در استان خوزستان ايلها و طوايف مختلفي همچون ايل بختياري اعراب, ايل قشقايي, ايل بهمئي, ايل بوير احمد سفلي, ترك يارم طالقو و همچون لرها يلرستان زندگي مي كنند. بر اساس نتايج سرشماري اجتماعي- اقتصادي عشاير كوچنده در سال 1377 تعداد 14 ايل و 14 طايف مستقل فقط دوره قشلاقي را در همين استان مي گذرانده اند. همچنين تعداد 5 ايل و 9 طايف مستقل هم دوره قشلاقي و هم دوره ييلاقي را در اين استان زندگي مي كرده اند .بيشترين جمعيت عشايري استان را ايل بختياري تشكيل مي دهد كه از استانهاي چهارمحال و لرستا ن به اين استان كوچ مي نمايند. به طوري كه در سال 1377 بيش از 5/86 درصد جمعيت عشايري در دوره قشلاقي و 3/83 درصد جمعيت عشايري در دوره ييلاقي را عشايربختياري تشكيل مي داده اند در آخرين سر شماري عشاير كوچنده 1377 مركز آمار ايران از مجموع 143845 نفر جمعيت 6 ساله و بيشتر عشاير استان (در دوران قشلاقي) 59839 نفر (65/41 درصد) با سواد بوده است مقايسه نسبت با سوادي در عشاير استان خوزستان و عشاير كل كشور نشانگر پايين بودن ميزان سواد در جامعه عشايري استان است به طوري كه ميزان با سوادي در بين عشاير استان حدود 9 درصد كمتر از ميزان فوق در عشاير كل كشور است.ايلها و طوايف عشايري استان:
سواد:
جمعيت استان:خوزستان
. جمعيت استان خوزستان بر اساس آخرين سرشماري در سال 1375 مركز آمار ايران 3746772 نفر بر آورد شده كه از اين تعداد 1910529 نفر مرد و 1836243 نفر زن در قالب 644040 خانوار بوده است . از جمعت استان 62/5 درصد ساكن نقاط شهري ، 36/5 درصد ساكن نقاط روستايي و 1درصد در زمان سرشماري غير ساكن بوده اند ، نسبت جنسي جمعيت استان 104 محاسبه شده است يعني به ازاي هر يكصد نفر 104 نفر مرد وجود داشته است ، در فاصله سالهاي 1365-75 جمعيت استان به طور متوسط از نرخ رشد سالانه 3/4 درصد برخوردار بوده است در حالي كه نرخ رشد جمعيت كشور در فاصله زماني ذكر شده 1/96 درصد بوده است . اين استان يكي از گسترده ترين و مهمترين استانهاي عشايري كشور محسوب مي شود به طوريكه قلمرو زيستي 25983 خانوار عشايري در فصل قشلاق است. جدول جمعيت عشايري استان خوزستان به تفكيك شهرستان 1377: دوره قشلاقي دوره ييلاقي شهرستان جمعيت خانوار جمعيت خانوار 242 33 0 0 اميديه 18939 2773 759 104 انديمشك 107 13 181 18 اهواز 36085 5272 17633 2701 ايذه 4951 769 5365 826 باغملك 309 48 309 48 بندرماهشهر 1021 148 0 0 بهبهان 34580 5480 5141 896 دزفول 1197 126 1304 137 دشت آزادگان 2711 385 199 29 رامهرمز 480 64 450 61 شادگان 1171 147 525 55 شوش 4598 679 148 29 شوشتر 68602 10046 11890 2019 مسجد سليمان 174993 25983 43894 6923 استان خوزستان استان خوزستان در جنوب غربي كشور ايران قرار دارد و از جنوب به استان بوشهر و خليج فارس، از مغرب به كشور عراق ، از شمال به استانهاي ايلام ، لرستان و اصفهان و از مشرق به استان چهار محال و بختياري و كهگيلويه و بوير احمد محدود گرديده و مركز آن شهر اهواز است ، وسعت اين استان 64746 كيلومتر مربع بوده و شامل 16 شهرستان ، 28 شهر ، 36 بخش ، 114 دهستان و 6400 آبادي مي باشد. استان خوزستان به دو قسمت كوهستاني و جلگه اي تقسيم شده ، قسمت جلگه اي در جنوب غربي استان قرار دارد كه قسمت اعظم اين جلگه از آبرفتهاي رودهاي كارون ، كرخه .و جراحي تشكيل شده و وسعت آن 41 هزار كيلومتر مربع است ، اين جلگه با شيب ملايمي به سوي جنوب تا سواحل خليج فارس امتداد دارد. قسمت كوهستاني در سمت شمال و شمال شرقي استان قرار دارد و بخشي از رشته كوه زاگرس است كه ارتفاع آن بتدريج به سمت جلگه كاهش مي يابد ، خوزستان داراي آبو هواي معتدل و سرد در ارتفاعات ، نيمه بياباني در مناطق كوهپايه اي و نيمه بياباني تا بياباني در مناطق جلگه اي است، همين اقليم و جغرافيا ، بستر مناسبي براي زندگي عشايري فراهم نموده است.جمعيت استان:
مساحت استان:
درباره خوزستان
. هدف از اجراي طرح: - رفع خطرات احتمالي، به لحاظ گذشت 13 سال از عمر مفيد پنجاه ساله پل - بهينه سازي، مرمت و احياء سمبل تاريخي شهر جنس سازه : بتوني و فلزي طول: 20/501 عرض: 8/9 سه دهانه: 49 متري دو دهانه: 130 و 136 متري دو قوس بتوني: 12 و 20 8 ستون به ضخامت: 20/56 ارتفاع از سطح آب: 13 كه شامل عمليات تخريب بتن كف، نصب قطعات فلزي، بتون ريزي و كف سازي، ساخت نرده مناسب، سند بلاست و رنگآميزي مجدد كل قطعات فلزي پل و نورپردازي با استفاده از فيبر نوري ميباشد. اين پروژه با اعتبار 5/7 ميليارد ريال و در سه فاز اجرايي برنامهريزي شده است. - فاز اول شامل سه دهانه وسطي - فاز دوم شامل دهانه بزرگ غربي - فاز سوم شامل دهانه بزرگ شرقي عشاير به گروهي اطلاق ميگردد كه داراي ويژگي هاي جابه جايي بين قلمروهاي ييلاقي - قشلاقي ، وجود ساختار اجتماعي مبتني بر سلسله مراتب ايلي واتكاي اصلي معاش بر دامداري مي باشد . عشاير به چه كساني ميگوئيم : 1- كوچندگي 2- عشيره اي بودن و وجود ساختار ايلي 3- معيشت بر اساس دامداريبازسازي و مرمت عرشه پل معلق:
مشخصات فني پل:
مراحل اجرايي پروژه:
هزينه و روش اجرا:
سيماي عشاير استان خوزستان
تعاريف:
نحوه بسته شدن قرارداد و چگونگي اجراي پل:
در تاريخ 10خرداد 1312 از طرف رياست اداره بهره برداري راه آهن ناحيه جنوب اهواز (اريك كسوندسن) و معاونت فني و مهندسي سيف الله خان مشاور پروژه ساختمان، يك پل جديد بر روي رود كارون جهت عبور و مرور اهالي شهر اهواز در يازده صفحه به وزارت كل طرق و شوارع داده و سه محل براي احداث پل پيشنهاد گرديد. تا اين زمان تنها پل معلق بر روي رودخانه كارون پل فلزي راه آهن (پل سياه) بود كه براي اتصال راهآهن سراسري به بندر امام خميني در سال 1308 احداث شده است. در تاريخ 17 خرداد 1313 قراردادي در 12 ماده بين ميرزا عليخان منصور وزير طرق و شوارع ايران و اسكارليندال نماينده شركت سوئدي سونسكاانتر پرناداكتي پولاكت منعقد و طبق قرارداد مسئوليت ساختمان پل كارون اهواز و امتحان زمين و تهيه نقشههاي اصلي به شركت مذكور كه به اختصار (سنتاب) ناميده ميشد واگذار گرديد، كل هزينه عمليات مربوط به پل كارون كه بايستي به موجب قرارداد پرداخت ميشد، مجموعاً پنج ميليون و هفتصد و هشت هزار ريال (000/708/5 ريال) برآورد گرديد. كه پرداخت آن طي 12 فقره چك به عهده بانك ملي ايران واگذار گرديد. فولاد مورد نياز و ساير مصالح و لوازم ساختمان پل از طرف شركت سنتاب پس از تاييد رسمي سفارت ايران در استكلهم به كشور سوئد داده شد. بر اساس ماده 3 اين قرارداد انجام كار بعد از تصويب نقشههاي تفصيلي و امضاء قرارداد بيست ماه تعيين گرديد و طبق شش ماه شركت سنتاب موظف بود يك نفر نماينده با اختيارات تام براي مذاكرات و تصميمات مربوط به امور ساختمان در محل كار تعيين نمايند و در همين بند از قرارداد اداره راةآهن جنوب نيز نماينده وزارت طرق و شوارع به منظور نظارت در اجراي عمليات ساختماني، طبق نقشههاي مصوب معرفي گرديد. يك ماه بعد از تاريخ 20 مرداد 1313 گونتربرگ از طرف شركت سنتاب به سمت رياست ساختمان پل اهواز منصوب و بعنوان نمايندة شركت مذكور به اهواز اعزام شد. مهندس سيفاللهخان مشاور از طرف وزارت طرق و شوارع به نمايندگي انتخاب شد. در اوايل مهرماه 1313 موقعيت خط وسط پل بر روي رود كارون تعيين و در دوم شهريور همان ماه به منظور استحكام زمين براي شالوده ريزي پايههاي پل از شركت نفت درخواست وسايل حفاري شده كه در اواخر همين ماه يعني در 28 مهرماه 1314 اولين پيكني آن آماده گرديد و تا 20 بهمنماه همان سال پنج پايه از هفت پايه اصلي پل بر اساس طرح (ك. لوبرك استاد آكادمي استكهلم) پيكني و بتونريزي شد. در ماههاي ارديبهشت و تير ماه سال 1314 دو پايه باقيمانده آن تكميل شد. فطعات فلزي پل كه در كارخانه «مولارك استاد» سوئد ساهته گرديد بهم متصل، سپس از «دوبه» راهآهن بوسيله جرثقيل كشتي فلورستان متعلق به كمپاني استريل در روز 18 مرداد 1314 اولين قطعه آهن پل فلزي اهواز بالا كشيده شد. در 12 مرداد 1315 بتونريزي سرتاسري پل به پايان رسيد و در 15 مرداد آسفالت سطح اتومبيل روي پل آغاز شد و در 24 مرداد همان سال ضمن شروع سيم كشي برق جهت روشنايي پل از سوي شركت سنتاب اعلام شد كه پل اهواز 14 روز ديگر براي تحويل حاضر ميشود. آزمايش پل چهار ساعت و نيم به درازا كشيد و سرانجام در 30 شهريور 1315 با بيش از هفت ماه تأخير با ضمانت بيست و چهار ماهه و عمر مفيد پنجاه ساله به ناحيه راهآهن جنوب تحويل داده شد. سپس در تاريخ پانزده آبان ماه 1315 افتتاح و با رعايت اينكه: 1- در موقع عبور، بيش از يك ماشين روي پل در حركت نباشد. 2- چند درشكه پشت سرهم روي پل در حركت نباشد. 3- سرعت حداكثر اتومبيل روي پل 5 كيلومتر در ساعت باشد. و بنابراين ارتباط عبور و مرور اهالي از شهر قديم اهواز به شهر جديد آغاز شدنحوه بسته شدن قرارداد و چگونگي اجراي پل:
پل سفيد، اولين پل معلق ايران
كمتر از پنجاه سال از احداث و افتتاح پل بروكلين پل فلزي جهان ميگذشت كه در شهر اهواز پايههاي پل فلزي معلق بنا گذاشته شد. از جمله روايات مربوط به احداث پل، اين كه ميگويند مهندسي آلماني به اتفاق همسرش كه مهندس نيز بود شروع به ساختمان پل كرد و كار را تا مرحله سوار كردن يكي از هلاليها با موفقيت پيش برد، ولي انگليسيهاي حاكم بر شركت نفت در آن زمان، لوازم و ادواتي كه در اختيار سازنده پل گذارده بودند از جمله جرثقيلي كه با آن هلالي اول را بالا كشيده و مهار كرده بود پس گرفتند كه اين عمل انگليسي ها باعث دق كردن و مرگ مهندس آلماني، سازنده پل شد. ولي بعد از چندي، سرانجام زن مهندس آلماني كمر همت بست و با ابتداييترين وسايل ممكن آن زمان و بكار گرفتن چند دوبه بجاي جرثقيل، هلالي دوم را بر اسكلت پل سوار كرد و ساختمان آن را بپايان رسانيد و پل را آماده تحويل و بهرهبرداري كردپل سفيد، اولين پل معلق ايران
قديمي ترين پل جهان در دزفول
قديمي ترين پل جهان در دزفول قديمي ترين پل جهان در دزفول با گذشت بيش از 10 قرن از ساخت آن همچنان سالم و با دوام محل تردد عابرين و خودروهاي سواري است. اين پل در سال 260 ميلادي به دستور شاپور اول ساساني توسط 70 هزار اسير رومي دربند ايرانيان احداث شد و در حالي كه بيش از 10 قرن از عمر آن مي گذرد به عنوان باستاني ترين پل جهان اكنون نيز محل تردد خودروهاي سواري دزفول و انديمشك است. اين پل داراي 14 دهانه است و آب رودخانه دز از زير آن عبور مي كند. پل مزبور از سنگ ساروج و آهك بنا شده و در دوران حكومت عضدالدوله ديلمي، صفويان و پهلوي چندين بار بازسازي شده اما پايه هاي پل حكايت از دوران ساساني دارد. به گفته مورخان اين پل يك اثر منحصر بفرد تاريخي است كه تاكنون توانسته تا اين زمان دوام بياورد. اين پل كه در مركز شهر دزفول قرار دارد شرق و غرب شهر را به هم متصل كرده و راه عبور و مرور شهرهاي انديمشك، شوشتر و دزفول را به هم پيوند داده است. شايان ذكر است طي 2سال اخير به خاطر حفاظت از اين اثر مهم باستاني، تردد خودروهاي سواري از پل دزفول يك طرفه اعلام شد و اميد است با آغاز ساخت پل پنجم دزفول كه پايين تر از پل قديم احداث مي شود و بهره برداري از آن، پل قديم دزفول به طور كامل بسته اعلام شود تا اين اثر مهم باستاني همچنان محفوظ بماند.
آرامگاه يعقوب ليث صفاري
آرامگاه يعقوب ليث صفاري آرامگاه يعقوب ليث صفاري قرون متوالي است كه در روستاي شاهآباد دزفول قرار دارد. گنبد بلند مضرس (دندانه دار) سفيد رنگ و جلال عمارت بقعه از دور كاملا جلوهگر است. در اطراف بقعه، قبرستان وسيعي است كه در آن وجود سنگ قبرهاي قديمي، نشانگرتاريخ كهن اين بنا ميباشد همچنين وجود زمينهاي زراعي، برنج كاري و درختان كناردر كنار بنا، زيبايي آن را دوچندان كرده است. بنا به اظهار مردم محلي حدود 20 الي 25 سال قبل كتيبهاي بر روي ديوار گنبد به خط عربي قديم وجود داشته و در آن اسم يقعوب ليث سردار بزرگ و نخستين شهريار ايراني (پس از اسلام) به روشني نوشته شده بود. در بدو ورود به آرامگاه آنچه دل هر بيننده را آزرده ميكند تابلوي مخدوش شده سازمان ميراث فرهنگي است كه به عمد نام يعقوب ليث اين سردار نامي تاريخ ايران را با اسپري سياه كردهاند و اين عمل نكوهيده دوباره با چسباندن تكه كاغذي(كتيبه) بر بالاي طاق ورودي مقبره به وسيله سيمان كه به ديوار نيز صدمه وارد كرده، تكرار شده است، همچنين نويسنده اين كتيبه ضمن توصيفي از شجره نامه قاسم بن عباس بن امام كاظم (ع) سعي در مخدوش كردن حضور مدفن يعقوب ليث دارد و بر همين اساس است كه بعضيها اين بقعه را شابوالقاسم يا پير شابوالقاسم مينامند. اين در حالي است كه محققان و شرقشناسان جهان، همگي بر اين عقيدهاند كه آرامگاه از آن يعقوب ليث صفاري است. يعقوب ليث يكي از پادشاهان ايران و از دودمان صفاري بود. صفاريان از دودمانهاي ايراني بودند كه فرمانروايي بخشهايي از ايران را به عهده داشتند كه پايتخت ايشان نيز شهر زَرَنگ بود يعقوب ليث با عشق آتشين به تجديد مجد و عظمت ايران بزرگ پرداخت و با آرزوي احياي زبان فارسي و هويت ايراني و ستيز با حاكميت ستمگرانه بيگانه و ايادي آن در سال ۲۳۸ هجري در شهر بست از توابع سيستان و به رهبري عياران قيام بزرگ خود را آغاز نمود يقينا او روياي جهانگشايي نداشت وگرنه همانگونه كه بعدها محمود غزنوي به غارت هندوان پرداخت، يعقوب نيز راه آسانتر هند را براي خودكامگيهاي خود بر ميگزيد. ولي او شيرمردي بود كه در آيين عياران براي نجات ايران و ايراني پرورده شده بود؛ چنانكه در پاسخ به خليفه مي گويد: "اين پادشاهي و گنج و خواسته از سر عياري و شير مردي بدست آورده ام، نه از پدر به ميراث دارم و نه از تو يافته ام" او كوشش كرد خلافت عباسي را سرنگون كند و حتي تا نزديكي بغداد نيز پيش رفت، ولي روزگار به او امان نداد و در ماه شوال ۲۶۵هـ.ق به بيماري قولنج مبتلا و در سرانجام در جندي شاپور رخ در نقاب خاك كشيد. يعقوب ليث را مردي باخرد و استوار توصيف كرده اند. حسن بن زيد علوي كه يكي از دشمنانش بود او را نسبت استقامت و پايداريش سندان (مرد تنومند) لقب داده بود.يعقوب ليث بزرگ مردي از توابع سيستان بود كه براي اولين بار توانست دولتي ايراني ايجاد كند كه نه از خليفه عباسي و نه از ديگري پيروي ميكرد.
نگاره هاي اشكاني در خونگ اژدر
نگاره هاي اشكاني در خونگ اژدر نقشهاي مختلف ديگري نيز در اطراف ايذه وجود دارند كه اكثرا" تكرار نگاره ها و سنگ نوشته ها كول فرح هستند و از سوي هاني كنده شدهاند. اما در منطقه «خُنگ اژدر»، در روي يك تختهسنگ، دو نقش ديگر جلب نظر ميكنند. در يكطرف اين سنگ، نقش كوچكي از دوران عيلامي، نشاندهنده چهار پيكره كوچك است كه سبك آنها به نظر عيلامي ميانه ميآيد در روي ديگر اين سنگ، نقشي از چهار مرد در لباسهاي پارتي و يك مرد سوار اسب، نشاندهنده اهميت منطقه در زمان اشكانيان و حكومت دستنشانده آنها در منطقه، سلطنت اليمائيد، است. متاسفانه كتيبهاي در اطراف اين نقش وجود ندارد و نميتوان دقيقا" تاريخ آنرا مشخص كرد، اما از سبك نقش ميتوان آنرا به نيمه دوم حكومت اشكاني و شايد قرن اول ميلادي نسبت داد. قلعه اتابكان (كاروانسرا) يا «طاق طويله» در دوران اسلامي، ايذه به عنوان پايتخت اتابكان لر بزرگ انتخاب شد و بعد از حمله مغول، مركز محلي حكومت مغولان. خرابههاي بنايي از دوران ايلخاني كه به نام: قلعه اتابكان يا«طاق طويله» شناخته ميشود اكنون در مركز شهر وجود دارد. بهطور خلاصه، در كنار 60 ديدنگاه باستاني و 41 نيايشگاه و قبور امام زاده و 100چشم انداز زيباي گردشگري و و نگاره ها و سنگ نوشته هاي عيلامي، اسلامي ايذه، به علاوه محبت و خونگرمي مردم محلي و افتخارشان به آثار باستاني شهر، ايذه را به مقصدي دلخواه براي يك مسافرت خوب ، تبديل ميكند.
نگاره ها و سنگ نوشته هاي نيايشگاه نارسينا در كول فرح
نگاره ها و سنگ نوشته هاي نيايشگاه نارسينا در كول فرح نقشهاي هاني در اين منطقه بسيار با نقشهاي سلطنتي عيلام ميانه شبيه هستند و كاملا" مشخص است كه منظور هاني، نشان دادن نفوذ و اختيار كامل خود در قلمرو جديدش بوده است. بزرگترين مجموعه نقشها در شرق ايذه و در نزديكي روستاي «كوله فرح» واقع شده است. اين مجموعه شامل يك نگاره و سنگ نوشته به خط و زبان عيلامي نو و نقش خود هاني است كه در آن، هاني از فتوحاتش در كنار رود كارون براي آرام كردن شورشيان و از وفاداري خود به شوتروك-ناخونته، حكايت ميكند. در جهت ديگر مجموعه، چند نقش در اطراف يك تختهسنگ بزرگ كنده شدهاند كه نشاندهنده مراسم قرباني از طرف هاني و روحاني بزرگ دربارش هستند. يك نقش در سنگي كوچكتر، درباريان عيلامي را نشان ميدهد و تختهسنگ بزرگي از طرف رومن گيرشمن، باستانشناس فرانسوي، به عنوان سنگ قربانگاه شناخته شده است. دو نقش ديگر، يكي كنده شده بر روي كوه، نشاندهنده يك مراسم جشن است كه در آن، پادشاه در بالاي نقش روي يك تخت جلوس كرده و بقيه مردم به صورت رديف در پايين نقش شدهاند. سبك اين نقش و موقعيت قرارگرفتنش ميتواند نشاندهنده اين باشد كه به دوراني قبل از هاني، شايد دوران عيلامي ميانه، تعلق دارد. آخرين نقش، نيم- مجسمه ايست به اندازه واقعي كه بر روي يك طرف يك تخت سنگ كنده شده و احتمالا" نشاندهنده هاني و وزيرش است. نگاره ها و سنگ نوشته هاي نيايشگاه تاريشاه يا «اشكفت سلمان» مجموعه مهم ديگر، نگاره ها و سنگ نوشته هاي نيايشگاه تاريشاه يا «اشكفت سلمان» (اشكفت به معني شكاف، غار) در جنوب غربي شهر است. اين مجموعه در كنار يك شكاف كوه به وسيله شوترورو، وزير هاني، بوجود آمده است. يك نگاره كه در آن هاني به ذكر اينكه نقشها به دستور شوترورو كنده شدهاند و در آن از خدايان مختلف كمك خواسته ميشود، مهمترين اين نقشها است. نيمتنه يك مرد به سبك عيلامي ميانه در كنار اين نگاره و سنگ نوشته ، جلب نظر ميكند. سر اين نقش تخريب شده و نگاره نيز در اثر ضربات گلوله و خرابكاريهاي بازديدكنندگان (نظير نوشتن نام خود!!) تا حدي تخريب شده است. دو نقش ديگر كه يكي نشاندهنده شوترورو و خانوادهاش است و ديگري هاني و همسرش هوهين را نشان ميدهد، همه رو به مركز اشكفت نگاه ميكنند كه نشاندهنده قداست منطقه اشكفت از زمانهاي باستاني است و حتي امروزه نيز در بين مردم محلي مقدس است.آثاري از عصر اسلامي (سده 6 هجري) در جوار غار باستاني اشكفت(نيايشگاه تاريشا) قرار دارد .
سفر به شهري باستاني
سفر به شهري باستاني ايذه شهري است در شمال شرق استان خوزستان و در حدود 200 كيلومتري شرق اهواز. ايذه در ميان كوههاي بخش مركزي رشته كوه زاگرس و در ارتفاع 763 متر از سطح دريا واقع شده و هوايي تقريبا" ملايم دارد كه در كوههاي اطراف، رو به سردي ميرود. جمعيت شهر حدود 110 هزار نفر است كه اكثرا" ازقوم بختياري هستند. شهر داراي خيابانهاي مركزي و مراكز خريد است و امكانات پذيرايي خوبي دارد. تاكسيهاي شهري و دفاتر اتومبيل كرايه، رفت و آمد در شهر را آسان ميكنند . فصل مناسب براي بازديد، قبل از پايان ارديبهشت و بعد از اول آبان است. پيشينه تاريخي بر اساس نگاره ها و سنگ نوشته هاي كشف شده در اطراف شهر ايذه، نام باستاني اين شهر، «آياپير» بوده است. تا قبل از انجام شدن اكتشافات باستان شناسي روي منطقه «تپه مليان» (غرب مرودشت در فارس) و اثبات اينكه شهر باستاني «انشان»، پايتخت كوهستاني عيلاميان، در محل تپه مليان واقع شده بوده، بسياري از مردم، ايذه را انشان (يا به صورت «آنزان») ميخواندند. موقعيت آياپير باستاني موقعيت آياپير باستاني در سر راه جاده اصلي تجاري از مركز ايران به دشت خوزستان و شوش، به آن اهميت اقتصادي و سياسي خاصي ميداده. به همين دليل است كه اطراف ايذه امروز، چندين اثر باستاني و نقش عيلامي وجود دارد كه باعث جلب گردشگران و باستانشناسان شده است. اصليترين اين نگاره ها و سنگ نوشته ها در زمان حكومت يك پادشاه محلي به نام «هاني» نقش شده كه در دوران نوعيلامي و زمان سلطنت «شوتروك-ناخونته دوم» (698-717 پ م) بر آياپير حكومت ميكرده. اين دوران، يكي از پر فراز و نشيبترين دورانهاي حكومت عيلامي نو بوده است كه در آن، پادشاهان عيلام بعد از قرنها زندگي در زير يوغ آشور و بابل، سعي در مستحكم كردن پايه هاي استقلال خود داشتند. به نظر ميآيد كه هاني در آرام كردن كوهستانها و تحت اختيار درآوردن آنها زير حكومت شوتروك-ناخونته، اهميت خاصي داشته است.
صنايع دستي دزفول، تاريخي ديرپا
صنايع دستي دزفول، تاريخي ديرپا سابقه صنايع دستي را در دزفول بايد از زماني بدانيم كه مهارتهاي فردي با استفاده از انديشه و خلاقيت، دستان پرتوان و سواد اوليه، انسان را به ساخت وسايل مورد نيازش وادار كرد.بر حسب نوشتههاي پروفسور گيرشمن، در 5000 سال قبل از ميلاد در كوههاي شمال خوزستان مردماني زندگي ميكردند كه با فن سفالگري و بافندگي آشنايي داشتهاند. با توجه به اين كه كوههايي كه در موقعيت جغرافياي شهرستان دزفول قرار دارند جزو كوههاي مذكور ميباشند به رايج بودن اين گونه مهارتها كه امروز به آنها صنايع دستي گفته ميشود پي خواهيم برد. اين مصنوعات روزگاري مصرفي بودند و سپس براي معاملات پاياپاي استفاده شدند و در نهايت به عنوان شغل و حرفه درآمدند.راستههاي متعدد در بازار قديم، نام برخي محلهها، مساجد و القاب خانوادگي شهرونداني كه از پيشههاي صنايع دستي اقتباس گرديده، نشان از غنا و توانمنديهاي صنايع دستي اين شهرستان است. با اندكي تامل در پيشينه اين مشاغل در دزفول به قريب 60 حرفه پي خواهيم برد كه جمعيتي حدود يك ششم شاغلان و كاسبكاران روزگار خود را در اين شهر شامل بوده است. صاحبان اين حرفهها توليدكنندگان كليه مصنوعات مورد نياز مردم اين خطه اعم از پوشاك، لوازم خانه، وسايل زندگي، تجهيزات و ابزار پيشهوران بودهاند. به طور كلي آنچه در منزل، مسجد و محل كسب مورد بهرهبرداري قرار ميگرفت توسط صنعتگران صنايع دستي دزفول ساخته ميشد. هيچ كالايي براي مصرف مردم به اين منطقه وارد نميشد بلكه دزفول تامينكننده كالاهاي مورد نياز شهرهاي اطراف و استانهاي همجوار بوده است. حتي كالاهايي به هندوستان و اروپا و مقنعه و سفال به كشورهاي عربي حوزه خليج فارس صادر ميگرديد. بايد خاطرنشان كرد انواع حرفههاي صنايع دستي از گذشته تا به امروز در اين شهرستان بافتههاي اداري، بافندگي سنتي، نمدمالي، سفالگري، فلزي و آلياژي، زيورآلات سنتي، سنگتراشي، كاشي، شيشهگري، خراطي، ريزهكاري چوب، محصولات حصيري، فرآوردههاي چرم و پوست، بافتني، قلمزني، معرقكاري، چاپهاي سنتي و ساير فرآوردههاي دستي است. گستردگي حرفهها در اين شهرستان چنان بوده كه از 24 گروه طبقهبندي در كل كشور، دزفول در 18 گروه قريب 60 نوع حرفه داشته است. نام محلهها، مساجد، مكانها و القاب مشهور تاييدي است كه اين ادعا را به سندي زنده مبدل ميسازد. تعدد رشتهها و كثرت صنعتگران موجب گرديد تا دزفول به عنوان قطب صنايع دستي استان خوزستان محسوب شود. علاوه بر آن مصنوعات از چنان كيفيتي برخوردار بودند كه فروش آنها از محدوده جغرافيايي شهرستان و استان گذشته و به ديگر استانها گسيل داده شده و حتي برخي اقلام نيز صادر شدهاند.