حمام حسن خان كنگاور اين حمام در محله «شرآباد» كنگاور قرار دارد. ورودي حمام در جبهه شمالي است. اين ورودي از طريق هشتي كوچك گنبدداري به سربينه راه مي يابد. سربينه يا رخت كن فضاي مستطيل شكلي به ابعاد 50/7 در 35/3 متر است. در چهار كنج سربينه، صفه هاي كوچكي با طاق جناغي تعبيه شده است. پوشش اصلي سربينه شامل يك طاق گنبدي در ميانه و دو نيم گنبد در طرفين، بر روي اين طاق ها قرار دارد. در دو صفه، درگاه گرم خانه و هشتي ورودي قرار دارد و صفه هاي ديگر به رخت كن اختصاص داده شده است. سربينه از طريق راهرويي به طول چهار متر به گرم خانه منتهي مي شود. گرم خانه به ابعاد7 و نيم متر در 4 متر و60 سانت است و نقشه آن به سربينه شباهت دارد. در اضلاع شرقي و غربي گرم خانه، صفه هايي تعبيه شده است. در پشت صفه شرقي، خزينه آب گرم قرار دارد. در اضلاع شمالي و جنوبي آن نيز صفه هاي طاق دار كوچك تري ساخته شده است. در ضلع شمال شرقي گرم خانه، محوط وسيع مستطيل شكلي به طول 5 متر و 30سانتيمتر و عرض سه متر وجود دارد . پوشش سقف گرم خانه يك گنبد در ميانه و دو نيم گنبد در طرفين است. اين حمام در اواخر دوره قاجاريه ساخته شد و در سال هاي اخير تغييراتي در آن صورت گرفته است
حمام حسن خان معاون الملك
اين حمام در كنار تكيه معاون الملك شهر كرمانشاه قرار دارد و در حقيقت با اين تكيه يك مجموعه را تشكيل داده است. اين حمام نيز داراي سربينه، گرم خانه و فضاهاي متعدد ديگري است. در سربينه و گرم خانه حمام، گنبدها بر روي ستون هاي سنگي كه به شيوه مارپيچ تزيين شده اند، قرار دارند. اين حمام در اواسط دوره قاجاريه ساخته شد و به مرور زمان متحمل خسارات فراواني گشت. در سال جاري، ميراث فرهنگي كرمانشاه اقدام به مرمت و بازسازي آن نموده است.
كليساي پنتي كاستي
كليساي پنتي كاستي در سال 1955 م به دستور كشيش (تور ما ناصري) بنا شد. وجه تسميه اين كليسا به اين گونه است: پنتي كاست عبدي از اعياد مسيحيان و به زبان يوناني به معناي پنجاهمين است، يعني پنجاهمين روز از عيد كه در آن روز روح القدس ظهور مي نمايد. چون تاريخ اتمام ساخت اين كليسا مصادف اين روز است، لذا نام پنتي كاستي را بر آن نهاده اند.
عرصه كليسا 720 متر مربع و زير بناي ساختمان اصي آن 170 مترمربع است. در انتهاي زمين و در پشت نمازخانه ساختمان دو طبقه سرايداري با زير بناي 120 مترمربع در هر طبقه قرار دارد. نقشه نمازخانه مستطيل شكل است و در ضلع جنوبي به يك فضاي نيم دايره ختم مي شود. اين فضا محل خواندن خطبه و دعاي كشيش است. ورودي كليسا در ضلع شمالي و داراي طاق رومي است. اين طاق بر دو ستون سنگي استوار است. اضلاع شرقي و غربي داراي يك در و چهار پنجره با قوس هاي هلالي هستند. در نماي خارجي، از اره اي به ارتفاع حدود نيم متر از سنگ تيشه اي كار شده است. مصالح به كار رفته در بنا آجر قرمز رنگ (بهمني) و ملات آن از ماسه و سيمان است
تپه هاي سه گانه موسي
در ابتداي مسير ورود جاده كرمانشاه به شهرستان روانسر در حدود 450 متري از جنوب جاده اصلي شهر، تپه هاي سه گانه متصل به هم وجود دارند كه در نزد مردم منطقه به نام تپه موسي معروف مي باشند. بزرگترين تپه، تپه هاي سه گانه موسي در روانسر با ارتفاع بيش از 10 متر از نقطه ورود به شهر به خوبي ديده مي شود كه در دامنه جنوب شرقي آن بقاياي كندوكاوهاي عمده اي كه توسط زارعين در سالهاي قبل انجام گرفته مقدار زيادي پي هاي سنگي، سفال، ابزار سنگي و تراشه هاي سنگ چخماق را آشكار كرده است. همچنين در قسمتهاي انتهاي شيب اين تپه نيز آثاري از تراشه هاي سنگ ابزار پيش از تاريخ يافت شده است. باستان شناساني كه بر روي اين تپه مطالعه داشته اند، معتقدند كه با توجه به نمونه هاي سفالي و ابزارهاي سنگي مي توان اذعان داشت كه اين تپه در طول دوراني از قبل تاريخ احتمالا مس و سنگ تا عصر تاريخ و اسلامي مورد سكونت و استقرار بشر بوده است. تپه ديگر، در حدود 50 متري شمال شرقي تپه اصلي موسي با ارتفاع نسبتا كم و وسعت محدود تري قرار گرفته است كه اطراف اين تپه توسط زارعين جهت تسطيح و استفاده كشاورزي تخريب شده است. اين تپه را با توجه به بافته هاي سطحي مي توان هم دوره با لايه هاي آغازين تپه موسي بزرگ به حساب آورد، چرا كه در سطح آن نمونه هايي از انواع ابزارهاي سنگي اعم از تيغه، تراشه و ... برخي قطعات سفال با تكنيك نازل و گاها لعاب گلي غليظ نيز يافت شده است كه دال بر استقرارهاي پيش از تاريخ اين محوطه ارزشمند مي باشند. اين سفالها از نوع سفالهاي كاهي پوك، با پوشش گلي غليظ اخرايي مي باشند. در اين تپه بخاطر برداشت خاكهاي اطراف آن و تسطيح جهت استفاده زارعين بدون عمليات گمانه زني، تعيين حريم دقيق مقدور نمي باشد. تپه سوم از تپه هاي سه گانه موسي در شهرستان روانسر، با ارتفاع حدود دو متر از سطح زمينهاي مجاور و برشي كه در ضلع شمال غربي آن ايجاد شده كاملا متمايز از بقيه مي باشد. در دامنه اين تپه نيز قطعات سفال با خميره قرمز مايل به صورتي و لبه هاي پهن كه از مشخصه هاي سفالهاي دوران تاريخي پارت- ساساني است، به دست آمده است. همچنين علاوه بر آن، بقاياي سنگهايي كه در سطح و اطراف اين تپه ريخته است، از وجود برخي آثار معماري در آن خبر مي دهد.
تپه سراب
تپه سراب به صورت برجستگي كوچكي در حاشيه شرقي شهر كرمانشاه، در داخل زمين هاي زراعي روستاي «ده پهن» قرار دارد. اين محوطه تاريخي در سال 1969 م توسط «رابرت بريدوود» شناسايي و در همان سال توسط وي مورد كاوش قرار گرفت. در نتيجه كاوش در اين محوطه، سكونت گاه هاي مدوري شناسايي شد كه كف آنها از سطح زمين هاي اطراف پايين تر بود. سقف اين سكونت گاه ها از ني و گل بود. مطالعات انجام شده بر روي بقاياي استخوان هاي حيواناتي كه از آنها براي مصرف غذايي استفاده شده بود، نشان مي دهد در اين تپه اجتماع كوچكي در تمام طول سال اقامت داشتند. علاوه بر معماري، تعدادي ابزار سنگي، مهره، ظروف سنگي، دست بندهاي سنگي، وسايل ساده آشپزخانه اي، ميخ هاي گلي، توپي ها، گلوله هاي و ديسك هاي گلي و پيكره هاي حيواني و انساني شناسايي شد. از اين محوطه، در مجموع 797 پيكره حيواني شامل سگ، خوك، گراز، بز و گوسفند به دست آمده است. از مجموعه 650 پيكره هاي انساني به دست آمده، تعداد هجده عدد آن پيكرك مرد و بقيه پيكرك زن هستند. مشهورترين پيكرك انساني به دست آمده از اين تپه ، پيكرك مشهور به « ونوس سراب» است كه شهرت جهاني دارد و در موزه ايران باستان نگه داري مي شود. اين پيكرك زني را نشان مي دهد كه نشسته و پاهاي خود را دراز كرده است. در ساخت اين پيكرك، هنرمند از روش مدل گيري بهره جسته است. در ميان پيكرك هاي حيواني نيز پيكرك «گراز وحشي» در نوع خود بي همتا است. از تپه سراب مقدار زيادي قطعات ظروف سفالي به دست آمده است كه به سه گروه تقسيم مي شوند: سفال با نقش بچه قورباغه، سفال هندسي، سفال با نقوش خطي. از آنجا كه تعداد قابل توجهي از بقاياي استخوان حيوانات متعلق به بز است، كاوش گران معتقدند ساكنان سراب، بز را اهلي كرده اند. تاريخ آثار به دست آمده از اين تپه را بين هشت تا نه هزار سال پيش مي دانند. آزمايشات كربن 14 نيز تا حدودي تاريخ پيشنهادي را تأييد مي كند.
غار دو اشكفت
غار دو اشكفت در شمال شهر كرمانشاه، در دامنه كوه ميوله درنزديكي طاق بستان است وكهنترين بقاياي سكونت انسان در شهر كرمانشاهاست. با توجه به مطالعاتباستان شناسي انجام شده اين غار در دوران پارينه سنگي مياني ( بين حدود 120 تا 40 هزار سال پيش) مورد سكونت انسان (احتمالاً نئاندرتالها) بودهاست. ابزارهاي سنگي يافت شده در اين مكان مربوط به صنعت موستري زاگرساست. براي ساخت ابزارها هم از رخنمونهاي سنگ راديو لاريت اطراف غار و هماز سنگهاي چخماق گاكيه استفاده شدهاست.علاوه بر دو اشكفت، آثار سكونتانسانهاي پارينه سنگي در چند غار و پناهگاه ديگر در شمال كرمانشاه يافتشده است. نزديكترين آنها به دو اشكفت پناهگاه ورواسي است كه بوسيله باستانشناس آمريكايي بروس هو كاوش شد. همچنين وي غار قبه در تنگ كنشت را نيزحفاري كرده است. . اين مكان باستاني – شامل دو غار مجاور هم – دردامنه جنوبي كوه «ميوله»، در ارتفاع حدود سيصد متري از دشت و مشرف بر پارككوهستان قرار دارد. با توجه به مطالعات باستان شناسي انجام يافته، يكي ازاين دو غار (غار شرقي)، در دوره پارينه سنگي مياني محل سكونت موقت يا فصليگروه هاي شكارورز ساكن منطقه بود. اين گروه هاي شكارچي كه احتمالاً از نوعنئاندرتال بودند با توجه به مزاياي مختلف اين مكان از جمله وجود چشمه آبدايمي در كنار غار، چشم انداز مناسب دهانه آن به دست و دسترسي نسبتاً آسانبه ارتفاعات بالاتر، به طور متوالي از اين غار استفاده كرده اند. همچنينوجود يك برون زد زمين شناسي از جنس راديو لاريت در نزديك غار، امكان ساختابزار سنگي را در محل فراهم مي كرده است. به طوري كه اكثر ابزارهاي سنگييافت شده در محل، از اين نوع سنگ ساخته شه است. علاوه بر اين منابع سنگداخل دشت نيز استفاده مي كردند. براي مثال منابع سنگ تپه هاي «گاكيه» درشرق كرمانشاه كه حدود دوازده كيلومتر با غار فاصله دارد، در ميان مجموعهاي يافت شده وجود دارد. ابزارهاي يافت شده در دو اشكفت اغلب از نوعخراشنده جانبي و ساير ابزارها مربوط به صنعت موستري زاگرس هستند كه بيندويست و پنجاه تا حدود چهل هزار سال پيش ساخت آنها در زاگرس رواج داشتهاست. آثاري از دوره پارينه سنگي مياني در ساير غارهاي منطقه مثل غار «قبه» و پناهگاه صخره اي و رواسي در تنگه كنشت و چندين غار ديگر در بيستون نيزيافت شده است. مطالعات انجام شده در مكان هاي پارينه سنگي مياني كرمانشاهنشان مي دهد كه ساكنان اين غارها بيشتر به شكار بز كوهي، ميش وحشي، گورخرو اسب وحشي مي پرداختند. البته حيوانات ديگر مثل مارال، گاو وحشي، غزال وگراز نيز شكار مي شدند. اين مكان باستاني – شامل دو غار مجاور هم – در دامنه جنوبي كوه «ميوله»، در ارتفاع حدود سيصد متري از دشت و مشرف بر پارك كوهستان قراردارد. با توجه به مطالعات باستان شناسي انجام يافته، يكي از اين دو غار (غار شرقي)، در دوره پارينه سنگي مياني محل سكونت موقت يا فصلي گروه هايشكارورز ساكن منطقه بود. اين گروه هاي شكارچي كه احتمالاً از نوعنئاندرتال بودند با توجه به مزاياي مختلف اين مكان از جمله وجود چشمه آبدايمي در كنار غار، چشم انداز مناسب دهانه آن به دست و دسترسي نسبتاً آسانبه ارتفاعات بالاتر، به طور متوالي از اين غار استفاده كرده اند. همچنينوجود يك برون زد زمين شناسي از جنس راديو لاريت در نزديك غار، امكان ساختابزار سنگي را در محل فراهم مي كرده است. به طوري كه اكثر ابزارهاي سنگييافت شده در محل، از اين نوع سنگ ساخته شه است. علاوه بر اين از منابع سنگداخل دشت نيز استفاده مي كردند. براي مثال منابع سنگ تپه هاي «گاكيه» درشرق كرمانشاه كه حدود دوازده كيلومتر با غار فاصله دارد، در ميان مجموعههاي يافت شده وجود دارد. ابزارهاي يافت شده در دو اشكفت اغلب از نوعخراشنده جانبي و ساير ابزارها مربوط به صنعت موستري زاگرس هستند كه بيندويست و پنجاه تا حدود چهل هزار سال پيش ساخت آنها در زاگرس رواج داشتهاست. آثاري از دوره پارينه سنگي مياني در ساير غارهاي منطقه مثل غار «قبه» و پناهگاه صخره اي و رواسي در تنگه كنشت و چندين غار ديگر در بيستون نيزيافت شده است. مطالعات انجام شده در مكان هاي پارينه سنگي مياني كرمانشاهنشان مي دهد كه ساكنان اين غارها بيشتر به شكار بز كوهي، ميش وحشي، گورخرو اسب وحشي مي پرداختند. البته حيوانات ديگر مثل مارال، گاو وحشي، غزال وگراز نيز شكار مي شدند