به وبلاگ ايران نگين درخشان كشورهاي قاره آسيا خوش آمديد

جغرافياي طبيعي واقليم استان گلستان

جغرافياي طبيعي و اقليم استان
 

شكل ناهمواري‏هاي استان گلستان به گونه‏اي است كه به روشني مي‏توان آن‏ها را به دو قسمت جلگه‏اي و كوهستاني تقسيم كرد. امتداد و جهت رشته‏ كوه‏هاي البرز، به صورت ديواري مرتفع در مسافتي طولاني، خط ساحلي و جلگه‏هاي كناره‏اي درياي خزر را محصور كرده است، بدين علت، تقريباً در سراسر استان شيب زمين از ارتفاعات به سوي جلگه و درياي خزر (از شمال به جنوب به سوي سواحل جنوبي و از شرق به غرب به سوي سواحل شرقي دريا) كاهش مي‏يابد. در محل تلاقي جلگه و كوهپايه‏هاي شمالي البرز، به علت شدت فرسايش و تراكم آبرفت، قسمتي از ناهمواري‏هاي قديمي به وسيلة رسوبات جديدتر پوشيده شده و تنها در بعضي نقاط به صورت تپه ظاهر شده‏اند. در قسمت‏هاي پائين دست جلگه‏اي سواحل جنوبي و شرقي درياي خزر، تپه‏هاي ماسه‏اي ساحلي تحت تأ‏ثير نسيم دريا و بادهاي محلي، تشكيل شده و سدي طبيعي و كم ارتفاع بين دريا و جلگه پديد آورده‏اند. پديدة تشكيل تپه‏هاي ماسه‏اي در حال حاضر فقط در سواحل جنوبي خزر انجام مي‏شود، در حالي كه در سواحل شرقي، (از بندر تركمن تا ارتفاعات غربي خراسان) در سطح جلگه، تپه‏هاي ماسه‏اي سخت و تثبيت شده‏اي وجود دارند كه در گذشته‏هاي دور تشكيل شده‏اند. همچنين در قسمت جلگه‏هاي استان گلستان رسوبات ضخيم لُسي به صورت تپه ماهور نسبتاً مرتفع درآمده‏اند. حداكثر گسترش غربي اين رسوبات به شهرستان‏هاي بهشهر و نكا در استان مازندران محدود است.
رشته كوه‏هاي البرز كه بر اثر كوهزايي آلپي دورة ترشياري تشكيل شده است، در طول بيش از 750 كيلومتر، جلگه‏هاي ساحلي استان مازندران و استان گلستان را از قسمت داخلي ايران جدا نموده است. نيمة شرقي البرز، بين درة رود بابل تا درة خوش ييلاق (مسير رود نوده كه شاخه‏اي از رود گرگان است) قرار دارد. و به تدريج در جهت شمال شرق از ارتفاع آن‏ها كاسته مي‏شود. رشتة جنوبي، شامل كوه‏هاي «ابركوه» است كه بلندترين نقطة آن در «قلة شاوار» به 3945 متر مي‏رسد. رشتة شمالي، «شاهكوه» نام دارد كه به صورت ديواري در مقابل جلگه گرگان قرار دارد و ارتفاع آن در قلة پيرگودكوه حدود 3204 متر است. دنبالة البرز شرقي به تدريج در شرق و شمال شرقي استان به كوه‏هاي آلاداغ و به قسمت‏هاي غربي كپه داغ متصل است.
در حوالي جنگل گلستان كوه‏هاي نسبتاً مرتفعي از جمله كوه نارچي به ارتفاع 2400 متر، و در شمال و شمال شرقي رشته كوه‏هاي كم ارتفاعي مانند گلي داغ (كمتر از 1000 متر) و نارلي داغ تا نوار مرزي تركمنستان پراكنده‏اند كه به وسيله شاخه‏هاي رود گرگان و اترك به شدت بريده شده‏اند.
در پيدايش و گسترش جلگه‏هاي ساحلي استان گلستان، عواملي از قبيل ميزان آب و وسعت حوضه رودها، شيب بستر رودها، مقاومت سنگ‏ها و عمق دريا مؤثر بوده‏اند. اين عوامل در هر نقطه، با توجه به شرايط محلي، به نسبت‏هاي مختلفي با هم تركيب شده و توجيه‏كنندة ويژگي‏ها و تفاوت‏هاي محلي و ناحيه‏اي جلگه ساحلي هستند.
استان گلستان، با توجه به موقعيت جغرافيايي خود، تحت تأثير عرض جغرافيايي، ارتفاع و امتداد رشته كوه‏هاي البرز، ارتفاع سطح زمين، دوري و نزديكي به دريا، بيابان‏هاي جنوبي تركمنستان، وزش بادهاي محلي و ناحيه‏اي و پوشش متراكم جنگلي قرار مي‏گيرد. بدين جهت، با اين كه وسعت كمي دارد و برخلاف عموم كه آب و هواي آن را در كل معتدل مي‏دانند، آب و هواي گوناگوني دارد.
شمال شرق استان، به ويژه در شرق درياي خزر و حد فاصل گرگان رود تا مرز تركمنستان، به علت دوري از اثرات درياي خزر، كاهش ارتفاعات البرز شرقي، وسيع بودن جلگة ساحلي و نزديكي به بيابان‏هاي قره قوم و قزل قوم در جمهوري‏هاي آسياي ميانه، تغييرات محسوسي در آب و هواي معتدل مرطوب خزري (خزري شرقي) پديد مي‏آيد و شرايط خشكي و گرماي هوا تشديد مي‏شود و رفته‏رفته به اقليم نيمه خشك (نيمه بياباني) تبديل مي‏شود، و ميزان بارندگي سالانه كاهش مي‏يابد. همچنين به علت كاهش رطوبت هوا، دامنة گرما افزايش مي‏يابد و اختلاف شديدي بين دماي شب و روز و دماي سردترين و گرم‏ترين ماه‏هاي سال به وجود مي‏آيد كه مشخصة اصلي آن، تابستان‏هاي گرم و خشك طولاني (5 تا 6 ماه) و زمستان‏هاي نسبتاً سرد و باراني است. به علت پيشروي تودة هواي سردسيري، تعداد روزهاي يخبندان آن نيز بيشتر است، ولي ريزش برف به ندرت اتفاق مي‏افتد. به علت نزديكي به ارتفاعات شرقي، از جمله شهرهاي كلاله و مينودشت، تغييرات ديگري در آب و هواي استان ايجاد مي‏شود و با افزايش باران و اعتدال دما، شرايطي مشابه آب و هواي معتدل مرطوب خزري پديد مي‏آيد.

1

مناطق حفاظت شده وشكارگههاي گلستان

منطقه حفاظت شده جهان نما
 

منطقه حفاظت شده جهان‏نما كه از نام يك دهكده ييلاقي در دامنة آن اقتباس شده است، در سال 1352 براساس مصوبه شوراي عالي حفاظت محيط زيست با وسعتي معادل 30650 هكتار به عنوان منطقه حفاظت شده اعلام گرديد. اين دهكده و دهكده‏هاي متصل به آن مانند سعدآباد محله، آب دره و غيره كه در درون منطقه حفاظت قرار گرفته‏اند، از سال‏هاي قديم محل گذران اوقات فراغت مردم گرگان بوده است. اين منطقه در ارتفاعات جنوب گرگان و جنوب شرقي كردكوي قرار گرفته است. پست‏ترين نقطه آن 600 متر و بلندترين نقطه آن 1068 متر از سطح دريا ارتفاع دارد.
پوشش گياهي منطقه به دليل شرايط آب و هوائي مناسب بسيار متنوع است، ولي متأسفانه در اثر دخل و تصرفات انساني و چراي مفرط و بي‏رويه دام‏ها و احداث جاده‏ها و امثالهم دچار تغييرات و مشكلات شده است. به طور كلي جامعه غالب گياهي منطقه عبارتند از: درختان پهن‏برگ همراه با علفزارها و بوته‏زار و گونه‏هاي ارس و درختچه‏هاي پهن‏برگ شامل راش، آزاد، زرشك، ممرز، سرخدار، كلاه ميرحسن، بلند بازو، نمدار، گل گاوزبان، كچف، ارس و درمنه.
از زيستگاه‏هاي عمده منطقه، تركت را مي‏توان نام برد كه بخشي از منطقه امن جهان‏نما را تشكيل مي‏دهد و زيستگاه عمده مرال شوكا، پلنگ، خرس، خوك وحشي و گرگ است. يكي ديگر از زيستگاه‏ها چلستان است كه در محدودة آن مرال، خرس، گرگ، پلنگ و قوچ و ميش و كل و بز يافت مي‏شود. البته گاو موزي‏كش و زيستگاه‏هاي اطراف آن منطقه مناسبي براي مرال، شوكا، خرس، پلنگ و ديگر گونه‏هاي جنگل‏زي است كه در جنوب آن قوچ و ميش زيست مي‏كند.
زيستگاه‏هاي قلقله، آق‏رضا، چكل‏گدا، لنده كوه، تالو، خوش دستي، لندو و مغزي از زيستگاه‏هاي كل و بز و قوچ و ميش است و در بعضي از قسمت‏هاي آن مرال نيز زيست مي‏كند. زيستگاه‏هاي شربت، كوليجال، سوته و گرمه توهم محل زندگي خرس، شوكا، مرال و پلنگ است و در قسمت‏هاي صخره‏اي آن كل و بز زيست مي‏كنند.
منطقه حفاظت شده جهان‏نما به علت كوهستاني بودن منطقه و پوشش بوته‏زاري و علفزاري در كنار درختزارهاي تنك، گونه‏هاي بسيار باارزشي از پرندگان را در خود جاي داده است كه در بين آن‏ها كبك دري، عقاب طلائي و هما نيز ديده مي‏شود. در جهان‏نما گونه‏هاي مختلفي از پرندگان مانند شكاري‏ها، لاشخورها، طرقه‏ها، جغدها، كبوترها، زنبورخورها، سسك‏ها، سعوها، عقاب‏ها، كلاغ‏هاي زرد پره‏ها و غيره را مي‏توان مشاهده كرد. پستانداراني مانند مرال، شوكا، كل، بز، قوچ، ميش، پلنگ، خرس، گرگ، راسو، شغال، خارپشت‏ها و دوزيستان نيز در منطقه يافت مي‏شود كه به علت شكار بي‏رويه، تعداد جمعيت آن‏ها شديداً كاهش يافته است.
چشمه‏سارهاي زيادي در داخل منطقه حفاظت شده و محيط‏هاي اطراف آن وجود دارد كه سرچشمه بسياري از رودخانه‏هاي بزرگ و كوچكي است كه به عنوان ذخاير منابع آبي محسوب مي‏شود كه به خارج از منطقه جريان مي‏يابند. در ذيل به تعدادي از رودخانه و چشمه‏هاي مهم منطقه حفاظت شده جهان‏نما اشاره مي‏شود:
رودخانه‏هاي سفيدرود، تركت، مغزي، چهارباغ.
چشمه‏هاي زيارت، مغزي، مارسنگ، اسبومرگاه، شاه‏پسند، تركت، حاجي‏آباد، گچيان، مراد چشمه، قل قله، وارا، خوش‏دستي، كلي چال، قورمه تو، پائيز بن، قلعه سرك.
آثار قديمي منطقه نيز عبارتند از: آب انبار، قبرستان‏هاي قديمي در كمرسرك و جلنيگ بلنيگ، امام‏زاده رضي و مرضيه در مرز غربي و برج رادكان غربي در غرب منطقه.

 

2013    

پناه‏گاه حيات‏وحش ميانكاله
 

اين پناه‏گاه مشتمل بر خليج گرگان، جزيرة آشوراده و شبه جزيرة ميانكاله است كه حدود هفت هزار هكتار وسعت دارد و به عنوان يكي از ذخاير زيست محيطي كرة زمين از سوي يونسكو به ثبت رسيده است.
پناه‏گاه ميانكاله، تنها بازمانده از مناطق نيمه مشجر سواحل درياي خزر است و بهشت آبزيان و پرندگان مهاجري است كه همه ساله در فصل زمستان از كشورهاي سردسير شمالي به سوي آن پرواز مي‏كنند و به زمستان گذراني مي‏پردازند. از انواع اين پرندگان مي‏توان اردك ماهي‏هاي وحشي، غاز، قو، فلامينگو (مرغ آتشين) و پليكان (مرغ سقا) را نام برد. پرندگان بومي مثل قرقاول، دراج و زنگوله بال هم در پيرامون آن زندگي مي‏كنند. از اين پناه‏گاه حيات‏وحش، مي‏توان ضمن استفاده‏هاي علمي ـ آموزشي، بهره‏برداري‏هاي سياحتي وسيعي به عمل آورد كه در حال حاضر نيز به طور محدود صورت مي‏گيرد.

 

1

موسيقي محلي (گلستان)

موسيقي محلي
 

موسيقي مردم تركمن در سيماي «اوزان»ها كه «بخشي» و «باغشي» هم گفته مي‏شوند، متجلي است. اوزان‏ها زبان گويا و روايتگر رنج‏هاي مردم خود هستند و كارشان ريشه عميقي در آيين شادماني و پرخواني (جادوپزشكي ـ موسيقي درماني) دارد. مي‏توان اوزان‏ها را پايه‏گذار و آفريننده همه آثار بنيادي موسيقي ترك زبانان دانست. به عبارت ديگر اوزان‏ها سوك، شادي و رزم و بزم اقوام ترك زبان را با واژگاني ساده و آهنگ‏هايي موزون و دلنشين بيان مي‏دارند. نامدارترين «اوزان» در فرهنگ تركي روزگار پس از اسلام، شخصيتي به نام «قورقودآتا» يا «دده قورقود» است. امروزه نسل بعدي اوزان‏ها را در تركمن صحرا «باغشي» يا «بخشي» مي‏نامند. بخشي به كسي اطلاق مي‏شده است كه خط اويغوري را مي‏توانسته به خوبي بخواند و گمان مي‏رود واژه «بخشي» قدمتي بيش از 250 تا 300 سال نداشته باشد.
قوم تركمن به خاطر سركوب‏هاي مكرر از سوي خان‏ها، زمينداران منطقه و دولت مركزي كه در مورد آنها اعمال مي‏شد، هيچ وقت نمي‏توانستند خواسته‏هايشان را صريح بيان كنند، براي همين با موسيقي خواست خود را بازگو مي‏كردند و شايد به همين دليل است كه موسيقي تركمني يكي از تجريدي‏ترين و در نوع خود پيچيده‏ترين انواع موسيقي در نواحي مختلف ايران است.
بخشي تركمن در همه جا كه باشد، با دوتار و آدواز، از تاريخ قوم خويش مي‏گويد. بخشي‏ها حرف‏هاي زيادي براي گفتن دارند و شايد به همين دليل است كه «رقص» برخلاف ساير اقوام، در ميان تركمن‏ها جاي چندان ويژه‏اي ندارد.
بخشي تركمن حتي در عروسي‏ها و مجلس‏هاي شادي نيز سخن از زندگي و تاريخ حماسه بار خود مي‏گويد، حرف مردم خود را، اما شاد نمي‏گويد، با غرور و استوار مي‏گويد. تداوم اين موسيقي از طريق مجلس عروسي با وجود تضاد و تفاوت ظاهري ميان محتواي آن و مراسم عروسي، خود نشان‏دهنده ويژگي و پيچيدگي خاصي است كه در فرهنگ و سنت‏هاي تركمن موجود است.
موسيقي تركمني (كه تعداد نغمه‏هاي آن بالغ بر 500 آهنگ است) براساس چهار مقام اصلي، يعني «مخمس»، «تشنيد»، «غثريق لار» و «نوايي» است. اين مقام‏ها در چهار شيوه يا سبك مختلف و در نواحي يا تيره‏ةاي خاص قابل اجرايند. اين چهار سبك را مي‏توان به صورت «گرگان يولي» كه نسبت به ساير شيوه‏ها ساده‏تر است، «دامانايولي» كه بيشتر به شيوه اجراي تركمن‏هاي خراسان نيز معطوف است و از شيوه گرگان يولي بيشتر است، «ماري يولي» و «خيوه يولي» نام برد.
متون آوازهاي تركمني نيز به دو دسته تقسيم مي‏شود: دسته اول شامل داستان‏هاي منثور و منظوم از قبيل «زهره و طاهر»، «غريب و شاه صنم»، «زين‏العرب»، «صياد و همراه»، «يوسف و احمد»، «كوراوغلي» و ... كه متن اين داستان‏ها به زبان تركي و با داستان‏هاي اجرا شده توسط عاشيق‏هاي آذربايجان يكسان است. دسته دوم شعرهاي برگرفته از شاعران كلاسيك تركمن چون «مختوم قلي فراغي»، «قرباندردي ذليلي»، «آنه قليچ مأتابي»، «ملانفس»، «مسكين قليچ» و ... است. شعرهاي ديگري هم در آوازها خوانده مي‏شوند كه سروده شاعران گمنام تركمن است.
در موسيقي تركمني دو تار مهم‏ترين ساز است. اين ساز را چون از قديم از چوب درخت توت مي‏ساختند «توت تار» و به خاطر خشك كردن چوب در تنور «تامديده» و به علت استفاده از دو سيم روي آن «دوتار» مي‏ناميدند. البته در قديم وترهاي دوتار از جنس ابريشم تابيده شده بود، اما امروزه از سيم فولادي استفاده مي‏شود.

 

2032

1

زبان وگويش رايج

زبان
 

زبان‌هاي رايج در اين استان عبارت‌اند از فارسي، مازندراني، زابلي. كتولي و تركمني. فارسي‌زبان‌ها در مركز استان سكونت دارند. مازندراني‌ها در شهرهاي غربي (كردكوي - بندرگز - نوكنده) و روستاهاي غربي استان(حد فاصل شهر گرگان تا مرز استان مازندران) كتولي‌ها بيشتر در اطراف شهرستان علي آباد كتول و تركمن‌زبانان در بخش شرقي و شمالي استان سكونت دارند.

1

مراسم ومناسك محلي (گلستان )

 
مراسم پرخواني
 

تركمن‏ها قبل از پذيرش دين اسلام به خاطر شرايط سرزمينشان كه آسمان و نور آن باشكوهتر از هر سرزمين ديگر به چشم مي‏آيد، به «تانگري» يعني روح آسمان اعتقاد داشتند. تانگري قدرتي نامرئي و مافوق همه چيز و همه كس بود كه در فرهنگ‏هاي امروزي ترك زبانان مترادف با خداوند متعال معني شده است. «سمن» رهبر روحاني آنان و «سامانيسم» آيين آن‏ها بود. طبق آيين ساماني، دنيا از طبقه‏هاي متعددي كه بر روي هم قرار دارند تشكيل شده است و انسان براي رسيدن به اين مرتبه «سمن» بوده است. سمن‏ها با برگزاري آيين‏ مخصوصي بر بالاي بلندي‏ها، انسان را در جهت رسيدن به مقصود ياري مي‏كردند كه بعد از پذيرفتن اسلام توسط تركمن‏ها، اين مراسم رنگ اسلامي به خود گرفت و تحت عنوان آيين ذكر يا «پرخواني» به صورت‏هاي گوناگون زنده نگه داشته شد كه امروزه به اشتباه مراسم پرخواني «رقص خنجر» ناميده مي‏شود. پرخواني يكي از آيين‏ها و سنت‏هاي بسيار قديمي مردم تركمن است كه تا چند دهه پيش برگزار مي‏شد. اما امروزه اين سنت تنها ظاهري نمايشي دارد و به صورتي ناقص اجرا مي‏شود. پرخواني حاوي جنبه‏هاي ويژه‏يي از «روان درماني» است و ريشه در «سامانيسم» دارد. در اين آيين نوازنده دوتار يكي از افراد اصلي گروه پرخواني است كه رهبري مراسم را در دست دارد.
پرخواني بر بالاي بلندي‏ها مي‏رود و انجام رقص‏هاي ويژه و خواندن وردها و ذكرها با روح نياكان خويش تماس مي‏گيرد و از آن‏ها استمداد مي‏طلبد تا در شفاي خسته دلان و بيماران روحي، سمن را ياري دهد. مراسم پرخواني، معمولاً در يكي از روزهاي خوش يمن، به ويژه شب‏هاي جمعه برگزار مي‏شد. پس از نماز مغرب، ياران پرخوان بيمار را ياهو ياهو گريان در حالي كه كتفش را بسته‏اند به اتاق مخصوص مي‏برند و در كنار اجاقي پر از آتش مي‏نشانند. گردانندگان آيين، يك قبضه شمشير برنده و يك عدد كف‏گير آخته را كه از ابزارهاي اصلي پرخواني است از قبل در آتش مي‏گذارند. به تدريج ياران پرخوان و هم آوازان حاضر در جلسه، بيمار، پرخوان و نوازنده دو تار را در حلقه‏يي محاصره مي‏كنند به صورتي كه راه فرار وجود نداشته باشد با اشاره پرخوان، نوازنده دوتار آرام‏آرام به نواختن آغاز مي‏كند.
پرخوان به تدريج به وجد مي‏آيد و با خواندن شعرهايي از عارفان و صوفيان تركستان چون «صوفي‏الله»، «مشرب» و ... شروع به چرخيدن به دور بيمار مي‏كند. مجلس به تدريج اوج مي‏گيرد. ياران پرخوان در مجلس و زنان آبادي، بيرون از مجلس به هم‏آوايي با پرخوان مي‏پردازند و از روح‏هاي بدنهادي كه روح و جسم بيمار را آزرده كرده‏اند، مي‏خواهند كه كالبد بيمار و قبيله‏شان را ترك كند. اين مراسم در حال حاضر تقريباً منسوخ شده و به ندرت اجرا مي‏شود.

 

 
مراسم طلب باران
 

اگر باران نبارد مراسمي به نام «سويي قازان» برپا مي‏شود. اهالي محلدر يك چهارشنبه گوسفندي كشته و در مسجد به خواندن دعاي مخصوص مي‏پردازند. هنگام دعا دست‏ها كشيده است، انگشتان را به طرف پايين مي‏گيرند و طلب رعد و برق و نزول باران مي‏كنند. پس از دعا و صرف غذا در گروه‏هاي سني تا چهل نفري به همراه روحاني به در منازل مردم رفته و آرد جمع مي‏كنند. اگر اهالي منزل خواستة آن‏ها را برآورده كنند، دعا مي‏كنند و سپس با اين آرد، آش مي‏پزند و ميان مردم تقسيم مي‏كنند. اين رسم كه در ميان گوگلان‏ها به «توي تاتان» معروف است با جمع‏آوري و فروش آردها و دادن صدقه، در شب بعد پايان مي‏يابد.
يكي ديگر از مراسم مربوط به طلب باران «باسلاشماق» است كه ضمن آن جوانان به روستائي كه چشمه يا رودخانه دارد هجوم مي‏برند و سعي مي‏كنند چند نفر از اهالي آنجا را گرفته و در آب بيندازند يا با سطل روي آن‏ها آب بريزند (نوعي نمايش نمادين قرباني كردن براي رودخانه) در اين حالت تنها ياران فرد دستگير شده حق دارند به كمكش بشتابند و او را از دست آن افراد نجات دهند.

1

امامزاده هاي تاريخي استان گلستان

امام‏زاده روشن
 

اين آرامگاه در روشن‏آباد گرگان در وسط باغ و قبرستان واقع شده است. ساختمان اصلي اين بنا به قرن نهم هجري قمري تعلق دارد. دو لنگه درِ نفيس آن تاريخ سال 865 هجري قمري را دارد. اين بنا در نتيجه تعميرات دوره‏هاي بعد به صورت جديدي درآمده است. صندوق روي مرقد داراي تاريخ 879 هـ . ق است و نام سازنده آن، استاد حاجي عبدالله كه به خط رقاع بر روي آن حك شده است. اين بنا تحت شماره 358 به ثبت تاريخي رسيده است.

 
امام‏زاده نور (اسحاق)
 

امام‏زاده اسحاق بن موسي بن جعفر يكي از مفاخر معنوي و روحاني شهر گرگان، در محله سرچشمة اين شهر واقع شده و بناي آن قدمتي 600 ساله دارد. اسحاق‏بن موسي بن جعفر برادر تني حضرت امام رضا (ع) است. اكثر كساني كه به زيارت اين امام‏زاده مي‏آيند دانشجويان، محصلين و افراد زير 30 سال هستند. يكي از نكات جالب و ديدني در خصوص اين امام‏زاده، آن است كه هنگام تحويل سال نو بيش از 2000 نفر در امام‏زاده نور گرگان تجمع مي‏كنند و پس از پايان مراسم تحويل سال به همة آن‏ها كارت‏هاي تبريك، نقل و سكه اهداء مي‏شود.

 
امام‏زاده هنديجان
 

اين امامزاده در 20 كيلومتري جنوب روستاي هنديجان نوكنده گرگان و در دامنة رشته كوه البرز و در مسير جادة كوهستاني نوكنده به دامغان قرار دارد و يكي از زيارتگاه‏هاي مردم بومي محسوب مي‏شود.

سوغات گلستان
 

جاجيم، صنايع دستي، ماهي، خاويار، پنبه، حلوا اماج، نان شيريني (زنجفيلي، نون عيدي، قُطاب، پشت زيك (كنجدي)، پادرازي)، قالي، قاليچه، پشتي تركمني.

 

 

1

مساجد تاريخي استان گلستان

مسجد جامع گرگان
 

بناي اصلي مسجد جامع گرگان در محلة نعلبندان اين شهر واقع شده است. با توجه به وجود مناره آجري دوره سلجوقي، بناي اوليه مسجد نيز به همان دوره تعلق دارد و در دوره‏هاي بعدي به طور گسترده بازسازي، تعمير و تزئين شده است. در حال حاضر به غير از مناره، اثر ديگري از بناي اوليه مسجد بر جاي نمانده است. بيشتر بازسازي‏ها در دوره تيموري، صفوي و دورة حاضر صورت گرفته است.
بناي مسجد با طرح مربع مستطيل، وسعتي حدود 1600 مترمربع را در برمي‏گيرد و شامل صحن وسيع مستطيل شكل، ايوان‏هاي شرقي و غربي، شبستان‏هاي چهار گوشة بنا، ورودي‏هاي شمالي و جنوبي، منارة دورة سلجوقي و كتيبه‏ها و سنگ نوشته‏هاي تاريخي است. منارة آجري بنا با طرح استوانه‏اي تزئين آجركاري و كتيبه كوفي آجري دارد و قابل مقايسه با ديگر مناره‏هاي دورة سلجوقي است. به نظر مي‏رسد كه بخش فوقاني منار ويران شده و به جاي آن يك مأذنه چوبي در دوره‏هاي بعد جايگزين شده است.
از آثار نفيس و تاريخي مسجد مي‏توان به در و منبر چوبي منبت‏كاري شده و فرامين و سنگ نوشته‏هاي پادشاهان صفوي و افشاريه اشاره كرد. درِ قديمي و منبت‏ مسجد كتيبه‏ها و كنده‏كاري‏هاي زيبايي دارد كه براي نگهداري و حفاظت برداشته شده و به جاي آن درِ جديدي قرار داده شده است. منبر نفيس و تاريخي مسجد نيز داراي كتيبه‏هايي است كه براساس متن آن‏ها، اين مسجد و منبر يكبار در سال 895 هـ . ق در زمان پادشاهي معين‏الدين ابوالقاسم بابر ـ حاكم هرات ـ توسط امير باباحسن ـ فرماندار استرآباد ـ و بار ديگر در سال 1018 هـ . ق در زمان شاه عباس اول توسط قطب‏الدين احمد بن ملا علي استرآبادي و سرانجام به سال 1157 هـ . ق در زمان نادرشاه افشار توسط حاجي قربان آقا ـ ناظر محمدحسين خان قاجار بيگلر بيگي استرآباد ـ تعمير و بازسازي شده است. فرامين و وقف‏نامه‏هاي موجود در مسجد داراي تاريخ‏هايي از اوايل دورة صفوي تا اوايل دورة قاجاريه است و موضوعات مختلفي را شامل مي‏شود.

مسجد گلشن
 

اين بنا نزديك چهارراه ميدان شهر گرگان واقع شده است. بناي اوليه مسجد را به دوره صفويه منسوب مي‏دانند كه در دورة قاجاريه تعمير و بازسازي شده است. اين مسجد در سالهاي اخير علي‏رغم ثبت تاريخي، تخريب و مسجد جديدي با اسلوب مشابه مسجد قديمي جايگزين آن شده است. گفته مي‏شود كه ايوان جنوبي مسجد به بناي اوليه مربوط است، اما ظاهر بنا نشان مي‏دهد كه به صورت كامل بازسازي و تزئين شده است.

 

 

 
مسجد امام حسن عسگري (ع)
 

اين مسجد در شهر گرگان واقع شده است. بناي فعلي آن بعد از پيروزي انقلاب اسلامي احداث شده و فاقد جنبه‏هاي تاريخي و هنري است. آنچه كه به اهميت تاريخي اين بنا مربوط مي‏شود، يك قدمگاه نسبتاً قديمي است كه در كنار مسجد واقع شده است.

 

1

جشن ها ومراسم اعياد مذهبي استان گلستان

قربان بايرام
 

عيد قربان كه مهم‏ترين جشن تركمن‏هاست در روز دهم ذيحجه با قرباني كردن دام‏ها برگزار مي‏شود. مراسم اين عيد از روز هفتم ذيحجه شروع مي‏شود، اين روزها را، روزهايي كه از بوي خوش جشن، خبري دهد، مي‏نامند. در اين روز خانه و تمام اسباب وسايل را تميز مي‏كنند روز هشتم روز «عيد مردگان» است كه براي مردگان «پاسدق» نذر مي‏كنند كه نوعي نان است. روز نهم «ديري عيد» روز زنده‏هاست و بهترين و تميزترين لباس‏هايشان را مي‏پوشند. شب قبل از عيد استحمامي مخصوص مي‏كنند كه به آن «قربان شوره» مي‏گويند. دهم يا «قربانليق» روز قرباني كردن در راه خداست. روزهاي يازدهم و دوازدهم روزهاي صدقه دادن يا «چاقرمق» به معني دعوت كردن است و براي خوردن آبگوشت قرباني، همديگر را دعوت مي‏كنند.
روز عيد قربان بنا به تكليف شرعي هر كسي به حدي كه شرع معين كرده است، گوسفند يا بز يا گاوي را ذبح مي‏كند. چنانكه كسي يك اسب و يك جفت گاو براي شخم زدن داشته باشد (امروزه يك موتور سيكلت و تراكتور، دو گاوي كاري حساب مي‏شود) قرباني بر او واجب است. صبح روز عيد مردان براي نماز جماعت به مسجد رفته و نماز عيد قربان مي‏خوانند و پس از آن در موقع ذبح چاله‏اي در زمين حفر مي‏كنند و وسط آن قدري برآمدگي خاك را باقي مي‏گذارند، روي آن مقداري خاكستر، نمك و گندم (آرد) مي‏گذارند. وقتي خون قرباني در چاله ريخت آن را با مواد فوق مخلوط كرده و براي تبرك به پيشاني مي‏مالند (اين كار امروز توسط روحانيون منع شده است).
همچنين در روزهاي عيد بر سينة تپه‏ها، بر ميدانچه‏ها و ايوان‏خانه‏ها تاب «سالانچق»هايي برپا مي‏دارند و دختران و پسران، زنان و مردان و كودكان به تاب بازي مشغول مي‏شوند، چرا كه چنين باور دارند كه بار گناه بر شانه‏هاي انسان است و با تاب خوردن (كه كنايتي است از صعود) گناه از شانه‏ها فرو مي‏ريزد. گفته مي‏شود كه اين روز، روز آشنائي جوانان با يكديگر است.

آراز بايرام
 

از ديگر اعياد مذهبي مهم تركمن‏ها عيد فطر است. در روز عيد فطر مردم پس از خواندن نماز عيد فطر در مسجد، لباس‏هاي نو و تميز مي‏پوشند و به ديد و بازديد مي‏پردازند و عيد را به يكديگر تبريك مي‏گويند. اين عيد نيز با خيرات و احسان همراه است.
در ماه رمضان، دو شب را جشن مي‏گيرند كه يكي شب «يا رمضان» يعني شب چهاردهم ماه رمضان است. بعد از نماز مغرب يك روحاني به همراه عده‏اي به در خانه يكايك اهالي رفته و با خواندن اشعاري به مردم قوت قلب مي‏دهد كه نيمي از ماه رمضان گذشته و چيزي از ماه رمضان نمانده است. صاحبان منازل به آنها پول يا جنسي مي‏دهند كه بعد از جمع‏آوري ميان روحاني و آن عده تقسيم مي‏شود. شب ديگر «شب قدر» يا شب 27 ماه رمضان است كه سحر به شب‏نشيني و دعا خواندن و خوردن شيريني و تنقلات مي‏گذرانند.

آق قوئين
 

مردان تركمن وقتي به سن 63 سالگي مي‏رسند، به پاس بزرگداشت 63 سال زندگي پيامبر اسلام، جشني مي‏گيرند كه آن را جشن «آق قوئين» (گوسفند سفيد) مي‏نامند. چگونگي اين جشن را منزلت و تمول شخصي معلوم مي‏سازد.
در انجام اين جشن معمولاً آبگوشتي مي‏پزند و عده‏اي را به صرف آن دعوت مي‏كنند. در صورتي كه صاحب جشن توانائي مالي داشته باشد به كلي دو بز يا گوسفند سفيد را ذبح كرده ميان مردم تقسيم مي‏كند يا جشن مفصل‏تري ترتيب مي‏دهد. بعضي اشخاص ثروتمند در اين جشن، مراسم اسب‏دواني و كشتي‏گيري نيز ترتيب مي‏دهند و براي آن جوايزي مانند يك قواره پارچه، پيراهن و گاهي هم نمد، بره و گوسفند در نظر مي‏گيرند.

 
مولودي
 

مولودي يا جشن تولد پيامبر را تركمن‏ها بسيار مهم مي‏دانند. تركمن‏ها اعتقاد دارند كه حضرت محمد (ص) در دوازده ربيع‏الاول به دنيا آمده و هم در اين روز از دنيا رفته است. اگر اين روز برابر با دوشنبه باشد كه شب تولد پيامبر است، مراسم مولودي بسيار پرهيجان برگزار مي‏شود و در مجلس مولودي كه تنها مردان حق شركت دارند، ساعت‏هاي طولاني به شعرخواني دربارة پيامبر مي‏پردازند.

 
مراسم ازدواج
 

از مهم‏ترين وقايع زندگي تركمن‏ها ازدواج است. ازدواج علاوه بر افزايش جمعيت خاندان، به سبب تصاحب نيروي كار زنان براي طايفه امري مهم تلقي مي‏شود. از اين رو خواستگاري نوعي معامله است و طرفين آن قدر چانه مي‏زنند تا بر مبلغ شيربها اتفاق‏نظر پيدا كنند. عموماً پدر است كه به ازاء دخترش مقدار قابل توجهي شيربها دريافت مي‏كند. اين داد و ستد زن از آنجا ناشي مي‏شود كه خانواده در ازاي زني كه مي‏دهد بايد بتواند زني را به خانه بياورد.
شيربها معمولاً به شكل رمه يا مال يا نقدي و يا هر سه با هم است. سابقاً شيربها عموماً مال بود. علاوه بر مال‏هاي معمول يك مال اضافي نيز به عنوان پول اندروني به مادر عروس داده مي‏شد. امروزه در مذاكراتي كه براي پرداخت شيربها انجام مي‏شود دقيقاً نوع دام يا معادل پولي آن تعيين مي‏گردد. تركمن‏ها به اصل و نصب عروس و داماد اهميت مي‏دهند و اكثر طوايف در ميان خود ازدواج مي‏كنند.
سن ازدواج در ميان تركمن‏ها تابع شرايطي متغير است، گاه عروس دختر خردسال و داماد مرد كاملي است و گاه دختر بزرگي را براي پسر كوچكي مي‏گيرند و يا دو كودك خردسال را به ازدواج هم در مي‏آورند. ازدواج چندين مرحله دارد كه اولين آن تصميم والدين پسر و جلب موافقت پدر عروس است. پس از آن تعيين ساعت مناسب براي عروس و آمدن عده‏اي از زنان خانواده داماد به خانه عروس است، در حالي كه بقچه‏هاي نان را به عنوان هديه با خود مي‏آورند و بعد از احوالپرسي و خوردن چاي، آن را تقسيم مي‏كنند.
خانواده عروس با كشتن گوسفند و پختن آبگوشت براي نهار، اعلام موافقت مي‏نمايند. پس از آن تعيين قيمت عروس است كه مشكل‏ترين و حساس‏ترين قسمت عروسي است. قيمت عروس را عرف تعيين مي‏كند، اگر عروس بيوه باشد قيمت او از قيمت دختر بيش‏تر است. در اين گونه مواقع مرداني كه زنانشان مرده يا همسر خود را طلاق داده‏اند به دليل گران بودن عروسي ترجيح مي‏دهند با دوشيزه (دختر باكره) ازدواج كنند. زيرا اين مردان بايد بسيار بيش‏تر از آن‏هايي كه ازدواج نكرده‏اند شيربها بپردازند.
در بسياري مواقع شيربهاي سنگين سبب مي‏شود كه مردان فقير و آن‏هائي كه زن خود را از دست داده‏اند بي‏همسر بمانند. در گذشته بيش‏تر وظيفه طايفه بود كه اين مردان را براي ازدواج ياري دهد. در مرحله بعدي پدر داماد جمعي از ريش سفيدان طايفه را جمع كرده و موضوع را به آن‏ها اطلاع مي‏دهد. در اين مجلس كه «كنكش» ناميده مي‏شود روزي خوش‏يمن را براي برپا كردن جشن انتخاب مي‏كنند.
هزينه مراسم را به خصوص وقتي قرار است اسب‏دواني و كشتي‏گيري نيز انجام گيرد، بررسي مي‏كنند. خويشاوندان و همسايگان كه داوطلب كمك هستند و نيز ميزان هداياي نقدي و جنسي كه هر يك مايلند بپردازد مشخص مي‏شود. در اين مرحله براي خريد مايحتاج عروس و عروسي به شهر مي‏روند، دعوتنامه‏ها را به روستاهاي اطراف و فاميل‏هاي دور و نزديك مي‏فرستند و به مربيان اسب خبر مي‏دهد. جشن عروسي سه شبانه‏روز به طول مي‏انجامد. سه شبانه‏روز شادي، جشن و نواي سازها و آوازها به گوش مي‏رسد.
روز عروسي، ديگ‏هاي بزرگي روي اجاق مي‏گذارند و سفره‏هائي با انواع و اقسام نان، نان‏هاي شيرين، نرم و نازك چون برگ گل، نان‏هاي شكرين، نقل و آب‏نبات، چاي و ... مي‏گسترند. مردان از يك سو و زنان در جاي ديگر با لباس‏ها و روسري‏هاي رنگارنگ و با انواع جواهرات قديمي، عتيقه بر دست، بر گيسو، بر كلاه، بر گوش و سينه به رونق جشن و شادي مي‏افزايند.
مهمانان روز قبل از عقدكنان از گوشه و كنار مي‏رسند و در خانة داماد يا اطرافيان او كه آماده خدمت‏اند جمع مي‏شوند. روز عروسي زنان و مردان و ريش‏سفيدان طايفه داماد، براي آوردن عروس مي‏روند. زنان خانواده عروس به استقبال مي‏آيند و مردان و زنان در اتاق‏هاي جداگانه با غذا، چاي و شيريني پذيرايي مي‏شوند. پس از صرف غذا، ريش سفيدان طايفه داماد به طايفه عروس مي‏گويند: «هرچه با خود آورديد بدهيد و خير پيش».
در اين هنگام مقدار پول يا مالي را كه توافق شده است به خانواده عروس مي‏دهند. زنان به اتاق عروس و يارانش مي‏روند كه فقط پس از هديه دادن، درِ اتاق به رويشان گشوده مي‏شود. زني از خانواده عروس پاي زني از خانواده داماد را مي‏گيرد و مي‏كشد تا او را به زمين بزند. «چارشوي» را كه براي پوشاندن و بردن عروس آورده‏اند بر سر او مي‏افكند كه سه بار توسط عروس به كنار انداخته مي‏شود و بار چهارم زنان خانواده داماد با عصبانيت ساختگي او را در آن مي‏پيچند و به زور مي‏برند. زد و خورد ساختگي درمي‏گيرد. زنان دو خانواده با دستبندهاي سنگين خود بر سر و شانه يكديگر مي‏كوبند و جوانان با پرتاب سنگ اين جنگ نمادين را تكميل كرده و تمثيلي فراموش شده از روزگاران كهن را به نمايش مي‏گذارند.
در خانواده داماد جشني برپا مي‏شود و نهار مي‏دهند. زنان آشنا و فاميل با نان شيريني و معمولي كه به رسم چشم‏روشني در بقچه‏اي پيچيده‏اند مي‏آيند و در عوض به هر يك از آن‏ها دستمال يا تكه‏اي پارچه يا مشتي خشكبار داده مي‏شود كه خوش يمن است. (هرچه متعلق به جشن عروسي باشد خوش‏يمن تلقي مي‏گردد) شخصي آمدن عروس را خبر مي‏دهد و «مشتلق» مي‏گيرد.
در موقع ورود عروس به خانه، يكي از خويشاوندان داماد كلاه مردانه‏اي را بر سرش مي‏گذارد كه كنايه از تسلط مرد بر اوست. عروس خسته كه خود را خسته‏تر مي‏نماياند در پشت پرده‏اي به نام «گردك» يا «توتي» مي‏نشيند.
«گردك» پرده‏اي است كه تمامي سطح آن با باريكه‏هاي پارچه تزئين شده و در بالاي آن شبه طلسم‏هاي مثلث و دايره شكل و نيز يك چشم باطل السحر «آبمي باغي» و نقشي به شكل خورشيد با پارچه دوخته شده است. اين پرده محل نشستن عروس را از ديگران جدا مي‏كند.
مرحلة بعدي جشن اجراي مراسم عقدكنان است. در مجلس عقدكنان اقوام و ريش‏سفيدان دور تا دور مي‏نشينند و چون رسم بر اين است كه از جانب پسر و دختر وكلايي انتخاب شده و آن‏ها را براي هم عقد كنند، دو نفر ريش‏سفيد خوش سخن انتخاب مي‏شوند. دختر سه مرتبه موافقت خود را به وكيلي كه انتخاب مي‏كنند اعلام مي‏نمايد. به همين خاطر موافقت پسر را نيز جلب مي‏كنند و همچون غريبه‏ها به مجلس بازمي‏گردند و به سلام و احوالپرسي مي‏پردازند.
در زمان شروع خطبه عقد كه به وسيله روحاني خوانده مي‏شود حاضرين در مجلس بي‏آنكه به ديوار تكيه كنند در حالي كه دست‏هايشان را با انگشتان باز روي زانو گذاشته‏اند، مي‏نشينند. يكي از حضار نگهبان در و پنجره است تا مبادا كسي نزديك شود و از روي دشمني جادويي به كار برد و داماد را بر عروس ببندد. اين مراقبت در طول زمان جاري شدن صيغه عقد ادامه مي‏يابد.
در تمام مدت مراسم عقدكنان كسي پشت در يا داخل مجلس قيچي مي‏زند تا صداي آهن باعث گريختن ارواح شيطاني و ابطال سحر و جادو شود و گرهي در كار نيفتد.
يك جام بزرگ محتوي شربت قند كه روي آن پارچه سفيدي متعلق به داماد كشيده شده، در وسط سفره قرار مي‏دهند و بر روي پارچه از طرف عروس سكه‏اي قرار مي‏دهند. پس از عقد در حضور شهود در مجلس و خواندن دعا، شربت را كه معتقدند شيرين‏ترين شربت‏هاست از سمت راست دست به دست مي‏گردانند و همه از آن مي‏نوشند و بدين ترتيب مراسم عقدكنان پايان مي‏گيرد. پس از مراسم عقدكنان نوبت مسابقات اسب‏دواني و كشتي‏گيري است. بعدازظهر همان روز دل گوسفندي را پخته به دو نيم مي‏كنند، به نيت يكي بودن دل‏هاي عروس و داماد، هر نيمه را به يكي از آن‏ها مي‏دهند.
يكي از زنان سالمند فاميل مرد، دستان مرد و زن را برهم نهاده و مرد را نصيحت مي‏كند كه مراقب زن خود باشد و ... عروس مي‏بايست صورت خود را از ديگران بپوشاند، دست عروس را در آرد مي‏گذارند تا سفيدبخت شود و در روغن مي‏نهند تا به بركت برسد.
پس از مراسم ازدواج، عروس به مدت يكسال تا سه سال به خانة پدر بازمي‏گردد. تا براي تهية بقية جهاز خود كه قالي‏ها و قاليچه‏هائي است كه خانة آينده را با آن خواهد آراست، بكوشد. دختر ازدواج كرده جز اموال منقول ارثي نمي‏برد. از اين رو تمام ارتباط با طايفه خانواده را از دست مي‏دهد. با اين همه اگر شوهر بميرد، و زن طبق رسوم با برادر شوهر ازدواج نكند، دوباره در اختيار خانوادة خود قرار مي‏گيرد تا مانند زمان دوشيزگي دربارة او تصميم بگيرند.

1

مغازه شيخ علي شيراز

مغاره شيخ علي
 

در پنج كيلومتري شرق نقش رستم، به موازات ويرانه‏هاي استخر، غاري به نام «مغاره شيخ علي» وجود دارد. درون غار، نبشته‏هايي به زبان پهلوي وجود دارد كه به علت وضوح خطوط پهلوي آن‏ها، باستان‏شناسان به خواندن آن‏ها توفيق يافته‏اند. اين نوشته‏ها مشتمل بر نام و عنوان 9 بناي شاپور اول و شرح هنرنمايي اين شهريار در تيراندازي است. تيرانداز در حضور بزرگان كشور تيري را به سوي ديگر قلة كوهسار پرتاب كرده است. از گوشة اين غار، راهي باريك و دشوار بر بالاي تنگناي كوه مي‏رود و به محوطه‏اي كوچك مي‏رسد كه يك درخت بيد روي آن سايه افكنده و مزار عارفي به نام شيخ علي در آنجا قرار گرفته است.

1

غار تنگ چوگان

 
غار تنگ چوگان
 

در تنگ چوگان، غاري بزرگ وجود دارد كه مجسمة عظيم شاپور اول در درون آن حجاري شده است. براي ورود به غار، بايد راهي كه از پاي كوهستان، در سمت راست تنگ چوگان مي‏گذرد پيموده شود. طول دهانة غار در گذشته نزديك به شانزده متر و بلندي آن كمتر از هشت متر بود. ارتش در سال 1336 جاده‏اي را براي عبور و رسيدن به غار احداث كرد.
ارتفاع اين مجسمه در حدود هفت متر و پهناي شانه‏هاي آن نزديك به دو متر و پهناي دست‏ها در محلي كه از بدن دورتر قرار دارد، نزديك به سه متر است.
مجسمة شاپور در قرن‏هاي گذشته بر اثر سنگيني زياد واژگون شد و به تدريج قسمت‏هايي از دست و پاي آن شكست و قطعات بزرگي از مجسمه جدا شد. در سال 1336، نيروي نظامي موفق به نصب مجسمه روي دو پاية بتون مسلح شد و قطعات جداي دست و پاي مجسمه را نيز در كنار آن نهادند.
در داخل غار، دهليزها و دالان‏هايي است كه به دل كوهستان راه مي‏يابد. با پيشروي به درون غار، مي‏توان به حوض‏ها و آب چكه‏هاي سقف، تاقنماها و چاه رسيد. پس از آن، دهليزها به جايي منتهي مي‏شوند كه آب موجود در آن، مانع ادامه راه مي‏شود. به احتمال نزديك به يقين، علاوه بر مجسمه سترگ شاپور اول، آرامگاه ابدي آن شهريار هم در اين غار است.

 

1

نقش رستم

   

 

 
نقش رستم
 

در امتداد نقش رجب و در انتهاي كوهستان معروف حاجي‏آباد، آثار تاريخي مهمي از دوره‏هاي عيلامي، هخامنشي و ساساني وجود دارد كه به دليل دور از دسترس بودن بنا، آسيب كمتري ديده است.
مهم‏ترين آثار باستاني اين ناحيه، نقش برجسته‏هاي مربوط به دوره ساساني در پايين كوه، آرامگاه‏هاي شاهان هخامنشي بر بالاي كوه و بناي سنگي چهارگوش بسيار موزون و استوار در سمت راست آن هستند. اين بناي چهارگوش را «كتيبة زردشت» نيز ناميده‏اند. چهار آرامگاه اين مكان را به داريوش، خشايارشا، اردشير اول و داريوش دوم نسبت مي‏دهند. در پايين كوه، هفت‏نقش برجسته حجاري شده كه مجالس مختلفي از دورة ساسانيان را نشان مي‏دهند. «بناي كعبة زرتشت» از مهم‏ترين آثار بي‏همتاي عهد هخامنشي به شمار مي‏رود كه از آسيب دوران به دور نمانده است.
دقت و تراش منظم تخت سنگ‏هاي بزرگ سفيد و تناسب شگرف اين بناي مهم از مهارت استادان عهد هخامنشي حكايت مي‏كند. برخي از باستان‏شناسان عقيده دارند كه بناي كعبة زرتشت محل حفظ آتش مقدس بوده است. برخي ديگر معتقدد كه آن را براي آرامگاه ساخته‏اند. در زمان شاپور اول، نوشته‏هايي به خط پهلوي و يوناني بر پايين ديوارهاي كعبة زرتشت حكاكي شده كه در آن‏ها از پيروزي‏هاي اين شهريار و مجاهدت‏هاي «اووكريتو» موبد معروف دوران وي در خاموش كردن نهضت‏هاي مذهبي مخالف آئين زرتشت سخن رفته است.
آرامگاه داريوش كبير داراي نبشته‏هاي مفصل ميخي، مشتمل بر نيايش اهورامزدا و مضامين بسيار عميق روحاني و معنوي است. داريوش كبير معتقدات ديني و اندرزهاي گرانبها و نام كشورهاي تابع خود را در اين سنگ نبشته بيان داشته و از اهورامزدا براي ملت خود نيكويي، راستي و بركت خواسته است. درون آن، جايگاه 9 مجسمه را به وضعي بسيار منظم و دقيق در سنگ كوه تراشيده‏اند و بيرون آن، مانند تمام آرامگاه‏هاي ديگر، صورت شاه را در حال نيايش بر فراز تخت شاهي نشان مي‏دهد. نمايندگان ملت‏هاي تابع ايران، تخت را بر بالاي دست نگاه داشته‏اند و خاصان و نزديكان شاهنشاه در پشت‏سر وي، يا در كنار تخت، قرار دارند و روبروي او آتش مقدس قرار گرفته است.
نقش برجسته‏هاي كوه عبارتند از:
نقش اول ـ تصوير نرسي (296 تا 304 ميلادي) پسر شاپور اول را نشان مي‏دهد كه حلقة شهرياري را از مظهر آناهيتا (ناهيد) دريافت مي‏كند.
نقش دوم ـ اين حجاري در زير آرامگاه داريوش بزرگ قرار دارد و مشتمل بر دو مجلس است كه به وسيلة خطي نسبتاً باريك از يكديگر جدا مي‏شوند و هر دو مجلس شبيه يكديگرن. تصوير بالايي (276 تا 239 ميلادي) بهرام دوم را در جنگ با دشمن نشان مي‏دهد.
نقش سوم ـ بزرگ‏ترين و مجلل‏ترين حجاري عهد ساساني در نقش رستم، مشتمل بر صحنة پيروزي شاپور اول (242 تا 271 ميلادي) بر والرين امپراتور روم را نشان مي‏دهد. در اين حجاري شاپور اول با كمال حشمت بر اسب نشسته و والرين در مقابل او زانو زده است. يك رومي كه تصور مي‏رود سيرياديس يا كرديايس رقيب والرين باشد، جلو اسب ايستاده و شاهنشاه ايران دست به سوي او دراز كرده است و ظاهراً حلقه فرمانروايي كشور روم شرقي را به وي مي‏سپارد. پشت سر شاپور، نبشته‏اي به خط پهلوي و تصوير اووكريتو، موبد نيرومند دوران وي ديده مي‏شود. اين نبشته هم مانند نبشتة كعبة زردشت از نام و نشان و مجاهدت‏هاي شاپور در راه استحكام مباني آيين زردشت حكايت مي‏كند.
نقش چهارم ـ اين نقش، پيروزي هرمز دوم شهريار ساساني را نشان مي‏دهد كه دشمن خود را با اسب روي هم غلتانده است. بالاي اين نقش، آثاري ديگر به جا مانده كه از شواهد تاريخي مي‏توان احتمال داد كه نقش برجستة شاپور دوم يعني شاپور ذوالاكتاف (310 تا 379 ميلادي) باشد و چيز ديگري از موضوع حجاري و تعداد اشخاص آن معلوم نيست.
نقش پنجم ـ پيروزي بهرام دوم را بر دشمن نشان مي‏دهد.
نقش ششم ـ اين نقش، اهميت بسيار دارد: يك نفر تمام قد ايستاده و سمت چپ وي يك سر و صورت ديده شده است.
نقش هفتم ـ آخرين نقش كه در واقع، نخستين نقش ساساني است نقش حجاري شدة مجلس اردشير بابكان (226 تا 242 ميلادي) است كه حلقة شهرياري را از مظهر اهورا مزدا مي‏گيرد.

 
2540

   

1
X