برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر |
|
|
جزيرۀ سيري |
|
اين جزيره در قلب آبهاي خليجفارس قرارا دارد. فاصلۀ آن تا مركز شهرستان ابوموسي كه در قسمت شرقي جزيرۀ سيري واقع شده، در حدود 27 كيلومتر است. همچنين فاصلهۀ دريايي آن تا مركز استان در حدود 152 مايل دريايي است. وسعت جزيرۀ سيري 3/17كيلومتر مربع مي باشد. اين جزيره فاقد پستي و بلندي بوده، و نسبتاً مسطح است . مرتفع ترين نقطۀ آن 24 متر از سطح دريا ارتفع دارد. بزرگترين ابعاد طولي و عرضي جزيره، 1/6 و 6/4 كيلومتر است. در قسمتهاي شمالي و نزديك سواحل جزيره ، مناطق مسكوني همراه با ساير تأسيسات جاي گرفته اند . اهالي بومي جزيره از طريق ماهيگيري و صيد ميگو وكشاورزي محدود، زندگي و امرار معاش مي كنند و همچنين عدهاي از مردم جزيره در تأسيسات نفتي كار ميكنند. و در اين جزيره تعداد قابل توجهي نخل خرما به طور پراكنده وجود دارد كه محصول آن فقط مصرف محلي دارد. اين منطقه پوشش گياهي فقيري دارد. در اين جزيره معدن خاك سرخ نيز موجود است .
|
|
|
جزيرۀ فرور بزرگ |
|
يكي ديگر از جزاير قلمرو استان هرمزگان، جزيرۀ فرور بزرگ است كه در فاصلۀ 36 مايلي شهر ابوموسي و در فاصلۀ حدود 141 مايلي از بندرعباس قرار دارد. بزرگترين ابعاد طولي و عرضي جزيره 5/7 و 5/4 كيلومتر مي باشد. فاصلۀآن تا نزديكترين نقطۀ سواحل ايران، در حدود 20 كيلومتر و مساحت آن 2/26كيلومتر مربع و ارتفاع بلندترين نقطۀ آن از سطح دريا 145 متر است. سطح جزيره از تپه ماهورهاي كوچك تشكيل شده است. اين جزيره بر روي يكي از كمر بندهاي زلزله خيز جهان قرار دارد. رنگ آب در نزديكي جزيره سياه است. جزيره شيبهاي تند و پرتگاههايي دارد كه گاهي ارتفاع آنها از 10 متر بيشتر است . بقاياي ساختمانهاي مخروبه و اراضي كشاورزي باير و چاههاي آب نشانۀ مسكوني بودن جزيره در زمانهاي گذشته است؛ ولي در حال حاضر، جزيره غير مسكوني است و تنها تعدادي مأمور دولتي در آن حضور دارند. در آبهاي اين جزيره ماهي فراوان وجود دارد و به همين خاطر صيادان در اطراف آن فعاليت زيادي دارند. از كانسارهاي مهمي كه در اين جزيره معدن آهن است كه از يك لايۀ رسوبي تشكيل شده و ذخيرۀآن حدود 000/500 تن برآورد شده است. در اين جزيره يك چراغ دريايي نيز وجود دارد . جزيره فرور بزرگ يكي از كانونهاي زيست حيات وحش است و تعداد بيشماري از پرندگان از قبيل: عقابماهيگير، طوطي، چك چك، قمري خانگي، چكاوك كاكلي، پرستو، بلبل خرما، چاخلق، هدهد، دمجنبانكزرد ،دو سرخ معمولي، ياكريم و غيره، همچنين پستانداراني از قبيل جبير و جانوراني همچون يك نوع خارپشت، مارمولك، مارجعفري و عقرب در آن زندگي مي كنند .
|
|
|
جزيرۀ فرور كوچك |
|
اين جزيره در قسمت شمال غربي جزيرۀ ابوموسي واقع شده است و حدود 36 مايل دريايي تا شهر ابوموسي و 149 مايل دريايي تا بندرعباس فاصله دارد. مساحت اين جزريه 5/1 كيلومتر مربع و بلندي مرتفعترين نقطۀ آن از سطح دريا 36 متر است بزرگ ترين ابعاد طولي و عرضي جزيره ، 4/1 در 1/1كيلومتر ميباشد . جزيرۀ فرور كوچك و سواحل آن، به علت موقعيت اقليمي و استقرار در مسير مهاجرت پرندگان دريايي، زيستگاه گونههاي متنوع پرندگان مهاجر و بومي است. اين جزيره غير مسكوني ميباشد .
|
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
جزيرۀ لارك |
|
جزيرۀ لارك با 7/48 كيلومتر مربع مساحت، در فاصلۀ 18 مايل دريايي از بندرعباس و 6 مايل دريايي از شهر قشم و در جنوبشرقي اين شهر، در تنگۀ هرمز قرار دارد. اين جزيره از كوههاي آتشفشاني مخروطي شكل تشكيل شده است. بلندترين نقطۀ آن 138متر از سطح دريا ارتفاع دارد و بزرگترين قطر آن 6/10 كيلومتر مي باشد . در اين جزيره فعاليت كشاورزي وجود ندارد و تنها فعاليت اقتصادي اكثر اهالي لارك، صيد و غواصي است. آب آشاميدني مردم اين جزيره بيشتر از طريق بندرعباس به آن حمل مي شود و همچنين آب بركهها و چاههاي آن نيز مورد استفاده قرار ميگيرد. جزيرۀ هرمز مانند صدفي با 9/41كيلومتر مربع وسعت در فاصله، 10 ميلي جنوب شرقي بندر عباس و در ميان آبهاي خليج فارس قرارد گرفته است . سطح جزيرۀ هرمز را طبقات سازندهاي رسوبي و آتشفشاني تشكيل داده است و طبقات نمكي نيز به صورت تپههايي، قسمت اعظم جزيره را پوشاندهاند و اكثراً از جنس نمك طعام ميباشند. بلندترين نقطۀ آن 186متر از سطح دريا ارتفاع دارد و بزرگ ترين قطر آن 8كيلومتر است. به دليل بارشهاي اندك جوي و نمكي بودن خاك و شور بودن آب، هيچ نوع مرتع و گياه در جزيره وجود ندارد . استخراج و صدور خاك سرخ جزيرۀ هرمز يكي از ممهم ترين منابع درآمد اهالي است. نمك آبي و سنگ لاشه از ديگر معادن اين جزيره است . شهر هرمز مركز جزيرۀ هرمز است. اين جزيره فاقد آب شيرين است و بدين لحاظ آب آشاميدني آن بندرعباس تأمين مي شود .
|
|
|
2050
جزيرۀ هنگام |
|
اين جزيره 6/33كيلومتر مربع مساحت دارد و به شكل مخروط ناقصي است كه در كرانههاي جنوبي جزيرۀ قشم واقع شده است. فاصلۀآن تا بندرعباس حدود 43 مايل دريايي و تا شهر قشم حدود 29 مايل درياي مي باشد. اين جزيره ارتفاعات پست آهكي دارد و بلندترين نقطۀ آن كوه ناكس با 106متر ارتفاع است. بزرگترين قطر آن از روستاي هنگام كهنه تا روستاي هنگام جديد 9 كيلومتر است . تنها فعاليت اقتصادي درجزيرۀ هنگام كه اكثر اهالي به آن مشغول اند، ماهيگيري و صيادي است. از نقاط ديدني جزيره تأسيسات بندري انگليسيها است. صيد كوسه در اطراف جزيره يكي از ديدنيهاي اين جزيره به شمار ميرود .
|
|
|
2051
جزيرۀ ابوموسي |
|
جنوبيترين جزيرۀ ايراني آبهاي خليج فارس، جزيرۀ ابوموسي است. اين جزيره در222كيلومتري بندر عباس و همچنين در75كيلومتري بندر لنگه واقع شده است . جزير، ابوموسي يكي از چهارده جزيرۀ استان هرمزگان است كه بيشترين فاصله از سواحل ايراني خليج فارس را دارد و طول و عرض آن در حدود 5/4كيلومتر است. شهر ابوموسي مركز شهرستان ابوموسي ميباشد. ارتفاع آن از سطح دريا 46 مترر و مساحت آن 2/2كيلومتر مربع است . جزيرۀ ابوموسي نزديكترين پهن، خشكي از خاك ايران به خط استوا است كه آب و هواي مرطوب و گرمتري دارد. اين جزيره فاقد آب و اراضي مناسب كشاورزي است؛ ولي كشت و زرع محدودي در آن صورت ميگيرد بيش تر مردم بومي محل به صيد ماهي اشتغال داند . اين جزيره يكي از مراكز صدور نفت خام كشور است كه با ظرفيتي قابل توجه فعاليت مي كند. وسعت شهرستان ابوموسي 8/68 كيلومتر مربع است كه مشتمل بر جزارير ابوموسي ( با 12 كيلومتر مربع )، جزيرۀ تنب بزرگ (با 3/10كيلومتر مربع)، تنب كوچك(با 5/1 كيلومتر مربع )، سيري (با 3/17 كيلومتر مربع)، فرور بزرگ(با 2/62كيلومتر مربع )و فرور كوچك (با 5/1كيلومتر مربع )ميباشد .
|
|
|
جزيرۀ تنب كوچك |
|
اين جزيرۀ مثلث شكل در 6 ميلي غرب جزيرۀتنب بزرگ قرار دارد. فاصلۀ آن تا مركز استان، از طريق دريا، حدود 105مايل دريايي مي باشد. برزرگترين قطر جزيره 9/1 كيلومتر و مساحت آن حدود 2 كيلومتر مربع است . اين جزيره غير مسكوني است و مرتفع ترين نقطۀ آن از سطح دريا ، 21 متر ارتفاع دارد .
|
جزيرۀ تنب بزرگ |
|
اين جزيره در فاصلۀ 14 مايل درياي از جنوب غربي جزيرل قشم، در فاصلۀ 97مايل دريايي از بندر عباس و در فاصلۀ 27مايل دريايي از شمال شرقي ابوموسي واقع شده است. طول و عرض آن 9/3 در 75/3كيلومتر ، و مساحت آن 3/10كيلومتر مربع مي باشد. مرتفعترين نقطۀ زيرۀ تنب 53 متر از سطح دريا ارتفاع دارد. درقسمت هاي جنوبغربي اين جزيره و در نزديكي سواحل آن، خانههاي مسكوني از راه چندين خيابان و جاده به هم پيوستهاند. اين جزيره داراي موج شكن و لنگر گاه است . مردم بومي اين جزيره از صيد ماهيي و مرواريد امرار معاش مي كنند. در اين جزيره معدن خاك سرخ نيز وجود دراد .
|
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر |
|
جزيرۀ لاوان |
|
اين جزيره از شمال شرقي به بندر مقام، از شرق به جزيرۀ شتور و از جنوب به حوزههاي نفتي رسالت، رشادت و سلمان محدود ميشود. وسعت اين جزيره 76كيلومتر مربع است و پس از قشم و كيش بزرگترين جزيرۀايران در آبهاي خليج فارس است. فاصلۀ اين جزيره تا بندر لنگه 91 و تا بندر عباس حدود 198 مايل دريايي است. جزيرۀ لاوان دورترين جزيره نسبت به مركز استان هرمزگان است. آب و هواي آن گرم و مرطوب و دماي آن در تابستان به حدود 50 درجۀسانتي گراد ميرسد، و رطوبت هواي آن نيز بسيار زياد است . ذخاير نفتي آبهاي نزديك جزيرۀ لاوان بسيار قابل توجه است. در حال حاضر صنايع جزيره منحصر به تأسيسات نفتي است كه با نام ((مجتمع پالايشي لاوان)) فعاليت دارد. يكي از شگفتيهاي اين جزيره وجود كندوهاي عسل در كنار تأسيسات نفتي و مخازن آنها است كه عسل آنها به رنگ سبز تيره است و بوي نفت مي دهد،اما طعم آن مشابه عسلهاي معمولي است . اهالي جزيره در فصل معيني از سال به صيد مرواريد ميپردازند و تنها كالاي صادراتي جزيره، مرواريد آن سات. اين جزيره يك بندرگاه مناسب براي صدور فرآوردههاي نفتي و يك اسكلۀفلزي جهت حمل و نقل دريايي دارد .
|
|
|
جزيرۀ هندورابي |
|
جزيرۀهندورابي با 8/22كيلومتر مربع مساحت در فاصلۀ 325كيلومتري بندرعباس و 133 كيلومتري بندرلنگه و در حد فاصل بين دو جزيرۀ كيش و لاوان قرار گرفته است. اين جزيره سرزمين هموار و تقريباً بدون عارضۀ طبيعي است. بلندترين نقطۀ آن 29 متر و بزرگترين قطر آن 5/7كيلومتر است. اين جزيره از يك رشته ارتفاعات كوتاه پوشيده شده است و كرانههاي آن با شيب ملايمي به دريا منتهي مي شوند . مجاورت با دريا، اغلب موجب بالا رفتن ميزان بارش و رطوبت ميشود. با اين حال در تمام كرانههاي خليجفارس، همجواري با دريا،تأثير چنداني بر ميزان بارش اين نواحي ندارد . فعاليت اقتصادي اكثر اهالي در جزيرۀ هندورابي، صيد و غواصي است . فعاليتهاي صنعتي يا بهره برداري از معادن و منابع زيرزميني و حتي صنايع دستي در هندورابي وجود ندارد. محيط زيست جزيره به دليل بسته بودن آن محدود است و موجوداتي از قبيل انواع پرندگان كوچك، پرندگان مهاجري نظير باز و شاهين و انواع كمي از خزندگان و موش صحرايي در آنجا يافت ميشود . منابع تأمين آب جزيره بسيار محدود و كم است و آب مصرفي آن از طريق چاه يا آبانبار تأمين مي شود . اين جزيره از نظر سياحت و ايرانگردي از زير مجموعه هاي كيش است كه با توجه به امكانات و استعداد طبيعي جزيره زا نظر آب، خاك، هوا و شرايط خاص تجاري جزيرۀ كيش، و همچنين برخورداري از زيبايي هاي طبيعي، قادر است بخشي از نيازهاي سياحتي و گردشگري ايرانگردان را تأمين كند .
|
|
|
|
جزيرۀ شتور |
|
جزيرۀشتور در فاصلۀ حدود5/1كيلومتري جنوب شرقي جزيرۀ لاوان قرار دارد. طول جزيره 7/1كيلومتر و عرض آن 800متر است. جزيرۀ،شتور غير مسكوني است و هيچ گونه فعاليتي درآن ديده نميشود . اين جزيره از با ارزش ترين پناهگاههاي حيات وحش(پرندگان، لاكپشت هاي دريايي، ماهيها و دلفينها )در خليجفارس است و جزءِ مناطق حفاظظت شدۀ كشور ميباشد .
|
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر
2111
|
|
2103جزيرۀ قشم |
|
جزيره قشم بزرگ ترين جزيره ايران است كه در شمال غربي تنگه هرمزقرار دارد طول آن 115كيلومتر و عرض آن از 10تا 35كيلومتر متغير است. شهر قشم _مركز اين جزيره _در شمال شرقي جزيره واقع شده و وسعت آن 3 كيلومتر مربع و ارتفاع آن از سطح دريا 10 متر است . بندر عباس با 12مايل درياي اضافه نزديك نزديك ترين شهر به قشم است . قشم تا تهران 1353كيلومتر فاصله دارد كه 12 مايل آن راه آبي و بقيه از طريق خشكي است . يك فصل گرم و مرطوب و طولاني و يك فصل كوتا و معتدل، از ويژگي هاي آب و هوايي جزيرۀ قشم است. شهر قشم در حال حاضر به شكل نيم دايره اي در گوشۀ شمال شرقي جزيره با بافت سنتي و نخلستانهاي انبوه و با مناظر طبيعي بسيار زيبايي قرار گرفته است. معماري سنتي سازگار با شرايط اقليمي و بادگيرهاي بلند و قديمي خانههاي مسكوني آن، نماي اصلي شهر را به وجود آورده اند . صخرههاي سواحل بندر قشم كه محل تجمع خرچنگهاي درياياند ، از نقاط بسيار ديدني آن به شمار مي روند (معمولاًدر بعداز ظهرها خرچنگها به سواحل بندر قشم پناه ميآورند). يكي از نقاط بسيار ديدني جزيره، جنگلهاي حرا است كه بين شمال جزيره تا بندر خمير را فرا گرفته و منظرۀ بسيار جالبي را در ميان دريا پديد آورده است . جنگلهاي حرا در بين بندر خمير و در اطراف جزيرۀ قشم در سطح وسيعي پراكنده شده اند كه بخشي از آن (حدود3500هكتار )در محدودۀ قشم قرار گرفته است. نام علمي درختان جنگلهاي حرا به افتخار دانشمند مشهور ايران_ابوعلي سينا_كه آن را حرا ناميده است، نامگذاري شده است. درختان حرا با قطر 30 سانتي متر و ارتفاع 4 متر از ميان آبهاي خليجفارس سر بر آورده اند و سبب جلب پرندگان مهاجر و بومي شده و گروهي از پرندگان هم در ميان آنها لانه و آشيانه ساختهاند. درخت حرا هميشه سرسبز و زيباست. هرچه سر شاخههاي درخت حرا را قطع كنند، رشد بهتري ميكند و سرسبز تر ميشود . جنگل حرا به طور دايم در معرض جزر و مد منظم آب دريا قرار دارد؛ به طوري كه در زمان جزر درختان و بستر لجني آن از آب بيرون ميماند و به صورت جزايري پراكنده از آب بيرون ميماند و به صورت جزايري پراكنده نمايان مي شوند و در موقع مد، تمامي جنگل زير آب رفته و ناپديد ميشود. اصولاً اين درختچهها در مكانهايي ميرويند كه در مواقع مد دريا به زير آب بروند. در نقاط مرتفعتري اثري از اينگونه گياهان مشاهده نمي شود . جزيرۀ قشم دومين بندر آزاد تجاري ايران است و همين ويژگي، اهميت توريستي آن را دوچندان ساخته است. به عبارت ديگر، به جزيرۀ قشم صرفنظر از استفادههاي گوناگون، مانند بازديد از آثار تاريخي و استفاده از سواحل خليج فارس، از نظر اقتصادي نيز مقرون به صرفه است و هزينههاي گمركي و مقررات دست و پاگيرتجاري شامل آن نميشود . |
جزيرۀ كيش |
|
اين جزيرۀ بيضي شكل با مساحت 7/89كيلومتر مربع و با طول 6/15و عرض 7كيلومتر، درجنوب غربي بندر عباس و در ميان آبهاي نيلگون خليجفارس واقع شده است. فاصلۀ دريايي اين جزيره تا بندر لنگه 50مايل دريايي است. جزيرۀ كيش از نظر محيط زيست طبيعي، يكي از بكرترين مناطق خليجفارس است. استعدادهاي طبيعي و موقعيت جغرافيايي ويژۀ آن زمينۀ بهرهبرداري, جهانگردي و تجاري از آن را در حد قابل توجهي فراهم ساخته است . سواحل كمنظير اين جزيرهۀ مرجاني، نه تنها در فصول گوناگون سال، بلكه در طول يك روز، در ساعات مختلف جلوههاي بديع و گوناگون و بسيار زيبايي از طبيعت را به تماشا ميگذارند. سواحل كيش در شرق و شمال شرقي و جنوب از زيباترين سواحل جهان است. در سواحل جنوب شمال شرقي و جنوب از زيباترين سواحل جهان است. در سواحل جنوب غربي آن زيباترين منظرۀغروب خورشيد را مي توان ديد. از جمله نقاط ديدني جزيرۀ كيش آكواريوم بزرگ آن است كه در گوشۀشرقي جزيره با معماري زيبا قرار و گونه اي مختلف ماهيان و آبزيان اطراف جزيره در آن به تماشا گذارده شده است. قريب70 نوع ماهيهاي تزئيني در اين آكواريوم وجود دارد كه از نظر شكل و رنگ پولك ها و زيبايي ظاهري، كم نظير و برخي از آن ها نيز بسيار كمياب هستند. علاوه بر اين، مركز پرورش و كشت مرواريد كيش يكي از جذابترين ديدنيهاي جزيره است . اسكلۀ تفريحي جزيرۀ كيش با امكانات مفيد و مختصر در بخش جنوبي جزيره از ديگر جاذبههاي كيش است. ادر اين اسكله سرگرميهايي از قبيل گردش در روي آب با قايق كف شيشهاي كه از بالاي آن ميتوان عبور گروهي ماهيها و زيباييهاي دنياي زير آب را مشاهده كرد, همچنين امكانات ورزش اسكي روي آب براي علاقه مندان فراهم شده است. تفريح غواصي نيز از جمله تفريحات به يادماندني است كه در آبهاي گرم خليج فارس همراه راهنمايان مجرب امكانپذير است. در كنار اسكلۀ تفريحي، پيست دوچرخه سواري نيز در پيرامون جزيره احداث شده است. در اين مجموعه(اسكلۀ) امكان بازديد از هتل برزگ كيش و ساختمان ساحلي كازينوي سابق وجود دارد. همچنين در اطراف يكي از كهنسالترين درختان جزيره، مجموعهاي تفريحي و ديدني ايجاد شده كه به مجموعۀدرخت سبز معروف است و از جمله مراكز زيبا و جذاب جزيرۀكيش مي باشد و مسافران بسياري را به خود جذب مي كند . جزيرۀ كيش همچنين معماري خاصي را به نمايش گذاشته است كه براي هر تازه واردي جالب و در خور تحسين است. معماري كيش دو شكل متمايز دارد: يكي معماري سنتي و ديگري معماري مدرن. معماري سنتي جالب توجه سات و مصالح آن غالباً از سنگهاي مرجاني موجود در جزيره تشكيل شده است و مصالح آن غالباً از سنگهاي مرجاني موجود در جزيره تشكيل شده است. معماري جديد و مدرن جزيره نيز تقليدي از معماري بومي و سنتي آن است كه نمونۀ آن در ((صفين))ديده مي شود. تنها تفاوتي كه ميان خانههاي جديد و قديم وجود دارد، پراكندگي نسبي و تنوع ارتفاع آنها است . علاوه بر آن، معابر عمومي جديد نيز به نسبت وسيع تر از معابر بخش قديمي هستند . وسيلۀ رفت و آمد به كيش، كشتي و هواپيما است كه از طريق پرواز از تهران يا شيراز يا بندرعباس صورت ميگيرد. از جمله امكانات موجود در اين جزيره ميتوان به هتل سه طبقه، هتل كيش، كلبههاي ويلايي، چهار كاخ از مجموعۀ كاخها، يك رستوران ساحلي همراه با يك سلسله ويلاهاي خصوصي و توريستي مدرن و غيره اشاره كرد. افزون بر اين، جزيرۀ كيش داراي امكاناتي از قبيل قايق راني، شهربازي، بازارها، مراكز عمدۀ خريد و فروش نيز ميباشد . جزيره كيش همچنين اولين بندر آزاد تجاري ايران است كه امروزه به طور روزانه هزاران نفر جهت خريد و ديدار از زيباييهاي طبيعي آن به اين جزيره مسافرت ميكنند . |
|
|
جزيرۀ لاوان |
|
اين جزيره از شمال شرقي به بندر مقام، از شرق به جزيرۀ شتور و از جنوب به حوزههاي نفتي رسالت، رشادت و سلمان محدود ميشود. وسعت اين جزيره 76كيلومتر مربع است و پس از قشم و كيش بزرگترين جزيرۀايران در آبهاي خليج فارس است. فاصلۀ اين جزيره تا بندر لنگه 91 و تا بندر عباس حدود 198 مايل دريايي است. جزيرۀ لاوان دورترين جزيره نسبت به مركز استان هرمزگان است. آب و هواي آن گرم و مرطوب و دماي آن در تابستان به حدود 50 درجۀسانتي گراد ميرسد، و رطوبت هواي آن نيز بسيار زياد است . ذخاير نفتي آبهاي نزديك جزيرۀ لاوان بسيار قابل توجه است. در حال حاضر صنايع جزيره منحصر به تأسيسات نفتي است كه با نام ((مجتمع پالايشي لاوان)) فعاليت دارد. يكي از شگفتيهاي اين جزيره وجود كندوهاي عسل در كنار تأسيسات نفتي و مخازن آنها است كه عسل آنها به رنگ سبز تيره است و بوي نفت مي دهد،اما طعم آن مشابه عسلهاي معمولي است . اهالي جزيره در فصل معيني از سال به صيد مرواريد ميپردازند و تنها كالاي صادراتي جزيره، مرواريد آن سات. اين جزيره يك بندرگاه مناسب براي صدور فرآوردههاي نفتي و يك اسكلۀفلزي جهت حمل و نقل دريايي دارد .
|
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر
منطقۀ حفاظت شدۀ چنگلهاي حرا (مانگرو) |
|
گونۀ جنگلي حرا (مانگرو) از ويژگيهاي اكوسيستم وساحل جنوبي ايران است كه به طور پرداكنده، از تنگۀ هرمز به سمت شرق و اقيانوس هند، در سواحل عمان پديد آمده اند. اين چنگل ها در سواحل خليج فارس، در اطراف بندر لافت، شمال جزيرۀ قشم، بندر خمير و در كانونهاي متراكم ديده مي شوند. ابوعلي سينا، دانشمند بزرگ ايراني، درخت اين جنگل هاي را حرا ناميده است . جنگل حر در اطراف جزيرۀ قشم، در نواري به عرض50 تا 500 متر كشيده شده و محدوده اي برابر 150 كيلومرت و مساحتي معادل 8236 هكتار را در بر گرفته است. اگر آب هاي نواحي باتلاقي و مساحت نقاط خالي منظور نشود، مساحت واقعي اين جنگل در حدود 6012 هكتار ميباشد. وسعترين قسمت جنگلهاي حرا در آبهاي بندر لافت و بندر پل در مشالغربي جزيرۀ قشم، و در فاصلۀ 140 كيلومتري غرب بندر عباس قرار دارد . اين جنگلهاي ماندابي بر روي خاكهاي لجني ناشي از رسوب خاكهاي حاصل از فرسايش سواحل رشد يافتهاند و دائماً در معرض جزر و مد آب قرار دارند، به طوريكه در زمان جزر، درختان و بستر لجني آنها از آب بيرون آمده وبه صورت جزايري پراكنده نمايان ميشوند و در مواقع مد، تمامي جنگل حرا به زير آب رفته و ناپديد ميشود . اصولاًدرخت حرا در نقاطي ميرويد كه در مواقع مد دريا به زير آب بروند. در نقاط مرتفعتر بستر دريا از اين گونه درخت مشاهده نميشود. درختان حرا آب شور دريا را شيرين كرده و از آن تغذيه ميكنند. اين درختان يك دورۀ رويشي منظم دارند و معمولاً در اواخر تير ماه و اواسط مرداد ماه به گل مينشينند و ميوه ميدهند. گل آن ها زردروشن است و ميوۀ آنها شيرين و گواراست. ميوۀ اين درختان بادامي شكل است و پس از مدتي بر روي پايۀ مادري شكفته مشده و دانۀ آن جوانه ميزند و سپس به داخل آب ميافتد. جريان شديد امواج، بذر گياه را به نواحي كم تحرك تر دريا ميبرد. بذر حرا پس از تثبيت بر روي لايههاي خاك دريا، رشد و نمو ميكند. در فاصلۀ بين قشم و بندر خيمر، جريان امواج بسيار اندك است و بدين جهت، اكثر بذرها در همين نواحي رشد ميكنند . درخت حرا كه ارتفاع آن گاهي به 4 متر ميرسد و قطر تنۀ آن تا 30 سانتي متر است، برگهاي بيضوي شكل و كشيده با قاعدۀ انتهايي بسيار باريك دارد. برگ حرا علاوه بر خاسيت خوش خوراتكي براي دام ، ارز ش غذايي معدل يونجه و جو دارد. ريشۀ آنها زانويي، هنايي و اسفنجي و معمولاٌ سطحي است. البته ريشههاي اين درخت بالاتر از سطح زمين قرار ميگيرند و در عمل تنفس شركت ميكنند و ريشههاي درخت حرا به علت تراكم زياد نمك در آب دريا و اشباع خاك از آب دريا، معمولاٌ گسترده نميشوند . دامداران سنتي جزيرۀ قشم از برگ اين درخت براي تغذيۀ دام و چهارپايان خود استفاده ميكنند. موسعت اين جنگل نسبت به گذشته يك روند كاهش نشان ميدهند. براي حفظ تعادل اكوسيستم و به منظور جلوگيري ازنهدام اين جنگلهاي نادر جهان، در سال 1351 منطقۀ مزبور حفاظت شدهاعلام شده ا ست . در مناطق تحت پوشش حرا كه در اصطلاح خور ناميده ميشود، عمق آب از 3 متر تجاوز نميكند و جنس خاك نيز بسيار شور است و بافت سنگين و قليايي دارد. املاح موجود در خاك نيز عمدتاً از كلريد سديم و كلرورهاي سديم و منيزيم تشكيل شده اند. با توجه به كيفيت و جنس خاك تصور ميرود كه درختان مزبور فقط در چنين شرايطي ميتوانند رشد و نمو كنند . مساعد بودن شرايط اكولوژيكي، اين جنگلها را به زيستگاه بسيار مناسب پرندگان مهاجر در فصول سرد تبديل كرده است. در ساير فصول نيز كه پرندگان بومي محل مناسبي براي زيست نمييابند، به اين جنگل ها پناه ميآورند. غير از پرندگان آبزي و آبچر و مهاجر، خزندگان و ماهي ها و حتي برخي از بندپايان و دو كفه اي ها نيز در ميان اين جنگلها مشاهده شده اند. لاكپشت هاي سبزط و عقابي و مارهاي دريايي سمي، از جمله جانداران ويژۀ اكوسيستم جنگلهاي حرا (مانگرو)ي ايران هستند. حواصيل بزرگ هندي حواصيل سبز و خاكستري، فلامينگو، پليكان، انواع سليم، عقاب ماهيگير، كفچه نوك، كاكايي و انواع ديگري از پرندگان در اكوسيستمهاي حراي ايران ميزيند. نقش مهم ديگر اين جنگلها، مناسب بودن بستر آنها براي تخمريزي ماهيان خلج فارس است . |
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر |
|
|
|
|
|
مراسم زار |
|
دربارۀ منشاءِ اين مراسم اطلاعات زيادي در دست نيست. گويا عقايد مربوط به بادهاي زار از راه حبشه به سرزمين هاي اسلامي راه يافته است. مراسم مربوط به زار و پايين آوردن آن در جنوب ايران غير از مراسم و آداب و رسومي است كه در آفريقا ، يا شبهقارۀ هند به جاي آورده ميشود. ولي در هر حال ، هنوز اين معتقدات و آداب و رسوم رنگ و بوي تند آفريقايي خود را از دست نداده اند :تمام باباها و ماماهاي اهل هوا سياه پوست هستند و آوازها و صداي پايكوبي گروهي ساحل نشيان ، چه در عروسي و چه در عزا، هنوز شور و حال آفريقايي دارند . غلامحسن ساعدي مينويسد: اهل هوا كساني هستند كه گرفتار يكي از بادها شده اند و بادها قواي مرموز و جادويي را گويند كه همه جا بر نوع بشر مسلط هستند. هيچ كس را قدرت مقابله با آنها نيست و آدميزاده در دمقابل شان راهي جز قرباني دادن و تسليم شدن ندارد . بادها همچون آدميان مهربان يا بيرحم، كوريابينا، كافر يامسلمانند. وقتي كسي گرفتار يكي از بادهاي مرموز شد، بايد پيش بابا يا ماماي زار برود تا طي مجالس و مراسمي خاص باد را از تن بيمار خارج كنند. بعد از شفا و بيرون رفتن باد از تن بيمار، آن شخص در جرگۀ اهل هوا در ميآيد. باباهاي زار معتقدند، اشخاصي كه مبتلا به مرض سردرد، چشم درد يا دلدرد ميشوند و از طريق توصيههاي پزشك بهبود نمييابند،يا دواي خانگي مصرف ميكنند و درمان نميشوند، براي درمان بايد به نزد بابا يا ماماي زار بروند. اين مراسم بيش تر درجزيرۀ قشم و بندرلنگه، معولاً در شبهاي چهارشنبه انجام ميشود . باباي زار عده اي را مأمور ميكند. چوب خيزران به دست گيرند و دور آبادي و خانهها بگردند و با اين علامت ، زاريها آگاه ميشوند كه مراسم برگزار خواهد شد. زنان و مردان لباسهاي خود را ميپوشند كه مراسم برگزار خواهد شد. زنان و مردان لباسهاي خود را ميپوشند، موهاي خود را شانه زده، عطر مخصوص بر صورت و تن خود ميپاشند و براي رقص و بازي زار آماده ميشوند ابتدا دواي مخصوصي كه معجوني است از كُندُرَك، ريحان، گَشته(جوبي است كه از بمبئي ميآورند)، زعفران، هل، جوزو زبان جوجه (گياهي است كه در كوه ميرويد ) تهيه مينمايند. باباي زار، شخص مبتلا را به مدت هفت روز در حجاب و دور از چشم ديگران نگاه ميدارد . در اين مدت بيمار نبايد زن و سنگ و مرغ ببيند و به طور كلي چشم هيچ زني ف چه محرم چه نامحرم ، نبايد بر وي بيفتد و اگر بيمار زن باشد، برعكس . فقط بابا يا ماماي زار مواظب وي است . در تمام مدت حجاب ، معجون تهيه شده را بر تن بيمار ميمالند و مقداري هم به وي ميخورانند و عده اي هم كه معمولاً زنان و مردان سياه و خوش صدا هستند ، با دهل هاي كوچك و بزرگ خود به پايكوبي ميپردازند . قبل از شروع مجلس، سفرۀمفصلي پهن ميشود و رد آن چيزهايي از قبيل انواع غذاها تا گياهان معطر ، رياحين جنوب، ميوۀ كُنار ، خرما، گوشت و خوني كه براي درمان بيمار لازم است چيده ميشود. خون سر سفره، خون قرباني است. تا شخص مبتلا خون نخورد، باد به حرف نميآيد. در هنگامي كه رقص و پايكوبي با ريتمهاي مخصوص و موزون شروع ميشود، شخص مبتلا با حركات موزون خود كمكم از حالت عادي خارج شده و از خود بيخود ميشود و در حالتي شبيه خلسه فرو ميرود. در اين حالت، فرد مبتلا به زبان هندي و عربي يا سواحلي صحبت ميكند( اين افراد ظاهراً در حالت عادي هرگز نميتوانند به زبان هندي يا عربي يا سواحلي صحبت كنند ) . وزن و آهنگ و ريتم موسيقي در مجلس نقش اساسي بر عهده دارد . شخص مبتلا حال خود را نميفهمند. در اين ميان، تنها باباي زار ميتواند با وي حرف بزند. او از زار ميپرسد كه اهل كجاست و اسمش چيست ؟و ابراي چه اين مرد يا زن را اسير كرده است ؟ زار به زبان خودش (هندي،عربي يا سواحلي ) جواب ميدهد! آنگاه باباي زار ميپرسد، براي اينكه زار مركب خود(شخص مبتلا) را راها كند چه ميخواهد و ... مراسم زار، گاهي چندين شبانه روز به طول ميانجامد و شخص زاري بعد از خلاص شدن، براي هميشه در جرگۀ اهل هوا در ميآيد و به زاري معروف ميشود و هميشه بايد لباس تميز و سفيد بپوشد و خود را مرتب بشويد و معطر كند، لب به مِي نزندو هيچ كار خلافي نكند و گرنه زار دوباره آزارش ميدهد. اين مراسم دير زماني است كه در سواحل و جزاير هرمزگان برگزار ميشود و در گذشته بسيار مفصل تر از امروز اجرا ميشده است . |
مراسم دعا در امامزاده سيد مظفر |
|
خواندن دعا براي صيد بيش تر و كسب روزيِ فراوان تر از دريا و رونق كار صيادان، از آداب و رسومي است كه از سالهاي دور در جزاير و سواحل هرمزگان رواج داشته است؛ به خصوص در سالهايي كه وضع صيد مطلوب نباشد اين مراسم با تأكيد و تشريفات بيشتري برگزار ميگردد. در كنار ميدان قشم ، زيارتگاهي به نام زيارتگا سيد مظفر جاي دارد. اين زيارتگاه مورد احترام مردم و صيادان است صيادان چزيرۀ قشم، سالي يك بار، به طور گروهي به زيارت سيد مظفر ميروند و براي افزايش صيد ماهي، به دعا و نذر و نياز ميپردازند. در اين روز گاو و گوسفند قرباني ميكنند و با گوشت آنها ، چلو خورش ميپزند و ميان فقيران پخش ميكنند. سپس روحاني محل دعا ميكند و از درگاه خدا ميخواهد، تورهاي ماهيگيران از دريا سنگين بيرون بيايند و دريا نيز هرچه بيشتر براي صيد آرام باشد و قايقهاي ماهيگيري صيادان به سلامت به دريا رفته و مملو از ماهي به خشكي بازگردند . صيادان نيز با خواندن دعا ، به اميد صيد بيش تر و روزي فروانتر، مامازاده را ترك ميكنند .
|
|
|
مولودي خواني |
|
مردم قشم، در سال ، چهار روز مولودي ميخوانند. مولودي از مراسم مذهبي است و در مسجدها برگزار ميشود. روزهايي كه مردم جزيرۀ قشم مولودي خواني ميكنند ، عبارت اند از : روز تولد پيامبر اسلام(ص) ،شب معراج پيامبر اسلام، عيد فطر و عيد قربان. مراسم مولودي خواني به زبان عربي و بعد از نماز عشاء از حدود ساعت هشت آغاز ميشود و تا ساعت يازده شب ادامه مييابد . در اين مراسم يك نفر به زبان عربي مولودي ميخواند و ديگران جواب ميدهند . اكثر مردم قشم، علاوه بر زبان فارسي و لهجۀ محلي ، به سبب رفت و آمد به شيخ نشينها ، با زبان عربي و هندي هم آشنايي دارند.
|
|
|
2113
|
موسيقي بومي |
|
اقوام و تيرههاي مختلف ايراني ( به ويژه در روستاها و شهرهاي كوچك) موسيقي را به عنوان هنر نمايشي تلقي نميكنند؛ اما درمناطق جنوبي كشور ، به ويژه در بوشهر ، هرمزگان و سيستان و بلوچستان، با تلفيق موسيقي با هنرهاي نمايشي از جمله رقص، به آن جنبۀ نمايشي نيز داده اند . مراسم زار كه پيش تر در مورد آن سخن گفتيم، از جمله مراسمي است كه در آن از موسيقي بهره ميگيرند. درجشنها و عروسيها و سوگواري ها و مويهكردنها، نيز موسيقي جزءِلاينفك مراسم است . آنچه بيش از همه براي مطالعۀ موسيقي هرمزگان حائز اهميت به نظر ميرسد، تركيب جمعيتي اين منطقه است . در اين منطق به جز ساكنان محلي ، اوام ديگري از جمله مهاجرين بسيار قديمي آفريقايي نيز زندگي ميكنند . موسيقي سواحل جنوب ايران، به عقيدل بعضي از شناسندگان آن، با موسيقي بوميان آفريقايي پيوندي عميق و ريشه دار يافته است . يكي از فرمهاي معمول در موسيقي محلي ((سبالو)) ناميده ميشود و آن آوازي است كه با دايره همراهي ميشود و به وسيلۀ خوانندگاني كه دايره وار كنار هم مينشينند، اجرا ميگردد . خوانندگان همزمان با اجراي سبالو، شانههيا خود را به طرف راست و چپ منظماً حركت ميدهند . رقص و موسيقي سبالو متأثر از موسيقي آفريقايي است . يكي ديگر از فرمهاي رايج موسيقي محلي ((يزله)) است . يزله به وسيلۀ گروهي از خوانندگان غير حرفه اي اجرا ميشود و فقط با دست زدن همراه است . در اين موسيقي، ملودي بيش از همه حايز اهميت است و به متن جندان اهميتي داده نميشود . علاوه بر موسيقي محلي ( سازي و آوازي)، موسيقي مذهبي نيز در اين استان بسيار رايج است . از نظر ساكنان اين منطقه ، موسيقي مذهبي و به خصوص آن نوع موسيقي كه در ماه محرم نواخته ميشود ، اهميت بيشتري نسبت به ساير اشكال موسيقي محلي دارد .
|
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر مراسم قبلۀ دعا |
|
قبلۀ دعا از مراسم قديمي مردم استان هرمزگان است كه تا به امروز همچنان زنده است . اين مراسم براي مردم بومي جنبۀ مقدسي پيدا كرده است . در سالهايي كه باران به موقع نميبارد و آب بركهها و چاهها كم ميشود و شتها و صحراها سبز نميشوند، امام جماعت و پيشواي مذهبي شهر كه در عين حال مردي با تقوا و پرهيزگار است، مقدمات رفتن مردم به مصلا و اجراي مراسم قبل دعا را فراهم ميسازد . اولين گروهي كه فرمان امام جماعت را اجابت ميكنند، كودكان هستند؛ به اين ترتيب كه عدۀ زيادي از كودكان براي خبر كردن مردم و دريافت پول و تنقلات، دسته دسته باهم در كوچه ها و بازارها به راه ميافتند و سرودها و شعرهاي مربوط به باران را ميخوانند . آنها به دو گروه تقسيم ميشوند . يك گروه قسمتي از شعر را ميخوانند و گروه ديگر ، در جواب شان ايشاءالله يا انشاءالله ميگويند : موشكو ايشاءالله گردن ريشكو ايشاءالله خدا بارون هاديت ايشاءالله به مسكنين هاديت ايشاءالله به جوكارون هاديت ايشاءالله انشاءالله بارون بده ايشاءالله انشاءالله ، انشاءالله ايشاءالله و بار ديگر از ابتدا شروع و تكرار ميكنند . كودكان اين اشعار را ميخوانند و به درِ خوانهها ميروند و در ميزنند و رد همان جا همجنان به خواندن ادامه ميدهند. صاحب خانه بيرون ميآيد و هديه اي به بچهها ميدهد و اگر كودكي توي خانه باشد، همراه كودكان داخل كوچه راه ميافتد و به درِ خانههاي ديگر ميروند. اين كار تا مدتي از شب و گاهي تا دو روز ادامه مييابد. با آمدن كودكانف به كوچه و خيابان ها، مردم ميفهمند كه امام جماعت ميخواهد به قبلۀ دعا بروند. فرداي آن روز ، به دستور اما م جماعت عده اي از مردان در شهر جار ميزنند و به مردم خبر ميدهند كه براي خوردن خوراك نذري به قبلۀ دعا بيايند . عده اي از مردم ، صبح زودف به محل قبلۀ دعا ميروند و محل را آب و جارو ميزنند و جمعي ديگر ، ديگهاي بزرگ غذا را سربار ميگذارند و براي ظهر غذاي مفصلي ميپزند و در همانجا بين فقيران توزيع ميكنند . احسان غذا به فقيران و يتيمان و درماندگان تا دو روز طور ميكشد و بعد به دستور اما جماعت ، مردم شهر روزۀ باران ميگيرند و در مسجدهاي شهر جمع ميشوند و قرآن ميخوانند و روز چهارم پشت سر امام جماع به سمت محل قبلۀ دعا عزيمت مي كنند . در زو استسقاء يا طلب باران ، مردم به دستور پيشنماز روزه ميگيرند؛ زيرا معتقدند همان طور كه پيامبر (ص) فرموده است، دعاي روزه دار مستجاب ميشود. در روز اجراي مراسم، مردم روزه دار، تدريجاً تا ساعت هشت صبح به محل قبلۀ دعا وارد ميشوند. همۀ مردم لباس سفيد و تميز ميپوشند. دو ركعت نماز ميخوانند و سپس اما دو خطبه مي خواند و دعا ميكند و در حالي كه اشكل از چشمانش سرازير شدهاست ، به درگاه خدا استغاثه كرده و تقاضاي باران ميكند و مردم ((آمين )) ميگويند . بعد از خطبه ، شش نفر از جوانان پانزده تا بيست ساله از جمعيت جدا ميشوند و پيش ميافتند و يك نفر از آنان شعر و دعاي باران را ميخواند و جوانا و مردم نيز جواب ميدهند . قسمتي از شعر باران به اين شرح است : اي خداوندا به ما باران بده رحم فرمات و ، به ما باران بده هم به حق مصطفي ختماالرُسُل هم به حق مرتضي ، باران بده ما ضعيفيم و ذليليم اي خدا لطف فرما تو ، به ما باران بده ما به درگاه تو روي آورده ايم كن اجابت اين دعا ، باران بده مرد و زن ، پير و جوان ، خرد و بزرگ منتظر هستند به ما باران بده سال بگذشت و نيامد رحمتي قحط گشته خالقا، باران بده شير گشت خشك در پستانها چون نبارد از سماء باران بده ما گنه كاريم و از جرم و گناه عذر خواهيم ، اي خدا باران بده نه زراعت ، نه گياهي از زمين آمده بيرون اي خدا بران بده يا غياث المستغين اسقنا تو كريمي ايخدا باران بده هم به جاه حضرت خيرالانام هم به جام مرتضي باران بده بندگانت عاجزانند اي خدا لطف و احساني نما باران بده |
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر |
|
|
مراسم قرباني براي بارش باران |
|
طبق يك رسم قديمي، همه ساله در اين استان وبه خصوص در جحزاير آن ، براي بارش به موقع باران و يا بارش زودتر و بيشتر باران، تعداد قابل توجهي گوسفند قرباني ميكنند و با گوشت آنها چلوخورش ميپزند و در ميان مستمندان پخش ميكنند . اين مراسم در بيرو ن شهر برگزار ميشود و قبل از هر كاري ، اهالي به خواندن نماز ميايستند و سپس گوسفند ها را ذبح ميكنند . هم زمنان با فراهم كردن مراسم قرباني ، آب انبارهاي خود را كه در محل به نام بركه معروف است، تخليه و تميز كرده و منتظر بارش باران ميمانند .
|
|
|
مراسم زنبيل گردان |
|
اين رسم، به خصوص در جزيرۀ قشم بسيار مرسوم است اگر بچه اي در سن 18 ماهگي يا دوسالگي به اصطلاح محلي پانگرفته و راه نرود ، پدر و مادر بچه ، براي راه افتادن او ، يك روز بچههاي همسايه را خبر ميكنند و فرزند خودشان را در يك زنبيل كه با ((پيش )) (برگ درخت خرما) ، بافته شده ، قرار ميدهند و او را به كودكان همسايه ميسپارند تا زنبيل و بچه را حد اقل تا درِ شش خانه ببرند . بچه با ترتيب خاصي، دو طرف زنبيل را گرفته و در حالي كه زنبيل را مثل يك تخت روان حركت ميدهند با صداي بلند اين عبارت را ميخوانند : كندوپانداره، خيرش بكن به كندو، تاكندو پا بگيره، كندو پانداره، خيرش بكن... بعد، با همان تشريفات، زنبيل را به درِ خانههاي ديگر ميبرند و عبارت بالا را به طور گروهي ميخوانند و اين كار در حدود دو ساعت طول ميكشد. در خاتمۀ مراسم، زنبيل محتوي بچه را به خانۀ پدر و مادر او برگردانده و او را تحويل والدين ميدهند. اهالي عقيده دارند كه پس از انجام اين مراسم، بچه پا ميگيرد و را ميافتد. اين مراسم از دير باز تا كنون، در جزيرۀ قشم به جا آورده مي شود .
|
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
مراسم جشن عروسي درهرمزگان |
|
مراسم عروسي مردم استان هرمزگان ، علي رغم مشابهتهاي كلي با مراسم عروسي ديگر مردمان ايران، به لحاظ مراحل جشن و نحوۀ انجام آن، تفاوتهايي دارد . در زير به عنوان نمونه، به چگونگي برگزاري اين مراسم در جزيرۀ قشم اشاره ميشود. يكي از مهمترين مراحل عروسي در قشم، خواستگاري است . در ابتدا، خانوادۀ داماد دختري را در نظر ميگيرند. سپس مادر يا خواهر داماد به اتفاق يك يا دو زن از بستگان داماد، مثل عمه، خاله كه حتماً بايد شوهر كرده باشند و دختر نباشند، به خانۀ پدر دختر ميروند و خواستگاري ميكنند . در قشم مانند ساير بنادر و جزاير خليج فارسف دخترها و پسرها بعد از سن بلوغ با هم تماس ندارند و معمولاً اطلاعات مورد نياز به وسيلۀ افراد فاميل و همسايهها مبادله ميشود . در جلسۀ اول ، اگر مادر و پدر داماد ، دختر را پسنديدند و شغل و كار و مسكن او را مناسب حال خويش تشخيص دادند، براي تحقيقات بيشتر و مشورت با دختر و ساير اقوامف قرار ملاقاتهاي بعدي را ميگذارند. خانوادۀ عروس معمولاً در همان جلسۀ اول جواب قبولي نميدهند و موضوع را به چند روز بعد موكول مينمايند؛ ولي اگر داماد مورد پسند دختر و خانواده قرار نگيرد، بهانهاي آورده و جواب درميدهند. در قديم ، يعني در سي يا چهل سال پيش، اتفاق ميافتاد كه عروس و داماد يكديگر را اصلاً نديده بودند و نميشناختند. اما دختر را براي مرد خواستگاري ميكردندو پدر عروس اختيار كامل داشت كه دختر خود را به هركسي كه دلش ميخواست شوهر بدهد و دختر در انتخاب شوهر، كارهاي نبود. ولي امروزه وضع فرق كرده است و حتماً بايد دختر راضي به ازدواج باشد و مشورت با دختر در اين امر مهم ، شرط اوليه و اساسي است . اين مرحله ((مشورت با دختر)) نام دارد . در صورتي كه طرفين راضي به ازدواج باشند، بعد از يك تا پنج روز، مادر پسر، چند نفر از بستگان و اطرافيان خود را دعوت ميكند و به اتفاق ايشان يك گردنبند يا مدال طلا و يك حلقه انگشتري و يك دست خلعت (لباس)و مبلغي وجه نقد و مقداري كمپوت و ميوه و شيريني به عنوان دستقولي بر ميدارند و به خانۀ دختر ميروند و همه را به مادر عروس تحويل ميدهند. مادر عروس نيز بعد از رفتن مهمانها، هديهها را به عروس ميدهد. اين مراسم حتماً بايد در شب انجام شود . درخانۀ عروسف پس از صرف چاي و شيريني، روز برگزاري مراسم عروسي را تعيين ميكنند. اگر مراسم عقد و عروسي با عيد فطر يا عيد قربان برخورد كند، داماد بايد مجدداً يك دست لباس نو براي عروس تهيه كند و به منزل او بفرستد . پرداخت كليۀ مخارج سهشبانه روز عروسي در جزيره، به عهدۀ داماد است. داماد وظيفه دارد مخارج عروسي را سه روز قبل از شروع مراسم، به خانۀ عروس برساند . علاوه بر مخارج جشن عروسي، تهيۀ تمام لباسهاي عروس نيز با داماد است. لباس عروس شامل سي تا جهل پيراهن خوصي(خوصدوزي)و زري يا ساده، بيست تا سي شلوار خوصدوزي و زري، ده تا پانزده روسري، ده جفت كفش؛ به اضافۀ تمام وسايل زنانه از صابون گرفته تا حوله و غيره، همه و همه، را ميبايست خانوادۀتهيه كرده و در جعبۀ بزرگي بگذارد و يك شب قبل از پايان عروسي به خانۀ عروس برساند . پدر عروس، اگر وضع مالي خوبي داشته باشد، از پول خودش يا از مهريهاي كه دريافت كرده است، براي چند نفر از زنان بستگان و اطرافيانش كه از ابتدا تا انتهاي مراسم عروسي، كمك و همكاري كردهاند، خلعتي ميخرد. مخارج بستن حجله، به عهدۀ پدر عروس است . اكثر پدرهاي كمبضاعت، مهريۀ را در اين راه خرج ميكنند. احياناً اگر مبلغ از مهريه باقي ماند، با آن مقداري طلا ميخرند و به عروس هديه ميدهند . اگر داماد از بستگان عروس باشد، يا عروس و داماد در يك محله زندگي نمايند و بالاخره دختر و پسر، مورد پسند و دلخواه يكديگر قرار بگيرند، مبلغ مهريه كمتر خواهد بود تا يك فرد غريبه كه ساكن محلۀ ديگر شهر باشد و نسبتي هم با عروس و خانوادۀ او نداشته باشد. پدر عروس مبلغ مهريه را نقداً دريافت ميدارد و تعداد سكههاي طلا را در سند ازدواج ثبت ميكنند. مهريۀ دختر زيبا، در روستاهاي جزيره بيش تر از شهر است . مهريۀ دختر يك خانوادۀ ثرونتمند كه مقداري هم طلا از قبيل النگو، انگشتري، گوشواره، گردنبند و غيره همراه خود ره خانۀ داماد ميبردف به مراتب بيشتر است . تهيۀ مسكن، فرش خانه ووسايل زندگي كلاً به عهدۀ داماد است . در شهر قشم رسم نيست كه بستگان عروس و دامد به آنها هديهاي بدهند؛ ولي مرسوم است كه هفتۀ اول كه عروس و داماد از حجله بيرون ميآيند و عروس را به خانۀ پدر و خواهر داماد از حجله بيرون ميآيند و عروس را به خانۀ پدر و خواهر داماد ميبرند، هريك از آنها به نوبۀ خود يك حلقه انگشتري، يا خلعتي به عنوان هديه به عروس ميدهند . عروس معمولاً سه شبانه روز جشن ميگيرد و مجلس زنانه دارد و تمام زنان فاميل و دوستان و آشنايان و همسايگان را دعوت ميكند و در يك روز و شب از اين سه روز ، مراسم حنابندان اانجام ميشود . در مراسم حنابندان، دست و پاي عروس را حنا ميبندند و با خطهاي زيبا و منظمي دست و پاي عروس را نقش و نگار مياندازند . داماد هم يك يا دو روز در منزل خود جشن ميگيرد و مردم براي صرف ناهار به منزل او ميروند. شبي كه داماد ميخواهد به حجله برود، بعد از نماز عشاء مراسم ((مولوديخواني)9 برگزار ميشود . در اين مراسم، سرگذشت حضرت محمد(ص)بازگو ميشود و از جانب حاضران در مجلس ، مرتباً بر پيامبر و آل او صلوات نثار ميشود . اگر عروس در شهر قشم باشد، مردها داماد را پياده به خانه ميبرند و دسته جمعي وارد خانۀ عروس شده و پس از صرف شيريني آنجا را ترك مينمايند و بقيۀ مراسم به وسيلۀ زنان انجام ميشود . در قشم، حجله را درخانۀ عروس برپا ميكنند . در اصطلاح محل، كارگر عروسي زني به اسم مشاطه است كه در تمام مدت در خانۀ عروس كار ميكند و علاوه بر آرايش عروس ، بستن حجله نيز با مسئوليت و زير نظر او انجام ميگيرد. دستمزد مشاطه، ده درصد كل مهريه و به عهدۀ داماد است . براي تزئين حجله در قشم، طلاآلات، پارچههاي الوان، نوارهاي رنگارنگ، آيينههاي قد و نيمقد كوچك و بزرگ، گلهاي مصنوعي، گلدان هاي پر نقش و نگار بلورين و ساير وسايل تزئيني را از همسايگان و آشنايان درو و نزديك به امانت ميگيرند و پس از يك هفته كه داماد از حجله بيرون آمد، آنها را به صاحبانشان برميگردانند. در گذشته، حجله را باوسايل قيمتي و جواهرات كمياب زينت ميدادند و در سالهاي اخيرف از وسايل الكتريكي و لامپهاي كوچك الوان كه به طور خودكار، خاموش و روشن ميشوند و نيز بلبلهاي چهچه زن برقي، براي تزئين حجله هاي سود ميبرند . حجلهۀ عروس را در قشم به طرز زيبايي آيينه بندي و تزئين ميكنند ، به طوري كه عروس و داماد به هر طرف مينگرند، چهرههاي خود را در آيينهها و دربين رنگهاي زيبا و چشم نواز ميبينند و لذت ميبرند . زنهايي كه در خانۀ عروس هستند، داماد را به داخل حجله راهنمايي ميكنند. داماد در حجله مينشيند و منتظر از راه رسيدن عروس ميشود . سپس زنان با خواندن اشعار شادي بخش، عروس را آرام آرام به سوي حجله هدايت ميكنند. وقتي عرسو به درِ حجله رسيد، داماد از جاي برخاسته و جلو ميروند و دست عروس را ميگيرد و با او احوالپرسي ميكند . سپس هر دو در روي تخت مخصوص حجله در كنار هم مينشينند. بعد از كمي استراحتف داماد دو ركعت نماز كه در محل، به نماز مراد معروف است به جاي ميآورد. سپس مشاطه، انگشتان شست پاي عروس و داماد را روي هم قرار ميدهد و آنها را با گلاب شستشو ميدهد. بعد، سر عروس و داماد را آرام به همديگر ميزند. در اين موقع زنان حجله را ترك كرده و عروس و داماد را با هم تنها ميگذارند. داماد بر طبق يك رسم قديمي، مجبور است يك هفته در حجله بماند و پس از طي اين مدت ميتواند از حجله و خانه خارج شود و براي كسب معاش و شروع زندگي مشترك تلاش نمايد . در گذشته، رسم بر اين بود كه داماد قبل از رفتن به حجله چند گوسفند قرباني كرده و گوشت قرباني را بين همسايگان و آشنايان تقسيم كند . دريافتكنندگان گوشت، متقابلاً هريك مقداري وجه يا لوازم خانه به داماد هديه ميدادند. اين رسم در سالهاي اخير منسوخ شده است؛ ولي حجله رفتن داماد به مدت يك هفته، مانند برگزاري هفت شبانه روز جشن در روستاها، همچنان پابرجاست. |
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر
|
مراسم عيد نوروز و چهارشنبه سوري |
|
از آداب كهن اين منطقه كه از سدههاي پيش همچنان پابرجاست ، استقبال از عيد نرووز با آتش افروزي شب چهارشنبه سوري است . در آخرين چهارشنبهۀ هر سال، مردم به ويژه كودكان و جوانا با پوشال و هيزم آتش روشن ميكنند و از روي آن ميپرند و جملۀ معروف ((زدي من از تو ، سرخي تو از من )) را تكرار ميكنند . در روز چهارشنبه سوري در خانوادهها نبايد نفريني از دهان كسي خارج شود ؛ زيرا مردم استان بر اين باورند كه در روزهاي ماه آخر سال جمعاً 1999 قضا و بلا نازل ميشود كه 999 مورد آ« فقط به چهارشنبه سوري مربوط است . در اين روز اگر كسي لباس دوخته شدۀ خود را از خياطي بياورد ، بايد هم وزن آن خرما يا شكر يا برنج به يك نفر فقير صدقه بدهد. عصر چهارشنبه سوري كوزۀ نو ياكهنهاي را در خانه به زمين ميزنند تا بشكند و بر اين باورند كه به جاي آوردن اين رسم ، قضا و بلا را دور ميكند . همززمان با تحويل سال نو، عيد نوروز در كليۀ شهرها و روستاهاي استان مانند ساير مناطق ايران برگزار ميشود. مردم لباسهاي نو ميپوشند، به ديد و بازديد ميپردازند و كين و كدورتها را از دل ميزدايند. شادي و سرور عيد نوروز تا چندين روز به طول ميانجامد و در اين روزها ف آشنايان و خويشاوندان جهت تبريك سال نو به ديدار هم ميروند .
|
|
|
2103
2105
مراسم پانزدهم شعبان |
|
روز پانزدهم شعبان كه روز ولادت امام مهدي(عج) است، در استان هرمزگان نيز جشن گرفته ميشود. مردم شيعۀ هرمزگان در نيمۀ ماه شعبان، كه آن را ماه دو-دو نيز مينامند، به تهي دستان صدقه ميدهند و معتقدند شب نيمۀ شعبان، شب سرنوشت است و در اين شب، باقي ماندۀ عمر و روزي و مقدرات هركس تا پايان زندگاني مشخص ميشود. از اين رو، تمام شب را به تلاوت قرآن و به ويژه خواندن سورۀ ((ياسين)) ميگذرانند. در اين شب، بزرگترها از خانه بيرون نميروند و فقط بچه ها و دختر بچه ها طبق يك رسم قديمي، به شكل گروهي از خانه خارج ميشوند و براي انجام مراسم((هرارگيز كرد)) يا ((هارگز كرده)) به درِ خانههاي همسايهها ميروند. در روز چهاردهم ماه شعبان(دو-دو) دو ساعت از ظهر گذشته، كودكان در حالي كه هر كدام يك كيسه در دست دارند، چند نفر، چند نفر به طرف خانة اهالي به راه ميافتد و به محض رسيدن به درِخانه، به آواز بلند و دسته جمعي ميگويند: ((ارگير)) يا((هرارگز كرد)) امروز روز((آرگيزكردي))است. صاحبخانه با شنيدن صداي بچهها، درِ خانه را گشود و مقداري نخودچي، مويز، بادامف گردو، آبنبات و ديگر تنقلات، يا پول و خرما، كه از چند روز قبل تهطه كرده است ، بين كودكان تقسيم ميكند و كودكان نيز آنها را در كيسل خود ريخته و از آنجا به درِ خانۀ دوم و سوم...ميروند. اين كار چندين ساعت ادامه مييابد و در پايان بچهها با كيسههاي پر به خانههاي خود برميگردند . روز پانزدهم شعبان، روز شادي و جشن بچههاست. آنها در اين روز دور هم جمع ميشوند و ضمن شادي و سرور به خوردن تنقلات ميپردازند. اين مراسم در جزيرۀ قشم و روستاهاي آن و برخي شهرستانهاي ديگر استان هرمزگان، همجنان زنده است و اجرا ميشود. |
1
برچسب ها : | ارسال شده در
|
(0) نظر رقص هاي محلي |
|
رقصهاي محلي استان هرمزگان نيز همچون موسيقيِ بومي، ريشه در فرهنگ عامۀ مردم اين منطقه دارد . رقصها، به مناسبت هاي مختلف ، از جمله اعياد مذهبي و ملي و عروسيها اجرا ميشوند و در بين آنها، ((رقصاوزا )) به لحاظ شيوۀ اجرا ، مضمون و نقشهاي اجرا كنندگان آ« ، در خور توجه ويژه است . اين رقص كه عمدتاً توسط صيادان انجام ميشود، از مراسم ديدني مردم استان است و در ا« ، رقصندگان دايره وار ميچرخند و همراه حركات موزون خودف شعرهايي را ميخوانند . |
1