پارسال اوايل تابستان بود كه قصد ايرانگردي كرديم.قبل از رفتن مدتي در اينترنت ابنا و مناطق ديدني مسير را سرچ كردم .هم در طول مسير و هم در شهر هايي كه در مسير حركت بود .به نكات و مناطق جالبي رسيدم كه حتي در كتب و يا رسانه ما هم از آن يا گفته نشده و يا كم ، آنچه مهم است اين كه همين مناطق اگر در كشور هاي ديگر بود شايد به نماد آن كشور هم تبديل مي شد.يكي از اين مناطق و ابنيه مهم تاريخي قلعه ي رود خان بود .من چند تا عكس از گروه آنوبانيني گرفتم و فقط محو زيبايي آن شدم.ان را وارد ليستي كردم كه بايد بازديد مي كرديم .سفر ما يك سفر تفريحي كوتاه بود ولي قرار بر اين شد كه سعي كنيم كه حداقل 90 درصد جاهايي كه نوشتم را برويم .مسير از شيراز شروع بعد به ياسوج ، شهركرد، درود، خرم اباد ، سنندج ، مريوان ، سقز ، مهاباد ، اروميه ، تبريز ، اردبيل ، آستارا ، رشت ، قزوين و برگشت از مسير تهران، قم ، اصفهان و بالاخره شيراز ختم مي شد.براي كل مسير و زمان 12 روزه آن تقريبا برنامه ريزي خوبي كرده بوديم كه بتوانيم در اين زمان كم حداكثر استفاده را بكنيم . خوب .....به فومن كه رسيديم اين را مي دانستيم كه قرار است ماسوله ، كه از قبل شناخته شده بود و همچنين قلعه رودخان ناشناخته براي خود را برويم . ابتدا وارد مسير روخان شديم (ناگفته نماند كه ما فقط چند تا عكس از بالا داشتيم)ماشين را در پاركينگ پارك كرديم .قصد بالا رفتن كرديم خوب پيه چندتا پله را به خودمون ماليده بوديم.از بازديدكنندن كه پرسيديم گفتند سخت هست و فلانو و .....ما پيش خودمون گفتيم اينا كوه نرفته هستند و بچه .ما كه اين كاره هستيم .خوب لباس عوض كرديمو لباس ورزشي تن كرديم و بدون پول ، خوراكي و آب زديم راه .يك 50 تا پله كه رفتيم خانواده كه همراهمون بود برگشتن ، 100 تا شد ديديم نه اين 800 پله الكي نيست شد 200 تا تشنه شديم ديديم همه تو راه يا آب مي خرن يا همراه دارن ما هم كه ظهر حركت كرديم تشنگي مضاعف.رسيديم به 400 مي خواستيم برگرديم واقعا اگه امادگيشو نداشته باشيد كم مياريد نا گفته نماند كه هر پله گاهي به چند متر مي رسيد 4 كيلومتر طول مسير در شيب فوق العاده .خلاصه تا رسيديم به 800 ، 1000 فحش به خودمون داديم .سرويس كامل شديم ولي وقتي مي ديديم كه بچه ها و پير مردها و پيرزن ها كه بالا اومده بودن خجالت مي كشيديم .خلاصه با يه مكافات بالا اومديم و كلي عكس ها قشنك تو راه گرفتيم .رسيديم دم قلعه يارو گفت بليطي هست .ما كه 100 تومان داشتيم فقط مي خواستيم گريه كنيم ف يارو دلش سوخت گفت عيبي نداره خدا خيرش بده والا بايد اين همه راه رو برمي گشتيم ....خدا وكيلي وقتي وارد شدم كه اگه 10000 پله هم داشته باشه مي ارزه بياي ببيني ، توپ.... نقل قول: "عظمت ، موقعيت قرارگيري و جغرافيايي ، موقعيت و قرارگيري اقليمي ، استفاده از مصالح محبط جغرافيايي محل ، محيط جنگلي و كوهستاني اطراف قلعه ، پياده روي حدود 4 كيلومتر ارتفاعي ، آب و هواي بسيار دلپذير تابستاني و زمستاني و بهاري و پاييزي ( و شايد بيشتر ! ) و ….. اين فلعه مي تواند يكي از مكان هاي توريستي و گذران اوقات فراغت گردشگران ايراني و خارجي باشد كه اشتغال زايي لازم را نيز به دنبال دارد." ادم مي مونه كه چرا بايد 30 سال سن داشته باشه و 100 شمال اومده باشه ولي حتي اسم اينجا رو نشنيده باشه اول براي خودم كه پيگير نبودم متاسفم بعد هم بيشتر براي مسئولين ميراث استا ن و كشور .من پارسال تا حلا مي بينم كه به دوتا برنامه مستند و چند خبر ريزه اومده تو رسانه ها .خدايش من تا پارسال اصلا نشنيده بودم خلاصه همه رو توصيه به رفتن ، ديدن و لذت بردن تام مي كنم.در رابطه با خود قلعه من چيزي نمي گم تا شما هم كنجكاو بشين كه تو اينترنت بگردين و قدمت و زيباي ان را ببينين و حتما برين
قشم
نگين خليج فارسي كه خود نگين ايران زمين است جزيره اي كه حضور در ان شما را به اين فكر وا مي دارد كه اينجا اصلا جزيره نيست ،با اين عظمت و وسعت و فاصله بسيار كم ان تا خشكي «از سمت لافت»و طول حدود 150 كيلومتري اين جزيره كه شايد اندازه بعضي كشور هاي عربي باشد ، همه و همه بر ابهت اين جزيره زيبا و تاريخي مي افزايد . تا چندي پيش رفتن به جزيره قشم براي ما مسافران فقط از طريق رفتن به شهر بند عباس و سپس سوار قايق شدن ميسربود.اكنون چند سالي است كه اكثريت رفتن بوسيله ماشين شخصي از طريق بند پهل و لندركرافت را بهترين و راحترين راه ورود مي دانند. همانطور كه مي دانيد بعد از ورود به بندر لافت ، تا بندر قشم 55 كيلومتر راه است .اما اين براي كساني است كه هدف را فقط قشم و خريد مي دانند . ولي اگر قصد سياحت هم داريد توصيه مي كنم كه از سمت جاده سعيدو و جنگل حرا شروع كنيد به شرطي كه مجهز به وسايل ابتدايي ماندن و اتراق باشيد چون سرتاسر اين جزيره ديدني و بكر است .و مردم عمدتا اهل تسنن و خون گرم اين جزيره جاي هيچگونه مشكلي را براي اتراق بجا نمي گذارند . ابتدا به جنگل حرا مي رسيم ، بسيار زيبا و ديدني حتي زيبا تر از جنگل حراي بندر خمير بعد جاهاي زيبايي مثل گنبد نمكدان ، جزيره ستاره افتاده ، جزيره هنگام ، جزيره ناز، غار هاي خربس، ساحل لاكپشت ها و ..... در مورد هركدام از اين اثار يك صفحه توضيح نياز است ولي ديدن جزيره هنگام با اكواريوم طبيعي و دلفين هاي خود را به هيچ وجه از دست ندهيد.
ابركوه
شهري كه بيشتر به ديد يك شهر بين راهي جهت اتصال جنوب به خراسان و مشهد مقدس به آن نگريسته مي شود .من مطمئنم اگر كساني كه از اين شهر عبور مي كنند ، سبقه تاريخي و طبيعي اين شهر را بدانند اكثريت به تماشاي ديدني ها اين شهر باستاني مي روند .شهر كه جز قديمي ترين شهر هاي ايران و بلكه جهان است و شهري كه امرزه از رونق خاصي برخوردار نيست روزگاري خراج و ماليات از اباده تا خراسان را دريافت مي كرده است . شهري كه مسن ترين عنصر زنده ايران در آن است و آن هم سرو پرابهت، مقدس و نوح صفت ابركوه با قدمتي حداقل 4000 ساله و گاهي تا 5000 و حتي بالاتر هم تخمين زده شده است را در خود جاي داده است . ابركوه كه ابتدا همين اسم را داشته بعد از اعراب به ابرقو و از سال 55 به بعد دوباره به همين نام خوانده مي شود ، داراي آثار و مناطق ديدني فرواني همچون برج علي و يخچال خشتي و خانه آقازاده و بافت قديمي فوق العاده زيبا گفتن فوق العاده زيبا فايده اي ندارد ديدن چيز ديگريست، به خدا راه رفتن در بافت قديمي اين كهن شهر به انسان حال هواي خاصي مي دهد .از مسئولين هم توقع تبليغ و رسيدگي بيشتر به اين شهر محروم را دارم.
تپه قشلاق در فهرست آثار ملي كشور قرار ميگيرد
مديركل ميراثفرهنگي، صنايعدستي و گردشگري استان البرز از ارائه پرونده تپه قشلاق براي ثبت در فهرست ميراثفرهنگي كشور خبرداد.
«محمدرضا پوينده» بيان اين مطلب اظهار داشت: تپه قشلاق يكي از حوزههاي تاريخي و باستاني اين استان محسوب ميشود كه تاريخ آن به دوره اسلامي ميرسد.
وي تصريح كرد: طي مطالعات صورت گرفته مشخص شد، تپه قشلاق داراي پيشنهاي كهن است كه تلاش ميشود با ثبت اين حوزه، اقدامات حفاظتي و نگهداري آن در برنامههاي استان البرز قرار گيرد.
اين مقام مسئول ادامه داد: تاكنون 12 پرونده در قالب 8 اثر تاريخي و 4 پرونده معنوي به همايش ثبت ارسال شده است كه به نظر ميرسد، تمامي اين آثار به فهرست ميراثمعنوي كشور اضافه شود.
«پوينده» افزود: تپه قشلاق يا همان اوج تپه، حوزهاي با قدمت دوره اسلامي به حساب ميآيد كه در علي آباد گوته واقع درمهرشهر كرج قرار دارد.
پوشاك مردم روستاصنايع دستي
پوشاك مردم روستا لباس محلي لري بختياري است. مردان روستا از كلاهي سياه و نمدين ، شلوار چيت سياه و گشاد و پاپوشي از نوع گيوه و چوخا استفاده مي كنند. زنان روستا شلوار گشاد، دامن چاك دار، نوعي جليقه و چادر بلند كه در زيرگلو سنجاق ميشود برتن مي كنند. دختران جوان روستا از پارچه هاي روشن با رنگهاي شاد و زنان پا به سن، معمولاً از رنگ سورمه اي و آبي تيره استفاده مي كنند. صنايع دستي جاجيم، نمد، شال گردن، خورچين، گليم و فرشهاي دستباف رايج ترين صنايع دستي روستاي شيوند هستند. سوغاتي ها سوغاتي هاي روستا تركيبي از صنايع دستي، محصولات باغي و فرآورده هاي لبني است: عسل كوهي، پنير، كره، روغن محـــلي، نان شكري و نان محلي، پـــازن انجير، محك و بندانجير، رب انار و ترشــي ناردون از عمده ترين سوغاتي هاي اين روستا محسوب ميشوند. غذاهاي محلي طبخ انواع غذاهاي محلي از جمله آبگوشت محلي و كباب بره از مشهورين اين غذاهاست وضعيت بازديد بنا برشرايط حاكم بر روستا از آغاز بهار تا چهارمين ماه سال ميتوان از پتانسيل هاي گردشگري منطقه از جمله آبشار مرتفع شيوند، كوهنوري و بازديد از آثارتاريخي منطقه استفاده نمود. آب اين آبشار از ارتفاع 80 متري سرازير ميشود و درطول روستا تا درياچه جريان دارد به طوري كه علاوه بر سيراب كردن باغها و شاليزارهاي روستا ميتوان براي رفع تشنگي از آن نوشيد .روستـــاي شيوند به لحاظ واقع شدن در انتهاي درياچه سدكـــارون 3 و برخورداري از اكوسيستم طبيعي و چــشم انداز بسيارزيبا همه ساله پذيراي گردشگران و علاقمندان به محيط طبيعي بوده و هست0 دراين راستا ايجاد سازه هاي گردشگري در ساحل درياچه سد كارون 3 و ايجاد دهكده توريستي و ساخت كمپ هاي اقامتي و پارك جنگلي ميتواند در توسعه گردشگري روستايي منطقه مؤثر بوده و به لحاظ اقتصادي براي مردم روستا مثمرثمر باشد. ازجمله اقدامات مؤثر صورت گرفته ميتوان به مطالعات و اجراي طرح هادي روستايي كه اخيراً توسط بنيادمسكن استان خوزستان در راستاي بهبود وضع معابر و شكبه دسترسي و بهسازي مساكن روستايي و ايجاد محيط كالبدي مناسب با پتانسيل هاي گردشگري اشاره كرد. دراين طرح زميني به وسعت 2 هكتار در اراضي مشرف به درياچه سد جهت ايجاد مجتمع جهانگردي و پذيرايي درنظر گرفته شده است.
موزه خوزستان
اگر سري به موزه ايران باستان بزنيد ، در آنجا علاوه بر اشيايي كه از تپههاي باستاني ايذه به دست آمده، مجسمه فلزي (مفرغي) بزرگي نظرتان را جلب خواهد كرد كه به مرد اشكاني شهرت دارد. اين مجسمه در سال 1312 در حوالي روستايي به نام «شمي» كه تقريبا 45 كيلومتر با شهرستان ايذه فاصله دارد، پيدا شد. به همين علت مجسمهاي كه در موزه ميبينيد يك دستش به طور كامل و دست ديگرش از مچ به پايين از بين رفته است. از آنجا كه ساسانيان پس از به قدرت رسيدن، سعي كردند اغلب آثار برجاي مانده از حكومت پيش از خود يعني اشكانيان (پارتها) را از ميان ببرند، به نظر ميرسد تخريب نيايشگاه شمي نيز توسط آنان صورت گرفته باشد، اما مجسمه مرد اشكاني متعلق به كيست؟ اين پرسشي است كه ذهن بسياري از پژوهشگران را درگير خود كرده؛ چراكه مجسمهاي در اين ابعاد آن هم در يك جايگاه مقدس نميتواند مربوط به يك شخصيت عادي باشد.
كاوشها نشان داد كه آنجا نيايشگاهي بوده متعلق به دوره اشكانيان يا همان پارتها كه مجسمه مرد اشكاني نيز در آن نيايشگاه قرار داشته، اما زماني كه باستانشناسان اين محل را كشف كردند متوجه آثار تخريب و آتشسوزي در اين محل شدند.
لباسها و نوع پوشش او شبيه به مردان ديني نيست، بنابراين بلندمرتبه بودن او را ميبايد در زمينههاي ديگري چون اجتماعي و سياسي جستجو كرد. كمربند، پايافزار و سربند او نشان ميدهد كه او از مردان و سرداران جنگي بوده است، به همين علت اغلب محققان بر اين باورند كه مجسمه مرد اشكاني متعلق به سورنا (82 ـ 52 پيش از ميلاد) سردار شجاع و نامي پارتهاست.
سورنا سپاه ايران را در نخستين جنگ با روميان فرماندهي كرد و روميها را كه تا آن زمان در همه جا پيروز بودند، براي اولين بار با شكستي سخت و تاريخي روبهرو ساخت. او روش نويني را در جنگ پايهگذاري كرد كه به آن شيوه جنگ و گريز ميگويند.
اين سردار ايراني را پديدآورنده جنگ پارتيزاني (جنگ به روش پارتيان) در جهان و مجسمه او را نمونه زيبايي از هنر ريختهگري در دوران باستان ميدانند. بنابراين ديدن و مطالعه در مورد مجسمه اين سردار بزرگ ميتواند شما را با بخش ديگري از تاريخ غرورآفرين ايران آشنا كند.
پس اگر شما به هر دليل امكان سفر به نقاط دوردست مانند ايذه را نداريد، موزهها را فراموش نكنيد. چه موزه ايران باستان و چه موزههاي ديگر، همه شما را به سفري دور و دراز در تاريخ ميبرند.
مناطق جنگي خوزستان2
حدود جغرافيايي شهر آبادان از اين قرار است: از شمال به خرمشهر و رود كارون، از شرق به رودخانه بهمنشير و اراضي مسطح باتلاقي و از جنوب و مغرب به اروند رود منتهي مي شود. آبادان به سبب محصور بودن بين رود كارون و بهمن شير، شبه جزيره اي را تشكيل مي دهد. طول جزير 64 كيلومتر و عرض آن تا 30 كيلومتر متغير است. دشمن در آغاز تجاوز در سال 1359 تلاش كرد تا آبادان را به واسطه دور زدن خرمشهر و عبور از بهمن شير اشغال كند ولي مقاومت مردم و حضور نيروهاي ارتش و سپاه تلاش متجاوزان را به ناكامي كشاند و تنها توانستند اين شهر را محاصره نمايند. با همت و تلاش نيروهاي سپاه، ارتش و نيروهاي مردمي در عمليات ثامن الائمه، حصر آبادان در مهر 1360 شكسته شد. اين هشر در سالهاي بعد به عنوان عقبه عمليات هاي مختلفي از جمله بيت المقدس، والفجر8 و كربلاي 4 و 5 قرار گرفت. نقش و حماسه امام جمعه آبادان و جوانان اين شهر در عرصه هاي دفاع مقدس براي هميشه ماندگار است. وقتي در جاده اهواز خرمشهر از ايستگاه حسينيه به سمت غرب (جاده شهيد كاظمي) بروي پس از طي مسافتي به مزار تعدادي از شهداي گمنام عمليات رمضان مي رسي. منطقه زيد و ايستگاه حسينيه از محورهاي مهم هجوم دشمن به خوزستان بود كه عراق از اين طريق به جاده اهواز-خرمشهر دست يافت. اين منطقه يكي از محورهاي مهم عمليات هاي بزرگ بيت المقدس و كربلاي 4 و 5 مي باشد. تنگه مهم چزابه در شمال غربي بستان و در مسيره جاده اي كه از مرز به طرف بستان كشيده شده، بين تپه هاي رملي و هورالهويزه، قرار دارد. دو جاده نظامي در دو سوي آن قرار دارد، جاده اي در خاك ايران كه چزابه را به فكه متصل مي كند و جاده ديگري كه به العماره متصل مي شود. دهانه اين تنگه 5/1 كيلومتر مي باشد و لذا از جنبه نظامي بسيار مهم و استراتژيك است. تنگه چزابه يكي از پنج معبر اصلي هجوم ارتش عراق به خوزستان بود. شهر هويزه در 10 كيلومتري جنوب غربي سوسنگرد، مركز يكي از بخش هاي دشت آزادگان است. دشمن در آغاز جنگ با اشغال شمال و شرق هويزه، عملا آن را محاصره كرد. در عمليات هويزه در 15/10/59 رزمندگان از اين منطقه نفوذ كردند و به محل استقرار دشمن در جنوب كرخه كور هجوم بردند و 800 نيروي عراقي را اسير كردند كه اين تعداد تا آن روز جنگ بي سابقه بود. اما با شروع پاتك هاي دشمن، نيروهاي خط مقدم عمليات كه گروهي از پاسداران هويزه، حميديه و اهواز و گروهي از دانشجويان پيرو خط امام بودند، در محاصره قرار گرفتند و تعدادي از آنان از جمله سيد حسين علم الهدي فرمانده سپاه هويزه به شهادت رسيدند. در طي عمليات بيت المقدس (ارديبهشت 61) منطقه هويزه آزاد شده و پيكر عزير اين شهدا در مكاني كه امروز به عنوان يادمان شهداي هويزه ميزبان زايرين مي باشد، كشف شد. اين شهر مهم استراتژيك مرزي 6500 كيلومترمربع مساحت دارد. خرمشهر از شمال به اهواز، از شرق به بندرماهشهر، از جنوب به آبادان و از غرب به مرز ايران و عراق محدود است و در زمان وقوع انقلاب اسلامي در سال 1357 حدود 000/220 نفر جمعيت داشت. خرمشهر در طول تاريخ خود چهار بار اشغال شد كه سه بار آن با اتكا به بيگانگان يا در برابر واگذاري بخشي از سرزمين ايران به وطن بازگشت. اما در آخرين بار، بدون پشتيباني بيگانگان و بدون واگذاري حتي يك وجب از خاك ايران، خرمشهر آزاد شد. خرمشهر بعد از ظهر 31/6/59 زير آتش سنگين ارتش عراق قرار گرفت. يگان هاي دشمن سپس در اين منطقه تهاجم خود را از سه محور آغاز كردند: از جنوب ايستگاه حسينيه براي بستن جاده اهواز-خرمشهر و از سمت شمال و غرب خرمشهر براي دستيابي به دروازه شهر (پليس راه). دشمن با اجراي آتش سنگين و هجوم قواي زرهي به سمت خرمشهر و محاصره آن طرح ريزي كرده بود كه هماهنگ با برنامه اشغال سه روزه استان خوزستان خرمشهر را نيز به اشغال در آورد، ولي با مقاومت حماسي مدافعان خرمشهر نه تنها دشمن در اشغال خوزستان ناكام ماند، بلكه با تحمل خسارات و تلفات بسيار، بعد از 34 روز جنگ و گريز، تنها توانست بخش غربي خرمشهر را تصرف كند. براي آزادسازي منطقه وسيع جنوب غربي اهواز، عمليات بيت المقدس از 10/2/61 آغاز شد كه نهايتاً در مرحله چهارم عمليات و در تاريخ 3/3/61 خرمشهر آزاد گرديد. در روزهاي پاياني جنگ و پس از پذيرش قطعنامه 598 از طرف ايران، ارتش عراق كه هيچگاه دست از خوي تجاوزكارانه خود برنداشته بود با انبوهي از لشكرهاي خود در 31/4/67 با تهاجمي ديگر خود را به جاده اهواز خرمشهر رساند و 30 كيلومتر از اين جادهخ را اشغال كرد. در حالي كه خرمشهر در خطر محاصره و اشغال مجدد قرار گرفته بود، با پيام هشدار دهنده امام خميني(ره) و با حضور سپاه و انبوه نيروهاي مردمي در اين منطقه، طي سه روز درگيري و مقاومت، دشمن عقب رانده شد و حتي فرماندهان براي حمله مجدد و آزادسازي بصره نيز اعلام آمادگي كردند كه اين بار حضرت امام فرمدند ما بر پيماني كه بسته ايم، استواريمآبادان:
پاسگاه زيد:
تنگه چزابه:
هويزه:
خرمشهر:
صنايع دستي استان خوزستان (2)
صنايع دستي استان خوزستان (2) در خوزستان از چوب و ساير فرآورده هاي گياهي براي توليد انواعي صنايع دستي استفاده مي شود كه مهمترين آنها به اين شرح است . خراطي : خراطي چوب از هنرها و صنايعي است كه بيشتر در دو شهر دزفول و بهبهان رواج دارد. ابزار كارخراطان بسيار ساده است، شامل اره، انواع مته، شفره، دستگاه يا چرخ خراطي و ... براي تهيه چوب نيز از درختهاي توسكا و سپيدار استفاده مي شود. در دزفول محصولاتي مانند پايه ميز و صندلي و مبل، چوب لباسي، بدنه قليان، زير قليان، ميل زورخانه، پايه آباژر، گلدان، نمكدان و... ساخته مي شود. در بهبهان نيز كارگاههاي خراطي وجود دارد كه محصولات آنها گهواره پايه مبل است كه از چوب سپيدار تراشيده مي شود. حصير بافي: در استان خوزستان در بيشتر مناطق روستايي و عشايري به واسطه وجود درختان خرما حصيربافي وجود دارد، از ني هاي با تلاقي نيز براي بافتن حصير استفاده مي كنند. اين نوع حصير در شهرها براي آويختن در جلوي پنجره مورد استفاده قرار مي گيرد. عشاير نيز براي حصار پشت چادرهايشان و همچنين ساختن لانه مرغ و خروس، بره، بزغاله و ... از آن استفاده مي كنند. بوريا (حصير زير انداز): بوريا يا حصير زير انداز از محصولات استان خوزستان با الياف برگ درختان خرمابافته مي شود، اين حصير از ني مردابي كه در اين منطقه به وفور يافت مي شود توليد مي گردد. اين نوع حصير براي زير انداز و همچنين پوشش سقف منازل كاربرد دارد. آن را روي تيرهاي سقف ساختمان قرار داده و رويش را با مصالح ساختماني مي پوشانند. بوريا بافي كاري است كه فقط توسط مردان انجام مي شود. كپو بافي: كپوبافي كه در سالهاي اخير در استان خوزستان رونق فراوان يافته بيشتردر دهستان شهيون دزفول و روستاهاي اطراف آن انجام مي شود . مواد اوليه مصرفي در بافت كپو برگهاي خشك نخل كه در اصطلاح محلي " كرتك " نام دارد وساقه هاي نازك گندم كه " هلفه " گفته مي شود تشكيل مي دهد. سبد بافي: استان خوزستان كه از مراكز مهم پرورش نخل در ايران است صنعتگران ازبرگ درختان خرما سبدهايي درست مي كنند كه مصارف مختلف دارد و به آن زنبيل مي گويند همچنين عشاير بختياري خوزستان و عده اي از روستاييان اطراف دزفول از شاخه هاي نازك و تركه هاي درختان مختلف سبدهايي مي بافند كه معروفترين آنها سبدي است كه "سله " ناميده مي شود و براي آبكش كردن برنج از آن استفاده مي شود. درانديمشك نيز عده اي از هموطنان ترك نژاد با استفاده از تركه هاي درخت بيد سبدهايي با اندازه و شكل هاي متفاوت توليد مي كنند كه مصارف گوناگون دارد. عشاير و روستاييان استان خوزستان نوعي سبد كه " كوروك " ناميده مي شود براي جابجايي ماكيان توليد مي كنند. فلز كاري: در استان خوزستان ساخت وسايل فلزي در شهرهاي دزفول، اهواز، مسجدسليمان، بهبهان، رواج دارد كه توليدات مختلفي از قبيل داس، تيشه، قيچي، قند شكن و ... از محصولات آنان است. آهنگران خوزستان ابتدا فلز را به اندازه و شكل دلخواه بريده و دركوره قرار مي دهند پس از گداخته شدن و انعطاف پذيري با چكش زدن به شكل مورد نظر در مي آورند. در آخر با استفاده از سوهان آن را صيقل مي دهند. ورشو سازي: در خوزستان اين صنعت درزماني نه چندان دور فعاليت چشمگيري داشت.عمده فعاليت هاي مربوط به ورشوكاري توسط مردان و درشهر دزفول انجام مي گرفت. هم اكنون نيز در شهر دزفول تعدادي صنعتگر به اين حرفه مشغول هستند كه كار عمده آنها توليد قليان است . قليان هاي ورشوي كار دزفول بسيار زيبا و نفيس است. ميناكاري و قلمزني : از جمله فعاليت هايي كه از گذشته هاي دور در خوزستان رواج داشته مينا كاري بر روي طلا و نقره و قلمزني بر روي مس و برنج است كه در شهرهاي آبادان، خرمشهر و اهواز انجام مي شود كه در سالهاي اخير بيشتر فعالين اين حرفه دراهواز به كار خود ادامه مي دهند. توليدات مينايي توسط "صبي ها" كه پيروان حضرت يحيي مي باشند، برروي طلا و نقره و ديگر فلزات و بيشتر بصورت زينتي و زنانه عرضه مي شود. اين توليدات كه نقوش معمول و متداول آنها عبارت از : شتر و ساربان، نخل، پل معلق ( پلرودخانه كارون ) و گنبد وقايق، برروي گردن بند، دستبند، گوشواره، انگشتر، النگو، و همچنين قندان، سيني، گيره استكان و ... كاربرد دارند. قلمزني : قلمزني بر روي فلزات نيز توسط صبي ها انجام مي شود. روش قلمزني برفلزات به اين صورت است كه ابتدا نقش مورد نظر را بر روي ظرف طراحي نموده وسپس درون ظرف را از محلول قير مذاب آميخته با خاكستر يا خاك اره پر كرده وبعد با استفاده از قلم و چكش به نقوش حالتي فرورفته مي دهند . سپس قسمتهاي فرو رفته را با خمير مينا كه از اكسيد فلزات مختلف تهيه مي شود آرايش داده و ظرف مورد نظر را در كوره گذاشته و 350 درجه سانتيگرادحرارت مي دهند. به اين ترتيب لايه لعابي رنگين و شفافي برروي قسمتهايي از ظرف فلزي قلمزني شده به وجود مي آيد. توليد محصولات پوستي : استان خوزستان به علت وجود عشاير بختياري كه بخش هايي از اين منطقه را قشلاق خود قرار داده اند. و همچنين اسكان بسياري از آنان در اين خطه، از نظر توليد پوست موقعيت خاصي را دارا مي باشد. در اين استان به دليل وجود عشاير بختياري كه كار اصلي شان دامداري است، پوست به وفور يافت مي شود. بااين حال صنايع چرم و پوست چندان رواج نداشته و فقط عده كمي از عشاير آن هم براي رفع نياز خودشان و براي ساختن لوازم مورد استفاده زندگي مانند مشك و هميان از آن استفاده مي كنند. گاهي نيز از پوست براي دهل كه از سازهاي محلي است استفاده مي كنند
مناطق جنگي خوزستان
منطقه مرزي شلمچه در منتها اله غرب خرمشهر واقع شده است و نزديك ترين نقطه مرزي به بصره مي باشد. شلمچه يكي از محورهاي هجوم دشمن در 31/6/59 به خرمشهر بود. در عمليات بيت المقدس اگر چه خرمشهر آزاد شد ولي با توجه به اهميت نظامي شلمچه، دشمن به سختي از آن دفاع كرد و آن را در اشغال خود نگه داشت و پس از آن موانع، استحكامات و رده هاي دفاعي متعددي در اين منطقه ايجاد كرد. رزمندگان اسلام با اجراي عمليات كربلاي 5 در دي ماه 1365، اين مواضع را در هم شكستند و شلمچه را آزاد كردند. حدود 45 كيلومتر از جاده اهواز را طي مي كنيد، به سه راهي اي بر ميخوريد به نام طلائيه، يك جاده فرعي شما را به سمت غرب تا نزديكي مرز ايران و عراق مي برد، درست در كنار مرز، پاسگاه طلائيه ناميده مي شود. اين منطقه يكي از محورهاي مهم عمليات هاي خيبر و بدر مي باشد و نيز كليدي براي حفظ جزاير مجنون. بعد از جنگ در اين مكان مقري جهت جستجوي پيكر مطهر شدا داير شد. در مكاني كه تعداد زيادي از شهدا كشف شد حسينيه اي به نام حسينيه حضرت ابوالفضل(ع) بنا شد كه اكنون ميزبان زائران كربلاي طلائيه مي باشد. يكي از بخش هاي شبه جزيره آبادان است كه در 48 كيلومتري جنوب شرقي آبادان و در انتهاي جاده آبادان-اروندكنار واقع شده است. اين منطقه شاهد يكي از موفق ترين و بزرگ ترين نبرهاي دوران دفاع مقدس مي باشد. در عمليات والفجر8 غواصان خط شكن شبانه از اروند گذشته، خط دشمن را شكسته و موفق به آزادسازي منطقه فاو شدند. اين عمليات ضربه مهلكي بر كمر ارتش بعث وارد آورد. اين منطقه در شمال غرب استان خوزستان قرار گرفته است. فكه از شمال به منطقه چنانه، از غرب به خط مرزي و از جنوب به تنگه چزابه و بستان محدود مي شود. منطقه فكه رملي و سرزمين شنهاي روان است. دشمن بعد از اشغال منطقه در آن 16 رده موانع در مقابل رزمندگان اسلام ايجاد نموده بود. در عمليات والفجر مقدماتي رزمندگان پس از نبردي سخت در محاصره دشمن افتادند و عده اي از نيروها نيز مجبور به عقب نشيني شدند. اين منطقه مزين به خون شهداي عمليات هاي والفجر مقدماتي و والفجر يك و سرداران شهيد همچون حسن باقري، مجيد بقايي، سيد شهيدان اهل قلم مرتضي آويني و نيز شهداي بزرگوار تفحص مي باشد. روستايي است در غرب سوسنگرد كه در جريان هجوم دشمن پس از 10 روز دفاع سرسختانه در تاريخ 24/7/59 اشغال شد. در طي عمليات هايي شهيدغيور اصلي و رزمندگان ستاد جنگ هاي نا منظم به فرماندهي شهيد چمران تلاشهايي براي آزادي مناطق اشغال شده انجام دادند و سرانجام در تاريخ 27/6/60 در عملياتي به نام آيت ا... مدني (اولين شهيد محراب) دهلاويه آزاد شد. در نزديكي روستاي دهلاويه يادماني واقع شده كه محل شهادت دكتر مصطفي چمران (وزير دفاع و نماينده مجلس ايران) به همراه تني چند از همرزمانش مي باشدمناطق جنگي خوزستان
شلمچه:
طلائيه:
اروند كنار:
فكه:
دهلاويه:
اهواز
اهواز اهوازمركز استان خوزستان و حدود 7848 كيلومتر مربع مساحت دارد. ارتفاع آن از سطح دريا 18 متر است. از شمال به دزفول شوشتر و رامهرمز از مغرب به دشت آزادگان و از جنوب به خرمشهر محدود مي شود. شهر اهواز در زميني مسطح و در طرفين رودخانه كارون بنا شده و راه آهن جنوب از آن مي گذرد. فاصله اين شهر تا تهران 881 كيلومتر است. بر اساس سرشماري سال 1375 جمعيت اهواز 1110531 نفر بوده است. با اينكه از قدمت و تاريخ بناي اهواز اطلاع كافي در دست نيست اما شواهد و قراين اندك نشان مي دهد كه عيلاميان اولين ساكنان اين منطقه بوده اند. اهواز در طول حيات خود بارها شاهد ويراني و زوال بوده و از پس هر ويراني مجددا سر برافراشته است. عيلاميان در محل كنوني شهر اهواز شهر قديم تاريانا را بنا كرده بودند كه با اضمحلال عيلاميان رو به زوال نهاد. اردشير اول ساساني تاريانا را دوباره بنا نمود و آن را هرمز اردشير نام نهاد. در ابتدا شهر به دو بخش تقسيم شده بود. اشراف در يك بخش بنام هرمز اردشير يا هرمشير و در بخش ديگر كسبه و بازاريان سكونت داشنتد كه (هوجستان واجار) (خوزستان بازار) ناميده مي شد. هوجستان واجار كه به عربي (سوق الاهواز) معروف بود تا مدتها پس از حمله اعراب آباد مانده بود. از آثار باستاني به دست آمده و در حفريات باستانشناسي چنين استنباط مي گردد كه در زمان عيلاميان شهري در حدود اهواز قديم به نام (اوكسين) وجود داشته است. علت اصلي خرابي اهواز شكسته شدن سد اهواز و انتقال مركزيت خوزستان به شوشتر بوده است. شورشها و كشمكشهاي سياسي و شيوع بيماري طاعون در سال 1247 ه.ق نيز در ويراني اهواز بي تاثير نبوده است. اهواز از اوايل قرن چهارم هجري قمري تا زمان ناصرالدين شاه كاملا ويران و خالي از سكنه بود. در دوران قاجاريه سوق الاهواز ناصريه يا بندر ناصري ناميده شد و از سال 1314 هجري شمسي با تصويب هيئت وزيران به نام باستاني خود اهواز تغيير نام يافت. رودخانه بزرگ كارون در اهواز جاري است و تا كنون 6 پل جهت ارتباط دو قسمت شهر بر روي آن احداث شده است. اهواز يكي از شهرهاي مهم صنعتي ايران است كه صنايع مهم مستقر در آن عبارتند از مجتمع فولاد اهواز گروه ملي صنعتي ايران شركت كرين ايران شركت ايران (تنها واحد سازنده دوده صنعتي در ايران) نورد سنگين كاويان واحدهاي مختلف لوله سازي شركت صنعتي سپنتا (توليد كننده پروفيل آهن و لوله هاي صنعتي) و كارخانه فارسيت اهواز (توليد كننده لوله و ورق آزبست). نيروگاه گازي رامين با توان 945 مگاوات و نيروگاه زرگان با توان 354 مگاوات برق در شهرستان اهواز قرار دارند. منابع غني و تاسيسات عظيم واحدهاي بهره برداري نفت و گاز نيز به اين شهرستان اهميت ويژه اي بخشيده است. علاوه بر فعاليتهاي صنعتي و فعاليتهاي وابسته به نفت و گاز كشاورزي در اهواز نيز داراي اهميت فراواني است و سالانه محصولات مختلفي از قبيل گندم جو حبوبات و صيفي جات كشت مي شوند. از آثار تاريخي و مذهبي شهرستان اهواز مي توان بقاياي پلي بر روي كارون كه بالاتر از محل پل معلق ساخته شده بود و بقعه علي بن مهزيار را نام برد.