختلف ولايت سيستان تمدن هاي بسياري را به خود ديده و جزو مراكز اوليه تمدن بشري بوده است. سيستان در زمان هخامنشيان منطقه اي آبباد بوده و بر اساس كتاب زرتشت، يازدهمين سرزمين آفريده شده توسط اهورامزدا است. اين امر در كتيبه هاي بيستون و تخت جمشيد كه سيستان را يكي از ممالك شرقي داريوش ذكر كرده اند، منعكس شده است. لفظ زرنج، قديمي ترين نام سيستان و زاولستان استكه در كتيبه داريوش نيز با همين نام است. نيمروز نام ديگر سيستان است كه به معني جنوب مي باشد. از سيستان به نام هاي سگستان، سكاستان و سكاوندنيزه ياد كرده اند. آب و هواي زابل از نوع بياباني و گرم و خشك است. حداقل دما در دي ماه 17 درجه و حداكثر دما در تير ماه 45 درجه گزارش شده است. جريان باد در سيستان در كليه فصول برقرار است. بادهاي 120 روزه سيستان حاصل توده هاي پرفشار غربي است كه در فصل تابستان از جهت شمال غرب به جنوب شرق ميوزد. حداكثر سرعت در تير ماه به 100 كيلومتر در ساعت ميرسد كه در مسير باعث جابجايي ريگهاي روان ميگردد و طوفان شن، تپه ماهور و برخان هاي ماسه اي را شكل مي دهد. طرح تثبيت شن هاي روان به وسيله مالچ پاشي و ايجاد پوشش گياهي از راههاي جلوگيري از پيشرفت اين طوفان ها در منطقه سيستان است. از باد در سيستان، بهره گيري فراواني مي گردد، از جمله خارخانه ها(كولرهاي طبيعي منازل) يخدان ها، بادگيرها و آس بادها به طوري كه اين منطقه به عنوان خاستگاه آسباد در دنيا لقب گرفته است. شهر سوخته كوه خواجه آتشكده كركويه موزه مردم شناسي بانك ايران و انگليس محوطه باستاني تخت شاه آسباد مچي قلعچه قلعه رستم قلعه سام قلعه سه كوهه روستاي تاريخي سه كوهه كاروانسراي فرهنگي گمرك بلژيكي ها ميل نادر ميل دولت آباد زيارتگاه بي بي دوست اطلاعات تاريخي و باستاني زابل
محيط طبيعي
پيشينه تاريخي
آب و هوا
برج ها ي استان كردستان
برج اشقون بابا: در نزديكي شهر حسن اباد ياسوكند شهرستان بيجار واقع شده است اين بنا كه با مصالح بوم آورد از سنگ و آجرساخته شده است داراي پلاني دايره شكل است اين بنا احتمالا از ساختمانها (اقامتگاههاي )(كوخ) بين راهي استكه برخي اين را مربوط به دوره ايلخاني ساخته دانسته اند و ليكن آثار و بقاياي مرمت دوره صفوي برروي آن مشخص است به همين دليل به نظر مي رسد كه احتمالا در دوره صفوي ساخته شده باشد برج ينگي ارخ: اين برج در روستايي به همين نام در 63 كيلومتري شمال شهر بيجار قرار دارد. داراي پلاني دايره شكل است و مدخلي در ضلع جنوبي دارد در كنار جاده اي در مسير رودخانه قم چقاي است در حدود 20 كيلومتر به سمت جنوب غربي بنايي ديگر نيز به همان فرم كه از سنگ لاشه اي ملات و ساروج ساخته شده بنام برج اوچ گنبدخان وجود دارد احتمالا اين برج يك ساختمان بين راهي بوده كه در دوره صفوي مورد استفاده مسافرين قرار گرفته است، گنبدي سنگي هم داشته و ليكن متاسفانه تخريب شده است. ضمنا بقاياي كاربنديهايي گچي آن موجود است احتمالا اين بنا در صفوي ساخته شده است و برابر استفاده مسافرين مورد استفاده قرار گرفته است. بنا در مسير جاده زنجان و آذربايجان و كردستان واقع و رونق تجارت و اهميت اين منطقه را به خوبي نشان مي دهد. برج اوچ گنبد خان : در فاصله 75 كيلومتري شمال غرب شهر بيجار ) در روستاي بنام اوج گنبد خان برجي سنگي واقع شده است كه به برج اوج گنبد معروف است وجه تسميه آن كه چرا اوچ (سه) گفته شده به طور دقيق مشخص نيست. ساختمان داراي پلان دايره اي شكل است از سنگ و ساروج ساخته شده است و سقف آن با گنبد نوع شلجمي با سنگ لاشه اي ساخته شده است. ابعاد داخلي برج 30/4 و مدخل ورودي آن 30/1 متر ارتفاع دارد عرض ديواره هاي سنگي 90 سانتي متر است. ارتفاع برج 6 متر است عملكرد آن به طور دقيق مشخص نيست و ليكن به نظر مي رسد كه به عنوان كوخ(بناي) بين راهي در عصر صفويه ساخته مورد استفاده قرار گرفته باشد و با بناهاي فوقالاشاره كار ميكرده چو در يك مسير كارواني قرار داشتهاند. كاروانسراي بانه : در فاصله 25 كيلومتري شرق شهر بانه در كنار جاده سقز به بانه بقاياي كاروانسرايي قديمي به جاي مانده كه داراي پلان متفرقه كوهستاني است. اين كاروانسرا دالان طولاني و بزرگ دارد كه در طرفين دالان اصلي اين كاروانسرا شش حجره تهيه شده است ساختمان كاروانسرا با سنگ ساخته شده و تمام فضا ها با استفاده باطاقآهنگ مسقف شده است. متاسفانه اكنون به جز پيها و ديوارها بقيه ساختمان تخريب شده است، كه نياز به مرمت وسيع دارد. زمان ساخت آن به طور دقيق مشخص نيست اما به نظر مي رسد كه در دوره صفوي ساخته شده باشد و در دوره قاجار هم مرمتهايي درآن صورت گرفته است.
سوغات اردبيل
سرشير، كره، حلواي سياه، آبنبات، شيرينيهاي محلي و تخمه آفتابگردان، عسل خالص سبلان، عصاره شهدآميز گلهاي رنگارنگ و عطرآگين طبيعت سرسبز سبلان مشهورترين سوغات منطقه ميباشد. حلواي سياه استان به صورت معجوني از جوانه گندم و كره طبيعي نشاط بخش و مقوي است.
آداب ورسوم "اردبيل"
چشمه گوز سوئي (آب چشم) اين چشمه در كنار قهوه خانه ممتاز واقع شده است . دماي آب 21 درجه سانتي گراد و تقريباً اسيدي است. هدايت الكتريكي آن براي 20 درجه حرارت 900 است. مزه آب گس و بي بو است . از آب آن براي درمان بيماريهاي چشم استفاده مي كنند. اين چشمه در شهر سرعين و در ارتفاع 1940 متري از سطح دريا، بر روي كف دره واقع شده است . آبدهي آن 140 ليتر در ثانيه و يكي از پرآب ترين چشمه هاي اين ناحيه است . آب آن به صورت دائمي و جوشان در جريان است . دهانه آن پراكنده و دماي آب در حوض 46 درجه سانتيگراد است . خاصيت درماني : آب آن بعلت داشتن تركيب كلروبيكربناته سديك و كلسيك براي درمان بيماريهاي عمومي، بيماريهاي سيتم حركتي (دردهاي مزمت روماتيسمي) و بيماريهاي زنان ، خنازير و بيماريهاي قلبي و نيز تقويت عمومي بدن استفاده مي شود . چشمه هاي بيله دره آب پهن
چشمه گل علي
دو چشمه آب معدني به فاصله 50 متر از كف حوض كوچكي به اندازه 4×5 متر به عمق يك متر از چندين شكاف با گاز فراوان خارج مي شود و به سوي پايين دره جريان مي يابند .
چشمه اسد
اين چشمه در حدود 100 متري چشمه اول گل علي واقع شده و آب آن بسيار زلال است . حرارت اين آب 20 درجه مي باشد .
چشمه سردابه
اين چشمه در يك كيلومتري شمال دهكده وكيل آباد در دره اي گسترده قرار دارد و فاصله آن تا اردبيل تقريباً 24 كيلومتر است . آب چشمه داراي بوي بد اما زلال است. اهالي منطقه آب تني در اين چشمه را براي درمان بيماري هاي جلدي و پادرد مي دانند .
چشمه هاي بوشلي
اين چشمه ها به فاصله 5/4 كيلومتري جاده اردبيل به سراب در 45 كيلومتري غرب اردبيل واقع شده است . از اين چشمه براي استحمام استفاده مي شود و حرارت آن 49 درجه است و آب آن صاف و زلال و مزه اش نمكي و گزنده است . اهالي محل براي درمان رماتيسم و درد مفاصل و رفع خستگي از آن استفاده مي كنند.
چشمه هاي قوتورسو
در60 كيلومتري جاده اردبيل- مشكين شهر و در 25 كيلومتري مشكين شهر روستائي وجود دارد كه به لاهرود معروف است . در 24 كيلومتري اين آبادي،چشمه قورتور واقع شده است . اهالي محل از شستن لباس در آب اين چشمه خودداري مي كنند و مي گويند اين كار باعث سوراخ شدن پوشاك آنها مي شود .
چشمه خلخال
چشمه آب گرم خلخال در 22 كيلومتري شمال غربي هروآباد به فاصله 96 كيلومتري ميانه از زمين خارج مي شود . آب گرم خلخال از دسته آب هاي بي كربناته سديك گرم و گاز دار است كه در درمان بيماري هاي مفصلي ، رماتيسم مؤثر است .
چشمه قينرجه
اين چشمه در جنوب غربي مشكين شهر و به فاصله تقريبي 22 كيلومتري آن واقع شده است. آب اين چشمه از دسته آب هاي كلره سديك گازدار خيلي گرم است و براي درمان لنفاتيسم ، راشيتيسم، بيماري هاي زنانه و برخي از رماتيسم هاي مزمن استفاده مي شود و همچنين به سبب دارا بودن گاز، در زمينه بيماري هاي تنفسي كاربرد دارد .
چشمه ايلاوند ، گاوميش گلي ( پر آب ترين چشمه آب گرم سرعين است(
چشمه در حياط قهوه خانه همت واقع شده و مقدار آب آن خيلي كم است ، قهوه خانه همت ، قهوه خانه ممتاز و ايلاوند از ديگر چشمه هاي آبگرم استان اردبيل به شمار مي رود .
چشمه هاي آب معدني سرد بيله دره در سه كيلومتري شمال سرعين در دره اي واقع شده كه از نقاط مختلف زمين خارج مي شود . آب اين چشمه شبيه به آب چشمه كاشا- اويان فرانسه است كه خواص درماني آن بر روي قسمت هاي مختلف بدن به قرار درمان بيماري هاي كليه ، دستگاه تغذيه اي و كبد ، بافت ها ، مجاري ادرار و ... است .
چشمه ويلا دره گازدار (ويلادرق)
اين چشمه در روستاي ويلادرق و در ارتفاع 1800 متري از سطح دريا واقع شده است . دبي آن 18 ليتر در ثانيه و بصورت دائمي و سرريز در جريان است . دماي آن 18 درجه سانتيگراد و مزه اي كمي ترش و ظاهري شفاف و بي بو مي باشد . كاتيون و آنيونهاي موجود در آن بي كربنات و كلسيم است . هدايت الكتريكي آن براي 25 درجه حرارت 600 است . PH آن 2/5 و تركيب آن بيكربنات كلسيم است . از آب اين چشمه براي مداواي سنگ كليه و تقويت اعصاب و درمان عوارض دستگاه گوارش استفاده مي شود .
از كف حوضي به اندازه 5/5× 20/5 متر خارج مي شود و درجه حرارتش 5/37 درجه است.
آب يل سويي
اين آب از آب حوضي به طول 7/4 و عرض 5/3 متر بيرون مي آيد و از مجرايي در ضلع غربي حوض به خارج جريان مي يابد . حرارت آب در حوض 41 درجه است .
آب معدني ارجستان
روستاي ارجستان در 21 كيلومتري غرب اردبيل واقع است . در مركز روستا و نيز در حومه آن چند چشمه آب معدني سرد و گاز دار وجود دارد . از اين آب معدني به دو صورت آبمعدني بسته بندي شده در قالب بطريهاي يك و نيم ليتري توسط كارخانه آب معدني مس كو و همچنين بصرت چشمه اي دائمي كه روي مظهر آب حوضچه اي سيماني سرپوشيده ساخته شده كه آب ان بعد از پرشدن حوضچه بوسيله لوله اي در قسمت شرقي به بيرون سرازير شده و مورد استفاده اهالي و گردشگران قرار مي گيرد. آب معدني داراي آب سرد بي بو با مزه گس گازدار بوده، كه بصورت نوشيدني طبيعي و مفيد از آن استفاده مي كنند . دماي آب در حدود 10 الي 15 درجه سانتي گراد و آنيونهاي آن كلرور، بيكربنات ،... و كاتيونهاي مهم آن كلسيم ، منيزيم و پتاسيم مي باشد . داراي گاز كربنيك بوده و داراي منشاء آب معدني نيمه عميق مي باشد .