بتدريج اين مطلب روشن ميشود كه جلگة بينالنهرين نخستين مهد تمدن بشر نبوده است و كاوشهاي اخير پرده از بسياري از رازهاي نهفته در سرزمين فلات ايران برداشته است. «شهرسوخته» بطوريكه از اسم آن معلوم است،شهري است كه روسن نيست در نتيجة چه حادثهاي سوخته و بصورت ويرانهاي درآمده، سپس قرنها گذشت زمان آنرا بفراموشي سپرده. حوادث طبيعي، خصوصأ بادهاي موسمي قشري ازشن شوركوير را برروي آن پوشانده و چنان لاية ضخيمي بوجود آورده كه در حدود چهل سال پيش وقتي دانشمند انگليسي «اورل استين» خواست تحقيقي در مورد قدمت اين شهر كه بصورت تپة مرتفعي درميان كوير قرار داشت بعمل آورد، پس از كندوكاو مختصري چنين تصور كرد كه بزمين بكر رسيده است و كاوش درآن مكان را رها كرده اظهار تعجب كرد ازاينكه اطراف اين تپه نمونة سفالي ديده ميشود كه بسيار قديمي بنظر ميرسد. چهارده سال پيش «مؤسسة ايتاليائي روابط فرهنگي با شرق ميانه» كه رياست آنرا دانشمند معروف و دوست بسيار نزديك ايران «پروفسور توچي» برعهده دارد تصميم گرفت تحقيقاتي ازنظر باستانشناسي دراين مكان بنمايد. اين مؤسسه قبلأ در افغانستان و پاكستان كاوشهاي دقيقي بعمل آورده بود و علاقه داشت تحقيقات خود را تا قسمتهاي شرقي فلات ايران ادامه دهد. اين كار را به عهدة باستانشناس معروف ايتاليايي «دومنيكو فاچنو» واگذار نمودند و «پروفسور توزي» دانشمند ديگر ايتاليايي مأمور كاوش درمحل شد. باستانشناسان ايتاليايي، پس از خاكبرداري، از روي شهر «پمپي» و «فوروم»هاي متعدد روم شهرت فوقالعادهاي ازنظر دقت در روش كاوش پيدا كردهاند و در «شهر سوخته» نيز ازهمان روشهايي كه در «پمپي» كه در نتيجة آتشفشاني «وزوو» ناگهان زيرپوستهاي از خاكستر پنهان شده بود استفاده نمودند. روي «شهرسوخته» را پوستهاي بضخامت 20 سانتيمتر پوشانده بود. اين پوشش موجب شده بود كه در حدود 4000 سال ويرانههاي اين شهر قديمي زير خاك دستنخورده باقي بماند. ولي مردم محل درعرض اين مدت دراز فراموش نكرده بودند كه اين تپه باقيماندهاي از تمدن پيرفتهاي است كه در نتيجة آتشسوزي ازبين رفته است، وازپدر به پسر آنرا تحت نام «شهرسوخته» ميشناختند. كاوشهاي اخير نشان داد كه بلندي ويرانههاي اين شهر به 7 متر از كف جلگه ميرسد. رود هيلمند، همانطوري كه در «شهداد» اتفاق افتاده بود، مسير خود را عوض كرد، و ناچار ساكنان اين ناحيه نيز تغيير مسكن دادند،و حيوانات و پرندگان نيز آن ناحيه را ترك كردند و آنرا به دست باد وشنونك بيابان سپردند، و همين امر موجب شد كه ما امروز موفق شدهايم به راز زندگي انسانهاي پنجهزارسال پيش درزير اين پوشش خاكي دست يابيم، همانطور كه تمدن پيشرفتة مصر قرنها در زير خاك دست نخورده پنهان ماند تا امروز باستانشناسان پرده از اسرار آن برداشتند. پس ازاينكه كاوشها دراين مكان آغاز شد در حدود چند ميليون قطعات شكستة سفال اززير خاك بيرون آمد. درداخل اطاقها، درخانهها، تعدا بيشماري آثار زندگي از هرنوع بدست آمد. اشياء مختلفي از جنس پارچه و حصير و شيشه در زير پوشش نمك كاملأ سالم باقي مانده بود. برداشتن اين پوشش نمك ممكن بود موجب شود كه آثار مكشوف در نتيجة تماس با هواي آزاد از بين برود. بنابراين لازم بود تدابير مخصوصي براي حفظ آنها بعمل آيد. درحدود دوميليون اشياء مختلف تحت آزمايشهاي مخصوصي قرار گرفت و براي حفظ آنها اقدامات لازم بعمل آمد. ميان اين اشياء تعدادي استخوانهاي ريز نيز وجود داشت و لازم بود مشخص شود اين استخوانها مربوط به كدام حيوان يا پرنده ياجانداري بوده و كارشان دراين اطاقها چه بوده است. دراين موقع اينطور بنظر رسيد كه انجام اين كار از عهدة باستانشناسان به تنهايي برنخواهد آمد. بهمين منظور بود كه در حدود ده نفر از متخصصان مختلف ايتاليايي به محل كاوش آمدند و با ميكروسكوپها و بوسيلة تجزيههاي «راديو كاربون» مشغول مطالعة زندگي 5000 سال پيش دراين مكان گرديدند. درهمين اوان بود كه متخصصان ژاپوني نيز علاقمند به كاوشهاي «شهرسوخته» شدند و زمينشناسان و متخصصان «فيزيكهستهاي» به همكاري با متخصصان ايتاليايي پرداختند و نمونههاي بدست آمده رااز طريق روشهاي «پالئوماگنتيك» و «اورانيوم238» تحت بررسي قرار دادند. بررسيهاي دانشمندان مزبور نشان داد كه بصورت دقيق شهر سوخته در فاصلة بين 2900 تا 1900 سال پيش از ميلاد مورد سكونت بوده است. بخشي از خانههاي «شهرسوخته» كه اززير خاك بيرون آورده شده است هزارسال، نسبت به قدمت بشر، چيز فوقالعادهاي نيست، ولي آنچه كه بنظر ما فوقالعاده ميآيد اين است كه در عرض مدت هزارسال مردم اين ناحيه موفق شدهاند شهر بزرگ و آبادي بوجود آورند كه مردم آن به انواع صنايع دستي پرداخته و حكومت منظمي تشكيل داده بودند و پيرو مذهب واحدي شده روابط تجارتي و فرهنگي گستردهاي با نواحي مجاور خود ترتيب داده بودند. نكتة قابل توجه ازنظر روشن شدن تاريخ سرزمين ايران اين است كه آثار مكشوف در «شهرسوخته» نشان ميدهد كه مردم اين ناحيه دراوايل استقرارشان، يعني درحدود 2900 سال پيش ازميلاد مسيح روابط بسيار نزديك با مردم تركمنستان داشتهاند و در اواخر دوران وجودشان، يعني پيش از 1900 سال پيش ازميلاد با مردم ساكن در درة پنجاب رابطة بسيار نزديك پيدا ميكنند. آيا ميتوان از مطلب بالا اينطور نتيجه گرفت كه اينها مردمي بودند كه در حدود 2900 سال پيش از ميلاد از سوي شمال به طرف دهانة رود هيرمند كه در نتيجة شرايط بخصوصي براي شهرنشيني مناسب بود سرازير شدهاند، و سپس هزارسال بعد، در زماني كه مسير رود هيرمند تغيير يافت اين مردم به طرف درة پنجاب مهاجرت كردند و درآنجا امپراطوري بزرگ «موهنجودارو» و «هاراپا» را تشكيل دادند بايد بخاطر داشته باشيم كه تمدن شهداد نيز درهمين حدود اوايل هزارة سوم پيش ازميلاد در نتيجة تغيير مسير رودخانه ازبين رفت و درآن زمان مردم شهداد بامردم پنجاب روابط نزديك داشتهاند. براي انجام تحقيقات بيشتر، دانشمندان ايتاليايي با باستانشناسان شوروي كه در تركمنستان مشغول كاوش بودند تماس گرفتند. تحققات دقيق باستانشناسان شوروي رابطة مردم شهرسوخته با مردم تركمنستان دراوايل هزارة سوم پيش از ميلاد را تأييد نمود. مردم سيستان دراين مدت با مردم ساكن بين دو رود دجله و فرات روابط تجارتي داشته و اين روابط ازراه زميني و دريايي كناب خليج فارس انجام ميگرفت. مردم بينالنهرين ازهمين طريق ازسنگ لاجورد افغانستان استفاده مينمودهاند. ولي تمدن سيستان را نميتوان وابسته به تمدن جلگة بينالنهرين يامصر دانست زيرا دراين مكان خصوصياتي وجود داشته است كه آنرا كاملأ متمايز مينمايد. وجود تعداد زياد اشياء بسيار كوچك كه بعضي ازآنها بيش از 2 ميليمتر در 2 ميليمتر عرض و طول ندارند موجب شد ك ازيك متخصص «پالئوبوتانيست» نيز كمك خواسته شود. آزمايشهاي ميكروسكوپي نشان داد كه دراين اجتماع ماهيها و پرندگان و خرچنگها نيز مورد استفادة غذايي بوده است. درميان حيوانان استخوانهاي بز و غزال و گوسفند 99 درصد باقيماندههاي حيواني دراين ناحيه راتشكيل ميدادهاند. بين پرندگاني كه دراينجا مورد مصرف اهالي بودند مرغهاي آبي، قرقاول،مرغابي و غاز وجود داشته است كه بيشتر آنها ميتوانستند اهلي بوده باشند. ضمنأ وجود هزاران پيكان سنگي نشان ميدهد كه شكار پرندگان درميان ساكنان اين ناحيه بسيار رواج داشته است. دانشمند پالئوبوتانيست «لورنزوكنستانين» مطالعة اين آثار را برعهده گرفت و براي اين كار به سيستان آمد و باستانشناسان پند فيلسوف جهان كهن «اپيكور» يا «ابيقور» را سرلوحه برنامة خود قرار دادند و آن اين بود كه «ازاشياءكوچك به حقايق بزرگ يابند». مجموع سطحي كه ازاين نظر بايد مورد بررسي قرار گيرد در حدود 100 هكتار وسعت دارد. ميليونها آثار بسيار كوچك از استخوان و چوب وصدف و چوب و نظاير آن تحت بررسي دانشمندان ايتاليايي قرار گرفت. باستانشناسان دراين مكان آثار دانههاي گندم و جو و شاهدانه و تخم خربوزه و حتي انگور نيز پيدا كردند. اين امر براي دانشمندان باستانشناس مسلم گرديد كه پرندگان و حيواناتي كه آثارشان در شهر سوخته بدست آمده درحال حاضر ديگر دراين مكان زندگي نميكنند. اشياء ديگري كه ساخت دست انسان بوده است و ازجنس فيروزه يا سنگ لاجورد است در شهرسوخته بدست آمده است. كاوش كنندگان فكر ميكنند كه وصعت اين شهر به 70 هكتار ميرسيده است. درطرف جنوب و مغرب آن مردگان بخاك سپرده شدهاند. با تخميني كه زده شده احتمال دارد كه در حدود 21000 قبر دراين ناحيه وجود داشته باشد. با كمك متخصصان «پالئوپاتولوژيست» و «آنتروپولوژيست» بسياري از مطالب مربوط به زندگي دراين ناحيه با مطالعة اسكلتها روشن شد. به اين وسيله توانستند بفهمند صاحبان اين قبرها تقريبأ ازچه گروه نژادي بودهاند. سن مردگان در قبرهايي كه شكافته شد نيز تشخيص داده شد و نسبت تعداد مردان به زنان و كودكان معين گرديد. پروفسور «توچي» تصميم دارد از متخصصان ديگري نيز كمك بخواهد كه با معاينة استخوان ساق پاها بتوانند گروه خوني اين مردگان را مشخص نمايند. مثلأ معلوم شد در زمان معيني يك مرض مسري موجب مرگ تعداد زيادي كودكان و نوجوانان شده وآنها را بخاك سپردهاند. استخوان جنيني را درشكم مادرش كه حامله بوده و مرده است تشخيص دادند. اين نوع تحقيقات در مورد مردگان ممكن است نتايج بسيار جالبي در برداشته و در علم باستانشناسي تازگي دارد. بنابر تخميني كه زدهاند در قبرستاني كه مورد تحقيق قرار گرفته 55 درصد از 60 اسكلتي كه بيرون آمده كودكان كمتر از نه سال بودهاند، يك اسكلت از مرد 20 ساله بوده، يك كودك پنجساله بخاك سپرده شده و دريك گور دونفر قرار داده شدهاند. تحقيقات باستانشناسان نيز نشان داده است كه تعداد زيادي از ساكنان شهرسوخته بكارهايي اشتغال داشتهاند كه مربوط به قوت و غذا نبوده است. صنعت كوزهگري، حصيربافي، سنگ تراشي و تهية جواهرات و زينتآلات از سنگ لاجورد يا فيروزه عدهاي از صنعتگران شهرسوخته را به خود مشغول ميساخته است. تحقيقات باستانسناسان درناحية سيستان راه جديدي براي بازسازكردن زندگي مردم پيش از تاريخ فلات ايران بازنموده است. براي آنان مهم نيست كه اشياءمختلفي را كه ازنظر هنري ارزشي دارد از زير خاك بيرون آورده در موزهها قرار دهند. آنها ميخواهند بوسيلة ميكروسكوپ، تجزيههاي مختلف ازطريق راديو كاربون، و مطالعة دقيق با روشهاي بسيار جديد روي آثار ناچيز مانند ريزههاي استخوانهاي پرندگان يا باقيمانده حبوبات و چوب و غيره زندگي مردم آن ناحيه را درآن روزهاي بسيار كهن معرفي نمايند. رود هيرمند پيش ازآنكه درميان شنزارهاي سيستان نابود گردد، درجلگههاي مجاورش وضعي شبيه به درة نيل بوجود آورده بود، به اين معني كه در مواقع معيني در نتيجة بالاآمدن سطح آب زمينهاي واقع دركنار آن مشروب ميشد و خاك را حاصل خيز ميكرد و اين امر سبب شده بود كه ساكنان اين ناحيه بتوانند به كار زراعت بپردازند و در مرحله شهرنشيني موفق به پيشرفتهايي گردند. اين نكته قابل توجه است كه شهرسوخته تنها نقطه از ناحية جنوب ايران نبوده است كه درهزارة چهارم ازميلاد به درجة نسبتأ بلندي ازتمدن رسيده بوده است. تدريجأ پرده ازرازهاي زندگي پنج هزارسال پيش مردم فلات ايران برداشته ميشود
دهانة رود هيلمند در سيستان در حدود 5000 سال پيش يكي از آبادترين منطقههاي خاورميانه بوده است
دكتر عيسي بهنام
پايين چپ
پايين راست
وسط چپ
وسط راست
بالا چپ
بالا راست
ظروف سفالين «شهرسوخته» با ظروف سفالين مكشوف در درة پنجاب شباهت دارند. نقش خورشيد كه روي يكي ازاين سفالها نشان داده شده در روي ظروف سفالين شهداد نيز ديده ميشود. شباهت اين نقوش با نقوش ظروف گلي بينالنهرين كمتر است.
نقوش بالا باحتمال قوي نشانهاي از خورشيد، يا مفهوم ديگري است كه اكنون برما پوشيده است. نقش خورشيد بصورت صليب در بسياري از نقاط فلات ايران ديده ميشود و احتمالأ مربوط به پرستش خورشيد درآن زمانهاي كهن ميباشد
تپه باستاني زيويه
اين تپه در روستاي زيويه، حدود 55 كيلومتري جنوب شرقي شهر سقز واقع واز محوطه بسيار وسيعي برخوردار است. طي كاوش هاي باستان شناسي در اين تپه، قلعه باستاني زيويه از زير خاك بيرون آمد. اين قلعه روي يكي از تپه هاي نسبتاً مرتفع منطقه ساخته شده و بر محيط اطراف اشراف كامل دارد. در نخستين كاوش كه لوسط« ايوب ربنو» در سال 1325 شمسي در اين منطقه صورت گرفت و بيشتر جنبه تجاري داشت، اشياي منحصر به فردي از يك تابوت برنزي به دست آمد كه در نوع خود از شاهكارهاي فلزكاري و سفال گري محسوب مي شود. همين امر موجب تخريب بسياري از آثار معماري ارزشمند اين قلعه ( كاخ دژ ) عظيم گرديد. اين قلعه كه به اقوام ماد و ماننايي تعلق داشت، در حدود 2700 سال پيش ساخته شده است. در سال 1354 شمسي اولين فصل كاوش هاي علمي باستان شناسي در اين تپه آغاز شد و تا سال 1380 ادامه يافت. طي چند فصل كاوش، نتايج قابل توجهي در زمينه شناخت وضعيت معماري آن به دست آمد. از جمله اشياي به دست آمده در اين كاوش ها، قطعات عاج منقوش بود كه نقوش حيواني و صحنه شكار اساطير روي آن ها حك شده و از ارزش ويژه اي برخوردار است. اهميت اين قطعات به حدي است كه از روي دو نمونه از آنها، نقش برجسته آبيدر سنندج، طراحي، بزرگ نمايي و ساخته شد. براي احداث قلعه زيويه، استادكاران پس از بنياد مصطبه، سكوهايي براي دست يابي به سطح صاف و هموار پديد آوردند و در بين شيب هاي موجود در تپه، با بهره گيري از خشت خام، سنگ و چوب قلعه اي در نهايت استحكام و پايداري بنا نهادند. پي ها و پايه ستون ها از سنگ ساخته شده و براي ساخت ديوارها، خشت خام به ابعاد 16×46×46 سانتي متر به كار رفته است. رودي اصلي با 21پله سنگي، در شرق تپه قراردارد. از جالب ترين قسمت هاي قلعه، تالار ستون دار آن با 16پايه ستون سنگي مدور است. قطر اين پايه ستون ها حدود 95 تا 105 سانتي متر است. كف تالار با خشت خام به صورت شطرنجي مفروش شده است. ديگر بخش هاي اين قلعه عظيم شامل سالن ها، حياط ها و اتاق هاي متعددي است كه هر يك عملكردي خاص داشت. نكته قابل توجه استفاده از فاصلة پشت بندهاي ايجاد شده براي استحكام و ايستايي ديوازهاي قلعه است كه به عنوان سيلو( انبار غله ) مورد استفاده بود. در كاوش هاي سال 1380 ، نمونه هايي از غله در كف انبارها كه هر يك بيش از 8 متر عمق داشت، به دست آمد.
سيستان و بلوچستان:
زندگي بومي در شهرهاي سراوان، خاش و ايرانشهر. بندرچابهار، شهرسوخته، منطقه حفاظت شده با هوكلات و حواشي رودخانه سرباز.
جادهاي كه از بيرجند در خراسان جنوبي به سمت سيستان و بلوچستان ميرود هم اگر امن باشد، ارزش ديدن دارد و چهرهاي خاص از زندگي كويري را نمايان ميكند كه در نقاط ديگر ايران پيدا نميشود.
علاوه بر اين جاده، مطمئنم زندگي بوميهاي سيستان و بلوچستان بويژه در شهرهايي مانند سراوان، خاش و ايرانشهر براي آنها كه به مردمشناسي علاقه دارند، جالب خواهد بود. بندر چابهار را به عنوان منطقهاي آزاد و شهر سوخته را هم به عنوان نمادي از تمدني 4000 ساله همه ميشناسند اما آيا منطقه حفاظت شده و سرسبز باهو كلات را هم ديدهايد؟ يا تا كنون به حواشي رودخانه سرباز كه تنها زيستگاه تمساحهاي پوزه كوتاه ايران است، رفتهايد؟
جنگل ها وبيشه هاي طبيعي زهدان (سيستان وبلوچستان )
جنگلها و بيشهها جنگلهاي استان سيستان و بلوچستان، مانند جنگلهاي ناحيه شمال يا غرب ايران، به صورت انبوه و متراكم نيست و اغلب به طور پراكنده و به اصطلاح لكهاي است. در مناطقي از چابهار به طرف كنارك، در مسير جاده و در مسير روستاي حوتك و كهيرك به طرف ناحية زرآباد (غرب بلوچستان) نشانههايي از جنگلهاي كهور و گز ديده ميشود كه متأسفانه به علت كمي بارندگي، فرسايش خاك، جريان سيلابها و قطع بيرويه درختان، تا حدي تنك و پراكنده و رو به كاهش است. همچنين در ناحية معروف سرحد كه سلسله كوههاي تفتان و پنج انگشت و مورپيچ كشيده شده، شرايط طبيعي براي نشو و نمو درختان جنگلي بسيار مساعد است و درختاني به وجود آمده كه اگرچه به انبوهي و شكوه جنگلهاي مازندران نيستند، ولي در عوض داراي گونههاي بسيار نادر و كمياب است. از گونههاي مزبور ميتوان از پستة كوهي و بادام كوهي نام برد كه به طور فراوان به چشم ميخورند. همچنين درختان كهور، كنارچش، گلير، پيش يا نخل خزنده، گز، تاگز، خرزهره، پير، چگرد، انواع نيها، زهر عقرب كه اغلب جنگلهاي تنگ دامنهها و درهها و اراضي ساحلي را فرا گرفتهاند. علاوه بر درختان مزبور درخت انجير هندي تمبر (از نوع تمبر كجرات) نيز به شكل جنگلهاي كم پشت يافت ميشود. در درهها و دامنههاي رود سرباز درختاني موسوم به چش و نخل شيطان فراوان است. درخت ديگري در جنگلهاي بلوچستان وجود دارد كه شاخههاي آن مانند درخت ياس است و در حدود 5 الي 8 متر ارتفاع دارد. چوب آن از نوع خيلي سخت و همچنين شكننده است و ميوهاي به شكل گيلاس و آلبالو دارد كه اهالي بومي از ميوة آن در رنگرزي استفاده ميكنند. وسعت كل جنگلهاي اين استان حدود 5/1 ميليون هكتار برآورد شده است.
درياچه ها ورودهاي طبيعي زهدان (سيستان وبلوچستان )
درياچه هامون اين درياچه با مساحت 458 هزار هكتار و عمق متوسط 5 متر (در فصول پرآبي) در شمال و شمال غربي دشت سيستان قرار گرفته و به سه قسمت پوزك، صابوري و هيرمند تقسيم شده است. اين درياچه توسط رودخانه سيستان، رودخانه پريان مرزي، فرارود، چخان رود، خاشرود، و همچنين در افغانستان توسط بندان، شورو و چند رودخانه كوچك ديگر تغذيه ميشود. اهميت اين درياچه به دليل آب شيرين و امكان پرورش و صيد ماهي در سالهاي پر آبي و تأمين علوفه دامها از طريق مراتع حاشيه و نيزارهاي آن است. همچنين جنوب غربي درياچه به طرف مرز افغانستان برميگردد و در محلي به نام گود زرد در شنزارها فرو ميرود. بلوچستان وجود درياي عمان بزرگترين منبع آبي كشور، در جنوب بلوچستان، علاوه بر رونق اقتصادي منطقه، داراي جاذبههاي طبيعي بسيار فراوان است. سواحل ماسهاي، صخرهاي، طلوع و غروب دلانگيز آفتاب، پرندگان دريايي و ورزشهاي آبي و … اين منطقه را داراي شرايط خاص گردشگري نموده است. هامون ماشكل اين درياچه در نزديكي مرز ايران و پاكستان واقع شده است. رودهايي كه به آن وارد مي شوند عبارتند از: «ماشكل» يا «ماشكيد» و شاخه هاي «سيميش» و «رختك» كه از دامنه هاي شرقي كوه هاي مرزي جاري مي شود. اين درياچه واجد ارزش هاي زيست محيطي است. هامون چاه غيبي (گابي) اين هامون در جنوب غربي خاش واقع شده و مركز تجمع سيلاب هاي فصلي است. مانند ساير هامون ها در بهار داراي آب و در ساير فصول به شكل مرداب در مي آيد. درياچه سه دريا اين درياچه از سه درياچه كوچك در قلل كوه «تفتان» تشكيل شده است كه عمق دو درياچه قسمت شمالي كم و اغلب داراي آب گوارا است و درياچه ديگري كه نسبتا بزرگ تر است، آب دايمي و شور دارد. اين پديده از جاذبه هاي طبيعي ويژه ناحيه بلوچستان است. رودخانه هيرمند و چاه نيمه اين رودخانه، تنها شريان حياتي سيستان است كه از طرف كوههاي بابا در افغانستان سرچشمه ميگيرد و پس از طي مسافتي در حدود 1050 كيلومتر وارد درياچه هامون ميشود. تمام آب مصرفي دشت سيستان از طريق اين رود تأمين ميشود. در ضمن، دوام رودخانههاي منشعب از آن و درياچه و مخازن چاه نيمه، همه بستگي به جريان آب هيرمند دارد.
رودخانههاي مهم: رابچ (فنوج)، بمپور، كارواندر، هليلرود (به درياچه فصلي آب شيرين هامون جازموريان در غرب بلوچستان كه گاهي به شكل باتلاق و مرداب در ميآيد) ميريزد. ديگر منابع آب هامون “ماشكل” در نزديكي مرز ايران و پاكستان، هامون، چاه غيبي در جنوب غربي خاش، درياچه زيباي سَرْ دريا در ارتفاعات كوه تفتان و رودخانههاي ماشكل، و سيانجان است.
هيرمند (جريكه يا جاريكه) در مرز ايران و افغانستان، به دو شعبه تقسيم ميشود. شعبة اصلي به نام رود مشترك يايريان (كه ياريان مشترك هم ناميده ميشود) قسمتي از مرز مشترك دو كشور را تشكيل ميدهد، سپس وارد افغانستان ميشود. شعبة ديگر، در خاك ايران است كه خود به دو شاخه تقسيم ميشود. يكي به طرف چاه نيمه و ديگري به طرف مناطق كوهك و زهك ميرود كه دو سد انحرافي در اين دو منطقه بر روي آن احداث شده است. سد سيستان نيز بر روي شاخهاي كه از طريق چاه نيمه تأمين ميشود، احداث شده است.
در قسمت جنوب دشت سيستان و در حوالي مصب هيرمند، گودالهاي طبيعي بزرگي وجود دارد كه در حال حاضر از آنها بهرهبرداري ميشود. اين گودالها ضمن ذخيرة آب براي آبياري مناطق بيشتري از سيستان، از زيانهاي وارده در مواقع سيلابي شدن رودخانه هيرمند جلوگيري ميكند. مساحت اين مخازن كه به صورت درياچة كوچكي درآمده، در حدود 4700 هكتار است. از اين مخازن علاوه بر آبياري، ميتوان براي پرورش ماهي نيز استفاده كرد. حداكثر گنجايش اين مخازن 660 ميليون متر مكعب است و ظرفيت قابل بهرهبرداري سالانة آن تا 340 ميليون متر مكعب نيز ميرسد.
مشاهير فرهنگي هنري زاهدان (سيستان وبلوچستان )
ابراهيم سجزى سيستانى (مخترع خط معقلى ) ابراهيم سجزى از دانشمندان بنام ايران در قرن اول هجرى قمرى است . وى در سال 60 ه . ق در خط "مسند" ابتكارى نشان داد و 15 حرف از حروف اوستايى را به جاى حروفى كه در خط كوفى بود ، به كار برد و براى آن قاعده و اصل ترتيب داد و به اين صورت خط معقلى به وجود آمد كه به مراتب از خط "مسند" نخستين سهلتر و فرا گرفتن و خواندن و نوشتن آن آسانتر مىنمود . بنابراين ابراهيم سجزى سيستانى مخترع خط اساسى عرب بشمار مىرود . يوسف سجزى سيستانى ( مخترع خط جليلى ) وى برادر ابراهيم سجزى است كه او نيز از دانشمندان معروف سيستان در اوايل اسلام بود وى از خط معقلى دو خط ديگر به نام جليلى و ثلفثين اختراع نمود كه به نوشته ابن نديم قلم جليلى پدر تمام اقلام و خطوط اسلامى است كه هركس توانايى نوشتن آن را ندارد . وى علاوه بر دو قلم مذكور ، دو قلم ديگر نيز از خط معقلى استخراج كرد و يكى را ديباج و ديگر را سجلات نام نهاد . ت الله شهيد سيد محمد تقي حسيني طباطبايي در اول دي ماه 1307 در خانواده اي مذهبي در روستاي "چلنگ" از توابع شهرستان زابل ديده به جهان گشود . پدرش سيد علي ، مردي مبارز و با ايمان بوده و خانه اش پناهگاه مردان مظلوم به شمار مي رفت . مادرش بي بي خديجه ، زني سيده و عفيف و پاكدامن بود . سيد محمد تقي در كودكي به چشم درد مبتلا شد كه تا مدتي ادامه داشت و معالجات اثري نمي كرد تا اينكه بر اثر مداواي نادرست پزشكي ناآگاه يكي از دو چشم خويش را از دست داد و ديگري نيز تا اندازه اي آسيب ديد اما اين ضايعه مانع از پيشرفت علمي و معنوي وي نگشت و تلاش و جديت و دقت زايدالوصفش به همراه بهره خدا دادي او را منحصر به فرد نمود . شهيد حسيني (ره) كه به جلسه هميشگي دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي دعوت شده بود ، در غروب 641360 راهي دفتر حزب شد كه با انفجار بمب به همراه بيش از هفتاد شهيد بزرگوار ديگر به درجه رفيع شهادت نايل آمدند . اسامى برخى از دانشمندان سيستان فرخى سيستانى ، شمس الدين محمد نصير سيستانى ، احمد بن يعقوب سجستانى ، ابو نصر فراهى سيستانى ، امير اقبال سيستانى ، ابو سليمان منطقى سجستانى ، محمود بين عمر الزنجى السجزى ، ابراهيم سگزى سيستانى ، يوسف سگزى سيستانى ، ابوالفتح بستى ، ابوالقاسم بستى ، خليل ابن احمد سجستانى ، قاضى يحيى سيستانى ، قاضى نصير سيستانى ، محمد بن مخلد سيستانى، حمزه غافل سيستانى ، محمد بن بحر رهنى ، ابو زيد احمد بن سهل سيستانى ، ميرزا همت سيستانى ، ميرزا شجاع سيستانى ، ابن كرام سيستانى ، حمدى سيستانى ، زين الدين سجزى ، عنايت سيستانى ، عبدالقادر سجستانى ، عاشقى سيستانى ، طبعى سيستانى ، صفى الدين بستى ، ابراهيم بن حماد سيستانى ، منصور بن اسحاق سجستانى ، خليده سجستانى ، حماد بن اسحاق سجستانى ، حماد بن زيد ، احمد بن محمد بن علويه سجزى ، اسماعيل بن اسحاق سجستانى ، ابو طاهر ابراهيم بن محمد حكيم سجستانى ، ابو سعيد دارمى سجستانى ، محمد بن عبدالجليل سجزى ، محمّد بن حسين بن عمرو سجستانى ، محمد بن عزيز سجستانى ، ايوب بن ابى تميمه سجستانى ، احمد بن محمد بن حجاج سجزى ، محمد بن فرج رخجى ، ابو زيد احمد بن سهل سجستانى ، اسحاق بن ابراهيم سجستانى ، سالم بن ابى سلمه سجستانى و ... . ابو سعيد سجزى (منجم و رياضى دان) ابو سعيد احمد بن عبدالجليل سجزى منجم و رياضى دان بزرگ و مشهور قرن چهارم است كه با ابوجعفر احمد بن محمّد صفارى و عضدالدوله ديلمى معاصر بوده و با آنان ارتباط داشته است . استاد ابو سعيد سجزى از جمله بزرگترين دانشمندانى است كه زيج مأمونى را بنياد كرد و براى مأمون خليفه عباسى رصدخانهاى بنيان نمود كه از لحاظ دقت و صحت محاسبات بر همه رصد خانههاى قبلى و بر بسيارى از رصدخانههاى بعدى برترى داشته است . ابوسعيد و همدستان وى دور كره زمين را استخراج كردند . برآورد آنها نزديكترين رقم را به محاسبات جديد نشان مىدهد به طورى كه تفاوت آن فقط چند متر است كه آن هم شايد نتيجه تفاوت و اختلاف مقياسها باشد . ابوسعيد سجزى نخستين منجم و رياضى دان دوران پس از اسلام است كه عملاً به حركت وضعى كره زمين باور داشته و خلاف آراى رايج آن زمان كه زمين را كره ثابتى مىپنداشتند ، حركت زمين را اساس محاسبات خويش قرار داد . وى اسطرلاب زورقى را به فرض آن كه كره زمين متحرك و كرات آسمانى به استثناى سيارات هفتگانه ثابت باشد ، اختراع كرد . ابوريحان بيرونى دانشمند بزرگ درباره آن اختراع مىنويسد : از ابو سعيد سجزى ، اسطرلابى از نوع واحد و بسيط ديدم كه از شمالى و جنوبى مركب نبود و آن را اسطرلاب زورقى مىنامند و او را به جهت اختراع آن اسطرلاب تحسين بسيار كردم . چه اختراع آن متكى بر اصلى است قائم به ذات خود و مبنى بر عقيده مردمى است كه زمين را متحرك دانسته و حركت يومى به زمين نسبت مىدهند نه به كرده سماوى و بدون شك اين شبههاى است كه تحليلش دشوار و رفع و ابطالش مشكل است . احولي سيستاني احولي سيستاني ، شاعر و اديب سيستاني است كه در سال ۱۰۲۴ به هند مهاجرت كرد . ملاعبدالنبي فخرالزماني قزويني ، «مولف تذكره ميخانهها» به سال ۱۰۲۶ احولي را در شهر دلپذير كشمير ملاقات كردهاست . احمدگلچين معاني ، دركتاب «كاروان هند» احولي را تخلص شاعر ميداند كه بعدها به بسمل تغيير تخلص داده است . او در سال ۱۰۳۱ هجري قمري به سيستان باز ميگردد . براي وفات اين شاعر تاريخي ذكر نشده است . ديوان احولي سيستاني مشتمل بر پنج هزار بيت است . سراج الدين سگزي سراج الدين سگزي ، متخلص به سراجي از قصيده سرايان و شاعران نامدار سيستاني است كه در نيمه اول قرن هفتم هجري قمري مي زيسته است . دكتر ذبيح الله صفا ضمن تحليلي از شعر سراج ، در شرح احوال وي چنين مي گويد : سراجي سگزي شاعري قصيده سرا و مداح بود . از اشعار او پيداست كه وي سجزي «سيستاني» بوده و شاعري را در سيستان آغاز كرده است . سراجي را به جهت توانمندي زيادش در بكارگيري رديف هاي سخت اسمي ، فعلي و جمله اي مصارع الشعرا ناميده اند . او به زبان عربي مسلط بوده است و از حكمت و نجوم هم بهره برده است .
غارهاي طبيعي زهدان (سيستان وبلوچستان )
غارهاي بان مسيتي در دامنة كوه «شهبازبند»، در روستاي «تيس» از توابع بندر چابهار يك غار طبيعي و دو غار مصنوعي در كنار هم واقع شدهاند. مجموعة اين غارها، در زبان محلي به نام «بان مسيتي» ناميده ميشوند. چاه باستاني تيس كوپان اين چاه كه در ارتفاعات جنوب شرقي روستاي تيس قرار دارد، در كوه تراشيده شده است و ابعاد دهانة آن 5/1 در 5/1 متر است. غار كرمانچي غار كرمانچي يك غار ديدني و متفاوت از دو نوع قبلي و در محدوده دره آهو و به فاصله يك كيلومتري روستاي كرمانچي ايرانشهر قرار دارد . ابعاد ورودي غار چهار در چهار متر و طول آن بنا به اظهار اهالي محل بيش از ۱۰۰متر است . اين غار جزو آن دسته از غارهاي فاقد چشمه و منابع آبي است و ورودي آن شيبي تند دارد و زيستگاه مناسبي براي انواع خفاش محسوب ميشود و از ارزش علمي و تحقيقي برخوردار است . در انتهاي غار روزنه كوچكي وجود دارد كه عبور از آن غير ممكن است . غار چاهك غار چاهك از ديگر غارهاي ديدني در ۴۰ كيلومتري شمال شرقي خاش با ارتفاع يك هزار و ۸۹۶ متر است . طول اين غار هشت متر و ارتفاع دهانه آن حدود ۱۵متر است و آب چشمه داخل غار از كيفيت بالاي برخوردار و تأمينكننده آب روستاي چاهك است . گياهان اطراف غار شامل بنه ، زرشك ، انجير وحشي ، پونه ، تاغ ، خزه و سرخس است . اين غار داراي مناظر زيبا، چشم انداز بينظير و آب چكانهاي زيبايي است . سيستان در سيستان درياچه و رودخانهي فصلي هامون و ذخاير چاه نيمه، از اهميت ويژهاي برخوردار است. حوزة هامون هيرمند، داراي وسعت 34273 كيلومتر مربع است كه 5/74% درصد سطح حوزة آبريز در سطح استان است. رودخانة هيرمند و چاه نيمه، منبع اصلي تأمين آب دشت سيستان و در حقيقت شاهرگ حياتي منطقه سيستان است كه از كوههاي هندوكش و ارتفاعات بابايغما در چهل كيلومتري غرب كابل، در افغانستان، سرچشمه ميگيرد و پس از طي مسافت 1050 كيلومتر، وارد خاك ايران ميشود. اين رودخانه در مرز به دو شاخه تقسيم ميشود: يك شاخه با نام پريان مرزي، در امتداد مرز جريان پيدا ميكند و پس از انشعاب شاخههاي شيردل و نياتك از آن، وارد خاك افغانستان ميشود، شاخه ديگر در ناحيه جنوب شرقي خاك سيستان پس از انشعاب از طريق سد كوهك در جهت شرقي غربي، مستقيماً وارد خاك اين منطقه ميگردد و در محل سد زهك دو شاخة فرعي تحت نامهاي رود نهر شهر و طاهري از آن منفك شده و شاخة اصلي، در همان جهت ادامه مسير ميدهد. سد سيستان و پل نهر آب بر اين شاخه ]كه از طريق چاه نيمه تأمين ميشود.[ تعبيه شده است. اين شاخه رودخانه، نهايتاً در محل لورگ باغ وارد درياچه هامون ميگردد.
غار اول طبيعي و به صورت نيم دايره است كه با تراشيدن ديوارة كوه، داخل غار و دهانة آن توسعه پيدا كرده است. درون غار مقبرة كوچكي با ديوارهاي گچي و سفيدرنگ وجود دارد كه گنبدي كوچك بر فراز آن احداث شده است.
در ورودي مقبره رو به درة تيس و به موازات دهانة ورودي غار واقع شده است. بر روي ديوارههاي مقبره با جوهر قرمز و بنفش خطوط و علاماتي نقش گرديده كه به خط گجراتي و هندي شبيه است. يك غار مصنوعي در سمت راست غار طبيعي به فاصلة 8 قدم قرار دارد كه آثار تراش به خوبي در آن آشكار است. دهانة مخروبة آن، 80 سانتيمتر ارتفاع دارد و سقف آن كوتاه است. به فاصلة 50 متر در سمت چپ غار اصلي، غار سوم قرار دارد كه طول دهانة قوسي آن حدود 20 متر است.
ظاهراً اين غارها بخشهايي از تأسيسات ساختمان بودهاند و به منزلة حجرهها و توقفگاههاي معبد يا پرستشگاه به شما ميرفتهاند. از سطح زمين تا دهانة غار، پلهكاني وجود داشته كه آثار آن باقي مانده است.
در قسمت جنوب دشت سيستان و در حوالي مصب هيرمند گودالهاي طبيعي بزرگي وجود دارد كه جدا از ذخيرهسازي آب براي آبياري مناطق گسترهاي از سيستان، به هنگام سيلابي شدن رودخانه هيرمند از زيانهاي وارده جلوگيري ميكند.
دشت لوت
دشت لوت بزرگترين چاله فلات داخلي ايران دشت لوت است و بخشي از آن بين سيستان و بلوچستان قرار دارد. اين دشت، يكي از خشكترين و گرمترين دشتهاي جهان است و كمتر اثري از آب در آن ديده ميشود. حداكثر بارندگي آن در سال حدود 100 ميليمتر است. ارتفاع متوسط دشت، حدود 600 متر و پستترين نقطه آن 300 متر ميباشد. در قسمت غرب دشت لوت، بيابان ديگري به نام نمكزار كه در فصل بارندگي بسيار صعبالعبور ميشود، وجود دارد. نيمة شرقي دشت لوت را ريگ روان پوشانيده است. قسمتي از لوت جنوبي سرزمين هموار و قابل عبور است. در دشت لوت بر اثر تابش شديد آفتاب و بادهاي شمالي و غربي، تودههاي بزرگ ماسه، هميشه به طرف جنوب و جنوب شرقي در حركتاند و تپههاي ماسهاي زنجيرهاي را تشكيل ميدهند.
موزه هاي زهدان (سيستان وبلوچستان )
موزة زاهدان اين موزه با زيربنايي به مساحت 15000 مترمربع، در حال تأسيس است. در اين موزه آثاري در زمينههاي باستانشناسي، مردمشناسي، هنرهاي سنتي به نمايش گذاشته خواهد شد. بخشهاي آماده شده موزه در حال حاضر مورد بازديد عموم مشتاقان به ميراث فرهنگي قرار دارد. يكي از جذابترين و پربينندهترين آثار در سالن باستانشناسي بازسازي نمونه قبر سردابهاي از شهر سوخته با نوع تدفين، اسكلت و ظروف مربوط به 3200 قبل از ميلاد است. و ديگر ظروف سفالي منقوش از منطقة بلوچستان، مانند شهر سوخته است. اين مجموعه نشانگر روابط فرهنگي تمدنهاي همزمان قديم با يكديگر بوده است. در سالن مردمشناسي پوشاك سنتي استان و انواع هنرهاي سنتي مانند زيورآلات، ابزارآلات موسيقي، ظروف سفالي كلپورگان، دستگاه پارچه بافي و …. نظر علاقهمندان را به خود جلب مينمايد. اهميت آثار موزة زاهدان علاوه بر قدمت روند و سير تحول هنر و نقوش تجريدي از قديم تا عصر حاضر را به نمايش ميگذارد. موزة زاهدان در آيندهاي نزديك پس از اتمام كارهاي ساختماني و آمادهسازي، آثاري از منطقه جنوب شرق ايران را به صورت متنوع و گسترده در خود جاي خواهد داد. موزة چابهار در آرامگاه سيد غلام رسول واقع شده است و آثاري متعلق به آرامگاه و اهدايي علاقمندان به ميراث فرهنگي در زمينة مردمشناسي مانند پوشاك محلي- وسايل حصيري و نيز ظروف سفالي از پيشينة تاريخي منطقه به نمايش گذاشته شده است. موزه تاريخ طبيعي موضوع :علمي (نمايش نمونه هاي جانوري و گياهي ) موزه زابل موضوع :معماري ، باستان شناسي ، مردم شناسي دهانه غلامان موضوع :باستان شناسي
نام : موزه زاهدان
موضوع :مردم شناسي ، باستان شناسي
تاريخ تأسيس : 1372
ساعات بازديد : 14 - 8
تعطيلات :جمعه ها و تعطيلات رسمي
نشاني : زاهدان – بلوار آيت الله مطهري – خيابان امداد
تلفن :3224499 و 3224839 - 0541
نشاني: چابهار، بلوار شهيد ريگي، آرامگاه سيد غلام رسول. تلفن: 2221498
نشاني : زاهدان – خيابان طالقاني
تلفن :4-2417162 – 0541
تاريخ تأسيس : 1375 – بنا قاجاريه
ساعات بازديد : 14 - 7
تعطيلات :جمعه ها و تعطيلات رسمي
نشاني : زابل - خيابان فردوسي
تلفن :1-2228300 - 0542
تاريخ تأسيس : سده 5 ق .م
ساعات بازديد : تمام اوقات
نشاني : زابل – زهك – روستاي قلعه نو
موسيقي درماني (زهدان )
موسيقي درماني اكثر مردم استان بر اساس اعتقادات و باورهاي خود به اجنه و نيروهاي نامرئي معتقداند. برخي براي درمان بيماريهاي جسمي و گاه بيماريهاي روحي مثل روحي پيش دعانويس ميروند. در اصطلاح محلي به اين بيماريها به ويژه در بلوچستان گوات و زارها و جنها (بودو، ملكالقدس، پري، مري، ملكالجبار) ميگويند. درمان اين نوع بيماريها با مراسم ويژهاي همراه است، از جمله: ورد خواندن، دعا و راز و نياز كردن و … براي بعضي از بيماريها از موسيقي سنتي و رقص نيز استفاده مينمايند. به افراد گردانندگان اين مراسم “بابا” و “مامائي” ميگويند. ابزار آلات مورد استفاده در اين موارد عمدتاً تنبور و قيچك (سرود) است. شبيه اين مراسم در مناطق جنوبي چون بوشهر نيز وجود دارد.